هدایت شده از کانال مولودی وعروسی مجمع الذاکرین🌸
8.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢 زشته برای عاشورا شلوغ میکنیم
برای #غدیر شلوغ نکنیم
🔉استاد پناهیان
🔻برای #امیرالمومنین کم نذارید
هرکاری از دستتون بر میاد انجام بدید 🔺
#غدیر
#فقط_حیدر_امیرالمونین_است
🎉۱۳روز تا عیدبزرگ #غدیر 🎊
@ewwmajmamolodi
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
#متن_روضه_سوزناک_شهادت_علمدار_کربلا
کانال نوحوا علی الحسین
❌ لطفاً با حال مناسب خونده بشه
😭😭😭
برادری به زمین بود و بال و پَر میزد
برادری به سرش بود و هِی به سر میزد
برادری به زمین از لبش جگر می ریخت
برادری به سرش داد از جگر میزد
چقدر چین و چروک است رویِ این صورت
کنار هلهله ها دست بر کمر میزد
دو دست در بغل و یادِ مادرش می کرد
دوباره حرف در و چوبِ شعله ور می زد
رشید بودنِ او کار دست زینب داد
گره به معجرِ طفلانِ بی خبر میزد
کشید تیر به زانو و چشمهایش ریخت
سه شعبه زخم خودش را عمیق تر میزد
کمی ز ساقه یِ هر تیر از دو سو پیداست
کسی که بغض علی داشت تا به پَر میزد
برای خاطر هشتاد و چهار خانم بود
اگر حسین نشسته به روی سر میزد
شب عاشورا مثل فرداشبی نگهبان خیام حسینی ابوالفضله خدا میدونه تا صدای قدم های عباس میومد این بچه ها آروم و راحت میخوابیدن
🔹یه وقت دید یه سیاهی جلو میاد دست گذاشت رو قبضه ی شمشیرش گفت هر کی هستی خودتو معرفی کن مگه نمیدونی نگهبان خیام امشب اباالفضله جلو نیا خونتو میریزم دید صدای گریه میاد داداش من زینبم
اومد جلو خودشو به پای خانم انداخت خواهر
این موقع شب اینجا چکار میکنی گفت عباس اومدم یه چیز یادآوری کنم بفرما خواهر چی میخوای بگی؟
صدا زد عباس یادته شب 21 ماه رمضان آره خواهر یادمه
بابام گفت عباس من نیستم کربلا یادته: آره خواهر یادمه
یادته بابام دست منوگذاشت رو دست تو صدا زد: "هذا ودیعة علیک"
یادته؟
آره خواهر یادمه
یادته گفت حسین که تنها شد نکنه تنها رهاش کنی یادته؟
آره خواهر یادمه چی میخوای بگی خواهر؟
گفت امروز شنیدم مهمون داشتی
از اهل قبیله ی مادرت اومدن راسته؟
چی شده خواهر؟
▪️شنیدم برات امان نامه آوردن
گفتن تو برادرات در امانی عباس
چه میخوای بکنی؟
تا این جمله رو شنید دیدن رفت پشت خیمه یل بی مثال میدان شجاعت
مثل قاسم زانوهاشُ بغل کرده
هی میگفت آبروی منو بردن😭 خدا نگذره ازتون
دوباره دیدن زینب اومد
دست گذاشت روشونه ی عباس پاشو مرد گریه نمیکنه
عباس درسته امون نامه آوردن ولی کسی باور نکرد، یقین داشتیم تو میمونی عباس😭
وقتی اباالفضل اومد گفت برادر میخوام برم آب بیارم
رفقا عباسی که مشک آب و میگیره به جای شمشیر
یعنی امید داره برگرده عباس با هیچکی وداع نکرد😭
اما فقط با یه نفر وداع کرد وقتی مشکُ به دوش گرفت بره آب بیاره ابی عبدالله میدونه عباس بر نمیگرده..
