🔷🔹 جوانكى را ديدم كه به سبك فلان مجله مى گويد كه من كمبود محبت دارم و كسى را مى خواهم كه به من محبت كند.
و باز به سبك همان مى گفت كه كسى مرا درك نكرده، كسى مرا درك نمى كند!
🔹 خنديدم در حالى كه در درونم طوفانى بود. آرام گفتم برادر تو هنوز ظرفيت خودت را درك نكرده اى.
تو خودت را درك نكرده اى و گرنه محتاج درك ديگران نبودى.
و گفتم: كسى كه با اين همه محبت از خدا، كمبود محبت دارد،
كسى كه محبت خدا او را پر نكرده، ديگر محبت چه كسى او را سرشار مى كند؟!
🔹 بيچاره تو كه درياى محبت را احساس نكرده اى، با قطره هاى به منت آلودهى اين زن و فرزند و پدر و مادر چه مى كنى؟
🔹 ما نمى دانيم كه حرفهامان به كجا مى خورد و همين طور تقليد زده مى گوييم، كمبود محبت داريم. ما كمبود محبت نداريم. ما محبت را نمى شناسيم و جلوههاى گوناگون آن را نمى فهميم.
🔹 خيال مى كنيم مرگ پدر، مريضى مادر، تنهايى و بى كسى و خوارى و ذلت، دليل بر كمبود محبت است.
همينها بزرگترين محبت هاست كه مى سازد، كه بارور مى كند.
مگر آمده ايم كه با پدر بزرگ باشيم و دست مادر را بر صورت خود احساس كنيم. و مگر اين كمبودها خودش سرشار كننده نيست؟
🔷🔹ما هنوز نمى خواهيم از اين تربيت آمريكايى صرف نظر كنيم.
🔹ما نمى خواهيم ارزش عقده ها را بفهميم؛
عقده هايى كه اگر با شناخت و آگاهى تو تركيب شوند و اگر با رهبرى تو هدايت شوند، بزرگترين حركتها را به دنبال مى آورند.
🔹 ما نصف راه را رفته ايم كه سرشاريم، نصف ديگرش را بايد با آگاهى ها و شناخت هايى از خودمان و از دنيا تأمين مى كرديم.
🔹ما خيال مى كنيم كه آمده ايم تا خانه بسازيم، بزمى بسازيم و همين كه خانه مان راخراب مى كنند و بزممان رابه هم مى زنند ناله مى كنيم و بانگ برمى داريم كه مسلمانى نيست، كه خدا نيست.
🔹بى خبر! بى خبر! آنها مى خواهند تو را بسازند
و تو را آورده اند كه بسازند و اين است كه بزمت را مى سوزانند، كه خانه ات را خراب مى كنند، كه محبوب هايت را مى شكنند، كه مگر برخيزى.
🔹خرابت مى كنند، تا آب شوى. ديوارهايت را مى ريزند تا به وسعت برسى.
🔹و اين است كه تو بايد خودت بخواهى و طلب كنى و اگر نخواهى و كردند، شكر كنى و يا لااقل صبر داشته باشى كه بارور شوى،
نه آنكه جزع بزنى و فرياد، كه فرياد خريدارى ندارد و در زير اين گنبد كبود، بازارى ندارد، كه
🔹دنيا با درد همراه است و با غم مخلوط و با رنج پيچيده...
📚 صراط، صفحه ۱۲۱
@rkhanjani
برای حل هر مشکلی در ابتدا باید، نوع مشکل کاملاً واضح و آشکار شده باشد. سپس فرضیه سازی کنید. یعنی یک سری علل و عواملی را که می تواند باعث ایجاد این مشکل می شود را در مقابل خودتان لیست کنید ـ بدون توجه به میزان تاثیر آنها ـ بعد از این ریشه یابی و پی بردن به عوامل احتمالی، عواملی را که هیچ دخلی در مشکل مورد نظر شما ندارند کنار بگذارید. با شناسایی عوامل اصلی، راهکارهای مقابله با آن را با توجه به همین عوامل پیدا کرده و آنها را عملیاتی کنید. البته هنگام بررسی، حتماً سعی شود با توجه به میزان تاثیر، و ترتیب اولویت باشد
الف ) دروغگویی گاهی انسان در مقابل شخصی قرار میگیرد که به راحتی دروغ می گوید و از آن هیچ ابایی ندارد. دوست داریم این شخص، که نزدیک ترین فرد به ما است دست از این کار بردارد. بنابراین ناچاریم در قدم اول و ابتدای کار فرضیه سازی کنیم، یعنی علل دروغ گویی او را ریشه یابی کنیم، مثلاً در مورد همسرتان می توان این گونه ریشه یابی کرد:
1. بی اعتمادی شوهر اعتماد به زن ندارد از این رو دوست ندارد اسرارش را به او بازگو کند، برای همین در مقابل سؤالات همسرش متوسل به دروغ می شود.
