eitaa logo
مجله دینی نکته‌های ناب مهدوی
2.4هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
6.2هزار ویدیو
340 فایل
💎معجزه کلام را در خوب‌شدن حالتان را دراین کانال ببینید. 💎کم‌کردن #حسرت #یوم‌الحساب مد نظر است. 💎غذای روحتان راازاین کانال دریافت کنید. 💎بامداومت برعمل نورانی #اهلیت و #علاقه به این کانال ایجاد می‌شود. http://eitaa.com/joinchat/2906521606C41e5b9fe8b
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 آثار و پیامدهاى صبر - بخش اوّل (مراتب صبر مبتدیان) نفس با صبر پیشه کردن، به‌ تدریج به آنچه خلاف میلش است عادت مى‌کند و بدین وسیله ترقّى مى‌کند. این امر در هر مرتبه از صبر به‌ نحوى واقع مى‌شود. ▪️۱- مبتلا بودن به معاصى و غوطه‌ورى در لذّت‌ها و شهوت‌هاى نفسانى، انسان را از نیل به مدارج کمال باز مى‌دارد، از نیل به مقصود محروم مى‌کند و او را به انحطاط و تنزّل به حیات حیوانى دچار مى‌سازد. مقاومت در برابر وساوس شیطانى و تمنّیات نفسانى و باز داشتن خویش از آلوده شدن به معاصى و لذّت‌جویى‌هاى حیوانى، انسان را از معرض خطر محرومیّت از کمال و مبتلا شدن به انحطاط حفظ مى‌کند. این صبر همچون مرهمى است که بر روى دُمَل چرکینى قرار مى‌دهند تا آن دُمَل برسد و آماده‌ى تخلیه شود. صبر در برابر معاصى منشأ تقواى نفس است. ▪️۲- انجام طاعات و عبادات و پرداختن به تزکیه‌ى خویش، شرط نیل به مدارج کمال است. سالک قبل از انجام طاعت و عبادت و پرداختن به تزکیه، باید دشوارى خالص ساختن نیّت خویش را متحمّل شود. در هنگام انجام عمل نیز باید بر راحت‌طلبى و تنبلى خود فائق آید و خود را به تحمّل سختى اداى عمل وادار کند. پس از انجام آن نیز مى‌بایست دشوارى ممانعت نفس از مبتلا شدن به عُجب و خودپسندى، کبر و غرور، فخر و مباهات، و ریا و خودنمایى را پذیرا شود. این صبر همانند دارویى است که روى دُمَل چرکین رسیده و آماده‌ى تخلیه قرار مى‌دهند تا چرک آن را بیرون بکشد. صبر در طاعت و عبادت منشأ انس با حضرت حق است. ▪️۳- در جریان زندگى اشخاص، خداوند، چه به دست انسان‌هاى دیگر و چه از طریق عوامل طبیعى و ماوراء طبیعى، مصائب، شدائد، محرومیّت‌ها و ناملایماتى براى آنها پیش مى‌آورد. امام صادق علیه السّلام مى‌فرمایند: ما اَفلَتَ المُؤمِنُ مِن واحِدَةٍ مِن ثَلاثٍ وَ لَرُبَّمَا اجتَمَعَتِ الثَّلاثُ عَلَیهِ. اِمّا اَن یَکونَ مَعَهُ فِى الدّارِ مَن یُغِلقُ عَلَیهِ البابَ یُؤذیهِ، اَو جارٌ یُؤذیهِ، اَو شىءٌ فى طَریقِهِ وَ حَوائِجِهِ یُؤذیهِ. وَ لَو اَنَّ مُؤمِناً عَلى قُلَّةِ جَبَلٍ لَبَعَثَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ اِلَیهِ شَیطاناً یُؤذیهِ وَ یَجعَلُ اللهُ لَهُ مِن ایمانِهِ اُنساً لا یَستَوحِشُ مَعَهُ اِلى اَحَدٍ مؤمن نمى‌تواند خود را از یکى از سه چیز برهاند و گاهى هر سه براى او جمع مى‌شود. یا شخصى با او در خانه است که در بر او مى‌بندد و آزارش مى‌کند، یا همسایه‌اى اذیّتش مى‌کند و یا چیزى در راهش و در مسیر نیازمندى‌هایش او را اذیّت مى‌کند. و اگر مؤمنى بر سر کوهى باشد، خداى عزّوجلّ شیطانى را برمى‌انگیزد تا او را اذیّت کند. و خدا از ایمانش براى او مونسى قرار مى‌دهد که از وحشت به کسى پناه نبرد. از آنجا که هیچ حادثه و رخدادى در عالم واقع نمى‌شود مگر اینکه کار خداست و از خداى حکیم هم کار عبث و بیهوده سر نمى‌زند، لذا مصائب و بلایایى که خداوند در زندگى انسان‌ها به‌وجود مى‌آورد، حکمت‌هایى دارند. حکمت گرفتارى‌هایى که خداوند بر سر راه زندگى اشخاص قرار مى‌دهد، به تناسب ویژگى‌هاى افراد، متفاوت است. امیرالمؤمنین علیه السلام مى‌فرمایند: اِنَّ البَلاءَ لِلظّالِمِ اَدَبٌ وَ لِلمُؤمِنِ امتِحانٌ وَ لِلاَنبیاءِ دَرَجَهٌ وَ لِلاَولیاءِ کَرامَةٌ بلا و گرفتارى براى ظالم، به خاطر تنبیه و تأدیب اوست و براى مؤمن، به‌منظور امتحان کردن اوست و براى پیامبران، مایه‌ى بالا رفتن درجات کمال آنهاست و براى اولیا، موجب بزرگى و کرامت آنان است. [ مصائب، شدائد، محرومیّت‌ها و گرفتارى‌هایى که خداوند به اقتضاى ربوبیّت خویش، در زندگى شخص مؤمن به‌وجود مى‌آورد، حکمت‌هاى فراوانى دارد که در بخش برخى آثار مثبت مصائب و بلایا براى مؤمن به پاره‌اى از آنها اشاره خواهیم کرد.] ▪️۴- دل نبستن بر راحت و نعمتى که در زندگى دنیوى براى شخص پیش مى‌آید و معتاد نشدن به رفاه و تنعّم در زندگى و کنترل خویش براى غوطه‌ور نشدن بیش از حد در رفاه و تنعّم و هدر ندادن عمر در لذّت‌جویى‌هاى مادّى و نیز کنترل خود از طغیان و سرکشى در اثر احساس بى‌نیازى، برخوردارى و توانمندى، مستلزم تحمّل دشوارى‌هایى است که چهارمین مرتبه‌ى صبر را تشکیل مى‌دهد. صبر در نعمت و راحت سبب رهایى شخص از جاذبه‌ى دنیا و اسارت عالم طبیعت و آمادگى او براى عروج و راه یافتن به عوالم بالاست. ادامه دارد.... 📕 شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب - ۳
💠 برخى آثار مثبت مصائب و بلایا براى مؤمن - بخش اوّل مصائب، شدائد، محرومیّت‌ها و گرفتارى‌هایى که خداوند به اقتضاى ربوبیّت خویش، در زندگى شخص مؤمن به‌وجود مى‌آورد، حکمت‌هاى فراوانى دارد که به پاره‌اى از آنها اشاره مى‌کنیم. (۱) - انسانیّت انسان در دل سختى‌ها شکل مى‌گیرد و پدید مى‌آید. قرآن کریم مى‌فرماید: لَقَد خَلَقنَا الاِنسانَ فى کَبَدٍ هر آینه انسان را در دل سختى آفریدیم. بنابراین بشر در مواجهه با سختى‌هایى که خداوند در زندگیش ایجاد مى‌کند، به مدارج انسانیّت راه مى‌یابد و به مقامات انسانى نایل مى‌شود. به بیان دیگر، شخصیّت انسانى، نتیجه‌ى مواجهه‌ى با سختى‌هاى زندگى است. (۲) - تحمّل سختى‌ها و شدائد، روح انسان را بزرگ و پرظرفیّت مى‌کند و وجود او را براى دریافت عطاهاى بزرگ‌تر خداوند آماده مى‌سازد. (۳) - بالاترین منزل سلوک، نیل به دیدار و وصال الهى است و جز با تحمّل سختى و دشوارى، به این منزل نمى‌توان راه یافت. خداى متعال مى‌فرماید: یا اَیُّهَا الاِنسانُ اِنَّکَ کادِحٌ اِلى رَبِّکَ کَدحاً فَمُلاقیهِ اى انسان! تو در سیر به سوى پروردگارت متحمّل سختى‌هاى بزرگى مى‌شوى، پس آن‌گاه به لقاء و دیدار او نایل مى‌گردى. بنابراین یکى از ثمرات دشوارى‌هاى زندگى، نیل به لقاء الله است. ادامه دارد.... 📕 شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب -
💠 برخى آثار مثبت مصائب و بلایا براى مؤمن - بخش ششم (۹) - سختى‌ها و گرفتارى‌هاى زندگى دنیوى مایه‌ى دل‌کنده شدن و رهایى از محبّت و فریفتگی دنیا و باز نماندن از یاد خدا و حرکت در جهت تعالى و کمال است. اگر زندگى دنیا خالى از مصائب و شدائد و یک پارچه شیرینى و لذّت بود، انسان به آن دل مى‌بست و در آن، جا خوش مى‌کرد و قصد اقامت مى‌نمود و از مصادیق کسانى مى‌شد که قرآن در مورد آنها فرمود: اَخلَدَ اِلَى الاَرضِ براى همیشه زمینى شد. امّا به یُمن مصائب و شدائدى که خداوند در زندگى پیش مى‌آورد، انسان از دام محبّت دنیا که سرچشمه‌ى همه‌ى زشتى‌ها و پستى‌هاست، مى‌رهد و از دنیا بیزار مى‌شود و براى عروج به مدارج کمال و عوالم بالا آمادگى پیدا مى‌کند. در حدیث قدسى است که خداوند به حضرت موسى علیه السلام وحى فرمود: یا موسى اِذا رَأَیتَ الفَقرَ مُقبِلاً فَقُل مَرحَباً بِشِعارِ الصّالِحینَ وَ اِذا رَأَیتَ الغِنى مُقبِلاً فَقُل ذَنبٌ عَجَّلَت عُقوبَتُهُ اى موسى! هرگاه مشاهده کردى فقر روى آورده است، بگو خوش آمدى اى علامت صالحان و هنگامى که دیدى ثروت روى آورده است، بگو گناهى مرتکب شده‌ام که کیفرش به‌سرعت داده شده است. یعنی ثروت سبب مشغول شدن به دنیا مى‌شود و انسان را از توجّه و پرداختن به خدا و کمالات معنوى غافل مى‌کند و باز مى‌دارد. امّا فقر مایه‌ى فراغت انسان از اشتغال به مادّیات مى‌شود و به او امکان مى‌دهد به خدا و کمالات معنوى بپردازد. بى‌مهرى‌هاى مردم با شخص نیز همین حکم را دارد. این جفاى خلق با تو در جهان گر بدانى گنج زر باشد نهان خلق را با تو کج و بدخو کند تا تو را ناچار رو آن سو کند ادامه دارد.... 📕 شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب - ۱۰
