eitaa logo
فقه روز | محسن‌ابراهیمی
2.4هزار دنبال‌کننده
721 عکس
175 ویدیو
8 فایل
دروس و یادداشت‌های محسن ابراهیمی @ebrahimi845
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از المرسلات
| ما همه عاشق اوییم چه کوچک چه بزرگ حضرت امام (ره)، در مواضع متعددی از آثار خود برهانی را بر اساس گزاره ای فطری، بر اثبات خداوند متعال، اقامه میکنند. تقریبا بهترین جایی که این برهان را تقریر میفرمایند و آن را منتسب به استاد خود، مرحوم شاه آبادی میکنند، در کتاب شریف چهل حدیث است. برهان ایشان، از جمله براهین تنبیهی است. چون این برهان متخذ از احکام بدیهی فطرت است. این برهان دارای دو مقدمه است: صغری: هر انسانی عاشق کمال مطلق است (این گزاره فطری و در واقع اساس فطریات است) کبری: هر عشقی، نیازمند به معشوق است. نتیجه اینکه معشوق (کمال مطلق) موجود است. این برهان از آیه "قضی ربک الا تعبدوا الا ایاه" نیز بدست می آید. این برهان، معمولا از حیث نتیجه آن و یا از حیث بدیهی بودن اثبات خداوند متعال و یا از جهات معرفت شناسی مورد توجه قرار میگیرد. به نظر بنده، آنچه اهمیت بیشتری دارد، صغرای این برهان است. حضرت امام در تبیین صغری با مثالهای مختلفی، اثبات می کنند که ما در تمام افعال خود فقط و فقط به دنبال خداوند متعال هستیم. هر حرکتی میکنیم، هر کاری که انجام میدهیم، هر کتابی که میخوانیم، هر حرفی که میزنیم، ازدواج که میکنیم، هر پیامی که میخوانیم و وقتی که میخوابیم و.... در همه اینها به دنبال خدای متعال میگردیم. بالجمله ما تکوینا یک معشوقی داریم که در همه حال به دنبال او میگردیم. هر چند که گاهی غفلت میکنیم و گمان میکنیم که به دنبال چیز دیگری هستیم. گمان میکنم که توجه به این مطلب که تمام افعالمان برای رسیدن به یک معشوق (خداوند متعال) است، اهمیت بالا و تاثیرات زیادی میتواند داشته باشد. انشالله که روزی مصداق حقیقی معشوق را بپرستیم. ✍محسن ابراهیمی ۰۰/۹/۵ @almorsalaat
|از موارد نادر ایستادگی شیخ در مقابل مشهور امروز در ضمن مطالعه عبارت شیخ به مطلبی برخورد کردم که ذکر آن خالی از لطف نیست. در روش شناسی اجتهادی ایشان خصوصا در کتاب مکاسب معروف است که ایشان به قول مشهور قدمای از فقها بلکه حتی شهرتی که میان برخی از اعاظم متأخرین همچون شهید ثانی و محقق کرکی و علامه حاصل شود، اعتنای زیادی می کنند و حتی به خاطر شهرت، دست از ظاهر روایت بر می دارند کما اینکه در مسئله لزوم معاطات چنین کردند. اما در رسائل در بحث شبهه موضوعیه وجوبیه، پس از اینکه نظر خود را بر اساس ادله بیان می کنند که در اینجا هم برائت جاری است، یک مسئله فقهی را مورد بررسی قرار می دهند. ج2 ص170 آن مسئله فقهی دوران بین اقل و اکثر در قضاء فوائت است. ایشان می فرمایند که باید به اقل عمل کنیم اما در جانب اکثر چون از مصادیق شبهه موضوعیه وجوبیه است، برائت جاری می شود. ایشان پس از بیان ادله می فرمایند که مشهور بین الاصحاب بل المقطوع از زمان مفید (ره) الی الشهید الثانی (ره) این است که قائل به احتیاط (وجوبی در صورت تمکن و ظنی در صورت عدم تمکن و از باب رخصت) شده اند. اما شیخ با این وجود که چنین شهرت محکم و پرقدرتی وجود دارد، از نظر خود کوتاه نمی آیند و بر دیدگاه خود که برائت است، اصرار می ورزند و حتی توجیه قابل قبولی هم برای عبارات آنها بیان نمی کنند. به نظر می رسد که عملکرد شیخ در این مسئله، در شناخت روش اجتهادی ایشان قابل توجه باشد و باید ببینیم که آیا می توان توجیهی برای این رویکرد شیخ یافت یا خیر؟ ✍️محسن ابراهیمی 00/09/09 🌀فقه روز👇 https://eitaa.com/joinchat/1156972562C995b2572a2