راوی میگه می دیدم حسین گاهی دستشو روشونه ی عباس میذاره و نگاش میکنه دیدیم عباس که راه افتاد
حسینم چند قدم پشتش راه افتاد داره گریه میکنه..😭
▪️یه وقت اینجا بود دیگه عباس طاقت نیاورد برگشت یه نگاه کرد به ابی عبدالله آقا چرا اینجوری نگام میکنی حسین هیچی نگفت دیدن عباسُ بغل گرفت سر به دوش هم اینقد گریه کردن
مقتل میگه تا مرز بیهوشی گریه کردن😭
عباس دیگه میخواد بره میدون پیشانی حسینُ بوسید😭
با هزاران امید زد به دل میدون
سمت شریعه فرات آب بیاره همه امید داشتن چون میدونن عباس یه حرفی بزنه نشد نداره سرش بره قولش نمیره
یقین داشتن الان از تشنگی علی اصغرُ در میارن یه آبی به لب هممون میرسه
عباس رفت تو شریعه ی فرات مشکشُ پر آب کرد
چند نقلِ
میگن آورد بالا بعضی ها میگن به آب تذکر داد
مگه تو مهریه ی مادر حسین نیستی؟😭
چرا بچه های حسین باید تشنه باشن😭
بعضی ها میگن آورد بالا تا اسب آب بخوره ولی امکان نداره آب به لب عباس برسه و بچه ها تشنه باشن
راه افتاد توکل به خدا خدایا یه کاری کن من این آب و برسونم😭
صدای گریه ی علی اصغر به خس خس و نفس زدن رسیده بود بچه های حسین تشنن
خدایا کمکم کن😭
راه افتاد چهار هزار تیر انداز
دور عباسُ گرفتن
تو بگو صد نفر دور یکی بگیرن
به یه هدف تیر بزنن چی میشه؟
اول دست راست عباسُ زدن..😭
مشکُ به دست چپ گرفت دست چپشم زدن.. 😭
خدا امبد هیچ کسیُ نا امید نکنه...
رفقا همه ی امید در وجود اباالفضل بود یه جا ناامید شد.. 😔
دید تیراندازا که دارن تیر میزنن سمت عباس آقا حواسش به مشک بود خم شد مراقب باشه یعنی مراقب مشک باشه
اما تعداد زیاده مگه میشه یه تیر خود به مشک دیگه امیدعباس ناامید شد من تا اینجا بگم همه مقدمه بود
بیراهه نگفتم اصل روضه ی من همینه دستا رفت
مشک پاره شدتیر به چشم خورد
اونقدر به بدن تیر خورد یه جمله مقتل داره ایستاد عباس دیگه نمیخواست برگرده
دیدن دورو برشو نگاه میکرد با چشماش میگفت دیگه بیاین کارو تموم کنین😭
من دیگه اینجوری برنمیگردم 😭😭
مشکُ زدید
دیگه رفتنم فایده نداره..😭
یه وقت دیدن یکی پا به رکاب عباس گذاشت اومد بالا چشم تو چشم عباس گذاشت صدا زد عباس که میگن تویی؟
از صبح تا الان همه رو معطل کردی
گفت یه وقتی اومدی که من دیگه دست ندارم😭
گفت تو که نداری من که دارم
چنان با عمود آهنی زد به فرق اباالفضل 😭
اینجا بود آقا با صورت افتاد به زمین تیرها دوباره فرورفت😭
ادامه روضه حضرت سقا👇
یه وقت دیدن یکی پا به رکاب عباس گذاشت اومد بالا چشم تو چشم عباس گذاشت صدا زد
عباس که میگن تویی؟
از صبح تا الان همه رو معطل کردی
گفت یه وقتی اومدی که من دیگه دست ندارم😭
گفت تو که نداری من که دارم
چنان با عمود آهنی زد به فرق اباالفضل 😭
اینجا بود آقا با صورت افتاد به زمین تیرها دوباره فرو رفت...😭
سقای دشت کربلا دلواپسم کردی
یک خیمه گاه چشم انتظارن بر نمیگردی
حالا که آبی نیست پس احساسُ برگردون
پاشو علمدارم خودت عباس و برگردون
غصه نخور عیبی نداره
میگیم مشکُ آب برده
