6.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#آزادی یعنی این 👆 #انسانیت یعنی این 👆 #فرهنگ یعنی این👆 #تمدن یعنی این👆 #حقوق_زن یعنی این👆 #کرامت #انسان یعنی این👆
#حجاب #بیحجاب #زن #مرد #کربلا #اربعین #ایرانی #عراقی #صیغه #تهمت #زائر #جنسیت #اخلاق_جنسی #اخلاق #پاکی #دختر #پسر #حیا #اسلام
👉 @roshangarii 🌹
🌸 روز #پزشک روز تولد #ابن_سینا مبارک
#ابوعلی_سینا: من شاگرد #نماز هستم 🌸
طبق بعضی روایات دعا در نماز جماعت یا نماز جمعه، زودتر مستجاب میشه.. بخاطر #جماعت
#ملحد #آتئیسم #تهمت #کافر #برهان #توحید #قرآن #وحی #نبوت #ابن_سینا #ایرانی #اسلام #فیلسوف #خرافات #نابغه #کفر #علم #مسلمان #دانشمند #مسجد #مسجدجامع #دعا #ریاضیات #پزشکی #خدا
👉 @roshangarii 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 افشاگری بی سابقه همسر #قرائتی: از ثروت شوهرش و فسادهای دامادش و ..
#حجت_الاسلام_قرائتی #ملا #آخوند #روحانی #شایعه #شایعات_تاکسی #راننده_تاکسی #راننده #اسنپ #دروغ #تهمت #کاشان #کاشانی #برانداز #منوتو #بی_بی_سی #ایران_اینترنشنال #خیابان_پاسداران
👉 @roshangarii 🌹
هدایت شده از داستانهای ممنوعه (رمانهای جبهه مقاومت)
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_چهارم
💠 ظاهراً دیگر به نتیجه رسیده و میخواست قصه را فاش کند. باور نمیکردم حیدر اینهمه بیرحم شده باشد که بخواهد در جمع #آبرویم را ببرد.
اگر لحظهای سرش را میچرخاند، میدید چطور با نگاه مظلومم التماسش میکنم تا حرفی نزند و او بیخبر از دل بیتابم، حرفش را زد:«عدنان با #بعثیهای تکریت ارتباط داره، دیگه صلاح نیس باهاشون کار کنیم.»
💠 لحظاتی از هیچ کس صدایی درنیامد و از همه متحیرتر من بودم. بعثیها؟! به ذهنم هم نمیرسید برای نیامدن عدنان، اینطور بهانه بتراشد.
بیاختیار محو صورتش شده و پلکی هم نمیزدم که او هم سرش را چرخاند و نگاهم کرد و چه نگاه سنگینی که اینبار من نگاهم را از چشمانش پس گرفتم و سر به زیر انداختم.
💠 نمیفهمیدم چرا این حرفها را میزند و چرا پس از چند روز دوباره با چشمانم آشتی کرده است؟ اما نگاهش که مثل همیشه نبود؛ اصلاً مهربان و برادرانه نبود، طوری نگاهم کرد که برای اولین بار دست و پای دلم را گم کردم.
وصله بعثی بودن، تهمت کمی نبود که به این سادگیها به کسی بچسبد، یعنی میخواست با این دروغ، آبروی مرا بخرد؟ اما پسرعمویی که من میشناختم اهل #تهمت نبود که صدای عصبی عمو، مرا از عالم خیال بیرون کشید :«من بیغیرت نیستم که با قاتل برادرم معامله کنم!»
💠 خاطره پدر و مادر جوانم که به دست بعثیها #شهید شده بودند، دل همه را لرزاند و از همه بیشتر قلب مرا تکان داد، آن هم قلبی که هنوز مات رفتار حیدر مانده بود.
عباس مدام از حیدر سوال میکرد چطور فهمیده و حیدر مثل اینکه دلش جای دیگری باشد، پاسخ پرسشهای عباس را با بیتمرکزی میداد.
💠 یک چشمش به عمو بود که خاطره #شهادت پدرم بیتابش کرده بود، یک چشمش به عباس که مدام سوالپیچش میکرد و احساس میکردم قلب نگاهش پیش من است که دیگر در برابر بارش شدید احساسش کم آوردم.
به بهانه جمع کردن سفره بلند شدم و با دستهایی که هنوز میلرزید، تُنگ شربت را برداشتم. فقط دلم میخواست هرچهزودتر از معرکه نگاه حیدر کنار بکشم و نمیدانم چه شد که درست بالای سرش، پیراهن بلندم به پایم پیچید و تعادلم را از دست دادم.
