💠اهمیت صبور بودن در زندگی (بسیار زیبا و خواندنی)💠
💎 باید بدانیم كه اصلاً زندگی دنیا بدون سختی امكان ندارد و چارهاي جز صبر بر سختیها وجود ندارد؛
🌟هم چنانكه قرآن میفرماید: 💎«لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي كَبَدٍ» يعني اصلاً زندگی انسان توأم با رنج است؛ از همينرو آدمي نباید از رنج بترسد و از آن فرار کند.
🍀اگر انسان به اين نكته توجه داشته باشد كه همه مردم ابتلائاتی دارند، تحمل مشكلات و گرفتاريها برايش آسانتر ميشود.
🛑طبق بعضي روایات ترفیع درجه مؤمن متوقف بر صبر بر مصائب و گرفتاريها است؛
🔷از همينرو خداوند مشكلاتي را برایش به وجود میآورد، تا او با صبر بر آنها به مقامات عالیتري نايل شود.
🍃یکی از اصحاب امام صادق صلواتاللهعليه نقل ميكند:
روزی خدمت امام عليهالسلام نشسته بوديم. كسي آمد و از سختیها و گرفتاریهای زندگیاش گلايه کرد.
🌹حضرت ابتدا در پاسخ او فرمودند: صبر کن! انشاءالله خدا برایت فرجی میرساند.
🔵اما بعد از مقداري تأمل پرسيدند: وضع زندان كوفه چگونه است؟
عرض كرد: جای بسيار بدی است؛ محلي بسيار تنگ، کثیف و متعفن است كه زندانیان آن در بدترين حالات گرفتارند.
🌼امام عليهالسلام هم به او فرمودند: توجه داشته باش! تو در واقع در زندان هستي؛ آيا توقع داری در زندان به تو خوش بگذرد؟
🔴 مگر نشنیدی که دنیا زندان مؤمن است؟ دنیا همین است؛ توقع نداشته باشيد مثل بهشت باشد.
🌕در بعضي از روایات نقل شده است: بلا به اندازه ایمان است؛ هر کس ايمانش قویتر و محکمتر باشد، بلایش بیشتر است.
🌹در روایت ديگري امام صادق صلواتالله علیه فرمودند:
«مزد و پاداش فراوان با بلای زیاد توأم است و خدا هیچ مردمی را دوست نمیدارد، مگر آنکه آنها را مبتلا میکند.»
☀️نمونه ی بسیار روشن آن انبیا و اولیای خدا هستند از جمله سیدالشهدا علیه السلام که سخت ترین بلاها و مصیبتها رو دیدند وبا صبر و تسلیم در برابر خدا به بالاترین درجات رسیدند.
📚گزيدهاي از سخنان حضرت آيتالله مصباحيزدي
@rooshanfekr
◾ #حضرت_رقیه #مصائب_شام
این قدر دختر بابایی من را نزنید
همه ی هستی و دارایی من را نزنید
قرص ماه است چه جوری دلتان می آید ؟
جلوه ی کامل زیبایی من را نزنید
شده رنگ رخ او مثل کبودی تنش
نازک این لاله ی صحرایی من را نزنید
از غم دختر من عرش به هم می ریزد
بی سبب ماه تماشایی من را نزنید
همه با هم به سوی باغ تهاجم نکنید
آه این یاس مسیحایی من را نزنید
بوی زهراست که پیچیده در این ویرانه
دختر کوچک شیدایی من را نزنید
نانجیبان گل دردانه ی من نورسته ست
این سه ساله گل زهرایی من را نزنید
🔸شاعر:
#محمد_مبشری
@rooshanfekr
📚 حضرت آیت الله جوادی آملی :
◾️ شيطان ساكت و شيطان ناطق◾️
💖👈🏻 وجود مبارك رسول خدا (عليه آلاف التحيّة و الثّناء) فرمودند :
🔇 «السّاكتُ عَنِ الحَقِّ شيطانٌ أخْرَس».
📢👈🏻 آن كه بايد حق را بگويد جایی كه جامعه لازم دارد كه آن حق گفته شود و نمي داند ، يك كسي میداند و نگفت ، اينجا شيطاني است دهان بسته.
