eitaa logo
کانال روشنگری‌🇵🇸
19.3هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
13.6هزار ویدیو
71 فایل
🔶پاسخ شبهات(اعتقادی-تاریخی-سیاسی) 🔶تحلیلهای ضروری روز 🔶روشنگرانه ها پیج انگلیسی: @Enlightenment40 عربی: @altanwir40 عبری: @modeut40 اینستا instagram.com/roshangarii5 سروش Sapp.ir/roshangarii توییتر twitter.com/tanvire12 نظرات: @Smkomail کپی آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از  محمد عبدالهی
🔴 نقدی بر دنیای فکری حجاریان (ها) با دو وجه «گفتمان» آن و «دستاوردهای» آن شناخته میشود. بسیاری در پاسخ به نقد اصلاحات، منتقدان را به اصلاحات به مثابه جوهر و هویت اصلاحات ارجاع میدهند با این استدلال که آنچه در صحنه عمل و بعنوان اصلاحات می بینید، جوهر و هویت آن نیست! جوهر و هویت آن، ایده اصلاحات از لحاظ گفتمانی و نظری است! خود یکدیگر را به «اصلاح طلبان گفتمانی» و «اصلاح طلبان کانفورمیست» تقسیم میکنند. ها را اصلاح طلبانی میدانند که در هستند، منصب گرفته اند، رانت میگیرند، حقوق میگیرند و.. و طلبان_گفتمانی را کسانی میدانند که وار، در حاشیه قدرت به ترسیم خط و خطوط و شاخص های اصلاح طلبی مشغولند! در آخرین تز خود، با تفکیک تلویحی این دو نوع اصلاح طلب، پیشنهاد کرده برای وا نرفتن اصلاحات، هسته سختی از اصلاح طلبان مدل گفتمانی تشکیل شود تا جامعه، اصلاحات را به چشم دومی ها نبیند و قضاوت نکند! هدف از این تز را بعدا توضیح خواهم داد. تکلیف اصلاح طلبان کانفورمیست و جذب قدرت شده مشخص است. چه در دولت 8 ساله و چه در دولت 5 ساله ، و چه حتی در دوران پشت پردگی اصلاح طلبان برای دولت ، کشور شاهد بدترین عملکرد اقتصادی، افزایش شکاف طبقاتی و پایمال شدن عدالت، رواج فسادهای مالی، و بدترین سیاست ها در عرصه خارجی بوده است. آنها خود نیز از ضعف کشورداری خود مطلع اند و به همین دلیل، تقلا میکنند خود را از دولت اعتدال، از اصلاح طلبان کانفورمیست و عملگرا و.. جدا کنند. 🔻اما اگر قرار باشد اصلاحات را با گفتمانش بشناسیم، طبعا باید مختصات فکری اصلاح طلبان گفتمانی و افرادی نظیر حجاریان را بشکافیم. آنها تعریفشان از اصلاحات چیست؟! اصلاحات را در چه میدانند؟! هدفشان از اصلاحات چیست؟! سقف و نقطه نهایی اصلاح طلبی را در کجا میدانند؟! ✅ اصلاح طلبان گفتمانی، اصلاحات را دستیابی به حکومت ، ، و میدانند. دستگاه فکری اصلاح طلبان گفتمانی که چهره بارز آنها افرادی نظیر حجاریان است، بر سه ستون اصلی قرار دارد: ، و مشخصا ، بت وارگی و معصومیت ، و قداست . حجاریان معتقد است " جوهر اصلاحات توسعه سیاسی با همه لوازم‌اش است" و "توسعه و نوسازی سیاسی" اصلاحات است! او صریحا در مقاله «صدای جمهور، صدای معصوم» بیان میکند: " اعتبار قانون، نه از شارع و نص بلکه از رای به دست می آید". همچنین وی در مصاحبه ای با رسانه "عصر امروز" در پاسخ به سوالی درباره ملاک قانونگذاری، صراحتا "عرف" را ملاک میداند حتی اگر روزی عرف امور ضداخلاقی مثل