#پرسش_پاسخ
#شروع_دوباره #شب_سرنوشت
❓آیا زمان آن نرسیده که به خودمان بیاییم و از خدا بخواهیم سرنوشت بهتری برایمان رقم بزند؟
⏳ماه رمضون داره تموم می شه اما یک فرصت طلایی⭐️ داریم هنوز.امشب آخرین شب قدر هست و هنوز هم دیر نشده برای عهد بستن،عهدی که بین هرکسی با خدای خودش هست و هیچ کس جز خودمون و خدایی که به همه چیز آگاهه خبر نداره که از شب قدر پارسال تا الان چقدر پای قول و قراری که با خدا گذاشتیم موندیم
📆ما انواع سال ها داریم:سال نو شمسی،قمری،میلادی،تحصیلی... اما از یک سال که از همه مهمتر غافل شدیم.سال تقدیری که آغازش شب قدر؛
امام باقر(ع) در توضیح آیه چهار سوره دخان میگوید هر ساله در این شب، تقدیر سال آینده هر انسانی نوشته میشود.[۱] بر همین اساس در برخی از روایات، شب قدر به عنوان ابتدای سال دانسته شده است.[۲]
📌این شب قدر آخر رو از دست ندید.علاوه بر دعا و مناجات عهد ببندیم یک عادت خوب به خودمون اضافه کنیم.اگر در نماز خوندن،حجاب داشتن،غیبت نکردن و... کوتاهی کردیم در صدد جبران بر بیایم و سرنوشت مون رو تغییر بدیم.
ما یک اجل حتمی(مسمی) داریم یک اجل معلق.اجل حتمی زمان مرگ ماست که قابل تغییر هم نیست اما اجل معلق زمان مرگی هست که قابل تغییر.انجام کارهای خیر اجل معلق رو به تعویق میندازه اما انجام گناهان اون رو به جلو میندازه.حواسمون باشه خدای نکرده با انجام گناهان عمرمون رو کوتاه نکنیم
📚 [۱]سید رضی، «بازخوانی فضائل شب قدر»، ص۹۱.
[۲] عابدین زاده،«امتیازات و آداب شب قدر»، ص۸۵.
@rkhanjani
نسیم فقاهت و توحید
#دام_شیطان 🔥 #قسمت_چهارم 🎬 داخل کلاس شدم. سمیرا از دیدنم تعجب کرد.رفتم کنارش نشستم. سمیرا گفت:تو که
#دام_شیطان 😈
#قسمت_پنجم 🎬
از جهان ماورای ماده سخن میگفت,من با اینکه هیچی از حرفاش نمیفهمیدم,اما همهی گفته هاش را تأیید میکردم.
بعد از ساعتی با صدای در که سمیرا بود,حرفاش را تموم کرد و اجازه داد راهی خانه شوم.
واین اول ماجرا بود....
سمیرا سوال پیچم کرد,استاد چکارت داشت,چرا اینقد طول کشید؟
چرا گردنبندت را دادی به من؟ و....
هر چی سمیرا پرسید جوابی نشنید ، چون من مثل آدمهای مسخ شده به دقایقی قبل فکر میکردم,به اون گرمای لذت بخش,احساس میکردم,هنوز نرفته دلم برای سلمانی تنگ شده,دوست داشتم به یک بهانه ای دوباره برگردم و ببینمش!
رسیدیم خانه.
سمیرا با عصبانیت گفت:بفرمایید خانوووم,انگار شانس من لالمونی گرفتی والااا
پیاده شدم بدون هیچ حرفی.
صدا زد ، همااااا
بیا بگیر گردنبندت ...
برگشتم گردنبند را گرفتم و راهی خانه شدم
مامان برگشته بود خانه.
گفت :کجا بودی مادر؟
بابات صد بار بیشتر به گوشی من زنگ زد ,مثل اینکه تو گوشیت را جواب نمیدادی.
بی حوصله گفتم:کلاس گیتار بودم,گوشیمم یادم رفته بود,بابا خودش منو رسوند...
مامان از طرز جواب دادنم ,متعجب شد آخه من هیچ وقت اینجور با بی احترامی صحبت نمیکردم و بنا را گذاشت برخستگیم
واقعاً چرا من اینجور شده بودم؟؟ مانتو قرمزم را خواستم دربیارم اما این بار دکمه هاش راحت باز شد,یاد حرف سلمانی افتادم که میگفت:قرمز بهت میاد,همیشه قرمز بپوش...