✔️ همان طوري كه يك انسان باطل گو شيطاني است ناطق ، يك انسانی كه از گفتن حق ساكت است شيطاني است اخرس ، اما آنها كه باطل می گویند شيطان گويايند.
@rooshanfekr
🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
🌟عنه صلى الله عليه و آله :
💎إنَّ اللّه َ تباركَ وتعالى يُبغِضُ كلَّ عالِمٍ بالدُّنيا جاهلٍ بالآخِرَةِ .
📚[كنز العمّال : 28982 ]
🌟پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
💎همانا خداوند تبارك و تعالى از هر كس كه به دنيا عالِم و به آخرت جاهل باشد نفرت دارد
@rooshanfekr
🏴یا_صاحب_الزمان_عج🏴
محرمی که نباشی در آن محرم نیست
بدون تو ضربان زمین منظم نیست
چقدر ساده گرفتیم بی تو بودن را
هزار سال بدون تو زندگی...کم نیست
خودت بخواه که دست از گناه بردارم
که عهدهای منِ روسیاه محکم نیست
هزار بار خودت را به ما نشان دادی
ولی چه فایده...چشمان ما که مَحرَم نیست
خودم به چشم خودم دیده ام که در روضه
حلاوتی ست که در هیچ جای عالم نیست
حوائجم همه در بین روضه یادم رفت
غمت چه کرده...غم روزگار یادم نیست
بیا و روضه ی گودال را بخوان آقا
محرمی که نباشی در آن محرم نیست
اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
ماه عزای حسینی تسلیت باد🖤
@rooshanfekr
💢خاطره ای زیبا از دکتر زرین کوب در مورد عاشورا
🔹روز عاشورا بود و در مراسمی بهمین مناسبت به عنوان سخنران دعوت داشتم ، مراسمی خاص با حضور تعداد زیادی تحصیل کرده و به اصطلاح روشنفکر و البته تعدادی از مردم عادی، نگاهی به بنر تبلیغاتی که اسم و عکسم را روی آن زده بودن انداختم و وارد مسجد شده و در گوشه ای نشستم.
🔹دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی ام می گشتم .. موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند ، برای همین نمی خواستم، فعلا کسی متوجه حضورم بشود، هرچه بیشتر فکر می کردم ، کمتر به نتیجه می رسیدم ، ذهنم واقعا مغشوش شده بود که پیرمردی که بغل دستم نشسته بود با پرسشی رشته افکارم را پاره کرد :
🔹ببخشید شما استاد زرین کوب هستید ؟
🔹گفتم : استاد که چه عرض کنم، ولی زرین کوب هستم
🔹خوشحال شد، شروع کرد به شرح این که چقدر دوست داشته، بنده را از نزدیک ببیند، همین طور که صحبت میکرد، دقیق نگاهش می کردم، این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن من را داشته باشد ؟ چه وجه اشتراکی بین من و او وجود دارد ؟
🔹پیرمردی روستایی با چهره ای چین خورده و آفتاب سوخته، متین و سنگین، اما باوقار
🔹می گفت مکتب رفته و عم جزء خوانده و در اوقات بیکاری یا قرآن میخواند یا غزل حافظ و شروع به خواندن چند بیت جسته و گریخته از غزلیات خواجه و چه زیبا غزل حافظ را میخواند
🔹پرسیدم : حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید ؟
🔹گفت : سؤالی داشتم و سپس پرسید : شما به فال حافظ اعتقاد دارید ؟
🔹گفتم : خب بله ، صددرصد ... گفت : ولی من اعتقاد ندارم !
