eitaa logo
روز نوشت‌های من
53 دنبال‌کننده
321 عکس
107 ویدیو
13 فایل
زندگی پر از اتفاقات روزانه است. روز نوشت های من بیان این اتفاقات شخصی از زاویه دید جدیدی است. @Azizollahey
مشاهده در ایتا
دانلود
شیفت اولی خانم چادری میانسالی همراه با پیر زنی که واکر دستش بود و ظاهرا مادرش بود می‌گفت: "یعنی برای تکون دادن این پَر پول می‌گیره" یواش به مادرش گفت. با تعجب هم گفت. ولی آرام و قرار نداشت و آمد سمت من "حاج آقا شما برای تکون دادن این پَر پول می‌گیری؟" خندم گرفته بود، خودم رو کنترل کردم. پوز خندی زدم و گفتم: "بنده خادم افتخاری هستم" برگشت و از درب حرم خارج شدن و سمت پاساژ رفتن. خادم جوانی پنج دقیقه بعد آمد کنارم و پرسید زن و پیرزن چه گفتند؟ شرح ما وقع را گفتم. گفت: " الآن از کنارشون رد شدم. می‌گفتن یعنی از صبح تا شب کارش تکون دادن این پَر هست؟" وقتی آمدم دفتر برای استراحت و خوردن چای، جریان را به حاج آقا گفتم. گفت: "این فرصتی بود برای روشنگری" گفتم: "آخه جا خوردم و خندم گرفته بود و سریع هم رفتند" اطلاعیه‌ طرح را در مجازی دیدم. با خودم گفتم یعنی من هم توفیق خادمی را پیدا می‌کنم. ثبت‌نام کردم، مدارک را بارگزاری کردم. یک ماه بعد دعوت کردند برای مصاحبه. بعد از مصاحبه یک ماه طول کشید تا استعلاماتی که نیاز بود وصول بشه و مجوز حضور ما در این پُست خدمت فراهم شود. اما امروز من هم شیفت اول خدمتگزاری در لباس خدمت در نصیبم شد و عهد بستم که از این تجربه‌ها که برای خودم یا دوستان اتفاق افتاده تجربه نگاری کنم. در مسیر با آرزوی رسیدن به بعد از نابودی و ویرانی . ✍مجتبی میرزایی (س) @roozneveshthayeman
باب الکرامه دربی که دو طیف بدنبال آن هستند: گروهی خندان گروهی گریان گروهی بدنبال آغاز گروهی بدنبال پایان عده‌ای خوشحال از آنکه جوانشان در مکانی مقدس یوم الشروع زندگی مشترکشان را آغاز می‌کنند. سوال این عده آن است که حاج آقا اتاق عقد اینجاست؟ گفته‌اند صحن جواد الائمه، کنار درب باب الکرامه‌! آری همینجاست همین نزدیک مبارک باشد خوشا آغازی چنینی اما عده‌ای دیگر زیر تابوتی گرفته، گریه کنان، غمگین برای از دست دادن عزیزی ولی خوشحال و امیدوار که آخرین نماز رفیقشان در مکانی مقدس خوانده می‌شود و خوشا چنین پایانی. ایشان سوالشان این است که ای شیخ تو که در این حوالی خدمت می‌کنی، میتی را آوردند؟ گفته‌اند از صحن جواد الائمه باب الکرامه میت را می‌آورند؟ آری امروز بیش از پنج میت را در این دو ساعت آورده‌اند. با پری که در دستم بود مسیری را نشانش دادم. انتهای مسیر پنجره‌های فولادی رو به ضریح بزرگ بانوی اسلام است و شاید قبر مخفی ناموس شیعه! عجب بابی است باب الکرامه! اللّهُمَّ وَفِّقنا لِما تُحِبُّ وَتَرضی ✍مجتبی میرزایی @roozneveshthayeman