لبخندی رو لبام نشست.
تو خونه کلا بی قرار بودم ,بااینکه یک روز هم از کلاس گیتارم نگذشته بود ولی به شدت دلم برای سلمانی تنگ شده بود, اصلاً سر در نمیآوردم ، من که به هیچ مردی رو نمیدادم و تمایلی نداشتم, این حس عشق شدید از کجا شکل گرفت...
حتی تو دانشگاه هم اصلاً حواسم به درس نبود.
هنوز یک روز دیگه باید سپری میشد تا دوباره ببینمش...
دیگه طاقتم طاق شد ,شمارهی سلمانی را که در آخرین لحظات بهم داده بود ، ازجیب مانتوم درآوردم و گرفتم.
تا زنگ خورد ، یکهو به خودم اومدم وگفتم وای خدا مرگم بده الان چه بهانهای بیارم برای این تلفن؟! .....
گوشی رابرداشت,الو بفرمایید,
من:س س س سلام استاد
سلمانی:سلام همای عزیزم، دیگه به من نگو استاد ، راحت باش بگو بیژن....
خوبی؟ چه خبرا؟
من:خوبم ,فقط فقط...
بیژن:میدونم نمیخواد بگی ,منم خیلی دلم برات تنگ شده,میخوای بیا یه جا ببینمت؟
با این حرفش انگار دنیا را بهم داده بودند.
گفتم:اگه بشه که خوب میشه
بیژن:تانیم ساعت دیگه بیا جلو ساختمان کلاس ، باشه؟؟
من:چشم ,اومدم
مامان و بابا هر دوشون سر کار بودند.
یه زنگ زدم مامان,گفتم بیرون کار دارم.
مامان هم کلی سفارش کرد که مراقب خودت باش و....
آژانس گرفتم سمت کلاس گیتار ...
#ادامه_دارد ..
#رمان
@rkhanjani
هدایت شده از ثانیه شمار ظهور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 معنای احیا و شبزندهداری چیست؟ شب را سه گونه میتوان به صبح رساند...
در ببان شهید مطهری
🌱🌱🌱🌱🌱🌱
🔆
https://eitaa.com/joinchat/3397320738C0c4c71fad0
نسیم فقاهت و توحید
#دام_شیطان 😈 #قسمت_پنجم 🎬 از جهان ماورای ماده سخن میگفت,من با اینکه هیچی از حرفاش نمیفهمیدم,اما
#دام_شیطان😈
#قسمت_ششم 🎬
رسیدم جلوی ساختمان
سلمانی منتظرم بود . آومد جلو دستش را دراز کرد سمتم
من که این کارها را حرام میدونستم ، بی اختیار دست دادم ...وااای دوباره تنم داغ شد...
سلمانی اشاره کرد به ماشینش و گفت میخوام یک جای جالب ببرمت ,حاضری باهام بیای..
تو دلم گفتم:توبگو جهنم ,معلومه میام.
با یک لبخندی نگاهم کرد و گفت فرض کن جهنم...😊
وای من که چیزی نگفتم , باز ذهنم را خوند!
داشتم متقاعد میشدم ,بیژن از عالم دیگه ای هست...
سوار شدم، سلمانی نشست و شروع کرد
به توضیح دادن:ببین هما جان, اینجایی که میبرمت یه جور کلاسه , یه
جور آموزشه, اما مثل این کلاسای مادی و طبیعی نیست,خیلیا برای درمان دردهاشون میان اونجا,انواع دردها با فرادرمانی ,درمان میشه,خیلیا برای کنجکاوی میان و برخی هم برای پیوند خوردن به عرفان وجهان ماورای طبیعی,جهان کیهانی میان
هرکس که ظرفیت روحی بالایی داشته باشه به مدارج عالی دست پیدا میکنه
به طوری که میتونه بیماریها را شفا بده ,اصلا یه جور خارق العاده میشه...
بیژن هی گفت و گفت...
من تابه حال راجع به اینجور کلاسها چیزی نشنیده بودم,
اما برام جالب بود,
بیژن یک جوری حرف میزد که دوست داشتم زودتر برسیم
خیلی دوست داشتم بتونم این مدارج را طی کنم.......
