eitaa logo
رمانکده زوج خوشبخت ❤️
522 دنبال‌کننده
239 عکس
306 ویدیو
4 فایل
کانالهای ما در ایتا @mostagansahadat @zojkosdakt @skftankez @romankadahz @aspazyzoj @bazarkandah تبلیغات 👇 @hosyn405
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋به نام خدای یکتا 🦋 🌼 📚 _______________ من خودمم دوست دارم اصلا اینجوری باشم ربطی به بچا دیگه نداره.. هی حالا اینم دیونس خودشم زیاد اعتقادی نداره😂 ولی همش میگه امام حسین اصلا فرق داره😐😂 تازه باهاش دوست شدم.. پسر باحالیه.. سادس،، کاری به هیچکس نداره اصلا.. نمیاد دیگه ولش خودم بابام راضی میکنم ‌.. بابام. مامانم.. نرگس... امیرعلی.... عاطفه، همه دیگه رفتن هیئت واقعا از هیئت خوشم نمیاد اون روزام رفتم فقط به خاطر نیما باهام بود رفتم.. این نیما هم دیووووووونههههههسسس میرفتیم تو هیئت یا میخواد بره زنجیر برداره طبل میخواد به عهده بگیره.. امشب دیگه همراش نرفتم میدونستم حتما میره یا زنجیر برمیداره یا طبل امشب نمیذاشت جلوشو بگیرم.. خودش گفت آرمان اگه امشب میای با من،، غر نمیزنی من میخوام برم زنجیر بردارم.. اگه میخوای بیای باید بیای طبل یا زنجیر برداری.. مذهبی نیست اما برا ماه محرم خیلی احترام قائله دلیلشو نمیدونم واقعا عهههه خداااایاااا الاااان من باید شمال باشممممم اخههه هییییی روزگاررررررر الان اگه کنار دوستام بودم راحت بودم اصلا دیگه هیئتم نمیرفتیم می نشستیم میگفتیم میخندیدم اووووهففففف گوشیم زنگ خورد.. هه نیما _بگو -سلام ارمان کجایی؟ _به توچه -چته؟ _به توچه من تنهام توخونه به توچه برات که مهم نیست چرا می پرسی ها؟؟ -تنهایی آماده شو دارم میام دنبالت؟ _تومگه هیئت نیستی دیوونه -آماده شو کار دارم خداحافظ _نیما منننننن هیئت نمیااااامممم حوصلت ندارممم خدافز ادامه دارد..... رمانکده زوج خوشبخت ❤️ https://eitaa.com/joinchat/1420559197Cbc586d52af
🍁🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍂🍁 🍃🍁🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍃🍁🍂🍁 🍂🍁🍃🍁🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍃 🍁🍃🍁🍂🍃🍁🍃🍁🍂🍁 🍃🍁🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍃 🍁🍃🍁🍂🍃🍁🍃🍁 🍂🍁🍃🍁🍃🍁🍂 🍃🍁🍂🍃🍁🍃 🍁🍃🍁🍂🍁 🍃🍁🍂🍁 🍁🍃🍁 🍃🍁 🍁 ༻﷽༺ 🍃ڀݭࢪ ݕڛيڄے_ڋݗټࢪ ڨࢪټے🍂 مثلا الان من میگم اصلا رنگ موهاتون قشنگ نیست عوضش کن ید منو میگی اول تعجب کردم از اینکه به من نگاه کرد بعد یهوی عصبانیت جای تعجب رو گرفت: -به تو چه مگه من برا تو رنگ کردم که اینو میگی اصلا....اصلا .....چرا به موهای من نگاه کردی پوزخندی زد و گفت: -مگه ننداختی بیرون که ما ببینیم؟؟؟ -نخیر من برای دل خودم تیپ میزنم و مو رنگ میکنم دوباره ابروبالا پروند : -اگه برا دل خودت ون بود تو خیابون یا دانشگاه به نمایش نمیذاشتی ن مطمعنا از نداشتن اعتماد به نفس و برای دیده شدن بیرون گذاشتی ن -نخیر....نخیر ......اینطور نیست -ببینید خانم مجد شما هرطوری بگردی فرقی به حال من نداره ولی الماس وجودی خودتون رو دارید کدر می کنید بهتره به جای جبهه گرفتن به حرف من و عمل خودتون فکر کنید یا حتی به این سوال که خودتون پرسیدید واقعا چرا باید به شما گیر بدن ؟ -چون بی فرهنگ و بی کلاس هستن ، باید عادت کنن دیگه با دیدن یه دختر دست و پای خودشون رو گم نکنن -به چه قیمت؟به قیمت نمایش گذاشتن تن و بدن زنا و دخترا ؟ - ب ی خیال بابا چرا شما بسیجیا اینقد امل هستید ؟ حالا مثلا تمام کشور های خارجی بی حجاب هستن مگه چیشده ؟ دیگه کسی کاری هم به کسی نداره نویسنده : آذر_دالوند رمانکده زوج خوشبخت ❤️ https://eitaa.com/joinchat/1420559197Cbc586d52af 🍁 🍃🍁 🍂🍃🍁 🍁🍃🍂🍁 🍃🍂🍁🍃🍁 🍂🍁🍃🍁🍂🍁 🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁 🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍃🍁 🍂🍁🍃🍁🍂🍃🍁🍂🍁 🍁🍃🍁🍂🍃🍁🍃🍁🍃🍁 🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍂🍁🍃🍂🍁 🍂🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍂🍁🍃🍁 🍁🍃🍁🍂🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍂🍃🍁