- او ازدواج کرد، من هنـــوز ...
- او صاحب خانه شد، من هنــــوز ...
- او صاحب کمالات معنوی شد، من هنـــوز ....
- او مورد توجه پدر و مادرم، معلّمم، استادم قرار گرفت، ...من هنـــوز ....
و دهها سؤال دیگر که با آمدنشان هم آرامش از ذهن و قلبت رخت میبندد و هم تو را به همنشینی ناامن برای دیگران ، تبدیل میکند...
✘ چشم دوختن به نعمتهای دیگران (که فقط زرق و برق دنیایند برای امتحان آدمی)، دیگر چشمی برای دیدن داشتههای خودت باقی نمیگذارد و تو ناخواسته در درّهای بنام #کفر (ناسپاسی) سقوط میکنی!
✓ کافیست قدری #حساب_کتاب کنی تا ببینی داشتههای دیگران نه تنها از سهم تو کم نمیکند، بلکه آن زمانی که برایشان خوشحال شدی، روحت قد میکشد و وسعت مییابد!
حسادت ، شاخهای از کفر است
مراقب باشیم با حسادتِ خودمان مدارا نکنیم!
جراحیاش کنیم
@rkhanjani
جانا ز فراق تو این محنت جان تا کی
دل در غم عشق تو رسوای جهان تا کی ...
#اللهمعجللولیکالفرج
@rkhanjani
🔆امام باقر(علیه السلام) یا امام صادق (علیه السلام) (تردید از راوی است) فرمود:
کسی که به آنچه خداوند روزی او کرده، قانع باشد، از بینیازترین مردم است.
🔆امیر دلها، مولا علی (علیه السلام) نیز فرموده:
قناعت، مالی است تمام ناشدنی.
❇️بدون قناعت، اگر کسی ثروتمند هم باشد، باز محتاج است. امیر مؤمنان علی(علیه السلام) فرمود:
کسی که قناعت نداشته باشد، مال، او را بینیاز نخواهد کرد.
✳️باید پذیرفت که بسیاری از کسانی که در حال حاضر از زندگی اقتصادی خوبی برخوردار هستند، در ابتدای زندگی، با کم ساخته و با قناعت، همّت و توکّل بر خدا، توانستهاند زندگی خوبی را برای خود فراهم کنند.
✅شما هم صبر کنید که صبر، کلید رسیدن است. مولای صبر و ظفر، علی (عليه السلام)فرمود:
انسان صبور، پیروزی را از دست نخواهد داد؛ اگر چه زمان رسیدن به آن، طولانی شود.
📚تا ساحل آرامش
@rkhanjani
#آیت_الله_حائری_شیرازی
📌نگویید: «مستحب است؛ شد، شد؛ نشد، نشد»👌
هرچه می توانید سنتهای خود را در عید غدیر، جدیتر بگیرید. نگویید: «مستحب است؛ شد شد؛ نشد نشد». این سنتها از اوجب واجبات است. چرا؟ چون #شناسنامۀ ما شیعیان است.
✌️پدرها جوری نسبت به عید غدیر ارادت به خرج بدهند که بچهها از یک ماه، دو ماه قبل چشم انتظار عید غدیر باشند! حتی اگر لازم شد، #قرض کنید و یک عیدی حسابی -به اندازهای که به علی ارادت دارید- به بچهها بدهید. نگویید: «باز من باید یک چیزی خرج کنم!» نه!
👌مقروض میشوی، خب بشو! تو که برای چیزهای دیگر قرض کرده ای، یک بار هم برای حضرت علی مقروض شو.
👌مسیحیها بابانوئل درست میکنند و به بچه هایشان میگویند: «او برای تو هدیه را آورده؛ مسیح برای تو این هدایا را آورده». بچه از اول ذهنش با عیسی (علیهالسلام) انس میگیرد، رفاقت میکند.
حالا بروید ببینیم چه کار میکنید! این شما و این عید غدیر. سفری، تفریحی، گردشی میخواهی ببری، بگو این مال عید غدیرت است! اگر هم تابستان میبری بگو، قولش را عید غدیر به شما دادم. قولهایی که میخواهید به آنها بدهید، عید غدیر بدهید. هدایایتان و وعدههایتان را بگذارید در این روز تا اینها با عید غدیر جوش بخورند.👌👌👌👌👌👌👌
☺️#عید_غدیر☺️
@rkhanjani
نسیم فقاهت و توحید
#رمان_راز_درخت_کاج...🌲🍃 #قسمت_بیست_و_شش زینب خیلی از روزهای گرم تابستان پیش مادرم می رفت و خانه ماد
#رمان_راز_درخت_کاج...🌲🍃
#قسمت_بیست_و_هفت
با اینکه میدانستم از نظر جثه و بنیه خیلی ضعیف است، جلویش را نمیگرفتم.
