هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
ایزن بهتو ازفاطمه اینگونه خطاب است
ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است
فرقی نداره چادری هستی یا نه بزن روی
چادر ببین تورو کجا میبره👇
⚫️
⚫️
⚫️ ⚫ ⚫️
⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️
⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️
⚫️ ⚫️⚫️ ⚫️⚫️⚫️⚫️
⚫️ ♦️♦
♦️
سری در این دعوته حتماً ببین چیه🎁👆
✅زنی ڪه نصف پاداش شهید را دارد
✍مردی خدمت رسول خدا (ص) آمد و عرض ڪرد:«همسری دارم ڪه هر گاه وارد خانه مى شوم به استقبالم مى آيد و چون خارج مى شوم بدرقه ام مى ڪند و زمانى ڪه مرا اندوهگين مى بيند، مى گويد: اگر برای روزی (#مخارج_رندگی ) غصه مى خوری ، بدانڪه ديگری (#خدای_متعال ) آنرا به عهده گرفته است و اگر برای #آخرت غصه مى خوری ، خدا اندوهت را زياد ڪند (بيشتر به فڪر آخرت باش.)»
رسول خدا (ص) فرمود: «خداوند در روی زمين عاملان و ڪارگزارانى دارد و اين زن يڪی از عاملان خدا است . او نصف پاداش شهيد را دارد»
📚 وسائل الشیعه ،ج 14 / 17
بهشت خانواده جلد اول،
📚 @ROMANKADEMAZHABI ❤️
eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1
❌❌ کپی رمانهای کانال رمانکده مذهبی بدون اجازه اشکال دارد❌❌
↪️ کانال رپلای(دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان ها وpdf رمان های ما)👇🏻👇🏻
@repelay
هدایت شده از سابقه گسترده طلایی💛
✅تولید و پخش پوشاک بچگانه✅
✅🤑قیمت استثنایی 😍✅
❌با توجه به گران شدن پارچه
وتورم های لحظه ای موجود در بازار
اما واسه ما هیچ تاثیری درقیمتها نداشته و همچنان قیمتها همانند سابق پایین میباشد❌
✅ارسال به سراسرکشورباکمترین هزینه
✅حمایت از تولید داخلی 👏👏
http://eitaa.com/joinchat/111607809C0077498ddb
👇👇👇👇👇
🙏اول! قیمت ها رو مقایسه کنید،😃
🌺🌺 بعدا بخرید 🌺🌺
✅✅نیوکالکشن زمستان رسید ✅✅
بیواسطه خرید کن باضمانت مرجوعی🌺دیگه چی از این بهتر😉
بهترین #کیفیت ✅ مناسبترین#قیمت
🔳🔳تخفیفات #پاییزه🔳🔳
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
3صلوات بفرست و نیت کن و روی بسم الله رحمان رحیم رو لمس کن🤗👇
🔮♻️﷽✨⚫️✨﷽♻️🔮
🔮♻️﷽✨⚫️✨﷽♻️🔮
🔮♻️﷽✨⚫️✨﷽♻️🔮
🔮♻️﷽✨⚫️✨﷽♻️🔮
🔮♻️﷽✨⚫️✨﷽♻️🔮
🔮♻️﷽✨⚫️✨﷽♻️🔮
🔮♻️﷽✨⚫️✨﷽♻️🔮
سوپرایز ویژه امشب 😍👆
🌸♥️🌸♥️🌸♥️🌸♥️🌸♥️🌸♥️🌸♥️🌸♥️🌸♥️✨﷽✨🌸♥️🌸♥️
#رمان_بازمانده♥️
#قسمت_شصت_و_دوم
✍ #ز_قائم
"با او"
بعد از پایان مراسم در حرم حضرت عبد العظیم حسنی
بیرون رفتم تا محمد و پیدا کنم
کنار حوض وایساده بود
با دیدنم دستی تکون داد که کنارش رفتم
_سلام داداش قبول باشه
_سلام قبول حق
بریم؟
_بله
به سمت ماشین رفتیم و سوار شدیم.
در طول راه حرفی بینمون رد و بدل نشد که با یاد اوری چیزی سریع گفتم:
_داداش؟!
_جانم!
_میشه ازت یه درخواستی بکنم
نه نگو؟!
همونطور که نگاهش به روبرو بود، جواب داد:
_تا ببینم چی باشه
_داداش میدونستی امسال عمه نتونست ثبت نام کنه بره کربلا
_چرا؟!
همه ی قضیه را براش تعریف کردم.
_چقدر خوب
خب حالا برو سر اصل مطلب!
