هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_5895480004086599757.mp3
4.23M
هدیه به. ارباب. صلوات.
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم.
شور و زمینه. مقتل. عاشورا
ایهاالعطشا ن. ایهالعریان
غریب. مادر. حسین.
ایهالطشان . ایهالعریان
کشته. بی سر. حسین.
بالگد می زد. حرف بد می زد. ایهالغریب حسین.
من دیدم با پا. نشست رو سینه. شمر نانجیب حسین.
وقتی. افتادی. به روی خاکا دست و پا زدی حسین
توی قتلگات مادرو داشتی. صدا می زدی. حسین.
من دیدم سنانو. روبه روت اومد
نوک. نیزه شو. داشت. تو گلوت. می زد
ایهاالطشان. ایهالعریان.
غریب. مادر. حسین
ایها العطشان. ایها العریان
کشته ی بی سر. حسین.
تکیه گاه من. ای پناه من. ته گودالی حسین.
بس که خردی تیر خردی تو شمشیر خیلی بد حالی حسین
سر تو بین پنجه ی نامرد. پیشه چشمای ترم
نفس های اخرو داری تو. می کشی برادرم.
با خنجر می زد به پشت گردنت
تا سر رو. ببره از روی تنت
ایهاالعطشان ایهاالعریان
غریب مادر حسین
ایها العطشان ایها العریان.
کشته بی سر حسین
غریب مادر پناه خواهر. تورو بد جور کشتنت
هر وله کردن ولوله کردن با مرکب از رو تنت
می کنم گریه واسه زخمای. بدنه تو ای داداش
حتی به غارت می ره عباوو. پیرهنه تو ای داداش
دیدم ساربون و از دور می رسید
انگشتر رو بردو انگشت و برید
ابها العطشان. ایها العریان
غریب مادر حسین
ایها العطشان ایها العریان
کشته ی بی سر حسین
رضا نصابی مجید مراد زاده
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_5900111052573513922.mp3
1.82M
هدیه به ارباب صلوات
سبک زنجیر زنی شب عاشورا و ظهر عاشورا مقتل
از بس داره از تو خون می ره
نا نداری برادر
می زنی تو دست و پا حسین
در پیش چشم خواهر
از راه دور داره می رسه
قامت کمون یه مادر
ای سالار من
برادر من
داداش حسین
پیش چشم های ترم
داداش حسین
غرق خون برادرم
داداش حسین
افتادی برابرم
ای سالار من
برادر من
دیدم تن تو پشت رو کرد
با پا مقابل من
دیدم نشسته رو سینه ات
تمام حاصل من
دیدم می بره سر تورو
آمون از این دله من
ای سالار من
برادر من
داداش حسین
اشکای من و ندید
داداش حسین
خنجرشو می کشید
داداش حسین
از قفا سرو برید
ای سالار من
برادر من
رضا نصابی
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_5902411754884829794.mp3
4.34M
هدیه به حضرت زینب حضرت زهرا. امیر المومنین. حضرت محمد صلوات. اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم
شور یا زمینه مقتل
بند اول.
تا که افتادی توی گودال
شد زینب تو خیلی بدحال
افتاد تن تو زیر پاوو
با سنگ اومدن به استقبال
خدایا زهرا با قامته تا
تماشا می کرد
دهانت رو با نوک سر نیزه
سنان وا می کرد
تنت رو باپا. میکرد پشت و رو
جلوی زینب
گرفتنش قاتل به پنجش گیسو
جلوی زینب
غریب مادر. غریب. مادر. حسین وا ویلا
بند دوم
گودال ازدحامه واویلا
دورش می کنن هی نامردا
تشنه پیکرش غرقابه خون
بی حال افتاده روی خاکا
اومد با خنجر. به سمت حنجر
نشست رو سینه
توی گودال و خدایا زینب
داره می بینه
دوازده ضربه. زدو با خنجر
برید حنجر رو
گرفت به سمته نگاه زینب
خدایا سر رو
غریب مادر. غریب. مادر. حسین واویلا
بند سوم
شال کمرت رو دزدیدن
خودو سپرت رو دزدیدن
عریان تن تو روی خاک و
رو نیزه سرتُ رو دزدیدن
کنار دریا لب تشنه شمر
تورو بد کشتت
اومد ساربون. واسه انگشتر
برید انگشتت
شروع شد بعد از. علمدار تو
جسارت ها که
شروع شد دیگه. برای زینب
اسارت ها که
به قلم اقایان
رضا نصابی. یوسف اسماعیلی
به نفس. کربلایی. مسعود گلپور
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_5909072647865513605.mp3
5.25M
هدیه به حضرت زینب. صلوات
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم
شور و زمینه و زمزمه مقتل
روضه می خونم
روضه ی غربت و غمه خواهره ارباب
روضه ی گودال تنه بی سره ارباب
روضه ی نعل تازه و پیکره ارباب
نوشته مقتل
با گریه خواهر ه تو خیلی روتو بوسید
از همه بیشتر میونه ابرو تو بوسید
به یاد زهرا گودیه گلو تو بوسید
نوشته. مقتل.