خانه مادرم آن زمان هنوز کولر نداشت و شب ها روی پشت بام کاهگلی می خوابید. مادرم هر سال ده یا پانزده روز جلوتر از ماه #رمضان به پیشواز میرفت.
شب اولی که #زینب به آنجا رفت به مادرم سفارش کرد که برای سحری بیدارش کند تا زینب هم به پیشواز برود مادرم دلش نیامد که زینب را صدا کند.
نصف شب آرام و بیصدا از روی پشت بام پایین رفت و به خیال خودش فکر می کرد که زینب خواب است.
زینب از لبه ی پشت بام خودش را آویزان کرد و مادرم را صدا زد و گفت: مادربزرگ، چرا برای سحری صدایم نکردی؟ فکر میکنی سحری نخورم #روزه نمیگیرم؟ مادربزرگ به خدا من بی سحری روزه میگیرم. اشکالی ندارد؛ بی سحری روزه میگیرم.
مادرم از خودش خجالت کشید برگشت به پشت بام و زینب را بوسید و خواهش کرد که با او به پایین برود و سحری بخورد.
مادرم به زینب گفت: به خدا هر شب صدایت میکنم ولی جان مادربزرگ بی سحری روزه نگیر.
آن سال زینب همه ماه رمضان را روزه گرفت و ده روز هم پیشواز رفت.
من در آن سالها به خاطر هوای شرجی آبادان دچار آسم شده بودم. مدتی بود که مرتب مریض میشدم
زینب خیلی غصه من را میخورد .آرزوی زینب این بود که برای من تخت بخرد و پرستار بگیرد.
میگفت: بزرگ که بشوم نمیگذارم تو زحمت بکشی، یک نفر را می آورم تا کارهایت را انجام دهد.
مهرداد مدتی با رادیو نفت آبادان کار میکرد و مرتب توی خانه #نمایش تمرین میکرد .
در یکی از نمایشها "پهلوان اکبر" ی هست که میمیرد
زینب نقش مادر پهلوان اکبر را بازی میکرد. در نمایش "سربداران" هم نقش "مورخ" را با مهرداد بازی کرد.
آنها در خانه لباس نمایش تنشان می کردند و با هم تمرین میکردند. من هم مینشستم و نمایش آنها را نگاه میکردم.
زینب و مهرداد به #شعر هم علاقه داشتند. مهرداد شعر میگفت و زینب با لذت به شعرهای مهرداد گوش میداد.
مهران و مهرداد همیشه حواسشان به خواهرهایشان بود.
مهران از زنهای لاابالی و سبک بدش می آمد و همیشه به دخترها برای رفتارشان تذکر میداد . اگر دخترها با دامن یا پیراهن بیرون می رفتند حتما جوراب های ضخیم پایشان میکردند وگرنه مهران آنها را بیرون نمی برد
زینب به برادرها و خواهرهایش علاقه داشت. گاهی با آن دست های لاغر و کوچکش، لباسهای مهران را میشست.
جوراب های مهرداد را میشست. دلش میخواست به یک شکلی #محبت خودش را به همه نشان دهد.
#ادامه_دارد....
#نویسنده_معصومه_رامهرمزی
@rkhanjani
به سبک فرشته ها☺️
بخش اول:
آشنایی با مدل های چادر
🔹قسمت چهارم،چادر حسنا وبحرینی🔹
7⃣چادر کمری حُسنا
چادرِحُسنا ، همون مدل بروز یا آپدیت شده ی چادر قجریه! تفاوت عمده اش هم با مدل قجری در دو بخش اصلیه که لازم به ذکره:
خب اول اینکه با توجه به استفاده از پارچه های با عرض زیاد پشت چادردوخت نداره و نکته بعد اینکه دستک های جلو چادر با توجه به عرض پارچه بلند تره و به دامن چادر متصل شده، و این طراحی برای افراد درشت اندام و خانم های باردار مناسبه!
والبته این چادر چون به کمر بسته میشه و وزن چادر روی سر نیست، احساس سبک بودن را به شما منتقل میکنه!
به علاوه اینکه پایین چادر زیر پا نمیره و به زمین هم تماس پیدا نمی کنه و به همین دلیل همیشه تمیز باقی می مونه 😋
چادر حُسنا با توجه به آزاد بودن دست ها توانایی انجام کارهای روزمره رو از قبیل رانندگی و حمل کالسکه نوزاد رو فراهم میکنه🤗
8⃣چادر بحرینی
چادر بحرینی شبیه مانتو کلوش طراحی شده و از نظر گشادی شبیه به چادرعربیه!
در قسمت بالای سر یه نقاب داره که قشنگ ترش کرده🤩و نقاب توسط کش روی سر قرار گرفته.