و این اولین برخورد حضوری من با گروه به قول خودشون عرفان حلقه , یا بهتره بگم حلقه ی شیطان بود.....
رسیدیم به محل مورد نظر
داخل ساختمان شدیم.
کلاس شروع شده بود.
اوه اوه کلی جمعیت نشسته بود
یه خانم محجبه هم داشت درس میداد.
به استادهاشون میگفتن (مستر)
ما که وارد شدیم ,خانمه اومد جلو مثل اینکه بیژن درجهاش از این خانمه بالاتر بود.
مستر:سلام مسترسلمانی,خوبی استاد,به به میبینم شاگردجدید آوردین
بیژن:سلام مستر ,ایشون شاگرد نیست ,هما جان ,عزیز منه,
سرش را برد پایین تر و آهسته گفت ,قبلا هم اسکن شده..
چیزی از حرفهاش دستگیرم نشد
مستر گفت:ان شاالله خوشبخت بشید با اون قبلیه که نشدید ان شاالله باهما جان خوشبختی را بچشی...
این چی میگفت ,یعنی بیژن قبلا ازدواج کرده وجدا شده بود؟؟
رفتم نشستم,جوّ جلسه معنوی بود از کمال روح و رسیدن به خدا صحبت میکردند....
#ادامه_دارد ...
#رمان
@rkhanjani
رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است😊
إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ #اعراف56.
———🌻⃟————
@rkhanjani 🌱
چیزی که کمیتها را تبدیل به کیفیت ها میکند، صفت #صابربودن است!
#شهید_دیالمه
———🌻⃟————
@rkhanjani 🌱
آغاز بزرگترین راهپیمایی مجازی به مناسبت روز قدس...
با محوریت:
استکبار ستیزی
انتخابات
حاج قاسم
لطفا برای همه گروه ها و بسیجیان ارسال نمایید.
https://b2n.ir/ghods5
هرشب برای یه نعمتی خدا روشکر کنیم ...
امشب برای اینکه #زنده ایم
#خدایاشکرت
———🌻⃟————
@rkhanjani 🌱
أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ
بشارت دهد که همانا یاری خدا نزدیک است
’ Behold! Allah’s help is indeed near!
#بقره۲۱۴
😊😊😊
———🌻⃟————
@rkhanjani 🌱
چونکه مولا فرمودند👌😊
#استوری
#روزقدس
———🌻⃟————
@rkhanjani 🌱
و تو....
مقصدِ نبردِ نهایی...
کلید سبز ظهور🍃
#سلام_آقا
#القدس_لنا
#روز_قدس
———🌻⃟————
@rkhanjani 🌱
گویند در حریم شما توبه میخرند...
شرمِ جوانِ سر به گریبان
نگفتنی ست...
———🌻⃟————
@rkhanjani 🌱
📚 #معرفی_کتاب
نام کتاب: مثل تو، بانوی من، فاطمه
همراه با آموزش یک کاردستی
نویسنده: کلر ژوبرت
🔰در این داستان نیمه تخیلی،سما دختر کوچکِ مهربانی است که ماجرای به دنیا آمدن حضرت فاطمه(سلام الله علیها) را از نگاه خودش برای همه بچه ها تعریف می کند…
🔰در این کتاب سعی شده، بر اساس روایات تاریخی معتبر ، محتوای دینی مناسب کودکان به صورت ترکیبی از واقعیت و تخیل ارائه شود. شایسته است ما بزرگ تر ها تلاش کنیم بچه هایمان، درباره دختر پیامبر(صلی الله علیه وآله) و تاریخ آن دوره، شناخت بهتر و بیشتری به دست آورند.
✅مناسب سنین۶ تا ۱۲ سال
🌐برای سفارش کتاب میتوانید به این کانال مراجعه کنید👇
https://eitaa.com/joinchat/4011720751C49bba0503c
#کتاب_خوب_بخوانیم
#کتاب_کودک
@rkhanjani
نسیم فقاهت و توحید
#دام_شیطان😈 #قسمت_ششم 🎬 رسیدم جلوی ساختمان سلمانی منتظرم بود . آومد جلو دستش را دراز کرد سمتم من که
#دام_شیطان 🔥
قسمت هفتم 🎬
از خدا و معنویات صحبت میکردند ,منم اینجور بحثها را دوست داشتم اما یک چیزایی عنوان میکردند که با اعتقادات مذهبی من سازگار نبود!