| آیا قضا تابع اداست یا محتاج به امر جدید؟ برخی معتقدند که قضا تابع اداست به این معنا که همان امری که وجوب ادا را بیان می کند، برای اثبات وجوب قضا در صورت عدم اتیان در وقت، کافی است. دلیل دیدگاه ایشان این است که میگویند مثلا در امر بالصلاه فی الوقت، تعدد مطلوب وجود دارد. مطلوب اول اصل نماز است لابشرط از وقت. و مطلوب دوم نماز در وقت مشخص است. لذا اگر مطلوب اول از دست رفت و مکلف نماز را در وقت امتثال نکرد، مطلوب دوم باقیست و باید خارج وقت انجام شود. برای اثبات تعدد مطلوب بودن امر به اداء دو راه وجود دارد: یا اینکه به نحوی از ظهور امر اداء، وجوب قضا استفاده شود؛ به این صورت که امر به اداء فی الوقت، ظاهر در دو مطلوب باشد (اصل واجب و واجب فی الوقت).‌ راه دوم اینکه به نحوی به حکم عقل، تعدد مطلوب اثبات شود. برخی دیگر معتقدند که از امر به اداء وجوب قضا در خارج وقت، بدست نمی آید. بلکه شارع باید امر جدیدی برای وجوب قضا انشاء کند. لذا میگویند که قضا تابع ادا نیست. در این دیدگاه نیز دو مبنا وجود دارد. برخی میگویند که امر جدید کاشف است از اینکه امر به اداء به صورت تعدد مطلوب بوده است و برخی همچون شیخ اعظم در رسائل معتقدند که امر به قضا، امری مستقل است و امر به اداء، به صورت وحدت مطلوب است. یکی از ثمرات تفاوت مبنا در امر به قضا، در مسئله دوران بین اقل و اکثر در تعداد نمازهای فوت شده است. اگر قضا تابع ادا باشد (به دلیل تعدد مطلوب بودن) و یا اگر امر جدید به قضا، کاشف از تعدد مطلوب باشد، در این صورت استصحاب عدم اتیان و همچنین قاعده اشتغال جاری می شود و بنا بر اکثر گذاشته می شود (و بلکه به گفته مرحوم مظفر اصلا در این فروض فوت و به تبع، قضا صدق نمی کند، چون امر به اصل صلاه، فعلی است) اما اگر تابع اداء نباشد و امر جدید نیز مستقل از امر اول باشد، استصحاب و اشتغال جاری نمی شود و بنا بر اقل گذاشته می شود و در اکثر برائت جاریست. ✍️محسن ابراهیمی ۰۰/۰۹/۱۲ 🌀فقه روز👇 https://eitaa.com/joinchat/1156972562C995b2572a2
هدایت شده از المرسلات
📝| رسائل شیخ، اصولی برای فقه ▫️فلسفه وجودی علم اصول این است که نظام استنباطی ای طراحی کند که فقیه از آن در استنباطات فقهی خود استفاده کند. این نظام استنباطی چون می خواهد در فقه به کار رود، نباید به نحوی انتزاعی و مستقل از فقه بررسی و کار شود. ▫️متاسفانه از زمان مرحوم آخوند خراسانی به بعد، علم اصول و مسائل آن جنبه استقلالی پیدا کرد و به عنوان یک علم مستقل مورد بحث قرار گرفت. مسائل این علم، بدون در نظر گرفتن واقعیت فقه، به عنوان یک مسئله علمی مورد تحقیق قرار گرفت و جوانب مختلفی از آن را مورد کنکاش قرار دادند که بعضا به مواردی برمی خوریم که در فقه هیچ کارآیی ندارد. ▫️در این اتفاق عوامل متعددی دخیل هستند، اما عمده این مشکلات ناشی از مستقل دیدن این علم است. یکی از مسائلی که به استقلال این علم دامن زده است، مشکلی در نظام آموزشی است و آن مشکل، کم توجهی به فقه، در ضمن تحصیل اصول است. ▫️در تدریس های اصولی و یا در کتب اصولی، ارتباط مسائل با فقه دیده نمی شود و همچنین در سالیانی که طلاب مشغول تحصیل اصول هستند در کنار آن، کمتر به فقه و تحصیل عمیق آن می پردازند. 🤔برای حل این مشکل دو راهکار را می توان در آموزش رعایت کرد: 1️⃣در تدریس علم اصول از کتبی استفاده شود، که در آن، علم اصول و مسائل آن به نحو مستقل از فقه دیده نشده باشند. در این زمینه کتاب از بهترین کتب است. هر چند این کتاب، از برخی جهات آموزشی دچار نقص است اما در حین خواندن این کتاب، انسان حس می کند که اصول را در متن فقه می خواند و از متن فقه بیرون نرفته است. شیخ در عمده مسائل این کتاب، از کتب فقها و همچنین از مسائل فقهی بهره می برد و به حمل شایع کاربرد آن مسئله اصولی را در فقه بیان می کنند. این روش شیخ در کمتر کتاب اصولی دیگری دیده می شود. البته در برخی کتب اصولی متاخر پس از هر بحثی، بخشی را به عنوان تطبیقات ذکر کرده اند، اما این روش از جهت ثمره عملی با روش شیخ بسیار متفاوت است. 