🔹پرسیدم : من چه کاری میتونم انجام بدم ؟ از من چه خدمتی بر میاد ؟
💥( عاشق مرامش شده بودم و از گفتگو با او لذت می بردم )
🔹گفت : خیلی دوست دارم معتقد شوم، یک زحمتی برای من می کشید ؟
🔹گفتم : اگر از دستم بر بیاد، حتما ، چرا که نه
🔹گفت : یک فال برام بگیر
🔹گفتم ولی من دیوان حافظ پیشم نیست
🔹بلافاصله دیوانی کوچک از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت : بفرما
🔹مات و مبهوت نگاهش کردم و گفتم، نیت کنید
🔹فاتحه ای زیر لب خواند و گفت : برای خودم نمیخوام، میخوام ببینم حافظ در مورد امروز ( روز عاشورا ) چی می گه ؟؟
🔹برای لحظه ای کپ کردم و مردد در گرفتن فال
🔹حافظ ...عاشورا ، اگه جواب نداد چی ؟ عشق و علاقه این مرد به حافظ چی ؟
🔹با وجود اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه به کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم، غزلی به ذهنم نرسید که به طور ویژه به این موضوعات پرداخته باشد
🔹متوجه تردیدم شد، گفت : چی شد استاد ؟ گفتم : هیچی، الان
🔹چشمان را بستم و فاتحه ای قرائت و به شاخه نباتش قسمش دادم و صفحه ای را باز کردم :
💥زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
💥گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت
💥بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
💥یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
💥رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس
💥گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
💥در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
💥سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
💥چشمت به غمزه ما را خون خورد و میپسندی
💥جانا روا نباشد خونریز را حمایت
💥در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
💥از گوشهای برون آی ای کوکب هدایت
💥از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
💥زنهار از این بیابان وین راه بینهایت
💥ای آفتاب خوبان میجوشد اندرونم
💥یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت
💥این راه را نهایت صورت کجا توان بست
💥کش صد هزار منزل بیش است در بدایت
💥هر چند بردی آبم روی از درت نتابم
💥جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت
💥عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ
💥قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت
🔹خدای من این غزل موضوعش امام حسین و وقایع روز و شب یازدهم نیست، پس چیست ؟ سالها خود را حافظ پژوه می دانستم و هیچ وقت حتی یک بار هم به این غزل، از این زاویه نگاه نکرده بودم، این غزل ویژه برا همین مناسبت سروده شده !
🔹بیت اولش را خواندم از بیت دوم این مرد شروع به زمزمه کردن با من کرد و از حفظ با من همخوانی و گریه میکرد، طوری که تمام بدنش میلرزید انگار روضه می خواندم و او هم پای روضه ی من بود .
🔹متوجه شدم عده ای دارند مارا تماشا میکنند که مجری برنامه به عنوان سخنران من را فرا خواند و عذرخواه که متوجه حضورم نشده ، حالا دیگر میدانستم سخنان خود را چگونه آغاز کنم .
🔹بلند شدم، دستم را گرفت و می خواست ببوسد که مانع شدم، خم شدم، دستش را به نشانه ادب بوسیدم .
🔹گفت معتقد شدم، معتقد بووودم، ایمان پیدا کردم استاد، گریه امانش نمی داد !
🔹آن روز من روضه خوان امام شهید شدم و کسانی پای روضه من گریه کردند که پای هیچ روضه ای به قول خودشان گریه نکرده بودند .
🔹پیشنهاد میکنم هر وقت حال خوشی داشتید، این غزل را بخوانید.
@rooshanfekr
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
✅خوشا به حال آن کسی که
در مجلس عزا حاضر شد و نامش
در دفتر نوکران حضرت زهرا ثبت شد
◼️فضیلت و خواص مجالس
🖤عزاداری سیدالشهداء علیهالسلام
⬅️فضل میگوید: در اول محرّم امام صادق (علیهالسلام) به من فرمود: دیشب کجا بودی؟
عرض کردم: دیشب بین ما کسی بود که میگفت: هلال ماه محرّم را دیدهام؛ لذا یکی از دوستان و محبین شما به مناسبت اول محرّم مجلسی منعقد نموده بود؛ و ما برای گریه و ناله و عزاداری بر جد بزرگوارتان حضرت سیدالشهداء (علیهالسلام) و اهلبیت آنحضرت بهخاطر مصائبی که بر آن بزرگواران در این ماه وارد شده در مجلس او شرکت کردیم و بر مصائب شما اهلبیت گریستیم.