مثلا میگفتن تو قرآن آمده ,نماز را برپا دارید ,نه اقامه کنید و نماز هر کار خوبی هست که ما انجام میدیم
,پس کار خیر بکنیم همون نمازه و احتیاج نیست رو نمازهای یومیه حساسیتی نشون بدهیم!!
یا اینکه پیغمبران و امامان هم مثل ما هستند و هیچ اجر و قرب بیشتری ندارند و ما میتوانیم با اتصال بر قرارکردن با شعور کیهانی و عالم ماورایی به مرتبهی پیغمبران و امامان برسیم😳
و حتی به شیطان میگفتند حضرت شیطان , من برام سوال شد چرا حضرررت؟؟!!
و فقط جوابم دادند شیطان عبادات زیاد کرده , روزی عزیز درگاه خداوند بوده ما نباید این امتیازات را نادیده بگیریم...
(نعوذوبالله خودشان را یک پا خدا میدونستند)
خلاصه کلاس طول کشید من یک احساس آرامش همراه با گیجی داشتم,نگاه کردم رو گوشیم ,وااای ساعت ۹شبه,
من توذعمرم شب تا این موقع بیرون نبودم😱
۱۵ تماس از دست رفته که از بابا و مامان بودند,تامن برسم خونه ساعت از ده هم گذشته....
بیژن نگاهم کرد و گفت:سه سوته میرسونمت نگران نباش...آینده از آن ماست...
در حیاط را باز کردم ,مامان و بابا هردوشون مضطرب جلو در هال بودند....
یا صاحب وحشت حالا چکارکنم😱
وارد خونه شدم,بابام با یک لحنی که تا به حال نشنیده بودم گفت:بهبه خانوم دکتر , الآنم تشریف نمیاوردید.....چرا تلفنها را جواب نمیدادی هاااا؟؟
کجابودی؟؟مردیم از نگرانی...
تازگیا عوض شدی,چت شده ؟؟
مامانم گفت:محسن جان بگذار بیاد داخل شاید توضیحی داشته باشه
با ترس وارد هال شدم ,نشستیم روی مبل.
بابا گفت:حالا بفرما ,توضییییح...
گفتم:به خدا با یکی از دوستام(اما نگفتم مرد بود)کلاس بودم.
بابا:که کلاس بودی؟؟!!اونم تااین موقع شب,تو که کلاسات صبح و عصره,
حالا چرا گوشیت را جواب نمیدادی؟؟
من:روی ویبره بود به خدا متوجه نشدم,عمدی درکار نبود.
مامان یک لیوان آب دست بابا داد وگفت:حالا خداراشکر ,اتفاق بدی نیافتاده,هما جان توهم کلاسایی را که تا این موقع هست ,بر ندار دخترم
یه نفس عمیق کشیدم وگفتم:کلاسش,خیلی معنوی بود ,مطمئنم اگر خودتونم بیاین خوشتون میاد.
بابا نگاهم کرد و گفت :مگه کلاس چی هست که ما هم با این سن و سطح سوادمون میتونیم شرکت کنیم.
گفتم:یه جور تقویت روح هست و ربطی به سن و سواد نداره,بهش میگن عرفان حلقه....
بابا یکدفعه از جا پرید وگفت :درست شنیدم عرفان حلقه؟؟؟ ازکی این کلاس را میری دخترهی ساده؟
با تعجب گفتم:مگه چه ایرادی داره؟
امشب اولین جلسه ام بود
نفس عمیقی کشید وگفت :خداراشکر, چندروز پیشا یک زنی را سوار کردم میرفت تیمارستان, توی تاکسی مدام گریه میکرد ,میگفت دختری داشتم مثل دسته ی گل,یک از خدا بی خبر فریبش میده و برای ارتباط بر قرارکردن با عالم دیگه میبرتش همین کلاسای عرفان و...
بعد از چندماه کار دختره به تیمارستان میکشه ,حتی یک بار میخواسته مادرش را با چاقو بکشه.....