👈شاهد این نگاه به کتاب رسائل این است که برخی از کتب اصولی را بدون اینکه آن استاد و یا طلبه، اطلاعی از فقه داشته باشد، می تواند تدریس و یا تحصیل کند اما برای فهم کتاب رسائل حتما باید تسلطی بر فقه هم وجود داشته باشد. ♨️لذا می توان کتاب رسائل شیخ را در یک تدوین دوباره، به یک کتاب آموزشی تبدیل کرد، به نحوی که جهات ارتباط فقهی آن از بین نرود. 2️⃣در سالیانی که طلاب به تحصیل اصول مشغول هستند، همان مقدار که به تحصیل اصول بها داده می شود و بلکه بیشتر از آن، به تحصیل فقه طلاب اهمیت داده شود. تا آنها همراه با تحصیل اصول، بر فقه نیز مسلط باشند و تحصیل اصول به تنهایی سبب نشود که در ذهنشان، علم اصول مستقل شود. لذا لازم است که مثلا در تدریس لمعه دقت و اهتمام بیشتری به خرج داده شود تا طلاب تسط کافی بر فقه پیدا کنند و آن را صرفا با شرح و تلخیص و به عنوان یک رساله عملیه نخوانند و همچنین در تدریس موثر کتاب مکاسب، اهتمام بیشتری وجود داشته باشد. ▫️به نظر می رسد که اگر در حوزه های علمیه به فقه سنتی توجه بیشتری شود، برکات زیادی حاصل خواهد شد انشالله. ✍️محسن ابراهیمی 00/09/14 @almorsalaat
🔵| بخوانید اما بخوانید (چند تجربه که شاید برای دانشجویانی که طلبه شده اند، مفید باشد) ▫️روز 16آذر برای هر کسی که دانشجو بوده روز متفاوتی است. در دانشگاه این روز با روزهای دیگه متفاوت بود. معمولا هر کدام از تشکل ها، مراسمی داشتن و می خواستن به نحوی این روز رو برجسته کنن. اما این حس و حال توی حوزه وجود نداره. بلکه بیشتر یادآور خاطرات روزهای زمان دانشجوییست. ▫️دانشجویانی که وارد حوزه می شوند، با فرصت ها و تهدیدهای مختلفی مواجه هستند که به تجربه برخی از آنها را مرور می کنم. ✅از میان فرصت به سه مورد اشاره می کنم. اول اینکه شاید بتوان گفت با دید بازتر و شناخت بهتری وارد حوزه شده اند و برای خود هدف گذاری کرده اند. دوم اینکه دانشگاه را که یکی از مراکز مهم علمی کشور است، می شناسند و بهتر می توانند در تعامل حوزه و دانشگاه، نقش ایفا کنند و سوم اینکه ذهن آماده تری برای یادگیری دروس حوزوی دارند. و همین جا عرض کنم که اساسا نظام آموزشی این عده باید با سایر طلاب متفاوت باشد. ♨️اما تهدید هایی هم در مقابل دارند. یکی از موارد اصلی، نگاه ایده آلیستی و غیرواقعی به حوزه است. متاسفانه این مورد، مقداری شایع است و چون تصمیم آمدن به حوزه بر اساس آن نگاه صورت گرفته، گاهی پس از مواجه شدن با واقعیت حوزه، تصمیم این اعزه را تغییر می دهد و پس از مدتی فیلشان یاد هندوستان دانشگاه می کند. حوزه همینقدر که امام خمینی و علامه طباطبایی و شهید مطهری و رهبر انقلاب و آیت الله بهجت و آیت الله مصباح و سایر اعاظم را تقدیم اسلام کرده است، مشکلاتی چون طولانی بودن زمان تحصیل، به روز نبودن، مقداری ناکارآمدی، نظام آموزشی ناصحیح، مشکلات معیشتی و ... را هم دارد. لذا لازم است که با دید واقعی وارد حوزه شد و اگر الآن وارد حوزه شده ایم، سعی کنیم از بین همه مشکلات، آن راهی را انتخاب کنیم که نتیجه آن امام خمینی و علامه و ... غیره می شود. چون آنها هم از بین همین بی برنامگی ها و بی نظمی ها و با همین کتب درسی رشد کرده اند. پس اگر دیدتان هم غیرواقعی بوده، اما می توان با انتخاب مسیر درست، ادامه داد و به نتیجه رسید. ♨️تهدید دوم این است که دانشجویانی که وارد حوزه می شوند معمولا اینگونه اند که اگر وارد حوزه نمی شدند از جهت جایگاه اجتماعی، در جایگاه متناسبی قرار می داشتند. چند سال دانشگاه رفته اند و مدرکی را اخذ کرده و می توانند بر اساس آن مدرک وارد در بازار کار شوند و درآمدی را کسب کنند و تشکیل خانواده دهند. اما وقتی که وارد حوزه می شوند، از سن خود عقبتر می روند به این معنا که از جهت جایگاه اجتماعی، هم رتبه با طلبه ای که پایه اول و احیانا سیکل و یا دیپلم، قرار می گیرند. آنگاه از یک طرف به خاطر سن و شرایط خانوادگی و غیره، نیاز به ازدواج و کسب درآمد دارند و از طرفی با شهریه پایه اول و دوم، نمی توانند معیشت خود را تامین کنند و این آغاز مشکلاتی خواهد بود. 