eitaa logo
نسیم فقاهت و توحید
650 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
99 فایل
•┈┈✾🍀﷽🍀✾┈┈• این کانال شامل ؛ 📚 جلسات سخنرانی و تدریس #رضا_خانجانی و همچنین؛ 📤 نشر بیانات متفکران و شخصیتهای طراز اول #انقلاب_اسلامی ارتباط با مدیر @samenolhojajjj
مشاهده در ایتا
دانلود
😊😊😘😘 ———🌻⃟‌———— ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @rkhanjani
الْحَمْدُ لِلَّهِ حَمْدًا كَثِيرًا ...🍀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از  بسوی خدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تشیع انگلیسی این روزها بیش از هر زمان دیگر در حوزه مناسک و آیین‌های مذهبی بدعت‌گذاری‌هایی را صورت داده و در عزاداری‌های حسینی، نام‌گذاری دهه‌هایی مانند دهه‌های فاطمیه و محسنیه و دیگر انحرافات، رفتارهای افراطی از خود نشان می‌دهد. 🔺🔸🔹 ⇝ پرسمان اعتقادی https://eitaa.com/joinchat/3397320738C0c4c71fad0 🔺فقط به اشتراک بذارید👌 ࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐ ࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیا دجال ظهور کرده؟؟؟ 👈تفسیر کتاب الموسعه الامام المهدی سید محمد صدر درباره روایات مربوط به دجال! 🎙استاد @rkhanjani
📛 عصبانیت یه نوعی از جنونه؛ هر تصمیمی که تو حالت جنون گرفته می‌شه، پایانی جز پشیمونی نداره. کسی که از تصمیمای زمان عصبانیتش پشیمون نمی‌شه، از نظر روانی، آدم سالمی نیست.😐 ✅ قبل از هر تصمیمی که ناشی از عصبانیته، باید صبر کنیم. امام صادق علیه السلام فرمودن: «خشم، چه نیکو جرعه‌ای است برای کسی که بر آن صبر کند».🍃 📚الکافی، ج٢، ص١٠٩. ❌موقع عصبانیت، این شیطونه که به جای ما تصمیم می‌گیره. این جور مواقع، عقل کارآیی لازم رو نداره و برا همینم نمی‌تونه تصمیم درست بگیره.☝️ ✅ با صبر کردن، عقل توی جایگاه حقیقی خودش قرار می‌گیره. اون وقته که تصمیما عاقلانه و به جا گرفته می‌شه.👌 📛 خیلی از تصمیمایی که موقع عصبانیت گرفته می‌شن، برا فرونشوندن خشمه؛ بعضی وقتا هم با زیر پا گذاشتن حق یا آلوده شدن به گناهی، همراه می‌شه که نتیجش علاوه بر پشیمونی، خواری و ذلّت تو دنیا و عذاب الهی تو آخرته.🤕 ✔️ آتش عصبانیت به همون زودی که ایجاد می‌شه، فرو می‌شینه. به نظر می‌رسه که غلبه بر عصبانیت سخته، ولی با کمی صبر، می‌فهمیم که این طوری نیست و می‌شه راحت بر اون غلبه کرد.💪 @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
bonbast-too-zendegi-vojood-nadare-medium.mp3
3.42M
🛑 بن‌بست تو زندگی وجود نداره! 🌱 همیشه یه راهی هست ... @rkhanjani
📨♨️ ✍ سلام وقت بخیر پارسال شب یلدا از طریق گوشی ی پسری بهم پیشنهاد ازدواج داد اولش فکر میکردم الکی میگ و قصدش فقط در حد چت کردنه ولی با خالش و مادرش موضوع رو درمیان گذاشت ی مدت کوتاه باهم اشنا شدیم تا اینک من ب خانوادم گفتم مادرم راضی بود ولی پدرم نه چون اصالتش با ما فرق داشت تا اینک ی خاستگار برام اومد وقتی بهش گفتم ک برام خاستگار اومده ،اومدبا پدرم صحبت کرد و پدرم ازش خوشش اومد ،خودش پسر خوبیه هیچی کم نداره و مثل خانواده خودم مذهبی هستش یکم ک گذشت فهمیدم مادرش راضی نیست چون فکر میکنه