eitaa logo
نسیم فقاهت و توحید
648 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
99 فایل
•┈┈✾🍀﷽🍀✾┈┈• این کانال شامل ؛ 📚 جلسات سخنرانی و تدریس #رضا_خانجانی و همچنین؛ 📤 نشر بیانات متفکران و شخصیتهای طراز اول #انقلاب_اسلامی ارتباط با مدیر @samenolhojajjj
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شروع تدریس ادبیات عرب دوره رایگان برای کسانی که می خواهتد از ابتدا با دانش صرف و نحو آشنا شوند تدریس ابتداءا با كتاب صرف شروع می شود مخصوص برادران جهت ثبت نام به آیدی زیر پیام دهید شروع کلاس ها از از ابتدای تیر @M_hossein_khan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹 🔸🔹🔸 رفتم پیش جلالی برگه مرخصی را گذاشتم روی میزش، هرچند که با اون شلوغی میز جایی برای برگه من نبود... برگه را برداشت نگاهی کرد گفت: نمیشه مصاحبه را تمام کنید بعد برید مرخصی؟ گفتم: مجبورم کار مهمی پیش اومده نفس عمیقی کشید و گفت: باشه چکار میشه کرد! از خبرنگارهای خوب ماهستید دیگه ! یه کم این پا و اون پا کردم سوالم رو بپرسم یانه؟ حالا که بحث مصاحبه شده دل زدم به دریا و گفتم: ببخشید آقای جلالی این دوتا آقایی که باهاشون جلسه داشتید، ما خونه ی این خانم دیدیمشون ارتباطی با روند مصاحبه دارن! گردنش را کج کرد در حالی که با خودکارش بازی میکرد یه جور خاصی نگاهم کرد و گفت: درسته خبر نگارید و آفرین به دقتتون ولی دلیل نمیشه تو کار سر دبیرتون هم سرک بکشید! بعد برگه را امضا کرد و داد سمت من... از خجالت آب شدم، از اتاقش به سرعت اومدم بیرون... لجم گرفته بود از حرفش پیش خودم گفتم: درسته سردبیری ولی بالاخره که معلوم میشه چی به چیه! کاش زودتر این مصاحبه تموم میشد می فهمیدم کی به کیه! داشتم با خودم غر میزدم همین الان باید سر و کله این خواستگار پیدا بشه وسط همچین پروژه ایی در هر صورت کاریش نمی شد کرد... رفتم داخل اتاق فرزانه هنوز داشت با سمیرا کَل کَل میکرد سر من! گفتم فرزانه تمومش کن هزار تا کار داریم... جدیتم را که دید مشغول شد اومد ویس ها را بذاره، که مثل اجنه رکورد را از دستش گرفتم هم فرزانه هم سمیرا فقط با چشمهای سوال بر انگیز نگام کردن ! لبخندی زدم و گفتم فرزانه جان! جلالی! حسابداری! یادت رفته ؟ تیز گرفت چی میگم گفت: اوه راستی سمیرا چکار کردی با اون خواستگارت پسره بود شیرازیه ! سمیرا هم که از سوال فرزانه غم دلش تازه شد رفت تو فاز درد دل... چشمک رضایت‌مندانه ایی به فرزانه زدم وهندزفری برداشتم و مشغول تایپ شدم... بعد از یه روز کاری سخت شاید هم به قول فرزانه گیج کننده راهی خونه شدم... ⬅️ادامه👇👇👇