💠 آداب میهمانی 💠 ▪️- در شرایطى که میزبان هیچ‌ گونه بدهى، الزام و تعهّدى به میهمانان نداشته است و صرفاً از سر لطف و فضل و سخاوت و کرم، میهمانى را بر پا کرده و مهمانان را دعوت کرده است؛ ادب و انصاف اقتضا مى‌کند اگر در پذیرایى، کاستى و نقصى به نظر مهمان آمد، آن را بپوشاند و اظهار نکند. این نهایت بى‌ادبى و بى‌انصافى و ناسپاسى و نمک‌نشناسى است که بعد از این همه لطف و احسان میزبان، مهمان نقصى را که به نظرش رسیده است ابراز و اظهار کند و آبروى صاحب‌ خانه را نزد دیگر مهمانان ببرد. ▫️شخصى هم که خداوند او را بدون استحقاق و طلب، بر سر خوان فضل و احسان خویش مهمان کرده است، ادب ایجاب مى‌کند اگر نقص و کاستى‌اى در زندگى خود به نظرش رسید، آن را بپوشاند و اظهار و ابراز نکند و نزد این و آن زبان به گله و شکایت نگشاید. به‌ویژه آنکه با شناختى که از خدا داریم، مطمئنّیم کار خدا بى‌عیب و نقص است و اگر کاستى‌اى هم به نظر ما مى‌آید، ناشى از ضعف فهم و درک ماست که حکمت کارهاى خدا را نمى‌فهمیم و در کار او گمان عیب و نقص مى‌بریم. ادامه دارد.... 📕 شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب @rooshanfekr
💠 آداب میهمانی💠 ▪️- ادب اقتضا مى‌کند مهمان هنگامى که بر سر سفره مى‌نشیند، به لقمه‌هاى دیگران نظر ندوزد، بلکه به غذاى خود نگاه کند. قرآن کریم مى‌فرماید: فَلیَنظُرِ الاِنسانُ اِلى طَعامِهِ: انسان باید به غذاى خودش نگاه کند. ▫️کسى که در زندگى خود را بر سر خوان رزق الهى مى‌بیند نیز نباید حواسش به چیزهایى باشد که دیگران روزیشان شده است؛ زیرا اوّلا این سبب مى‌شود به آنچه خدا به خود او عطا کرده است توجّه نکند و آنها را نبیند و از آنها لذّت نبرد. ثانیاً با نظر دوختن به آنچه دیگران در اختیار دارند و او از آنها بى‌بهره است، وجودش یک پارچه حسرت و غصّه شود. پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم مى‌فرمایند: مَن نَظَرَ اِلى ما فى اَیدِى النّاسِ طالَ حُزنُهُ هرکس به آنچه در دست دیگران است نظر بدوزد، اندوهش زیاد مى‌شود. امام صادق علیه السّلام مى‌فرمایند: اِیّاکُم اَن تَمُدّوا اَطرافَکُم اِلى ما فى اَیدى اَبناءِ الدُّنیا. فَمَن مَدَّ طَرفَهُ اِلى ذلِکَ طالَ حُزنُهُ وَ لَم یَشفِ غَیظَهُ وَ استَصغَرَ نِعمَةَ اللهِ عِندَهُ فَیَقِلُّ شُکرَهُ ِللهِ از اینکه نگاه‌هایتان را به آنچه در دست فرزندان دنیاست بدوزید، برحذر باشید. هرکس نگاهش را به آن بدوزد، اندوهش طولانى مى‌شود و خشمش درمان نمى‌گردد و نعمت خداوند را که در نزد خودش است کوچک مى‌شمارد و در نتیجه، شکرش براى خدا اندک مى‌شود. ▫️شخص قانع، چشم و دلش در پى آنچه خدا نصیبش نکرده، نیست؛ لذا نه تنها به حسرت و اندوه مبتلا نمى‌شود؛ بلکه بهترین لذّت را از آنچه خدا نصیبش نموده است، مى‌برد. ▪️۶- ادب ایجاب مى‌کند مهمان بر سر سفره از آنچه مقابلش گذارده‌اند، استفاده کند. دَله بودن، دست دراز کردن و از جلوى دیگران چیزى برداشتن، خلاف ادب و موجب خوار شدن شخص در نظر دیگران است. ▫️کسى هم که بر سر خوان رزق الهى نشسته است، به اقتضاى ادب، باید از همان چیزى که خداوند روزى‌اش کرده است بهره ببرد و به عطاى الهى و رزق خداداد خود قناعت و بسنده و از دست درازى و تعدّى به حقوق دیگران اجتناب کند. شخصى که به حقّ خداداد خویش قانع نیست و به روزى دیگران طمع مى‌ورزد و دست درازى مى‌کند، موجبات خوارى خویش را فراهم مى‌کند و کسى که قناعت مى‌ورزد، در نظر دیگران عزیز و محترم است. امیرالمؤمنین علیه السّلام مى‌فرمایند: بِالقِناعَةِ یَکونُ العِزُّ عزّتمندى در قناعت است. نیز مى‌فرمایند: عَزَّ مَن قَنَعَ وَ ذَلَّ مَن طَمَعَ آن که قناعت پیشه ساخت، عزیز شد و آن که طمع ورزید، خوار گردید. ادامه دارد.... 📕 شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب @rooshanfekr
💠 منشأ زهد - بخش دوّم ▫️آنچه به بى‌رغبتى به دنیا و آزاد شدن از اسارت آن کمک مى‌کند، دقّت کردن در چهرۀ فریباى دنیاست؛ زیرا در اثر این دقّت، روشن مى‌شود که تمام جذّابیّت و دل‌فریبى دنیا، ناشى از پوشیده بودن چهرۀ زشت و نفرت‌انگیزش در زیر نقابى است که با آرایش‌هاى ماهرانه، براى خویش فراهم ساخته است. با دقّت در مورد دنیا مى‌توان دریافت که : ▪️۱- دنیایى که همچون نوعروسى جوان و پرطراوت جلوه مى‌کند، پیرکفتارى کهنسال و عفریته‌اى است که عمرى به درازاى تاریخ دارد. ▪️۲- دنیا معشوقه‌اى هرزه و هرجایى است و به هیچ یک از عاشقانش وفادار نیست و به همۀ آنها خیانت مى‌کند و هر روز خود را در آغوش کسى مى‌افکند و در اختیار او قرار مى‌دهد. ▪️۳- دنیا معشوقه‌اى عاشق‌کش است و هیچ یک از عاشقانش را زنده باقى نمى‌گذارد. ▪️۴- این معشوقه، عاشقانش را به‌ آسانى و بى‌درد از بین نمى‌برد؛ بلکه آنها را با زجر و شکنجه از پا درمى‌آورد. عاشقان دنیا از سه حال خارج نیستند؛ یا عاشق چیزى از دنیایند که در اختیارشان نیست و به آن دسترسى ندارند؛ که در این صورت، حسرتِ نداشتن، آنها را زجر و شکنجه مى‌دهد و از پا درمى‌آورد. یا عاشق چیزى از دنیایند که در اختیار دارند؛ که در این صورت، نگرانىِ از دست رفتن آن، آرامش را از آنها سلب مى‌کند و ایشان را از پا درمى‌آورد. و یا اینکه عاشق چیزى از دنیایند که قبلا در اختیار داشتند و اکنون از دستشان رفته است؛ که در این صورت، غصّۀ از دست دادن آن، آنها را زجر مى‌دهد و از پا درمى‌آورد. ▪️۵- دنیا معشوقه‌اى ناپایدار و در معرض نابودى و زوال است و کسى که عاشق چیزى از دنیا شده است، این امکان را ندارد که معشوق خود را همیشه در اختیار داشته باشد؛ زیرا گذر زمان آن را مى‌فرساید و از بین مى‌برد. ▪️۶- دنیا معشوقه‌اى است که عاشقانش را به جان هم مى‌اندازد و مایۀ کینه و عداوت بین انسان‌ها مى‌شود. زیرا برخلاف معنویّات، که برخوردارى هرکس از آنها به هیچ وجه مزاحم و مانع برخوردارى دیگران نیست، مادیّات و امور دنیوى، محدودند و با برخوردار شدن کسى، دیگران از دسترسى به آن محروم مى‌شوند. لذا عاشقان دنیا براى دسترسى به آن با یکدیگر رقابت مى‌کنند و کینۀ یکدیگر را به دل مى‌گیرند و اگر لازم باشد، در راه رسیدن به معشوق خود، رقیب را از پا درمى‌آورند. تمام کشمکش‌ها و ظلم و جنایات عالم، معلول دنیاطلبى انسان‌هاست. ▪️۷- دنیا معشوقه‌اى است که عشقش مایه و سرچشمۀ همۀ آلودگى‌ها و پلیدى‌هاست و تمامى افکار زشت، روحیّات پلید، اخلاق ناپسند و کردارهاى ناشایست، زاییدۀ محبّت به آن است. ▫️با پى بردن به ماهیّت نفرت‌انگیز دنیا، جایى براى دل‌باختن و رغبت نمودن به آن باقى نمى‌ماند و زهدى که در اثر محبّت به خدا به وجود آمده بود، به حدّ کمال خود مى‌رسد. 📕 شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب -
💠 منشأ زهد - بخش اوّل ▪️دل با قرار گرفتن در میدان جاذبۀ جمال الهى، از اسارت جاذۀ فریبندگى دنیا رها، و در نتیجۀ دچار شدن به محبّت الهى، از محبّت دنیا آزاد مى‌شود، و در نهایت، در اثر اشتیاق و رغبت به وصال الهى، از شوق و رغبت به دنیا رها مى‌گردد. ▪️جلوه‌هاى محدود و کوچک جمال الهى که در آینۀ موجودات دنیوى پدیدار گشته و مایۀ جذّابیّت آنها شده کجا و جمال مطلق لم‌یزلى کجا؟ ▪️جرعه‌اى که از خُم بى‌نهایت جمال ازلى به عالم خاک ریخته و خاک‌آلود شده و در اثر آن، زیبایى‌هایى در دنیا پدیدار گشته که انسان‌ها را مجنون و مفتون خود ساخته است کجا و زلال جمال بى‌نهایت ازلى کجا؟ ▪️آن کس که به معدن جمال راه یافت، کِى جذب جلوه‌هاى کوچک زیبایى‌هاى دنیوى خواهد شد و آن کس که به خمّ جمال لم‌یزلى دست یافت و از جمال مطلق الهى مست شد، کجا اسیر مستى عشق جرعه‌اى خاک‌آلود مى‌شود. ▫️جرعه خاک‌آمیز چون مجنون کند ▫️خود بگو تا صاف آن مر چون کند ▪️خورشید که طالع شد، نور ماه و ستارگان تحت‌الشّعاع قرار مى‌گیرند و دیگر به چشم نمى‌آیند. کامى که از شهد پرحلاوت عسل شیرین شد، دیگر چیزها در آن احساس شیرینى ایجاد نمى‌کنند و لذّتى پدید نمى‌آورند و رغبتى بر نمى‌انگیزند. ▪️ایمان که جز دل سپردن و دل دادن به خدا نیست، چنان حلاوتى در کام سالک دارد که رونق بازار لذّت‌ها و شیرینى‌هاى دنیوى را از بین مى‌برد و بود و نبود دنیا را و این را که چه کسى به آن دست یافت و از آن کام برد، در نظر سالک بى‌اهمیّت و غیرقابل‌اعتنا مى‌کند. ▪️امام صادق علیه السّلام مى‌فرمایند: لا یَجِدُ الرَّجُلُ حَلاوَةَ الایمانِ فى قَلبِهِ حَتّى لا یُبالِىَ مَن اَکَلَ الدُّنیا انسان تا به حالتى دست نیابد که برایش اهمّیّت نداشته باشد که چه کسى دنیا را خورد، حلاوت ایمان را در قلب خویش نمى‌یابد. ▪️کسى که اندکى به حُسن الهى پى‌ببرد، چنان متحیّر و مبهوت جمال او مى‌شود و به او دل مى‌بازد که از جاذبۀ هرچه جز او رها و دلش از محبّت اغیار خالی مى‌شود و در نظرش هیچ چیز جز او، چنان ارج و بها و قدر و ارزشى ندارد که بخواهد توجّه و محبّت وى را به خود اختصاص دهد. ▪️لذا با شدّت یافتن محبّت خدا در دل سالک، دنیا کوچک و حقیر مى‌شود و از نظرش مى‌افتد و با بى‌اهمّیّت شدن آن، سالک از اسارت لذّت‌ها و کامیابى‌هاى دنیوى رها و به دنیا بى‌رغبت مى‌شود. 📕 شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب -
💠 دنیا در نظر اهل معرفت ▪️اهل معرفت از یک سو دلشان در جاذبه‌ى محبّت الهى است و تنها چیزى که براى آنها مهم است و تمام اهتمامشان را در نیل به آن متمرکز کرده‌اند و در جهت آن تلاش و مجاهدت مى‌کنند، حقایق معنوى و در رأس آنها نیل به قرب و لقاء و وصال حق تعالى از راه جلب رضایت و خشنودى اوست؛ لذا بود و نبود ظواهر دنیوى براى آنها بى‌اهمّیّت است. ▪️از سوى دیگر یقین دارند که تنها آنچه تقدیر الهى است در عالم واقع مى‌شود و تنها روزى‌اى که خداوند براى شخص مقدّر نموده است به او مى‌رسد و چنانکه امام باقر علیه السلام مى‌فرمایند: ما شاءَ اللهُ کانَ وَ ما لَم یَشَأ لَم یَکُن آنچه خدا بخواهد واقع مى‌شود و آنچه نخواهد واقع نمى‌شود؛ لذا بر این باورند که دنیا و تلاش و فعّالیّت و تقلّا و کوشش دنیوى عبد چیزى جز بازى نیست. بر همین مبنا قرآن کریم مى‌فرماید: اِنَّمَا الحَیوةُ الدُّنیا لَعِبٌ زندگى دنیا منحصرآ بازى است. و نیز مى‌فرماید: وَ مَا الحَیوةُ الدُّنیا اِلّا لَعِبٌ زندگى دنیا جز بازى نیست. ▫️البتّه بازى، کار بیهوده و بى‌فایده‌اى نیست و نباید آن را ترک کرد؛ زیرا اگر شخص خوب و درست بازى کند، هم بازى شیرین مى‌شود و از آن لذّت مى‌برد و هم مانند بازى‌هاى ورزشى از قبیل فوتبال، سلامت و ورزیدگى جسم و شادابى و طراوت روان را نصیب او مى‌کند. ▪️به همین ترتیب در بازى دنیا، اگر شخص خوب و درست بازى کند، هم زندگیش شیرین و لذّت‌بخش مى‌شود و هم تکامل و تعالى معنوى و قرب به حضرت حق را نصیب وى مى‌سازد. 📕 شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب -
💠 بازى دنیا - بخش اوّل ▪️عرصه‌ى زندگى دنیوى به مثابه‌ى یک میدان بازى فوتبال است. ▪️مدرسه‌اى را تصوّر کنید که به هنگام زنگ ورزش، معلّم ورزش دانش‌آموزان را به حیاط مدرسه برده است و براى اینکه دانش‌آموزان نحوه‌ى درست زدن توپ با پا را یاد بگیرند، ابتدا آنها را به صف کرده است و خود با پا توپ را به سمت آنها روانه مى‌کند و از آنها مى‌خواهد به طرز ضربه زدن او به توپ دقّت کنند و سپس توپ به سمت هر یک از آنها رفت، او نیز در مقابل توپ واکنش نشان دهد و به همان نحو، با ضربه زدن به توپ، آن را به سمت مربّى ورزش بازگرداند. سپس مربّى ورزش قواعد و مقرّرات بازى فوتبال را، اعم از تعداد بازیکنان هر تیم، نحوه‌ى سازماندهى و تقسیم وظیفه و منطقه‌ى بازى هر یک در میدان، مدّت بازى و تخلّفات و جریمه‌ى هر تخلّف را براى آنان توضیح مى‌دهد. آن‌گاه دانش‌آموزان را به دو گروه یازده نفره تقسیم مى‌کند و توپ را در اختیار آنها قرار مى‌دهد تا بازى را آغاز کنند. خود نیز به‌عنوان داور به نظارت بر بازى آنها مشغول مى‌شود. ▪️در طول بازى، اگر بازیکنان توجّه داشته باشند که هدف صرفاً این است که از طریق آن، مقدارى فعّالیّت بدنى و جست‌وخیز کنند تا جسمى سالم و ورزیده و روحى شاداب و پرطراوت پیدا کنند و اساساً مهم نیست که در طول بازى گل بزنند یا گل بخورند و این امر در هدفى که از ورزش کردن آنها مورد نظر است کوچک‌ترین تأثیرى ندارد؛ در این صورت، بازى گرم و شادى را برگزار مى‌کنند و در طول بازى هیچ انگیزه و دلیلى براى حرص خوردن و نگرانى، یا عصبانیّت و بداخلاقى با بازیکنان تیم خود، یا به خشونت کشاندن بازى و آسیب زدن به بازیکنان تیم مقابل، یا غصّه خوردن و افسردگى از شکست، و یا نقض مقرّرات بازى و روى آوردن به خطا و جِر زدن در بازى و امثال آن ندارند. در پایان نود دقیقه هم که داور سوت پایان بازى را به صدا درمى‌آورد، بازیکنان دو تیم، دست در دست یکدیگر، با خنده و شادى و صمیمیّت و محبّت، با جسمى سالم و ورزیده و روحى شاداب و پرطراوت، زمین بازى را ترک مى‌کنند. ▪️امّا اگر بازیکنان در جریان بازى فراموش کنند که آنچه بدان مشغولند بازى است و جدّى نیست و هدف برنده شدن نمى‌باشد، بلکه ورزش کردن و سلامت و طراوت به دست آوردن است، کار را جدّى مى‌گیرند. در این صورت، هدف در نظرشان عوض مى‌شود و به جاى سلامت و ورزیدگى جسم و طراوت و شادابى روان، پیروزى بر تیم مقابل به هر قیمت ممکن هدف مى‌شود. در شرایط جدید، بازیکنان دو تیم در طول مدّت بازى، دائم نگران نتیجه‌ى نهایى‌اند و حرص و غصّه مى‌خورند و با همبازى‌هاى تیم خود، کارشان به اوقات‌ تلخى و عصبانیّت مى‌کشد و در رابطه با تیم مقابل، بازى را به خشونت مى‌کشند و سعى مى‌کنند با آسیب رساندن به بازیکنان رقیب، مانع موفّقیّت آنها شوند و بازیکنان قوى آنها را با مصدوم کردن، از میدان بازى حذف کنند و براى اینکه مى‌خواهند به هر قیمت که شده است برنده شوند، در موارد بسیارى، از مقرّرات بازى تخلّف مى‌کنند و به خطاهاى عمدى و جِر زدن و امثال آن رو مى‌آورند. در پایان نود دقیقه هم که داور سوت پایان بازى را به صدا درمى‌آورد، بازیکنان با اعصاب فرسوده و روح‌هاى آزرده و خسته از نود دقیقه اضطراب و حرص و غصّه خوردن، با کدورت خاطر از همبازى‌هاى تیم خود و با آسیب‌هاى جسمى که در اثر کشیده شدن بازى به خشونت، به بدن‌هایشان وارد آمده است، زمین بازى را ترک مى‌کنند. ▪️از دست رفتن آثار مثبت بازى و پدید آمدن این پیامدهاى تلخ، همه نتیجه‌ى این بود که فراموش کردند دارند بازى مى‌کنند و مسئله‌ى برد و باخت جدّى نیست. ▪️در بازى زندگى، مربّى و داور، خداوند، بازیکنان، انسان‌ها، توپ، حوادث و موقعیّت‌هایى که خداوند در زندگى هرکس پیش مى‌آورد و او باید در برابر آنها از خود واکنش نشان دهد، میدان بازى، تمامى عرصه‌هاى فعّالیّت‌هاى دنیوى، و مقرّرات بازى، احکام شرع است. ادامه دارد.... 📕 شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب -
💠 آثار و پیامدهاى صبر - بخش اوّل (مراتب صبر مبتدیان) نفس با صبر پیشه کردن، به‌ تدریج به آنچه خلاف میلش است عادت مى‌کند و بدین وسیله ترقّى مى‌کند. این امر در هر مرتبه از صبر به‌ نحوى واقع مى‌شود. ▪️۱- مبتلا بودن به معاصى و غوطه‌ورى در لذّت‌ها و شهوت‌هاى نفسانى، انسان را از نیل به مدارج کمال باز مى‌دارد، از نیل به مقصود محروم مى‌کند و او را به انحطاط و تنزّل به حیات حیوانى دچار مى‌سازد. مقاومت در برابر وساوس شیطانى و تمنّیات نفسانى و باز داشتن خویش از آلوده شدن به معاصى و لذّت‌جویى‌هاى حیوانى، انسان را از معرض خطر محرومیّت از کمال و مبتلا شدن به انحطاط حفظ مى‌کند. این صبر همچون مرهمى است که بر روى دُمَل چرکینى قرار مى‌دهند تا آن دُمَل برسد و آماده‌ى تخلیه شود. صبر در برابر معاصى منشأ تقواى نفس است. ▪️۲- انجام طاعات و عبادات و پرداختن به تزکیه‌ى خویش، شرط نیل به مدارج کمال است. سالک قبل از انجام طاعت و عبادت و پرداختن به تزکیه، باید دشوارى خالص ساختن نیّت خویش را متحمّل شود. در هنگام انجام عمل نیز باید بر راحت‌طلبى و تنبلى خود فائق آید و خود را به تحمّل سختى اداى عمل وادار کند. پس از انجام آن نیز مى‌بایست دشوارى ممانعت نفس از مبتلا شدن به عُجب و خودپسندى، کبر و غرور، فخر و مباهات، و ریا و خودنمایى را پذیرا شود. این صبر همانند دارویى است که روى دُمَل چرکین رسیده و آماده‌ى تخلیه قرار مى‌دهند تا چرک آن را بیرون بکشد. صبر در طاعت و عبادت منشأ انس با حضرت حق است. ▪️۳- در جریان زندگى اشخاص، خداوند، چه به دست انسان‌هاى دیگر و چه از طریق عوامل طبیعى و ماوراء طبیعى، مصائب، شدائد، محرومیّت‌ها و ناملایماتى براى آنها پیش مى‌آورد. امام صادق علیه السّلام مى‌فرمایند: ما اَفلَتَ المُؤمِنُ مِن واحِدَةٍ مِن ثَلاثٍ وَ لَرُبَّمَا اجتَمَعَتِ الثَّلاثُ عَلَیهِ. اِمّا اَن یَکونَ مَعَهُ فِى الدّارِ مَن یُغِلقُ عَلَیهِ البابَ یُؤذیهِ، اَو جارٌ یُؤذیهِ، اَو شىءٌ فى طَریقِهِ وَ حَوائِجِهِ یُؤذیهِ. وَ لَو اَنَّ مُؤمِناً عَلى قُلَّةِ جَبَلٍ لَبَعَثَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ اِلَیهِ شَیطاناً یُؤذیهِ وَ یَجعَلُ اللهُ لَهُ مِن ایمانِهِ اُنساً لا یَستَوحِشُ مَعَهُ اِلى اَحَدٍ مؤمن نمى‌تواند خود را از یکى از سه چیز برهاند و گاهى هر سه براى او جمع مى‌شود. یا شخصى با او در خانه است که در بر او مى‌بندد و آزارش مى‌کند، یا همسایه‌اى اذیّتش مى‌کند و یا چیزى در راهش و در مسیر نیازمندى‌هایش او را اذیّت مى‌کند. و اگر مؤمنى بر سر کوهى باشد، خداى عزّوجلّ شیطانى را برمى‌انگیزد تا او را اذیّت کند. و خدا از ایمانش براى او مونسى قرار مى‌دهد که از وحشت به کسى پناه نبرد. از آنجا که هیچ حادثه و رخدادى در عالم واقع نمى‌شود مگر اینکه کار خداست و از خداى حکیم هم کار عبث و بیهوده سر نمى‌زند، لذا مصائب و بلایایى که خداوند در زندگى انسان‌ها به‌وجود مى‌آورد، حکمت‌هایى دارند. حکمت گرفتارى‌هایى که خداوند بر سر راه زندگى اشخاص قرار مى‌دهد، به تناسب ویژگى‌هاى افراد، متفاوت است. امیرالمؤمنین علیه السلام مى‌فرمایند: اِنَّ البَلاءَ لِلظّالِمِ اَدَبٌ وَ لِلمُؤمِنِ امتِحانٌ وَ لِلاَنبیاءِ دَرَجَهٌ وَ لِلاَولیاءِ کَرامَةٌ بلا و گرفتارى براى ظالم، به خاطر تنبیه و تأدیب اوست و براى مؤمن، به‌منظور امتحان کردن اوست و براى پیامبران، مایه‌ى بالا رفتن درجات کمال آنهاست و براى اولیا، موجب بزرگى و کرامت آنان است. [ مصائب، شدائد، محرومیّت‌ها و گرفتارى‌هایى که خداوند به اقتضاى ربوبیّت خویش، در زندگى شخص مؤمن به‌وجود مى‌آورد، حکمت‌هاى فراوانى دارد که در بخش برخى آثار مثبت مصائب و بلایا براى مؤمن به پاره‌اى از آنها اشاره خواهیم کرد.] ▪️۴- دل نبستن بر راحت و نعمتى که در زندگى دنیوى براى شخص پیش مى‌آید و معتاد نشدن به رفاه و تنعّم در زندگى و کنترل خویش براى غوطه‌ور نشدن بیش از حد در رفاه و تنعّم و هدر ندادن عمر در لذّت‌جویى‌هاى مادّى و نیز کنترل خود از طغیان و سرکشى در اثر احساس بى‌نیازى، برخوردارى و توانمندى، مستلزم تحمّل دشوارى‌هایى است که چهارمین مرتبه‌ى صبر را تشکیل مى‌دهد. صبر در نعمت و راحت سبب رهایى شخص از جاذبه‌ى دنیا و اسارت عالم طبیعت و آمادگى او براى عروج و راه یافتن به عوالم بالاست. ادامه دارد.... 📕 شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب - ۳
💠 برخى آثار مثبت مصائب و بلایا براى مؤمن - بخش اوّل مصائب، شدائد، محرومیّت‌ها و گرفتارى‌هایى که خداوند به اقتضاى ربوبیّت خویش، در زندگى شخص مؤمن به‌وجود مى‌آورد، حکمت‌هاى فراوانى دارد که به پاره‌اى از آنها اشاره مى‌کنیم. (۱) - انسانیّت انسان در دل سختى‌ها شکل مى‌گیرد و پدید مى‌آید. قرآن کریم مى‌فرماید: لَقَد خَلَقنَا الاِنسانَ فى کَبَدٍ هر آینه انسان را در دل سختى آفریدیم. بنابراین بشر در مواجهه با سختى‌هایى که خداوند در زندگیش ایجاد مى‌کند، به مدارج انسانیّت راه مى‌یابد و به مقامات انسانى نایل مى‌شود. به بیان دیگر، شخصیّت انسانى، نتیجه‌ى مواجهه‌ى با سختى‌هاى زندگى است. (۲) - تحمّل سختى‌ها و شدائد، روح انسان را بزرگ و پرظرفیّت مى‌کند و وجود او را براى دریافت عطاهاى بزرگ‌تر خداوند آماده مى‌سازد. (۳) - بالاترین منزل سلوک، نیل به دیدار و وصال الهى است و جز با تحمّل سختى و دشوارى، به این منزل نمى‌توان راه یافت. خداى متعال مى‌فرماید: یا اَیُّهَا الاِنسانُ اِنَّکَ کادِحٌ اِلى رَبِّکَ کَدحاً فَمُلاقیهِ اى انسان! تو در سیر به سوى پروردگارت متحمّل سختى‌هاى بزرگى مى‌شوى، پس آن‌گاه به لقاء و دیدار او نایل مى‌گردى. بنابراین یکى از ثمرات دشوارى‌هاى زندگى، نیل به لقاء الله است. ادامه دارد.... 📕 شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب -
💠 برخى آثار مثبت مصائب و بلایا براى مؤمن - بخش ششم (۹) - سختى‌ها و گرفتارى‌هاى زندگى دنیوى مایه‌ى دل‌کنده شدن و رهایى از محبّت و فریفتگی دنیا و باز نماندن از یاد خدا و حرکت در جهت تعالى و کمال است. اگر زندگى دنیا خالى از مصائب و شدائد و یک پارچه شیرینى و لذّت بود، انسان به آن دل مى‌بست و در آن، جا خوش مى‌کرد و قصد اقامت مى‌نمود و از مصادیق کسانى مى‌شد که قرآن در مورد آنها فرمود: اَخلَدَ اِلَى الاَرضِ براى همیشه زمینى شد. امّا به یُمن مصائب و شدائدى که خداوند در زندگى پیش مى‌آورد، انسان از دام محبّت دنیا که سرچشمه‌ى همه‌ى زشتى‌ها و پستى‌هاست، مى‌رهد و از دنیا بیزار مى‌شود و براى عروج به مدارج کمال و عوالم بالا آمادگى پیدا مى‌کند. در حدیث قدسى است که خداوند به حضرت موسى علیه السلام وحى فرمود: یا موسى اِذا رَأَیتَ الفَقرَ مُقبِلاً فَقُل مَرحَباً بِشِعارِ الصّالِحینَ وَ اِذا رَأَیتَ الغِنى مُقبِلاً فَقُل ذَنبٌ عَجَّلَت عُقوبَتُهُ اى موسى! هرگاه مشاهده کردى فقر روى آورده است، بگو خوش آمدى اى علامت صالحان و هنگامى که دیدى ثروت روى آورده است، بگو گناهى مرتکب شده‌ام که کیفرش به‌سرعت داده شده است. یعنی ثروت سبب مشغول شدن به دنیا مى‌شود و انسان را از توجّه و پرداختن به خدا و کمالات معنوى غافل مى‌کند و باز مى‌دارد. امّا فقر مایه‌ى فراغت انسان از اشتغال به مادّیات مى‌شود و به او امکان مى‌دهد به خدا و کمالات معنوى بپردازد. بى‌مهرى‌هاى مردم با شخص نیز همین حکم را دارد. این جفاى خلق با تو در جهان گر بدانى گنج زر باشد نهان خلق را با تو کج و بدخو کند تا تو را ناچار رو آن سو کند ادامه دارد.... 📕 شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب - ۱۰
💠 آداب میهمانی💠 ▪️- ادب اقتضا مى‌کند مهمان هنگامى که بر سر سفره مى‌نشیند، به لقمه‌هاى دیگران نظر ندوزد، بلکه به غذاى خود نگاه کند. قرآن کریم مى‌فرماید: فَلیَنظُرِ الاِنسانُ اِلى طَعامِهِ: انسان باید به غذاى خودش نگاه کند. ▫️کسى که در زندگى خود را بر سر خوان رزق الهى مى‌بیند نیز نباید حواسش به چیزهایى باشد که دیگران روزیشان شده است؛ زیرا اوّلا این سبب مى‌شود به آنچه خدا به خود او عطا کرده است توجّه نکند و آنها را نبیند و از آنها لذّت نبرد. ثانیاً با نظر دوختن به آنچه دیگران در اختیار دارند و او از آنها بى‌بهره است، وجودش یک پارچه حسرت و غصّه شود. پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم مى‌فرمایند: مَن نَظَرَ اِلى ما فى اَیدِى النّاسِ طالَ حُزنُهُ هرکس به آنچه در دست دیگران است نظر بدوزد، اندوهش زیاد مى‌شود. امام صادق علیه السّلام مى‌فرمایند: اِیّاکُم اَن تَمُدّوا اَطرافَکُم اِلى ما فى اَیدى اَبناءِ الدُّنیا. فَمَن مَدَّ طَرفَهُ اِلى ذلِکَ طالَ حُزنُهُ وَ لَم یَشفِ غَیظَهُ وَ استَصغَرَ نِعمَةَ اللهِ عِندَهُ فَیَقِلُّ شُکرَهُ ِللهِ از اینکه نگاه‌هایتان را به آنچه در دست فرزندان دنیاست بدوزید، برحذر باشید. هرکس