همجنس بازی و.. را بپذیرد. به همه اینها، کمی ایرانیت هم اضافه کنید. این پیشنهاد خود اوست. اصلاحات ترکیبی از کمی ، کمی و کمی ! اما میخواهم این خمیرمایه فکری و گفتمانی اصلاحات را اندکی محک بزنیم و ورز دهیم. 1⃣ یک. نوسازی و توسعه سیاسی تئوری توسعه، در واقع، نسخه نظریه پردازان غربی دهه 1970 برای مدرنیزاسیون و صنعتی شدن کشورهای جهان سوم است. آنها مدلها و تیپ های مختلفی از توسعه را برای کشورهای مختلف جهان سوم تجویز کردند تا این کشورها هم شبیه کشورهای توسعه یافته شوند. برای یک کشور «توسعه درونزا»، برای دیگری «توسعه برونزا»، برای آن یکی «توسعه کاردوزو و ترکیبی»، «تجارت آزاد»، «توسعه پایدار»، «اقتصاد دموکراسی محور» و.. اما آنچه در عمل اتفاق افتاد، بسیار متفاوت از ساحت تئوریک بود. با نسخه توسعه آمریکایی (جانشینی صادرات) و خروج یک شبه سرمایه گذاران خارجی، به ویرانه ای اقتصادی تبدیل شد که تا یک دهه مشغول آواربرداری بود. لخ والسا با استراتژی دموکراسی محور نه تنها به شکوفایی اقتصادی نرسید که اینک به همراه ضعیفترین کشور اروپایی است. ، و.. با استراتژی جایگزینی واردات، تا دو دهه مقروض های دائمی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول شدند. نسخه برای ایران «توسعه سیاسی» با هدف تغییر ساختار سیاسی و تغییر جامعه و فرهنگ سیاسی مردم (تحت عنوان جامعه مدنی) بود. آنچه به صورت رسمی در دولت خاتمی دنبال میشد و پس از آن هم توسط اصلاح طلبان ادامه یافت. ادامه دارد.. متن کامل یادداشت در صفحه نخست روزنامه فرهیختگان: http://newspaper.fdn.ir/newspaper/page/2542/1/146786/0
هدایت شده از  محمد عبدالهی
🔴 نقدی بر دنیای فکری حجاریان (ها) - 2 دستگاه فکری اصلاح طلبان گفتمانی که چهره بارز آنها افرادی نظیر حجاریان است، بر سه ستون اصلی قرار دارد: ، و مشخصا ، بت وارگی و معصومیت ، و قداست . میخواهم خمیرمایه فکری و گفتمانی اصلاحات را اندکی محک بزنیم و ورز دهیم. 1⃣ یک. نوسازی و توسعه سیاسی تئوری توسعه، در واقع، نسخه نظریه پردازان غربی دهه 1970 برای مدرنیزاسیون و صنعتی شدن کشورهای جهان سوم است. آنها مدلها و تیپ های مختلفی از توسعه را برای کشورهای مختلف جهان سوم تجویز کردند تا این کشورها هم شبیه کشورهای توسعه یافته شوند. برای یک کشور «توسعه درونزا»، برای دیگری «توسعه برونزا»، برای آن یکی «توسعه کاردوزو و ترکیبی»، «تجارت آزاد»، «توسعه پایدار»، «اقتصاد دموکراسی محور» و.. اما آنچه در عمل اتفاق افتاد، بسیار متفاوت از ساحت تئوریک بود. با نسخه توسعه آمریکایی (جانشینی صادرات) و خروج یک شبه سرمایه گذاران خارجی، به ویرانه ای اقتصادی تبدیل شد که تا یک دهه مشغول آواربرداری بود. لخ والسا با استراتژی دموکراسی محور نه تنها به شکوفایی اقتصادی نرسید که اینک به همراه ضعیفترین کشور اروپایی است. ، و.. با استراتژی جایگزینی واردات، تا دو دهه مقروض های دائمی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول شدند. نسخه برای ایران «توسعه سیاسی» با هدف تغییر ساختار سیاسی و تغییر جامعه و فرهنگ سیاسی مردم (تحت عنوان جامعه مدنی) بود. آنچه به صورت رسمی در دولت خاتمی دنبال میشد و پس از آن هم توسط اصلاح طلبان ادامه یافت. 