eitaa logo
مجله دینی نکته‌های ناب مهدوی
2.9هزار دنبال‌کننده
10.2هزار عکس
8.8هزار ویدیو
441 فایل
💎معجزه کلام را در خوب‌شدن حالتان را دراین کانال ببینید. 💎کم‌کردن #حسرت #یوم‌الحساب مد نظر است. 💎غذای روحتان راازاین کانال دریافت کنید. 💎بامداومت برعمل نورانی #اهلیت و #علاقه به این مباحث ایجاد می‌شود. http://eitaa.com/joinchat/2906521606C41e5b9fe8b
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 هر وقت هامون رو کردیم، و توهم زدیم؛ این ماییم که همچین گُلی کاشتیم؛ در کسری از ثانیه، هیولای نَفْس‌مون بیدار میشه و اگر متوجه این اتفاق نباشیم و جلوشو نگیریم؛ کم‌کم قد بلند میکنه و بزرگ میشه... 💥 اونوقت از ما یه آدم خودشیفته باقی می‌مونه که با کوچکترین انتقاد، یا مشکل، یا چیزی که مطابق میل‌مون نیست؛ طغیان می‌کنیم و ... دیگران رو، با انواعی از تیزی‌ها، می‌دَریم ! ⛔️ آقاااااا ... فکر کردی کی هستی؟ شقّ‌القمر که نکردی! یکی دیگه نشسته داره مدیریتت میکنه که همه‌ی قوّتت از اونه! لا حول و لا قوه الّا بالله ... یعنی جنابعالی هیچ‌کاره‌ای ... ❗️ @rooshanfekr @ostad_shojae
💠مردم طرفدار هستند.💠 💮از بین فروشندگانی که قصد دارند مشتری بیشتری را کنند؛ هرکدام برای جلب توجه مردم سیاستی به خرج می دهند.در نهایت، مردم(اعم از دیندار و بی دین) آنی را می پسندند که تر بفروشد. 💮اگر از یک دیندار بپرسند: چرا به آن فروشنده که ادعای دینداری بیشتری می کرد متمایل نشدی و مشتری آن که هیچ نگفت و فقط تر حساب کرد؛ شدی؟ خواهد گفت: همین فروشنده ای که ارزان تر می فروشد، معلوم می شود که و بهتری دارد. 💮امروز بحمدالله ما مفتخریم که ما ترین و ترین مسئولان کشورند. @rooshanfekr
📝 هر وقت هامون رو کردیم، و توهم زدیم؛ این ماییم که همچین گُلی کاشتیم؛ در کسری از ثانیه، هیولای نَفْس‌مون بیدار میشه و اگر متوجه این اتفاق نباشیم و جلوشو نگیریم؛ کم‌کم قد بلند میکنه و بزرگ میشه... 💥 اونوقت از ما یه آدم خودشیفته باقی می‌مونه که با کوچکترین انتقاد، یا مشکل، یا چیزی که مطابق میل‌مون نیست؛ طغیان می‌کنیم و ... دیگران رو، با انواعی از تیزی‌ها، می‌دَریم ! ⛔️ آقاااااا ... فکر کردی کی هستی؟ شقّ‌القمر که نکردی! یکی دیگه نشسته داره مدیریتت میکنه که همه‌ی قوّتت از اونه! لا حول و لا قوه الّا بالله ... یعنی جنابعالی هیچ‌کاره‌ای ... ❗️ @rooshanfekr
💠صاحب کتاب «سرگذشت ارواح» می نویسد: 💮یکی از ائمه جماعت تهران شبی در عالم خواب می بیند زنی را که نمی‌شناسد نزد او آمده می‌گوید: من زن صالحه.ای می‌باشم و از دنیا رفته‌ام و این منزل و قصر عالی مال من است ولی می‌خواهند مرا به خاطر بند و باری که دارم برای شکنجه و عذاب ببرند زیرا او بی‌حجاب و بی‌توجه به وظائف دینی خود است و این تقصیر من بوده که او را خوب تربیت نکرده و بی‌توجه به او بوده‌ام. 