توی مسیر به چند تا مغازه برای دیدن روسری سر زدم وقتی روسری دلخواهم رو پیدا کردم توی آینه خودم را دیدم، یاد حرف خانوم مائده یکدفعه تنم را لرزوند! اگه شب عروسی من تمام آرزوهام مثل پاتک روی سرم خراب بشه چی؟! اگه یه شوهری مثل شوهر خانم مائده نصیب من بشه چکار کنم؟ با صدای فروشنده که داشت می گفت: خانم چقدر رنگ یاسی بهتون میاد به خودم اومدم ! دوباره تصویر خانوم مائده تو ذهنم نقش بست با اون چشمهای مشکی زیباش و چهره ی معصومش ! اگر معصومیت من هم از دست رفت چی! اشک توی چشمام جمع شد به خودم نهیب زدم آخه این چه فکر احمقانه ایی تو می‌کنی هر کسی طبق روحیات خودش انتخاب می‌کنه ... روسری را خریدم و اومدم بیرون ... ولی انگار این افکار پریشون دست از سرم بر نمی داشت یه حسی شبیه ترس بهم می گفت بیا و بی خیال ازدواج و هر چی خواستگار شو... 🌸 @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 حجاب، یاری دهنده‌ای برای رسیدن به رتبه‌ی معنوی عالی 🔹رهبرانقلاب: باید مسائل ارزشی اسلام در جامعه‌ی ما احیاء بشود. مثلاً مسأله‌ی حجاب، یک مسأله‌ی ارزشی است. مسأله‌ی حجاب، مسأله‌یی است که اگرچه مقدمه‌یی است برای چیزهای بالاتر، اما خود یک مسأله‌ی ارزشی است. ما که روی حجاب این‌قدر مقیدیم، به خاطر این است که حفظ حجاب به زن کمک میکند تا بتواند به آن رتبه‌ی معنوی عالی خود برسد و دچار آن لغزشگاههای بسیار لغزنده‌یی که سر راهش قرار داده‌اند، نشود. ⬅️ مروری بر توصیه‌های حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به شورای فرهنگی‌اجتماعی زنان و خانواده 🗓 ۱۳۷۰/۱۰/۰۴ 🌸 @rkhanjani
🍁 راهکاری برای کاهش تنش در خانواده 📛 گاهی اوقات در زندگی مشترک خواسته یا ناخواسته، بین زوجین اختلاف به وجود می‌آید و کاری هم از دست کسی بر نمی‌آید. ✅ در مواقع بروز اختلاف، بهترین کار دامن نزدن به آن است؛ به همین منظور گاهی بهترین کار این است که از صحنۀ درگیری دور شد، مدتی تنها بود و در خلوت به آن مسئله فکر کرد تا هم تنش ادامه‌دار نشود و هم راه‌حل بهتری برای رفع آن اختلاف پیدا کنید. 📎 📎 📎 ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ 🆔 @rkhanjani ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
موقع مسمومیت چکار می کنید؟.mp3
1.78M
💥 فضای مسموم گفتگو بین همسران را بشناسید❗️ 💠 گاهی بین زن و شوهرها حرف هایی رد و بدل می‌ شه که فضای زندگی رو مسموم می‌ کنه. حرف‌ هایی از جنس تهمت، تمسخر، نیش و کنایه، دروغ، بددهنی کردن، زورگویی، داد و بیداد و ... 👈🏻 تقابل و یکی به دو کردن در این مواقع، باعث انفجار و تشنّجی میشه که درنهایت زن و شوهر و بچه ها قربانی اون میشن. ❗️به نظرتون توی اینجور مواقع که فضا کاملا مسموم هست چکار باید کرد؟ 📎 📎 ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ 🌸@rkhanjani ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
بزرگی میگفت : سر دنیا کلاه بزار گفتم چطوری؟ گفت نون دنیارو بخون و برای اخرتت کار کن @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله..
