نماز جمعه که تمام شد با گروهی از زنان کفنپوش مواجه شدم که یک نفرشان کنار تخت مادر شهید ایستاده بود و با لحنی حماسی و بیانی شورانگیز داشت خطبهای غرأ میخواند. سخنش معمولی نبود و گویی سالها پای مکتب امام درسآموزی کرده. او از نیروی گرمابخش جبهه انقلاب و مقاومت میگفت. نیرویی که از سال ۴۲ که حرکت انقلاب شروع شد تا به آلان آن را حفظ کرده و تعالی بخشیده.
نزدیک ۷۰ بانو این کاروان را شکل داده بود و دلداگیشان به انقلاب و ولیامر مسلمین آنها را از مشهد تا تهران کشانده بود.
وقتی داشتم عکس میگرفتم مادر شهید نگاهم کرد. دستم را به ادب گذاشتم روی سینهام و سر خم کردم
لبخندی زد و به نشان محبت چشمان کم رمقش را بست و باز کرد.
آن بانوی خطیب و آن مادر شهید و تمام کاروانشان که کفنپوشیده برای اعلان آمادگی به رهبرشان آمده بودند، آن پلاکاردهای اعتراضیِشان نسبت به خطای محاسباتی مسئولین و در کل نحوه حضور سراسر شور و عقلانیتشان همان نیروی اساسی جبهه مقاومت است؛ همپای ولیّ بودن تا پای شهادت.
مصلی امام خمینی
۱۴۰۳/۱۴/۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دست راست سنوار مجروح شده و بالاتر از جراحتش را با طنابی بسته بود، حتما خون بسیاری از او رفته بوده که اینطور بیرمق به روی کاناپه افتاده...
چوبی که پرت کرد مُهر صداقتی بود بر تمامی آنچه در طول عمر مبارکش میگفت و فریاد میزد.
حتما میدانست که با این چوب آن کوادکوپتر سقوط نمیکند. آن چوب فریاد "از خاک من گمشید بیرون" بود که به سمت دشمن پرتش کرد.
جسم بیجانش را که پیدا کردند در دستش نارنجکی را دیدند، او به انتظار مرگ ننشسته بود بلکه به سمت شهادت آغوشش باز بود و میخواست در آخرین لحظه عمرش هم چند صهیونیست را به درک واصل کند و شهید شود...
آخرین لحظات سنوار پر از حماسه است.
https://eitaa.com/reza_rezaei78
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خبر شهادت سید حسن که اعلام شد انگار دنیا بر سرم آوار شد. تا دو روزی دستم به هیچکاری نمیرفت.شب سوم از شهادت سید در اتاقم نشستم که بغضم ترکید. کاغذ و قلم برداشتم و شروع به نوشتن کردم.
از آن روز تا به حال بارها آن متن را خواندهام و اشک ریختهام. حال که چهلم سید رسیده است میخواهم قسمتی از آن متن را تقدیم کنم.
«حالا دیگر خبر قطعیست. آن صورت زیبا که سفید شدن ریشهایش را از کودکی تا به امروز دیدهام لحظهای از برابر چشمانم کنار نمیرود. دست و قلمم بشکند که مینویسم. کاش من و خانوادهام، کاش اجدادم و نسلهای بعدیام را همگی جلوی پای سید ذبح میکردند که قربانی جانش شویم و این روز را نمیدیدیم که ما زندهایم و او را از قتلگاهش بیرون میآورند.
همه روضهها پیش چشمانم است؛ آنگاه که علی (ع) به دنبال نعش عمار میگشت و وقتی او را یافت بالای سرش نشست و به خدا گفت: «روزگار، هر که را علی دوستش میدارد از او میگیرد.» یاد روضه عباس، علمدار کربلا که حسین (ع) از مقتلش دست به کمر برگشت. به گودی قتلگاه سید که نگاه میکنم یاد سرازیری بابالقبله میافتم. شیبی که به قتلگاه حسین میرسد.»
از خدای سید حسن میخواهم که هر چه زودتر ما را به او برساند. به حرمت اشکهایش ما را در این ویرانه دنیا تنها نگذارد و به قافله عشاق متصل کند.
اسرائیل نسبت به آتش بس در غزه چراغ سبز نشان داد. ظاهر ماجرا این است که اسرائیل از جنگ کناره میگیرد و تروریستهای منطقه به نیابتش جنگ را به کل محور مقاومت گسترش میدهد.
اتفاق دوم به احتمال زیاد خواهد افتاد اما خیال اینکه اسرائیل از جنگ کناره بگیرد خام است. نظم جدید در منطقه باید رقم بخورد. اسرائیل سالها برای این لحظه که بر غرب آسیا سیطره پیدا کند تلاش کرده و حالا دیگر معرکه را ترک نخواهد کرد.
6.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فرق مادر شهید
با تمام مادران دیگر زمین
خلاصه میشود به این:
مادر شهید
پیش از آن که مادر شهید میشود
«شهید» میشود...
مریم سقلاطونی
🔻رضا رضایی
فرق مادر شهید با تمام مادران دیگر زمین خلاصه میشود به این: مادر شهید پیش از آن که مادر شهید میشود
مادران لبنانی عزادار فرزندانشاناند
ما برادر از دست دادهایم