🔻اما مصادیق مد نظر اصلاح طلبان برای توسعه سیاسی چه بود و چه هست؟! مواردی مثل با غرب، خودبسندگی به داخل و کاهش نفوذ و تاثیرگذاری منطقه ای ایران (آنها این استراتژی را با عباراتی چون اولویت و ممانعت از تبلیغ میکنند)، شدن و تقویت و مشارکت سیاسی سازمان یافته توده ها (نه فقط انتخابات)، های فرهنگی خصوصا در مسئله ، حذف یا کاهش خط قرمزهای اخلاقی در و هنر و..، حذف یا کاهش خط قرمزهای سیاسی حتی فراتر از قانون اساسی در رسانه ها، روزنامه ها و.. 🔻آنچه در عرصه گفتمانی نسخه پیچی شد، در عرصه عملی و در صحنه قدرت چه دستاوردی داشت؟ تنش زدایی با غرب منجر به عقب نشینی از منافع ملی، عزت ملی و حتی وابستگی اقتصادی شد (توافقنامه پاریس 2004، برجام و..) آنچه تحزب و تقویت جامعه مدنی خوانده میشد عملا سیاست زده شدن جامعه و تشدید شکافهای سیاسی و فرهنگی و فضای دوقطبی در جامعه است که نمونه بارز آن یعنی وضعیت سیاست زدگی گسترده در انتخابات 88 و حتی پس از آن، بعید نبود کشور را به نوعی فرو برد، آزادی های فرهنگی و کاهش خط قرمزهای اخلاقی از دهه هشتاد به این سو به افزایش تصاعدی و ناگهانی معضلات اجتماعی (طلاق، خیانت، کاهش جمعیت، افسردگی، بیماری های روانی، بزهکاری، خودکشی و..) منجر شد. تقلیل خط قرمزهای سیاسی هم سبب شد بسیاری از روزنامه ها و رسانه ها عملا به تریبون دولتهای متخاصم و بتدریج فاز تبدیل شوند. از طرفی، اصالت توسعه سیاسی باعث غفلت از پیشرفتهای اقتصادی و مادی چه در زمینه عدالت اجتماعی، چه آبادانی و پیشرفتهای عمرانی و بلکه تحمیل کردن انواع مشکلات اقتصادی و زیست محیطی و.. بر کشور شد. از دهه هفتاد به این سو، با نسخه های توسعه اقتصادی، ایران برای نخستین بار با افسارگسیخته حتی بدتر از زمان ، رها کردن تولید ملی، مشکلات هوا، کمبود ، کاهش ذخیره گیاهی و جانوری کشور و.. درگیر شد و اثرات درازمدت آن همچنان را به چالش خواهد کشید. عجیب آنکه، اگر مالزی و برزیل و سنگاپور و بقیه، نسخه های وارداتی را پس از تنبیه شدن به کنار گذاشتند، اما اصلاح طلبان ایران همچنان همان نسخه ها را در دانشگاهها تدریس میکنند، در روزنامه ها تجلیل میکنند و در قدرت اعمال میکنند. ادامه دارد.. ✍متن کامل یادداشت در صفحه نخست روزنامه فرهیختگان: http://newspaper.fdn.ir/newspaper/page/2542/1/146786/0
هدایت شده از  محمد عبدالهی
🔰 نقدی بر دنیای فکری #اصلاحطلبان و #حجاریان ها مقصود #اصلاحات از #توسعه_سیاسی چیست؟! #توسعه #آزادی #جامعه_مدنی #قدرت #خاتمی #روحانی #دموکراسی #اعتدال #تنش_زدایی #وابستگی #میلیتاریسم #نفوذ #تحزب #دوقطبی #جنگ_داخلی #حجاب #خیانت #طلاق #افسردگی #نوسازی #روزنامه #آزادی_بیان #براندازی ✍متن کامل یادداشت #محمد_عبدالهی در روزنامه #فرهیختگان: http://newspaper.fdn.ir/newspaper/page/2542/1/146786/0