2. ترس جرئت بیان حقایق را به همسر ندارد زیرا از عواقب آن ـ مانند اختلافات و... ـ می ترسد از این روی دروغ می گوید.
3. ناتوانی در ارتباط کلامی شوهر چون توانایی ارتباط کلامی را ندارد گاهی ناچار می شود از دروغ در نقش چاشنی ارتباط استفاده کند.
4. تأثیر محیط کودکی خود را در خانواده ای گذرانده است که هیچ ابائی از دروغگویی نداشتند و او تأثیر پذیرفته است.
5. زشت ندانستن دورغ دروغ را اصلاً کار بد و قبیح نمی داند که بخواهد از عدم انجام آن سرباز زند. (عدم آشنایی با ضررهای اجتماعی و فردی و اخروی آن).
6. عادت از محیط کار و اجتماع اطرافیان تاثیر پذیرفته و دروغگویی عادتش شده است و نمی تواند از این عادت دست بردارد.
7. مشکلات روانی بعضی مشکلات روانی مثل کمبودها، بی هویتی، عدم ثبات شخصیت و... باعث شده که با دروغ گویی و خود نمایی در مقابل دیگران خودی نشان دهد.
8. و.... . اینها گوشه هایی بودند از فرضیه هایی که می توان ساخت ـ هر چه سعی کنید فرضیه های بیشتری تصور کنید بهتر است.
ما این موارد را بدون توجه به صحیح بودن یا نبودن آنها در مورد شوهرتان لیست کردیم. حال نوبت آن است مواردی را که احتمال بیشتری می دهیم تاثیر در دروغگویی همسرتان دارد جدا کنیم و بقیه را دور بریزیم، مثلاً شاید شما بگویید خانوادة شوهرم خانواده ای هستند متدین و اصلاً دورغ و دروغگوئی در خانه آنها راه پیدا نکرده است. بنابراین شما مورد چهارم را خط می زنید و... بعد از یافتن عوامل اصلی دروغگویی همسر، متناسب با هر علتی، به دنبال راه های درمان آن برآیید. برای نمونه:
1. راز داری سعی کنید همیشه رازدار همسر خود باشید و این را در عمل اثبات نمایید تا بدین وسیله اعتماد همسرتان به شما جلب شده و بتواند واقعیات را به شما بازگو کند.
2. انصاف و سعه صدر توانایی خود را در شنیدن حقائق تلخ بالا ببرید و نگاه منطقی به قضایا داشته باشید تا همسرتان بتواند با خیال آسوده و بدون هیچ ترس و واهمه ای با شما هم کلام شده و حقیقت را بازگو کند.
3. تشویق و تنبیه از توانایی گفتاری او در بیان حقائق تعریف و تمجید کنید و در مقابل گفتارهای دروغ او واکنش منفی نشان دهید. مثلاً از میزان مهر و محبت خود بکاهید و... تا بدین سان هم رفتار منفی ایشان ـ به اصطلاح روانشناسان ـ منجر به «خاموشی» می شود، هم رفتارهای مثبت او «تقویت» می شود.
4. راستگویی خود نمونه عملی راستگویی باشید و صداقت را هم در رفتار و هم در گفتار داشته باشید چه در مقابل همسر، فرزندان، پدر و مادر و.... و چه در مقابل خود و خدای خود.