_داداش امسال میتونی یه کاری بکنی اربعین بریم کربلا؟
محمد با این حرفم خشکش زد
«دوستان این قسمت را خیلی کوتاه از زبان محمد نوشتم»
#محمد
با این حرف زهرا خشکم زد
کربلا؟
چرا یادم رفته بود که یه اقایی دارم که باید برم دیدارش
قلبم تیر کشید
اخ دلم پر کشید برای کربلا
میمیرم برای اونجا
اشک توی چشمام حلقه زد
_ من هر کاری میکنم اگه قسمت باشه ان شالله میریم
با این حرفم زهرا لبخندی زد
میدونستم دل اونم پر میکشه
ضبط را روشن کردم و مداحی
چشماتو ببند را گذاشتم.
چشماتو ببند....خیال کن که با زائرایی
چشماتو ببند....خیال کن الان کربلایی
وقتی عاشقی
تو همون جایی
چشماتو ببند....اگه گذاشت گریه ی بی امونت
چشماتو ببند....چای عراقی بخور نوش جونت
حالا که شده
گریه مهمونت
از ما که گذشت
الهی که هیچکس از سفر جا نمونه😭😭
الهی که هیچکی دیگه تنها نمونه
از ما که گذشت
دلمم بجور شکست
زهرا سرش و به شیشه تکیه داده بود و گریه میکرد
انگار با این مداحی داغ دل دو تامون وا شده بود
اقا.....این همه زائر
سیاهی بودن
نبردی حرم
آقا
نبردیم حرم
با این جای مداحی دوتامون صدای گریه مون بالا رفت...
تا خونه سکوت کرده بودیم
#ادامهدارد
«الهی که هیچکس از کربلا جا نمونه
همراهان برای بنده و مدیر و ادمین کانال خیلی دعا کنید
دلمون را غم رفتن گرفته
این قسمت را خیلی گریه کردم
«این قسمت را بخاطر جامونده های کربلا نوشتم»
یا ایا عبد الله همه ی مارا بطلب بیایم پابوست
🚫کپی فقط با رضایت و هماهنگی با نویسنده حلال است.
🚫در غیر این صورت نویسنده به هیچ عنوان راضی نیستند.
🌸♥️🌸♥️🌸♥️🌸♥️🌸♥️🌸♥️🌸
📚 @ROMANKADEMAZHABI ❤️
eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1
❌❌ کپی رمانهای کانال رمانکده مذهبی بدون اجازه اشکال دارد❌❌
↪️ کانال رپلای(دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان ها وpdf رمان های ما)👇🏻👇🏻
@repelay
هدایت شده از اطلاع رسانی گسترده حرفهای
مژده مژده 👏👏👏👏👏👏
#جایزه های #10 #میلیون_تومنی
پنج کتاب پررر جااااایزه و محشرررررررر
سه جلد از کتاب قهرمان من با جایزه 10میلیون تومنی👏😳
کتاب مهاجر سرزمین آفتاب با جایزه 10میلیون تومنی😳👏
کتاب نذر مخصوص با جایزه10 میلیون تومنی😳👏
روش شرکت در مسابقه😳😍👇
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
**
وقتی آقا محسن حججی در خواب هم اثرگذار است
شب چهارم محرم در عالم خواب دیدم چند تا خانم محجبه، چادری را به من هدیه کردند، حیران از خواب برخاستم، دوباره به خواب رفتم، باز هم همان خانمها را دیدم که مقنعه سرم گذاشتند و پیشانی مرا بوسیدند، نسبت به این کارشان معترض شدم، باز هم از خواب بلند شدم، صبح روز پنجم محرم ساعاتی از صبح نگذشته بود که باز هم خواب به سراغم آمد، اینبار در خواب، شهید مدافع حرم محسن حججی که پرچمی به دستش بود را دیدم، خودش......😭😭
**
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 ماجرای شخصی که به امام زمان علیه السلام توسل میکرد و حاجت روا نمیشد...