شاید حرم بارون گرفته
شاید علی هم آب خورده
غصه نخور عیبی نداره
زده رقیه قید آبُ.. 😭
خودم جوابشونُ میدم
نخور تو غصه ی ربابُ.. 😭
بدتر از اینکه روضه ی مشک تو رو میبینم
دارم جلو چشم همه اشک تو رو میبینم
بین تو و خیمه نباید فاصله باشه
فرصت نده میدون تو دست حرمله باشه
فهمیدم از چشمای زخمیت که حرمله آزار داره
انگار حالا حالا با تیر سه شعبه اش کار داره
مردونگی کن پاشو میدونم که بی دستی
بی دست هم باشی میگم پشت حسین هستی.. 😭
*آقا بهش گفت بیا بریم گفت نه گفت
اخه به همه بچه هات قول دادم.. 😭
بعد جلو این همه لشکر منو رو دوشت بذاری
مردم می خندن من نمیخوام جلو این همه مردم بهت بخندن حسین...😭
مردونگی کن پاشو اینا خیلی نامردن
دور و بر خیمه دارن از صبح میگردن
هر دائم الخمری که دیدم با گریه گفتم وای عباس
تو بهتر از هرکی میدونی زینب به چادر هست حساس
پاشو نذار هر بی حیایی به اشک ناموسم بخنده.. 😭
پاشو بذار کسی بیاد و دست رقیه رو ببنده.. 😭
▪️همچین که اومد بالا سر عباس
رو به دامن بگیره دید عباس داره پاشو جمع میکنه
عباس چرا پاهاتو جمع میکنی گفت آقا
کی دیدی من جلوت پام دراز باشه جلوت دراز بکش.. 😭
سر عباسُ رو زانو گرفت دید هی عباس
سرشو کج میکنه میاره رو خاک آقا دوباره
سرشو میذاره رو زانو سه بار عباس سرشو
گذاشت رو خاک داداش با من غریبگی
نکن من حسینم راحت باش بذار سرت رو پام باشه
این آخری گفت داداش چطور سرم رو پات باشه
ساعتی بعد تو گودال قتلگاه کسی نیست سرتو رو زانو بگیره حسین...😭
یه دونه دیگه کار تمام شد بچه های هیئت
از سمت حرم عباس به سمت حسین رفتیم
برای وداع دیدم بچه ها هی بر میگردن
وداع میکنن گفتم بچه ها شما راحت بر میگردین
نگاه میکنین اما خود حسین عقب و نگاه نمیکرد..
چرا چون یه عده منتظر بودن حسین بلند شه
بیان بدن و پاره پاره کنن صدای شمشیر میومد.. 😭
اما دیدن آقا با گوشه ی آستین هی داره اشکاشُ پاک میکنه... 😭
▪️هشام بن اسبق میگه تو دروازه ی کوفه منتظر بودم یه وقت دیدم یکی داره میاد به گردن اسب هم یه چیزی بسته اومد جلوتر دیدم سر بریده است
گفتم حرمله این چیه بستی صدا زد هشام سر بریده است
گفت میدونم سر کیه؟
گفت سر عباسه..
▪️گفتم مگه سرُ به نیزه نزدین؟
صدا زد این سر هر جور می زدیم بند نمیشد آخه سر بهم ریخته بود...😭
آااااای حسین..
#متن_روضه_امام_باقر
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
از کرببلا تو یادگاری
چون خون شهید پایداری
بر نیزه سر حسین دیدی
بار غم او به جان خریدی
پرپر ز خرابه لاله دیدی
بی جان دل شب سه ساله دیدی
روز شهادت امام باقر است، امروز بقیع خلوتِ
فدای آن آقائی که امروز عزاداری ندارد اما مثل چنین روزی وقتی امام باقر به شهادت رسید مدینه یک پارچه ضجه و ماتم شد.
▪️دوستان و شیعیان حضرت آمدند . شاگردان امام باقر عقب جنازه وا اماما می گفتند .
امام صادق بر بدن بابا نماز خواند ، بدن مطهر امام باقر را بردند داخل بقیع کنار قبر پدرش زین العابدین دفن کردند، احترام کردند .