🤔راهکاری که ما برای این مسئله تجربه کردیم این است که به دلیل آمادگی ذهنی ای که دانشجویان دارند، باید دروس را سریعتر بخوانند. حوزه قوانینی برای این کار دارد. به این طریق آن سه چهار سال دانشگاه را می توان جبران کرد. ظاهرا می توان ده سال حوزه را در یک برنامه ریزی خوب، در به اتمام رساند البته به هیچ وجه نباید از کیفیت تحصیل کم کرد. ▫️این ها نکاتی بود که به تجربه به نظر می رسد که برای دانشجویانی که وارد حوزه شده اند، مفید است. البته همه اینها را در سایه مشورت ها و هدایت های استاد ارجمندمان شیخ علی فرحانی آموختیم و الّا در این دریای حوزه، غرق شده بودیم. می توانید نکات تفصیلی و راهکارهای اجرایی را از مشاوران کانال که برخی از آنها نیز دانشجو بوده اند، دریافت کنید. 🔰ناگفته نماند که در حوزه مسائل دیگری هم وجود دارد. حوزه علاوه بر اینکه از دانشگاه واردات دارد، اخیرا صادراتش هم به دانشگاه زیاد شده. همچنین برخی انتفاد دارند که خود حوزه دارد مثل دانشگاه می شود و برخی هم رسما دانشگاه های حوزوی تاسیس کرده اند. در این موضوع هم حرف بسیار است، که انشالله بماند برای فرصتی دیگر. فقط یک نکته بگویم: اگر هم میخواهید به دانشگاه بروید، مثل شهید مطهری بروید. ✍️محسن ابراهیمی 00/09/16 🌀فقه روز، کانال شخصی محسن ابراهیمی👇 https://eitaa.com/joinchat/1156972562C995b2572a2
| ولایتمداری حوزوی ▫️امسال سالگرد شهادت حضرت زهرا س و رحلت آیت الله مصباح یزدی و شهادت سردار قاسم سلیمانی تقریبا با هم مصادف شده اند. ▫️هر سه نفر، در یک ویژگی عمده مشترک‌اند و آن ویژگی است. هر سه در مهمترین لحظات عمر خویش، خود را فدای ولیّ و به تبع فدای دین کردند. ▫️نکته قابل توجه این است که در عین اینکه هر سه ولایتمدار بوده اند، اما شکل و ظاهر ولایتمداری آنها متفاوت بوده اند. ▫️لذا باید بود و فهمید که در هر شرایطی کدام کار را باید انجام داد، یعنی باید بود. ▫️بنده گمان میکنم، ولایتمداری امروز حوزویان این است که مسئله در حوزه را که سالهاست برزمین مانده، به سرانجام برسانیم. چرا که هر مشکلی که امروز در حوزه وجود دارد، به دلیل متحول نشدن آن بر اساس نگاه رهبری است. ▫️و اگر بر همین روال پیش برویم، به ناچار پیش‌بینی ایشان محقق خواهد شد و حوزه خواهد شد کما اینکه امروز نیز تقریبا منزوی شده است. ✍محسن ابراهیمی ۰۰/۱۰/۱۲ 🌀فقه روز👇 https://eitaa.com/joinchat/1156972562C995b2572a2
| قواعد مهم و کاربردی موجود در متن رسائل کتاب رسائل در عین حال که به قصد کتاب آموزشی بودن نوشته نشده است، اما یک ویژگی بسیار مهم دارد که این ویژگی سایر کتب اصولی بعد از رسایل وجود ندارد. آن ویژگی این است که کتاب رسائل پر است از قواعد و مسائلی که بسیار مهم هستند و در ضمن مسائل کتاب مطرح شده است اما در کتب اصولی بعدی به دلیل ضابطه مند شدن یا تبویب بهتر، ذکر نشده اند. آنچه که بر اهمیت این ویژگی می افزاید این است که این قواعد به حمل اولی و انتزاعی مطرح نشده اند، بلکه به حمل شایع در یک مسئله فقهی یا اصولی تطبیق شده اند که این اتفاق از زائده بودن آن قاعده جلوگیری می‌کند. به عنوان مثال در ج۲ این کتاب در بحث دوران بین محذورین به دلیل فقدان نص، مسائل مهم و قابل توجهی در ضمن بحث مورد بررسی قرار گرفته است که به برخی از