البته این چادر به جای آستین یک مچ به اندازه ۱۰سانتی متر داره و جلوی چادر با کشی که به سمت چپ دوخته شده درشانه دست راست قرارمیگیره و جلوی آن بسته میشه.
خب حالا شاید با خودت گفتی دیگه برم چادر بخرم
اماتوصیه میکنم یه کوچولو صبر کن تا تو قسمتهای بعد با بقیه ی مدلها آشنا بشی🙃
#تولیدی_کامل
@rkhanjani
#همسرانه
♨️"« #سرزنش » و «سرکوفت» آفت زندگیاند!"‼️
❎ یکی از رفتارهای مخربی که اثرات زیانآور و جبرانناپذیری بر روابط بین همسران جوان به خصوص در دوران عقد داره، سرزنش و تحقیر و خرد کردن شخصیت یکدیگر است.
🔹 تو همینی دیگه!
🔸 گوش نکردی حالا بکش!
🔹 صد بار گفتم این کار رو نکن!
🔸میدونستم این جوری میشه...!
🔹 بفرما اینم نتیجهی هنر جنابعالی!
✅ اگر همهی ما میتونستیم گاهی خودمون را به جای طرف مقابلمون بذاریم، شاید خیلی از مشکلات و مسائل لاینحل زندگی هرگز اتفاق نمیافتاد.
@rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
─┅═༅🔸𖣔🔸༅═┅─
الان یه سال و نیمه که حرم نیومدم 😭
─┅═༅🔸𖣔🔸༅═┅─
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله
#اللهم_ارزقنا_کربلا
#شب_جمعه
#شب_زیارتی_ارباب
#التماس_دعا
@rkhanjani
بسم الله..
کهپروردگارم (بهبندگانخود) نزدیک،
واجابتکننده(خواستههای) آنهاست.
#هود۶۱
———🌻⃟————
@rkhanjani
😍😍
———🌻⃟————
@rkhanjani
📌سادگی در مهمانیها
❓یکی از مشکلات ما، تجمّلاتی شدن مهمانیهای معمولی است. برخی برای توجیه این تجمّلات میگویند بر اساس روایات، انسان باید خودش را برای مهمان به زحمت بیندازد؛ امّا واقعیتش را که نگاه کنی، میبینی بسیاری از این مهمانیها به قصد فخرفروشی، چشم و همچشمی، کسب آبرو یا... این طور برگزار میشود. حالا واقعاً چنین روایاتی وجود دارد؟
✅برخی از روایات، به صراحت میگویند نباید مهمان، موجب به زحمت افتادن میزبان شود.
✅در برخی از روایات هم آمده است میزبان نباید آنچه را که در مقابل مهمان میگذارد، کم حساب کند. مهمان هم نباید آنچه را که میزبان در مقابلش میگذارد، کم بشمرد.
✅در بعضی از روایات هم آمده که اگر مهمان بدون دعوت آمد، آنچه را در خانه داری برای او بیاور؛ امّا اگر او را دعوت کردی، خودت را برای او به سختی بینداز.
🔆امام صادق (علیه السلام )فرمود:
هر گاه برادرت به نزد تو آمد، در نزد او آنچه برایت آسان است، بگذار؛ امّا اگر خودت او را دعوت کردی، خودت را برای او به زحمت بینداز.
♦️با توجّه به روایاتی که پیش از این آمد، مقصود از به زحمت انداختن خویش در این روایت، به این معنا نیست که انسان، خارج از حدّ توان، خود را به درد سر انداخته، با تنگ گرفتن به خانواده و یا قرض کردن، مهمانی خود را بر پا کند. در نقل دیگری از همین روایت آمده که: «قدری که برایت ممکن است، خود را به سختی بینداز».
⚠️این اندازه به سختی انداختن، گاهی به نیّت الهی است و گاهی برای این که پیش دیگران کم نیاوریم. به طور حتم، در دین به ما سفارش نشده برای فخرفروشی و ابراز وجود، میهمانیهای آنچنانی بدهیم.
⬅️ادامه دارد ....
📚تا ساحل آرامش
@rkhanjani
نسیم فقاهت و توحید
#رمان_راز_درخت_کاج...🌲🍃 #قسمت_بیست_و_هفت با اینکه میدانستم از نظر جثه و بنیه خیلی ضعیف است، جلویش
#رمان_راز_درخت_کاج...🌲🍃
#قسمت_بیست_و_هشت
💠#فصل_پنجم
💠#انقلاب
قبل از #انقلاب زندگی ما آرام میگذشت.سرم به زندگی و بچه هایم گرم بود.
همین که بچه ها در کنار هم بودند،احساس #خوشبختی میکردم، چیز دیگری از زندگی نمی خواستم .