💠 یک لحظه سکوت و بعد صدای خنده جمع! تُنگ شربت در دستم سرنگون شده و همه شربت را روی سر و پیراهن سپید حیدر ریخته بودم.
احساس میکردم خنکای شربت مقاومت حیدر را شکسته که با دستش موهایش را خشک کرد و بعد از چند روز دوباره خندید.
💠 صورتش از خنده و خجالت سرخ شده و به گمانم گونههای من هم از خجالت گل انداخته بود که حرارت صورتم را بهخوبی حس میکردم.
زیر لب عذرخواهی کردم، اما انگار شیرینی شربتی که به سرش ریخته بودم، بینهایت به کامش چسبیده بود که چشمانش اینهمه میدرخشید و همچنان سر به زیر میخندید.
💠 انگار همه تلخیهای این چند روز فراموشش شده و با تهمتی که به عدنان زده بود، ماجرا را خاتمه داده و حالا با خیال راحت میخندید.
چین و چروک صورت عمو هم از خنده پُر شده بود که با دست اشاره کرد تا برگردم و بنشینم. پاورچین برگشتم و سر جایم کنار حلیه، همسر عباس نشستم.
💠 زنعمو به دخترانش زینب و زهرا اشاره کرد تا سفره را جمع کنند و بلافاصله عباس و حلیه هم بلند شدند و به بهانه خواباندن یوسف به اتاق رفتند.
حیدر صورتش مثل گل سرخ شده و همچنان نه با لبهایش که با چشمانش میخندید. واقعاً نمیفهمیدم چهخبر است، در سکوتی ساختگی سرم را پایین انداخته و در دلم غوغایی بود که عمو با مهربانی شروع کرد :«نرجس جان! ما چند روزی میشه میخوایم باهات صحبت کنیم، ولی حیدر قبول نمیکنه. میگه الان وقتش نیس. اما حالا من این شربت رو به فال نیک میگیرم و این روزهای خوب ماه #رجب و تولد #امیرالمؤمنین علیهالسلام رو از دست نمیدم!»
💠 حرفهای عمو سرم را بالا آورد، نگاهم را به میهمانی چشمان حیدر برد و دیدم نگاه او هم در ایوان چشمانش به انتظارم نشسته است. پیوند نگاهمان چند لحظه بیشتر طول نکشید و هر دو با شرمی شیرین سر به زیر انداختیم.
هنوز عمو چیزی نگفته بود اما من از همین نگاه، راز فریاد آن روز حیدر، قهر این چند روز و نگاه و خندههای امشبش را یکجا فهمیدم که دلم لرزید.
💠 دیگر صحبتهای عمو و شیرینزبانیهای زنعمو را در هالهای از هیجان میشنیدم که تصویر نگاه #عاشقانه حیدر لحظهای از برابر چشمانم کنار نمیرفت. حالا میفهمیدم آن نگاهی که نه برادرانه بود و نه مهربان، عاشقانهای بود که برای اولین بار حیدر به پایم ریخت.
#خواستگاری عمو چند دقیقه بیشتر طول نکشید و سپس ما را تنها گذاشتند تا با هم صحبت کنیم. در خلوتی که پیش آمده بود، سرم را بالا آوردم و دیدم حیدر خجالتیتر از همیشه همچنان سرش پایین است...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
✍️ کانال #داستانهای_ممنوعه
@dastanhaye_mamnooe
هدایت شده از باستان نامه
14.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻
بررسی سریال #پایتخت 6
آیا کورش هخامنشی، حیلهگر بود؟
در #پایتخت6، #بهتاش و #ارسطو به طمع یک قرارداد نجومی فوتبالی، با شخصی به نام #کوروش دیدار میکنند که شخصیتی سیاستباز، مدعی دروغین #وطن_دوستی و #کلاهبردار است.
همین باعث شد برخی از پیروان فرهنگ #هخامنشی در پیجهای اینستاگرامی عوامل سریال پایتخت اقدام به #فحاشی و #تهدید کنند. که چرا برای یک کاراکتر منفی، از نام #کورش استفاده کردید!
اما به راستی، کورش هخامنشی حیلهگر و سیاستباز نبود؟
☑️ پاسخ:
ماتیاس شولتس: امروزه حقیقت روشن شده و میدانیم که کوروش یک حیلهگر سیاستباز بود، نه مدافع #حقوق_بشر.