عرضه بداریم آقا بدن شما را شیعیان و دوستان بردند داخل بقیع دفن کردند
اما کربلا... 😭
به فدای آن بدنی که سه شبانه روز روی خاک گرم کربلا بود.
بنی اسد بدن ها را نشناختند تا اینکه امام سجاد آمد بدن ها را یک یک معرفی کرد..
▪️فرمود : بنی اسد یک قطعه حصیر بیاورید..
بدن بابا را در میان حصیر گذاشت همین که بدن را گذاشت داخل قبر دیدند بالا نیامد نزدیک شدند دیدند..
آقا لبها را بر آن رگهای بریده گذاشته ، هی می گوید : بابای غریبم حسین... 😭
@roze_daftari
تنم داره می سوزه دیگه طاقت ندارم.mp3
2.01M
#واحد_شهادت_امام_باقر
شماره 602
کانال نوحوا علی الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
داره میسوزه
تنم داره میسوزه
دیگه طاقت ندارم
کرببلارو دیدم
هوای گریه دارم
منم همون که رفتم
با عمه به اسارت
ندیدم اونجا به جز
بدگویی و جسارت
اونروزا عقده شد برام
دلیل گریه شد برام
عمریه که میسوزمو
فقط غم هدیه شد برام
شنیده هارو دیدم و...
بار غمی کشیدم و...
از کربلا تا شام غم
اسارت و چشیدم و...
دیگه راحت شدم خدا
از اینهمه درد و بلا
بهونه بود زهر،منو کشت
فکر و خیال کربلا
▪️واویلتا واویلتا
تا وارد شام شدم
کودکی بیش نبودم
هلهله بود و غوغا
آتیش گرفت وجودم
دیدم که کوچه هاشون
همه چراغونی بود
انگاری شهر آماده
واسه یه مهمونی بود
پیرو جووناشون همه
دور ماها حلقه زدن
گفتن اینا خارجین
از روی بوم سنگ میزدن
▪️واویلتا واویلتا
یه عمره که گربونی.mp3
2.64M
#زمینه_شهادت_امام_باقر
شماره 601
کانال نوحوا علی الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
یه عمره که گریونی با آه سینه سوزت
گریه بـرا عاشـورا شده کار هر روزت
جاریه سیل اشکات به روی صحن گونت
مجلس روضه خونی میگیری توی خونت
بار غــم رو دلت سنگینه
غصه هات از غم دیرینه
قلبمون تو عزات غمگینه
هرچی ما میگیم تو با دو چشمت دیدی
پای بـه پای نی سینــه زدی بـاریدی
نمیره از یادت
کوفه ی بی مرامُ
سفر به شهر شامُ
سنگای روی بامُ
▪️غریب آقام..
بادرد و آه و ناله روز و شبت سرمیشه
تاشیرخواره میبینی دوچشم تو ترمیشه
با یه دلِ پرحسرت روضه میگیری هرسال
زینب و موجی از خون یادت نرفته گودال
مثله بغضِ پر از فریـادی
وقتی که از نفس افتادی
با غم کـربلا جــون دادی
داری میسوزی برای مشکِ سقا
گریـه میکنی بـه یادِ اشک سقا
نمیره از یادت...
آتیش خیمه ها رو
ناله ی بی صدا رو
روضه ی کـربلا رو
نمیره از یادت
کوفه ی بی مرامُ
سفر به شهر شامُ
سنگای روی بامُ
▪️غریب آقام..
هنوز جلو چشماته شلوغیه تو بازار
خاطره های اونروز روحتو میده آزار
هنوز سر رونیزه داره میشه کابوست
نامحرمارو دیدی دور و بـرِ ناموست
بـی کسی تو رو تا دیـدن
به حال و روز تو خندیدن
دور تو کف زدن، رقصیدن
دیدی غارت گوشواره و خلخال و...
دیـدی سوختـن دامنای اطفال و ...
نمیره از یادت
غـروب تلخ غــارت
خــرابـه و اسـارت
بی حرمتی،جسارت
نمیره از یادت
کوفه ی بی مرامُ
سفر به شهر شامُ
سنگای روی بامُ
▪️غریب آفام..
