⬇️
📌 واریز به شماره کارت
۶۱۰۴-۳۳۷۵-۳۳۵۸-۰۲۷۸
IR780120020000004191545981شماره شبا
علیرضا جمالی
#اطعام_قربانی_...
#همدلی_با_حضرت_مادر
———🌻⃟—————
27.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 فیلم کامل پیام تلویزیونی رهبر انقلاب درباره وضعیت بیماری کرونا
🔺🔸🔹
@rkhanjani
࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐
࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐
#ایها_الغریب
الا که صاحب عزای تمام غم هایی
دوباره محرم آمد نمی آیی؟
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
@rkhanjani
🔻اصلیترین علت شهادت امامحسین(ع) «حفظ عزت» بود
🔻مهمترین عامل عزت یک انسان، استقلالِ اوست
🔻تمام دین، رمز و راز رساندنِ انسان به این استقلال است
👈🏼مسئولیتپذیری و استقلال، شاخص اصلی ولایتمداری - جلسه اول
➖اصلیترین و آخرین علت شهادت أباعبداللهالحسین(ع) حفظ عزت بود. البته «امر بهمعروف و نهی از منکر» در شکلگیری این قیام، عنصر کلیدی بود اما شرایط بهگونهای رقم خورد که حضرت باید پای عزت خود میایستاد و ذلت را نمیپذیرفت، لذا شعار محوری این قیام، شد «هَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ».
➖انسان موجودی است که عزت را میخواهد، البته ممکن است از راه غلط بهدنبال عزت برود، ممکن است سراغ عزتِ کاذب برود، ولی عزت را میخواهد؛ حتی آدمهای بد هم عزتمند بودن را دوست دارند.
➖چه چیزی به انسان عزت میدهد؟ آیا داراییها، تواناییها، علم یا مهارتِ انسان به او عزت میدهد؟ همۀ اینها میتوانند عزتآفرین باشند (بهصورت صادق یا کاذب، موقت یا دائمی و پایدار) اما مهمترین عامل عزت انسان نیستند.
➖پایگاه اصلی عزت انسان «استقلال» است؛ یعنی اینکه خودش باشد، کسی او را وادارش نکند، وابسته به کسی نباشد، آویزان نباشد، از کسی نترسد.
➖آیا استقلالِ انسان، در قرآن هم اینقدر اهمیت دارد؟ بله، میفرماید: «لَقَدْ بَعَثْنا في كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» اجتناب از طاغوت، یعنی استقلال خود را حفظ کنید و عبد کسی غیرخدا نشوید. حتی «کفر به طاغوت» بر ایمان به خدا مقدم شده: «فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى»
➖خدا میخواهد ما به این استقلال برسیم و تمام دین، در واقع رمز و راز رساندنِ انسان به این استقلال است. اطاعت از خدا هم این نیست که فهم خودت را کنار بگذاری و فقط هرچه او گفت گوش کنی، اطاعت از خدا یعنی «برنامۀ خدا را بفهمی و اجرا کنی»
استاد پناهیان
#مسئولیتپذیری و #استقلال
@rkhanjani
🏴 #محرم
این آبله هاراکه دیشب میشمردم
خیلی زیاد است، قد کل کهکشان ها...💔
#حضرت_رقیه سلاماللهعلیها
#تولیدی | #امام_حسین 🖤
🏴@rkhanjani
نسیم فقاهت و توحید
💗نگاه خدا💗 #نگاهخدا #قسمت_یازدهم شمارهی عاطفه را گرفتم. - الو عاطفه خوابی؟ - اره خیره سرم ،اگه
💗نگاه خدا💗
#نگاهخدا
#قسمت_دوازدهم
بابا رضا نگاهم کرد.
-به یه شرط اجازه میدم که بری.
- چه شرطی؟
اینکه ازدواج کنی ،بعد هر جا که دوست داشتی،برو.
تا صبح فکرم درگیر بود که چطور بابا را راضی کنم.
صبح با تلفن عاطفه بیدار شدم.
- هااا...
-سلامت کو،رفتی دانشگاه بی ادب شدی؟ - ول کن عاطی اصلا حوصله ندارم
عاطی: بیخود ،من به خاطر جناب عالی اومدماااا
پاشو بیا دنبالم بریم بیرون
- عاطی بیخیال خواب میاد.