رو کرد به من و گفت:دیگه نبینم ازاین کلاسها بری هااا ,اصلا از فردا خودم میبرمت دانشگاه و برت میگردونم...
پریدم وسط حرفش و گفتم :کلاس گیتارم چی میشه؟
بابا:اونجا هم خودم میبرمت و خودم میارمت,تو را به همین راحتی بدست نیاوردم که راحت از دستت بدم,تا خودت بچه دار نشی نمیفهمی من چی میگم دخترم....
آمدم تو اتاقم,وای خدای من بابا چی میگفت؟؟
شاید مادر دختره دروغ گفته,شاید دخترش روحش قوی نبوده...
.
کاش ازاین خاطره درس گرفته بودم و دیگه پام را تواین جلسات شیطانی نمیگذاشتم.
اما افسوس.....
#ادامه_دارد ..
#رمان
@rkhanjani
💻آسیب های فضای مجازی بر ارضاء نیازهای جنسی زوجین1⃣
📱فضاهای مجازی به دلیل داشتن تنوع و جذابیت، عدم آموزش و فرهنگ سازی مناسب می توانند به نیازهای جنسی زناشویی آسیب جدی وارد کنند. رواج عشق های مجازی، بالا رفتن توقعات و تغییر انتظارات جنسی، خیانت ها و روابط فرا زناشویی، رواج پورنوگرافی و روابط جنسی خارج از استاندارد از جمله آسیب های فضاهای مجازی بر ارضاء نیازهای جنسی زوجین می باشد.
💜غریزه جنسی و ارضای صحیح آن یکی از اهداف و آثار تشکیل خانواده به شمار میرود و روشن است که ایجاد تعادل و استفاده بهینه از آن در مسیر مطلوب و پذیرفتهشده عقل و شرع، رمز سلامت و استحکام این میثاق مقدس خواهد بود.ورود اینترنت و فضاهای مجازی و سهل الوصول بودن آن برای افراد، کانون خانواده را تحت تاثیر قرار داده و موجب شده تا افرادی که به صورت اعتیادگونه از آن استفاده می کنند، نیازهای جنسی شان را در فضای مجازی پیگیری کنند.حال سوال این است که فضاهای مجازی چه آسیب هایی را بر نیازهای جنسی زوجین و ارضاء صحیح آن می توانند داشته باشند؟
📱فضاهای مجازی یکی از ابزارهای تاثیرگذار در روابط زناشویی هستند. توجه بیش از حد به این فضا می تواند بین زوجین فاصله ایجاد کرده به گونه ای که نتوانند نیازهای جنسی یکدیگر را درک کرده و در جهت ارضای آن تلاش کنند. آنچه که مسلم است افراد زمان هایی که برای استفاده از فضای مجازی میگذارند گاها بیش از زمان هایی است که در کنار خانواده هستند هرچند که فرد به صورت فیزیکی در خانواده حضور دارد ولی در همان زمان در شبکه های مجازی سیر میکند.(1) استفاده نادرست از فضاهای مجازی و شبکه های اجتماعی باعث شده تا تعاملات چهره به چهره درخانواده به کمترین میزان خود برسد که این مسئله میتواند تاثیرات مخرب بر ارضاء نیازهای جنسی زوجین بگذارد
📝 ادامه دارد...
#سبک_زندگی
#جعبه_جادو
#پس_از_ازدواج
@rkhanjani
هدایت شده از ثانیه شمار ظهور
1_1000446608.mp3
4.87M
🔊 نسخه کامل نطق تاریخی استاد مطهری در دفاع از مظلومیت مردم فلسطین (عاشورای ۱۳۴۸ شمسی)
https://eitaa.com/joinchat/3397320738C0c4c71fad0
لبانت را تکان بده....
مرحوم آیت الله میلانی ره میفرمودند:
در روز بنشینید هر روز یک مقدار با امام زمان درد و دل کنید. خوب نیست این شیعه روزش شب شود و شبش روز شود، و اصلاً به یاد او نباشد.
بنشینید چند دقیقه ولو آدم حال هم نداشته باشد، مثلاً از مفاتیح دعایی بخواند، با همین زبان خودمان سلام و علیکی با آقا کند. با حضرت درد و دلی کند.