پیروهنه کهنه تو شمر گرفته بود و چاک. می زد
صورت سوخته ی تورو محکم به روی خاک می زد
بند دوم
سالار زینب
رسیده وقت رفتنت،خدانگهدار
یه عده دوره کردنت،خدانگهدار
تو قتلگاه کشوندنت،خدانگهدار
خدا نگهدار
سالار زینب
شمر اومده بالاسرت، خدانگهدار
نشسته روی پیکرت ، خدانگهدار
خنجرشه رو حنجرت، خدانگهدار
خدا نگهدار
نفس نفس میزنم و نفس. نمی کشی حسین
داری با دست وپا زدن. زینب. و می کشی حسین
بند سوم
ای دادو بیداد
تو قتلگاهت پیشه چشم خواهر ه تو
با پا میشینه بی حیا رو پیکره تو
با خنجر کند می زنه به حنجره تو
ای داد بیداد
ای داد و بیداد
کاره تورو یکسره کرد. وقتی که پاشد
تاره شروع حمله ی به بچه ها شد
پای حرومی ها به سمت خیمه واشد
ای داد بیداد
وقتی همه رفتن کنار ساربون از دور اومدش
انگشتت و برید و برد انگشترت رو با خودش
شعر و سبک
رضا نصابی. خادم الرقیه
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_5911324447679192689.mp3
2.26M
هدیه به قلب حضرت زینب صلوات
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم
واحد. سنگین. گودال
روضه رسیده به
گودیه قتگاه
می خونه خواهری
با سوز و اشک اه
دیدم با نیزه اش
بر سینه ات نشست
انقدر تکیه داد
تا نیزه اش شکست
وای من. وای من. ای حسین
هر کس یه قطعه ای
از این تنت رو برد
گرگی رسید حسین
پیروهنت رو برد
دیدم مقابلم
بر سینه ات نشست
موی تورا گرفت
ای وای میون دست
ولی. من. وای من. ای. حسین.
دستامو بستنش
بعد از تو با طناب
بردن من و حسین
در مجلس شراب
دور و برم حسین
یک مشت حرامی بود
کی جای خواهرت
بازار شامی بود
وای. من. وای من. ای. حسین.
رضا نصابی
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_5882242704426929788.mp3
14.33M
هدیه به حضرت زینب صلوات
شور مقتل عاشورا
دارو ندارم زینب
میون جنجالی حسین
در ته گودالی حسین
بمیرم بی حالی حسین
دارو ندار زینب
عزیز ترین افتادی
از صدر زین افتادی
روی زمین افتادی
ثارالله واااا
دارو ندار زینب
غرق به خونه بدنت
سیر نمی شن از زدنت
غارت می ره پیرهنت
دارو ندار زینب
غصه ی خواهر اینه
مادرمن می بینه
با پا نشست رو سینه
دارو ندار زینب
پشت ورو کردش با پا
تن تورو بی حیا
پیشه نگاه زهرا
دارو ندار زینب
گرفت تا موتو در مشت
خواهر تو دیگه کشت
ضربه ها شو زد از پشت
ثارالله وااااا
دارو ندار زینب
پیشه نگاه خواهر
ضربه می زد بر حنجر
جدا کنه تا که سر
ثارالله وااا
دارو ندار زینب
استخونت در هم شد
از سرم سایت کم شد
سینه ی من پر غم شد
دارو ندار زینب
تو رفتی و اما من
موندم تک و تنها من
با لشگر اعدا من
تورفتی و من موندم
غروب کربلا ای وای
مصیبت و بلا ای وا ی
قیامتی به پا ای وای
رضا نصابی
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
هدیه به ارباب صلوات
زمینه یا شور روضه ای
بند اول
نوشته در لهوف در میونه صفوف
افتادی تو
نوشته در لهوف زیر تیغ و سیوف
جون دادی تو
نوشته مقتل
ته گودال
شدی بی هوش شدی بی حال
نوشته مقتل
ته گودال
تنه پاکت شدش پامال
بند دوم
نوشته که سرت جلوی خواهرت
جدا می شه
نوشته که حسین روخاکا پیکرت
رها می شه
نوشته مقتل
پیش مادر
رسید از راه کشید خنجر
نوشته مقتل
با چشم تر
می دید زینب بریدش سر
بند سوم
والشمر و جالس و می بینه مادرش
خیر النسا
والشمر و جالس و می خونه خواهرش
وا احمدا
نوشته مقتل
پیشه زهرا
یکی می زد تورو با پا
نوشته مقتل.