- پس دیشب تا صبح کارت چی بود حاج خانم
- داشتم فکر میکردم
- عع میزاشتی من هم می اومدم کمک باهم فکر میکردیم.
خوابم پرید.
-الان میام دنبالت.
دنبال عاطفه رفتم.
- سلام دوست عزیززززم.
-چیه مهربون شدی سارا؟
- عع یه بارم میخوایم مثل دخترای مودب حرف بزنیم نمیزاریا. کجا بریم حالا؟
-اول گلزار
- هیچی باز شروع شد ،عاطفه جان از جون اون شهید بیچاره چی میخوای،بابا؟
نشستم کناره سنگ قبر .
- میبینی مامان ، میخوام زندگی هم کنم نمیزارن ،مامان جون نمیشه بری تو خواب بابا ازش بخوای که منصرف بشه از ازدواج من...
حرفام که تمام شد رفتم سمت گلزار ،
دیدم عاطفه مثل همیشه سرش رو ،روی سنگ قبر شهیدش گذاشته داره گریه میکنه رفتم کنارش.
- سلام برادر،ببخشید این دوستمون شما را کلافه کرده.
-عع سارا بس کن زشته.
- چی چی زشته همیشه میای اینجا گریه میکنی، لااقل حرف دلتو بلند بهش بگو دیگه ،شاید راهی پیدا کرد.
-دیوونه،لازم نکرده ،بریم...
رفتیم پاتوق همیشگی
- عاطی کمک میخوام
- باز چه گندی زدی
- یه جور میگی که انگار همش در حال خرابکاری ام که.
عاطی: نه اینکه نیستی.
حالا بگو چی شده !
- میخوام از ایران برم ،بابا نمیزاره
- اول اینکه غلط کردی میخوای بری ،دومم خیلی خوب کاری میکنه.
عع مسخره بازی در نیار ،میخوام برم کانادا.
-وااایی شوخی نکن
-
- بابا میگه شوهر کنم برم الان من چیکار کنم
- این دیگه مشکل توست کاری از دست من برنمیاد. شرمنده.
- پاشو پاشو بریم ببینم چه گلی به سرم بگیرم
عاطفه را رساندم.
وقتی به خانه رفتم، خودم را در اتاق حبس کردم.
ت - الو ساناز !
- سلام سارا خانم خوبی؟
- سلام آقا سهیل خوبی؟
- مرسی تو خوبی ؟ ساناز خوابه.
- اشکالی نداره فردا تماس میگیرم ،به خانواده سلام برسونین.
سهیل: اوکی،شما هم سلام برسونین.
اه که چقدر از این پسره بدم میاد
ا
صبح کلاس داشتم.
اماده شدم.
رفتم پایین.
دیدم میز صبحانه آمادهاس .
ادامه دارد....
🏴 @rkhanjani
جناب حرّ كه متحول شد يك شخص بود
اما حرّ بودن يك جريان است.
اگر ميخواهي متحول شوي ، دهه محرم دهه تحول است.
- استاد فاطمی نیا
———🌻⃟————
🏴@rkhanjani
💕
———🌻⃟————
@rkhanjani
🍃پرسش : راههاى رقت قلب چيست؟
رقت قلب داريم و ضعف قلب، ممكن است كسى بگويد من در مدت عمرم يک گوسفند را سر نبريده ام يا مرغى را نديده ام كه سر ببرند، اين رقت قلب نيست بلكه ضعف نفس است. زيرا همين شخص كه مى گويد من تحمل ديدن گوسفند ذبح شده را ندارم وقتى كباب گوسفند را مى خورد و بوى كباب به مشام فقرا مى رسد بى خيال است و قلبش تكان نمى خورد و به فكر آن هانيست. رقت قلب و عاطفه از فضائل انسانى است در حالى كه ضعف نفس فضيلت نيست. راهى كه انسان با طى آن برابر دستورات الهى خدمتى به خلق خدا انجام مى دهد رقت قلب است و آن راهى كه با دستورات الهى برابر نيست، ضعف نفس است. رقيق القلب بودن اين است كه انسان وقتى فقيرى را ديد واقعا متأثر شود، از قيامت و دوزخ كه گفته مى شود، از نابسامانى وضع يك عده اى واقعا متأثر شود، اين را مى گويند رقت قلب. راه رقت قلب هم گناه نكردن است. از حضرت على علیه السلام روايت شده است: ما جَفَّتِ الدُّومُوُع اِلاّ لِقَسوَةِ الْقُلُوب وَما قَسَّتِ الْقُلُوبُ اِلاّ لِكَثْرَةِ الُّذنُوب چشم ها گرفتار خشكى نمى شوند مگر در اثر قساوت قلب، و قلب گرفتار قساوت نمى شود مگر در اثر گناه زياد.