ما از روی احساسات همدیگرو انتخاب کردیم ولی اصلا اینطور نیس ،وقتی مادرش گف من راضی نیستم مادرم زنگ زد بهشون تا حرف بزنه ولی مادرش جواب نداد و پیام داد ک لطفا دیگ ب من زنگ نزنید مادرم پیام داد بهشون و گف اک ب این ازدواج راضی نیستین حداقل جلوی پسرتونو بگیرید ک ب دخترم پیام نده و ا اینجور حرفا ، وقتی مادرم این پیام رو داد مادرش بهش گفته بود ک ما بهشون بی احترامی کردیم و فحش دادیم در واقع اینطور نبود مادرش میخواست مارو از هم جدا کنه ،همون روز صب ما دیگ باهم در ارتباط نبودیم و رفت چون فکر میکرد ما بهشون بی احترامی‌کردیم تا ۳ ماه بعد از دوباره حرف زدیم‌ک‌تازه متوجه شد ک‌مادرش بهش دروغ گفته و خیلی ناراحت شد الان هم مادرم و پدرم میگن مشکلی نداریم یا خود پسره چون خیلی پسر خوبیه ولی تا مادرش راضی نشه دختر بهشون نمیدیم من خودم وخانوادم مذهبی هستیم و اون پسر هم همینطور مذهبیه هیچ مشکلی باهم نداریم فقط مادرش راضی نمیشه پدرم میگ ب صلاح نیس مادرم هم همین حرفو میزنه ولی ما همدیگرو خیلی دوست داریم نمیدونم الان باید چیکار کنم😔 چندتا خاستگار هم اومد ولی رد کردم چون فقط اونو دوست دارم تروخدا خواهش میکنم راهنماییم کنین نمیدونم چیکار کنم واقعا از طرفی دوسش دارم نمیتونم ولش کنم از طرفی مادرش فقط خداخدا میکنم راضی شه و اینک من اصلا از ارتباط با نامحرم خوشم نمیاد و هیچوقت با پسری در ارتباط نبودم چون مذهبی هستم و اعتقاد دارم ک گناهه ولی اشنایی من با این پسر به قصد ازدواجِ و واقعا هم تصمیم خودمونو گرفتیم خانواده من هیچ مشکلی با خود پسره نداره فقط میگن ک باید مادرش راضی بشه همین همون اول هم بهشون گفتم ک من اهل دوستی های کوتاه و چت نیستم باید ب خانوادتون بگین و بعد از یکم اشنایی ایشون هم با خالش و مادرش حرف زد من هم ب خانوادم گفتم و با اطلاع خانواده ها باهم حرف‌میزدیم برای اشنایی ولی اخر مادرش گفت ک شما از روی احساسات انتخاب کردید همدیگر ازتون کمک خواستم چون واقعا دیگ نمیدونم چیکار کنم هم اون اقا منو میخواد هم من دوسش دارم نمیتونم قیدشو بزنم چون اگ میتونستم همون ۳ماه ک نبود فراموشش میکردم ولی نشد هرکاری‌کردم نشد😔😔میترسم با کسی مشورت کنم بگه فراموشش کن تروخدا کمکم کنین 🙏🙏 @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅✅✅ از حجة الاسلام کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی سلام خدمت شما خواهر عزیز و خانواده محترمتان از پدر و مادر فهیم و دلسوزان صمیمانه تشکر می کنم که با شما همراهی می کنند. 🔻 یکی از انتخاب های مهم زندگی انسان مسأله ازدواج است، اشتباه غلط باعث سردی زندگی و آسیب های جبران ناپذیر در زندگی خواهد شد که جبران آنها سخت و طاقت فرساست. از اول این ارتباط گرفتن شما به قصد ازدواج اشتباه بوده است البته کار عاقلانه ای کرده اید که والدین شما در جریان بوده است. ➕ را پیشنهاد می کنم امیدوارم مورد عنایت و توجه شما قرار بگیرد: خداوند حکیم و مهربان می فرماید: چه بسا شما کاری مورد علاقه و پسنده شما باشد بخواهید آن را انجام دهید ولی در واقع امر به ضرر شما خواهد بود از این رو به آن نمی رسید. و عکس آن کارهایی هستند که انسان از آن اکراه