💚امام صادق (علیهالسلام) فرمود:
«نَوَّرَ اللهُ قَلْبَک وَ شَرَحَ صَدْرَک وَ آجَرَک عَلی حُسْنِ صُنْعِک وَ وِلائِک لأَهلِ بَیتِ نَبیک»: «خداوند دلت را روشن کند، و به تو شرح صدر مرحمت فرماید، و تو را بر این عمل خوب و موالات تو با اهلبیت پیامبرت (صلیاللهعلیهوآله) پاداش دهد.
❇️ای فضل! هنگامی که از مجلس عزا بیرون آمدی جلو در خانه به چیزی برخورد نکردی؟
عرض کردم: بلی، خداوند مرا فدای شما گرداند. با مردی که جلوی در نشسته بود برخورد کردم.
❇️فرمود: آن شخص را شناختی؟ گفتم: هوا تاریک بود و نتوانستم او را بشناسم.
حضرت فرمود: خود من جلوی در نشسته بودم!
⬅️گفتم: الله اکبر، پس برای چه به مجلس ما نیامدید تا در صدر مجلس باشید؟ به خدا قسم شما صاحب عزا هستید و واجب است به شما تعزیت بگوییم.
💚امام صادق (علیهالسلام) فرمود: من خواستم وارد مجلس شوم، اما دیدم در صدر مجلس جدم پیامبر و امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا (علیهاالسلام) حضور دارند، و با شما بر اباعبدالله الحسینبن علی (علیهالسلام) میگریستند و نوحه و زاری میکردند.
📚ثمرات الاعواد ج۱ ص۱۶
📚منابع النوراء ص۱۷
📚دیوان مصاریع العبره ج۱ ص۱۷
@rooshanfekr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️اختلاف نظرها بر سر زمانشناسی
🔴 بدون زمانشناسی اگر همۀ معارف دینی را هم داشته باشی، به احتمال ۹۹% باز هم اشتباه خواهی کرد
👈🏻 این کلیپ از جلسه اول مبحث "#مختصات_زمان_ما و آیندهای که تا ظهور در پیش داریم" تهیه شده است.
#تصویری
@rooshanfekr
✅ شیخ جعفر #ناصری:
🔻به سیدالشهدائی که روز عاشورا، گریه میکردند، عرض کردند: یابن رسول الله! چرا گریه میکنید؟ فرمودند: به خاطر این جمعیّت. گفتند: کدام جمعیّت؟ فرمود: لشکر دشمن. گفتند: چرا برای اینها گریه میکنید؟ فرمودند: آخر اینها مرتکب کاری میشوند که مستحقّ جهنّم میشوند، ناراحتم.
🔸 برای دشمن گریه میکند آقا سید الشهداء. آن وقت فکر میکنید که دوستانش را رها میکند و تنها میگذارد؟ معادلاتمان را درست کنیم.
#امام_حسین_علیه_السلام
#محرم
@rooshanfekr
#تلنگر_و_تفکر
بعضیافڪرمےکنندگناهیعنے:
زیرپاگذاشتنمقدساتیا
خلافاعتقاداتعملڪردنیا
رفتارغیرمومنانهانجامدادن..
نهرفیق؛گنـاهیعنےضربهزدنبهخودت!
وخداازچیزےڪهبراےتو
ضررداشتهباشه،ناراحتمیشه..
⤴️استادپنـاهیان
#قدر_خودتو_بدون
@rooshanfekr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻تو برای حسین(ع) چه کردی؟
❤️ خیلی حسین(ع) زحمت ما را کشیده است ...
#تصویری
@rooshanfekr
صدایِ کربلا ۴.mp3
10.85M
#صدای_کربلا ۴ 🏴
#استاد_شجاعی
#آیتالله_مصباح
#شهید_آوینی
✿ کربلا حجلهگاه است!
حجلهگاهی که یک معشوق هست و بیشمار عاشق!
بیشمار عاشق... که میدوند تا به چشم این تنها معشوق واقعیِ عالم بیایند.
- کربلا حجلهگاهی محدود به زمان و مکان نیست!