آنها اشاره می شود: - مراد از التزام عملی و قلبی به حکم واقعی و آنچه که حکم شرعی است، التزام بما علم است و حکم شرعی، التزام تفصیلی نیست. - اجماع مرکب و احداث قول ثالث و اینکه قول به تخییر واقعی، احداث قول ثالث است و قول به اباحه ظاهری اشکال ندارد چرا که آنچه مهم است، مخالفت عملی است - اینکه لازم نیست که هر واقعه ای دارای حکم ظاهری باشد در صورتی که در مقام عمل احتیاجی به آن نباشد - در دوران بین وجوب و حرمت، رعایت جانب حرمت اولویت ندارد (وجوب و حرمت، مصداق دفع مفسده اولی از جلب منفعت است، نیست) - عقل در احکام خود شک ندارد فلذا احکام عقلی استصحاب نمی شود - مخالفت قطعیه تدریجی، اشکال ندارد - در تعارض خبرین، هر دو خبر حجت هستند و به تبع وجوب متابعت دارند، اما چون نمیتوان به هر دو عمل کرد، شرع و عقل حکم به تخییر دارند. تمام این مسائل، غیر از مسئله اصلی محل بحث است و غالبا در سایر مباحث علم اصول، مطرح نمی شوند. و البته از آنجایی که اکثر اصولیین در این قواعد عملی با هم توافق دارند لذا می‌توان گفت که دستگاههای استنباطی تفاوت چندانی با هم ندارند. کتاب رسائل پر است از این قواعد مهم و کاربردی در فقه. این مزایا انتخاب کتابی که جایگزین رسائل بشود را سخت می کند. هرچند که باید در نهایت این کتب تغییر کنند. محسن ابراهیمی ۰۰/۱۰/۱۶ 🌀فقه روز👇 https://eitaa.com/joinchat/1156972562C995b2572a2
| کدام خمر حرام است؟ در برخی روایات همانند "اجتنب عن الخمر" حکم شرعی (وجوب اجتناب) بر یک عنوان (خمر) بار شده است. در مورد موضوع این حکم، سه نوع مصداق متصور است: ۱- خمر معلوم بالتفصیل. به این معنا که یک مایع مشخصی در خارج، معلوم است که خمر است. ۲- خمر معلوم بالاجمال. به این معنا که مثلا در خارج دو ظرف وجود دارد که میدانیم یکی از آن‌دو خمر و دیگری خلّ است. اما به تفصیل مشخص نیست. ۳- خمر مشکوک. به این معنا که یک ظرف در خارج وجود دارد که شک داریم آیا خلّ است یا خمر. جناب شیخ اعظم در کتاب رسائل، معتقد است که ظاهر دلیل «اجتنب عن الخمر»، مصداق معلوم بالتفصیل و بالاجمال را شامل می شود. دلیل ایشان این است که دلیل شرعی شبیه به قضیه شرطیه است که میگوید: اگر خمر موجود باشد، آنگاه باید از آن اجتناب کرد. با این نگاه هم در جایی که علم تفصیلی و هم در جایی که علم اجمالی وجود دارد، موضوع (شرط) محقق است و در نتیجه حکم (جواب شرط) جاری می شود. در مقابل قول شیخ دو قول دیگر نیز وجود دارد. اخباریین معتقدند که این دلیل، موضوعات مشکوک به شک بدوی را نیز شامل می شود. لذا هم در شبهه تحریمیه موضوعیه و هم در شبهه وجوبیه موضوعیه، قائل به احتیاط هستند. (رسائل ج2 ص169 و ص119) دلیل ایشان این است که حکم بر تمام موضوعات (خمرهای) واقعی جاری شده است و لذا اشتغال یقینی استدعای فراغ یقینی دارد و به عنوان مقدمه علمیه باید تمام مصدایق امتثال و یا اجتناب شود. شیخ اعظم در شبهه وجوبیه موضوعیه این مسئله را بر دلیل "اقض مافات" تطبیق میکنند و قول اخباریین را با این استدلال که در شک بدوی موضوع حکم محقق نیست، رد میکنند. (رسائل ج2 ص169) علاوه بر این دو نگاه، نگاه سومی وجود دارد که معتقد است، نه تنها مصداق مشکوک، بلکه مصداق معلوم به علم اجمالی نیز از نطاق دلیل خارج است. این دسته به برخی از روایات و همچنین به بداهت برخی مسائل فقهی تمسک می کنند. ثمره این قول، جوار مخالفت قطعیه در شبهات معلوم به علم اجمالی است. شیخ اعظم این قول را نیز در بحث عدم جواز موافقت قطعیه در شک در مکلف به با دلایل متعدد و خصوصا توضیحی که از ظهور دلیل بیان می کنند، نمی پذیرند. (رسائل ج2 ص200) ماحصل کلام اینکه از نگاه مرحوم شیخ، بر اساس دلیل «اجتنب عن الخمر» باید از خمر معلوم بالتفصیل و معلوم بالاجمال اجتناب کرد. محسن ابراهیمی 00/10/18 🌀فقه روز👇 https://eitaa.com/joinchat/1156972562C995b2572a2
