هدایت شده از کانال متن روضه
|⇦• روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژۀ شبِ عاشورا به نفسِ حاج مهدی سلحشور•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مَظلوُم یا اَباعَبْدِاللَّهِ ..»
آی نوکرا ، گریه کنید میخوان حسین رو بکشن ...
رفتنِ تو می زند آذر به خیلی چیزها
زل زده از رویِ تل خواهر به خیلی چیزها
گفتی ابنُ الحیدرم آخر نمی دانی مگر
می شود حبّ علی منجر به خیلی چیزها
دیده جایِ خالی ات را آن سوار و دوخته
چشم بر گهواره بر معجر به خیلی چیزها
روی پیشانی زِجایِ مهر خون جاری شده
سنگ دارد می زند لشگر به خیلی چیزها
تیرِ را جایِ جلو از پشت در می آوری
*دامنِ عربی بالا زد .. خونِ پیشانی پاک کنه .. آی حرمله دستت قلم بشه .. با تیر به سینۀ ابی عبدالله .. هر کاری کرد تیرُ از جلو در بیاره ..*
تیرِ را جایِ جلو از پشت در می آوری
گیر کرده ظاهراً از پَر به خیلی چیزها
آنطر ف از دور دیدم سارقی را در کمین
چشم دارد او به انگشتر به خیلی چیزها
*خود حضرت شهادت داده روزِ عرفه ، همه حرفا رو زده .. بزار خودش روضه بخوانه ، یا صاحب الزمان .. گفت :
اَنَا اَشْهَدُ یا اِلهی بِحَقیقَةِ ایمانی، وَعَقْدِ عَزَماتِ یَقینی،وَخالِصِ صَریحِ تَوْحیدی، وَباطِنِ مَکْنُونِ ضَمیری، وَعَلائِقِ مَجاری نُورِ بَصَری، وَاَساریرِ صَفْحَةِ جَبینی، وَخُرْقِ مَسارِبِ نَفْسی، وَخَذاریفِ مارِنِ عِرْنینی، وَمَسارِبِ سِماخِ سَمْعی، وَما ضُمَّتْ وَاَطْبَقَتْ عَلَیْهِ شَفَتایَ، وَحَرَکاتِ لَفْظِ لِسانی، وَمَغْرَزِ حَنَکِ فَمی وَفَکّی،وَمَنابِتِ اَضْراسی، وَمَساغِ مَطْعَمی وَمَشْرَبی،وَحِمالَةِ اُمِّ رَأْسی،وَبُلُوعِ فارِغِ حَبآئِلِ عُنُقی،وَمَا اشْتَمَلَ عَلیْهِ تامُورُ صَدْری،وَحمائِلِ حَبْلِ وَتینی،وَنِیاطِ حِجابِ قَلْبی، وَأَفْلاذِ حَواشی کَبِدی،وَما حَوَتْهُ شَراسیفُ اَضْلاعی وَحِقاقُ مَفاصِلی،وَقَبضُ عَوامِلی، وَاَطرافُِ اَنامِلی، وَلَحْمی وَدَمی،وَشَعْری وَبَشَری، وَعَصَبی وَقَصَبی ، وَعِظامی وَمُخّی وَعُرُوقی ، وَجَمیعُِ جَوارِحی ...
گفت داداش همۀ اینا میدونن ، ما خانواده چه قدر غیرتی هستیم .. همه از غیرتِ بابام علی خبر دارن که هر وقت میخواستیم بریم سرِ قبرِ پیغمبر ، چند نفر منو احاطه میکردن .. کسی قد و قامتِ زینبُ نبینه .. یا صاحب الزمان .. اینو هم میدونن حسین چقدر غیرتیِ .. اختلاف شد بینشون یه عده گفتن حسین تموم کرده .. یه عده گفتن نه هنوز جان داره .. گفتن اگه میخواید ببینید زنده ست یا نه ، به خیمه ها حمله کنید .. اگر زنده باشه عکس العمل نشون میده .. تا سمتِ خیمه ها حمله کردن .. رویِ نیزه شکسته بلند شد .. گفت نانجیبا بیاید سراغِ من .. با زینب چه کار دارید .. با سه ساله چه کار دارید ... مگه دین ندارید ..
بالاخره اونی که نباید میشد شد .. ادامۀ روضه و یه جمله عرض کنم .. یا صاحب الزمان .. تا صدایِ ذوالجناح از پشتِ خیمه اومد ..