حجلهگاهی است به وسعت تمام تاریخ!
- آیا این حجلهگاه، در زندگی شما، جایی دارد؟
- آیا درخشیدن در این حجلهگاه، منشاء اثر انتخابهای شما هست؟
💥همه نمیتوانند عاشق شوند!
@rooshanfekr
03 شب سوم محرم.pdf
638.3K
🔰 #فیش_روضه شب سوم محرم🔰
@rooshanfekr
خاطره دوست سه خاطره از ببی رقیه سلام الله علیها.pdf
107.6K
🔆خاطره دوست🔆
✅سه کرامت از حضرت رقیه سلام الله علیها
1⃣نبش قبر حضرت رقیه (سلام الله علیها)
2⃣ماجرای عجیب تعمیر قبر حضرت رقیه (سلام الله علیها)
3⃣مادر مسیحی با دیدن کرامت حضرت رقیّه (علیها السلام) مسلمان شد.
@rooshanfekr
# اخلاقی
🔸 مرحوم ایتالله مجتبی تهرانی(ره): در خواست امام سجّاد(ع) نسبت رام بودن دل به فرمان های خداوند
امام زین العابدین(ع) در صحیفۀ سجّادیه در دعای سی و سوّم به خداوند عرض می کند: «وَ أَلْهِمْنَا الِانْقِیادَ»؛ خدایا! سر به فرمان بودن و رام بودن دل را عنایت کن، «لِمَا أَوْرَدْتَ عَلَینَا مِنْ مَشِیَّتِكَ»؛ نسبت به آنچه از ناحیۀ مشیّت خود بر ما یا وارد می کنی یا وارد می شود.
🔸 این، همان فرمانهای تکوینی است. «حَتَّى لَا نُحِبَّ تَأْخِیرَ مَا عَجَّلْتَ، وَ لَا تَعْجِیلَ مَا أَخَّرْتَ»؛ تا اینکه دوست نداشته باشیم عقب انداختن چیزی را که تو جلو انداخته ای و جلو انداختن چیزی را که تو پس انداخته ای. نه اینکه گفته شود: ای کاش این طور نمی شد! این اتّفاق حالا زود بود.
🔸 در حالی که این اتّفاق افتاده و گفتن اینکه ایکاش این کار نمی شد معنا ندارد. کاری نبود که در اختیار انسان باشد. در زندگی از این موارد خیلی وجود دارد. این، مربوط به فرمان های تکوینی حق و انقیاد نسبت به آن فرمان ها است. در مورد فرمان های تشریعی هم دارد: «وَ لَا نَكْرَهَ مَا أَحْبَبْتَ، وَ لَا نَتَخَیَّرَ مَا كَرِهْتَ»(۱)
🔸 حضرت طلب انقیاد کرده و عرض می کند: رام شدن دل از تو می خواهم که مکروه نداریم آنچه را تو از اعمال دوست می داری و انتخاب نکنم عملی را که تو دوست نداری؛ که برگشت به مسئلۀ اعمال می کند. این انسان است که باید دو انقیاد داشته باشد. یک، انقیاد نسبت به اوامر تکوینیّۀ حق؛ یعنی دلش رام باشد بر آنچه را که او می پسندد و فرمان می دهد.دو، دل رام باشد نسبت به فرمان های تشریعیّۀ حق، اعمال. که دوّم در صحنه عمل انسان ظاهر می شود؛ ولی اوّلی این جوری نیست فقط جنبه درونی دارد چون هیچ کاری از دست آدم ساخته نیست.
📕 ۱. صحیفۀ سجادیّه، فرازی از دعای ۳۳
@rooshanfekr
🏴🐪روز شمار محرم:
⬛️روز دوم محرم
▪چون سپيده دميد، امام نماز صبح گزارد و با شتاب سوار شد و با ياران خود حركت كردند ؛ حر مى خواست آن حضرت را به سمت كوفه حركت دهد ولى امام به شدت امتناع مى كرد تا چاشتگاه كه به «نينوا» رسيدند،
▪️ناگاه سوارى از دور پديدار شد كه مسلح بود و از كوفه مى آمد، همه ايستادند و او را تماشا مى كردند، همين كه رسيد به حر و همراهانش سلام كرد بى آنكه به امام حسين و اصحابش سلام كند، و بعد مكتوبى را به دست حر داد كه از عبيدالله بن زياد بود به اين مضمون: چون نامه من به تو رسيد و فرستاده من نزد تو آيد، حسين را نگاه دار و كار را بر او تنگ گير، و او را فرود مياور مگر در بيابان بى سنگر و بدون آب! و من به قاصد گفته ام از تو جدا نگردد تا خبر انجام دادن فرمان مرا بياورد، و السلام.
