شروع تدریس ادبیات عرب
دوره رایگان
برای کسانی که می خواهتد از ابتدا با دانش صرف و نحو آشنا شوند
تدریس ابتداءا با كتاب صرف شروع می شود
مخصوص برادران
جهت ثبت نام به آیدی زیر پیام دهید
شروع کلاس ها از از ابتدای تیر
@M_hossein_khan
🔹 🔸🔹🔸
#قسمت_سی_ودوم
رفتم پیش جلالی برگه مرخصی را گذاشتم روی میزش، هرچند که با اون شلوغی میز جایی برای برگه من نبود...
برگه را برداشت نگاهی کرد گفت: نمیشه مصاحبه را تمام کنید بعد برید مرخصی؟
گفتم: مجبورم کار مهمی پیش اومده
نفس عمیقی کشید و گفت: باشه چکار میشه کرد! از خبرنگارهای خوب ماهستید دیگه !
یه کم این پا و اون پا کردم سوالم رو بپرسم یانه؟ حالا که بحث مصاحبه شده دل زدم به دریا و گفتم: ببخشید آقای جلالی این دوتا آقایی که باهاشون جلسه داشتید، ما خونه ی این خانم دیدیمشون ارتباطی با روند مصاحبه دارن!
گردنش را کج کرد در حالی که با خودکارش بازی میکرد یه جور خاصی نگاهم کرد و گفت: درسته خبر نگارید و آفرین به دقتتون ولی دلیل نمیشه تو کار سر دبیرتون هم سرک بکشید!
بعد برگه را امضا کرد و داد سمت من...
از خجالت آب شدم، از اتاقش به سرعت اومدم بیرون...
لجم گرفته بود از حرفش پیش خودم گفتم: درسته سردبیری ولی بالاخره که معلوم میشه چی به چیه!
کاش زودتر این مصاحبه تموم میشد می فهمیدم کی به کیه! داشتم با خودم غر میزدم همین الان باید سر و کله این خواستگار پیدا بشه وسط همچین پروژه ایی در هر صورت کاریش نمی شد کرد...
رفتم داخل اتاق فرزانه هنوز داشت با سمیرا کَل کَل میکرد سر من! گفتم فرزانه تمومش کن هزار تا کار داریم...
جدیتم را که دید مشغول شد اومد ویس ها را بذاره، که مثل اجنه رکورد را از دستش گرفتم هم فرزانه هم سمیرا فقط با چشمهای سوال بر انگیز نگام کردن ! لبخندی زدم و گفتم فرزانه جان! جلالی! حسابداری! یادت رفته ؟
تیز گرفت چی میگم گفت: اوه راستی سمیرا چکار کردی با اون خواستگارت پسره بود شیرازیه !
سمیرا هم که از سوال فرزانه غم دلش تازه شد رفت تو فاز درد دل...
چشمک رضایتمندانه ایی به فرزانه زدم وهندزفری برداشتم و مشغول تایپ شدم...
بعد از یه روز کاری سخت شاید هم به قول فرزانه گیج کننده راهی خونه شدم...
⬅️ادامه👇👇👇
توی مسیر به چند تا مغازه برای دیدن روسری سر زدم وقتی روسری دلخواهم رو پیدا کردم توی آینه خودم را دیدم، یاد حرف خانوم مائده یکدفعه تنم را لرزوند!
اگه شب عروسی من تمام آرزوهام مثل پاتک روی سرم خراب بشه چی؟! اگه یه شوهری مثل شوهر خانم مائده نصیب من بشه چکار کنم؟
با صدای فروشنده که داشت می گفت: خانم چقدر رنگ یاسی بهتون میاد به خودم اومدم ! دوباره تصویر خانوم مائده تو ذهنم نقش بست با اون چشمهای مشکی زیباش و چهره ی معصومش !
اگر معصومیت من هم از دست رفت چی! اشک توی چشمام جمع شد به خودم نهیب زدم آخه این چه فکر احمقانه ایی تو میکنی هر کسی طبق روحیات خودش انتخاب میکنه ...
روسری را خریدم و اومدم بیرون ...
ولی انگار این افکار پریشون دست از سرم بر نمی داشت یه حسی شبیه ترس بهم می گفت بیا و بی خیال ازدواج و هر چی خواستگار شو...
#سیده_زهرا_بهادر
🌸 @rkhanjani
🔰 حجاب، یاری دهندهای برای رسیدن به رتبهی معنوی عالی
🔹رهبرانقلاب: باید مسائل ارزشی اسلام در جامعهی ما احیاء بشود. مثلاً مسألهی حجاب، یک مسألهی ارزشی است. مسألهی حجاب، مسألهیی است که اگرچه مقدمهیی است برای چیزهای بالاتر، اما خود یک مسألهی ارزشی است. ما که روی حجاب اینقدر مقیدیم، به خاطر این است که حفظ حجاب به زن کمک میکند تا بتواند به آن رتبهی معنوی عالی خود برسد و دچار آن لغزشگاههای بسیار لغزندهیی که سر راهش قرار دادهاند، نشود.
⬅️ مروری بر توصیههای حضرت آیتالله خامنهای به شورای فرهنگیاجتماعی زنان و خانواده
🗓 ۱۳۷۰/۱۰/۰۴
🌸 @rkhanjani
🍁 راهکاری برای کاهش تنش در خانواده
📛 گاهی اوقات در زندگی مشترک خواسته یا ناخواسته، بین زوجین اختلاف به وجود میآید و کاری هم از دست کسی بر نمیآید.
✅ در مواقع بروز اختلاف، بهترین کار دامن نزدن به آن است؛ به همین منظور گاهی بهترین کار این است که از صحنۀ درگیری دور شد، مدتی تنها بود و در خلوت به آن مسئله فکر کرد تا هم تنش ادامهدار نشود و هم راهحل بهتری برای رفع آن اختلاف پیدا کنید.
📎 #خانواده_سبک_زندگی
📎 #مشاوره
📎 #همسرداری
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
🆔 @rkhanjani
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
موقع مسمومیت چکار می کنید؟.mp3
1.78M
💥 فضای مسموم گفتگو بین همسران را بشناسید❗️
💠 گاهی بین زن و شوهرها حرف هایی رد و بدل می شه که فضای زندگی رو مسموم می کنه. حرف هایی از جنس تهمت، تمسخر، نیش و کنایه، دروغ، بددهنی کردن، زورگویی، داد و بیداد و ...
👈🏻 تقابل و یکی به دو کردن در این مواقع، باعث انفجار و تشنّجی میشه که درنهایت زن و شوهر و بچه ها قربانی اون میشن.
❗️به نظرتون توی اینجور مواقع که فضا کاملا مسموم هست چکار باید کرد؟
#خانواده_سبک_زندگی
📎 #مشاوره
📎 #همسرداری
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
🌸@rkhanjani
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
بزرگی میگفت :
سر دنیا کلاه بزار
گفتم چطوری؟
گفت نون دنیارو بخون و برای اخرتت کار کن
@rkhanjani