eitaa logo
روزنه
6.2هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
256 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی آش اعتدال شور می شود! وقتی یکی از ، از استقلال حوزه دم می زند! 💥حاشیه نگاری بر سخنان مهاجری @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 مسیح مهاجری مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله 99/03/11 با اشاره به برخی مکتوبات و مواجهات حکیمانه امام خمینی با مسئولان حوزوی، از سخن به میان آورده و چنین نوشته است:👇 «اصلی‌ترین نکته‌های مورد نظر امام، در مورد جلوگیری از خرج‌تراشی توسط نهادهای وابسته به حوزه علمیه، یکی حفاظت از استقلال روحانیت بود و دیگری مصون نگهداشتن روحانیت از تشریفات. با رعایت این دو نکته است که حوزه‌های علمیه می‌توانند اسلام و تحصیل را اساس کار خود قرار دهند و مانع کاهش معنویت شوند. با از دست رفتن این امتیازات، حوزه‌های علمیه و روحانیت، از مردم فاصله می‌گیرند، جایگاه خود را از دست می‌دهند و به موجودیتی وابسته به حاکمیت و قدرت سیاسی تبدیل می‌شوند که بدترین سرنوشت است. امروز، با گذشت 33 سال از این توصیه تاریخی امام به شورای مدیریت حوزه علمیه قم که در واقع توصیه به تمام افراد روحانی و نهادهای حوزوی است، متأسفانه فاصله زیادی از بایدها گرفته‌ایم بطوری که گوئی امام خمینی اصولاً چنین توصیه‌هائی نفرموده بودند و روحانیت و حوزه‌های علمیه قرار نبود سیره عملی سلف صالح را دنبال کند و به حفاظت از استقلال و بالا بردن نفوذ معنوی خود اهتمام ورزد. اکنون باید اعتراف کنیم که برخلاف توصیه‌های امام خمینی، حوزه‌های علمیه گرفتار تشریفات، ازدیاد ساختمان‌ها، دریافت بودجه از حاکمیت و دولت و درنهایت وابسته شدن به قدرت سیاسی و فاصله گرفتن از مردم شده‌اند. شوربختانه حتی به خود امام هم رحم نکرده‌ایم و برای او که رنگ‌آمیزی حسینیه ساده و کوچک جماران را نیز ولخرجی می‌دانست، چنان برج و بارو و گنبد و بارگاه تشریفاتی و پرزرق و برقی ساخته‌ایم که مطمئناً اگر می‌توانست جسم خود را برمی‌داشت و از آنجا دور می‌شد، روحش که قطعاً از آنجا هزاران فرسنگ فاصله دارد. امام خمینی این را عدالت نمی‌داند که برای مقبره او و برای ساخت‌وسازها و تشریفات حوزه‌های علمیه و روحانیت آنهمه هزینه شود درحالی که هنوز در این کشور میلیون‌ها خانواده، زیر خط فقر قرار دارند.» 🔶حاشیه روزنه فارغ از ته مانده حریتی که از دهه شصت در مسیح مهاجری بر جای مانده و موجب می شود گاه بر سر برخی همقاطارانش نیز (پنهان و آشکار) فریادی برکشد، او اکنون یکی از پرچم داران شاخص در تهران است که در تمام این سالها، با شمشیر آخته و زبان آتشین، حامی روحانی و لاریجانی و سایر بود! از این گذشته، مسیح را با می شناسند و خود نیز بنای پنهان کردن این واقعیت را ندارد! رفیق گرمابه و گلستانش جناب آقای و برخی سران مجموعه تحت اشراف ایشان ( ) نیز خط و ربط شان به نامبردگان، واضح تر از آنکه نیازمند شرح و بسط باشد. حسب برخی اخبار منتشره و مستندات قابل نشر، گذشته از دفتر تبلیغات، بیشترین مراکز حوزوی که از حمایت دولتی و برخی ردیف های خارج از شمول یا ردیف های حمایتی ویژه برخوردار بوده، مؤسسات و مجموعه های شبه دولتی وابسته به اعتدالی هاست. حالا چه شده که مسیح مهاجری امروز از خواب برخاسته و همزمان با نخستین نطق رئیس مجلس جدید، به یاد استقلال حوزه افتاده، از عجایب روزگار ماست! اتفاقا فرصت خوبی فراهم آمده که یکبار برای همیشه، مؤسسات حوزوی (اعم از رسمی و خصولتی) نسبت به میزان دریافت حمایت مالی از دولت و مجلس، شفاف سازی کنند! از مجموعه های حوزوی وابسته به اعتدال، نمونه ای سراغ نداریم که زهد به خرج داده باشد و از مواهب جمهوری اسلامی متنعم نبوده باشد! واقعیتی که جناب آقای نیز در پیام خود بدان تصریح کرد. حالا که وقت رسیده، نعل وارونه زدن و دست پیش گرفتن، دردی دوا نمی کند و آقای مهاجری باید بگوید دوستان قمی اش برای سینه زدن در زیر علم اعتدال، ! در مورد ساخت و ساز بنای مجلل حرم امام هم، او هرچه فریاد دارد باید بر سر تولیت آنجا جناب بزند! صحیح نیست که رفقای گرمابه و گلستان ایشان پیام و مرام امام را زیر پا بگذارند، و او باد به غبغب انداخته و بر سر طیف انقلابی فریاد بکشد! اینهم از هنروری های ویژه این اعتدالی جماعت است! اگر و روحانیت، برخلاف سیره امام خمینی است (که حتما همینطور است)، مراد سیاسی شما مرحوم ، از اول کسانی بود که نه تنها در سلوک شخصی و خانوادگی خود، که در تریبون های رسمی، به تئوری پردازی برای تجمل پراکنی، پرداخت و فریادهای رهبری زاهد و عزیزمان در دو سال آخر دولت سازندگی، دلالت بر ریخت و پاش های بی حساب دولتی داشت که رئیسش، عزیز دردانه شخص شما بود! 🔹 ؛ خانه فضلا و فرهیختگان: https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
روزنه
وقتی آش اعتدال شور می شود! وقتی #مسیح_مهاجری یکی از #دولتی_ترین_آخوندهای_زمانه_ما، از استقلال حوزه