@rkhanjani
یک رسم قدیم
توی بازار طلا فروش ها
هست که
روز سوم محرم
گوشواره
نمی فروشن...😭
#استوری
🏴🏴@rkhanjani
🏴
#پای_درس_دل
حاجتهای بزرگ خودتان را از آقازادههای کوچک امامحسین #حضرت_علیاصغر و #حضرت_رقیه علیهم السلام بگیرید...
🌱حاجآقامجتبیتهرانی
#محرم
@rkhanjani
#یا_رقیه_بنت_الحسین ❤️
اے شـــاه ڪلید همـــہ ے حاجاتم
نامــت سبـب قبـــولے طاعــــاتم
حتـے نفسے ڪه میڪشــم ، والله
مدیون سہ سالہ عمہ ے ساداتم
#الدخیلڪ_یا_رقیه🌹🍃
#شب_سوم #محرم💔🥀
@rkhanjani
نسیم فقاهت و توحید
💗نگاه خدا💗 #نگاهخدا #قسمت_دوازدهم بابا رضا نگاهم کرد. -به یه شرط اجازه میدم که بری. - چه شرطی؟
💗نگاه خدا💗
#نگاهخدا
#قسمت_سیزدهم
سر کلاس اصلا حواسم به حرفای استاد نبود.
آقای یاسری داد زد:
ده دقیقه هست کلاس تموم شده هنوز متوجه نشدید؟
ترسیده بودم.
وسایلم را جمع کردم از کلاس بیرون رفتم.
سوار ماشین شدم.
به خانه که رسیدم تلفنم زنگ خورد.
-سلام ساناز خوبی؟سلام عزیزم مرسی تو خوبی؟ کاری داشتی باهام؟
- میخواستم بگم بابا با رفتن به کانادا مخالفت کرد
-واسه چی؟
- نمیدونم،تازه میگه اول ازدواج بعد کانادا.
صدای خندهی ساناز بلند شد.
- واییی خدای من از حاجی همچین حرفی بعید نبود
- الان چیکار کنم؟
- ازدواج کن خوب!
تماس را قطع کردم.
ساعت ۹ شب بود که در خانه باز شد.
- سلام بابا جون
موقع خوردن شام من سکوت کرده بودم.
- سارا جان درس و دانشگاهت خوبن؟
- بله بابا جون همه چی عالیه.
+میخواستم بگم واسه عید میخوایم بریم مسافرت.
- کجا؟
- خونه عمو حسین.
- چه خوب ،ای کاش مامانم بود.
عمو حسین و بابا هم دوستان زمان جنگ بودند.عمو حسین به خاطر شغلش رفته ترکیه ،نمیدانم دقیقا چه شغلی دارند. ولی خیلی ادم مهمیست.عمو حسین یک دختر دارد با دوتا پسر.
پسرانش ازدواج کردند و لبنان زندگی میکنند.
دخترش هم اسمش سلماست. یک سال از من بزرگتر است. دختر فوقالعاده مهربان فهمیده و باحجاب.
خاله ساعده، مامان سلما هم مثل مامان فاطمم مهربون و دوست داشتنیست.
برای خاکسپاری مامان آمده بودند اما من ندیدمشان.
ا
صبح رفتم دانشگاه.
درکلاس دنبال جا برای نشستن بودم. استاد رسید و من در اولین صندلی خالی جاگیر شدم.
ادامه دارد.
🏴 @rkhanjani
✍امام صادق علیه السلام فرمودند:
«هر کس زیارت عاشورا بخواند ، شب اول قبر در آغوش امام حسین علیه السلام قرار خواهد گرفت.»
📗 کامل الزیارات ، ص ۷۵
: @rkhanjani