نسیم فقاهت و توحید
#حجاب_آمریکایی #چادری_بد_حجاب #قسمت_اول 🔺چادر به خاطر با حجاب بودن و حفظ حیا و عفت زن....؟ 🔺یا چادر
#حجاب_آمریکایی
#چادری_بد_حجاب
#قسمت_دوم
راستش رو بخوای یکم جمله بندی کلمات برام سخت شده بود...
چون اون خیلی با #اعتماد_به_نفس بدون ذره ای تردید حرف میزد...😏
شاید متقاعد کردن خانم های #بیحجاب کمی راحت تر باشه...
به خاطر اینکه اون خودش هم تا حدودی میدونه کارش اشتباهه😳 اما چادریِ بدحجاب گاهی خودش رو از لحاظ حجاب خیلی کامل میدونه...😰
متعجب بهش نگاه کردم و پاسخ دادم:
اولا #افراط رد کردن از حرف نبی و خداست
ثانیا کی گفته رعایت اصول و موازین دین اسلام از جمله همین حجاب کامل بی عیب و نقص و بی زرق و برق افراطه؟🤔
این #حجاب_کامل...حرف خداست...
کی گفته اجرا کردن حرف خدا بدون ایراد، اشکاله؟🙄
پس یعنی #نماز آرام و آهسته افراطه🤐
#روزه ی بدون غیبت و ریا افراطه؟😬
ملاک تو تعریف حجاب حرف پیامبر خداست... حرف حضرت زهراست...🌷
وقتی متقاعدشون کردی که مو نباید دیده شه و بدن به جز دست و صورت اونم بدون زینت و آرایش حتی یه رژ کمرنگ یا یه انگشتر جذاب💍پوشیده شه...اونوقت اسمش میشه حجاب...🌸
اونوقته که میشه با افتخار سرت رو بیاری بالا و بگی خوب حالا اگه میخوای تو همه ی مراتب زندگیت برتر باشی ، همونطور که نماز برتر نماز اول وقت و پر از آرامشه، حجاب برتر هم چادره...
شما اجازه نداری برای جذب افراد و زیاد شدن لایک و کامنت اینستات حجاب رو اشتباه تعریف کنی...
اینکه حجاب آمریکاییه خواهر من...
حجاب زنان بعضی کشورا که
یه پارچه مشکی میزنن به صورتشون جای چشمش رو برش میزنن بجاش چشماشون رو حسابی آرایش میکنن...😶
اینکه بدترشد عزیز من...جذابتر شد
خواست بپره تو حرفم که گفتم..😏
_اجازه بده...🖐
یه حرف دیگه هم زدی که فکر میکنم از ریشه اشتباه بود...
چادر و حفاظ و حجاب بدون #حیا و #عفت رقمی نمی ارزه...
البته حیا و عفت هم بدون #حفاظ و حجاب ذره ای ارزش نداره...
این دوتا عین نخ و سوزنن هیچ وقت نمیتونن تنها کارایی داشته باشند...هر دوشون مکمل همن....
#حجاب و #عفاف زن برای پوشیدن زینت ها و ظرافت و لطافت زنونه اونه...برای اینه که یه حریمی برای #گل_سرخ توی باغچه ایجاد کنه و دست هر رهگذری بهش نرسه...
چطوری میخوای ثابت کنی میشه با چادر هم اینارو داشته باشی...؟!اینا که متضاد همن...
به جاش میتونی ثابت کنی یه خانم #چادری همیشه مرتب و شیک پوشی...
من الان خودم سعی میکنم همیشه جلوی چادرم مرتب باشه...هیچ وقت پایینش کثیف نباش ، چروک نباشه...
و البته ...اینجا رو خوب دقت کن...
تو مهمونی های زنونه حسابی به خودم برسم و با لباس مرتب و زیبا ظاهر شم..