پیشه زینب
تنت افتاد زیر مرکب
رضا نصابی
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
#زمینه_لطمه_زنی_قتلگاه
#بین_جنجال
🔘🔘🔘🔘
☑️بنداول
بین جنجال تورا می دیدم
ته گودال تورا می دیدم
با لبی خشک و جسمی مجروح
رفتی از حال تورا می دیدم
به کنارت رسید می دیدم
تاکه خنجر کشید می دیدم
ضربه می زد به رگ های تو
سر تو می برید می دیدم
خنده های عدو می دیدم
تن تو پشت و رو می دیدم
بین آن ازدحام آن لشکر
نیزه را در گلو می دیدم
غرق به خون شدی تو نیمه جون شدی
پیشه نگاهه من حسین (3)
روخاکا افتادی/دیدم که جون دادی
پیشه نگاهه من حسین (3)
.......
سیدنا المظلوم سیدنا العطشان
سیدنا الغریب غریب غریب غریب
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☑️بنددوم
نیزه بر بازو زد می دیدم
ضربه بر پهلو زد می دیدم
روی سینه نشست با چکمه
پنجه بر گیسو زد می دیدم
ازجفا میزدش می دیدم
بی هوا میزدش می دیدم
پیر مردی تورا ای داداش
با عصا میزدش می دیدم
....
غم به دلم نشست /استخونت شکست
به زیر مرکبا حسین (3)
بدونه بال و پر /با دیده های تر
می زدمت صدا حسین (3)
سیدنا المظلوم سیدنا العطشان
سیدنا الغریب غریب غریب غریب
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☑️بندسوم
با شرر میزدن زینب را
باکمرمی زدن زینب را
تیر و شمشیر و نیزه کم بود
باسپر میزدن زینب را
معجردخترت را بردند
زر و انگشترت را بردند
تن تو ماند به روی خاک و
روی نیزه سرت را بردن
سیدنا المظلوم سیدنا العطشان
سیدنا الغریب غریب غریب غریب
💠💠8⃣8⃣0⃣💠💠
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
#شعرای_آیینی
#کربلایی_رضانصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
🔅 سبک: #شور تلفیقی روضه ای
شعر. کربلایی رضا نصابی
🎙 #به نفس کربلایی حسین عینی فرد
◼️
🖋 #ام_المصائب_یعنی
رونیزه ها سر دیدن
سر برادر دیدن
غارت معجر دیدن
ام المصائب یعنی
غنچه پر پر دیدن
ضجه مادردیدن
شیر خواره بی سر دیدن
ام المصائب یعنی
لحظه ی غارت دیدن
خیلی جسارت دیدن
طعم اسارت دیدن
ام المصائب یعنی
خنده ی اغیار دیدن
طعنه و ازار دیدن
کوچه و بازار دیدن
کوفه غوغا بود
وسط نامحرما زینب کبری بود
انگاری عیده
یکی داره گوشواره به دخترش میده
ام المصائب یعنی
بزم حرامی دیدن
بی احترامی دیدن
بازار شامی دیدن
ام المصائب یعنی
پژمرده لاله دیدن
گریه و ناله دیدن
مرگ سه ساله دیدن
تو کوچه ها و تو بازار
من و زدن من و زدن من و زدن
کنار نیزه ی علمدار
من و زدن من وزدن من و زدن
ام المصائب یعنی
کتک به هر جا دیدن
تازیونه ها دیدن
ضربه های پا دیدن
لگد بر در خورد
در شکسته به هستیه حیدر خور د
زدن ناموسش و به غرورش برخورد
ام المصائب یعنی
غصه و غم ها دیدن
رد قدم ها دیدن
دست قلم ها دیدن
ام المصائب یعنی
غرقه به خون تن دیدن
غارت پیرهن دیدن
غرقه به خون تن دیدن