🎙 #استاد_عالی
#مهدویت
📚 @ROMANKADEMAZHABI ❤️
eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1
❌❌ کپی رمانهای کانال رمانکده مذهبی بدون اجازه اشکال دارد❌❌
↪️ کانال رپلای(دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان ها وpdf رمان های ما)👇🏻👇🏻
@repelay
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
بسته عالی در روایت گری قدرت زن 😍👏
۷ تقریظ رهبری و یک توصیه مطالعه رهبری بر کتابها
#تنها_گریه_کن ⬅️ اکرم اسلامی
#حوض_خون ⬅️ فاطمه سادات میرعالی
#گلستان_یازدهم ⬅️ بهناز ضرابی زاده
#دختر_شینا ⬅️ بهناز ضرابی زاده
#خاطرات_سفیر ⬅️نیلوفر شادمهری
#من_زنده_ام ⬅️معصومه آباد
#مادر_ایران ⬅️ نورالمهدی ماه پری
#مهاجر_سرزمین_آفتاب⬅️ حمیدحسام و مسعود امیر خانی
#همه_خبرها_اینجاست ⬅️ نجمه جوادی
با تخفیف10% ارسال بسته رایگان
سفارش سایت
https://oniketab.ir/ref/36/
سفارش راحت 👇
@yaALI744
http://eitaa.com/joinchat/10289168Cbe4b57f340
📚💠 رمانکده مذهبی (عُِاُِشُِقُِاُِنُِهُِ مُِذُِهُِبُِیُِ) 💠📚
بسته عالی در روایت گری قدرت زن 😍👏 ۷ تقریظ رهبری و یک توصیه مطالعه رهبری بر کتابها #تنها_گریه_کن ⬅
گوشه ای جذاب از تقریظ رهبری بر کتابها👇
کتابی که بلافاصله بعد از #سفارش_خرید توسط #رهبری_کمیاب_شد😳
بعد از اینکه رهبری فرمودند :
«کتاب «خاطرات سفیر» را توصیه کنید که خانمهایتان بخوانند»
همین یک جمله رهبری سرنوشت این کتاب و نویسنده آن را متحول کرد
سفارش راحت 👇
@yaALI744
http://eitaa.com/joinchat/10289168Cbe4b57f340
🌹🌾🌹🌾🌹🌾🌹
🌾🌹🌾🌹🌾🌹
🌹🌾🌹🌾🌹
🌾🌹🌾🌹
🌹🌾🌹
🌾🌹
🌹
بِسمِاللّهِالرَحمنِالرَحیمَ✨
🌾رمان بازمانده🌹
قسمت شصت و سوم
✍زینب قائم
"بدون او"
#زهــرا
اذان صبح با صدای عاطفه بیدار شدم
_زهرا پاشو اذان شده
اروم روی تخت نشستم
روسری و چادرم و سرم کردم و بیرون رفتم.
سریع وضو گرفتم و داخل اتاق اومدم
عاطفه داشت نماز میخوند
سجاده ی کوچکم را از توی کیفم در اوردم و پهن کردم و قامت بستم
بعد از خوندن دو رکعت نماز صبح، تسبیحم را از کنار سجاده برداشتم و ذکر گفتم.
حس کردم بعد از نماز ارامش خاصی توی وجودم نشست.
تازه اتفاقات امشب یادم اومد
توی بغل عاطفه خوابم برد
شرمنده به عاطفه نگاه کردم
حتما تا دیر وقت بخاطر من بیدار مونده
ناراحتشم که کردم.
نمازش تموم شده بود و داشت سجاده اش را جمع میکرد از پشت بغلش کردم و سرم و روی شونه اش گذاشتم
با این کارم هینی کشید که گفتم:
_ببخشید ناراحتت کردم
حتما دیشب هم بخاطر من تا دیر وقت بیدار موندی
من و در اغوشش کشید و گفت:
_این چه حرفیه
من از اینکه تو ناراحت شدی، غصه خوردم
زهرا تو باید قضیه یکسال پیش و فراموش کنی
اقا محمد توی بمب گذاری شهید شد
اِنّ شاللّه با شهدا مهشور بشه
ولی به جان خودم آقا محمد راضی نیست اینطوری خودتو اذیت کتی
تو دلم به عاطفه گفتم
«کجای کاری عاطفه...جلوی چشمم شهیدش کردند»
لبخندی زدم که فقط آتش درونم را زیاد کرد.
روی تخت دراز کشیدم که خوابم برد.
صبح زودتر از همه بیدار شدم
جواب علی و که حالم و پرسیده بود، را دادم
روسری و چادرم و سرم کردم و پایین رفتم.
اول دارو هام و خوردم بعد صبحانه را آماده کردم.
_سلام زهرا جان....صبحت بخیر بیدار شدی؟
با صدای زندایی برگشتم و با خوش رویی جواب دادم:
_سلام زندایی...صبح شما هم بخیر
بله یه نیم ساعتی میشه
چشمش به صبحانه افتاد و گفت:
_دستت درد نکنه عزیزم
_خواهش میکنم
سر میز نشسته بودیم که دایی به همراه عسل اومدند..
سلامی کردیم که نگاهی به میز صبحونه کرد و گفت:
_به به دختر گلم
چه کرده!
دستت درد نکنه
عاطفه با موهای نامرتب از پشت سر دایی گفت:
_بابا!
هنوز ۲۴ ساعت نگذشته که اومده دخترتون شده؟!
دایی با خنده نگاهی به عاطفه کرد و گفت:
_سلام دختر گلم صبحت بخیر
حسود هم که شدی عاطفه بابا
اول موهاتو شونه کن بعد بیا حساب رسی
#ادامهدارد
🚫کپی فقط با رضایت و هماهنگی با نویسنده حلال است.
🚫در غیر این صورت نویسنده به هیچ عنوان راضی نیستند.