▪️ حر خدمت امام آمد و نامه را براى آن حضرت قرائت كرد، امام به او فرمود: بگذار در «نينوا» و يا «غاضريات» و يا «شفيه» فرود آييم.
حر گفت: ممكن نيست زيرا عبيدالله اين آورنده نامه را بر من جاسوس گمارده است!
▪️ زهير گفت: بخدا سوگند چنان مى بينم كه پس از اين كار سخت تر گردد، اى پسر رسول خدا! قتال با اين گروه در اين ساعت براى ما آسانتر است از جنگ با آنها كه بعد از اين مى آيند، بجان خودم قسم كه بعد از ايشان كسانى آيند كه ما طاقت مبارزه، با آنها را نداريم.
امام عليهالسلام فرمود: من ابتدا به جنگ با اين جماعت نمى كنم .
▪️ پس آن حضرت به حر التفات كرد و فرمود: كمى جلوتر برويم!
▪كاروان امام پس از حركت و طي مسيري كوتاه به منطقهاي رملي كه با نخلستان و تپه ماهوري احاطه شده بود رسيد. وقتي به آن جا رسيدند، حضرت فرمود: نام اين زمين چيست؟ عرض شد: كربلا. حضرت فرمود: پروردگارا! از اندوه و بلا به تو پناه ميبرم.
▪️سپس حضرت فرمود: توقف كنيد و رحل اقامت بيفكنيد. به خدا اين جا محل خوابيدن شتران ما و جاي ريخته شدن خون ما و قتلگاه و مدفن ماست و به خدا در اين جا حريم حرمت ما شكسته ميشود و جدم همين را به من خبر داده است...
▪️سپس اصحاب امام پياده شدند و حر و لشكرش هم در ناحيه ديگري مقابل امام پياده شدند. حضرت در گوشهاي نشست و به اصلاح شمشير خود پرداخت در حالي كه اين شعار را ميخواند اي روزگار! چه بسيار صبح و شام كه صاحب و طالب حق كشته گشته و روزگار بدل نميپذيرد و امور به خداي بزرگ بازميگردد و هر موجود زندهاي اين راه را كه من رفتم خواهد رفت.
▪️زنان حرم ناله سردادند ام كلثوم صدا ميزد اي واي يا محمد، اي واي يا علي، اي وام مادرم، اي واي يا فاطمه، اي واي يا حسن، اي واي يا حسين، اي واي از بيچارگي بعد از تو يا اباعبدالله!
▪️هنگامي كه قافله كربلا به منزل رسيد و لشكر حر جلوي امام حسين (ع) و اصحابش راگرفت و خبرميرسيد كه از كوفه لشكر آماده آمدن به كربلاست، جريان واضح گشت و معلوم شد كه حسين (ع) و ياران همراهش كشته ميشوند. ابيعبدالله يارانش را جمع كرد و خطبهاي خواند و پس از حمدوثناي الهي فرمود: اما بعد اي اصحاب من، ميبينيد كه چه پيش آمده است. يعني صحبت از كشته شدن است.
▪️خيلي مختصر ميفرمايد: از عمر ما به همين اندازه باقي مانده است. از آن جمله فرمايشات امام حسين (ع) است كه ميفرمايد: آيا نميبينيد كه كار به جايي رسيده كه حق پايمال شده و به آن عمل نميشود و باطل رواج يافته است و به معروف عمل نميشود و از منكر نهي نمي گردد جا دارد كه مومن آرزوي مرگ كند اما من مرگ را جز سعادت نميبينم و زندگي با اين ظالمها جز ذلت نيست.