5. صمیمیت در خانه فضای خانه را فضایی صمیمی کنید. گاهی شوهرتان فضا را دوستانه نمی بیند به همین دلیل با یک دروغ، سعی می کند از صحبت کردن با شما طفره برود. ولی وقتی شما را پذیرا می بیند و صادقانه و با صمیمیت تمام با او هم کلام می شوید دیگر دغدغة فرار ندارد.
6. تغییر رفتار به صورت غیر مستقیم با بیان داستانها و خاطرات افرادی بپردازید که دروغگویی روزگار آنها را تباه کرده و حتی می توانید به پیامدهای دروغگویی ـ اجتماعی، فرهنگی، روانی و.... که در یکی از پاسخهای ما به صورت کوتاه بیان شده ـ بپردازید تا از عواقب این گونه کارها آگاه باشد.(2) (البته نه به شکل خطابی و مستقیم).
7. توجه خاص به علت روانی اگر علت دروغگوئی را در مشکلات روانی می بینید که فرد در استرس ها و تعارض ها و ناکامی ها از آن کمک می گیرد به دنبال درمان و چار جوئی این مشکلات و پیدا کردن راه منطقی خروج از مشکل باشید و یقین بدانید که دروغ یک مسکن موقتی است نه دائم.
8. تقویت جنبه های مثبت فرد ابعاد مثبت شخصیت او را تقویت و تمجید کنید و نسبت به دروغ او ابراز
نارضایتی کنید.
راه های دیگری
هم می توان فرض کرد و یقیناً خود شما زمینة شناسایی این مشکل و راه حل های آن را بهتر از ما می توانید کشف کنید چون در همان فضا هستید و مسائل را به خوبی درک می کنید.
@rkhanjani
برای افزایش رزق و برآوردهشدن حاجات مهم✅
آیتالله بهجت رحمهالله برای افزایش روزی و برآورده شدن حاجات مهم، ختم سورۀ «واقعه» را به اطرافیان خود توصیه میکردند. دستور این ختم بدین شرح است:
چون اول ماه قمری دوشنبه باشد، شروع کند به خواندن این سورۀ مبارکه، با طهارت و رو به قبله. روز اول یک مرتبه، روز دوم دو مرتبه و روز سوم سه مرتبه و همچنین تا چهاردهم، چهارده مرتبه بخواند و بعد از تلاوت سورۀ مبارکه، هر روز این دعا را بخواند :
يا مُسَبِّبَ الاَسْبابِ وَ يا مُفَتِّحَ الاَبْوابِ اِفْتَحْ لَنا الْاَبْوابَ وَ يَسِّرْ عَلَيْنَا الْحِسابَ وَ سَهِّلْ عَلَيْنَا الْعِقابَ [الصِّعابَ]، اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ رِزْقِي و رِزْقُ عِیالي فِی السَّمَاءِ فَأَنْزِلْهُ وَ إِنْ كَانَ فِي الْأَرْضِ فَأَخْرِجْهُ وَ إِنْ كَانَ فِي الْأَرْضِ بَعِيداً فَقَرِّبْهُ وَ إِنْ كَانَ قَرِيباً فَيَسِّرْهُ وَ اِنْ كانَ يَسِيراً فَكَثِّرْهُ وَ اِنْ كانَ كَثِيراً فَخَلِّدْهُ وَ اِنْ كانَ مُخَلَّداً فَطَيِّبْهُ وَ اِنْ كانَ طَيِّباً فَبارِكْ لي فيهِ وَ اِنْ لَمْ يَكُنْ يا رَبِّ فَكَوِّنْهُ بِكَيْنُونِيَّتِكَ وَ وَحْدانِيَّتِكَ اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ وَ اِنْ كانَ عَلي اَيْدِي شِرارِ خَلْقِکَ فَانْزِعْهُ وَانْقُلْهُ اِلَيَّ حَيْثُ اَكونُ وَ لا تَنْقُلْنِي اِلَيهِ حَيْثُ يَكُونُ.