📚 @ROMANKADEMAZHABI ❤️
eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1
❌❌ کپی رمانهای کانال رمانکده مذهبی بدون اجازه اشکال دارد❌❌
↪️ کانال رپلای(دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان ها وpdf رمان های ما)👇🏻👇🏻
@repelay
🌹
🌾🌹
🌹🌾🌹
🌾🌹🌾🌹
🌹🌾🌹🌾🌹
🌾🌹🌾🌹🌾🌹
🌹🌾🌹🌾🌹🌾🌹
🌹🌾🌹🌾🌹🌾🌹
🌾🌹🌾🌹🌾🌹
🌹🌾🌹🌾🌹
🌾🌹🌾🌹
🌹🌾🌹
🌾🌹
🌹
بِسمِاللّهِالرَحمنِالرَحیمَ✨
🌾رمان بازمانده🌹
قسمت شصت و چهارم
✍زینب قائم
عاطفه اول با خنده نگاهی به موهاش کرد و بعد به سمت دستشویی رفت.
دایی بعد از صبحونه با پسر ارشدش بیرون رفت
عاطفه هم که روی کاناپه نشسته بود و غرق در فضای تلویزیون بود...
بعد از خوردن صبحانه ظرف هارا شستم.
صدای زنگ گوشیم میومد.
سریع دستام و خشک کردم و بالا رفتم
گوشیم و از توی کیفم درآوردم
سارا بود
حتما رسیده
تماس را وصل کردم:
_الو جانم سارا
_سلام زهرا جان خوبی؟
_قربونت من خوبم....رسیدی؟
_اره الان وارد شهر شدم
_باشه من الان راه میافتم
ورودی حرم وایسا تا بیام!
_باشه منتظرم
_خداحافظ
_خداحافظ
دارو هام و خوردم و لباس هام و پوشیدم..
کیفم و برداشتم و از پله ها پایین رفتم
عسل با دیدنم گفت:
_زهرا....جایی میری آبجی؟
با محبت جواب دادم:
_اره عزیزم
دارم میرم حرم
دوستم هم داره میاد
با خواهش گفت:
_آبجی....میشه منم بیام
یک هفته اس نرفتم حرم بخاطر امتحانام
سارا میخواست با خودم حرف بزنه و مطمئن بودم که حرف مهمیه
ولی نتونستم دل عسل و بشکنم
لبخندی زدم و جواب دادم:
_اره عزیزم
تا من با زندایی حرف میزنم.... زودی حاضر شو
_چشم
به سرعت به سمت اتاقش رفت تا حاضر بشه
رو به زندایی گفتم:
_زندایی کاری نداری؟
_نه عزیزم برو به سلامت
مراقب عسل هم باش
_باشه چشم
_اها راستی زهرا جان نهار میای؟
_بله دستتون درد نکنه....فقط زندایی نمیخواد خودتو توی زحمت بندازی
یه غذای ساده هم کفایت میکنه
_باشه عزیزم
رو به عاطفه که غرق در فیلم بود، پرسیدم:
_عاطفه کاری نداری
من دارم میرم؟
نگاهی به من کرد و لبخندی زد و جواب داد:
_نه بسلامت
التماس دعا
کفشام و پوشیدم
و همون موقع بود که عسل اماده از اتاق بیرون اومد.
لبخندی زدم که جلوی آینه چادرش و درست کرد و کفشاش و پوشید.
_خداحافظ مامان
_خداحافظ زندایی
_خداحفظ عزیزای دلم
بیرون اومدیم و در و بستیم.
تا حرم راه زیادی نبود بخاطر همین پیاده رفتیم.
در طول راه به سارا پیام دادم که «عسل دوست داشت که بیاد منم نتونستم دلش و بشکنم و با خودم دارم میارمش»
اونم با محبت جواب داد«اشکال نداره.....
میتونیم با هم حرف بزنیم»
تا حرم تونستم با عسل کمی حرف بزنم و از توصیه هایی بگم که باید با افرادی که اینطوری صحبت میکنند چطوری حرف بزنه و....
اونم با دقت به حرفام گوش میداد و گاهی هم لبخند میزد.
#ادامهدارد
🚫کپی فقط با رضایت و هماهنگی با نویسنده حلال است.
🚫در غیر این صورت نویسنده به هیچ عنوان راضی نیستند.
📚 @ROMANKADEMAZHABI ❤️
eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1
❌❌ کپی رمانهای کانال رمانکده مذهبی بدون اجازه اشکال دارد❌❌
↪️ کانال رپلای(دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان ها وpdf رمان های ما)👇🏻👇🏻
@repelay
🌹
🌾🌹
🌹🌾🌹
🌾🌹🌾🌹
🌹🌾🌹🌾🌹
🌾🌹🌾🌹🌾🌹
🌹🌾🌹🌾🌹🌾🌹