خوشاخلاق و خوشصحبت باشم...بگم بخندم...🙂
اگه اینطوری به خودت برسی و از زینت هایی که داری جلوی محارم ودر حد متعارف استفاده کنی خیلی عالی میتونی ثابت کنی یک خانم محجبه همیشه کاراش به جاست و نظام پوششی و اخلاقیش تحت کنترلشه...🤗
سکوت کردم تا اون حرف بزنه...😴آخیش
_خوب البته همه ی حرفهای تو هم درست نیست...
خندیدم...
_چیش اشتباه؟
_اینکه حجاب مانع زیباییه..
من این رو گفتم ؟!😳
_ببین،من نگفتم مانع زیبایی؛ گفتم #حافظ_گلبرگ_لطیف_زن... یعنی مواظبه عطر گل تو خونه و بین دوست و رفیقاش پخش شه...نه تو هر جایی...
⬅️ادامه دارد....
🏴 @rkhanjani
نسیم فقاهت و توحید
#حجاب_آمریکایی #چادری_بد_حجاب #قسمت_دوم راستش رو بخوای یکم جمله بندی کلمات برام سخت شده بود... چو
#حجاب_آمریکایی
#قسمت_دوم
1⃣ افراط چیست؟
2⃣ رعایت حجاب کامل بدون زینت افراط است؟
3⃣ ملاک در جذب افراد بی حجاب چیست؟
4⃣ اجازه داریم به هر نحوه ای نظرشان را به چادر مثبت کنیم و حتی دست و پایشان را باز بگذاریم؟
5⃣ حجاب کامل چیست؟
6⃣ چه زمانی اجازه داریم در باره مبحث چادر مباحثه کنیم؟
7⃣ فقط چادر کافیست؟
8⃣ زینت و چادر مخالف همدیگرند؟
9⃣ را های جذب افراد به چادر...
0⃣1⃣ آیا حجاب مانع زیباییست؟
توجه کنید که تعداد سوالات زیاد است اما تمام جوابها در قالب یک پست ارائه میشه...
🏴 @rkhanjani
309.9K
سوال
❌چرا حجاب اجباری است ؟
✳️ ایا اجبارلجبازی نمیاره⁉️
🏴 @rkhanjani
970K
جواب
پاسخ سوالات زیر در ویس👇
۱. دلم میخواد آزاد باشم!
۲. نه به حجاب اجباری!
۳ اصلا چون مجبورم میکنید لجبازی میکنم!
🎙حجه الاسلام مختاری
🏴 @rkhanjani
نسیم فقاهت و توحید
💗نگاه خدا💗 #قسمت_پنجاهوهفت از هیئت که بیرون آمدم. محسن و ساحره آمدند کنارم ... - کجا میخوای بری
💗نگاه خدا💗
#قسمت_پنجاهوهشت
رسیدیم بیمارستان.
تند تند از پله ها رفتیم بالا.
مریم جون تا من را دید. بغلم کرد:
-واییی سارا امیر به هوش اومده...
رفتم از پشت شیشه نگاه کردم.
دیدم دکترو پرستارها دورش را گرفتند.
فقط زیرلب میگفتم" یا ابوالفضل " و راه میرفتم...
دکتر از اتاق بیرون آمد.
- چی شده آقای دکتر؟
-خدا رو شکر هوشیارشون بالاتر اومده...
فردا انتقالشون میدیم بخش.
از خوشحالی فقط گریه میکردم.
وضو گرفتم و رفتم سمت نماز خانه.
دو رکعت نماز و سجده شکر به جا آوردم.
و شکر میکردم خدایی را که امیر را برگرداند.
بعد چند روز امیر مرخص شد و به خانه برگشتیم.
ناهید جون و بابا رضا خیلی اصرار کرده بودند که امیر را ببریم خانهی آنها؛ ولی من دوست داشتم برویم خانه خودمان.
....
چند ماهی گذشت ...
حال امیر بهتر شده بود ...
صبحی رفتم نان گرفتم و به خانه آمدم و صبحانه را آماده کردم.