|معامله ای صحیح اما غیر معین 🔅یکی از مسائل فقهی این است که آیا معاملات، توقیفی و منحصر در عناوین مرسوم (بیع، اجاره، صلح، مضاربه و ...) هستند و یا اینکه معامله ای می تواند در عین اینکه صحیح است، ذیل عناوین مرسوم هم قرار نداشته باشد؟ 🔅در عبارت زیر ، که یکی از مسائل بیع ثمار در کتاب شرح لمعه است و در آن یکی از شریکین، سهم شریک خود را قبول می کند، شهید اول (ره) در متن لمعه بیان می کند که این معامله بیع نیست و عنوان دیگری را برای آن بیان نمی کند و شهید ثانی (ره)، نیز می پذیرند که این معامله صحیح است، هرچند که ذیل یکی از عناوین مرسوم قرار ندارد. 🔅اگر اصل این مسئله را بپذیریم و انحصار عناوین معاملات را بشکنیم، آنگاه باب یکی از طرق تصحیح برخی از معاملات جدید باز می شود. البته در اینصورت باید ملاک صحت معامله ای که ذیل عناوین مرسوم قرار نمی گیرد را بدست آوریم. 📝متن عبارت شرح لمعه: الثالثة يجوز أن يتقبل أحد الشريكين بحصة صاحبه من الثمرة بخرص معلوم و إن كان منها - و لا يكون ذلك بيعا - و من ثم لم يشترط فيه شروط البيع بل معاملة مستقلة و في الدروس أنه نوع من الصلح و يشكل بأنه يلزم بشرط السلامة - فلو كان صلحا للزم مطلقا ... و بعض الأصحاب سد باب هذه المعاملة لمخالفتها للأصول الشرعية و الحق أن أصلها ثابت و لزومها مقتضى العقد و باقي فروعها لا دليل عليه. (الروضه البهیه، ج2 ص261) ✍️محسن ابراهیمی 🌀فقه روز👇 https://eitaa.com/joinchat/1156972562C995b2572a2
📝| یا اَباذَرٍّ!!! ▫️در بین منابع اخلاقی و عرفانی اسلام، وصایای مختلفی از اهل بیت وجود دارد که بسیار غنی و پرمحتواست. ▫️یکی مورد از این وصایا، نصایح رسول اکرم (ص) به صحابی بزرگ خود جناب ابوذر است. ▫️این کتاب دو شرح معروف دارد. شرح اول کتاب «عین الحیات» اثر علامه مجلسی (ره) و شرح دوم کتاب «ره توشه» اثر علامه مصباح یزدی (ره) است. ▫️این وصایا حاوی نکات بسیار ارزشمند و انسان ساز است که در بیدار کردن انسان و نشان دادن مسیر آخرت به او بسیار موثر است. ▫️نکته ای که وجود دارد این است که هرچقدر نظام معرفتی (هستی شناسی و انسان شناسی) انسان قوی تر باشد، بهره ای که از این آثار می برد و فهمی که نسبت به آن ها دارد، راقی تر می شود. ▫️اثر این نکته را می توان در تفاوت شرح این وصایا در این دو کتاب ارزشمند مشاهده کرد. این نکته همچنین در حواشی علامه طباطبایی (ره) بر کتاب بحار الانوار و در مقایسه تفسیر شریف المیزان با سایر تفاسیری همچون مجمع البیان و در مقایسه کتاب چهل حدیث با سایر شروح روایات همچون مرآت العقول علامه مجلسی قابل مشاهده است. ▫️البته این مطلب بدین معنا نیست که نظام فکری پیشینی، معنایی خلاف ظاهر آیه و روایت را بدست می دهد، بلکه این نظام فکری میتواند فهم انسان را توسعه دهد. ▫️و این همان است که شهید مطهری (ره) در کتاب عدل الهی می فرماید: « خلاصه يك طرح اساسى در فكرم ريخته شده بود كه زمينه حلّ مشكلاتم در يك جهان‏بينى گسترده بود؛ در اثر درك اين مطلب و يك سلسله مطالب ديگر از اين قبيل، به اصالت معارف اسلامى اعتقاد پيدا كرده بودم، معارف توحيدى‏ قرآن و نهج البلاغه و پاره‏اى از احاديث و ادعيّه پيغمبر اكرم و اهل بيت اطهار را در يك اوج عالى احساس مى‏كردم.» ▫️و شاید این مطلب که حضرت (ص) فرمود: «لو علم ابوذر ما فی قلب سلمان لکفّره» و اینکه برخی از بزرگان عالم اسلام توسط برخی دیگر از علماء تنقیص و احیانا تکفیر شدند، نیز از همین نکته نشات می گیرد. ▫️شهید مطهری این نگاه را از شاگردی علمین شریفین امام (ره) و علامه طباطبایی دارد و به جاست اگر بگوییم این دو علم کمیاب عالم اسلام، نگاه راقی ای را به بشریت عرضه کردند که در پرتو این نگاه به اسلام است که می توان در این عصر نیز به اسلام و انسان سازی آن پایبند بود. لذا باید و را با نگاه این دو علم اسلامی بخوانیم. ▫️از اصل مطلب دور شدم. غرض این بود که حتما خوب است که یک دور وصایای پیامبر (ص) به ابوذر را بخوانیم و مرور کنیم و می توان در فهم آن از این دو شرح، بهره لازم را برد. ✍️محسن ابراهیمی 00/11/19 🌀فقه روز👇 https://eitaa.com/joinchat/1156972562C995b2572a2