در پنجشنبههای میان این چهارده روز، این دعا خوانده میشود:
يا ماجِدُ يا واحِدُ، يا جَوادُ يا حَليمُ، يا حَنّانُ يا مَنّانُ يا كَريمُ، اَسْئَلُكَ تُحْفَةً مِنْ تُحَفاتِكَ تَلُمُّ بِها شَعْثى، وَ تَقْضى بِها دَيْنى، وَ تُصْلِحُ بِها شَأْنى بِرَحْمَتِكَ يا سَيِّدى. اَللَّهُمَّ اِنْ كانَ رِزْقى فِى السَّماءِ فَاَنْزِلْهُ، وَ اِنْ كانَ فِى الاَرْضِ فَاَخْرِجْهُ، وَ اِنْ كانَ بَعيداً فَقَرِّبْهُ، وَ اِنْ كانَ قَريباً فَيَسِّرْهُ، وَ اِنْ كانَ قَليلاً فَكَثِّرْهُ، وَ اِنْ كانَ كَثيراً فَبارِكْ لى فيهِ، وَ اَرْسِلْهُ عَلى اَيْدى خِيارِ خَلْقِكَ، وَ لا تُحْوِجْنى اِلى شِرارِ خَلْقِكَ، وَ اِنْ لَمْ يَكُنْ فَكَوِّنْهُ بِكَيْنُونِيَّتِكَ (بِكَيْنُونَتِكَ) وَ وَحْدانِيَّتِكَ. اَللًّهُمَّ انْقُلْهُ اِلَىَّ حَيْثُ اَكُونُ، وَ لا تَنْقُلْنى اِلَيْهِ حَيْثُ يَكُونُ، اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَديرٌ، يا حَىُّ يا قَيُّومُ يا واحِدُ يا مَجيدُ يا بَرُّ يا كَريمُ يا رَحيمُ يا غَنِىُّ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَمِّمْ عَلَيْنا نِعْمَتَكَ، وَ هَیِّنَا [هَنِّئْنا-هَيِّئْنا] كَرامَتَكَ وَ اَلْبِسْنا عافِيَتَكَ.
@rkhanjani
#تـــــلنـگـــر
هیـچوقت
توزندگیتونهیـچچیزیتونرو
بابقیـهمقایسـهنکنیـد🚫
چهوضـعزندگیتون
چهشغلیاتحصیلاتتون
چهحتیهمسـریافرزندتون
اولینقیـاسکننـدهیدنیا
شیـطانبود!
آتشراباخاکمقایسـهکرد!-'🌱
@rkhanjani
《•●•●•••🍂♥️🍂•••●•●•》 🍂🌸 }
نسیم فقاهت و توحید
#رمان_مسیحا #قسمت_بیست_وهفتم ﷽ حورا: حس میکردم از درون درحال متلاشی شدنم. بلاخره بی قراری ام را در
#رمان_مسیحا
#قسمت_بیست_وهشتم
﷽
حورا:
ملینا سرش را جلو آورد و گفت:
«اون پیرزنه رو ببین چقدر خپله فکرکنم باید تا ایستگاه آخر قِلِش بدیم... »
بی توجه به او کتاب را بالاتر گرفتم. ملینا روی صندلی نشست و معترضانه زیر لب گفت: «نوچ این یه چیزیش شده اصلا شبیه همیشه نیست. »
همانطور که خیره صفحات کتاب بودم، از ذهن گذراندم:
«یه نظامی احتمالا باید شکست دشمنو درنظر بگیره...اگه یه فرمانده نبود اگه یه معلم بود فقط مردم روستا رو درنظر میگرفت... ولی خب اون گروهک حتما اسلحه داشتن پس خودشونم یه جور تهدید برای مردم روستا به حساب میان...اگه هم یه فرمانده باشی هم یه معلم تو اون شرایط چیکار میکنی؟»
چشمانم به دنبال جواب لابه لای سطرهای کاغذ دویدند:
*برادر بروجردی میگم تو این خونه ها ضد انقلاب سنگر گرفته اون وقت شما میگید نکوبیم؟
+نه ما همچین حقی نداریم. ما برای آباد کردن اومدیم اینجا نه خراب کردن.
*فرمانده ما با هزار مکافات خودمونو اینجا رسوندیم و این آرایشو به نیروهامون دادیم از صبح فقط
همین چهار قدمو تونستیم بیاییم جلو...