همه از خیمه ها بیرون دویدن
ولی سالارِ زینب را ندیدن ..
دیدن زین واژگون .. یال غرقِ خون .. بدن پر تیر .. راوی میگه دیدم ذوالجناح جلو داره حرکت میکنه .. این زن و بچه دنبالِ ذوالجناح هی فریاد میزنن حسین ...
آنطر ف از دور دیدم سارقی را در کمین
چشم دارد او به انگشتر به خیلی چیزها
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
____________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_مهدی_سلحشور
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_عاشورا
#شب_دهم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
هدایت شده از کانال متن روضه
⚜🕊#قسمت_پایانی روضه جانسوز ویژۀ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها و پیروزی انقلاب اسلامی به نفسِ حاج مهدی سلحشور⚜
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
آتش گرفت سینه و پهلو،شانه ات
دشمن چرا زده است چنین تازیانه ات؟
از میخ در نگویم و جسمِ نحیف ِ تو
از بی گناه کشتن ِ طفلِ شریفِ تو
آری سخن نگویم از هنگامه ی علی
آن دست که جدا نشد از جامه ی علی
بازو نثارِ راه علی کرد تا ابد
باید که حفظ جانِ ولی کرد تا ابد
*یک دونه از این مصیبت ها برای یک آدم معمولی،یه جو فقط غیرت و مردانگی داشته باشه،زمین میزنه اون رو..یه دونه ازاین مصیبت ها...فاتحِ بدر خیبر رو داریم می گیم...*
فاطمه ببین گریونم
روضه ی تو رو می خونم
بی تو من چطور آروم بمونم
برگرد داره می باره اشک ِ دخترت
برگرد به جون این شهیدِ بی سرت
برگرد تا که خونه بازم صفا بگیره
برگرد نبودنت دلم رو میشکنه
برگرد غمت آتیش به جونم میزنه
برگرد با دیدنت دلم جلا بگیره
رفتی زدستای علی، وای
در پیشِ چشمای علی، وای
برگرد زهرایِ علی، وای...
باز دارن میدن آزارت
*روضه ای رو دارم می خونم که امیرالمؤمنین لباس جنگ کرد،زد از خون بیرون،موقعی که فاطمه سیلی خورد این کار رو نکرد،اما برای این روضه این کار رو کرد..*
باز دارن میدن آزارت
پیشِ چشمایِ دلدارت
اومدن برا نبشِ مزارت
برگرد زندگیِ منو بهم زدن
برگرد با غرور جلو من قدم زدن
برگرد، تو این شبا یارم تو بودی
برگرد، نذار اینا زمینم بزنن
برگرد،اینا دشمنِ خونیِ منن
برگرد،آخه تنها طرفدارم تو بودی
بچه هات سیاه پوشیدن
از تموم شهر رنجیدن
چند شبی میشه که نخوابیدن
برگرد،نباشی اشکامو کی پاک کنه
برگرد،خدا جای تو من رو خاک کنه
"نَفسِـی عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحبُوسَةٌ
یا لَیتَــهَا خَرَجَـت مَـعَ الزَّفَـرَاتِی
لَا خَیرَ بَعـدَكَ فِی الحَیـاةِ وَ إِنَّمَا
أَبكِی مَخَـافَةَ أَن تَطُولَ حَیاتِی"
*گفت:خیلی سختِ فاطمه جان،ان شاءالله بعدِ تو عمرم طولانی نشه،بدون تو نمی تونم تحمل کنم.
رسید کنار قبر،بدن نحیف فاطمه رو روی دست بلند کرد،یه نفری این دست رو آورد بالا،بدن رو روی دست گرفته،گفت: ای زمین! نگاه کن یه مشت پوست و استخون بیشتر از فاطمه ام نمونده،ببین چقدر لاغر شده،زمین! با بدن فاطمه ام مُدارا کن،نکنه به پهلوش فشار بیاری...
کسی نیست علی رو کمک کنه،بدن رو که اومد داخل قبر بده،بعضی ها میگن:دو تا دست شبیهه دستای پیغمبر،بعضی ها میگن:نه،خودِ پیغمبر،از عبارات مقتل اینو میشه فهمید،پیغمبر کمکش کرد،بدن رو توی قبر قرار داد...اما یه جایی بنی اسد رسیدن کنار بدن ها،هر چی نگاه می کردن بدن ها رو نمی شناختن،یه وقت زین العابدین اومد؛ بنی اسد کنار برید خودم این بدن ها رو می شناسم،وارد قبر شد،این بدنِ بابایِ غریبم حسینِ،بجای اینکه سر رو روی خاک بذاره،رگ های بریده رو روی خاک قرار داد،ای حسین....*
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
____________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_مهدی_سلحشور
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
هدایت شده از کانال متن روضه
⚜🕊#قسمت_پایانی روضه جانسوز ویژۀ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها و پیروزی انقلاب اسلامی به نفسِ حاج مهدی سلحشور⚜
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
آتش گرفت سینه و پهلو،شانه ات
دشمن چرا زده است چنین تازیانه ات؟
از میخ در نگویم و جسمِ نحیف ِ تو
از بی گناه کشتن ِ طفلِ شریفِ تو
آری سخن نگویم از هنگامه ی علی
آن دست که جدا نشد از جامه ی علی
بازو نثارِ راه علی کرد تا ابد
باید که حفظ جانِ ولی کرد تا ابد
*یک دونه از این مصیبت ها برای یک آدم معمولی،یه جو فقط غیرت و مردانگی داشته باشه،زمین میزنه اون رو..یه دونه ازاین مصیبت ها...فاتحِ بدر خیبر رو داریم می گیم...*
فاطمه ببین گریونم
روضه ی تو رو می خونم
بی تو من چطور آروم بمونم
برگرد داره می باره اشک ِ دخترت
برگرد به جون این شهیدِ بی سرت
برگرد تا که خونه بازم صفا بگیره
برگرد نبودنت دلم رو میشکنه
برگرد غمت آتیش به جونم میزنه
برگرد با دیدنت دلم جلا بگیره
رفتی زدستای علی، وای
در پیشِ چشمای علی، وای
برگرد زهرایِ علی، وای...
باز دارن میدن آزارت
*روضه ای رو دارم می خونم که امیرالمؤمنین لباس جنگ کرد،زد از خون بیرون،موقعی که فاطمه سیلی خورد این کار رو نکرد،اما برای این روضه این کار رو کرد..*
باز دارن میدن آزارت
پیشِ چشمایِ دلدارت
اومدن برا نبشِ مزارت
برگرد زندگیِ منو بهم زدن
برگرد با غرور جلو من قدم زدن
برگرد، تو این شبا یارم تو بودی
برگرد، نذار اینا زمینم بزنن
برگرد،اینا دشمنِ خونیِ منن
برگرد،آخه تنها طرفدارم تو بودی
بچه هات سیاه پوشیدن
از تموم شهر رنجیدن
چند شبی میشه که نخوابیدن
برگرد،نباشی اشکامو کی پاک کنه
برگرد،خدا جای تو من رو خاک کنه
"نَفسِـی عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحبُوسَةٌ
یا لَیتَــهَا خَرَجَـت مَـعَ الزَّفَـرَاتِی
لَا خَیرَ بَعـدَكَ فِی الحَیـاةِ وَ إِنَّمَا
أَبكِی مَخَـافَةَ أَن تَطُولَ حَیاتِی"
*گفت:خیلی سختِ فاطمه جان،ان شاءالله بعدِ تو عمرم طولانی نشه،بدون تو نمی تونم تحمل کنم.
رسید کنار قبر،بدن نحیف فاطمه رو روی دست بلند کرد،یه نفری این دست رو آورد بالا،بدن رو روی دست گرفته،گفت: ای زمین! نگاه کن یه مشت پوست و استخون بیشتر از فاطمه ام نمونده،ببین چقدر لاغر شده،زمین! با بدن فاطمه ام مُدارا کن،نکنه به پهلوش فشار بیاری...
کسی نیست علی رو کمک کنه،بدن رو که اومد داخل قبر بده،بعضی ها میگن:دو تا دست شبیهه دستای پیغمبر،بعضی ها میگن:نه،خودِ پیغمبر،از عبارات مقتل اینو میشه فهمید،پیغمبر کمکش کرد،بدن رو توی قبر قرار داد...اما یه جایی بنی اسد رسیدن کنار بدن ها،هر چی نگاه می کردن بدن ها رو نمی شناختن،یه وقت زین العابدین اومد؛ بنی اسد کنار برید خودم این بدن ها رو می شناسم،وارد قبر شد،این بدنِ بابایِ غریبم حسینِ،بجای اینکه سر رو روی خاک بذاره،رگ های بریده رو روی خاک قرار داد،ای حسین....*
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
____________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_مهدی_سلحشور
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com