هدایت شده از  محمد عبدالهی
🔴 نقدی بر دنیای فکری حجاریان (ها) - 3 دستگاه فکری گفتمانی که چهره بارز آنها افرادی نظیر است، بر سه ستون اصلی قرار دارد: ، و مشخصا ، بت وارگی و معصومیت ، و قداست . میخواهم خمیرمایه فکری و گفتمانی اصلاحات را اندکی محک بزنیم و ورز دهیم. 2⃣ دو. بت وارگی دموکراسی و معصومیت جمهور اصلاح طلبان با اصالت دادن به دموکراسی به عنوان سمبلی از و غربی شدن، اقدام به تمایزسازی از خود با دیگر جریانهای سیاسی کرده اند. آنها بدین منظور اتوپیایی ترسیم میکنند که در آن همه چیز با مردم صورت میگیرد و هیچ مانع و سرعت گیر و یا فیلتری نباید بر سر راه رای مردم باشد! اصلاح طلبان ماموریت خود را شدن بین و و صدای خود را نامیدند و شروع به حمله به نهادهای حاکمیتی از جمله و.. به این بهانه کردند. اما آنها در حالی نهایت آمال خود را «دموکراسی مطلق» دنبال میکنند که حتی در کشورهای غربی چنین دموکراسی وجود ندارد و نخواهد داشت. درحالی استصواب شورای نگهبان را به چالش میکشند و یک نوع استثنا در جهان میدانند که گویی " شورای قانون اساسی در فرانسه" برای وجود ندارد. که گویی " دادگاه قانون اساسی در آلمان" کاندیداها را دستچین نمیکند، که گویی "دادگاه ویژه در انگلستان" بر کاندیداها فیلتر نمیگذارد، که گویی "دو حزب در آمریکا" رای مردم را کانالیزه نمیکنند! چنان از آزادی در ایران اتوپیایی سخن میگویند که گویی حزب در آزاد است! که گویی احزاب در و و و و ، حق فعالیت سیاسی دارند! چنان از ردصلاحیت و در انتخابات ایران، خشمگین اند که گویی سیدحسن میتواند کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا شود! اینها همه سقفهای دیگر کشورها بر سر دموکراسی است که اصلاح طلبان پاسخی برای آنها ندارند و یا حتی نمیخواهند آنها را ببینند. 🔻از طرفی، آنها بعضی نهادهای جمهوری اسلامی مثل شورای نگهبان، مجلس خبرگان، و حتی مقام رهبری را حاکمیتی و در مقابل نهادهای به تعبیر خودشان یا انتخابی دسته بندی میکنند. تنها دلیل آنها برای این تفکیک آن است که نهادهای حاکمیتی با مردم انتخاب نمیشوند! این هم یک تناقض و ضعف فکری دیگر است. اینکه تنها "رای مستقیم" را ملاک مردمی بودن میدانند و هر کس با این روش انتخاب نشود برچسب "حاکمیتی" و حتی "دیکتاتور" دریافت میکند! با این توصیف، بسیاری از روسای جمهور و نخست وزیران دنیا که از طریق نظام انتخاب میشوند، حاکمیتی هستند، نه مردمی! نخست وزیر انگلستان را پارلمان انتخاب میکند نه رای مردم! صدر اعظم آلمان مستقیما توسط مردم انتخاب نمیشود! پس آیا این مقامات، هستند؟! در واقع، آنها دموکراسی را صرفا در رای مستقیم و حتی خلاصه میکنند. ✍متن کامل یادداشت در روزنامه : http://newspaper.fdn.ir/newspaper/page/2542/1/146786/0
هدایت شده از  محمد عبدالهی
🔴 نقدی بر دنیای فکری حجاریان (ها) - 4 دستگاه فکری گفتمانی که چهره بارز آنها افرادی نظیر است، بر سه ستون اصلی قرار دارد: ، و مشخصا ، بت وارگی و معصومیت ، و قداست . میخواهم خمیرمایه فکری و گفتمانی اصلاحات را اندکی محک بزنیم و ورز دهیم. 3⃣سه. قداست عرف و سکولاریسم لازمه اعتقاد به دموکراسی گرایی مطلق اصلاح طلبان، قطعا قداست رای به عنوان تنها مناط حکومتداری است. چیزی که امثال حجاریان از گفتنش ابایی ندارند. آنها ملاک یک قانون، یک سیاست و یک عقیده را "عرف" میخوانند. نه " ". هر چه عرف بگوید، حتی اگر عرف بگوید زنا اخلاقی است، قداست دارد. این سکولاریسمِ عریان هم البته تقلیدی از غرب است. اما در اینجا چند سوال وجود دارد که اصلاح طلبان باز هم از پاسخ به آن عاجزند: 🔻یک. عرف چیست؟! آنچه بین «همه مردم» مرسوم است؟! «اکثریت مردم»، «بخشی از مردم»، «نخبگان و خواص جامعه»، یا «اقلیتی از مردم» هم کفایت میکند؟! 🔻دو. چه کسی یا کسانی عرف را میدهند؟! «دولتمردان»، «روشنفکران»، «منتخبان مردم»، «رفراندوم مستقیم» و..؟! 🔻سه. چه کسی عرف را میسازد؟! آیا مردم در خلأ به سمت یک عادت رفتاری سوق می یابند؟! مسلم است که خیر. این ابزارهای ای و آموزشی و ارتباطی هژمون هستند که عرف یک جامعه را شکل میدهند. این غولهای بزرگ رسانه ای هستند که را به سمت اجرای خواسته های سیاسی یا اقتصادی خاصی کانالیزه و بسیج میکنند. اگر بخواهیم از زبان سخن بگوییم، اپیستمه و آنچه شناخت ما از جهان را شکل میدهد، اینک رسانه ها هستند و به تعبیر ، ذات ما جهان‌هایی را منکشف می‌کند که در آن جهان‌ها امور را درمی‌یابیم، عمل می‌کنیم، و می‌اندیشیم. این جهان‌ها برساختۀ تبلیغات مختلف از سوی رسانه‌ها و افراد مختلف است. تبلیغات رسانه‌ای این امکان را به صاحبان آن می‌دهد که با در‌اختیار‌گرفتن و مهندسی این منبع انرژی (افکار عمومی) هنجارهایی را که اکثریت اعضای یک جامعه پسندیده یا نمی‌پسندیده‌اند، عملاً به‌صورت سرمشق‌هایی درآورند که سایر افراد همان جامعه مجبور و محکوم به پیروی از آن باشند تا آنجاکه سرپیچی از این سرمشق‌ها مستلزم خردشدن زیرفشار افکار عمومی شود. اما رسانه ها در دست چه کسانی است؟! همه مردم؟ فقرا؟ فرهیختگان؟ دولت؟ یا سرمایه داران؟ واضح است که و بلوک ثروت، ابزارهای رسانه ای یک جامعه را در دست دارند. و این یعنی جامعه، عرف آن، رای آن در دست است. دقیقا به همین دلیل است که در غرب، درست مترادف می آید. آنچه دموکراسی و لیبرالیسم و عرف پرستی خوانده میشود، در واقع سرمایه داران است. 🔻این است باطن و عمق اصلاح طلبی گفتمانی در ایران. وابستگی به غرب، استحاله و حتی فروپاشی اجتماعی و سلامت فرهنگی جامعه، اسلام زدایی و دیکتاتوری سرمایه داران! ✍متن کامل یادداشت در روزنامه : http://newspaper.fdn.ir/newspaper/page/2542/1/146786/0
هدایت شده از  محمد عبدالهی