- برادر کاظمی ، بیدار شین دیر میشه هااا
ادامه دارد....
🏴 @rkhanjani
نسیم فقاهت و توحید
💗نگاه خدا💗 #قسمت_پنجاهوهشت رسیدیم بیمارستان. تند تند از پله ها رفتیم بالا. مریم جون تا من را دید
💗نگاهخدا💗
#قسمت_اخر
-خواهر سارا نمیشه یه کم دیر تر بریم.
- نه خیر ، تا الانش هم به خاطر بهبودی کامل شما صبر کردم.
-چشم خواهر الان میام.
بعد صبحانه راه فتادیم به سمت پرورشگاه.
امیر چشماش میدرخشید با دیدن بچهها.
با خانم معصومی مسئول پرورشگاه،
رفتیم داخل اتاقی که نوزاد یک ،دو،سه ماهه در آنجا نگهداری میشد.
از خوشحالی دست امیر را فشار دادم.
ما مانده بودیم و این همه فرشتهی کوچک.
خانم معصومی خندیدو گفت: سارا جان آخر کار خودت را کردی.
-من هفت خان رستمو رد کردم تا بتونم اجازه بردن بچه رو، بگیرم.
سوار ماشین شدیم و به سمت بازار حرکت کردیم.
چون هنوز چیزی برای بچه نخریده بودیم.
بچه شروع کرد به گریه کردن. من رانندگی میکردم و بچه بغل امیر بود.
واییی قیافهاش دیدنی بود.
اصلا نمیدانست چه طور نگهش دارد.
از داروخانه برایش شیر خشک خریدم و بچه در بغل امیر خوابش برد.
کلی خرید کرده بودیم برای فسقل پسرمان.
اون شب قرار گذاشتیم اسم پسرمان را ابوالفضل بگذاریم.
زندگیمان سرشار از شادی بود ولی با پا گذاشتن این هدیه خدا به زندگی، شادیمان بیشتر از قبل شد. وضو گرفتیم و نماز شکرانه خوندیم:
❤خدایا شکرت ❤
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
پایان رمان
🏴 @rkhanjani
انسانی که دم از خدا می زند و شبانه روز یک میلیون بار "یاالله" می گوید، اما رفتارش نشان می دهد آدمی است سخت "خودپرست"، خدایش از لفظ تجاوز نکرده است!
#شهیدبهشتی
———🌻⃟————
@rkhanjani
یا امام حسن مجتبی(ع)
سنگ صبـــور مأمن غمها و دردها
ای خانهات پناه همه کوچهگردها
شهادت مظلومانه کریم اهلبیت(ع) تسلیت
@rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای غریب در وطن، یا حسن
شاه خونین کفن، یا حسن
@rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇮🇷رمز موفقیت بچه های کشتی ایران
💚💚💚💚
هرکسی با اهل بیت علیهم السلام باشد همیشه برنده خواهد بود🌸
#تصویری
🏴 @rkhanjani
🌸 اگر دیدید که همسرتان یک
نقطه عیبی دارد ؛
هیچ انسانی بیعیب نیست ؛
و مجبورید او را تحمل کنید،
تحمّل کنید، که او هم همزمان،
دارد یک عیبی را از شما تحمّل میکند...
💢 آدم عیب خودش را که
نمیفهمد، عیب دیگری را
میفهمد.
پس بنا بگذارید بر تحمّل.
اگر چنانچه قابل اصلاح است، اصلاحش کنید. .
اگر دیدید کاری نمیشود کرد، با او بسازید.