خدا مرحوم آیت الله بهجت ره را رحمت کند. یک حرف بلندی میزد. میگفت:
بین دهان تا گوش شما کمتر از یک وجب است. یک وجب هم نیست. قبل از اینکه از دهان خودتان به گوش خودتان برسد، به گوش او رسیده است. نزدیک است. درد و دلها را میشنود. با او حرف بزند، و ارتباط برقرار کند.
در زمان امام هادی(علیه السلام) شخصی نامهای نوشت از یکی از شهرهای دور، نامهای نوشت که: آقا من دور از شما هستم. گاهی حاجاتی دارم، مشکلاتی دارم، به هر حال چه کنم؟
حضرت در جواب ایشان نوشتند:
«إِنْ کَانَتْ لَکَ حَاجَةٌ فَحَرِّکْ شَفَتَیْک»
«لبت را حرکت بده، حرف بزن. بگو. ما دور نیستیم»
@rkhanjani
#گناه_شناسی
#مکر و نیرنگ
من میخوام درمورد آدمایی بگم ک فکر میکنن خیلی زرنگ هستن و ب بقیه کلک میزنن.😏
بعضیا دو رو هستن..یه جا یه حرفی میزنه بعد جای دیگه ک میبینه ب نفعش نیست اون حرفشو انکار میکنه😟
ظاهر وباطنشون با هم نمیخونه..مثلا ب ظاهر با یکی خوبه ها ولی تو دلش با اون دشمنه و همش با اون مخالفت میکنه😕
یه عده ای مکر و نیرنگ ب خدا و پیغمبر و امام میزنن یه سری هم ب مردم کلک میزنن😓
کسی ک کفر خودشو پنهان میکنه و ب ظاهر خودشو مسلمون نشون میده😨
قرآن درمورد این آدما میگه👈با خدا و اهل ایمان نیرنگ می زنند درحالی ک نیرنگ نمیزنند مگر ب خودشان در حالی ک نمی فهمند👌
این آدما درواقع دارن خودشونو گول میزنن چون این مکر و نیرنگ اونا ضرری برا بقیه نداره و فقط خودشونو از هر سعادتی محروم میکنن..تو دنیا ب بلا و رسوایی گرفتار میشن و در آخرت هم گرفتار عذاب الهی میشن😰
بعضی از آدمای مذهبی ادعا میکنن ک مثلا خدا برا من از هرچیز بزرگتره ولی مال و جاه دنیا تو قلبش بیشتر اهمیت داره🙁یا اینکه میگه من فقط خدا رو میپرستم...تنها معبود من خداست..
درحالی ک بنده شیطونه😞
بعضیا هم وقتی ب یه عالم دینی میرسن میگن..آقا من انقد شما رو دوست دارم💘من همه حرفای شما رو قبول دارم..درحالی ک بارها و بارها مخالف حرفش عمل کرده😑
خب حالا بریم سراغ اونایی ک ب مردم کلک میزنن😐
انواع کلاه برداری ها..حقه بازی و فریبکار..غش در معامله و گرون فروشی و..اینا چند مورد از نیرنگ ب مردمه☝️
اونایی ک جلو یکی ازش تعریف میکنن و همین ک رفت پشت سرش بد میگن دو رو دو زبان هستن....
اونایی ک میان حرفای دونفر رو ک با هم دشمن هستن رو میره ب اونا میگه...میگه اون درمورد تو اینو گفت...من میدونم حق با تو هست😐بعد پا میشه میره پیش اون یکی میگه فلانی اینجوری گفت...من ک میدونم حق با تو هست...من طرف تو هستم😟اینا همش نیرنگ ب مردمه☹️
امام باقر(ع)درمورد این آدما میفرماید:
هرکس با مسلمانان دو رو و دو زبان برخورد کند،روز قیامت می آید در حالی ک دو زبان از آتش دارد😱🔥🔥
یه ضرب المثلی هست ک میگه👈چاه نکن بهر کسی...اول خودت،دوم کسی👌
کسی ک احساس زرنگی میکنه و ب بقیه کلک میزنه باید بدونه ک ضرر مکرش ب خودش میرسه
📗منبع گناهان کبیره شهید دستغیب
❤️به امید ظهور آقا امام زمان ک صدالبته وقتش نزدیکه❤️
#گناه_شناسی
@rkhanjani