👌لذا از شما تقاضا دارم که پیام مرا به او برسانید و حال مرا به او بگوئید و برای آنکه او کند، من به شما نشانی می‌دهم که او اطلاع ندارد و آن این است که من فلان مبلغ پول در فلان محل از منزل گذاشته‌ام و فلانی هم همین مبلغ پول را از من طلب دارد، آن پول را بردارند و به او بدهند و شماره تلفن منزل ما هم این است... 👌آن عالم گفت: من از خواب بیدار شدم و شماره تلفن و مبلغ پول را که هنوز فراموش نکرده بودم یادداشت نمودم و فوراً به همان منزل با همان شماره، تلفن زدم دیدم صدای گریه و عزاداری بلند است. 👌 من دختر صاحب‌خانه را پشت تلفن خواستم و تمام جریان را به او گفتم و به او تذکر دادم که من به هیچ وجه با شما آشنائی نداشتم و بخصوص که از طلبکار و مقدار پول و محل پول که ممکن نبود اطلاعی داشته باشم. بنابر این شما به خاطر نجات مادرتان و نجات خودتان کوشش کنید که به دستورات اسلام عمل نمائید. آن دختر اول از من تقاضا کرد که اجازه بدهم، او ببیند آن نشانی درست است یا نه، لذا گوشی تلفن را نگه داشتم. او رفت و دید دقیقاً همان مبلغ پول در همان محل بدون کم و زیاد گذاشته شده است. آن دختر برگشت و در پشت تلفن به من گفت: آقا مطلب شما درست است، می خواهید آدرس بدهید تا این پول را برای شما بیاورم. 👌گفتیم: من احتیاج به آن پول ندارم، شما آن را به طلبکاری که در خواب مادرتان نامش را ذکر کرده بدهید و به وصیت او عمل کنید، او قبول کرد. من از او خداحافظی کردم، پس از مدتی باز همان خانم متوفا را در خواب دیدم که از من تشکر می‌کرد و می‌گفت: بحمد الله دخترم با تذکرات شما صالحه شده و توبه کرده‌است 2 . 2. سرگذشت ارواح، به نقل عالم عجیب ارواح، ص130. @rooshanfekr
💠صاحب کتاب «سرگذشت ارواح» می نویسد: 💮یکی از ائمه جماعت تهران شبی در عالم خواب می بیند زنی را که نمی‌شناسد نزد او آمده می‌گوید: من زن صالحه.ای می‌باشم و از دنیا رفته‌ام و این منزل و قصر عالی مال من است ولی می‌خواهند مرا به خاطر بند و باری که دارم برای شکنجه و عذاب ببرند زیرا او بی‌حجاب و بی‌توجه به وظائف دینی خود است و این تقصیر من بوده که او را خوب تربیت نکرده و بی‌توجه به او بوده‌ام. 👌لذا از شما تقاضا دارم که پیام مرا به او برسانید و حال مرا به او بگوئید و برای آنکه او کند، من به شما نشانی می‌دهم که او اطلاع ندارد و آن این است که من فلان مبلغ پول در فلان محل از منزل گذاشته‌ام و فلانی هم همین مبلغ پول را از من طلب دارد، آن پول را بردارند و به او بدهند و شماره تلفن منزل ما هم این است... 👌آن عالم گفت: من از خواب بیدار شدم و شماره تلفن و مبلغ پول را که هنوز فراموش نکرده بودم یادداشت نمودم و فوراً به همان منزل با همان شماره، تلفن زدم دیدم صدای گریه و عزاداری بلند است. 