+به هرحال دستور بدین کسی شلیک نکنه.
محمد رفت طرف روستا: من هیچ سلاحی همراهم نیست. فقط میخوام دو کلمه باهاتون صحبت کنم.
خطاب به پیرمردی که به نظرش بزرگ روستا آمد، گفت:
+ سلام پدر جان
-سلام خوش آمدید بفرمایید.
+شما باید بزرگ روستا باشید.
-درخدمت شماییم.
+ما شرمنده شماییم. ما رو برادر خودتون بدونید. ما برای خدمت به شما اینجا اومدیم. کاش ضدانقلاب
اجازه میداد تا پول و امکانات این لشکر کشی صرف ساختن مدرسه، درمانگاه و کارخونه بشه.این انقلاب مال شماست...بیایید دست تو دست هم بدیم و این روستاها رو آباد کنیم. ما طالب برادرکشی نیستیم.
-خداخیرت بده جوان، خدا خیرت بده. حرف دلمان را زدی.
+شما بزرگ این روستایید از این مردم بخوایین که برن بالا کنار نیروهای ما تا در امان باشن. ما وظیفه داریم این چندتا ضد انقلاب رو دستگیر کنیم اما نمی خواییم به هیچ کدوم از شما آسیب برسه.
-به روی چشم. باشه، باشه، همین کاره میکنیم.
+خیلی ممنون
مردم که به طرف خادمین خود حرکت کردند ناگاه صدای یکی از تروریست ها به گوش رسید:
«صبرکن ما خودمانه تسلیم میکنیم.»
"چه مرد عجیبی! "
این را به زبان آوردم. از توانایی اش در ترکیب نوازش کلمات با مردم و ابراز
قدرت نظامی با دشمن، در حیرت بودم، طوریکه بی گناهی آسیب نبیند و گناهکاری نگریزد. هرچه می گذشت بیشتر می خواستم بدانم این مسیح کیست؟ "مسیح کردستان" با خودش فکر کرد انسانهایی که کارهای بزرگ می کنند باید گذشته متمایزی داشته باشند. گذشته ای که ثابت کند نسبت به دیگران بی تفاوت نبوده اند.
به قلم سین کاف غفاری
🌸 @rkhanjani
❣#سلام_امام_زمانم❣
🔅 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَفِينَة النَّجَاةِ
🌱سلام بر تو ای سکاندار کشتی نجات، ای مولایی که دعا برای فرجت، اذن ورود به کشتی نجات است...
📚زیارت امام زمان _مفاتیح الجنان
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
@rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤 آیت الله #بهجت
🔵رابطه بین امام زمان علیه السلام و امام حسین علیه السلام...
اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج
@rkhanjani
این آیه اصلا باید قاب بشه تو قلب و روح و جان آدم ...
غیر از این راه نداره 😊
#بسکه_خوشگله
———🌻⃟————
@rkhanjani
و اما بعد
#روزتون_مبارک😊
———🌻⃟————
@rkhanjani
عارفی سی سال،
مرتب ذکر می گفت: استغفر الله
مریدی به او گفت: چرا این همه استغفار میکنی؟ ما که از تو گناهی ندیدیم!
جواب داد: سی سال استغفار من به خاطر یک الحمداللهِ نابجاست!
روزی خبر آوردند بازار آتش گرفته، پرسیدم حجره ی من چه؟
گفتند حجره ی شما نسوخته؛ گفتم: الحمدلله...
معنی آن این بود که مال من نسوزد، مال مردم ارتباطی به من ندارد!
آن الحمدلله از روی خود خواهی بود نه خدا خواهی
چقدر از این الحمدلله ها گفتیم و فکر کردیم که شاکر هستیم؟!
@rkhanjani
💟 ...ریزه کاریهای زناشویی...
1⃣ گلایه اطرافیان از همسر:
💠 گاه اطرافیان و یا خانواده شما از همسرتان #بدگویی کرده و یا گلایهای را مطرح میکنند.
🔰 در این مواقع باید با حفظ #ادب و احترام نسبت به فرد گلایه کننده، نیّت خیر همسرتان و یا توجیههایی که باعث کم شدن #بدبینی اطرافیان نسبت به همسرتان میشود ابراز کرده، و حافظ #آبرو و اَسرار او باشید!