فقه روز | محسن‌ابراهیمی
باسلام ❇️دوستانی که قصد دارن در ایام نوروز و ماه مبارک کتاب "#طرح_کلی اندیشه اسلامی در قرآن" اثر ره
🔰 یکی از اعضای گروه مباحثه کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، درباره فصل اول کتاب (ایمان)👇👇👇 1⃣نکته جالب در تبیین اندیشه اسلامی از منظر رهبری آغاز با ایمان است. شاید این شروع ناشی از نگاه ایشان به جامعه باشد؛ بدین معنا که جامعه ایرانی یک جامعه عمیقا دینی است اما از گوهر اصلی دین فاصله گرفته که این فاصله با تبیین تا حد زیادی قابل جبران است. جایگاه ایمان در اندیشه ایشان جایگاه ممتازی است مثلا در سخنرانی امسال مشهد مقدس استحکام درونی نظام را از ایمان مردم عنوان کردند. از طرفی با مطرح کردن مسئله ایمان شوقی پدید آوردند تا حاضران بدنبال یادگیری دین قدم بردارند. 2⃣بیانات رهبری برای عموم مردم قابل فهم و به زبان روز است. مخاطبان اصلی جوانان هستند در حالی که بعضا گفته می‌شود جوانان دین‌گریز هستند اما در همین نگاه اگر کسی دلسوزانه در صدد تبیین اسلام ناب برآید طیف وسیعی خواهان دارد. 3⃣نکته‌ی مشهودی که بسیار قابل تأمل است نگاه رهبری به کلمات است. این امر بگونه‌ای جلوه می‌کند که گویی ایشان رسالت خود را بازتعریف اساسی‌ترین کلمات دینی براساس اسلام اصیل می‌دانند. این امر را می‌توان در بیان امام راحل هم مشاهده کرد. مثلا ایشان آمریکا را شیطان بزرگ نامیدند در حالی که بعضی به آمریکا کدخدا می‌گفتند بدون شک تصوری که از یک کلمه در ذهن مردم ایجاد می‌شود می‌تواند سنگ‌بنای خیلی از مفاهیم شود. معنا کردن صحیح کلمات در بیان ایشان شامل نوآوری‌هایی هم هست مثلا نگاه ایشان به کلمه‌ی ولایت را ببینید، حتی درباره نسبت خداوند متعال با مؤمنان ایشان از تعبیر «هم‌جبهه» استفاده می‌کنند. ✍جناب آقای غفوری 🌿🌿🌿🌿🌿 📌پ.ن: قابل توجه است که از ابتدای ماه مبارک رمضان، طرح مطالعاتی کتاب طرح کلی را آغاز کردیم و امروز با پایان یافتن فصل ایمان، اولین مبحث از بحث توحید (جلسه۸) را خواندیم. 🌴فقه‌روز👇 https://eitaa.com/joinchat/1156972562C995b2572a2
هدایت شده از المرسلات
♨️«روش شناسی اجتهاد»، انحراف یا کشف جدید؟ 🔰محسن ابراهیمی @ebrahimi845 🔸مدتی است که در برخی محافل حضوری و مجازی، اساتید و طلاب، عنوان «روش شناسی اجتهاد» را به کار می برند و بر لزوم توجه به آن تاکید می کنند و مزایا و فوائدی را برای آن بر می شمرند. 🔸بر اساس آن مقداری که بنده مباحث و نوشته های پیرامون این عنوان را بررسی کردم، به این نتیجه رسیدم که توجه به این مسئله لازم و ضروری است و اگر طلاب آن را رعایت کنند در کیفیت و سرعت تحصیل آنها اثر گذار خواهد بود. 🔸اما نکته ای که به ذهنم رسید این بود که آن توضیحی که در مورد «روش شناسی اجتهاد» و مزایای آن بیان می شود، چیزی است که در علوم حوزوی بر عهده علم اصول است و محتوای آن جدید نیست. توضیح آنکه: ♻️برای کشف احکام شرعی در هر عصر و زمانی، لازم است که به منابع دین مراجعه و بر اساس آنها مسائل مورد نیاز را استخراج کرد. مراجعه به منابع نیاز به یک نظام فکری دارد که بر اساس آن تقدیم و تاخر و جایگاه هر کدام از ادله مشخص باشد. باید مشخص بشود که از کدام از اخبار می توان استفاده کرد؟ جایگاه شهرت و اجماع چیست؟ چه موقع میتوان از اصول عملیه استفاده کرد؟ در تعارض بین ادله چکار باید کرد؟ عقل چه جایگاهی در استنباط احکام دارد؟ و سوالات زیادی از این قبیل. 🔸مجموع این سوالات در کنار هم یک نظام منسجم و مرتبط به هم را به دست می دهد که یک فقیه بر اساس این دستگاه وارد در ادله می شود و به استنباط می پردازد. از آنجایی که بررسی هر کدام از این سوالات در ضمن استنباط ، اشکالاتی را در پی دارد، علمای اسلامی علمی را به بررسی این دستگاه استنباطی اختصاص داده اند و نام آن را «اصول فقه» نامیده اند. کاری که در علم اصول انجام می شود این است که سازوکار ادله و جایگاه هر کدام مشخص می شود. و واضح است که جایگاه این علم، مقدم بر علم «فقه» است. ♻️با این توضیح مشخص می شود که «روش شناسی اجتهاد»، همان علم «اصول فقه» است و چیزی غیر از آن نیست. هدف از علم اصول بدست آوردن یک دستگاه استنباطی است که به وسیله آن دستگاه استنباطی وارد در ادله می شویم و بر اساس آن استنباط می کنیم. در نتیجه به عنوان مثال مراد از «روش شناسی اجتهاد آیت الله خویی» همان «بررسی دستگاه استنباطی آیت الله خویی» است که ایشان در آثار اصولی خود به صدد تبیین آن بوده اند و اگر هم نکاتی را در آثار فقهی خود و در حین استنباط بیان و یا اعمال کرده اند، محل نقد و بررسی آن در علم اصول است. ❌غرض از تبیین این همانی بین «روش شناسی اجتهاد» و «اصول فقه» این نیست که همه فقها نظرات اصولی خود را قبل از فقه تبیین و در حین استنباط آن را اعمال کرده اند و برای بدست آوردن نظام استنباطی آنها نیازی به بررسی کتب فقهی آنها نیست، و همچنین غرض این نیست که علم اصول فعلی، هیچ مشکلی ندارد و نسبت به مسائل مورد نیاز در اجتهاد، جامع و مانع است بلکه معتقدیم که علم اصول نیاز به اصلاح دارد، همچنین به این معنا نیست که همه فقها و اصولیین، نگاه منسجم و نظام واره ای به علم اصول داشته اند، بلکه نگاه برخی از فقها و اصولیین به علم اصول، مجموعه ای از مسائل متشتت است. 👈غرض این است که وقتی علمی به نام «اصول فقه» در تراث علمی حوزه وجود دارد و متکفل بحث روش شناسی اجتهاد است، افزودن عناوین جدید، سبب سرگردانی بیشتر طلاب می شود و احیانا پس از مدتی در کنار علم اصول، باید کتب روش شناسی اجتهاد را نیز بخوانند. همچنین از لوازم منفی این اصطلاح سازی، بی استفاده ماندن تراث ارزشمند بزرگان علمای ما در کتب اصولی است. 📌به نظرم رسید که دلیل شیوع این عنوان جدید می تواند این مسئله باشد که در دوره ای که هنوز هم ادامه دارد به دلیل نگاه ناصحیح برخی از حوزویان به علم اصول (نگاه جزیره ای و اصالی به علم اصول) این علم مورد نقد و انتقاد واقع شد و ارزش خود را در ذهن طلاب از دست داد. اما از آنجایی که اجتهاد بدون داشتن یک دستگاه استنباطی قبل از ورود به فقه، امکان ندارد، احساس نیاز به دستگاه استنباطی، برخی اساتید را به خلق عنوانی جدید اما با همان محتوای سابق واداشت. ✅پیشنهاد بنده این است که به جای به کار بردن این عنوان، از همان عنوان علم اصول استفاده کنیم و بحث «روش شناسی اجتهاد» را چیزی غیر از «علم اصول» ندانیم و درعوض به اصلاح دید طلاب و اساتید به علم اصول (اینکه علم اصول متکفل تبیین روش شناسی اجتهاد و بدست دادن نظام استنباطی است) و همچنین تهذیب علم اصول (اضافه کردن مسائل مورد نیاز و حذف کردن مسائل غیر لازم) بپردازیم. آنگاه نتیجه این می شود که طلاب خواهند دانست که اولا روش شناسی اجتهاد و داشتن یک نظام استنباطی قبل از ورود به فقه لازم است و ثانیا برای کسب یک روش ثابت در اجتهاد باید علم اصول فقه را قوی و نظام واره و به صورت یک علم منسجم و به عنوان مقدمه اجتهاد بخوانند ثالثا همینطور که برخی از اساتید بیان کرده اند، مدت زمان تحصیل علم فقه کوتاه تر می شود. @fater290