eitaa logo
مجله دینی نکته‌های ناب مهدوی
2.5هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
6.7هزار ویدیو
355 فایل
💎معجزه کلام را در خوب‌شدن حالتان را دراین کانال ببینید. 💎کم‌کردن #حسرت #یوم‌الحساب مد نظر است. 💎غذای روحتان راازاین کانال دریافت کنید. 💎بامداومت برعمل نورانی #اهلیت و #علاقه به این کانال ایجاد می‌شود. http://eitaa.com/joinchat/2906521606C41e5b9fe8b
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5836672654739769967.mp3
2.13M
🏴 (ع) ♨️معنویت امام محمد باقر(ع) 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام @rooshanfekr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دین و دنیا۱۱_1_1.mp3
3.79M
💎امَّا زُهْدُكَ فِي الدُّنْيَا فَتَعَجَّلْتَ رَاحَةَ نَفْسِكَ 💎نِعْمَ الْمالُ ألصّالِحُ لِلرَّجُلِ الصّالِحِ ✅مجله علمی نکته‌های ناب مهدوی @rooshanfekr
انسان شناسی ۹۷.mp3
11.31M
۹۷ (ره) ✖️ کار برای خدا، یا برای برنده شدن خودم؟ ✖️ کار برای رفع مشکلات دیگران یا دیده شدن خودم؟ ✖️ اثبات حرف خودم، یا عمل به حرفی که درست و منطقی است؟ مسئله این است ؛ زندگی من برای فربه شدن هزینه می‌شود، با برای تکامل ؟ 🌟🌟🌟 @rooshanfekr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠آیت الله شبیری زنجانی میفرمودند: ( در شصت -هفتاد سال قبل سه تا موسی در قم بوده اند دوست و رفیق.یکی سید موسی صدر. یکی سید موسی شبیری و دیگری شیخ موسی قمی فرزند شیخ علی زاهد قمی): مرتاضی از هند به قم آمده بود و ادعاهای عجیبی داشت.از جمله اینکه می گفت می توانم انسان ها را با نیروی روحم از زمین بلند کنم. .. و راست می گفت.تعدادی از مردم را بلند کرده بود. روزی در مجمع ما آمد. دوستم سید موسی صدر -بعدها:امام موسی صدر- گفت: اگر می توانی مرا از زمین بلند کن.مرتاض گفت درون آن سینی -که بزرگ هم بود- بنشین.ما با خود فکر کردیم سید موسی حالا وردی ذکری چیزی می گوید و جادوگری این مرتاض را باطل و ویران می کنم.اما مرتاض کمی تلاش کرد و آقا موسی را با سینی حدود یک متر به هوا برد. وقتی قضیه تمام شد ما سید موسی صدر را-که جوانی نو خط بود- سرزنش کردیم که این چه کاری بود کردی؟ چرا آبروی ماها را بردی. سید گفت: می خواستم طلسمش را بشکنم. ولی هر چه تلاش کردم گویی مرا بسته بودند و نمی توانستم از روی سینی به زمین بپرم. مرتاض را نزد استاد خود علامه طباطبایی تبریزی بردیم. ما که جمعی از شاگردان علامه بودیم و برخی هایمان گویی خود را باخته بودند و بعضی با کمال وقار و اطمینان نفس به همراه این مرتاض به منزل علامه رفتیم.وارد اتاق علامه شدیم. با روی خوش از ما شاگردانش استقبال و برخورد کرد و در گوشه ای نشست. گفتیم که این مرتاض از هند امده و کارهای خارق العاده می کند و برخی نمونه هایش را هم ما دیده ایم. علامه فرمود: مثلا چه کارهایی؟ گفتیم مثلا انسان را روی هوا بلند می کند. هیچ تعجبی در علامه بر انگیخته نشد و فرمودند خب نشان دهد. مرتاض گفت: به ایشان بگویید می خواهد تا ایشان را بلند کنم؟ وقتی به علامه گفتیم ایشان فرمود انجام دهد. من همینطور که مشغول نوشتن بودم به نوشتنم ادامه می دهم و او کار خودش را بکند. مرتاض مقداری دم و دستگاهش را در اورد و اورادی می خواند و مدتی کارهایش طول کشید. علامه هم کماکان سرش روی کاغذ بود و کنار دیوار نشسته بود و مشغول نوشتن. مدتی گذشت یک دفعه علامه سر خود را بالا آورد و نگاهی به مرتاض کرد و دوباره سرش را پایین انداخته و مشغول نوشتن شد. مرتاض در هم شد اما دوباره ادامه داد. اوراد و اذکاری می خواند که ما نمی فهمیدیم و اداها و اطواری هم در می اورد. مدتی گذشت دوباره علامه سرش را لحظه ای بالا اورده و نظری به چشمان مرتاض انداخت و دوباره مشغول نوشتن شد. مرتاض که آثار ناراحتی در چهره اش موج می زد و عصبی هم شده بود که نتوانسته بود علامه را از زمین بلند کند باز هم ادامه داد و این بار کارهایش بیشتر طول کشید. علامه در مرحله سوم نگاهش را به او دوخت و اندکی طول داد. مرتاض پا شد و وسایل خود را جمع کرد و بیرون رفت.با سراسیمه گی و التهاب. برخی از ماها پی اش رفتیم و از وی پرسیدیم چه شد؟ نتوانستی؟ با عصبانیت گفت من تمام نیرو و توان خود را بکار گرفتم تا روح وی را تسخیر کنم و بعد او را از زمین بلند کنم ونهایتا ایشان نگاهی به من کردند و تمام اورادم باطل شد و کارهایم نقش بر آب . به علاوه نفوذ نگاهشان جوری بود که کم مانده بود قبض روح شوم. مثل اینکه کسی گلوی مرا گرفته و کم مانده بود خفه شوم. دفعه ی دوم سعی بیشتری کردم ولی ایشان با یک نگاه کوتاه دوباره کم مانده بود جان مرا بگیرد. دفعه ی سوم نهایت درجه ی تلاشم را و هر چه بلد بودم به کار بردم تا تسخیرش کنم ولی این بار هم جوری نگاه کرد که احساس خفگی و اینکه کسی گلوی مرا می فشرد از دو دفعه ی قبل بیشتر شد و این بود که فهمیدم این روح را نمی توان تسخیر کرد و خیلی عظمت دارد. مرتاض که از شکست خوردنش ناراحت بود و قدرت روحی یکی از پروردگان مکتب امام جعفر صادق و امام زمان علیهما السلام را دیده بود همان شب از قم رفت و تمام برنامه هایش به هم ریخت. ارادت ما هم به علامه ی طباطبایی-علیه الرحمه- بیشتر از قبل شد. 📚کتاب داستان راستان @rooshanfekr
انسان شناسی ۲۸۰.mp3
11.44M
۲۸۰ ✘ من نمی‌خوام بیفتم توی جاده خاکی! ✘ من نمی‌خوام به خودم بیام ببینم خودمو ارزون فروختم و نفهمیدم! ✘ من نمی‌خوام تازه وقت مردن بفهمم، آماده نیستم! ✘ من نمی‌خوام از مسیر مستقیم کج بشم و نفهمم! چجوری مراقب خودم باشم؟ @rooshanfekr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 "با همه ارتباط برقرار کنید." 🔘 سخنانی ناب و شنیدنی از سردار دلها شهید حاج قاسم سلیمانی @rooshanfekr
18.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 زنان ۴۰ ساله امروز مانند دختران ۲۰ ساله قدرت باروری دارند! خیلی ها نگران این مساله هستند که آیا در سنین ۴۰سال به بالا میشه اقدام به فرزند آوری کرد یا نه؟ از زبان بشنویم... ضمن اینکه در اروپا یک واژه ای داریم به نام گلدن بی بی یعنی بچه های طلایی(نوزادان طلایی) این کلمه به نوزادانی اطلاق میشه که در سنین۴۰سال و بیشتر به دنیا میان چون سن ۴۰سال از نظر ادبیات دینی ما سن عقل و تکامل هست. از نظر جسمی هم سنی هست که کامل ترین و سالم ترین شرایط خودش قرار داره و این بچه هایی که بعد از ۴۰سالگیِ مادر به دنیا میان، بچه های خیلی باهوش و با قوت و قوی تری هستند. @rooshanfekr