نگاهش را به آن بدوزد، اندوهش طولانى مى‌شود و خشمش درمان نمى‌گردد و نعمت خداوند را که در نزد خودش است کوچک مى‌شمارد و در نتیجه، شکرش براى خدا اندک مى‌شود. ▫️شخص قانع، چشم و دلش در پى آنچه خدا نصیبش نکرده، نیست؛ لذا نه تنها به حسرت و اندوه مبتلا نمى‌شود؛ بلکه بهترین لذّت را از آنچه خدا نصیبش نموده است، مى‌برد. ▪️۶- ادب ایجاب مى‌کند مهمان بر سر سفره از آنچه مقابلش گذارده‌اند، استفاده کند. دَله بودن، دست دراز کردن و از جلوى دیگران چیزى برداشتن، خلاف ادب و موجب خوار شدن شخص در نظر دیگران است. ▫️کسى هم که بر سر خوان رزق الهى نشسته است، به اقتضاى ادب، باید از همان چیزى که خداوند روزى‌اش کرده است بهره ببرد و به عطاى الهى و رزق خداداد خود قناعت و بسنده و از دست درازى و تعدّى به حقوق دیگران اجتناب کند. شخصى که به حقّ خداداد خویش قانع نیست و به روزى دیگران طمع مى‌ورزد و دست درازى مى‌کند، موجبات خوارى خویش را فراهم مى‌کند و کسى که قناعت مى‌ورزد، در نظر دیگران عزیز و محترم است. امیرالمؤمنین علیه السّلام مى‌فرمایند: بِالقِناعَةِ یَکونُ العِزُّ عزّتمندى در قناعت است. نیز مى‌فرمایند: عَزَّ مَن قَنَعَ وَ ذَلَّ مَن طَمَعَ آن که قناعت پیشه ساخت، عزیز شد و آن که طمع ورزید، خوار گردید. ادامه دارد.... 📕 شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب @rooshanfekr
💠 دنیا در نظر اهل معرفت ▪️اهل معرفت از یک سو دلشان در جاذبه‌ى محبّت الهى است و تنها چیزى که براى آنها مهم است و تمام اهتمامشان را در نیل به آن متمرکز کرده‌اند و در جهت آن تلاش و مجاهدت مى‌کنند، حقایق معنوى و در رأس آنها نیل به قرب و لقاء و وصال حق تعالى از راه جلب رضایت و خشنودى اوست؛ لذا بود و نبود ظواهر دنیوى براى آنها بى‌اهمّیّت است. ▪️از سوى دیگر یقین دارند که تنها آنچه تقدیر الهى است در عالم واقع مى‌شود و تنها روزى‌اى که خداوند براى شخص مقدّر نموده است به او مى‌رسد و چنانکه امام باقر علیه السلام مى‌فرمایند: ما شاءَ اللهُ کانَ وَ ما لَم یَشَأ لَم یَکُن آنچه خدا بخواهد واقع مى‌شود و آنچه نخواهد واقع نمى‌شود؛ لذا بر این باورند که دنیا و تلاش و فعّالیّت و تقلّا و کوشش دنیوى عبد چیزى جز بازى نیست. بر همین مبنا قرآن کریم مى‌فرماید: اِنَّمَا الحَیوةُ الدُّنیا لَعِبٌ زندگى دنیا منحصرآ بازى است. و نیز مى‌فرماید: وَ مَا الحَیوةُ الدُّنیا اِلّا لَعِبٌ زندگى دنیا جز بازى نیست. ▫️البتّه بازى، کار بیهوده و بى‌فایده‌اى نیست و نباید آن را ترک کرد؛ زیرا اگر شخص خوب و درست بازى کند، هم بازى شیرین مى‌شود و از آن لذّت مى‌برد و هم مانند بازى‌هاى ورزشى از قبیل فوتبال، سلامت و ورزیدگى جسم و شادابى و طراوت روان را نصیب او مى‌کند. ▪️به همین ترتیب در بازى دنیا، اگر شخص خوب و درست بازى کند، هم زندگیش شیرین و لذّت‌بخش مى‌شود و هم تکامل و تعالى معنوى و قرب به حضرت حق را نصیب وى مى‌سازد. 📕 شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب -
💠 بازى دنیا - بخش اوّل ▪️عرصه‌ى زندگى دنیوى به مثابه‌ى یک میدان بازى فوتبال است. ▪️مدرسه‌اى را تصوّر کنید که به هنگام زنگ ورزش، معلّم ورزش دانش‌آموزان را به حیاط مدرسه برده است و براى اینکه دانش‌آموزان نحوه‌ى درست زدن توپ با پا را یاد بگیرند، ابتدا آنها را به صف کرده است و خود با پا توپ را به سمت آنها روانه مى‌کند و از آنها مى‌خواهد به طرز ضربه زدن او به توپ دقّت کنند و سپس توپ به سمت هر یک از آنها رفت، او نیز در مقابل توپ واکنش نشان دهد و به همان نحو، با ضربه زدن به توپ، آن را به سمت مربّى ورزش بازگرداند. سپس مربّى ورزش قواعد و مقرّرات بازى فوتبال را، اعم از تعداد بازیکنان هر تیم، نحوه‌ى سازماندهى و تقسیم وظیفه و منطقه‌ى بازى هر یک در میدان، مدّت بازى و تخلّفات و جریمه‌ى هر تخلّف را براى آنان توضیح مى‌دهد. آن‌گاه دانش‌آموزان را به دو گروه یازده نفره تقسیم مى‌کند و توپ را در اختیار آنها قرار مى‌دهد تا بازى را آغاز کنند. خود نیز به‌عنوان داور به نظارت بر بازى آنها مشغول مى‌شود. ▪️در طول بازى، اگر بازیکنان توجّه داشته باشند که هدف صرفاً این است که از طریق آن، مقدارى فعّالیّت بدنى و جست‌وخیز کنند تا جسمى سالم و ورزیده و روحى شاداب و پرطراوت پیدا کنند و اساساً مهم نیست که در طول بازى گل بزنند یا گل بخورند و این امر در هدفى که از ورزش کردن آنها مورد نظر است کوچک‌ترین تأثیرى ندارد؛ در این صورت، بازى گرم و شادى را برگزار مى‌کنند و در طول بازى هیچ انگیزه و دلیلى براى حرص خوردن و نگرانى، یا عصبانیّت و بداخلاقى با بازیکنان تیم خود، یا به خشونت کشاندن بازى و آسیب زدن به بازیکنان تیم مقابل، یا غصّه خوردن و افسردگى از شکست، و یا نقض مقرّرات بازى و روى آوردن به خطا و جِر زدن در بازى و امثال آن ندارند. در پایان نود دقیقه هم که داور سوت پایان بازى را به صدا درمى‌آورد، بازیکنان دو تیم، دست در دست یکدیگر، با خنده و شادى و صمیمیّت و محبّت، با جسمى سالم و ورزیده و روحى شاداب و پرطراوت، زمین بازى را ترک مى‌کنند. ▪️امّا اگر بازیکنان در جریان بازى فراموش کنند که آنچه بدان مشغولند بازى است و جدّى نیست و هدف برنده شدن نمى‌باشد، بلکه ورزش کردن و سلامت و طراوت به دست آوردن است، کار را جدّى مى‌گیرند. در این صورت، هدف در نظرشان عوض مى‌شود و به جاى سلامت و ورزیدگى جسم و طراوت و شادابى روان، پیروزى بر تیم مقابل به هر قیمت ممکن هدف مى‌شود. در شرایط جدید، بازیکنان دو تیم در طول مدّت بازى، دائم نگران نتیجه‌ى نهایى‌اند و حرص و غصّه مى‌خورند و با همبازى‌هاى تیم خود، کارشان به اوقات‌ تلخى و عصبانیّت مى‌کشد و در رابطه با تیم مقابل، بازى را به خشونت مى‌کشند و سعى مى‌کنند با آسیب رساندن به بازیکنان رقیب، مانع موفّقیّت آنها شوند و بازیکنان قوى آنها را با مصدوم کردن، از میدان بازى حذف کنند و براى اینکه مى‌خواهند به هر قیمت که شده است برنده شوند، در موارد بسیارى، از مقرّرات بازى تخلّف مى‌کنند و به خطاهاى عمدى و جِر زدن و امثال آن رو مى‌آورند. در پایان نود دقیقه هم که داور سوت پایان بازى را به صدا درمى‌آورد، بازیکنان با اعصاب فرسوده و روح‌هاى آزرده و خسته از نود دقیقه اضطراب و حرص و غصّه خوردن، با کدورت خاطر از همبازى‌هاى تیم خود و با آسیب‌هاى جسمى که در اثر کشیده شدن بازى به خشونت، به بدن‌هایشان وارد آمده است، زمین بازى را ترک مى‌کنند. ▪️از دست رفتن آثار مثبت بازى و پدید آمدن این پیامدهاى تلخ، همه نتیجه‌ى این بود که فراموش کردند دارند بازى مى‌کنند و مسئله‌ى برد و باخت جدّى نیست. ▪️در بازى زندگى، مربّى و داور، خداوند، بازیکنان، انسان‌ها، توپ، حوادث و موقعیّت‌هایى که خداوند در زندگى هرکس پیش مى‌آورد و او باید در برابر آنها از خود واکنش نشان دهد، میدان بازى، تمامى عرصه‌هاى فعّالیّت‌هاى دنیوى، و مقرّرات بازى، احکام شرع است. ادامه دارد.... 📕 شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب -
💠 آثار و پیامدهاى صبر - بخش اوّل (مراتب صبر مبتدیان) نفس با صبر پیشه کردن، به‌ تدریج به آنچه خلاف میلش است عادت مى‌کند و بدین وسیله ترقّى مى‌کند. این امر در هر مرتبه از صبر به‌ نحوى واقع مى‌شود. ▪️۱- مبتلا بودن به معاصى و غوطه‌ورى در لذّت‌ها و شهوت‌هاى نفسانى، انسان را از نیل به مدارج کمال باز مى‌دارد، از نیل به مقصود محروم مى‌کند و او را به انحطاط و تنزّل به حیات حیوانى دچار مى‌سازد. مقاومت در برابر وساوس شیطانى و تمنّیات نفسانى و باز داشتن خویش از آلوده شدن به معاصى و لذّت‌جویى‌هاى حیوانى، انسان را از معرض خطر محرومیّت از کمال و مبتلا شدن به انحطاط حفظ مى‌کند. این صبر همچون مرهمى است که بر روى دُمَل چرکینى قرار مى‌دهند تا آن دُمَل برسد و آماده‌ى تخلیه شود. صبر در برابر معاصى منشأ تقواى نفس است. ▪️۲- انجام طاعات و عبادات و پرداختن به تزکیه‌ى خویش، شرط نیل به مدارج کمال است. سالک قبل از انجام طاعت و عبادت و پرداختن به تزکیه، باید دشوارى خالص ساختن نیّت خویش را متحمّل شود. در هنگام انجام عمل نیز باید بر راحت‌طلبى و تنبلى خود فائق آید و خود را به تحمّل سختى اداى عمل وادار کند. پس از انجام آن نیز مى‌بایست دشوارى ممانعت نفس از مبتلا شدن به عُجب و خودپسندى، کبر و غرور، فخر و مباهات، و ریا و خودنمایى را پذیرا شود. این صبر همانند دارویى است که روى دُمَل چرکین رسیده و آماده‌ى تخلیه قرار مى‌دهند تا چرک آن را بیرون بکشد. صبر در طاعت و عبادت منشأ انس با حضرت حق است. ▪️۳- در جریان زندگى اشخاص، خداوند، چه به دست انسان‌هاى دیگر و چه از طریق عوامل طبیعى و ماوراء طبیعى، مصائب، شدائد، محرومیّت‌ها و ناملایماتى براى آنها پیش مى‌آورد. امام صادق علیه السّلام مى‌فرمایند: ما اَفلَتَ المُؤمِنُ مِن واحِدَةٍ مِن ثَلاثٍ وَ لَرُبَّمَا اجتَمَعَتِ الثَّلاثُ عَلَیهِ. اِمّا اَن یَکونَ مَعَهُ فِى الدّارِ مَن یُغِلقُ عَلَیهِ البابَ یُؤذیهِ، اَو جارٌ یُؤذیهِ، اَو شىءٌ فى طَریقِهِ وَ حَوائِجِهِ یُؤذیهِ. وَ لَو اَنَّ مُؤمِناً عَلى قُلَّةِ جَبَلٍ لَبَعَثَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ اِلَیهِ شَیطاناً یُؤذیهِ وَ یَجعَلُ اللهُ لَهُ مِن ایمانِهِ اُنساً لا یَستَوحِشُ مَعَهُ اِلى اَحَدٍ مؤمن نمى‌تواند خود را از یکى از سه چیز برهاند و گاهى هر سه براى او جمع مى‌شود. یا شخصى با او در خانه است که در بر او مى‌بندد و آزارش مى‌کند، یا همسایه‌اى اذیّتش مى‌کند و یا چیزى در راهش و در مسیر نیازمندى‌هایش او را اذیّت مى‌کند. و اگر مؤمنى بر سر کوهى باشد، خداى عزّوجلّ شیطانى را برمى‌انگیزد تا او را اذیّت کند. و خدا از ایمانش براى او مونسى قرار مى‌دهد که از وحشت به کسى پناه نبرد. از آنجا که هیچ حادثه و رخدادى در عالم واقع نمى‌شود مگر اینکه کار خداست و از خداى حکیم هم کار عبث و بیهوده سر نمى‌زند، لذا مصائب و بلایایى که خداوند در زندگى انسان‌ها به‌وجود مى‌آورد، حکمت‌هایى دارند. حکمت گرفتارى‌هایى که خداوند بر سر راه زندگى اشخاص قرار مى‌دهد، به تناسب ویژگى‌هاى افراد، متفاوت است. امیرالمؤمنین علیه السلام مى‌فرمایند: اِنَّ البَلاءَ لِلظّالِمِ اَدَبٌ وَ لِلمُؤمِنِ امتِحانٌ وَ لِلاَنبیاءِ دَرَجَهٌ وَ لِلاَولیاءِ کَرامَةٌ بلا و گرفتارى براى ظالم، به خاطر تنبیه و تأدیب اوست و براى مؤمن، به‌منظور امتحان کردن اوست و براى پیامبران، مایه‌ى بالا رفتن درجات کمال آنهاست و براى اولیا، موجب بزرگى و کرامت آنان است. [ مصائب، شدائد، محرومیّت‌ها و گرفتارى‌هایى که خداوند به اقتضاى ربوبیّت خویش، در زندگى شخص مؤمن به‌وجود مى‌آورد، حکمت‌هاى فراوانى دارد که در بخش برخى آثار مثبت مصائب و بلایا براى مؤمن به پاره‌اى از آنها اشاره خواهیم کرد.] ▪️۴- دل نبستن بر راحت و نعمتى که در زندگى دنیوى براى شخص پیش مى‌آید و معتاد نشدن به رفاه و تنعّم در زندگى و کنترل خویش براى غوطه‌ور نشدن بیش از حد در رفاه و تنعّم و هدر ندادن عمر در لذّت‌جویى‌هاى مادّى و نیز کنترل خود از طغیان و سرکشى در اثر احساس بى‌نیازى، برخوردارى و توانمندى، مستلزم تحمّل دشوارى‌هایى است که چهارمین مرتبه‌ى صبر را تشکیل مى‌دهد. صبر در نعمت و راحت سبب رهایى شخص از جاذبه‌ى دنیا و اسارت عالم طبیعت و آمادگى او براى عروج و راه یافتن به عوالم بالاست. ادامه دارد.... 📕 شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب - ۳
💠 برخى آثار مثبت مصائب و بلایا براى مؤمن - بخش اوّل مصائب، شدائد، محرومیّت‌ها و گرفتارى‌هایى که خداوند به اقتضاى ربوبیّت خویش، در زندگى شخص مؤمن به‌وجود مى‌آورد، حکمت‌هاى فراوانى دارد که به پاره‌اى از آنها اشاره مى‌کنیم. (۱) - انسانیّت انسان در دل سختى‌ها شکل مى‌گیرد و پدید مى‌آید. قرآن کریم مى‌فرماید: لَقَد خَلَقنَا الاِنسانَ فى کَبَدٍ هر آینه انسان را در دل سختى آفریدیم. بنابراین بشر در مواجهه با سختى‌هایى که خداوند در زندگیش ایجاد مى‌کند، به مدارج انسانیّت راه مى‌یابد و به مقامات انسانى نایل مى‌شود. به بیان دیگر، شخصیّت انسانى، نتیجه‌ى مواجهه‌ى با سختى‌هاى زندگى است. (۲) - تحمّل سختى‌ها و شدائد، روح انسان را بزرگ و پرظرفیّت مى‌کند و وجود او را براى دریافت عطاهاى بزرگ‌تر خداوند آماده مى‌سازد. (۳) - بالاترین منزل سلوک، نیل به دیدار و وصال الهى است و جز با تحمّل سختى و دشوارى، به این منزل نمى‌توان راه یافت. خداى متعال مى‌فرماید: یا اَیُّهَا الاِنسانُ اِنَّکَ کادِحٌ اِلى رَبِّکَ کَدحاً فَمُلاقیهِ اى انسان! تو در سیر به سوى پروردگارت متحمّل سختى‌هاى بزرگى مى‌شوى، پس آن‌گاه به لقاء و دیدار او نایل مى‌گردى. بنابراین یکى از ثمرات دشوارى‌هاى زندگى، نیل به لقاء الله است. ادامه دارد.... 📕 شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب -
💠 برخى آثار مثبت مصائب و بلایا براى مؤمن - بخش ششم (۹) - سختى‌ها و گرفتارى‌هاى زندگى دنیوى مایه‌ى دل‌کنده شدن و رهایى از محبّت و فریفتگی دنیا و باز نماندن از یاد خدا و حرکت در جهت تعالى و کمال است. اگر زندگى دنیا خالى از مصائب و شدائد و یک پارچه شیرینى و لذّت بود، انسان به آن دل مى‌بست و در آن، جا خوش مى‌کرد و قصد اقامت مى‌نمود و از مصادیق کسانى مى‌شد که قرآن در مورد آنها فرمود: اَخلَدَ اِلَى الاَرضِ براى همیشه زمینى شد. امّا به یُمن مصائب و شدائدى که خداوند در زندگى پیش مى‌آورد، انسان از دام محبّت دنیا که سرچشمه‌ى همه‌ى زشتى‌ها و پستى‌هاست، مى‌رهد و از دنیا بیزار مى‌شود و براى عروج به مدارج کمال و عوالم بالا آمادگى پیدا مى‌کند. در حدیث قدسى است که خداوند به حضرت موسى علیه السلام وحى فرمود: یا موسى اِذا رَأَیتَ الفَقرَ مُقبِلاً فَقُل مَرحَباً بِشِعارِ الصّالِحینَ وَ اِذا رَأَیتَ الغِنى مُقبِلاً فَقُل ذَنبٌ عَجَّلَت عُقوبَتُهُ اى موسى! هرگاه مشاهده کردى فقر روى آورده است، بگو خوش آمدى اى علامت صالحان و هنگامى که دیدى ثروت روى آورده است، بگو گناهى مرتکب شده‌ام که کیفرش به‌سرعت داده شده است. یعنی ثروت سبب مشغول شدن به دنیا مى‌شود و انسان را از توجّه و پرداختن به خدا و کمالات معنوى غافل مى‌کند و باز مى‌دارد. امّا فقر مایه‌ى فراغت انسان از اشتغال به مادّیات مى‌شود و به او امکان مى‌دهد به خدا و کمالات معنوى بپردازد. بى‌مهرى‌هاى مردم با شخص نیز همین حکم را دارد. این جفاى خلق با تو در جهان گر بدانى گنج زر باشد نهان خلق را با تو کج و بدخو کند تا تو را ناچار رو آن سو کند ادامه دارد.... 📕 شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب - @rooshanfekr
💠 منشأ زهد - بخش دوّم ▫️آنچه به بى‌رغبتى به دنیا و آزاد شدن از اسارت آن کمک مى‌کند، دقّت کردن در چهرۀ فریباى دنیاست؛ زیرا در اثر این دقّت، روشن مى‌شود که تمام جذّابیّت و دل‌فریبى دنیا، ناشى از پوشیده بودن چهرۀ زشت و نفرت‌انگیزش در زیر نقابى است که با آرایش‌هاى ماهرانه، براى خویش فراهم ساخته است. با دقّت در مورد دنیا مى‌توان دریافت که : ▪️۱- دنیایى که همچون نوعروسى جوان و پرطراوت جلوه مى‌کند، پیرکفتارى کهنسال و عفریته‌اى است که عمرى به درازاى تاریخ دارد. ▪️۲- دنیا معشوقه‌اى هرزه و هرجایى است و به هیچ یک از عاشقانش وفادار نیست و به همۀ آنها خیانت مى‌کند و هر روز خود را در آغوش کسى مى‌افکند و در اختیار او قرار مى‌دهد. ▪️۳- دنیا معشوقه‌اى عاشق‌کش است و هیچ یک از عاشقانش را زنده باقى نمى‌گذارد. ▪️۴- این معشوقه، عاشقانش را به‌ آسانى و بى‌درد از بین نمى‌برد؛ بلکه آنها را با زجر و شکنجه از پا درمى‌آورد. عاشقان دنیا از سه حال خارج نیستند؛ یا عاشق چیزى از دنیایند که در اختیارشان نیست و به آن دسترسى ندارند؛ که در این صورت، حسرتِ نداشتن، آنها را زجر و شکنجه مى‌دهد و از پا درمى‌آورد. یا عاشق چیزى از دنیایند که در اختیار دارند؛ که در این صورت، نگرانىِ از دست رفتن آن، آرامش را از آنها سلب مى‌کند و ایشان را از پا درمى‌آورد. و یا اینکه عاشق چیزى از دنیایند که قبلا در اختیار داشتند و اکنون از دستشان رفته است؛ که در این صورت، غصّۀ از دست دادن آن، آنها را زجر مى‌دهد و از پا درمى‌آورد. ▪️۵- دنیا معشوقه‌اى ناپایدار و در معرض نابودى و زوال است و کسى که عاشق چیزى از دنیا شده است، این امکان را ندارد که معشوق خود را همیشه در اختیار داشته باشد؛ زیرا گذر زمان آن را مى‌فرساید و از بین مى‌برد. ▪️۶- دنیا معشوقه‌اى است که عاشقانش را به جان هم مى‌اندازد و مایۀ کینه و عداوت بین انسان‌ها مى‌شود. زیرا برخلاف معنویّات، که برخوردارى هرکس از آنها به هیچ وجه مزاحم و مانع برخوردارى دیگران نیست، مادیّات و امور دنیوى، محدودند و با برخوردار شدن کسى، دیگران از دسترسى به آن محروم مى‌شوند. لذا عاشقان دنیا براى دسترسى به آن با یکدیگر رقابت مى‌کنند و کینۀ یکدیگر را به دل مى‌گیرند و اگر لازم باشد، در راه رسیدن به معشوق خود، رقیب را از پا درمى‌آورند. تمام کشمکش‌ها و ظلم و جنایات عالم، معلول دنیاطلبى انسان‌هاست. ▪️۷- دنیا معشوقه‌اى است که عشقش مایه و سرچشمۀ همۀ آلودگى‌ها و پلیدى‌هاست و تمامى افکار زشت، روحیّات پلید، اخلاق ناپسند و کردارهاى ناشایست، زاییدۀ محبّت به آن است. ▫️با پى بردن به ماهیّت نفرت‌انگیز دنیا، جایى براى دل‌باختن و رغبت نمودن به آن باقى نمى‌ماند و زهدى که در اثر محبّت به خدا به وجود آمده بود، به حدّ کمال خود مى‌رسد. 📕 شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب -
💠 دنیا در نظر اهل معرفت ▪️اهل معرفت از یک سو دلشان در جاذبه‌ى محبّت الهى است و تنها چیزى که براى آنها مهم است و تمام اهتمامشان را در نیل به آن متمرکز کرده‌اند و در جهت آن تلاش و مجاهدت مى‌کنند، حقایق معنوى و در رأس آنها نیل به قرب و لقاء و وصال حق تعالى از راه جلب رضایت و خشنودى اوست؛ لذا بود و نبود ظواهر دنیوى براى آنها بى‌اهمّیّت است. ▪️از سوى دیگر یقین دارند که تنها آنچه تقدیر الهى است در عالم واقع مى‌شود و تنها روزى‌اى که خداوند براى شخص مقدّر نموده است به او مى‌رسد و چنانکه امام باقر علیه السلام مى‌فرمایند: ما شاءَ اللهُ کانَ وَ ما لَم یَشَأ لَم یَکُن آنچه خدا بخواهد واقع مى‌شود و آنچه نخواهد واقع نمى‌شود؛ لذا بر این باورند که دنیا و تلاش و فعّالیّت و تقلّا و کوشش دنیوى عبد چیزى جز بازى نیست. بر همین مبنا قرآن کریم مى‌فرماید: اِنَّمَا الحَیوةُ الدُّنیا لَعِبٌ زندگى دنیا منحصرآ بازى است. و نیز مى‌فرماید: وَ مَا الحَیوةُ الدُّنیا اِلّا لَعِبٌ زندگى دنیا جز بازى نیست. ▫️البتّه بازى، کار بیهوده و بى‌فایده‌اى نیست و نباید آن را ترک کرد؛ زیرا اگر شخص خوب و درست بازى کند، هم بازى شیرین مى‌شود و از آن لذّت مى‌برد و هم مانند بازى‌هاى ورزشى از قبیل فوتبال، سلامت و ورزیدگى جسم و شادابى و طراوت روان را نصیب او مى‌کند. ▪️به همین ترتیب در بازى دنیا، اگر شخص خوب و درست بازى کند، هم زندگیش شیرین و لذّت‌بخش مى‌شود و هم تکامل و تعالى معنوى و قرب به حضرت حق را نصیب وى مى‌سازد. 📕 شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب - @rooshanfekr
💠 بازى دنیا - بخش اوّل ▪️عرصه‌ى زندگى دنیوى به مثابه‌ى یک میدان بازى فوتبال است. ▪️مدرسه‌اى را تصوّر کنید که به هنگام زنگ ورزش، معلّم ورزش دانش‌آموزان را به حیاط مدرسه برده است و براى اینکه دانش‌آموزان نحوه‌ى درست زدن توپ با پا را یاد بگیرند، ابتدا آنها را به صف کرده است و خود با پا توپ را به سمت آنها روانه مى‌کند و از آنها مى‌خواهد به طرز ضربه زدن او به توپ دقّت کنند و سپس توپ به سمت هر یک از آنها رفت، او نیز در مقابل توپ واکنش نشان دهد و به همان نحو، با ضربه زدن به توپ، آن را به سمت مربّى ورزش بازگرداند. سپس مربّى ورزش قواعد و مقرّرات بازى فوتبال را، اعم از تعداد بازیکنان هر تیم، نحوه‌ى سازماندهى و تقسیم وظیفه و منطقه‌ى بازى هر یک در میدان، مدّت بازى و تخلّفات و جریمه‌ى هر تخلّف را براى آنان توضیح مى‌دهد. آن‌گاه دانش‌آموزان را به دو گروه یازده نفره تقسیم مى‌کند و توپ را در اختیار آنها قرار مى‌دهد تا بازى را آغاز کنند. خود نیز به‌عنوان داور به نظارت بر بازى آنها مشغول مى‌شود. ▪️در طول بازى، اگر بازیکنان توجّه داشته باشند که هدف صرفاً این است که از طریق آن، مقدارى فعّالیّت بدنى و جست‌وخیز کنند تا جسمى سالم و ورزیده و روحى شاداب و پرطراوت پیدا کنند و اساساً مهم نیست که در طول بازى گل بزنند یا گل بخورند و این امر در هدفى که از ورزش کردن آنها مورد نظر است کوچک‌ترین تأثیرى ندارد؛ در این صورت، بازى گرم و شادى را برگزار مى‌کنند و در طول بازى هیچ انگیزه و دلیلى براى حرص خوردن و نگرانى، یا عصبانیّت و بداخلاقى با بازیکنان تیم خود، یا به خشونت کشاندن بازى و آسیب زدن به بازیکنان تیم مقابل، یا غصّه خوردن و افسردگى از شکست، و یا نقض مقرّرات بازى و روى آوردن به خطا و جِر زدن در بازى و امثال آن ندارند. در پایان نود دقیقه هم که داور سوت پایان بازى را به صدا درمى‌آورد، بازیکنان دو تیم، دست در دست یکدیگر، با خنده و شادى و صمیمیّت و محبّت، با جسمى سالم و ورزیده و روحى شاداب و پرطراوت، زمین بازى را ترک مى‌کنند. ▪️امّا اگر بازیکنان در جریان بازى فراموش کنند که آنچه بدان مشغولند بازى است و جدّى نیست و هدف برنده شدن نمى‌باشد، بلکه ورزش کردن و سلامت و طراوت به دست آوردن است، کار را جدّى مى‌گیرند. در این صورت، هدف در نظرشان عوض مى‌شود و به جاى سلامت و ورزیدگى جسم و طراوت و شادابى روان، پیروزى بر تیم مقابل به هر قیمت ممکن هدف مى‌شود. در شرایط جدید، بازیکنان دو تیم در طول مدّت بازى، دائم نگران نتیجه‌ى نهایى‌اند و حرص و غصّه مى‌خورند و با همبازى‌هاى تیم خود، کارشان به اوقات‌ تلخى و عصبانیّت مى‌کشد و در رابطه با تیم مقابل، بازى را به خشونت مى‌کشند و سعى مى‌کنند با آسیب رساندن به بازیکنان رقیب، مانع موفّقیّت آنها شوند و بازیکنان قوى آنها را با مصدوم کردن، از میدان بازى حذف کنند و براى اینکه مى‌خواهند به هر قیمت که شده است برنده شوند، در موارد بسیارى، از مقرّرات بازى تخلّف مى‌کنند و به خطاهاى عمدى و جِر زدن و امثال آن رو مى‌آورند. در پایان نود دقیقه هم که داور سوت پایان بازى را به صدا درمى‌آورد، بازیکنان با اعصاب فرسوده و روح‌هاى آزرده و خسته از نود دقیقه اضطراب و حرص و غصّه خوردن، با کدورت خاطر از همبازى‌هاى تیم خود و با آسیب‌هاى جسمى که در اثر کشیده شدن بازى به خشونت، به بدن‌هایشان وارد آمده است، زمین بازى را ترک مى‌کنند. ▪️از دست رفتن آثار مثبت بازى و پدید آمدن این پیامدهاى تلخ، همه نتیجه‌ى این بود که فراموش کردند دارند بازى مى‌کنند و مسئله‌ى برد و باخت جدّى نیست. ▪️در بازى زندگى، مربّى و داور، خداوند، بازیکنان، انسان‌ها، توپ، حوادث و موقعیّت‌هایى که خداوند در زندگى هرکس پیش مى‌آورد و او باید در برابر آنها از خود واکنش نشان دهد، میدان بازى، تمامى عرصه‌هاى فعّالیّت‌هاى دنیوى، و مقرّرات بازى، احکام شرع است. ادامه دارد.... 📕 شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب - @rooshanfekr