👌 من دختر صاحب‌خانه را پشت تلفن خواستم و تمام جریان را به او گفتم و به او تذکر دادم که من به هیچ وجه با شما آشنائی نداشتم و بخصوص که از طلبکار و مقدار پول و محل پول که ممکن نبود اطلاعی داشته باشم. بنابر این شما به خاطر نجات مادرتان و نجات خودتان کوشش کنید که به دستورات اسلام عمل نمائید. آن دختر اول از من تقاضا کرد که اجازه بدهم، او ببیند آن نشانی درست است یا نه، لذا گوشی تلفن را نگه داشتم. او رفت و دید دقیقاً همان مبلغ پول در همان محل بدون کم و زیاد گذاشته شده است. آن دختر برگشت و در پشت تلفن به من گفت: آقا مطلب شما درست است، می خواهید آدرس بدهید تا این پول را برای شما بیاورم. 👌گفتیم: من احتیاج به آن پول ندارم، شما آن را به طلبکاری که در خواب مادرتان نامش را ذکر کرده بدهید و به وصیت او عمل کنید، او قبول کرد. من از او خداحافظی کردم، پس از مدتی باز همان خانم متوفا را در خواب دیدم که از من تشکر می‌کرد و می‌گفت: بحمد الله دخترم با تذکرات شما صالحه شده و توبه کرده‌است 2 . 2. سرگذشت ارواح، به نقل عالم عجیب ارواح، ص130. @rooshanfekr
💠صاحب کتاب «سرگذشت ارواح» می نویسد: 💮یکی از ائمه جماعت تهران شبی در عالم خواب می بیند زنی را که نمی‌شناسد نزد او آمده می‌گوید: من زن صالحه.ای می‌باشم و از دنیا رفته‌ام و این منزل و قصر عالی مال من است ولی می‌خواهند مرا به خاطر بند و باری که دارم برای شکنجه و عذاب ببرند زیرا او بی‌حجاب و بی‌توجه به وظائف دینی خود است و این تقصیر من بوده که او را خوب تربیت نکرده و بی‌توجه به او بوده‌ام. 👌لذا از شما تقاضا دارم که پیام مرا به او برسانید و حال مرا به او بگوئید و برای آنکه او کند، من به شما نشانی می‌دهم که او اطلاع ندارد و آن این است که من فلان مبلغ پول در فلان محل از منزل گذاشته‌ام و فلانی هم همین مبلغ پول را از من طلب دارد، آن پول را بردارند و به او بدهند و شماره تلفن منزل ما هم این است... 👌آن عالم گفت: من از خواب بیدار شدم و شماره تلفن و مبلغ پول را که هنوز فراموش نکرده بودم یادداشت نمودم و فوراً به همان منزل با همان شماره، تلفن زدم دیدم صدای گریه و عزاداری بلند است. 👌 من دختر صاحب‌خانه را پشت تلفن خواستم و تمام جریان را به او گفتم و به او تذکر دادم که من به هیچ وجه با شما آشنائی نداشتم و بخصوص که از طلبکار و مقدار پول و محل پول که ممکن نبود اطلاعی داشته باشم. بنابر این شما به خاطر نجات مادرتان و نجات خودتان کوشش کنید که به دستورات اسلام عمل نمائید. آن دختر اول از من تقاضا کرد که اجازه بدهم، او ببیند آن نشانی درست است یا نه، لذا گوشی تلفن را نگه داشتم. او رفت و دید دقیقاً همان مبلغ پول در همان محل بدون کم و زیاد گذاشته شده است. آن دختر برگشت و در پشت تلفن به من گفت: آقا مطلب شما درست است، می خواهید آدرس بدهید تا این پول را برای شما بیاورم. 👌گفتیم: من احتیاج به آن پول ندارم، شما آن را به طلبکاری که در خواب مادرتان نامش را ذکر کرده بدهید و به وصیت او عمل کنید، او قبول کرد. من از او خداحافظی کردم، پس از مدتی باز همان خانم متوفا را در خواب دیدم که از من تشکر می‌کرد و می‌گفت: بحمد الله دخترم با تذکرات شما صالحه شده و توبه کرده‌است 2 . 2. سرگذشت ارواح، به نقل عالم عجیب ارواح، ص130. @rooshanfekr