🔸 عنوان مقاله: فرمانروای دروغین صلح (Der Falsche Friedensfurst)
🔸 نویسنده: ماتیاس شولتس (Matthias Schulz)
🔸 مشخصات نشر: اشپیگل (Spiegel) آلمان، 28 آگوست 2008
نیل مکگرگور Neil MacGregor رئیس موزه #بریتانیا پس از تعریف و تمجیدهای اغراقآمیز درباره کورش، اقرار میکند: #ماکیاولی و دیگر سیاستمداران حیلهگر، به کوروش علاقهمند بودند.
🔸 مطالعه متن کامل گزارش سخنان نیل مک گرگور: w57.ir/mg1
#گزنفون Xenophon مورخ یونانی مینویسد: کوروش از پدرش یاد گرفته بود که #دروغ گفتن، #تهمت زدن و #غارت کردن، برای رسیدن به هدف کاری درست و نشانهی مردان بزرگ است.
🔸 مشاهده اسکن از متن کتاب: w57.ir/xen1 و w57.ir/xen2
@ir_bastan
🔶 جریان یک تهمت..
قسمتی از کتاب سه دقیقه در قیامت.. داستان زندگی پاسداری که سه دقیقه دنیای پس از مرگ را تجربه میکند..
این کتاب زیبا و آموزنده را از کانال روشنگری بخوانید
https://eitaa.com/roshangarii/11058
#تهمت #دختر #پسر #پاسدار #بسیجی #اردو #مرگ_تقریبی #سه_دقیقه_در_قیامت #کتاب #کتاب_خوب #قیامت #مرگ #زندگی #لایف_استایل #عاشقانه #عشق #عاشق #جملات_عاشقانه #وقف #قصه
👉 @roshangarii 🚩
هدایت شده از محمد عبدالهی
🔴نامزدهای تکراری
✍محمد عبدالهی
🔰در انتخابات #دوم_خرداد 76 #سیدمحمدخاتمی با شناخت کافی از شرایط عمومی جامعه که در فضای خفقان رسانه های منتقد و له شدن زیر چرخ سیاست های تعدیل اقتصادی و تبعیض و اختلاف طبقاتی #دولت_سازندگی به نقطه جوش رسیده بود، با گفتمان #آزادی_خواهی و #توسعه_سیاسی در مردم امید رهایی را به وجود آورد و پیروز شد.
🔰در سال 84 مرحوم #هاشمی_رفسنجانی با احتساب امتیاز فراموشکار بودن جامعه، تصمیم گرفت با چهره ای متفاوت از قبل وارد میدان انتخابات شود. سابقه اقبال مردم به شعار آزادی در سال های قبل، او و مشاورانش را به این محاسبه رساند که می توان از طریق رد کردن خطوط قرمز اعتقادی و سنتی با تظاهر افکار نزدیک به سکولارها و نمایش هایی نظیر کاروان دختران اسکیت سوار بدحجاب با پیشانی بندهای هاشمی 2005 پایگاه اجتماعی از دست رفته را بازیابی کرد. غافل ازینکه مردم پس از 16 سال سیاست های اقتصادی تکراری و نگاه تک بعدی به سیاست به ویژه در سال های دولت اصلاحات، تشنه گفتمان #عدالت و توجه به #محرومین هستند و شعارهای تکراری دولت اصلاحات برایشان دافعه دارد. عدم شناخت اولویت ها و دغدغه های جامعه، مرحوم هاشمی را به شدت زمین زد.
🔰روحانی در سال 92 به خوبی فهمید مردم به چه چیزی نیاز دارند. با رونمایی از #کلید قفل های اقتصاد #تحریم شده و ادعای حل مشکلات از طریق #مذاکره در سال 92 و ترساندن مردم از رقیبی که اگر بیاید #جنگ می شود و #دلار دوبرابر و قیمت های نجومی در انتظار کشور است در سال 96 اقبال مردم را جلب کرد. دستاویز کردن رای مردم با #دروغ و #تهمت و #رقیب_هراسی و ترساندن از آینده موهوم دستاورد 96 روحانی را ساخت.
🔰حال در 1400، زهر دروغ های روحانی در عمق جان مردم نفوذ کرده؛ آنان از تحمیق خود با دروغ های او و حامیانش خشمگینند. مشکلات چنان فشار آورده که بخشی از جامعه به نقطه سر شدن رسیده. یعنی نه تنها از آینده #ناامید بلکه بی تفاوت است. نقش نوع تعامل روحانی و دولتمردانش با مردم طی هشت سال گذشته مهمترین عامل چنین وضعی ست.
🔰امروز نظرسنجی های تمایل به مشارکت در انتخابات به خوبی این بی تفاوتی و ناامیدی را اثبات می کند. حتی نمی توان با اطمینان گفت ظهور یک کاندیدا در قامت سوپرقهرمان با کاریزمایی نظیر خاتمی 76 یا احمدی نژاد 84 می تواند این امید را احیا کند.
