eitaa logo
نسیم فقاهت و توحید
642 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
99 فایل
•┈┈✾🍀﷽🍀✾┈┈• این کانال شامل ؛ 📚 جلسات سخنرانی و تدریس #رضا_خانجانی و همچنین؛ 📤 نشر بیانات متفکران و شخصیتهای طراز اول #انقلاب_اسلامی ارتباط با مدیر @samenolhojajjj
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مکتب امام
توحید طرح کلی جلسه۴.mp3
28.7M
🔰 گفتمان اندیشه توحیدی 📌جلسه : روح توحید نفی عبودیت غیرخدا 🎙استاد حجت الاسلام رضا خانجانی ✅بر اساس جلسه دهم و یازدهم از کتاب طرح کلی و مقاله روح توحید 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ 🔰گفتمان توحید👇 https://eitaa.com/joinchat/3998351448C73bf29b9e1
8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
°•♥️🌙•° نوڪران.. در،رمضان‌‌ڪربُبلا‌مےگیرند :) بشتاب که کل خیر فی باب الحسین 🌸@rkhanjani
ماهِ من! طایفه‌ ی روزه‌ بگیران چه ‌کنند...؟ شبِ عیدی که تو پنهان شده باشی جایی! 🌸@rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌹رمان 🖌 نویسنده : عذرا خوئینی قسمت بیست ودوم 🌸پرستار سِرمو از دستم بیرون کشید_دیگه مرخصی، فقط باید استراحت کنی، ورم صورتت هم زود خوب میشه. با کمک لیلا نشستم بیشتر نگران بابام بودم ماجرا رو که فهمیدخیلی بهم ریخت و بیرون رفت حتما سراغ بهمن رفته بود!. 🍁بی اختیار بغضم ترکید و اشکام جاری شد. لیلا کنارم نشست و منو در آغوش کشید:_عزیزم چرا خودت رو اذیت می کنی خدا رو شکر کن که بخیر گذشت. 🍃_من باعث شدم به این حال و روز بیوفته هر طوری که دلم می خواست می گشتم حجاب برام معنی نداشت متوجه نبودم چه بلایی سر دلش میارم. اشکام رو پاک کرد و با لبخند گفت:_گذشته دیگه تموم شد زمان همه چیز رو حل می کنه . به خدا توکل کن و دیگه غصه نخور. 🌹سر گیجه مانع راه رفتنم می شد اما مامانم و لیلا مراقبم بودند سرمای بیرون بدنم رو به لرزه انداخت بخاطر داروهای ارامبخش کسل بودم و مدام خمیازه می کشیدم. 🌷 ماشینی پشت سرمون بوق زد به عقب که برگشتم نگاهم از یک جفت کفش براق  به کت شلوار خوش دوخت مشکی اش افتاد..کمی جلوتر اومد _بلا دور باشه. _ممنون. اگه همه چیز عادی پیش می رفت قرار بود از آیندمون بگیم سوال های زیادی داشتم که همش بی جواب موند. فاطمه خانم کلی اصرار کرد که ما رو برسونند اما مامانم قبول نکرد. 🌿_ممنونم ولی تماس گرفتم باباش الان میرسه!تو این شرایط هم از حرفش کوتاه نمی اومد. اخر سر سید طاقت نیاورد و گفت:_اخه هوا سرده گلاره خانم هم تازه مرخص شدند. حداقل تو ماشین بشینید ما هم تا اومدنشون منتظر می مونیم. 🌻مامانم رنگش پرید هر موقع که دروغ می گفت اینطوری میشد زود لو می رفت! _تا اینجا هم به شما زحمت دادیم اگه نیومد آژانس می گیریم.. اخمی به چهره اش اومد _مگه من مردم شما آژانس بگیرید تعارف رو بذارید کنار میرسونمتون تو راه هم زنگ بزنید تا دلواپس نباشند 🌺برای اولین بار نگرانی رو تو نگاهش دیدم  باورم نمی شد براش مهم باشم غرق لذت شدم شوقی شیرین وجودم رو گرفت. تو ماشین که نشستم سرم رو به شیشه تکیه دادم تمام غصه هام از بین رفت! لحن گرم و نگاه پر مهرش نمی تونست از روی ترحم باشه. انگار زندگی به من هم لبخند می زد. . . . 