▪️مقصود آن حضرت را اصحاب فهميدند و اعلام جان نثاري كردند. خورشيد خود را به معركه رسانده و گرماي طاقتفرسايش امان همه را ربوده بود و تشنگي بر هر دو سپاه غلبه كرده بود امام (ع) دستور داد كه به همه سپاه حر و اسبهاي آنان آب بدهند و آنان را سيراب كنند و امام (ع) و ياران هم آب نوشيدند.
▪️همچنين در اين روز امام حسين (ع) اولين خطبه خود براي سپاه حر را خواندند. آفتاب به وسط آسمان رسيده بود هنگام نماز ظهر بود. امام به حجاج بن مسروق جعفر امر كرد اذان بگويد: سپس امام (ع) با عبا، ردا و نعلين بعد از حمد و سپاس خداوند چنين فرمود: اي مردم، من از خداي شما و شما پوزش ميطلبم من پيش شما نيامدم مگر وقتي كه نامه هايتان رسيد قبل از اينكه من شما را بيابم، نامههاي شما به من رسيد كه ما را امامي نيست، شايد خداوند ما را بر هدايت مجتمع كند اگر بر همان گفتار هستيد، من به سوي شما آمدم اگر شما به عهدها و پيمانهاي خود، آنگونه كه من اطمينان يابم، به من قول ميدهيد به سرزمين شما وارد ميشوم. آنها ساكت بودند به موذن گفته شد اذان را بگويد امام (ع) به حر گفت تو با يارانت نماز بگزار، حر گفت: نه شما بخوان ما نيز به همراه تو نماز ميخوانيم سپس امام با آنها نماز خواند.
@rooshanfekr
نامش هَفهاف بن مهند راسبی بصری است. ساعت پنج و شش عصر رسید کربلا. فکر می کرد آن لشکر سی هزار نفره که در ظاهر پیروز شدند لشکر حسین اند. رفت سمت لشکر گفت مولای من کجاست؟ گفتند مولای تو کیست؟ گفت پسر علی بن ابی طالب. گودال را نشانش دادند. فهمید ورق برگشته. فهمید دیر رسیده. کاش بصره اینقدر از کربلا دور نبود!
رفت سمت گودال. نگفت دیر شده! نگفت ببخش حسین جان نیامدم به یاری ات! نگفت لیاقت نداشتم با تو باشم! ناامید نشد. گفت مولای من! لحظاتی دیگر می آیم زیارت.
زد به دل لشکر. محاصره شد. شهید شد. افتاد نزدیک گودال.
ای کسانی که فکر می کنید جا مانده اید! هفهاف بصری بعد از حسین شهید شد! می گویند هفهاف آخرین شهید واقعه است اما من می گویم هفهاف اولین زائر کربلاست!
@rooshanfekr
📌فلسفه دین رسیدن به اوج رهایی است!
رهایی اگر لذت هم نداشت، بخاطر آثار و فواید فراوانش آدم باید دنبالش میرفت. آنوقت برخی دین را جوری توضیح میدهند، انگار در مقابل رهایی است! خیر! اساساً فلسفۀ دین، رسیدن به رهایی است! دین میخواهد تو را به اوج رهایی متوجه کند، تا عاشقش شوی!
🔻آخرین گام رهایی - جلسۀ اول
👈 متن و صوت: panahian.ir
#محرم_۱۴۰۲
@rooshanfekr
مقام محمود 2.mp3
11.98M
#مقام_محمود ۲
※ و أسئلهُ أن یُبَلّغنی المقامَ المَحمود لکم عندالله.
#آیتالله_فاطمینیا
#استاد_شجاعی
اینکه بوسیلهی دعاهای مختلف، یادمان دادند چه مقاماتی را آرزو کنیم، یکطرف!
اینکه چگونه میشود به این آرزوهای دور و بلند رسید، یکطرف!
✘ شما هم بر این عقیدهاید که این مقامات بلند، مخصوص عرفا و آدمهای خاص است؟
منبع : کارگاه مقام محمود
@rooshanfekr