🔰در این شرایط امید داشتیم #مناظره اول تنور انتخابات را قدری گرم کند و جرقه های امید را در آرای خاموش ایجاد نماید. اما مردم در این رقابت 3 ساعته چه دیدند؟ آن ها مشاهده کردند برخی کاندیداها عاری از هرگونه خلاقیت می خواهند با تکنیک های نخ نمای حسن روحانی در 96 نظرشان را جلب کنند.
🔰تهمت زنی ها و رقیب هراسی ها و ادعاهای دروغ به قدری برای بینندگان مهوع بود که اصلا سخنان چند نفری که برنامه و راهکارهایی برای برون رفت از وضع فعلی کشور ارائه دادند اصلا به چشمشان نیامد. شاهد این ادعا نتیجه نظرسنجی های پس از مناظره است که می گوید نه میزان آراء تغییری کرده نه میزان اقبال به نامزدها تکان قابل توجهی خورده. مردم با تکرار حسن روحانی در مناظرات کابوس های سال های گذشته برایشان تداعی شد و امیدی که باید با دیدن #برنامه و #کارنامه برخی نامزدهای دست پر احیا می شد، تحت الشعاع این تداعی بی فروغ گشت.
🔰 #نامزدهای_تکراری که سابقه شان نشان می دهد همواره فاصله زیادی از مردم داشته اند، امروز هم با عدم شناخت جامعه در حال از جا کندن معدود ریشه های #امیدواری هستند.
☑️ @abdollahy_moh
🔶 یکی از همسران پیامبر، در یکی از جنگها از قافله عقب افتاده بود. #پیامبر، آن همسرشان را به میدان جنگ برده بودند، در بین مسیر او جاماند. حالا به هر جهتی، یا آن مخدره خواب مانده بود و یا به دنبال حاجتی رفته بود. مسلمانها آمدند، و دیدند همسر پیامبر در میان آنها نیست. مردی از مسلمانها پیدا شد و همسر پیامبر را به مدینه آورد.
حالا آن زن، کدامیک از همسران پیامبر بوده، بین اهل سنت و شیعه اختلاف است. شیعه در روایاتشان میگویند «ماریه قبطیه» بوده و اهل سنت میگویند «عایشه» بوده است.
بعد از آنکه این مخدره به مدینه برگشت، بعضی از افراد هرزهگو و یاوهگو، زمزمه ای را میان مردم انداختند که این خانم کجا بود و چرا عقبماند و این شخصی که او را آورد، چه کسی بود؟! بدون اینکه تصریح کنند و #تهمت مشخصی را متوجه بکنند، زمزمه و #شایعه شنیعی را در میان مردم پخش کردند. و تهمت زشتی به همسر پیامبر و آن مرد زدند..
ناگهان آیات توبیخ کننده ای از سوره نور نازل شد. که معروف به آیات «افک» است. (افک یعنی تهمت)💥
✅خداوند فرمود: چرا وقتی که شما مسلمانها این شایعه را شنیدید، به یکدیگر حسنظن نشان ندادید و به طور قاطع نگفتید که این دروغ است؟ چرا وقتیکه این شایعه را شنیدید، نگفتید که ما حق نداریم این شایعه را تکرار کنیم؟ این، یک بهتان بزرگ است. هر کس آن تهمت یا بخشی از آن را تکرار کرده، برایش عذابی بزرگ است. چون 4 شاهد برای آن نداشتید و [ آن تهمت بزرگ را] زبان به زبان از یکدیگر می گرفتید و با دهان هایتان چیزی می گفتید که هیچ معرفت و شناختی به آن نداشتید و آن را [عملی] ناچیز و سبک می پنداشتید و در حالی که نزد خدا بزرگ بود.
و در ادامه قرآن میفرماید: گمان نکنید این حادثه شر بود، خیر بود و اگر ایمان دارید، هرگز دوباره چنین تهمتی را برای کسی تکرار نکنید.
خداوند نفرمود چرا به همسر پیامبر احترام نگذاشتید یا به آن بانوی مخدره؟ خداوند فرمود چرا تا یک شایعه شنیدید، حسن ظن نداشتید؟ چرا یک شایعه و تهمت را تکرار کردید؟
💚 خداوند ما را با #حسن_ظن و قلب پاک دوست دارد.. خداوند زبان ما را طاهر و بدون لغزش دوست دارد.. 💚
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
کپی همه مطالب آزاد است
روشنگری = گسترش آگاهی 👇👇
👉 https://eitaa.com/joinchat/1244856320Ccc8cd009b9 🚩