ادامه حاشیه نگاری روزنه بر مواضع مسیح مهاجری و ایضا حزب اللهی ها، حتی همان زمان هم، باید فحش تجمل گرایی همقطاران سیاسی شما را از مردم می خوردند و چه مظلومانه که برخی شان از جبهه جهاد برگشته و تیر و ترکش در بدن داشتند اما ترکش طعنه و ریشخند مردم بخاطر سلوک اشرافی امثال هاشمی، از آن دردناکتر بود. مسیح مهاجری بهتر است مثل محمد مهاجری(مدیر )، ژست نگیرد! و طوری سخن نگوید که انگار در تمام این سالها، مدافع افکار و سیره سیاسی امام بوده است! که اگر چنین بود، سرانجام شان به سینه چاکی برای و تحمیل بر ملت عزیز و انقلابی ایران، ختم نمی‌شد! امام اگر بود، سازش با آمریکای جنایتکار را منکوب نمی کرد؟ توی دهن کسانی که در پی قانونی شدن ازدواج های عصر جاهلی و حیوان منشانه هستند، نمی کوفت؟ پس شما چرا چنین نکردید و در جرم این جماعت شریک بودید؟ گاه با سکوت تان و گاه با فریاد بر سر منتقدان و ایجاد خفقان رسانه ای! گذشته از ریخت و پاش ها و وابستگی های خلاف شأن برخی معممین به جریان قدرت و ثروت، که اغلب از تبار و طایفه سیاسی شما هستند و حتما باید ملامت شوند، به نظر شما کدام عامل بیشتر موجب دلزدگی مردم از روحانیت شده است؛ چند ساختمان بلندمرتبه و خرده پولکی بودجه حمایتی حوزه ها(بودجه های بی حساب موسسات حوزوی اعتدالگرا را نمی گویم) یا بدعملی و غرب اندیشی و ناتوانی اجرایی مفرط دولت و مجلسی که شما و آن حلقه 30-40 نفره از اعضای شاخه حوزوی ، حامی آن بوده اید؟! آیا امروز مردم از مراجع عظام و اعلام قم و مدیران ارشد حوزه های علمیه(که همواره همپای رهبری، حامی حقوق مردم بوده اند) گلایه دارند یا از و و م.خ و امثالهم که برخی ندانم کاری ها و بعضی انحرافات ایدئولوژیک آنان در عرصه حکمرانی، عامل اصلی وضعیت غیرقابل دفاع معیشتی فعلی است؟! انصاف به خرج دهید و برای یکبار هم که شده، از طریق همان بنگاه رسانه ای عظیم که در اختیار دارید، یک نظرسنجی فراگیر در تمام کشور انجام دهید تا معلوم شود، علت اصلی فاصله مردم از روحانیت چیست و مقصران اصلی این پدیده نامبارک(بر فرض که به همین حجم از سیاه نمایی شما واقعیت داشته باشد) چه کسانی هستند! از عجایب روزگار ما آنکه، امروز برخی شعار را در دست گرفته اند که چون نیک بنگری، از همه حوزویان، وابسته تر به جریان های سیاسی هستند! و اگر در نقد و نفرت از داد سخن در می دهند، در عوض خود، به غایت و علمدار هستند! خنده آور نیست، کسانی که خدمت در ذیل پرچم حکومت اسلامی را مصداق وابستگی و حکومتی شدن می دانند، خود از پیروان و پرچم داران یک خرده جریان سیاسی ناکارآمد، از دل همین حکومت باشند؟! امروز ستایشگران حوزوی آقای لاریجانی، مصداق آخوند دولتی اند یا آیات عظام عزیز و اساتید و طلاب معظم که یک عمر با قداست و زهد و ساده زیستی به سر کرده اند؟ و صدالبته صدها نفر از آنان را سراغ داریم که یک عمر در خدمت نظام بوده اند بدون اینکه از خدمات و مزایا و منافع منصب و مقام شان خوشه ای بچینند؛ آیات مؤمن و امینی شاهدان خوبی برای این مدعا هستند. دوستان شما چطور؟آیا در ازای حمایت از فلانی و بهمانی، پست و مقام و استخدام هیئت علمی و پروژه های پرپول و کذا و کذا، نگرفته اند؟! یادتان نیست، در نخستین سفر رسمی روحانی به قم(بعد از انتخاب)، در دیدار با سران و بعضی اعضای آن کذایی، چه درخواست هایی از وی مطرح شد؟ چرا آقایان مدعی استقلال حوزه، هرگز حاضر نشدند، صوت کامل آن دیدار را بیرون بدهند تا حوزویان بدانند، چقدر در شعار استقلال خواهی شان دارند!؟؟ آقای مهاجری! واقعیت های تلخی وجود دارد که اگر بازگو شود موجب تألم خاطر مردم و عموم حوزویان می شود و اگر نشود، موجب زیاده خواهی رو به فزونی و طلبکاری مفرط برخی می شود!! شما جای جریان انقلابی حوزه اگر بودید چه می کردید؟! 11 خرداد 1399/ قم المقدسه 🔹 ؛ خانه فضلا و فرهیختگان: https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
از نگارش ستایشنامه های قاجاری تا دفاع از قراردادهای استعماری مروری بر سرگذشت سیاسی و درنگی در یادداشت انفعالی [صفحه 1 از 2] 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 جناب آقای محسن الویری(از فارغ‌التحصیلان دانشگاه که از نیمه دوم دهه هشتاد نسبتا بر مطالعات حوزوی تمرکز یافته) در تاریخ چهارم خرداد یادداشت غلوآمیز خود را در وصف آقای منتشر کرد که با واکنش منفی محافل انقلابی روبرو شد و از آن به عنوان مصداقی از یاد شد و از قضا سرکنگبین صفرا فزود! از همین رو نویسنده مزبور بر آن شد تا یادداشت جدیدی در دفاع از یادداشت ابتدایی خود بنویسد که مصداق عذر بدتر از گناه و تکرار همان خط رسانه ای غیرقابل دفاع بود! یادداشت جدید جناب آقای الویری محتوای جدیدی نداشت و در بخش قابل توجهی تکرار مکررات محسوب می‌شد اما فرصت خوبی پدید آورد برای شناخت و شاخه حوزوی آن، که امروز بیش از هر زمان دیگری برای بازسازی چهره سیاسی یکی از عناصر اجرایی شاخص خود، شدیدا به تکاپو افتاده است. فارغ از مدعاهای ژورنالیستی توأم با مظلوم نمایی جناب الویری، پاسخ به این سؤال از اهمیت بالائی برخوردار است که خرده جریان اعتدال بر چه شاخصه هایی بنا شده است؟ پاسخ به این سؤال راهبردی، البته مجالی واسع می‌طلبد اما پرداخت اجمالی بدان، خالی از لطف نیست. جناب محسن الویری این نکات را نمی‌داند یا می‌داند و در نقش سانسورچی و بزک‌کار چهره‌های اعتدالگرایان عمل می‌کند و ناراستی های هم‌قطاران سیاسی را درز می‌گیرد. این نحوه سخن گفتن امثال الویری تا حدودی طبیعی است زیرا وی از سال 61 با شیخ اعتدال، جناب آقای هاشمی رفسنجانی مرتبط بوده است و طبیعی است که مسئول سیاسی شاخه دانش‌آموزی حزب جمهوری اسلامی که از سال 61 با یک واسطه (فاطمه هاشمی رفسنجانی) به آقای هاشمی رفسنجانی مرتبط می‌شد، امروز نیز به حمایت از این جریان برخیزد و به تمجیدنامه‌نویسی از چهره‌های شاخص این جریان مشغول شود. اصلا عجیب نیست کسی که آرزویش دیدار با در بوده و با وی آرزومندانه ملاقات نموده و با شور و شوق به روایت آن ملاقات با این کهنه سلطنت طلب ظاهرالصلاح پرداخته، از چه ویژگی‌های فکری و سیاسی برخوردار است. مهم‌تر از ملاقات وی با سیدحسین نصر، ارتباط وی با مؤسسه آموزش جهانی Institute of International Education در واشنگتن دی.سی. است. گفتنی‌ها در خصوص این مؤسسه فراوان است اما معرفی مختصری از این مؤسسه نکات فراوانی را مشخص می‌کند. موسسه آموزش جهانی در سال ۱۹۱۹ میلادی در واشنگتن تاسیس شد. نکته جالب توجه این است که یکی از بنیان‌گذاران آن وزیر امور خارجه امریکا آقای الیهو روت می باشد که از سال‌های ۱۹۰۵ تا ۱۹۰۹ در این سمت مشغول بوده است. او به همراه نیکلاس مورای باتلر (برنده جایزه نوبل صلح و رئیس دانشگاه کلمبیا) و استفان داگان (استاد علوم سیاسی دانشگاه نیویورک و نخستین رئیس این موسسه) آن را بنیان نهاده‌ است. این مؤسسه به صورت واضح هدف خود را تعلیم نسل آینده رهبران کشورهای دنیا ابراز داشته است و مدعی است تاکنون بر ۲۹۰۰۰ نفر در دنیا تاثیر گذارده‌اند. (https://www.iie.org/Why-IIE/History و https://www.iie.org/en/Why-IIE ) بر این اساس؛ مؤسسه آموزش جهانی، که جناب آقای الویری از 17می-7ژوئن2008 (28اردیبهشت تا 18 خرداد 1387 ) با آن مرتبط بوده(تارنمای شخصی محسن الویری، پایگاه خبری-تحلیلی علوم انسانی طلیعه) مکانی است برای شناسایی نیروهای مؤثر یا احتمالا مؤثر سیاسی و اجتماعی و تربیت آنان بر اساس الگوهای آمریکایی و در نهایت گسیل دادن آنان به کشورهای مبدأ برای اجرای منویات ایالات متحده آمریکا. فراتر از ساده سازی ها، مظلوم نمایی ها و ژست انقلابی گری و عقلانیت، بر اساس روند فعالیت های فکری و روابط سیاسی وی، معلوم نیست او واقعا تا چه اندازه با مبانی انقلاب اسلامی و اسلام ناب و منظومه فکری امامین انقلاب، متناسب و مرتبط است اما نهایتا می‌توان وی را یک چهره دانشگاهی/ حوزوی اعتدالی دانست که واجد شاخه مهم این خرده جریان، یعنی است! از مخاطبان فرهیخته می پرسیم؛ به راستی کسی را که اعتقاد دارد فرهنگ مفهومی غربی است و کسی نمی‌تواند دید اسلامی محض در این مقوله داشته باشد، می‌توان انقلابی و پیرو مکتب امام خمینی قدس سره الشریف دانست؟: «فرهنگ یک مفهوم غربی است و آن را از آنجا گرفته‌اید و بعد می‌گویید که این فرهنگ باید اسلامی شود. به نظرم اگر قرار باشداین افراد فقط در چارچوب اسلام حرف بزنند، اصلاً نمی‌توانند دهان باز کنند. زیرا نگاه و ساختار اندیشه‌، زبان، کلمات و اصطلاحات‌شان همگی برگرفته از جای دیگری است.»(محسن الویری،عصر اندیشه، شماره ۸، صفحه ۹۶) @rozaneebefarda ادامه👇
از نگارش ستایشنامه های قاجاری تا دفاع از قراردادهای استعماری مروری بر سرگذشت سیاسی و درنگی در یادداشت انفعالی [صفحه 2 از 2] آیا کسی که حتی تمدن اسلامی را هم بر اساس معیارهای نژادگرایانه و عرب و عجمی تفسیر می‌کند و ادعا می‌کند عرب‌های مسلمان هیچ‌گاه تمدن‌ساز نبودند، شخصیتی عمیق و اهل علم دانست؟؛ «ایرانیان و رومی‌ها پیش از اسلام هم تمدن‌ساز بودند، اما عرب‌های مسلمان، تمدن‌ساز نبودند. البته خرده تمدنی داشتند، اما این خرده تمدن توان رویارویی و سنجش با تمدن ایران، روم، هند و تمدن‌های دیگر را نداشت.» (محسن الویری،عصر اندیشه، شماره ۸، صفحه ۹۶) با این اوصاف واضح است که ادعای طرفداری از برخی اصالت های مذهبی و انقلابی را به آسانی نمی توان از امثال الویری پذیرفت و اقلا نمی‌توان او را یک شخصیت عمیق اسلامی و انقلابی دانست. او نهایتا عضوی از شبه‌جریان اعتدال است که هیچ‌گاه نتوانسته به فهم عمیقی از امام و انقلاب اسلامی دست یابد و این فاصله فاحش فکری و سیاسی، در آثار و سلوک وی کاملا روشن و قابل ردیابی است. جناب آقای الویری سالهاست که در حلقه خاص شبه جریان اعتدال در قم، حضور فعال دارد و بعید نیست که در کنار مطالعات تخصصی، به لطف همین همگرایی های سیاسی و فکری، به ریاست میز تخصصی تمدن اسلامی در رسیده باشد. در پایان این نکته را باید گفت که گفتمان اعتدال برخلاف پروپاگاندایی که بوقچی‌های‌شان به راه انداخته‌اند از پشتوانه مردمی یا حتی نخبگانی و دینی قابل توجهی برخوردار نیست ولی در عین حال با اتکا به برخی روابط حوزوی، تلاش می کند با عکس یادگاری با بزرگان حوزه مقدسه قم، برای خود اعتبار دست و پا کند کاری که سالها پیش، و حتی ، در تکاپوی آن بود. حقیقتا امروز کدام یک از مراجع عظام تقلید را سراغ داریم که از بانک‌داری فعلی، که مورد حمایت تمام قد اعتدالیون بود، راضی باشد؟ کدام یک از مراجع عظام تقلید حاضرند کوچک‌ترین تأییدی نسبت به سند 2030، که در اصل مانیفست دولت اعتدال در حوزه خانواده است، داشته باشد؟ کدام یک از مراجع عظام تقلید حاضر است محو شدن و هضم کامل در هاضمه استکبار جهانی را بپذیرد؟ قراردادهای ننگین و لوایح استعماری مانند که مورد تحریم برخی مراجع قرار گرفت، وضعیتش روشن تر از آن است که نیازمند شرح و بسط باشد. با این وجود چگونه این جماعت با نادیده گرفتن حجم نارضایتی ها و فاصله فکری مراجع و فضلا و اعلام قم با ایده های وارداتی مورد حمایت اعتدالیون، در تکاپوی القای حمایت تمام قد مراجع از این جریان است؟! گذشته از عدم مقبولیت حوزوی، اعتدال از پشتوانه مردمی نخبگانی و سیاسی نیز برخوردار نیست اما اعضای این شبکه کوچک، در راه اندازی و سر و صدای رسانه ای استاد اند! آنان علی رغم کارنامه غیرقابل دفاع شان، با کاربست عنصر ابهام استراتژیک، خود را معتقد به مبانی سیاسی اسلام نشان می دهند و نقاب انقلابی می زنند و بلکه برخی از سران خود را نماد انقلابی گری معرفی می کنند! اما بدیهی است که هر نقابی یک روز خواهد افتاد و چهره واقعی افراد و جریانات از پس آن مشخص خواهد شد. پس باید ترسید از « یوم تبلی السرائر » (طارق/9) و با روشنگری جریان انقلابی یقینا این روز به آخرت محول نخواهد شد. @rozaneebefarda
عملیات رسانه‌ای مشکوک در ماجرای ترور [صفحه 3 از 5] 2. بزک کردن چهره غرب و غرب‌گرایان خبرآنلاین در ماجرای شهادت حاج محسن فخری‌زاده قلم متعهدانه روزنامه‌نگاری را کنار گذاشته و به مثابه آرایش‌گری نه چندان ماهر تلاش کرد چهره منحوس غرب و غرب‌گرایان را در این حادثه تلخ تطهیر و بزک کند. این شبهه خبرگزاری وابسته به تلاش کرد با برجسته کردن بخش‌هایی از سخنان ، آنان را و جلوه دهد. خبرآنلاین در روز شهادت مرحوم فخری‌زاده به دست ایادی آمریکا و اسرائیل، اینگونه نوشت: «واکنش دیپلمات سرشناس آمریکایی به ترور شهید فخری‌زاده: دلیل ترور محسن فخری زاده جلوگیری از پتانسیل جنگی ایران نبود، بلکه جلوگیری از دیپلماسی بود.» (7آذر) این پایگاه برجامی مطلب را به گونه‌ای جلوه داد که گویی سیاست‌مدار و دیپلمات آمریکایی نسبت به تداوم مذاکرات دیپلماتیک با طرف ایرانی دلواپس است و این ترور را مانعی در برابر این مطلوب می‌بیند. همچنین خبرآنلاین در نوشتاری دیگر نوشت: «اولین واکنش اروپا به ترور شهید فخری‌زاده: کارل بیلت نخست وزیر پیشین سوئد در توئیتی نوشت: دور از ذهن نیست که این ترور هدفمند تلاشی برای جلوگیری از بازگشت تیم بایدن به فرآیند دیپلماتیک با ایران و برگشتن به برجام بوده باشد» (7آذر) البته بزک‌کاری خبرآنلاین محدود به چهره‌های میانی آمریکایی نشد بلکه این رسانه دولتی از بازنشر سخنان رئیس جنایتکار نیز ابا نکرد و توصیه خیرخواهانه و صلح‌جویانه (!!!) را به مخاطب داغ دیده ایرانی پیش‌کش کرد و چنین نوشت: 🔻پیشنهاد رئیس سابق سیا به ایران درباره ترور فخری‌زاده: ایران بهتر است صبر پیشه کند: به گزارش خبرآنلاین، جان برنان،رئیس سازمان سیا در دوران اوباما در رشته توئیتی نوشت: عقلانیت حکم می کند تا ایران در برابر عمل جنایتکارانه تروریسم دولتی قاتل فخری زاده تا آمدن دولت جو بایدن صبر پیشه کند.(8آذر) 🔹جالب این‌جاست که خط خبری خبرآنلاین از چه رد دقیقا مطابق با فرامین رئیس سازمان سیا است و همان خط و حتی همان ادبیات و الفاظ توسط این پایگاه خبری و سیاسیون برجامی تکرار می‌شود؟؟!! البته بزک‌ ماهرانه خبرآنلاین محدود به آمریکا نبود و اتحادیه اروپا نیز به صف عقلانیت ادعایی خبرآنلاین پیوست: «بیانیه اتحادیه اروپا در پی ترور شهید فخری‌زاده:همه طرف‌ها خونسردی خود را حفظ کنند»(8آذر) همچنین خبرآنلاین تلاش کرد نیز از دایره تطهیر محروم نباشد و خبرنویس خبرآنلاین با تیترگذاری تعجب برانگیز خود، انگلیس را در این ماجرا، حقیقت‌جو و بی‌طرف جلوه داد: «انگلیس: در پی یافتن حقیقت پیرامون حادثه دانشمند ایرانی هستیم.» (9آذر) @rozaneebefarda ادامه👇
سروش محلاتی و تشخیص مصلحت به سبک وثوق‌الدوله! اختصاصی|| کاظم محدثی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹آقای محمد محلاتی در یادداشت سوم خود به مبسوط شیخ طوسی استناد کرده‌ اما حق مطلب این بود که تقطیع نمی‌شد و کل مطلب را می‌آورد: إذا خاف الإمام من المهادنين خيانة جاز له أن ينقض العهد لقوله تعالى «وَ إِمّا تَخافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلى سَواءٍ»( انفال 58) و لا تنقض الهدنة بنفس الخوف بل للإمام نقضها فإذا نقضها ردهم إلى مأمنهم لأنهم دخلوا إليه من مأمنهم فكان عليه ردهم إليه، و إذا زال عقد الهدنة لخوف الإمام نظر فيما زال به فإن لم يتضمن وجوب حق عليه مثل أن آوى لهم عينا أو عاون رده إلى مأمنه و لا شيء عليه فإن كان ذلك يوجب حقا نظر فإن كان حقا لآدمي كقتل نفس و إتلاف مال استوفى ذلك منه، و إن كان حقا لله محضا كحد الزنا و شرب الخمر لم يقم عليه بلا خلاف عند الفقهاء، و عندي أنه يجب أن يقيم عليه الحدود لعموم الآي و إن كان حقا مشتركا مثل السرقة قطعه.(المبسوط ج2 ص59) ▫️یعنی اگر امام جامعه برای امنیت جامعه اسلامی احساس خطر کند می‌تواند عهد هدنه‌ای که با بیگانگان بسته را نقض کند و مستند این مطلب آیه قرآن است. و برگشت آنها به وطنشان متوقف بر این است که حقی بر گردن آنها نباشد و شیخ می‌فرماید به نظر من واجب است در صورتی که حقی به گردن آنها باشد به خاطر عموم آیه. بر آنها اقامه حدود شود. 