بابای مهران و همه ی کارگرهای شرکت نفت، از #شاه بدشان می آمد همه می دانستند که شاه و حکومتش چقدر پست هستند.
انقلاب که شد من و بچه ها همه طرفدار #انقلاب و #امام شدیم. همه چیزم انقلاب بود.
وقتی آدم کثیفی مثل شاه این همه جوانها را #شکنجه کرده بود رفت و یک سید نورانی مثل امام #رهبرمان شد چرا ما انقلابی نباشیم. من مرتب به سخنرانی امام گوش می کردم.
وقتی شنیدم که شاه چه بلاهایی سر خانواده ی رضایی آورده بود و #ساواک چطور مخالفان شاه را شکنجه کرده بود تمام وجودم نفرت شد.
از بچگی که #کربلا رفته بودم و گودال قتلگاه را دیده بودم ، همیشه پیش خودم میگفتم اگر من زمان امام حسین (ع) زنده بودم، حتما امام حسین(ع) و زینب(س) را یاری میکردم و هیچ وقت پیش یزید که طلا و جواهر داشت و همه را با پول میخرید نمی رفتم.
با #شروع_انقلاب فرصتی پیش آمد که من و بچه هایم به صف امام حسین(ع) بپیوندیم.
مهران در همه ی #راهپیمایی ها شرکت میکرد. او با من شرط کرد که اگر می خواهی همراه دخترها به راهپیمایی بیایید، آنها باید #چادر بپوشند.
زینب دو سال قبل از انقلاب #با_حجاب شده بود، اما مینا و مهری و شهلا هنوز حجاب نداشتند.
من دو تا از چادرهای خودم را برای مینا و مهری کوتاه کردم. همه ی ما با هم به تظاهرات می رفتیم. شهرام را هم با خودمان می بردیم.
خانه ی ما نزدیک مسجد قدس بود که قبل از انقلاب به مسجد فرح آباد مشهور بود . همه ی مردم آنجا جمعمی شدند و راهپیمایی از همان جا شروع میشد. مینا شهرام را نگه میداشت و زینب هم به او کمک می کرد.
زینب هیچ وقت دختر بی تفاوتی نبود. نسبت به سنش که از همه ی دخترها کوچکتر بود، در هر کاری کمک میکرد. ما در همه ی راهپیمایی های زمان انقلاب شرکت کردیم.
زندگی ما شکل دیگری شده بود. تا انقلاب سرمان در زندگی خودمان بود. ولی بعد از انقلاب نسبت به همه چیز احساس مسئولیت می کردیم.
مسجد قدس پایگاه فعالیت ها شده بود. چهارتا دخترها #نمازشان را به جماعت در مسجد می خواندند. مخصوصا در ماه #رمضان ، آنها در مسجد #نماز مغرب و عشا را به جماعت می خواندند و بعد به خانه می آمدند.
من در ماه رمضان سفره #افطار را آماده می کردم و منتظر می نشستم تا بچه ها برای افطار از راه برسند .
مهران در همان مسجد زندگی میکرد. من که می دیدم بچه هایم این طور در راه انقلاب زحمت میکشند ، به همه ی آنها #افتخار میکردم. انگار کربلا برپا شده بود و من و بچه هایم کنار #اهل_بیت بودیم.
#ادامه_دارد....
#نویسنده_معصومه_رامهرمزی
@rkhanjani
به سبک فرشته ها☺️
بخش اول:
آشنایی با مدل های چادر
🔹قسمت پنجم،چادر لبنانی واماراتی🔹
9⃣چادرلبنانی
چادر لبنانی برگرفته از چادر عربیه و بیشتر در کشور لبنان استفاده میشه! چادرلبنانی نسبت به چادر عربی و بحرینی عرض کمتری داره، اما برای افراد لاغراندام راحت و مناسبه!
چادر لبنانی به خاطر داشتن مچ های ۱۵ سانتی که به نوعی حالت آستین داره و آزادی عمل در کارهای روزمره رو فراهم میکنه!
جلوی چادر هم با زیپ مخفی یا دکمه مخفی بسته میشه،البته امکان استفاده از کیف در زیر چادر هم فراهمه 👌
🔟چادراماراتی
چادر اماراتی یکی از انواع چادر های عربیه، با این تفاوت که این چادر به دلیل داشتن آستینهای ۴۰ سانیمتری نسبت به دیگر مدل های عربی، اندامی تر شده!
درواقع چادر اماراتی طرحی مابین چادر لبنانی و چادر ملیه، جلوی این چادر هم به صورت باز طراحی شده و می تونید اون رو بنا به سلیقه تون با زیپ و یا انواع دکمه ببندین🤗
خب البته پیشنهاد میکنم مدل های دیگه رو از دست ندی😉
پس با ما همراه باش🌹❤️
#تولیدی_کامل
#مدلهای_چادر
@rkhanjani