💠 برخى آثار مثبت مصائب و بلایا براى مؤمن - بخش اوّل مصائب، شدائد، محرومیّت‌ها و گرفتارى‌هایى که خداوند به اقتضاى ربوبیّت خویش، در زندگى شخص مؤمن به‌وجود مى‌آورد، حکمت‌هاى فراوانى دارد که به پاره‌اى از آنها اشاره مى‌کنیم. (۱) - انسانیّت انسان در دل سختى‌ها شکل مى‌گیرد و پدید مى‌آید. قرآن کریم مى‌فرماید: لَقَد خَلَقنَا الاِنسانَ فى کَبَدٍ هر آینه انسان را در دل سختى آفریدیم. بنابراین بشر در مواجهه با سختى‌هایى که خداوند در زندگیش ایجاد مى‌کند، به مدارج انسانیّت راه مى‌یابد و به مقامات انسانى نایل مى‌شود. به بیان دیگر، شخصیّت انسانى، نتیجه‌ى مواجهه‌ى با سختى‌هاى زندگى است. (۲) - تحمّل سختى‌ها و شدائد، روح انسان را بزرگ و پرظرفیّت مى‌کند و وجود او را براى دریافت عطاهاى بزرگ‌تر خداوند آماده مى‌سازد. (۳) - بالاترین منزل سلوک، نیل به دیدار و وصال الهى است و جز با تحمّل سختى و دشوارى، به این منزل نمى‌توان راه یافت. خداى متعال مى‌فرماید: یا اَیُّهَا الاِنسانُ اِنَّکَ کادِحٌ اِلى رَبِّکَ کَدحاً فَمُلاقیهِ اى انسان! تو در سیر به سوى پروردگارت متحمّل سختى‌هاى بزرگى مى‌شوى، پس آن‌گاه به لقاء و دیدار او نایل مى‌گردى. بنابراین یکى از ثمرات دشوارى‌هاى زندگى، نیل به لقاء الله است. ادامه دارد.... 📕 شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب @rooshanfekr
💠 منشأ زهد - بخش دوّم ▫️آنچه به بى‌رغبتى به دنیا و آزاد شدن از اسارت آن کمک مى‌کند، دقّت کردن در چهرۀ فریباى دنیاست؛ زیرا در اثر این دقّت، روشن مى‌شود که تمام جذّابیّت و دل‌فریبى دنیا، ناشى از پوشیده بودن چهرۀ زشت و نفرت‌انگیزش در زیر نقابى است که با آرایش‌هاى ماهرانه، براى خویش فراهم ساخته است. با دقّت در مورد دنیا مى‌توان دریافت که : ▪️۱- دنیایى که همچون نوعروسى جوان و پرطراوت جلوه مى‌کند، پیرکفتارى کهنسال و عفریته‌اى است که عمرى به درازاى تاریخ دارد. ▪️۲- دنیا معشوقه‌اى هرزه و هرجایى است و به هیچ یک از عاشقانش وفادار نیست و به همۀ آنها خیانت مى‌کند و هر روز خود را در آغوش کسى مى‌افکند و در اختیار او قرار مى‌دهد. ▪️۳- دنیا معشوقه‌اى عاشق‌کش است و هیچ یک از عاشقانش را زنده باقى نمى‌گذارد. ▪️۴- این معشوقه، عاشقانش را به‌ آسانى و بى‌درد از بین نمى‌برد؛ بلکه آنها را با زجر و شکنجه از پا درمى‌آورد. عاشقان دنیا از سه حال خارج نیستند؛ یا عاشق چیزى از دنیایند که در اختیارشان نیست و به آن دسترسى ندارند؛ که در این صورت، حسرتِ نداشتن، آنها را زجر و شکنجه مى‌دهد و از پا درمى‌آورد. یا عاشق چیزى از دنیایند که در اختیار دارند؛ که در این صورت، نگرانىِ از دست رفتن آن، آرامش را از آنها سلب مى‌کند و ایشان را از پا درمى‌آورد. و یا اینکه عاشق چیزى از دنیایند که قبلا در اختیار داشتند و اکنون از دستشان رفته است؛ که در این صورت، غصّۀ از دست دادن آن، آنها را زجر مى‌دهد و از پا درمى‌آورد. ▪️۵- دنیا معشوقه‌اى ناپایدار و در معرض نابودى و زوال است و کسى که عاشق چیزى از دنیا شده است، این امکان را ندارد که معشوق خود را همیشه در اختیار داشته باشد؛ زیرا گذر زمان آن را مى‌فرساید و از بین مى‌برد. ▪️۶- دنیا معشوقه‌اى است که عاشقانش را به جان هم مى‌اندازد و مایۀ کینه و عداوت بین انسان‌ها مى‌شود. زیرا برخلاف معنویّات، که برخوردارى هرکس از آنها به هیچ وجه مزاحم و مانع برخوردارى دیگران نیست، مادیّات و امور دنیوى، محدودند و با برخوردار شدن کسى، دیگران از دسترسى به آن محروم مى‌شوند. لذا عاشقان دنیا براى دسترسى به آن با یکدیگر رقابت مى‌کنند و کینۀ یکدیگر را به دل مى‌گیرند و اگر لازم باشد، در راه رسیدن به معشوق خود، رقیب را از پا درمى‌آورند. تمام کشمکش‌ها و ظلم و جنایات عالم، معلول دنیاطلبى انسان‌هاست. ▪️۷- دنیا معشوقه‌اى است که عشقش مایه و سرچشمۀ همۀ آلودگى‌ها و پلیدى‌هاست و تمامى افکار زشت، روحیّات پلید، اخلاق ناپسند و کردارهاى ناشایست، زاییدۀ محبّت به آن است. ▫️با پى بردن به ماهیّت نفرت‌انگیز دنیا، جایى براى دل‌باختن و رغبت نمودن به آن باقى نمى‌ماند و زهدى که در اثر محبّت به خدا به وجود آمده بود، به حدّ کمال خود مى‌رسد. 📕 شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب - @rooshanfekr
💠 برخى آثار مثبت مصائب و بلایا براى مؤمن - بخش اوّل مصائب، شدائد، محرومیّت‌ها و گرفتارى‌هایى که خداوند به اقتضاى ربوبیّت خویش، در زندگى شخص مؤمن به‌وجود مى‌آورد، حکمت‌هاى فراوانى دارد که به پاره‌اى از آنها اشاره مى‌کنیم. (۱) - انسانیّت انسان در دل سختى‌ها شکل مى‌گیرد و پدید مى‌آید. قرآن کریم مى‌فرماید: لَقَد خَلَقنَا الاِنسانَ فى کَبَدٍ هر آینه انسان را در دل سختى آفریدیم. بنابراین بشر در مواجهه با سختى‌هایى که خداوند در زندگیش ایجاد مى‌کند، به مدارج انسانیّت راه مى‌یابد و به مقامات انسانى نایل مى‌شود. به بیان دیگر، شخصیّت انسانى، نتیجه‌ى مواجهه‌ى با سختى‌هاى زندگى است. (۲) - تحمّل سختى‌ها و شدائد، روح انسان را بزرگ و پرظرفیّت مى‌کند و وجود او را براى دریافت عطاهاى بزرگ‌تر خداوند آماده مى‌سازد. (۳) - بالاترین منزل سلوک، نیل به دیدار و وصال الهى است و جز با تحمّل سختى و دشوارى، به این منزل نمى‌توان راه یافت. خداى متعال مى‌فرماید: یا اَیُّهَا الاِنسانُ اِنَّکَ کادِحٌ اِلى رَبِّکَ کَدحاً فَمُلاقیهِ اى انسان! تو در سیر به سوى پروردگارت متحمّل سختى‌هاى بزرگى مى‌شوى، پس آن‌گاه به لقاء و دیدار او نایل مى‌گردى. بنابراین یکى از ثمرات دشوارى‌هاى زندگى، نیل به لقاء الله است. ادامه دارد.... 📕 شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب @rooshanfekr
💠 منشأ زهد - بخش دوّم ▫️آنچه به بى‌رغبتى به دنیا و آزاد شدن از اسارت آن کمک مى‌کند، دقّت کردن در چهرۀ فریباى دنیاست؛ زیرا در اثر این دقّت، روشن مى‌شود که تمام جذّابیّت و دل‌فریبى دنیا، ناشى از پوشیده بودن چهرۀ زشت و نفرت‌انگیزش در زیر نقابى است که با آرایش‌هاى ماهرانه، براى خویش فراهم ساخته است. با دقّت در مورد دنیا مى‌توان دریافت که : ▪️۱- دنیایى که همچون نوعروسى جوان و پرطراوت جلوه مى‌کند، پیرکفتارى کهنسال و عفریته‌اى است که عمرى به درازاى تاریخ دارد. ▪️۲- دنیا معشوقه‌اى هرزه و هرجایى است و به هیچ یک از عاشقانش وفادار نیست و به همۀ آنها خیانت مى‌کند و هر روز خود را در آغوش کسى مى‌افکند و در اختیار او قرار مى‌دهد. ▪️۳- دنیا معشوقه‌اى عاشق‌کش است و هیچ یک از عاشقانش را زنده باقى نمى‌گذارد. ▪️۴- این معشوقه، عاشقانش را به‌ آسانى و بى‌درد از بین نمى‌برد؛ بلکه آنها را با زجر و شکنجه از پا درمى‌آورد. عاشقان دنیا از سه حال خارج نیستند؛ یا عاشق چیزى از دنیایند که در اختیارشان نیست و به آن دسترسى ندارند؛ که در این صورت، حسرتِ نداشتن، آنها را زجر و شکنجه مى‌دهد و از پا درمى‌آورد. یا عاشق چیزى از دنیایند که در اختیار دارند؛ که در این صورت، نگرانىِ از دست رفتن آن، آرامش را از آنها سلب مى‌کند و ایشان را از پا درمى‌آورد. و یا اینکه عاشق چیزى از دنیایند که قبلا در اختیار داشتند و اکنون از دستشان رفته است؛ که در این صورت، غصّۀ از دست دادن آن، آنها را زجر مى‌دهد و از پا درمى‌آورد. ▪️۵- دنیا معشوقه‌اى ناپایدار و در معرض نابودى و زوال است و کسى که عاشق چیزى از دنیا شده است، این امکان را ندارد که معشوق خود را همیشه در اختیار داشته باشد؛ زیرا گذر زمان آن را مى‌فرساید و از بین مى‌برد. ▪️۶- دنیا معشوقه‌اى است که عاشقانش را به جان هم مى‌اندازد و مایۀ کینه و عداوت بین انسان‌ها مى‌شود. زیرا برخلاف معنویّات، که برخوردارى هرکس از آنها به هیچ وجه مزاحم و مانع برخوردارى دیگران نیست، مادیّات و امور دنیوى، محدودند و با برخوردار شدن کسى، دیگران از دسترسى به آن محروم مى‌شوند. لذا عاشقان دنیا براى دسترسى به آن با یکدیگر رقابت مى‌کنند و کینۀ یکدیگر را به دل مى‌گیرند و اگر لازم باشد، در راه رسیدن به معشوق خود، رقیب را از پا درمى‌آورند. تمام کشمکش‌ها و ظلم و جنایات عالم، معلول دنیاطلبى انسان‌هاست. ▪️۷- دنیا معشوقه‌اى است که عشقش مایه و سرچشمۀ همۀ آلودگى‌ها و پلیدى‌هاست و تمامى افکار زشت، روحیّات پلید، اخلاق ناپسند و کردارهاى ناشایست، زاییدۀ محبّت به آن است. ▫️با پى بردن به ماهیّت نفرت‌انگیز دنیا، جایى براى دل‌باختن و رغبت نمودن به آن باقى نمى‌ماند و زهدى که در اثر محبّت به خدا به وجود آمده بود، به حدّ کمال خود مى‌رسد. 📕 شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب - @rooshanfekr