🔻جناب آقای محلاتی پاسخ دهند بر اساس این نگاه شیخ طوسی رحمه‌الله ، حکم جاسوسان مستقر در سفارت آمریکا که در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی به طرق مختلف علیه نظام اسلامی اقدام کرده و خساراتی به بار آورده، حق ملت ایران را تضییع نمودند، چیست؟ آیا حاضرند به هم‌قطاران خود که به دنبال آزادی بلاشرط جاسوسان آمریکایی بودند خرده بگیرند؟ به علاوه آیا حاضرند به دولت متبوع خود فشار بیاورند که هزینه خسارت نقض تعهدات برجامی را احیا کنند و پس بگیرند؟ یا فقاهت ایشان تنها در حمایت از مشرکین پیمان‌شکن فعال می‌شود؟ ⭕️مرحوم علامه حلی نیز با عباراتی مشابه می‌فرماید: «فإذا زال عقد الهدنة، نظر فيما زال به، فإن لم يتضمّن وجوب حقّ عليه، مثل أن يأوي لهم عينا، أو يخبرهم بخبر المسلمين و يطلعهم على عوراتهم، ردّه إلى مأمنه، و لا شي‌ء عليه. و إن كان يوجب حقّا، فإن كان لآدميّ، كقتل نفس أو إتلاف مال، استوفي ذلك منه، و إن كان للّه تعالى محضا، كحدّ الزنا و الشرب، أقيم‌ عليه أيضا عندنا، خلافا للجمهور، و إن كان مشتركا، كالسرقة، أقيم عليه عندنا». (تذکره ج9 ص379-378) ▫️نکته دیگر که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که : پناه دادن پیامبر(ص) به برخی مشرکین تنها برای بیرون ‏آمدن آنها از جهل بود نه اینکه به آنها اعتماد کند. آیا جناب ایشان هیچ آیه یا روایت یا حتی دلیل عقلائی می‌تواند بیاورد که مسئول روابط بین‌الملل جواز اعتماد عملی به کفار بدعهد را دارد؟ امضای قرارداد بین‌المللی بر اساس این‌که امضای فلان شخص جلاد و شیاد تضمین است آیا معامله سفهی نیست؟ اگر نیست پس حکم وضعی و تکلیفی آن چیست؟ ضامن خسارت‌های چنین معاهدات ساده‌لوحانه‌ای چه کسی است؟ آیا برداشت از بیت‌المال مسلمین برای رفع این قبیل خراب‌کاری‌ها جایز است؟ 🔹آقای محلاتی در اظهارات خود ترجیع‌بندی دارد به نام «مصلحت»! و چنان بدین اصل تاکید و بدان تمسک می‌کند که گویی فقط ایشان و هم‌قطارانش قائل به لزوم تشخیص مصلحت هستند و بقیه همه قائل به حرمت عمل به مصالح‌اند اما در هر صورت آنچه که به ذهن می‌رسد آن است که مصلحت‌سنجی‌های مدنظر روحانیت متمایل به بسیار شبیه مصالحی است که به ذهن وثوق‌الدوله می‌رسید و بر اساس آن قرارداد 1919 را نوشت. از قضا در این مورد هم حقیقت قرارداد یک چیز بود و آنچه مطبوعات دولتی برای مردم بزک می‌کردند چیز دیگری بود. 🔹نکته آخر و حسن ختام یادداشت، هشدار نسبت به ارتباط مذاکرات آمریکایی‌ها با بحث است که بسیار مورد تاکید مقام معظم رهبری قرار دارد. معظم له در 15مهر1394 فرمودند: «تعریفی که امریکایی ها برای مذاکره با ایران دارند، به معنای نفوذ است. آنها می خواهند راه را باز کنند برای تحمیل... مذاکره با آمریکا ممنوع است به خاطر ضرر های بی شماری که دارد و منفعتی که اصلا ندارد.» ▫️انتظار می‌رود عموم نویسندگان و سیاستمداران، خاصه معدود حوزویان طرفدار مذاکرات بی‌رویه با آمریکا، به این امر توجه ویژه داشته باشند. ۱۶ @rozaneebefarda
خاطرات عفت مرعشی و بطلان ادعاهای واهی ! ▫️این مأمورینی که فائزه آنها را بهتر از نیروهای جمهوری اسلامی می‌داند (و با بیشرمی می‌گوید با چراغ باید دنبال دوران ستمشاهی بگردیم) هنگام ملاقات مادرش با پدرش، حتی اجازه سلام و علیک به مادرش در زندان نداده‌اند! ▫️خانواده هاشمی که شوق عجیبی به خاطره‌گویی دارد، خوب است قبل از اظهارنظر، لا اقل یکبار همان خاطرات مخدوش و پرغلط سایر اعضای خانواده را بخوانند که اینطور رسوایی به بار نیاورند! ▫️البته این چوب خداست؛ کسی که قدر نعمت جمهوری اسلامی را نداند و علیرغم اینکه گوشت و پوستش از مواهب نظام اسلامی روییده و غیر از نظام هیچ ندارد، اینطور خصمانه و ظالمانه علیه نظام لجن پراکنی می‌کند، خدا رسوایش می‌کند! ▫️فائزه هاشمی سخنگوی اندرونی جریان هاشمی رفسنجانی، خاصه است. این زن افراطی و بدزبان، عضو هیئت مؤسس و شورای مرکزی حزب قدرت‌طلب کارگزاران است و لذا مسئولیت این سخنان سست و سخیف، فقط متوجه او نیست بلکه کارگزاران و جریان هاشمی و اعتدالی هایی که فرزند معنوی وی محسوب می‌شوند، مادامی که موضع شفاف نگیرند(به همین مواضع رادیکال و باطل) در مورد آنها قضاوت خواهد شد. ▫️این عناصر به غایت تندرو و افراطی، در تمام این سال‌ها با سواستفاده از صبر استراتژیک و رأفت اسلامی نظام، در عین استفاده حداکثری از نعمات جمهوری اسلامی، بیشترین سمپاشی و سیاه‌نمایی را علیه نظام و امام و رهبری در کارنامه دارند. سیاه‌نمایی های و مریدان دوآتشه آقای هاشمی نیز دقیقا از سنخ اظهارات سست فائزه هاشمی است! @rozaneebefarda
روزنه
یک نکته پیرامون احراز صلاحیت‌ها! تذکر مهم رهبر معظم انقلاب اسلامی ظهور در اعاده حیثیت برخی کاندیدا