اوووف! چقدر کوتاه و حیاتی... همین همین را لطفا برایمان مستجاب کن ———🌻⃟‌———— ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @rkhanjani
امام زمانم 🍃همه هست آرزویم ، که ببینم ز تو رویی ‌... چه زیان تو را که من هم ؛ برسم به آرزویی @rkhanjani
😍😍😍😍 ———🌻⃟‌———— ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @rkhanjani
شکرگزاری قوی‌ترین داروی ضد افسردگی است. حیف که یادمان رفته بسیاری از آنچه امروز داریم همان دعاهایی بود که فکر می‌کردیم خدا آن‌ها را نمی‌‌شنود! @rkhanjani
در جریان باشید... 🤭 😁😁😁 ———🌻⃟‌———— ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🗣اعترافات یک زن از جهاد نکاح تفت گرمای تابستون صورتم رو می سوزاند... با این افکار پریشان که تاثیرات چنین مصاحبه ایی بود درونم را به آشوب کشیده بود انگار توی دلم رخت می شستند... رسیدم خونه احساس خستگی زیادی میکردم ولی نه خسته ی کار، خسته از افکار وحشتناک... کمی استراحت کردم حالم بهتر شد اومدم تو آشپز خونه کمک مامانم... مشغول شدم بعد از چند لحظه مامانم دستم را گرفت با هم پشت میز غذا خوری نشستیم... گفت: دخترم حواست باشه فاطمه خانم از دوست های صمیمی منه، ان شاالله که پسر خوبی باشه و مهرش به دلت بشینه ولی اگر هم ازش خوشت نیومد مستقیم بهش نگو نمی دونم مثلا بگو توکل بر خدا، یه چیزی که بهش بر نخوره! من به بابات گفتم برا جواب بگه تماس بگیرن اونوقت خودم یه جوری بهش میگم باشه عزیز دل مامان... دستم را گذاشتم روی چشمام گفتم: چشم مامان جان... یه نگاه بهم کرد گفت: مامان فدات شه اینقدر هم سخت گیری نکن والا ما دلمون میخواد عروسی دخترمون را ببینیم! لبخندی زدم و دوباره گفتم: چشم یه خورده چشمها‌ش را ریز کرد و گفت: ای دختر بلا با همین چشم، چشم گفتنات کار خودت رو پیش می بری از دست تو... بلند شدم مثل همیشه وسط پیشونیش را بوسیدم... گفت: خودت را لوس نکن... گفتم :قربونت بشم من خریدار بهشتم! خودش گفته بهشت می‌خواین وسط پیشونی دقیقا بین ابروهای مادرتون رو بوس کنین... نفس عمیقی کشید و گفت: الهی عاقبت بخیر بشی مادر یه لحظه به خودم اومدم دیدم دارم حرف خانم مائده را میزنم ... منم خریدار بهشتم... خودم را مشغول کار کردم اما ذهنم درگیر شده بود نکنه بی راه برم! نکنه حرف حاج قاسم یادم بره و مثل خیلی ها با اسم اسلام در مقابل اسلام بجنگم! گوشه لبم را گزیدم و خودم را دلداری دادم که حالا کو تا ازدواج اینم مثل بقیه... کارها که تموم شد اومدم داخل اتاقم، کمد لباس هام را باز کردم با دیدن لباس رنگِ یاسیم خوشحال از اینکه بالاخره تونستم یه روسری خوشگل ست باهاش پیدا کنم. جدا گذاشتمشون برای فردا شب، بالاخره دوست مامانه و باید نشون میدادم بدون آرایش هم میشه زیبا بود زیبایی از جنس صداقت و معصومیت! وای معصومیت ... انگار هر کلمه ایی از ذهنم رد می شد من را یاد خانم مائده می انداخت و شعله ی این آتش درونی را بیشتر میکرد... یاد حرف یکی از اساتید دانشگاهمون افتادم که می گفت: همنشین روی همنشین اثر می‌ذاره گاهی حتی یک همنشینی کوتاه تا مدتها اثرش روی فرد می مونه! پس تو انتخاب همنشین هاتون حتی برای مباحثه و درس خوندن دقت کنید. و من تاثیر همین دو روز همنشینی ناخواسته را با خانم مائده با تمام وجود داشتم حس میکردم و چه حس تلخی... زنگ گوشی موبایلم حواسم را از این افکار جدا کرد نگاه کردم شماره ی فرزانه بود... سلام فرزانه جان _سلام خوبی خوشگل خانم جانم چیزی شده؟ _شاید باورت نشه اومدم خونه مامانم گفت:پس فردا شب خواستگار داری! فکر کن به این تفاهم! طاقت نیاوردم گفتم زنگ بزنم بهت بگم... گفتم بسلامتی کیه این آقای بیچاره که خواستگار شماست میشناسیش؟ _گفت: خیلی بد جنسی! نه نمی‌شناسیم ولی گفتن از خانواده شهدا هستن... ذوق کردم و گفتم وای چه سعادتی ان شا الله که خیره... _گفت:جلالی را چکار کنیم؟ فردا تو نیستی، پس فردا من! گفتم: نگران نباش یه کاریش می کنیم دیگه... بعد از کلی صحبت کردن خداحافظی کردیم. حرفهای فرزانه کمی من را هم امیدوار کرد شاید این خواستگار من هم آدم خوبی باشه شاید به قول مامانم بسته ی سفارشی خدا از آسمون باشه... حال روحیم بهتر شد ولی این حال خوب فقط تا اومدن مهمونها داخل خونه با من بود. باورم نمی شد چی دارم می بینم... اینقدر شوکه شده بودم که تمام بدنم مثل بید می لرزید... 🌸 @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❓ یک بار برای همیشه بدونیم حکم شخصیه یا حق شوهر؟ 👀دیدید وقتی طرف متاهله و حجاب نداره میگه شوهرم اینجوری خواسته منم باید قبول کنم چون اطاعت شوهر واجبه 👊حالا اگه یه شوهری پیدا بشه به خانمش بگه حجاب داشته باش میگن این کار دخالت در امور شخصی زن و ظلم به زن هست ⁉️چطوری میشه اطاعت از شوهر وقتی امر به حکم الهی کنه واجب نمیشه ولی اگر امر به معصیت کنه واجب میشه ✅با خودمون رو راست باشیم با این بهانه ها تکلیف از گردن ما ساقط نمیشه و هر کس مسئول اعمال خودش هست 🌸 @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍️سوال کاربر: ⚡️چطور می توانم فرزندم را از خواندن رپ ترک دهم؟ 💐سلام پسرم که 19سالش هست خیلی شدید علاقه به رپ داره تقریبا چندسال شاید هم بیشتر که علاقه داره مثلا به قول خودش رپ هایی رو گوش می ده که بهش انگیزه میده ولی اهنگهاش خشن وتند هست در هر شرایطی رپ گوش می ده خوشحالی غم عصبانیت من و باباش خیلی گفتیم اونا برات ضرر داره ولی اصلا به حرف ما توجه نمی کنه قبلا خیلی بچه مذهبی بود حتی صبح مسجد می رفت نماز ولی الان خیلی بی توجه شده ومن همش رو علتش رپ ودوستش که تشویق به رپ خوندن می کنه، می دونم 📚پاسخ مشاور: نگرانی شما نسبت به وضعیت فرزند جوانتون رو درک می کنم، ولی چند نکته رو اگر رعایت بکنید خیلی می تونه به جوان 19 ساله شما و خود شما کمک کند تا یک رابطه موثرتری با هم داشته باشید. 1- فرزند 19 ساله شما در دوره جوانی به سر می برد و طبیعتا این دوره، دوره هویت یابی است و سهم زیادی از رفتارهای جوان از جنس استقلال است و می خواهد استقلال خودش را در برابر نظرات و حرفهای دیگران حفظ کند. 2- فارغ از اینکه جوان شما به چه چیزی علاقه دارد و سرگرم چه چیزی است، باید روی روابط خودتون با جوانتون سرمایه گذاری کنید. هرچقدر رابطه والدین با فرزند جوانشان یک رابطه مثبت، صمیمی و عاطفی باشد، تاثیرپذیری جوان از خانواده بیشتر خواهد شد و یک رابطه رضایت بخشی را اعضای خانواده نسبت به هم پیدا می کنند 3- یک جوان به شدت نیاز به توجه، احترام و دیده شدن دارد. هرچقدر والدین و اعضای خانواده به نیاز جوان و خواسته‌هایش توجه کنند و به حرف‌هایش گوش بدهند و در میان جمع و خانواده به او جایگاه و عزت داده شود، طبیعتا حس ارزشمندی و دیده شدن به او دست می‌دهد. 👈این نیاز به دیده شدن در جوان بسیار مشهود است و حتی گاهی از خورد و خوراک هم ضروری‌تر می شود. 4- اوقات فراغت زیاد و بیکاری یکی از عوامل زمینه ای برای کشیده شدن افراد به انحرافات و کج روی هاست. بررسی کنید اگر امکان دارد فرزند جوان تون رو به یادگیری مهارتی یا انجام شغلی تشویق کنید. این کار باعث می شود که بخشی از وقت جوان برای کارهای مفید و مثبت هزینه شود و طبعا کمتر به سمت گوش دادن رپ کشیده می شود. 🌸موفق باشید. 📎 📎 📎 ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ 🌸@rkhanjani ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا