eitaa logo
مجله دینی نکته‌های ناب مهدوی
2.4هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
6.2هزار ویدیو
340 فایل
💎معجزه کلام را در خوب‌شدن حالتان را دراین کانال ببینید. 💎کم‌کردن #حسرت #یوم‌الحساب مد نظر است. 💎غذای روحتان راازاین کانال دریافت کنید. 💎بامداومت برعمل نورانی #اهلیت و #علاقه به این کانال ایجاد می‌شود. http://eitaa.com/joinchat/2906521606C41e5b9fe8b
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر اسلام اين است... در زمان شاه مى‏‌خواستند در منطقه بهارستان تهران، اطراف ساختمان مجلس شوراى ملّى را بسازند و بايد ۳۵ خانه خراب مى‏‌شد. به‌ اطلاع صاحبان خانه‌ها رساندند كه خانه شما را مترى فلان مقدار مى‌خريم. هر كس اعتراض دارد، بنويسد تا رسيدگى شود. هيچ‌‏كس به‌جز مرحوم راشد اعتراض نكرد. اين جريان خيلى بر مسئولان گران آمد، و گفتند: «فقط اينكه آخوند است، اعتراض كرده...!» بعد مرحوم راشد را دعوت كردند و آماده شدند براى اين‌كه با او صحبت كنند و دلیل را جویا شوند! راشد آمد و بعد از سلام و احوال‏‌پرسى از او پرسيدند كه اعتراض شما چيست؟ گفت: «حقيقتش اين است كه اين خانه را من سال‌ها قبل و به‌ قيمت خيلى كم خريده‌‏ام و در اين مدت‌ زمان طولانى مخروبه شده و به‌ نظر من قيمتى كه شما پيشنهاد كرده‏‌ايد، زياد است و من راضى نيستم از بيت‌المال مردم، قيمت بيش‌ترى براى خانه‌ام بگيرم.»! بهت و تعجّب همه را فرا گرفت و يكى از اعضاى كميسيون كه از اقليت‌هاى دينى بود، از جا برخاست و راشد را بوسيد و گفت: «اگر اسلام اين است، من آماده‌ام براى مسلمان شدن...»! برگرفته از کتاب جرعه ای از دریا جلد ۲، صفحه ۶۵۸
اگر اسلام اين است... در زمان شاه مى‏‌خواستند در منطقه بهارستان تهران، اطراف ساختمان مجلس شوراى ملّى را بسازند و بايد ۳۵ خانه خراب مى‏‌شد. به‌ اطلاع صاحبان خانه‌ها رساندند كه خانه شما را مترى فلان مقدار مى‌خريم. هر كس اعتراض دارد، بنويسد تا رسيدگى شود. هيچ‌‏كس به‌جز مرحوم راشد اعتراض نكرد. اين جريان خيلى بر مسئولان گران آمد، و گفتند: «فقط اينكه آخوند است، اعتراض كرده...!» بعد مرحوم راشد را دعوت كردند و آماده شدند براى اين‌كه با او صحبت كنند و دلیل را جویا شوند! راشد آمد و بعد از سلام و احوال‏‌پرسى از او پرسيدند كه اعتراض شما چيست؟ گفت: «حقيقتش اين است كه اين خانه را من سال‌ها قبل و به‌ قيمت خيلى كم خريده‌‏ام و در اين مدت‌ زمان طولانى مخروبه شده و به‌ نظر من قيمتى كه شما پيشنهاد كرده‏‌ايد، زياد است و من راضى نيستم از بيت‌المال مردم، قيمت بيش‌ترى براى خانه‌ام بگيرم.»! بهت و تعجّب همه را فرا گرفت و يكى از اعضاى كميسيون كه از اقليت‌هاى دينى بود، از جا برخاست و راشد را بوسيد و گفت: «اگر اسلام اين است، من آماده‌ام براى مسلمان شدن...»! برگرفته از کتاب جرعه ای از دریا جلد ۲، صفحه ۶۵۸ @rooshanfekr
اگر اسلام اين است... در زمان شاه مى‏‌خواستند در منطقه بهارستان تهران، اطراف ساختمان مجلس شوراى ملّى را بسازند و بايد ۳۵ خانه خراب مى‏‌شد. به‌ اطلاع صاحبان خانه‌ها رساندند كه خانه شما را مترى فلان مقدار مى‌خريم. هر كس اعتراض دارد، بنويسد تا رسيدگى شود. هيچ‌‏كس به‌جز مرحوم راشد اعتراض نكرد. اين جريان خيلى بر مسئولان گران آمد، و گفتند: «فقط اينكه آخوند است، اعتراض كرده...!» بعد مرحوم راشد را دعوت كردند و آماده شدند براى اين‌كه با او صحبت كنند و دلیل را جویا شوند! راشد آمد و بعد از سلام و احوال‏‌پرسى از او پرسيدند كه اعتراض شما چيست؟ گفت: «حقيقتش اين است كه اين خانه را من سال‌ها قبل و به‌ قيمت خيلى كم خريده‌‏ام و در اين مدت‌ زمان طولانى مخروبه شده و به‌ نظر من قيمتى كه شما پيشنهاد كرده‏‌ايد، زياد است و من راضى نيستم از بيت‌المال مردم، قيمت بيش‌ترى براى خانه‌ام بگيرم.»! بهت و تعجّب همه را فرا گرفت و يكى از اعضاى كميسيون كه از اقليت‌هاى دينى بود، از جا برخاست و راشد را بوسيد و گفت: «اگر اسلام اين است، من آماده‌ام براى مسلمان شدن...»! برگرفته از کتاب جرعه ای از دریا جلد ۲، صفحه ۶۵۸ @rooshanfekr
اگر اسلام اين است... در زمان شاه مى‏‌خواستند در منطقه بهارستان تهران، اطراف ساختمان مجلس شوراى ملّى را بسازند و بايد ۳۵ خانه خراب مى‏‌شد. به‌ اطلاع صاحبان خانه‌ها رساندند كه خانه شما را مترى فلان مقدار مى‌خريم. هر كس اعتراض دارد، بنويسد تا رسيدگى شود. هيچ‌‏كس به‌جز مرحوم راشد اعتراض نكرد.  اين جريان خيلى بر مسئولان گران آمد، و گفتند: «فقط اينكه آخوند است، اعتراض كرده...!» بعد مرحوم راشد را دعوت كردند و آماده شدند براى اين‌كه با او صحبت كنند و دلیل را جویا شوند! راشد آمد و بعد از سلام و احوال‏‌پرسى از او پرسيدند كه اعتراض شما چيست؟ گفت: «حقيقتش اين است كه اين خانه را من سال‌ها قبل و به‌ قيمت خيلى كم خريده‌‏ام و در اين مدت‌ زمان طولانى مخروبه شده و به‌ نظر من قيمتى كه شما پيشنهاد كرده‏‌ايد، زياد است و من راضى نيستم از بيت‌المال مردم، قيمت بيش‌ترى براى خانه‌ام بگيرم.»! بهت و تعجّب همه را فرا گرفت و يكى از اعضاى كميسيون كه از اقليت‌هاى دينى بود، از جا برخاست و راشد را بوسيد و گفت: «اگر اسلام اين است، من آماده‌ام براى مسلمان شدن...»! برگرفته از کتاب جرعه ای از دریا جلد ۲، صفحه ۶۵۸ @rooshanfekr
اگر اسلام اين است... در زمان شاه مى‏‌خواستند در منطقه بهارستان تهران، اطراف ساختمان مجلس شوراى ملّى را بسازند و بايد ۳۵ خانه خراب مى‏‌شد. به‌ اطلاع صاحبان خانه‌ها رساندند كه خانه شما را مترى فلان مقدار مى‌خريم. هر كس اعتراض دارد، بنويسد تا رسيدگى شود. هيچ‌‏كس به‌جز مرحوم راشد اعتراض نكرد.  اين جريان خيلى بر مسئولان گران آمد، و گفتند: «فقط اينكه آخوند است، اعتراض كرده...!» بعد مرحوم راشد را دعوت كردند و آماده شدند براى اين‌كه با او صحبت كنند و دلیل را جویا شوند! راشد آمد و بعد از سلام و احوال‏‌پرسى از او پرسيدند كه اعتراض شما چيست؟ گفت: «حقيقتش اين است كه اين خانه را من سال‌ها قبل و به‌ قيمت خيلى كم خريده‌‏ام و در اين مدت‌ زمان طولانى مخروبه شده و به‌ نظر من قيمتى كه شما پيشنهاد كرده‏‌ايد، زياد است و من راضى نيستم از بيت‌المال مردم، قيمت بيش‌ترى براى خانه‌ام بگيرم.»! بهت و تعجّب همه را فرا گرفت و يكى از اعضاى كميسيون كه از اقليت‌هاى دينى بود، از جا برخاست و راشد را بوسيد و گفت: «اگر اسلام اين است، من آماده‌ام براى مسلمان شدن...»! برگرفته از کتاب جرعه ای از دریا جلد ۲، صفحه ۶۵۸ @rooshanfekr