اطلاعیه شورای نگهبان در راستای فرمایشات مقام معظم رهبری @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 بسم الله الرحمن الرحیم شورای نگهبان ضمن عرض تسلیت به مناسبت شهادت حضرت امام صادق علیه السلام و سالگرد رحلت حضرت امام خمینی رحمت الله علیه معمار کبیر انقلاب اسلامی و گرامیداشت سالروز حادثه پانزدهم خرداد ماه و با تقدیر و تشکر از رهنمودهای حکیمانه رهبر معظم انقلاب اسلامی مدظله العالی اعلام می‌نماید، در حین بررسی صلاحیت‌های داوطلبان ریاست جمهوری و پس از آن، در فضای مجازی و برخی رسانه‌ها با استناد به بعضی از گزارش‌های نادرست و غیرمستند در مورد برخی داوطلبان محترم و بستگان ایشان نسبت‌های نادرستی داده شده است. شورای نگهبان ضمن تاکید بر حفظ حرمت اشخاص و محکوم نمودن هتک حرمت و حیثیت داوطلبان و خانواده‌های ایشان از کلیه رسانه‌ها موکدا می‌خواهد با توجه به محرمانه بودن بررسی صلاحیت‌ها در این شورا و با عنایت به اینکه در بررسی‌ها مجموعه‌ای از موضوعات، مستندات و مدارک مورد ارزیابی قرار گرفته و برخی گزارش‌های نادرست در نظریه نهایی شورای نگهبان موثر نبوده است، از گمانه‌زنی و استناد به امور غیرواقعی و نادرست اجتناب نمایند. در پایان طول عمر و سلامتی مقام معظم رهبری دامت برکاته را از خداوند متعال مسالت می‌نماییم. شورای نگهبان 14 خرداد ماه 1400 🔶حاشیه روزنه آنگونه که پیشتر مطرح شد، گرچه گزارش‌های غلط در مورد برخی افراد مطرح و به واسطه فضای مجازی انتشار وسیع یافت و موجب هتک حیثیت برخی شد، اما این به معنای آن نیست که تصمیم شورا متوقف به همین مستندات و همین یک محور باشد و لذا برخلاف مطالبات بی‌وجه برخی طرفداران دوآتشه آقای مبنی بر بازگشت وی به عرصه رقابت‌ها، جبران مافات در ضربه حیثیتی به برخی کاندیداها، لزوما به معنای بازنگری در احراز صلاحیت آنان نیست. یادداشت مرتبط روزنه(پیش از جلسه و اطلاعیه شورا) را اینجا بخوانید: https://eitaa.com/rozaneebefarda/8914 و خروج از و کنش‌گری سیاسی، از جمله ویژگی‌های نامناسبی است که مع الاسف در طیفی از حامیان حوزوی و رسانه‌ای ، قابل ردیابی است. اینکه برخی چون آقای با اقدامی غیرمنطقی، اعلان کنند که هیچ‌راهی جز تأیید صلاحیت آقای لاریجانی نیست، و همچنین مواضع تهاجمی و رادیکال برخی فعالان مجازی/سیاسی مرتبط با خرده‌جریان اعتدال، از تا و ، شاهد صدق و مصداقی از دغدغه و مدعای پیش‌گفته است. @rozaneebefarda
حامیان حوزوی و بازی با سرنوشت یک ملت نقدی بر یادداشت جنجالی اخیر سروش محلاتی اختصاصی|| قاسم عارف @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 [صفحه 1 از 2] در کوران انتخابات سرنوشت‌ساز ۱۴۰۰، آقای به جای دعوت مردم به در تعیین سرنوشت خود، با استفاده نادرست از برخی مباحث فقهی به دنبال تئوریزه کردن عدم وجوب شرکت در انتخابات بر آمد که ما در اینجا ضمن صورت‌بندی فقهی ادعاهای ایشان، به نقد آن می‌پردازیم. ایشان در فراز نخست متن خود اصل وجوب اقدام به تعیین سرنوشت خود را پذیرفته اما از سه طریق خواسته است تلازم آن را با وجوب شرعی حضور در انتخابات نفی نماید؛ بالاتر آن‌که به صورت غیرمستقیم دعوت به عدم حضور نموده است. اول آن‌که شیوه اقدام به تعیین سرنوشت را اعم از روش سلبی و ایجابی معرفی می‌نماید تا بدین ترتیب عدم حضور در انتخابات را نیز خود نوعی تعیین سرنوشت قلمداد نماید. دوم آن‌که وجوب آن را از باب مقدمه واجب ذکر نموده و با استناد به دیدگاه برخی از فقهاء مثل حضرت امام (ره) و آیت‌الله خویی مبنی بر عقلی بودن وجوب مقدمه واجب ، شرعی بودن وجوب حضور در انتخابات را نفی می‌نماید. سوم آن‌که با توصلی دانستن این وجوب؛ آن را متفرع بر احراز ترتب فایده معرفی می‌نماید و با واگذاری تشخیص ترتب اثر بر عهده‌ی خود مکلف، حضور یا عدم حضور در انتخابات را به تشخیص سودمندی و ترتب اثر بر آن از سوی خود مکلف وابسته می‌کند. در تحلیل این مطلب باید گفت: پیرامون هر یک از سه ادعای فوق، نقدهای روشنی وجود دارد که به برخی از آن‌ها اشاره می گردد. اما پیرامون تعمیم تعیین سرنوشت نسبت به حضور یا عدم حضور در انتخابات باید گفت : اولاً: ایشان ظاهرا مسأله انتخابات را با رفراندوم (همه‌پرسی) اشتباه گرفته است؛ زیرا در رفراندوم است که با رأی سلبی دادن می‌توان سرنوشت خود را تعیین نمود، اما در انتخابات چون اولا عدم شرکت، دارای زبان گویا نیست و ثانیا بالأخره با رأی دیگران ، فردی انتخاب می شود، پس رأی ندادن را نمی توان مصداق تعیین سرنوشت خود تلقی نمود. توضیح آن‌که در انتخابات از آن جا که رقابت بین دو یا چند نامزد مشخصی است که صلاحیت اولیه‌ی آن‌ها از سوی یک مرجع قانونی تایید شده است پس ترک رأی بار معنایی منفی و ظهوری در چگونگی تعیین سرنوشت ندارد؛ زیرا عدم حضور شخص در انتخابات می‌تواند ناشی از یکی از چهار احتمال عدم قبول نامزدها؛ اشکال به اصل انتخابات؛ اشکال به اصل نظام و یا عذر شخصی باشد و لذا معنای خاصی که مربوط به یکی از این احتمالات باشد را نمی‌توان از آن برداشت نمود. به علاوه در انتخابات بالاخره فردی که احتمالا مورد پسند شخص نیست؛ انتخاب می‌گردد؛ پس حتی اگر هیچ‌یک از نامزدها نیز مقبول شخص نباشد؛ باز از آن جا که قطعا میزان عدم مقبولیت آن‌ها متفاوت خواهد بود؛ بایستی از باب قاعده عقلی دفع افسد به فاسد با انتخاب فردی که از نظر او فساد کمتری دارد مانع از روی کار آمدن فرد افسد گردد و نمی‌تواند با این توجیه که هیچ یک را قبول ندارد؛ در انتخابات شرکت نکرده و یا حتی رای سفید دهد. قابل توجه آن‌که قاعده وجوب دفع افسد به فاسد در فقه نیز در مسأله وجوب أکل میته در فرض بروز خطر جانی مورد تأکید قرار گرفته است. بر همین اساس نیز در هیچ سیستم عقلائی عدم حضور در انتخابات و بلکه حتی عدم شرکت در همه پرسی را به نام تعیین سرنوشت قلمداد نمی‌کنند. بله از آن جا که همه‌پرسی بر محور پذیرش یا عدم پذیرش مساله‌ای صورت می‌پذیرد؛ رأی منفی به رفراندوم می تواند مصداق تعیین سرنوشت تلقی شود. ثانیاً حتی اگر رأی سلبی را مصداق تعیین سرنوشت بدانیم شارع مقدس موارد استفاده از رای ایجابی و سلبی را تعیین نموده است، بدین صورت که در فرض استقرار نظام حق که حضور در پای صندوق تایید آن محسوب گردد با رای ایجابی و در فرض استقرار نظام باطل که رای دادن به منزله ی تایید آن باشد با رای سلبی این کار را انجام دهند و البته تشخیص همین مساله (تایید باطل بودن یا نبودن حضور در انتخابات و همه پرسی نظام طاغوتی) نیز بایستی از سوی امام یا نایب او معین گردد. چنان که حضرت امام شرکت در رفراندوم انقلاب سفید شاه و ملت را از همین باب تحریم کردند.(پرتال امام خمینی؛ کد مطلب: ۴۹۶۱۰؛ تاریخ مطلب: ۱۳۹۲/۱۱/۰۳) این مسأله را می توان از ادله وجوب کفر به طاغوت، نصرت حق، اقامه دین و... که به صورت متضافر در آیات و روایات شریفه مورد تأکید قرار گرفته است نیز استفاده نمود. بنابراین در زمان تشکیل حکومت اسلامی چه از طرف امام و چه نایب خاص و یا عام او ، قطعاً تعیین سرنوشت بایستی با حضور در انتخابات صورت می پذیرد و ذکر این قاعده در زمان وجود حکومت اسلامی بدون ذکر این معیار، مغالطه ای بیش نیست. @rozaneebefarda
حامیان حوزوی و بازی با سرنوشت یک ملت نقدی بر یادداشت جنجالی اخیر سروش محلاتی اختصاصی|| @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 [صفحه 2 از 2] اما پیرامون عقلی بودن {وجوب} مقدمه واجب باید گفت: اولاً این ادعا با صدر کلام ایشان تهافت دارد، چون ایشان در ابتدای یادداشت صراحتاً تعیین سرنوشت را مسئولیتی الهی می‌دانند و در اینجا با ایجاد تقابل بین حکم شرعی و عقلی، می‌خواهند الهی (شرعی) بودن آن را انکار نمایند. افزون بر این بدون هیچ مستندی، دلیل فتاوای متعدد علما را محصور در مساله‌ی مقدمه‌ی واجب نموده و سپس با استناد به عقلی دانستن وجوب مقدمه واجب از سوی دو نفر از آنان؛ استفاده‌ی وجوب شرعی از همه‌ی آن‌ها را انکار می‌نماید که در هریک از این مراحل استدلال، مغالطات و تفسیر به رای هایی نهفته است که بر اهل نظر پوشیده نیست. ثانیاً گرچه حضور در انتخابات مقدمه حفظ نظام است؛ اما مصداق تعیین سرنوشت نیز می‌باشد که به اقرار یادداشت‌نویس وجوب شرعی دارد، لذا وجوب مقدمه واجب تنها دلیل آن نیست تا با نفی وجوب شرعی آن ، بتوان شرعی بودن وجوب حضور در انتخابات را نفی نمود. ثالثا بر فرض پذیرش انحصار استدلال به مسئله مقدمه ی واجب، از آن جا که این مساله از مصادیق غیرمستقلات عقلیه است بر طبق قاعده ی ملازمه و سپس حجیت عقل، تنجز شرعی دارد؛ گرچه جزء ادله نقلیه محسوب نمی‌شود. در واقع در اینجا بین وجوب نقلی که در برابر وجوب عقلی است و بین وجوب شرعی که اعم از وجوب عقلی و نقلی است خلط شده است. چنان که خود حضرت امام که به اقرار یادداشت‌نویس معتقد به عقلی بودن وجوب مقدمه واجب هستند شرکت در انتخابات را جزء واجبات شرعی دانسته و عدم حضور را در زمره ی گناهان بزرگ قلمداد می‌نمایند.(همان؛ کد مطلب: ۱۵۰۱۴۴تاریخ مطلب: ۱۳۹۶/۰۲/۱۷) رابعاً حتی اگر به وجوب عقلی مقدمه واجب نیز اکتفا نماییم؛ چون در حال حاضر راه جایگزینی برای إتیان ذی المقدمه(حفظ نظام) جز از طریق این مقدمه (حضور در انتخابات) نیست و در حقیقت مقدمه منحصره است، نمی‌توان به صرف عقلی دانستن آن، حکم به جواز ترک آن نمود. اما پیرامون توصلی بودن وجوب حضور در انتخابات و لزوم احراز ترتب فایده از سوی مکلف باید گفت: اولاً این مسأله صرفاً در مورد موضوعات عرفیه ای که توسط آحاد مکلفان قابل فهم باشد قابل قبول است، نه در موضوعات تخصصی که فهم آن تنها از اهل خبره و کارشناسان آن هم با دسترسی به اطلاعات جزئی بر می‌آید مثل مدیر و مدبر بودن و یا رجولیت سیاسی و مذهبی. لذا اصل تشخیص صلاحیت نامزدها را نه می‌توان به عهده مردم گذاشت؛ و نه بر عهده کارشناسان تعیین شده از سوی آن‌ها؛ وگرنه با انتخاب افراد مختلف از سوی مردم، هم هرج و مرج لازم آمده و هم اطلاعات محرمانه ی نامزدها در جامعه منتشر خواهد شد. بنابراین مردم بایستی به کارشناسانی که حاکمیت برای احراز اصل صلاحیت نامزدها تعیین نموده اعتماد نمایند و صرف تصور خطای آن ها نیز مجوزی برای عدم شرکت آن ها در انتخابات نیست؛ چون افزون بر فقدان توان کارشناسی؛ آن ها نسبت به اطلاعات و سوابق نامزدها آگاهی کافی را ندارند. بنابراین اصل حضور در انتخابات بر همگان واجب و تنها تعیین اصلح بر عهده آنها است. ثانیا در خود موضوعات عرفیه نیز در صورتی که اختلال نظام را در پی داشته باشد؛ ادله حرمت اختلال نظام مانع از واگذاری آن به عهده ی آحاد مکلفان می‌گردد. توضیح آن‌که اگر قرار باشد اصل حضور در انتخابات در نظام اسلامی بر عهده مکلفان گذاشته شود و هرکس به تشخیص خود تصمیم به حضور یا عدم حضور بگیرد، غرض انتخابات که تعیین نماینده مردم از سوی آن‌ها است نقض می شود و اصل انتخابات بی‌معنا می‌شود و در بلندمدت منجر به اختلال نظام می‌گردد که قطعا مورد نظر شارع مقدس نیست. بلکه اساساً شارع مقدس در عین واگذاری حق تعیین سرنوشت به مردم، آن‌ها را موظف و مسئول تعیین سرنوشت خود قرار داده است؛ لذا معنا ندارد که آن‌ها را نسبت به تعیین یا عدم تعیین سرنوشت خود مختار بدانیم. با عنایت به مطالب فوق؛ آشکار می‌گردد که یادداشت مذکور بیش از آن‌که مبانی فقهی نگاشته شده باشد، مقاصد سیاسی یک گروه خاص را مورد نظر قرار داده است؛ و لذا با یاری خداوند این قبیل تشکیک ها خدشه‌ای در اراده ی مردم عزیز ایران در تعیین سرنوشت خود نخواهد داشت. و علی الله التکلان @rozaneebefarda
تفاوت رویکرد حوزویان در مواجهه با پدیده‌های ضدفرهنگی و ضداسلامی در شهر قم! || اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 ▫️اشاره در اسناد ساواک نکات و شواهد شواهد تاریخی جالبی وجود دارد که نشان‌گر تفاوت رویکرد حوزویان نسبت به مسائل مذهبی و فرهنگی شهر قم است. در ذیل یک نمونه از این اسناد را تقدیم می‌کنیم. 🔻سند ذیل گزارش مامور ویژه ساواک به نام منطقی است که از دیدار خود با آقایان گلپایگانی و شریعتمداری گزارش جالبی نوشته است: «ریاست محترم سازمان امنیت و اطلاعات شهرستان قم متن سند: شماره : 235/م محترما چنانکه استحضار دارند اینجانب هفته قبل از آقای گلپایگانی دیداری به مدت نیم ساعت در منزل خود ایشان به عمل آوردم که رئوس مطالب عنوان شده از دو طرف با مختصر تغییری که احیانا در تقدیم و تأخر کلمات و عبارات پیش می آید ذیلاً به استحضار می رساند : پس از تعارفات متعارف از دو طرف و اهمیتی که مشارالیه در نقش مذهبی طبقه معلم بیان داشتند از اشتغال دبیران مرد در دبیرستانهای دخترانه گله کردند ـ در جواب ایشان گفته شد این دبیران از آن جهت در مدارس دختران درس می دهند که هم رشته آنها در بین بانوان لیسانسیه شاغل در قم وجود ندارد ـ هرگاه بانوئی لیسانسیه در رشته های علوم تجربی یا ریاضی به قم منتقل شود طبعا چنین دبیری در دبیرستانهای پسرانه نمی تواند اشتغال یابد و به کلاس دخترانه خواهد رفت فرزند ایشان از آقای کاظم بیگی رئیس سابق این اداره گله مند بودند که نامبرده به امور دینی توجهی نداشتند سؤال کردم ممکن است مواردی را بفرمائید ولی نامبرده به ذکر کلیاتی اکتفا کرده و به هر حال مورد به خصوصی را یا نخواستند و یا نتوانستند بیان نمایند. مصلحت هم نبود که اینجانب دنباله این مقال را بگیرم باز هم فرزند ایشان تقاضا کرد که دستوری کتبی نسبت به استعمال چادر به وضع مطلوب برای دختران مدارس وسیله اینجانب داده شود ـ در جواب گفتم مطمئن باشید اهالی قم متدین هستند و خانواده ها رأسا مواظب این مطلب در مورد دخترانشان هستند ـ سپس مشارالیه درخواست کردند که شورای فرهنگ موافقت نماید که یک باب آموزشگاه اسلامی1 (پیشنهادی آقای گلپایگانی) تأسیس شود ـ به ایشان جواب دادم کلیه مدارس ایران (به استثنای مدارس اقلیت های مذهبی) اسلامی است و اگر نام آموزشگاه اسلامی در این شهر روی مدرسه ای گذارده شود مفهوم مخالف آن چنین است که سایر مدارس غیراسلامی است البته قانع شدند ـ در پایان از اقدام این جانب که در اوایل شهریور به مدارس ابتدائی دستور داده بودم اطاقی را جهت نماز محصلین و تعلیم نماز وسیله یکی از آموزگاران اختصاص دهند تشکر کردند. دیشب ساعت هشت و ربع نیز همان طور که استحضار دارند از آیت اله شریعتمدار دیداری به عمل آمد مشارالیه هیچگونه صحبتی از قبیل مطالب آقای گلپایگانی و فرزندشان به میان نیاورده بلکه بر اساس مذاکرات پیرامون واقعیات اسلام و برتری آن به سایر ادیان بود و سپس صحبت به عظمت علی بن ابیطالب (ع) کشیده شد و نامبرده یک جلد کتاب از فرمایشات علی علیه السلام و یک جلد کتاب به زبان انگلیسی که در مورد دوازده امام شیعه تألیف یافته است به اینجانب هدیه کردند و حدود هشت و چهل و پنج دقیقه از نامبرده خداحافظی کردم. رئیس اداره آموزش و پرورش شهرستان قم. منطقی» ▫️منبع: آیت‌الله العظمی حاج سید محمدرضا گلپایگانی به روایت اسناد ساواک - جلد ۱، ص 682. 🔻تصویر سند را اینجا ببینید: https://eitaa.com/rozaneebefarda/13692 🔶حاشیه روزنه در قم با دو طیف مواجهیم؛ طیف نخست که در امتداد اسلام ناب و فقه جواهری تعریف می‌شوند، در مواجهه با مسائل دینی مانند زعمای شیعه در طول تاریخ، کاملا و و هستند. الحمدلله اکثریت قریب به اتفاق علما و بزرگان و بدنه حوزویان از این طیف هستند. اما همزمان با طیفی از حوزویان مواجهیم که در بزنگاه‌ها همواره بجای طرفداری از ارزش‌های برآمده از اسلام ناب و فقه جواهری و بجای دفاع از فریضیتین امر به معروف و نهی از منکر، طرف دیگری غش می‌کنند! رفتارها و مواضع عجیب و غریب اینها مناشی متفاوتی دارد؛ برخی از اینها را می‌توان در جرگه برشمرد و برخی دیگر هستند و معدودی از آنها نیز دچار خطای در مصداق می‌شوند و البته اگر این خطا تکرار شود، دیگر خطا نیست، خط است! اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا @rozaneebefarda