🔰 به تدریج باید با رفتار و گفتار خود دلهای دو طرف را به هم #نزدیک کنید.
🔰 در مواقعی که #گلایهی آنها اساسی و بزرگ است حتما به #مشاور_دینی خانواده مراجعه نمایید!
‼️نکته مهم:
❌ تا میتوانید گلایه خانواده خود را به همسرتان نرسانید، چرا که زمینهساز #کینه، فتنه، بدبینی و سردی روابط میگردد!
#ریزه_کاری
#گلایه
@rkhanjani
‼️قابل توجه شوهران جوان
پیرمردی را دیدم که با هفتاد سال سن و پنجاه سال زندگی مشترک هنوز همسرش را عزیزم، عسلم، خوشگلم صدا میکرد
خلوتی پیدا کردم و رازش را جویا شدم، گفت: چند سالی است که اسمش را فراموش کردم
بفهمه روزگارم سیاهه... 😂😂
#همسرانه
#لبخندانه
@rkhanjani
نسیم فقاهت و توحید
#رمان_مسیحا #قسمت_بیست_وهشتم ﷽ حورا: ملینا سرش را جلو آورد و گفت: «اون پیرزنه رو ببین چقدر خپله فک
#رمان_مسیحا
#قسمت_بیست_ونهم
﷽
حورا:
بیا دیگه...پیاده شو
ملینا این جملات را با اعتراض میگفت درحالی که مقابل درِ اتوبوس ایستاده بود و لبهایش را رو به جلو جمع کرده بود. سرم را بلند کردم و با دیدن ایستگاه مترو، از جا بلندشدم. وارد
ایستگاه که شدیم برای خواهرم مقداری خوراکی خریدم تا کمتر بتواند حرف بزند و حواسم را پرت کند. سوار قطار که شدیم ملینا را نشاندم و خودم کنار شیشه ایستادم.
چشم هایم را بستم دست کشیدم روی شیرازه ی کتاب، در دلم با محمد حرف زدم:
« برام بگو، چیزی بگو که راضی بشم »
شبیه فال حافظ پس از لمس صفحات کتاب با انگشتانم، کتاب را بازکردم:
درِ اتاق را زد:
_بفرمایید
+سلام آقا پیکر
_سلام از ما ست آقا ممد خواهش میکنم بفرما بشین
+خیلی ممنون
_ممدجون راستش دیگه من خسته شدم میخوام دوکلمه مردونه باهات حرف بزنم.
+بفرمایید آقا پیکر گوشم با شماست.
_ممدجان تو از وقتی هفت، هشت سالت بود اینجا کار میکنی درسته؟
+بله اقا همینطوره که شما میگید.
_از همون موقع من فهمیدم تو بچه باهوشی هستی الانم با اینکه خیلی جوونی اما گذاشتم که سرکارگر باشی.
+آقا پیکر من از شما نخواستم که سرکارگر باشم. بعدشم اگه فکر میکنید...
_پسرجان حرف من یه چیز دیگه ست. اتفاقا خیلیا مخالف بودن که بهت مسئولیت بدم اما چون کارت درسته و لیاقتشو داری خیلیم خوشحالم که بالاسر بچه هایی...خلاصه میخوام بگم تو این مدت هیچ
شده من حقی از تو رو ناحق کنم؟
+نخیر اصلا، شماهم برا من صابکار خوبی بودین و هستین
_پس پسرجان براچی منو اذیت میکنی؟
+من؟ من شمارو اذیت می کنم؟ خدا نکنه آقا پیکر چرا این حرفو میزنید؟
_خودت بهتر میدونی ممدآقا اصلا به من بگو اینکه بچه ها موقع کار شاد باشن بده؟
+نه والا چه بدی داره؟!
_خب مرد حسابی چی تو گوش اینا خوندی که دیگه رادیو گوش نمیدن ترانه گوش نمیدن؟
+خب لابد دلشون نمی خواد آقا پیکر
-شما منو چی فرض کردی؟ وقتی اون کاغذو بالاسر هوشنگ دیدم ، برق از سرم پرید.