🌼فاطمه خانم چند باری تماس گرفت و اجازه خواست که دوباره بیان اما مامانم کلی بهانه می اورد و پای قسمت و تقدیر رو وسط می کشید. از طرفی عمه هم دست از سرم برنمی داشت  از علاقه بهمن هم باخبر شده بود  و مدام  منو عروسم صدا می کرد!! انگار نه انگار که پسرش اذیتم کرده بود 🌱هر روز که میگذشت بیشتر تو لاک خودم فرو می رفتم. حالا که سید یک قدم برداشته بود این بار خانواده ام مانع می شدند. تو شرایط سختی گیر کرده بودم و جز گریه کاری از دستم برنمی اومد 🌴عمه هم با چرب زنبونیش تونست دل بابام رو نرم کنه بیشتر از این حرصم گرفت که بدون مشورت با من اجازه خواستگاری رو داد اگه دست رو دست میذاشتم حتما منو تا پای سفره عقد هم می بردند. 🌾نباید تماشاچی میشدم تا آیندم از بین بره باید خیلی جدی باهاشون حرف میزدم من جز سید به کسی بله نمی گفتم و اگه هم راضی نمی شدند برای همیشه قید ازدواج رو میزدم..... ادامه دارد.... 🌸@rkhanjani
🌾میترسم یارب از نفس سرکشم بعد از رمضان از بازشدن غل و زنجیر دست و پای شیطان ... از گناهان و خطاهایم از ناسپاسی‌ها و کفران نعمتم حتی از عباداتم که غرق منیت و ریا بودند 🌾دستم خالی خالیست ... و دلم تنگ ِ افتتاح و ابوحمزه و یاعلی و یاعظیم ... 🌾در این ساعات پایانی ضیافتت امیدم تنها به بخشش و مرحمت توست 🌾مهربانا ، رحم کن بر بنده ی سراپا تقصیرت # 🌸 @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻ندامت‌های ما در پایان ماه رمضان می‌تواند درهای فضل الهی را بگشاید... «امام سجاد (ع) در دعاي وداع ماه رمضان، فضيلت‌هاي از دست رفته ماه رمضان را مي شمارند: «اللهم لك الحمد اقراراً بالاسائه و اعترافاً بالاضاعه»؛ خدايا كار تو ستودني است؛ نعمت را تو دادی؛ آنهايي كه رسيدند با همين نعمت‌ها رسيدند؛ عيب از تو نيست؛ ما بد عمل كرديم كه نتوانستيم به نتيجه برسيم! ما نعمت را تضييع كرديم! اين اقرار و اعتراف بايد با ندامت‌هاي داخلي پيوند خورده و با زبان صادقانه عذرخواهي كند؛ انسان بايد به دليل اين اتلاف وقت‌ها و تضييع نعمت‌ها اعتذار حقيقي داشته باشد. انسان اگر به چنين نقطه‌اي برسد، درها‌ فضل الهي به روي او گشوده خواهد شد... @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃💐🍃💐 کاش باشد عیدی این ماه همین! کربلا، پای پیاده، اربعین ... 🌸@rkhanjani
🔶 🔸🔸🔸🔸 خدايا! كارى كن كه در اين روزهاى آخر رمضان، همان طور كه هلال رمضان از چشم ما محو مى‌شود، ذنوب ما هم محو شده باشد. «وَ امْحَقْ‌ ذُنُوبَنَا مَعَ‌ امِّحَاقِ‌ هِلاَلِهِ‌ وَ اسْلَخْ‌ عَنَّا تَبِعَاتِنَا مَعَ‌ انْسِلاَخِ‌ أَيَّامِهِ‌» ؛ كارى كن همان گونه كه روزها و لباس روز از تن ما جدا و كنده مى‌شود، گناهان ما هم از ما جدا بشود. و اين پوست‌هايى كه سخت كلفت و غليظ‌ و خشن شده است را از ما بكن؛ «حَتَّى يَنْقَضِيَ‌ عَنَّا وَ قَدْ صَفَّيْتَنَا فِيهِ‌ مِنَ‌ الْخَطِيئَاتِ‌، وَ أَخْلَصْتَنَا فِيهِ‌ مِنَ‌ السَّيِّئَاتِ‌». اين دعاها و جمله‌ها براى روح‌هايى است كه حركت خود را شروع كرده‌اند و با فكر و سنجش و عمل خود، حركت كرده‌اند و به عجز هم رسيده‌اند و شرك‌ها و ذنوب پنهان و همراهى ذنوب را ديده‌اند. اينجاست كه بعد از عجز، دست به سمت او برداشته‌اند و از او با شديدترين نوايى كه دارند و سخت‌ترين حالى كه دارند، خواهانند. 🌸@rkhanjani