eitaa logo
مجله دینی نکته‌های ناب مهدوی
2.6هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
7.2هزار ویدیو
373 فایل
💎معجزه کلام را در خوب‌شدن حالتان را دراین کانال ببینید. 💎کم‌کردن #حسرت #یوم‌الحساب مد نظر است. 💎غذای روحتان راازاین کانال دریافت کنید. 💎بامداومت برعمل نورانی #اهلیت و #علاقه به این مباحث ایجاد می‌شود. http://eitaa.com/joinchat/2906521606C41e5b9fe8b
مشاهده در ایتا
دانلود
☘ آیت الله بهجت (ره) : 🌸 مادّیات ، دنیا و وسایل راحتی ، راحتی نمی آورند بلکه «ألا بذڪر الله تطمئن القلوب» تنها با یاد خدا دلها آرام می گیرند. ‌‌‌‌┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
15.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🔰 شرح حدیثی از حضرت محمد صلوات‌الله‌علیه‌و‌آله توسط رهبر انقلاب
🌕 قِيمَةُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُهُ. 🌕 ارزش هر كس چيزى است كه نيكويش مى داند. 📚 حکمت ۸۱ ▪️«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّه»▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢آنچه که در طول شبانه روز باید انجام داد... اخلاق پیامبر رسول خدا با هر کس رو به رو می شد، می داد، هم به کوچک، هم بزرگ. هیچ گاه پای خود را پیش کسی نمی کرد. هنگام نگاه، به صورت کسی نمی شد. با چشم به کسی اشاره نمی کرد. هنگام نشستن، نمی داد. وقتی با مردم دست می داد و می کرد، هیچ گاه دست خود را عقب نمی کشید، تا طرف مقابل خود را بکشد. هیچ خوراکی را نمی کرد. به هیچ کس دشنام و ناسزا نمی گفت و سخن ناراحت کننده ای بر زبان نمی آورد و بدی را با بدی نمی گفت. زیرانداز خود را به عنوان اکرام زیر پای کسی که خدمتش می رسید می کرد. از روز بعثت تا دم مرگ، هرگز در حال تکیه دادن نخورد. هدیه افراد را (هر چند و ناچیز) قبول می کرد. بیشتر اوقات، رو به می نشست. زانو هایش را اشخاص، باز نمی کرد و بیرون نمی آورد. بر تند خویی غریبه ها در سؤال و درخواست و سخن می کرد. هیچ کس را ملامت و سر زنش نمی کرد و در پی اسرار دیگران نبود. خنده هایش تبسم بود و هرگز سر نمی داد. بسیار شرمگین و با حیا بود. سخن کسی را نمی کرد. از جلوی غذا می خورد. کار افراد را به هر شکلی می انداخت و...
روضه 😭 مهمان ما باشید ▪️😭▪️ در کوچه پای آمدنش تیر میکشد از سمت گوش تا دهنش تیر میکشد مادر چقدر دلنگران سکوت اوست فهمیده سینه ی حسنش تیر میکشد 😭😭😭😭😭😭😭 لعنت بر دستی که جسارت کرد ...
💠بسم الله الرحمن الرحیم💠 نامه 47 بخش اول 🍃أُوصِيكُمَا بِتَقْوَى اَللَّهِ وَ أَلاَّ تَبْغِيَا اَلدُّنْيَا وَ إِنْ بَغَتْكُمَا وَ لاَ تَأْسَفَا عَلَى شَيْ‏ءٍ مِنْهَا زُوِيَ عَنْكُمَا وَ قُولاَ بِالْحَقِّ وَ اِعْمَلاَ لِلْأَجْرِ وَ كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً 💎من شما را به تقوا و پرهیزکاری توصیه می کنم و سفارش می کنم در پی زرق و برق دنیا نباشید ،هرچند دنیا به سراغ شما بیاید و بر آنچه از دنیا از دست می دهید تاسف نخورید . سخن حق بگویید وبرای اجر و پاداش الهی ( نه برای چشم داشت از مردم ) کار کنید ، همواره دشمن ظالم و یار و مددکار مظلوم باشید . @rooshanfekr
▪️🕊🌻🕊▪️ ☑️امام رضا علیه السلام : ◻️كمال دين ولايت ما و برائت از دشمنان ماست. 🔘بحارالانوار ،ج ۲۷، ص ۵۸ ▪️🕊🌻🕊▪️
⚫️ آخرین پیامِ آخرین پیامبر پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در یکی از روزهای پایانی حیات خویش به امیرالمؤمنین علی علیه السّلام فرمودند: علی جان! به مسجد برو و این پیام مرا به اصحاب برسان:  أَلاَ مَنْ عَقَّ وَالِدَيْهِ فَلَعْنَةُ اَللَّهِ عَلَيْهِ أَلاَ مَنْ أَبَقَ مِنْ مَوَالِيهِ فَلَعْنَةُ اَللَّهِ عَلَيْهِ أَلاَ مَنْ ظَلَمَ أَجِيراً أُجْرَتَهُ فَلَعْنَةُ اَللَّهِ عَلَيْهِ ...
بوی غم می رسد انگار... دلم می ریزد اشک از دیده ی غمبار حرم می ریزد از نگاهِ نگران، برق اِلَم می ریزد خوب پیداست که باران ستم می ریزد آه آرامش زهراست به هم می ریزد یا... قرار است که پیغمبر اکرم برود سایه ی خنده از این گلکده کم کم برود مهربانی که برای همه همچون خورشید نور از خنده ی لب های ترش می بارید از گرفتاری امّت به جزا می ترسید روز و شب در پی ارشاد بشر می گردید مثل او هیچ رسولی غم و اندوه ندید در دلم شور عجیبی ست، نمی دانم چیست؟! در گلو بغض غریبی ست، نمی دانم چیست؟! دخترت زار به سر می زند ای وای دلم بر دلم غصه شرر می زند ای وای دلم پدرم حرف سپر می زند ای وای دلم حرف از داغ پسر می زند ای وای دلم دل بریدن ز تو بابا به خدا آسان نیست بعد تو واسطه ی وحیِ خدا با ما... کیست؟ این جوان کیست...؟ که از دیدن رویش در دل غصه وارد شده و خنده ز لب شد زائل آه یا رب شده انگار صبوری مشکل گفت با لحن غریبانه ولی چون سائل با اجازه... بگذارید بیایم داخل با ادب آمد و در پیش پدر زانو زد پرده از صورت پوشیده ی خود یک سو زد مژده ای رحمت رحمان! که سحر نزدیک است ای رسول مدنی! صبح سفر نزدیک است شب بیچارگی نسل بشر نزدیک است به علی نیز بگو... روز خطر نزدیک است وقت برپا شدن آتش در نزدیک است پدر آماده ی رفتن به سماوات، ولی... نگران است برای غم فردای علی... تکیه بر دست علی زد گل باغ ایجاد نظری کرد به زهرا و دوباره افتاد آه از سینه ی افلاک برآمد... فریاد به علی فاطمه را باز امانت می داد داشت اما خبر از قصه ی زهرا، ای داد این همه بی کسی ای وای سرم... درد گرفت دل سرشارِ غم و شعله ورم... درد گرفت او زِ فردای حسین و حسنش داشت خبر از خزان گشتن باغ و چمنش داشت خبر از به آتش زدن یاسمنش داشت خبر از غم حیدرِ خیبر شکنش داشت خبر از حسین و بدن بی کفنش داشت خبر اشک از دیده فرو ریخت و روحش پر زد پر زد و دختر مظلومه ی او بر سر زد 🔸شاعر: _____________________________