eitaa logo
•°•°ره‍‌ رو ع‍‌ش‍‌ق‍‌°•°•
1.3هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.7هزار ویدیو
14 فایل
عضویت؟کانالمون‌باوجودت‌قشنگتره.. کپی‌ازرمان‌خیربه‌هیچ‌وجه ازفعالیت‌ها‌حلال‌به‌جزکپی‌ممنوع‌ها🚫 ناشناس‌زیرنظرمدیر https://harfeto.timefriend.net/17276325110658 تبلیغاتمون https://eitaa.com/joinchat/2576352270C8ef1741385 زاپاس‌کانال @romanmfm
مشاهده در ایتا
دانلود
•°•°ره‍‌ رو ع‍‌ش‍‌ق‍‌°•°•
﷽ ═آغـ ـوـش اܩن بـراבر2═ #پارت۱۷ محمد: موندن توی اون اتاق حکم قتلگاه رو برام داشت .نخواستم توی س
ولی قبول دارید حرفای محمد تلخ بود... نمیدونم من اگر جای رسول بودم میتونستم ببخشمش یا نه ولی میتونیم بگیم رسول توی مدتی که توی سایت بود چندین بار بخشید... اول از همه تمام بچه های سایت رو ابتدای ورودش بعد هم موقعی که محمد بهش اتهام جاسوسی زد... بعد هم وقتی که حامد باهاش دعوا کرد و گفت پشیمون هست بابت رفاقتش با رسول🥲 ولی رسول بازهم بخشید... به نظرم روحیه رسول مناسب فردی که شهید بشه هست😁 نظرتون؟؟
•°•°ره‍‌ رو ع‍‌ش‍‌ق‍‌°•°•
﷽ ═آغـ ـوـش اܩن بـراבر2═ #پارت۲۱ رسول: با درد وحشتناک قلبم پلکام رو باز کردم .نفسم بهتر بود اما
اون زن کسی بود که عاشقش بودم... یاد گرفتم در پایان یک علاقه، ما کسی را از دست نمی‌دهیم؛ خودمان از دست می‌رویم، آن خودِ دل‌بسته‌یِ خوشحالِ سرسختِ امیدوار.