و دوست ندارند ولی همان کار خیر و بنفعشان است و باید با آن مواجه شوند. خداوند صلاح ما را بهتر می داند. ➕ پیشنهاد : ☜ ۱_ در یک پیام، به خواستگارتان بگویید هر موقع مادرش را راضی کرد سراغتان بیاید و برای این کار زمان تعیین کنید. ☜ ۲_ شما باید ارتباط خود را با خواستگار به طور کامل قطع کنید و اگر ایشان حرف و پیامی داشت فقط از طریق والدین به شما بگویید. در صورت عدم قطع ارتباط آسیب های آن به عهده خود شماست و جبران آن بسیار برایتان گران تمام خواهدشد. ☜ ۳_ در این مدتی که زمان تعیین کرده اید از توسل به خدا و امام زمان علیه السلام غافل نباشید هر روز صلوات ضراب اصفهانی را بخوانید و هدیه به امام زمان علیه السلام کنید و در پایان خودمانی با آقا صحبت کنید بگویید من راضیم به رضای شما آنچه شما مصلحت می دانید همان شود. ☜ ۴_توجه داشته باشید که در ازدواج پدر و مادر طرف بسیار مهم هستند (رضایت قلبی)فکر نکنید اگر حالا راضی شد. شما خوشبخت شدید و به خواسته خود رسیدید بعد ازدواج به مرور آسیب ها و مشکلات آغاز خواهد شد. مگر این که از رضایت قلبی مادر ایشان اطمینان حاصل کنید. ☜ ۵_حتما پیشنهاد می کنم به مشاوره ازدواج، کسی که دلسوز و متخصص باشد همراه خانواده خود و خانواده خواستگار بویژه مادرشان... رجوع کنید. یقینا در امر ازدواج تسهیل کننده است. ☜ ۶_ درصورت عدم رضایت مادر اگر بهم برسید: _سو ظن مادر همیشه نسبت به شما وجود دارد که پسرش را ازش گرفته اید با حیله و فریب. _ از دست دادن اعتبار خودتان پیش اقوام و فامیل طرف _ عدم حمایت خانواده ایشان در اغلب موارد، بخاطر این که می گویند تو خود و بدون رضایت ما اقدام کردید یا ما که راضی نبودیم. _ از دست دادن شکوه و عزت شما عروس محترم زیرا در نزد خانواده طرف بویژه مادر تحمیلی جلوه می کنید. ☜ ۷_ به نظر شما آیا رضایت خداوند و حضرات معصومین علیهم السلام هم در این ازدواج وجود دارد؟! یا چون شما می خواهید و نمی خواهید از دست بدهید طرف مقابلتان را اینقدر پافشاری می کنید. ☜ ۸_ در هر صورت حق انتخاب با شماست. باید عاقلانه تصمیم بگیرید تا یک عمر پشیمانی ببار نیاورد. دعا می کنم در جوار امام مهربانی ها آنچه خیر و مصلحتتان باشد برایتان اتفاق بیفتد. موفق باشید. @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نسیم فقاهت و توحید
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_ششم 💠 حالا من هم در کشاکش پاک احساسش، در عالم #عشقم انقلابی به پا شده و م
✍️ 💠 اعتراض عباس قلبم را آتش زد و نفس زن‌عمو را از شدت گریه بند آورد. زهرا با هر دو دست مقابل صورتش را گرفته بود و باز صدای گریه‌اش به‌وضوح شنیده می‌شد. زینب کوچکترین دخترِ عمو بود و شیرین‌زبان ترین‌شان که چند قدمی جلو آمد و با گریه به حیدر التماس کرد :«داداش تو رو خدا نرو! اگه تو بری، ما خیلی تنها میشیم!» و طوری معصومانه تمنا می‌کرد که شکیبایی‌ام از دست رفت و اشک از چشمانم فواره زد. 💠 حیدر حال همه را می‌دید و زندگی فاطمه در خطر بود که با صدایی بلند رو به عباس نهیب زد :«نمی‌بینی این زن و دخترا چه وضعی دارن؟ چرا دلشون رو بیشتر خالی می‌کنی؟ من زنده باشم و خواهرم اسیر بشه؟» و عمو به رفتنش راضی بود که پدرانه التماسش کرد :«پس اگه می‌خوای بری، زودتر برو بابا!» انگار حیدر منتظر همین رخصت بود که اول دست عمو را بوسید، سپس زن‌عمو را همانطور که روی زمین نشسته بود، در آغوش کشید. سر و صورت خیس از اشکش را می‌بوسید و با مهربانی دلداری‌اش می‌داد :«مامان غصه نخور! ان‌شاءالله تا فردا با فاطمه و بچه‌هاش برمی‌گردم!» 💠 حالا نوبت زینب و زهرا بود که مظلومانه در آغوشش گریه کنند و قول بگیرند تا زودتر با فاطمه برگردد. عباس قدمی جلو آمد و با حالتی مصمم رو به حیدر کرد :«منم باهات میام.» و حیدر نگران ما هم بود که آمرانه پاسخ داد :«بابا دست تنهاس، تو اینجا بمونی بهتره.» 💠 نمی‌توانستم رفتنش را ببینم که زیر آواری از گریه، قدم‌هایم را روی زمین کشیدم و به اتاق برگشتم. کنج اتاق در خودم فرو رفته و در دریای اشک دست و پا می‌زدم که تا عروسی‌مان فقط سه روز مانده و دامادم به جای حجله به می‌رفت. تا می‌توانستم سرم را در حلقه دستانم فرو می‌بردم تا کسی گریه‌ام را نشنود که گرمای دستان مهربانش را روی شانه‌هایم حس کردم. 💠 سرم را بالا آوردم، اما نفسم بالا نمی‌آمد تا حرفی بزنم. با هر دو دستش شکوفه‌های اشک را از صورتم چید و عاشقانه تمنا کرد :«قربون اشکات بشم عزیزدلم! خیلی زود برمی‌گردم! تا سه چهار ساعت بیشتر راه نیس، قول میدم تا فردا برگردم!» شیشه بغض در گلویم شکسته و صدای زخمی‌ام بریده بالا می‌آمد :«تو رو خدا مواظب خودت باش...» و دیگر نتوانستم حرفی بزنم که با چشم خودم می‌دیدم جانم می‌رود. 💠 مردمک چشمانش از نگرانی برای فاطمه می‌لرزید و می‌خواست اضطرابش را پنهان کند که به رویم خندید و نجوا کرد :«تا برگردم دلم برا دیدنت یه‌ذره میشه! فردا همین موقع پیشتم!» و دیگر فرصتی نداشت که با نگاهی که از صورتم دل نمی‌کَند، از کنارم بلند شد. همین که از اتاق بیرون رفت، دلم طوری شکست که سراسیمه دنبالش دویدم و دیدم کنار حیاط وضو می‌گیرد. حالا جلاد جدایی به جانم افتاده و به خدا التماس می‌کردم حیدر چند لحظه بیشتر کنارم بماند. 💠 به اتاق که آمد صورت زیبایش از طراوت می‌درخشید و همین ماه درخشان صورتش، بی‌تاب‌ترم می‌کرد. با هر رکوع و سجودش دلم را با خودش می‌برد و نمی‌دانستم با این دل چگونه او را راهی تلعفر کنم که دوباره گریه‌ام گرفت. نماز مغرب و عشاء را به‌سرعت و بدون مستحبات تمام کرد، با دستپاچگی اشک‌هایم را پاک کردم تا پای رفتنش نلرزد و هنوز قلب نگاهش پیش چشمانم بود که مرا به خدا سپرد و رفت. 💠 صدای اتومبیلش را که شنیدم، پابرهنه تا روی ایوان دویدم و آخرین سهمم از دیدارش، نور چراغ اتومبیلش بود که در تاریکی شب گم شد و دلم را با خودش برد. ظاهراً گمان کرده بود علت وحشتم هنگام ورودش به خانه هم خبر سقوط بوده که دیگر پیگیر موضوع نشد و خبر نداشت آن نانجیب دوباره به جانم افتاده است. 💠 شاید اگر می‌ماند برایش می‌گفتم تا اینبار طوری عدنان را ادب کند که دیگر مزاحم نشود. اما رفت تا من در ترس تنهایی و تعرض دوباره عدنان، غصه نبودن حیدر و دلشوره بازگشتش را یک تنه تحمل کنم و از همه بدتر وحشت اسارت فاطمه به دست داعشی‌ها بود. با رفتن حیدر دیگر جانی به تنم نمانده بود و نماز مغربم را با گریه‌ای که دست از سر چشمانم برنمی‌داشت، به سختی خواندم. 💠 میان نماز پرده گوشم هر لحظه از مویه‌های مظلومانه زن‌عمو و دخترعموها می‌لرزید و ناگهان صدای عمو را شنیدم که به عباس دستور داد :«برو زن و بچه‌ات رو بیار اینجا، از امشب همه باید کنار هم باشیم.» و خبری که دلم را خالی کرد :«فرمانداری اعلام کرده داعش داره میاد سمت آمرلی!» کشتن مردان و به بردن زنان، تنها معنی داعش برای من بود و سقوط آمرلی یعنی همین که قامتم شکست و کنار دیوار روی زمین زانو زدم... ✍️نویسنده: 🏴 @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💑 ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺭﻭ‌ش‌ها ﺍﺯ ﺗﻨﻮﻉ‌ﻃﻠﺒﯽ ﺷﻮﻫﺮﺗﺎﻥ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮﯼ ﮐﻨﯿﺪ: ❤️ﺍﮔﺮ ﻓﮑﺮ می‌کنید فقط ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺎﻋﺚ می‌شود ﻣﺮﺩﺗﺎﻥ ﺑﻪ ﺯﻥ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﮑﻨﺪ ﯾﺎ ﺗﻨﻮﻉ‌ﻃﻠﺒﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻧﮑﻨﺪ ﮐﺎﻣﻼ‌ً ﺩﺭ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯿﺪ. ❤️ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻭ ﺍﻧﺪﺍﻡ ﺧﻮﺏ فقط ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺪﺗﯽ ﻣﯿ‌ﺘﻮﺍﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻮﻫﺮﺗﺎﻥ ﺟﺬﺍﺏ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﺮﺍﯼ ﺣﻔﻆ ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺯﻧﺎﻧﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ، ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﻫﻤﺴﺮﯼ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﻪ ﺯﯾﺒﺎ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﻪ ﺧﻮﺵ ﺍﻧﺪﺍﻡ، ﺍﻣﺎ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺷﯿﻔﺘﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﺧﻮﺩ ﺍﺳﺖ. ❤️ﻣﺮﺩﻫﺎ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺯﻧﺎﻥ ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻪ ﺗﻮﺟﻪ ﻭ ﭘﺮﻭ ﺑﺎﻝ ﺩﺍﺩﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﻣﺮﺩﻫﺎ ﺷﯿﻔﺘﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻭ ﺭﯾﺎﺳﺖ‌ﻃﻠﺒﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﺼﻮﺻﯿﺖ ﺭﯾﺸﻪ ﺩﺭ ساختار ذاتی آن‌ها ﺩﺍﺭد. همواره مراقب اقتدار مردتان باشید. @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😎 🍃وقتی که میخوایم با نفسمون و شیطون مبارزه کنیم اگه یه لباسه محافظ تنمون باشه بهتره چون شیطون دیگه کمتر میتونه بهمون نفوذ کنه😁👍 این لباس محافظ(مداومت به وضوعه)😎 پس سعی کنید بیشتره وقتا وضو داشته باشین دیگ دائم الوضو باشین که دیگ بهتر😍 اصلا هم سخت نیستاا😉 مثلا صبح که پامیشین اولین کارتون وضو گرفتن باشه (همشم ی دقه طول میکشه👍ما این همه یه دقه در طول روز هدر میدیم)به قوله شهید تهرانی مقدم حیفه زمین خدا نیس آدم بدونه وضو روش راه بره☹️ ✌️پس قرار امروزمون شداینکه امروزو همه باوضو باشیم ✔️ایت الله شاه‌آبادی: وضو به منزلـه لباس سرباز است😍😊 @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لحظات عاشقانه با خداست التماس دعا @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برگرد و میان فصل پاییز بهار زندگی ما باش ... علیه السلام اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیها @rkhanjani
«نماز خواندن» و «شاکر بودن»به انسان آرامش روحی و فرصت فکر کردن به هدف زندگی می‌دهند😍 💥آدم باید با یک هدف و یک عشقی زندگی کندعشقی که برتر از همۀ زندگی باشد وآن قدر با ارزش باشد که بشود کل زندگی را فدای آن کند و برای آن قرار دهد👏 البته خیلی‌ها هیچ‌‌ وقت به این نقطه از زندگی نمی‌رسند💯 این یک بلوغ روحی می‌خواهد ولی خیلی‌ها به این بلوغ نمی‌رسند.♨️ یکی از کارها برای رسیدن به این آرامش و بلوغ روحی، «شاکر بودن» است👌 اگر مدتی شاکر بشویم به آرامشی می‌رسیم که انسان‌های عُقده‌ای‌ و حسود و درگیرِ سرگرمی‌های هیجانی هیچ‌وقت به آن نمی‌رسند💯 💥یکی دیگر از کارهایی که به انسان آرامش می‌دهد و فرصتی برای فکر کردن به هدف زندگی برایش فراهم می‌کند، «نماز» است😇 💎خداوند با واجب کردن نماز، در واقع ترمز دستی زندگی ما را می‌کشد و باعث می‌شود ما حداقل سه بار در طول روز، به یک آرامش روحی برسیم😍 و بتوانیم فکر کنیم که اصلاً برای چه به این دنیا آمده‌ایم و زندگی می‌کنیم 🤔 💥نماز برای این است که🔰 متوجه هدف عالی زندگی💫 و پوچ بودن درگیریهای دنیایی خودمان بشویم 💯 و به این فکر کنیم که 🔰 «مرغ باغ ملکوتم نیَم از عالم خاک🌟 چند روزی قفسی ساخته‌اند از بدنم»🌞 🔸آدم‌هایی که آرام هستند و لحظات آرامش دارند، به هدف زندگی خود فکر می‌کنند👏 ولی آدم‌هایی که این آرامش را ندارند و به هدف زندگی فکر نمی‌کنند❗️ 🔹فقط درگیر مسائل زندگی هستند و می‌خواهند کمبودهای زندگی دنیایی خود را برطرف کنند،💯 💢اتفاقاً این افراد معمولاً مشکلاتشان در زندگی خیلی بیشتر از گروه اول است و زندگی‌شان سخت‌تر می‌شود👌  خداوند می‌فرماید:💫 «هر کسی از یاد من غفلت کند، زندگی را بر او سخت خواهم کرد؛♨️ 🌟وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً»(طه آیه 124)✨    کسی که برای یاد خدا وقت بگذارد،😍 خدا خیلی از مشکلاتش را حل می‌کند🌹 شما هر شغلی که دارید می‌توانید برای خودتان یک دستیار بسیار خوب داشته باشید،👏 💥دستیاری که نیاز شما را درک می‌کند و مقدمۀ کارهای شما را فراهم می‌کند. این دستیار خوب💫 «پروردگار عالم» است!😍 🌀شما اگر با خدا باشید، خدا دستیارتان خواهد شد و به جای اینکه قدرت خدا در جهت خراب کردن کارها و تصمیم‌های شما به‌کار گرفته شود، در جهت روان شدن کارهای شما قرار خواهد گرفت👌 💢البته معنایش این نیست که اگر کسی با خدا باشد هیچ مشکلی برایش پیش نمی‌آید،بله مشکلاتی خواهد داشت💯 ولی این مشکلات، اعصابش را خُرد نخواهد کرد و او را به هم نمی‌ریزد 👏 بلکه در جهت رشد و تعالی او خواهد بود.🌹 ♨️اگریک وقت دیدی که در مشکلات، داری لِه می‌شوی، بدان که یک‌جایی روی خود را از خدا برگردانده‌ای ❗️ و خدا هم تو را گرفتار کرده تا متوجه بشوی و برگردی. @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 معرفی کتاب کودک *مجموعه ۱۰ جلدی به من بگو خدا کیست؟* @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا