May 11
1_5945857404.pdf
266.2K
روضه شهادت امام سجاد علیه السلام
🌺🌺🌺
ارتباط با ادمین 👇👇
@Admin_230
با ما همراه باشید در کانال ...
متن منبر و روضه👇👇
https://eitaa.com/roze230
🌺🌺🌺
1_5945857220.pdf
305.6K
روضه شهادت امام سجاد علیه السلام
🌺🌺🌺
ارتباط با ادمین 👇👇
@Admin_230
با ما همراه باشید در کانال ...
متن منبر و روضه👇👇
https://eitaa.com/roze230
🌺🌺🌺
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
🔸امشب شب غریبی اولاد مصطفی است
🔸زینب اسیر شمر و حسین سر ز تن جداست
شب دوازدهم ماه محرمه. ..
امروز کربلا چه خبر بود خدایا...
🔸طفلان بی پدر به بیابان در آفتاب
🔸آن یک سر برهنه و آن یک برهنه پاست
دیشب وقتی مجلس سیدالشهدا تمام شد...
هر کدوم از ما دست بچه هامون رو گرفتیم...
رفتیم به سمت خونه هامون...
مواظب بچه هامون بودیم...
مبادا نیمه شب سردشون بشه...
مبادا بچه هامون با لب تشنه بخوابند...
اما... آی مردم بچه های ابی عبدالله کجا خوابیدن...
بچه های حسین چه حالی داشتند...
داخل یک خیمه نیم سوخته...
الله اکبر...
نميدونم بهشون آب دادند یا نه...
خیلی از این بچه ها با شکم های گرسنه...
🔸لیلا به آه و ناله چو مجنون به کوه و دشت
🔸اکبر هزار پاره ز شمشیر اشقیاست
🔸گهواره مانده خالی و اصغر به مهد خاک
🔸از سینه رباب ز غم، ناله برسماست
🔸مهر رخ سکینه ز سیلی و تشنگی
🔸نیمی چو ماه نیلی و نیمی چو کهرباست
از امروز دیگه اسارت اهل بیت شروع میشه...
از امروز دیگه تازیانه ها شروع میشه...
مثل یه همچین روزی امام سجاد آمد کنار عمه جانش زینب...
صدا زد عمه جان زینب...
ببینید این نانجیبا بدن های خودشون رو غسل دادن...
کفن کردن...
بدنهای نحسشون رو دفن کردند...
اما بدن بابای غریبم حسین...
روی زمین کربلا...
عمه جان بدن بابای غریبم بدون غسل و کفن...
وقتی میخواستند به سمت کوفه حرکت کنند...
اومدند بچه ها رو سوار محمل ها کنند...
خانم زینب کبری فرمودند...
خودم بچه ها رو سوار میکنم...
با دستان مبارک...
یکی یکی این زن و بچه ها رو سوار بر شتران بی جهاز کرد...
اما وقتی نوبت خود خانم زینب شد
یا صاحب الزمان ....
یکدفعه نگاه کرد به اطرافش...
یادش اومد از روز ورودش به کربلا...
اون موقعی که عباس علمدار اومد و زانو خم کرد...
علی اکبر امد...
قاسم امد...
جوانان بنی هاشم یکی یکی اومدن...
دور محمل زینب رو گرفتن...
خانوم رو با احترام از محمل پیاده کردن...
مبادا نامحرمها ببینند....
ناموس خداست...
احترام داره...
یادش اومد از اون روزی همه بنی هاشم در کنارش بودند...
اما الان تنهای تنها مانده...
نگاه کرد به سمت قتلگاه...
صدا زد حسینم برادرم...
بلند شو ببین دارن خواهرت رو به اسارت میبرن برادر...
ببین دورم رو نامحرمها گرفتند...
🔸به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند
برادرجان... حسین چطوری تو رو تنها بگذارم...
🔸به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند
برادر نمیخواستم اما...
🔸نمیروم ولی مرا به تازیانه میبرند
🔸نمیروم ولی مرا...
یه اشاره کرد به سمت سر مقدس ابی عبدالله... روی نیزه...
🔸نمیروم ولی مرا به این بهانه میبرند
برادرم حسین نمیدونم با سر برم یا با بدن بمانم...
🔸نمیروم ولی مرا به این بهانه میبرند
🌺🌺🌺
ارتباط با ادمین 👇👇
@Admin_230
با ما همراه باشید در کانال ...
متن منبر و روضه👇👇
https://eitaa.com/roze230
🌺🌺🌺
از امام سجاد علیه السلام پرسیدند: سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام... امان از شام !
🔸اطراف ما را با شمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله مینمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل میزدند.
🔸سرهای شهداء را در میان کجاوههای [۱] زنهای ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمههایم زینب و ام کلثوم (علیها سلام) نگه داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم (علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه میآوردند و با سرها بازی میکردند و گاهی سرها به زمین میافتاد و زیر سم چارپایان قرار میگرفت.
🔸زنهای شامی از بالای بامها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامهام افتاد و چون دستهایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامهام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند.
🔸از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و میگفتند: «ای مردم! بکُشید اینها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!»
🔸ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها میگفتند: اینها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانههای آنها را ویران کردند و امروز شما انتقام آنها را از اینها بگیرید.
🔸ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت.
🔸ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شبها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر میبردیم...
برگرفته از کتاب تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی
🌺🌺🌺
ارتباط با ادمین 👇👇
@Admin_230
با ما همراه باشید در کانال ...
متن منبر و روضه👇👇
https://eitaa.com/roze230
🌺🌺🌺
ام المصائب یعنی
رونیزه ها سر دیدن
سر برادر دیدن
غارت معجر دیدن
ام المصائب یعنی
غنچه پر پر دیدن
ضجه مادردیدن
شیر خواره بی سر دیدن
ام المصائب یعنی
لحظه ی غارت دیدن
خیلی جسارت دیدن
طعم اسارت دیدن
ام المصائب یعنی
خنده ی اغیار دیدن
طعنه و ازار دیدن
کوچه و بازار دیدن
ام المصائب یعنی
بزم حرامی دیدن
بی احترامی دیدن
بازار شامی دیدن
ام المصائب یعنی
پژمرده لاله دیدن
گریه و ناله دیدن
مرگ سه ساله دیدن
ام المصائب یعنی
کتک به هر جا دیدن
تازیانه ها دیدن
ضربه های پا دیدن
ام المصائب یعنی
غصه و غم ها دیدن
رد قدم ها دیدن
دست قلم ها دیدن
ام المصائب یعنی
غرقه به خون تن دیدن
غارت پیرهن دیدن
غرقه به خون تن دیدن
🌺🌺🌺
ارتباط با ادمین 👇👇
@Admin_230
با ما همراه باشید در کانال ...
متن منبر و روضه👇👇
https://eitaa.com/roze230
🌺🌺🌺
دیدم لب عطشان را، ای کاش نمیدیدم
ارباب پریشان را، ای کاش نمیدیدم
بی یار و معین ارباب، تنها وسط میدان
دیدم شه خوبان را، ای کاش نمیدیدم
لشکری پر از کینه، خنجر به روی حنجر
بر قلب سلیمان را، ای کاش نمیدیدم
وقتی که برون آمد شمر از وسط مقتل
دیدم سر جانان را ای کاش نمیدیدم
از بعد غروب آن روز در چنگ حرامیها
دیدهام یتیمان را ای کاش نمیدیدم
آتش وسط خیمه ای وای چه میبینم
یک شام غریبان را ای کاش نمیدیدم
سرها به روی نیزه خیمه همه در ناله
اشکان یتیمان را ای کاش نمیدیدم
از کوفه به شام هر دم در روبرویم آورد
سرهای شهیدان را ای کاش نمیدیدم
سختی و اسارت را سیلی و جسارت را
بیصبری طفلان را ای کاش نمیدیدم
🌺🌺🌺
ارتباط با ادمین 👇👇
@Admin_230
با ما همراه باشید در کانال ...
متن منبر و روضه👇👇
https://eitaa.com/roze230
🌺🌺🌺
روضه بعد از شهادت امام حسین ع
چنـد حادثـه بعـد از ظهـر عاشورا اتفـاق افتـاد، بعـد از اینکـه دشـمن
کار را تمـام کـرد، چنـد اتفـاق سـنگین پیـش آمـده، یکـی بـه نیـزه زدن
ســر سیدالشــهدا بــود؛ دوم، اســب تاختــن بــر بــدن مطهــرش بــود؛
ســوم، غــارت کــردن بدنــش بــود، نقــل شــده حتــی پیراهــن کهنــه را
غـارت کـردن؛ چهـارم هجـوم بـه خیمههـاش بـود.
دسـتور داد: خیمههـا رو بـه آتـش بکشـید ... امـام سـجاد فرمـود:
»علیکـن بالفـرار ...«
از یـک مسـیر محـدود، سـواره و پیادهنظـام لشـکر بـه قصـد غـارت،
بـه قصـد بـه آتـش کشـیدن میآمـد و ایـن زن و بچـه فـرار میکردنـد،
نوشــتند بعضــی زیــر دســتوپا از دنیــا رفتنــد، بعضــی هــدف کعــب
نـی و تازیانـه قـرار گرفتنـد ... صحنـه کـه تمـام شـد، بیبـی زینـب کمـر
همـت بسـت یـك خیمـه نیمسـوخته بـه پـا کـرد، همـه را تـوی خیمـه
جمـع کـرد ... آرامشـان کـرد، سرشـماری کـرد، دیـد دو تـا از اطفـال گـم
شـدن، شـروع کـرد تـوی بیابـان گشـتن، دیـد ایـن دو تـا عزیـز زیـر بوتـه
خـاری دسـت گـردن هـم انداختنـد ...
صلی الله علیک یا اباعبدالله
🌺🌺🌺
ارتباط با ادمین 👇👇
@Admin_230
با ما همراه باشید در کانال ...
متن منبر و روضه👇👇
https://eitaa.com/roze230
🌺🌺🌺
چه جمعهها که یک به یک غروب شد نیامدی
چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی
خلیل آتشین سخن، تبر به دوش بت شکن
خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی
برای ما که خستهایم و دل شکستهایم نه
ولی برای عدهای چه خوب شد نیامدی
تمام طول هفته را به انتظار جمعهام
دوباره صبح، ظهر نه غروب شد نیامدی
🌺🌺🌺
ارتباط با ادمین 👇👇
@Admin_230
با ما همراه باشید در کانال ...
متن منبر و روضه👇👇
https://eitaa.com/roze230
🌺🌺🌺
بیا که در غم دوری ماه گریه کنیم
ز داغ این سحر بی پگاه گریه کنیم
محرم است بیا زیر خیمه های عزا
بر این سر بی سرپناه گریه کنیم
کجایی ای نفست سوز روضه خوانی ها
ز سینه آه بکش تا ز آه گریه کنیم
مرا مسافر ایام اربعینت کن
که در کنار تو مابین راه گریه کنیم
شب عموست تو باید که روضه خوان باشی
که در عزای امیر سپاه گریه کنیم
چه میشد امشب ما نیز کربلا بودیم
برای فاطمه در قتلگاه گریه کنیم
🌺🌺🌺
ارتباط با ادمین 👇👇
@Admin_230
با ما همراه باشید در کانال ...
متن منبر و روضه👇👇
https://eitaa.com/roze230
🌺🌺🌺
هدایت شده از دلنوشته های دلتنگی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهم مهم مهم😳🤔😍👆
حتتتتتتتتتتما حتما ببینید و نشر دهید👏
✅🇮🇷 نخستین روایت شیرین از دختربچه دهه نودی حادثه تروریستی حرم مطهر شاهچراغ(ع)
✓غیرت و شجاعت این دهه نودی ها همه را شگفت زده کرده است.
✍ دلنوشته های دلتنگی 👇
@delneveshteha
1_6269750683.pdf
383.8K
روضه اربعین...
🌺🌺🌺
ارتباط با ادمین 👇👇
@Admin_230
با ما همراه باشید در کانال ...
متن منبر و روضه👇👇
https://eitaa.com/roze230
🌺🌺🌺
May 11
از راه آمد خواهرت ای سر بریده
اما بدون دخترت ای سر بریده
دارد رباب از راه مي آید برادر
اما بدون اصغرت ای سر بریده
از گوشه ی مقتل هنوزم که هنوز است
آید صدای مادرت ای سر بریده
از شامیان پیراهنت را پس گرفتم
از ساربان انگشترت ... ای سر بریده
من که نفهمیدم، خودت می گفتی ای کاش
خولی چه کرده با سرت ای سر بریده
بالای نیزه ماه من بودی برادر
در کوچه ها همراه من بودی برادر
حتما خودت دیدی دو دستم را که بستند
حتما خودت دیدی غرورم را شکستند
حتما خودت دیدی که بر محمل نشستم
حتما خودت دیدی چهل منزل شکستم
حتما خودت دیدی بساط کوفیان را
حتما خودت دیدی مرام شامیان را
قرآن که می خواندی لبت را سنگ می زد
عمدا کنیزی زینبت را سنگ می زد
حالا دگر هم چیزی از آن لب نمانده
هم جای سالم در تن زینب نمانده
این آخر عمری مرا بازار بردند
من را میان مجلس اغیار بردند
رفتی میان طشت و زینب نیمه جان شد
تو خیزران خوردی و قد من کمان شد
روضه اربعین...
🌺🌺🌺
ارتباط با ادمین 👇👇
@Admin_230
با ما همراه باشید در کانال ...
متن منبر و روضه👇👇
https://eitaa.com/roze230
🌺🌺🌺
هر کجا از نوک نیزه سر تو خورد زمین
پا به پای سر تو خواهر تو خورد زمین
دست بسته چقدَر سخت زمین می خوردیم
از روی ناقه اخا، دختر تو خورد زمین
نیزه ها در کف کفّار چه مستی می کرد
هی تکان خورد و سر اصغر تو خورد زمین
شام شد مثل مدینه، به غمم خندیدند
پیش زینب، سر آب آور تو خورد زمین
ما که از کوچه به جز غم نکشیدیم حسین
وسط کوچه، چه بد مادر تو خورد زمین
روضه اربعین...
🌺🌺🌺
ارتباط با ادمین 👇👇
@Admin_230
با ما همراه باشید در کانال ...
متن منبر و روضه👇👇
https://eitaa.com/roze230
🌺🌺🌺
گرچه غمدیده و بی تاب ولی برگشتم
من به خاک غمت امروز معطر گشتم
من چهل روز فقط همسفر شمر شدم
من چهل روز فقط همقدم سر گشتم
هر کجا صحبت آزار شد و کعب نی ای
سپر دخترکان تو برادر گشتم
چشم عباس به دور، آه نمی دیدی کاش
من چهل روز پی چادر و معجر گشتم
چشم واکن که ببینی قد زینب تا شد
خیز از جا و ببین هم قد مادر گشتم
روضه اربعین...
🌺🌺🌺
ارتباط با ادمین 👇👇
@Admin_230
با ما همراه باشید در کانال ...
متن منبر و روضه👇👇
https://eitaa.com/roze230
🌺🌺🌺
بگذار از آن شهر ریا دیگر نگویم
از قصّه ی شام بلا دیگر نگویم
من را نگاه بی حیای کوفیان کشت
زخم زبان شام را دیگر نگویم
آقا همین بس که تو را از من گرفتند
از کوفه و سنگ جفا دیگر نگویم
می دانی ای آرام جانم ای حسینم
پس از سر و تشت طلا دیگر نگویم
طاقت نداری تا بگویم ای برادر
آتش به جان خیمه ها . . . دیگر نگویم
داغ سه ساله پشت زینب را شکسته
این داغ سنگین بود و ما . . . دیگر نگویم
من بودم و یک دشت باغ لاله امّا
با داغ خود کشتی مرا دیگر نگویم
یک کربلا بس بود تا زینب بمیرد
از کربلا تا کربلا دیگر نگویم
روضه اربعین...
🔳🔳🔳
ارتباط با ادمین 👇👇
@Admin_230
با ما همراه باشید در کانال ...
متن منبر و روضه👇👇
https://eitaa.com/roze230
🔳🔳🔳
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#ماه_صفر
🔸در کرم خانه ی حق سفره به نام حسن است
🔸عرش تا فرش خدا، رحمت عام حسن است
قربونت برم آقای کریم...
عزیز زهرا...
یا حسن...
🔸بی حرم شد که بدانند همه مادری است
میدونی چرا امام حسن حرم نداره...
این تعبیر منه...
آخه مادرش زهرا حرم نداره...
ای...غریب حسن...
ای...غریب حسن...
((اگه قراره مادرم زهرا حرم نداشته باشه...
بزار قبر منم با خاک یکسان باشه...))
🔸بی حرم شد که بدانند همه مادری است
🔸ور نه در زاویه ی عرش مقام حسن است
🔸هرکه آمد به در خانه او آقا شد
🔸ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است
آی اونی که گفتی مریض دارم...
آی اونی که گفتی گرفتارم...
حاجت دارم...
خدا ميدونه...
سفره امام حسن با بقیه فرق داره...
کسی رو بی جواب بر نمیگردونه...
امشب اگه از این مجلس دست خالی بری تقصیر خودته...
آی اونایی که میخواستید برید کربلا و جا موندید...
اگه برات کربلا هم میخواهی...
از امام حسن بگیر...
🔸ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است
دلت آماده شد... بسم الله...
🔸حرم و نام و وجودش همه شد وقف حسین
🔸هر حسینیه که برپاست خیام حسن است
تا به آقا زهر دادند...
صدای ناله اش بلند شد...
فرمود...
بگید برادرم حسین بیاد...
ابی عبدالله اومد کنار بالین برادر...
یک نگاه کرد...
دید رنگ از صورت قشنگ برادر حسن، پریده...
صورت قشنگش از شدت زهر زرد شده...
طاقت نیاورد...
عرضه داشت...
آخ برادر خوبم... حسنم...
چه بلایی سرت آوردند داداش...
همین جا بود...
اشک های قشنگ ابی عبدالله جاری شد...
یدفعه امام حسن چشمان مبارک رو باز کرد...
دید حسینش داره گریه میکنه...
صدا زد...
حسینم... برادرم...
گریه نکن حسین جان...
(یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا)
حسین جان... برادرم...
هر کس برا من گریه میکنه...
تو ديگه برا من گریه نکن حسین...
لا یوم کیومک یا اباعبدالله
همه عالم باید برا تو گریه کنند حسین...حسین...
تو ديگه برای من گریه نکن حسین...
((نميدونم اینطوری بخونم حقش رو میتونی ادا کنی یا نه))
آخ آقا جان امام حسن...
چشمان مبارک رو باز کردی...
دیدی برادرت حسین...
بالا سرت نشسته...
داره گریه میکنه...
اما کربلا وقتی ابی عبدالله چشمان مبارک رو باز کرد...
دید شمر با خنجر برهنه...
آقا جانم امام حسن...
لحظات آخر فرمودید
بگید خواهرم زینب بیاد...
اما کربلا...
ابی عبدالله صدا زد...
زینبم... خواهرم برگرد...
خواهرم برگرد نبینی...
🔸سوی خیمه برگرد خواهر حزینم
🔸تا به زیر خنجر ننگری چنینم
🔸رو به خیمه خواهر تا که خود نبینی
🔸وقت جان سپردن آه آتشینم.
🔳🔳🔳
ارتباط با ادمین 👇👇
@Admin_230
با ما همراه باشید در کانال ...
متن منبر و روضه👇👇
https://eitaa.com/roze230
🔳🔳🔳
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#ماه_صفر
گریز دوم:
تا خبر مسمومیت امام حسن رو به ابی عبدالله گفتند...
سریع خودش رو به بردار رسوند...
نگاه کرد دید دیگه کار برادر تمامه...
سر حسنش رو در آغوش گرفت...
روی دستان حسین جان به جانان تسلیم کرد...
عرضه بداریم آقا جان یا اباعبدالله...
چه حالی داشتید وقتی خبر مسمومیت برادر رو به شما گفتند...
آقا اینجا بهتون سخت تر گذشت یا کربلا...
وقتی صدای ابالفضل بلند شد...
(یا اخا ادرک اخاک)
برادر حسین برادرت رو دریاب...
فقط همین رو بگم...
ابی عبدالله یه نگاه کرد...
دید فرق عباسش شکافته...
دستهاش رو قطع کردند...
تیر به چشمش زدند...
صداش به ناله بلند شد...
الان انکسر ظهری
کمرم رو شکستند...
بی برادرم کردند...
🔸دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد
🔸چشم حرامی با حرم روبرو شد
🔸بیا برگرد خیمه، ای کس و کارم
🔸منو تنها نگذار ای علمدارم
🔳🔳🔳
ارتباط با ادمین 👇👇
@Admin_230
با ما همراه باشید در کانال ...
متن منبر و روضه👇👇
https://eitaa.com/roze230
🔳🔳🔳
#اربعین
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
متن روضه 1
🔸یک اربعین همین نه برای تو سوختم
🔸عمری بود که من به هوای تو سوختم
برادر خوبم...
حسین جان...
🔸قربانیان عشق همه کشته می شوند
🔸جز من که بارها به هوای تو سوختم
ای همه دار و ندارم...
زینب به فدات حسین...
🔸هر زن به پای زندگیش سوخت گر که سوخت
🔸اما من ای حسین بپای تو سوختم
داداش حسین...
خیلی برام سخت بود لحظه ای که دیدم...
🔸تو در میان مطبخ و من در میان حبس
🔸شرمنده ام از اینکه جدای تو سوختم
اومد کنار قبر برادر نشست...
صدا زد آی حسین نبودی...
🔸ای پاره پاره تن بنگر کاروان رسید
🔸زینب برای دیدن تو، قد کمان رسید
برادر بلند شو ببین قدم خمیده...
موهام سفید شده...
🔸یک اربعین برای تو سینه زدم حسین
🔸دم بوده وا حسینم و هر بازدم حسین
🔸خم گشته قدِ من چو قدِ مادرم حسین
🔸حالا ببین که خواهر تو نوحه خوان رسید
🔸از کربلا به کوفه و شام غصه خورده ام
🔸هرشب شمار زخم تنت را شمرده ام
🔸بگذر اگر که در غم تو من نمرده ام
🔸برخیز و بین که زینب تو ناتوان رسید
🔸یادم نمیرود که صدا میزدی تو آب
🔸یادم نمیرود که زخون کرده ای خضاب
(نقطه گریز به روضه روز عاشورا:
اینجا میتواند نقطه اتصال برای وارد شدن به یکی از روضه های روز عاشورا باشد.)
هیچ وقت یادم نمیره اون لحظه ای رو که...
شمر نانجیب با خنجر برهنه وارد قتلگاه شد...
🔸آندم بریدم از زندگی دل
🔸که آمد به مسلخ شمر سیه دل
🔸او می دوید و من می دویدم
🔸او سوی مقتل من سوی قاتل
🔸او می نشست و من می نشستم
🔸او روی سینه من در مقابل
🔸او می کشید و من می کشیدم
🔸او از کمر تیغ من آه باطل
سادات منو ببخشید..
امام زمان منو ببخشید...
🔸او می برید و من می بریدم
🔸او از حسین سر من غیر از او دل
🔳🔳🔳
ارتباط با ادمین 👇👇
@Admin_230
با ما همراه باشید در کانال ...
متن منبر و روضه👇👇
https://eitaa.com/roze230
🔳🔳🔳
|⇦•آهسته قدم بر میداشت...
#روضه و توسل ویژه اربعین حسینی به نفس حاج مهدی صالحی کرمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
این دلهای عاشق رو بفرستید کربلا، امروز جابر بن عبدالله انصاری که از اصحاب رسول اللهِ، عاشقِ امام حسینِ، با عطیّه آمد زیارتِ قبر امام حسین، خدایا به حق امام حسین به ما معرفت بده، جابر احادیث رو شنیده بود درباره عظمت مقام امام حسین، احترام و عنایت پیغمبر نسبت به ابی عبدالله رو شنیده بود، جابر نابینا بود اومد توی شریعه ی فرات غسلِ زیارت کرد، که یکی از اعمال امروز غسل زیارتِ اربعینِ، توی فرات غسل کرد، مثل اینکه میخواد بره طواف خانه ی خدا، آهسته آهسته قدم بر میداشت، چون چشماش جایی رو نمیدید به عطیّه گفت: دستِ من رو روی قبر حسینم بگذار، دستش رو روی قبر گذاشت، انداخت خودش رو روی قبر، آنقدر گریه کرد، حسین حسین گفت، غش کرد، به هوش اومد سه مرتبه صدا زد: یاحسین! یاحسین! یاحسین! "حَبیبٌ لا یُجیبُ حَبیبَه؟" آیا دوست نباید جوابِ دوستش رو بده؟ بعد خودش جواب داد، جابر! عجب انتظاری داری از کسی که بینِ سَرِ مطهر و بدنش چهل منزل جدایی افتاده، چگونه جواب دهد کسی که سَرِ مطهرش بالای نیزه رفته...
جابر مشغول زیارت بود، بهش گفتن: جابر! صدای زنگ قافله داره میاد از راهِ شام، آخه قافله ی اُسرا وقتی رسیدن دو راهی مدینه و کربلا، بشیر اومد خدمتِ امامِ سجاد، آقا به دو راهی مدینه و کربلا رسیدیم، یه راه میره کربلا، یه راه میره مدینه، چیکار کنم؟ آقا زین العابدین فرمودن: قافله سالار عمه ام زینبِ کبری است، اومد کنارِ کجاوه ی زینب، بی بی جان! دخترِ فاطمه! دو راهی کربلا رسیدیم کجا بریم؟ تا اسمِ کربلا رو شنید، آنقدر گریه کرد، آی کربلا چه کردی با دلِ زینب؟ گفت: بشیر! مارو کربلا ببر، من با حسینم کار دارم...
به جابر گفتن: صدایِ زنگِ قافله داره میاد، غلامش رو فرستاد برو ببین چه خبرِ، معلوم شد اهلبیتِ امام حسین هستند که دارم میان کربلا...جابر صدا زد: بلندشید زینب داره میاد، صاحب عزا داره میاد...
دو مرتبه توی همین ماه محرم و صفر اهلبیتِ امام حسین اومدن کربلا، بار اول روز دوم محرم بود، وقتی که رسیدن این بچه ها بابا داشتن، مَحرم داشتن، با چه عزت و احترامی از ناقه ها پیاده شدن، خصوصاً زینب کبری سلام الله علیها که حسین داشت، اباالفضل داشت، دو تا پسراش بودن، اباالفضل زانوش رو رکاب مرکب کرد، خواهرم پات رو روی زانوی من بگذار پایین بیا، اما مثل روز اربعین هیچ کسی رو نداره... بچه ها بابا ندارن، فقط یه مَحرم دارن اونم امامِ سجادِ، حتی کسی نبود این ناقه هارو بخوابونه، حتی تعبیر مقاتل اینه: مثل برگِ خزان زده هر کدوم هر جوری میتونستن از بالای ناقه ها روی زمین افتادن، هر کسی دنبال قبرِ عزیزش میگرده، ولی دو نفر بی قرارتر از همه بودن، یکی خانوم رُبابِ، هی این و اون ور میگشت، هی صدا میزد: عزیزِ دلم! اصغرم قبر کجاست مادر!؟ امام سجاد با یه جمله ای آرامش کرد، صدا زد: رباب! نگران نباش، علی اصغرت خوب جایی دفن شده، خودم با این دستام بچه ات رو روی سینه ی بابام حسین گذاشتم...
دومین نفر سکینه است، همانطوری که روز عاشورا اباالفضلِ العباس از سکینه خجالت می کِشید، هنوز هم که هنوزِ میگن: تویِ حرمِ اباالفضل اسمِ سکینه رو نبرید، آخه اون لحظات آخر صدا زد: حسینِ من! تا من زنده هستم بدنم رو خیمه نبر، من از رویِ سکینه خجالت می کِشم، آخه بهش وعده ی آب دادم...
اما مثل روزِ اربعین سکینه خجالت می کِشید، می گفت: من مشک خشکیده و خالی رو به عموم عباس دادم، من خبرِ تشنگی بچه هارو به عموم دادم، من عموم عباس رو روانه ی نهر علقمه کردم، آخر دیدن سکینه یه ظرفی رو پُر از آب کرده داره به طرف نهر علقمه قبر عموجانش عباس میره، هی میگفت: عمو جان! بلند شو برات آب آوردم...
این دستات رو بیار بالا، به نیت خوشنودی دلِ مادرشون فاطمه، سه مرتبه همه ی زن و مرد بگید: یاحسین!...*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#اربعین
#حاج_مهدی_صالحی_کرمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
https://splus.ir/babolharam_net
🔳🔳🔳
ارتباط با ادمین 👇👇
@Admin_230
با ما همراه باشید در کانال ...
متن منبر و روضه👇👇
https://eitaa.com/roze230
🔳🔳🔳
نزدیکِ اربعین، دلِ جا مانده ها گرفت
یـک بینــوا بــرای خـودش ربـنا گـرفت
هرکـس رسید؛ سـوال کـرد: زائـری؟
از این سوال، دلِ پُرخونِ ما گرفت
آقا مگر “بَدان” بـه حـریمت نمی رسند؟
پس “حُر” کـه بود کـه جام بلا گرفت؟
بـاشد؛ محـل نـده… نبـرم اربعین حرم
اما بدان؛ کـه قلبم از این ماجرا گرفت
آن قدر گریه میکنم کـه بگویند عاقبت
نوکر ز اشـکِ خـود سفرِ کربلا گرفت
اما ز راهِ دور؛ درود حضـرت حسین
بارانِ اشک، از این روضه ها گرفت
🔳🔳🔳
ارتباط با ادمین 👇👇
@Admin_230
با ما همراه باشید در کانال ...
متن منبر و روضه👇👇
https://eitaa.com/roze230
🔳🔳🔳
اربعین آمد و چشم ها باز گریان می شود
کربلا ماتم سرای اهل ایمان می شود
غصه های آل طه در مسیر کوفه و شام
یاد شام تارشان در کنج ویران می شود
باز تازه غصه های کربلا در نزد زینب
سید سجاد زین غم اشک ریزان می شود
مجلس شام یزید و لعل لب های حسین
زیر چوب خیزران باز خونریزان می شود
گوشه ویرانه گویا غنچه ای روییده است
آه و صد افسوس که آن هم برگ ریزان می شود
باز گویا یک سری بی تن به نزددخترش
یا که خورشیدی به نزد ماه میهمان می شود
باز گویا دختری از شوق دیدار پدر
گریه و زاری نموده تا که بی جان می شود
باز گویا جابر آید با عطیه کربلا
حال او زین ماتم عظمی پریشان می شود
باز گویا زینب غم دیده از شام بلا
می رسد بر کربلا و زار و نالان می شود
کاروان آل یاسین مجلسی برپا نموده
دشت خون با اشک زینب سیر باران می شود
غم فزون گشته زحد غمخوار زینب رفته است
تا ابد دنیای او همچون غمستان می شود
ناله های زینب و خون دل سجاد دین
تازه است هر روز تا مهدی نمایان می شود
راجی اندر این عزا با شیعیان هم ناله است
دارد امیدی که روز حشر شادان می شود
راجی
🔳🔳🔳
ارتباط با ادمین 👇👇
@Admin_230
با ما همراه باشید در کانال ...
متن منبر و روضه👇👇
https://eitaa.com/roze230
🔳🔳🔳
بنازم آنکه دایم گفتگوى کربلا دارد
دلى چون (جابر) اندر جستجوى کربلا دارد
دلش چون کربلا، کوى حسین ست و نمى داند
که همچون دور دستان آرزوى کربلا دارد!
به یاد کاروان اربعین، با گریه مى گوید:
به هر جا هست زینب، رو به سوى کربلا دارد
اگر چه برده از این سرزمین آخر دلى پر خون
ولى دلبستگى از جان به کوى کربلا دارد
به یاد آن لب تشنه، هنوز این عاشق خسته
به کف جامى لبالب از سبوى کربلا دارد
اگر دست قضا مانع شد از رفتن به پابوسش
همى بوسیم خاکى را که بوى کربلا دارد
اگر خاک رهش بنشست بر روى گنهکارى
گرامى مى شود، چون آبروى کربلا دارد!
(نگارنده) ازین رو گفته است و باز مى گوید:
بنازم آنکه دایم گفتگوى کربلا دارد
🔳🔳🔳
ارتباط با ادمین 👇👇
@Admin_230
با ما همراه باشید در کانال ...
متن منبر و روضه👇👇
https://eitaa.com/roze230
🔳🔳🔳
رسیدم از سفر ای همسفر کجا هستی
به زیر سنگ لحد بین بوریا هستی
اسیر رفتم از اینجا اسیر تر شده ام
چه پیر رفتم و اکنون چه پیر تر شده ام
تو را به نیزه، مرا با تو، از قفا بردن
ولی به کعب نی و تازیانه ها بردن
توان نمانده بگویم هر آنچه را دیدم
بدون سایه ی عباس کوچه ها دیدم
شکسته بال ترینم، کبود می آیم
من از محله ی قوم یهود می آیم
از آن دیار که من را به هم نشان دادن
به دست های یتیمت دو تکه نان دادن
از آن دیار که بوی طعام می پیچید
از آن دیار که طفلت گرسنه می خوابید
کسی که سنگ به اطفال بی پدر می زد
به پیش چشم علمدار بیشتر می زد
از آن دیار که چشمان خیره سر دارد
به دختران اسیر آمده نظر دارد
از آن سفر که اگر کودکی به جا می ماند
تمام طول سفر زیر دست و پا می ماند
به کودکی که یتیم است خنده سر دادند
به او به جای عروسک سر پدر دادند
به جای آن همه گل با گلاب آمده ام
من از جسارت بزم شراب آمده ام
از آن دیار که آتش به استخوان می زد
به روی زخم لبان تو خیزران میزد
🔳🔳🔳
ارتباط با ادمین 👇👇
@Admin_230
با ما همراه باشید در کانال ...
متن منبر و روضه👇👇
https://eitaa.com/roze230
🔳🔳🔳