eitaa logo
کانال روشنگری‌🇵🇸
19.3هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
13.6هزار ویدیو
71 فایل
🔶پاسخ شبهات(اعتقادی-تاریخی-سیاسی) 🔶تحلیلهای ضروری روز 🔶روشنگرانه ها پیج انگلیسی: @Enlightenment40 عربی: @altanwir40 عبری: @modeut40 اینستا instagram.com/roshangarii5 سروش Sapp.ir/roshangarii توییتر twitter.com/tanvire12 نظرات: @Smkomail کپی آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
✅#ازدواج های بی #برکت.. بیایید #فرهنگسازی کنیم.. #شرافت خانوادگی و #خوشبختی به زرق و برق مراسم #عروسی و #مهریه های سنگین نیست.. به #صفا و همدلی و #دوستی زوج ها و #خانواده هاست.. بیشتر دلخوریها و کدورت ها هم از حرف و حدیثهای این اولین مراسم شروع میشوند.. #تجملات #تجمل #لاکچری #عروس #داماد #تالار #تالار_عروسی #رهبر #رهبر_انقلاب #فرهنگ #سبک_زندگی #مسلمان #شیعه #مادرشوهر #مادرزن #پدرشوهر #پدرزن #مهمانی #دختر #پسر 👉 @roshangarii 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حرم یعنی #آرامش.. حرم یعنی تو سختیا بیا.. حرم یعنی #خوشبختی.. حرم یعنی #بهشت.. 🌸کجای عالم #سحر ای حرم #امام_رضا رو داره؟ کدوم کریمی اینجوری هوای خیل #زائر ا رو داره؟🌸 سلام امام مهربونم.. 💖میلاد خجسته هشتمین خورشید آسمان امامت.. قلب #ایران 💐 #امام_رضا علیه السلام 💐مبارک باد.🌹 #امام_هشتم #امام_رضایی_ام #حنیف_طاهری #شیعه #آهنگ #موسیقی #خواننده #عاشقانه #مهربان #امام_مهربانی 👉 @roshangarii 🌺
❤️من دختر 💌 نامه ای از دخترت؛ از آنجایی که این روزها دلم می خواهد همه نشانه ها را به تو وصل کنم، حتی به سال تولدم می بالم. من متولد سال ۷۶ هستم، همان سالی که تو به فرماندهی رسیدی و در همین ۲۲ سالی که از زندگی من و تو در این دنیا گذشت، محشری به پا کردی که با ، نفس در سینه دنیا حبس شد. باورت می شود من حتی به همین ۲۲ سال از عمرم که هم زمان با حضور تو در این جهان گذشت، می نازم؟ و حالا خبر داری با رفتنت چه جگری از ما خون شده است؟... تو هنوز از همه ما زنده تری، پس بگذار از هر آنچه در دلم می گذرد، با تو حرف بزنم! لطفاً مرا ببخش اگر از چیزهایی می گویم که در شأن تو نیست، اما من که پذیرفته ام تو هستی و تو که پیش از این گفته بودی همان دختر من است... پس بی پرده می گویم پدر؛ از روزی که تو رفتی دیگر دستم به آرایش نرفت! باورت می شود؟ من که رنگ آرایش صورت و لاک ناخن و لب جورابم که از کتونی ام بیرون بود، همه باید با هم هماهنگ می شد، بعد از رفتن تو همه چیزم به هم ریخته است! حقیقتش را بخواهی، ما تو را آنگونه که هستی، هرگز نشناختیم اما وقتی رفتی طوری دلمان زیر و رو شد که فهمیدیم بی آنکه بفهمیم عاشقت بوده ایم. شاید این هم از همان بود که حتی عشقت را بی سر و صدا به دل ما می فرستادی تا ریا نشود... هر چه بود، از آن شبی که ما در خواب ناز بودیم و تو را غریبانه کشتند، دیگر این دل، دل نشد! دیگر این دل مال ما نشد! شاید اختلاف من و تو از زمین تا آسمان باشد، اما هر چه بود نسل ما بودی! قهرمانی که دلمان به بودنش قرص بود، قهرمانی که پشت پهلوانی اش با خیال راحت پنهان می شدیم و برای ها رجز می خواندیم! حالا رفتنت ما را آتش زده... ببخشید که می گویم، اما من هنوز هم اهل نیستم بابا! فقط دیگر دلم نمی آید با رنگ و لعابی بازی کنم وقتی یادم می افتد عشقم را چطور زدند... باز هم گریه ام گرفت... اصلا این آتشی که به دلمان زده ای، چرا سرد نمی شود؟ ای کاش هرگز سرد نشود، ما آتش تو را سخت دوست داریم! بگذریم... بگذار اشک هایم را پاک کنم و با همین بغض در گلو به تو قولی بدهم! این را یواشکی فقط به تو می گویم چون می دانم پدری به مهربانی تو، هرگز دعوایم نمی کند؛ من تا به حال ۲۲_بهمن نرفته ام... ببخش من را بابا، اصلا قبول نداشتم، هیچ چیز را قبول نداشتم... خواهش می کنم ناراحت نشو بابا، دیگر طاقت دیدن ناراحتی ات را ندارم، تو فقط بخند! مثل تمام عکس های زیبایت بخند! حالا دخترت به حرف تو آورده، پس بخند! از چند روز پیش که فیلمی از تو دیدم که می گفتی :«والله، والله، والله از مهم ترین شئون ، رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکّان را به دست دارد.» من به حرف تو آوردم پدر! به حرف تو و به هر آنچه تو ایمان داری، ایمان آوردم پدر! شاید باورت نشود اما این روزها خنده های هم مثل خنده های تو از من دلبری می کند! انگار تا امروز درست او را ندیده بودم، حرف تو باعث شد خوب به او نگاه کنم، او که تو شهادت دادی از مهمترین شئون من خواهد بود! نمی دانم، شاید عشق او هم همچون عشق تو بی سر و صدا وارد قلبم شده و من بی خبرم! اما نمی خواهم این عشق هم از دستم برود بعد به خودم بیایم. حسرت از دست دادن تو کافی است، این عشق را عاشقانه و عارفانه در دلم پرورش می دهم، قول می دهم بابا! ببین، هم پیکسل صورت زیبای تو را خریده ام هم پیکسل لبخند شیرین رهبرم را... هم دارم! فردا به جبران همه این سال ها، عاشقانه به ۲۲_بهمن خواهم رفت. مگر جز این است که تو دوست داشتی من پای رهبر و مان بمانم و مگر جز این است که هنوز با دست و دهان خونی، به گریه هایم می خندند؟ پس به خدا خواهم رفت! به عشقم به تو و به عشقم به رهبرم قسم، فردا این عشق را به رخ دنیا خواهم کشید! دخترت ۲۱ بهمن ۹۸ ✍️نویسنده: 🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷
🔴 های ادامه دارد.. تلاش ویژه برای برگشت خصوصا از کشورهای تابحال چندین پرواز خالی رفته و ها را از و بقیه اروپا آورده.. بدون اینکه روند را طی کنند.. درست مثل پرواز ها از که را برای سوغاتی آوردن راستی راستی.. مگه اروپا بهشت و و و و اینا نبود.. چی شد دارین گور و گور برمیگردین به ایران سیاه و بدبخت بیچاره؟😉😐 👉 @roshangarii 🚩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
: چرا امتحان میشیم... امتحان‌های الهی، بستری برای خودشناسی می‌تونیم از روی امتحان‌های خدا و مشکلات و نعماتی که به انسان می‌رسد خودمون رو بشناسیم، نقاط ضعف و قوت خودمون رو پیدا کنیم و انتظار خدا رو از خودمون متوجّه بشیم... إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ۞ فَأَمَّا الْإِنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ۞ وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ۞كَلَّا ۖ . . . ۞ پرودرگار تو همواره در کمین است ، * اما این انسان هر گاه پروردگارش برای امتحان، او را اکرام کند و نعمتش بخشد، [مغرورانه] می گوید: پروردگارم مرا گرامی داشته است * و اما هنگامی که برای امتحان، رزق رابر او تنگ گیرد می گوید: پروردگارم مرا خوار کرده است* این چنین نیست [که می پندارید!] . . .* فجر 14 الی 1 إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا۞ ما هرچه را روی زمین قرار داده ایم برای زینت آن گذاشتیم تا مردم را مورد آزمایش قرار دهیم و مشخص شود کدام یک از آنها عملکرد بهتری دارد * کهف 7                      👉 @roshangarii 🚩
🔶 شادی یعنی چی؟ شما چطوری شاد میشید؟ بعضیا فکر میکنن شادی یعنی پا شن وسط مجلس برقصن و بخونن و از خود بیخود بشن و لهو و لعب 😊😑... اصلا تمام درک شون از شادی همین چیزاس.. چه بسیار آدمایی که غرق رقص و آواز و شراب و مستی.. روح شون مریض و بی قراره.. شبها از سردرد تا قرص نخورن نمیتونن بخوابن.. و روزها بی حال و کسل و بی هدف میگذرن.. ✅نوازدی گرسنه بود، گریه می کرد، مادر پستونک گذاشت دهنش اونم ساکت شد ولی آنقدر اونو مک زد که احساس گرسنگی اش از بین رفت. نیاز بدنش برطرف نشد فقط لذت برد و خوابید. تا وقتی به منبع آرامش و خوشحالی عالم وصل نشی، محاله بتونی آرامش داشته باشی.. تا وقتی لحظه لحظه با پروردگار عالم انس نگیری، محاله بتونی شاد باشی... •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• کپی همه مطالب آزاد است روشنگری = گسترش آگاهی 👇👇 👉 https://eitaa.com/joinchat/1244856320Ccc8cd009b9 🚩