✨ مقام معظم رهبری ✨
@rkhanjani
#حجاب_آمریکایی
#قسمت_سوم
1⃣ آیا تشبیه دختران به گل درست است؟
2⃣ درست است در دورهای که همه چیز مدرن شده...هنوز با زنان برخورد ۱۴۰۰ سال پیش را داشته باشیم؟
3⃣ اسلام حقوق زنان را نقض میکند؟
با ما همراه باشید...🌼
🏴 @rkhanjani
نسیم فقاهت و توحید
#حجاب_آمریکایی #قسمت_سوم 1⃣ آیا تشبیه دختران به گل درست است؟ 2⃣ درست است در دورهای که همه چیز مدرن
#حجاب_آمریکایی
#حقوق_زنان
#قسمت_سوم
_میشه خواهش کنم از این جملات کلیشه ای استفاده نکنین...؟
چرا الان گل رو برای من مثال میزنین؟
من آدمم...نه گیاه !که تنها خواسته اش آب و خاک و نور آفتاب باشه....🤦♀
من نیاز های دیگه ای هم دارم...
چون آدمم...نیازی که پسر داره رو من هم دارم...آزادی میخوام...توجه میخوام...
نمیخوام باهام مثل ۱۴۰۰ سال پیش رفتار بشه...❌
_خوب صبر کن تند نرو اجازه بده تا بگم...🖐⛔️
این حرف شبیه بهانه می مونه بیشتر تا سوال...مگه تشبیه به گل بده؟⁉️
اولا گل نماده ... نماد لطافت و زیبایی و حساس بودن ...
گل علاوه بر آب و خاک...
به همون توجهی که شما میگی هم نیاز داره🌸...حتی به محبت...نشنیدی میگن برای گل و گیاه شعر بخونین...😍
بهش برسین...گاهی اوقات گل نیاز داره تا شاخ و برگ اضافش رو بچینی...گاهی نیاز داره مواظب باشی و در دسترس یه بچه ی شیطون قرار ندی که آسیبی بهش برسونه...☺️
💛این حدیث از امام علی رو نشنیدی که میفرماین...💛
زن ریحانه🌷بهشتی است...
یعنی با زن برخوردی ملایم همراه با مهربانی داشته باش...
تو اگه نخوای مثل ۱۴۰۰ پیش باهات رفتار بشه حق داری...
چون همون ۱۴۰۰ سال پیش زمانی که هنوز اسلام نیومده بود حقوق زن رعایت نمیشده😔...ولی وقتی پیامبر اومد و دین و کتابش...تو همون قرآن سوره ای داریم به اسم سوره نسا...
با اومدن دین اسلام تازه زن ها رهایی پیدا کردن از ظلمی که بهشون میشده...
دنیای قبل اسلام همون دنیاییه که خونه هاش پرچم سفید داشتن...😰
که قمار میکردن سر دختراشون و زنده به گورشون میکردن...😤
⬅️ادامه دارد...
🏴 @rkhanjani
AUD-20210914-WA0002.m4a
2.04M
#حجاب_آمریکایی
#حقوق_زنان
#قسمت_سوم
🌸تشبیه به گل ...
🎵 سرکار خانم خدایاری
⬅️ادامه دارد...
🏴 @rkhanjani
🔸🔸🔸🔸﷽🔸
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_اول
💠 وسعت سرسبز باغ در گرمای دلچسب غروب، تماشاخانهای بود که هر چشمی را نوازش میداد. خورشید پس از یک روز آتشبازی در این روزهای گرم آخر #بهار، رخساره در بستر آسمان کشیده و خستگی یک روز بلند بهاری را خمیازه میکشید.
دست خودم نبود که این روزها در قاب این صحنه سِحرانگیز، تنها صورت زیبای او را میدیدم! حتی بادی که از میان برگ سبز درختان و شاخه های نخل ها رد میشد، عطر #عشق او را در هوا رها میکرد و همین عطر، هر غروب دلتنگم میکرد!
💠 دلتنگ لحن گرمش، نگاه عاشقش، صدای مهربان و خنده های شیرینش! چقدر این لحظات تنگ غروب سخت میگذشت تا شب شود و او برگردد و انگار همین باد، نغمه دلتنگیام را به گوشش رسانده بود که زنگ موبایلم به صدا درآمد.