+کاغذ؟...آهان منظورتون آیه قرآنه، ببینم آقا پیکر مگه بده که جلو چرخش آیه قرآن گذاشته؟ اتفاقا خودش می گفت تو این دو سه هفته چندتا سوره قرآنو حفظ کرده شما که باید خوشحال باشی کارگرات همه بچه مسلمونن...
_بنده مگه خودم مسلمون نیستم؟ اما هرچیزی آقا یه جایی داره آخه پسرجون مگه اینجا مسجده؟ اینجا کارگاست بچه ها باید موقع کار ترانه گوش بدن شاد باشن تا بهتر کارشون پیش بره همین.
+یعنی وقتی جلوی هوشنگ عکسای ناجور فلان هنرپیشه باشه، بهتر کارمیکنه؟ درسته آقا پیکر؟ اصلا شما چرا همون موقع اعتراض نمیکردی؟ یه بار شد بگی مگه اینجا سینماست که پوستر فلان هنرپیشه رو چسبوندی؟...
_ممدآقا با من بحث نکن. اِ...با این کارات داری همه بچه ها رو هوایی میکنی مگه نمی بینی هفته ای یه بار این پاسبان اکبریه میاد اینجا!
+خب بیاد
_مثل اینکه شما اصلا نمی دونی کجا داری زندگی میکنی اوضاع مملکت چجوریه. یا اینکه خودتو زدی به اون راه! خب مرد حسابی وقتی پاسبون اکبری ببینه همه این بچه ها ریش گذاشتن رادیوشون
خاموشه تسبیح دستشونه خو شک میکنه دیگه اونوقت فکرمیکنی به مافوقاش گزارش نمیده؟
+آقا پیکر من واقعا از شما تعجب میکنم. ببین من میدونم که شما آدم زحمت کشی بودی و این
کارگاهتم مفت به دست نیاوردی اما واقعا از اینکه مقابل مسلمونی این بچه ها جبهه گرفتی ...
_پسرجان ممدجان من میگم هر چیزی جای خودش
+باشه خوشبختانه چندماه دیگه من میرم سربازی شما از شر من خلاص میشی اما خودتونم بهتر از من میدونی که اوضاع اینجوری نمی مونه یه سؤالی ازتون میکنم آقا پیکر...
_چه سؤالی بابا؟
به قلم سین کاف غفاری
🌸 @rkhanjani
💥 #سیاستهای_همسرداری
برای بانو و آقا
💠 اگر به من بگویند زیباترین واژه ای که یاد گرفتی چیست؟
میگویم #پذیرش ..!
👇پذیرش یعنی:
✔️ پذیرفتن شرایط با تمام سختی هایش.
✔️ پذیرفتن آدم ها با تمام نقص هایشان.
✔️ پذیرفتن اینکه #مشکلات هست و باید به مسیر ادامه داد.
✔️ پذیرفتن اینکه گاهی من هم اشتباه می کنم.
✔️ پذیرفتن اینکه من کامل نیستم.
✔️ پذیرفتن اینکه هیچ کس مسئول #زندگی من نیست.
✔️ پذیرفتن، انتظار نداشتن از دیگران.
👈 داشتن پذیرش در زندگی یعنی پایان دادن به تمامی #دعواها و #اختلاف ها..
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
🆔 @rkhanjani
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي قُلُوبِكُمْ ۚ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَلِيمًا
خدا به هر چه در دل شما مردم است آگاه است و خدا (بر نیک و بد خلق) دانا و (بر عفوشان کریم و بر انتقامشان) بردبار است.
#احزاب۵۱
———🌻⃟————
@rkhanjani
❣#سلام_امام_زمانم ❣
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْخَلَفُ الصَّالِحُ لِلْأَئِمَّةِ الْمَعْصُومينَ الْمُطَهَّرينَ...
🌱سلام بر تو ای صاحب علم علی علیه السلام و ای آیینه دار صبر حسن علیه السلام و ای وارث شجاعت حسین علیه السلام و ای میراث دار غربت فرزندان حسین علیهم السلام .
📚 صحیفه مهدیه، زیارت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در سختیها
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
@rkhanjani