🔴نامزدهای تکراری ✍محمد عبدالهی 🔰در انتخابات 76 با شناخت کافی از شرایط عمومی جامعه که در فضای خفقان رسانه های منتقد و له شدن زیر چرخ سیاست های تعدیل اقتصادی و تبعیض و اختلاف طبقاتی به نقطه جوش رسیده بود، با گفتمان و در مردم امید رهایی را به وجود آورد و پیروز شد. 🔰در سال 84 مرحوم با احتساب امتیاز فراموشکار بودن جامعه، تصمیم گرفت با چهره ای متفاوت از قبل وارد میدان انتخابات شود. سابقه اقبال مردم به شعار آزادی در سال های قبل، او و مشاورانش را به این محاسبه رساند که می توان از طریق رد کردن خطوط قرمز اعتقادی و سنتی با تظاهر افکار نزدیک به سکولارها و نمایش هایی نظیر کاروان دختران اسکیت سوار بدحجاب با پیشانی بندهای هاشمی 2005 پایگاه اجتماعی از دست رفته را بازیابی کرد. غافل ازینکه مردم پس از 16 سال سیاست های اقتصادی تکراری و نگاه تک بعدی به سیاست به ویژه در سال های دولت اصلاحات، تشنه گفتمان و توجه به هستند و شعارهای تکراری دولت اصلاحات برایشان دافعه دارد. عدم شناخت اولویت ها و دغدغه های جامعه، مرحوم هاشمی را به شدت زمین زد. 🔰روحانی در سال 92 به خوبی فهمید مردم به چه چیزی نیاز دارند. با رونمایی از قفل های اقتصاد شده و ادعای حل مشکلات از طریق در سال 92 و ترساندن مردم از رقیبی که اگر بیاید می شود و دوبرابر و قیمت های نجومی در انتظار کشور است در سال 96 اقبال مردم را جلب کرد. دستاویز کردن رای مردم با و و و ترساندن از آینده موهوم دستاورد 96 روحانی را ساخت. 🔰حال در 1400، زهر دروغ های روحانی در عمق جان مردم نفوذ کرده؛ آنان از تحمیق خود با دروغ های او و حامیانش خشمگینند. مشکلات چنان فشار آورده که بخشی از جامعه به نقطه سر شدن رسیده. یعنی نه تنها از آینده بلکه بی تفاوت است. نقش نوع تعامل روحانی و دولتمردانش با مردم طی هشت سال گذشته مهمترین عامل چنین وضعی ست. 🔰امروز نظرسنجی های تمایل به مشارکت در انتخابات به خوبی این بی تفاوتی و ناامیدی را اثبات می کند. حتی نمی توان با اطمینان گفت ظهور یک کاندیدا در قامت سوپرقهرمان با کاریزمایی نظیر خاتمی 76 یا احمدی نژاد 84 می تواند این امید را احیا کند. 🔰در این شرایط امید داشتیم اول تنور انتخابات را قدری گرم کند و جرقه های امید را در آرای خاموش ایجاد نماید. اما مردم در این رقابت 3 ساعته چه دیدند؟ آن ها مشاهده کردند برخی کاندیداها عاری از هرگونه خلاقیت می خواهند با تکنیک های نخ نمای حسن روحانی در 96 نظرشان را جلب کنند. 🔰تهمت زنی ها و رقیب هراسی ها و ادعاهای دروغ به قدری برای بینندگان مهوع بود که اصلا سخنان چند نفری که برنامه و راهکارهایی برای برون رفت از وضع فعلی کشور ارائه دادند اصلا به چشمشان نیامد. شاهد این ادعا نتیجه نظرسنجی های پس از مناظره است که می گوید نه میزان آراء تغییری کرده نه میزان اقبال به نامزدها تکان قابل توجهی خورده. مردم با تکرار حسن روحانی در مناظرات کابوس های سال های گذشته برایشان تداعی شد و امیدی که باید با دیدن و برخی نامزدهای دست پر احیا می شد، تحت الشعاع این تداعی بی فروغ گشت. 🔰 که سابقه شان نشان می دهد همواره فاصله زیادی از مردم داشته اند، امروز هم با عدم شناخت جامعه در حال از جا کندن معدود ریشه های هستند. ☑️ @abdollahy_moh