همانطور که روی حصیر کف ایوان نشسته بودم، دست دراز کردم و گوشی را از گوشه حصیر برداشتم. بعد از یک دنیا عاشقی، دیگر میدانستم اوست که خانه قلبم را دقّالباب میکند و بیآنکه شماره را ببینم، دلبرانه پاسخ دادم :«بله؟»
💠 با نگاهم همچنان در پهنه سبز و زیبای باغ میچرخیدم و در برابر چشمانم، چشمانش را تجسم میکردم تا پاسخم را بدهد که صدایی خشن، خماری عشق را از سرم پراند :«الو...»
هر آنچه در خانه خیالم ساخته بودم، شکست. نگاهم به نقطهای خیره ماند، خودم را جمع کردم و این بار با صدایی محکم پرسیدم :«بله؟»
💠 تا فرصتی که بخواهد پاسخ بدهد، به سرعت گوشی را از کنار صورتم پایین آورده و شماره را چک کردم، ناشناس بود. دوباره گوشی را کنار گوشم بردم و شنیدم با همان صدای زمخت و لحن خشن تکرار میکند :«الو... الو...»
از حالت تهاجمی صدایش، کمی ترسیدم و خواستم پاسخی بدهم که خودش با عصبانیت پرسید :«منو میشناسی؟؟؟»
💠 ذهنم را متمرکز کردم، اما واقعاً صدایش برایم آشنا نبود که مردّد پاسخ دادم :«نه!» و او بلافاصه و با صدایی بلندتر پرسید :«مگه تو نرجس نیستی؟؟؟»
از اینکه اسمم را میدانست، حدس زدم از آشنایان است اما چرا انقدر عصبانی بود که دوباره با حالتی معصومانه پاسخ دادم :«بله، من نرجسم، اما شما رو نمی شناسم!» که صدایش از آسمان خراش خشونت به زیر آمد و با خندهای نمکین نجوا کرد :«ولی من که تو رو خیلی خوب میشناسم عزیزم!» و دوباره همان خندههای شیرینش گوشم را پُر کرد.
💠 دوباره مثل روزهای اول مَحرم شدنمان دلم لرزید که او در لرزاندن دل من بهشدت مهارت داشت.
چشمانم را نمیدید، اما از همین پشت تلفن برایش پشت چشم نازک کردم و با لحنی غرق ناز پاسخ دادم :«از همون اول که گوشی زنگ خورد، فهمیدم تویی!» با شیطنت به میان حرفم آمد و گفت :«اما بعد گول خوردی!» و فرصت نداد از رکب #عاشقانهای که خورده بودم دفاع کنم و دوباره با خنده سر به سرم گذاشت :«من همیشه تو رو گول میزنم! همون روز اولم گولت زدم که عاشقم شدی!» و همین حال و هوای عاشقیمان در گرمای #عراق، مثل شربت بود؛ شیرین و خنک!
💠 خبر داد سر کوچه رسیده و تا لحظاتی دیگر به خانه می آید که با دستپاچگی گوشی را قطع کردم تا برای دیدارش مهیا شوم.
از همان روی ایوان وارد اتاق شدم و او دستبردار نبود که دوباره پیامگیر گوشی به صدا درآمد. در لحظات نزدیک مغرب نور چندانی به داخل نمی تابید و در همان تاریکی، قفل گوشی را باز کردم که دیدم باز هم شماره غریبه است.
💠 دیگر فریب شیطنتش را نمیخوردم که با خندهای که صورتم را پُر کرده بود پیامش را باز کردم و دیدم نوشته است :«من هنوز دوستت دارم، فقط کافیه بهم بگی تو هم دوستم داری! اونوقت اگه عمو و پسرعموت تو آسمونا هم قایمت کنن، میام و با خودم میبرمت! ـ عَدنان ـ »
برای لحظاتی احساس کردم در خلائی در حال خفگی هستم که حالا من شوهر داشتم و نمیدانستم عدنان از جانم چه می خواهد؟...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🏴 @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سجده شیطان
✍استاد عالی
@rkhanjani