شاعران:
محمدحسن بیات لو
روح الله نوروزی
ذکر من سلام من کیست حضرت باقر
خیلی امام باقر غریبه،غربت از این بالاتر این همه زائر می ره مدینه،ولی شب و روز شهادت امام باقر که میشه،مدینه یه زائر نداره؛همه رفتند مکه،یه نفر نیست پشت بقیع براش گریه کنه،بیایید امشب غریب نوازی کنیم،خیلی غریبه امام باقر
حج من قیام من کیست حضرت باقر
اسوه ی تمام من کیست حضرت باقر
زمزم و مقام من کیست حضرت باقر
پنجمین امام من کیست حضرت باقر
می کند ز آیینم مهر او نگهبانی
ای به بندگی یکتا ذات حق تعالی را
تو یگانه فرزندی دو علی اعلا را
باقر العلوم هستی ذات پاک یکتا را
نی عجب اگر بخشد سائلت دو دنیا را
جان مادرت زهرا از درت مران ما را
بی تو در جنان عاشق بنده ای است زندانی
امروز روز شهادت یه آقایی بوده آی مردم که دو سه سال بیشتر نداشت،یکی از شاهدهای کربلا بوده،هم سن و سال رقیه خانم بوده،امام باقر،همه ماجرای کربلا رو دیده
تو ز کودکی دائم محنت و بلا دیدی
با دو چشم معصومت ظلم بر ملا دیدی
راه شام طی کردی دشت کربلا دیدی
اهلبیت عصمت را زار و مبتلا دیدی
هر که این قصه شنیده است ولی من دیدم
خون دل خوردم و شب تا به سحر نالیدم
هستی ما همه در کرببلا رفت به باد
چه به روز دل زینب که نیامد
گریز روضه رو بزنم،امشب تحویل بگیری،امشب بریم کربلا،اینقده،آقا رو این سم اذیت کرد،اما به هر سختی بود،حضرت رو اسبش تا جلوی منزل رسوند،خود حضرت به هر سختی بود پیاده شد،بچه ها ریختند دور بابا،بابا رو پیاده کردند،وارد خونه شد،آی مردم،ایجا اسب آقا صاحبش رو صحیح و سالم رسوند تا کنار خونه،دلت رفت آره،قربون این دل ها برم که با یه اشاره جلوجلو میرن،ولی من یه اسب دیگه سراغ دارم
روایت است که چون تنگ شد بر او میدان
فتاد از حرکت ذوالجناح از جولان
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سید الشهدا بر جدال طا قت داشت
هوا ز باد مخالف چو قیر گون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
حسین............
#روضه
#شهادت_امام_باقرع
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
یه سالو منتظر موندم تو روضه هات گریه کنم
با بیت بیت محتشم کتیبه هات گریه کنم🖤🖤🖤
💢بهترین مداحی های جدیدمحرم رسید👌
برای محرم هرچی نیازداری بیاتواین کانال✅
✔️اولین و فعال ترین کانال درایتا
.
💢#روضه،همراه بامتن 👌
#سخنرانی
#مداحی
#استوری_و_پروفایل
🔹درکانال نوحه و روضه مجمع الذاکرین
بزن رو لینک واردشو👇
https://eitaa.com/joinchat/4240572439C6b1bcf7d93
💢درخواستی هم داری داخل گروهمون عضوبشو✅
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
کپی بنر❌
هدایت شده از خادمه اهل بیت مدیریت ابرگروه مجمع الذاکرین 🌺
متن کامل سلام به امامان معصوم بعد از نماز (روش اول)
روبه قبله :
السّلام علیک یا رسول الله ورَحمَته الله وبَرَکاتُه
السّلام علیک یاامیرالمؤمنین یا علی بن ابیطالب
السّلام علیک یا صدیقه الشهیده یا فاطمة الزهرا یا بنت رسول الله
السّلام علیک یاحسن ابن علی
السّلام علیکم یا اهل البیت النبوة (امام سجاد،امام باقر،امام صادق و ائمه عتبات )
جمیعاً ورَحمَت الله وبَرَکاتُه
روبه قبله یا رو به کربلا(عتبات)
السلامُ علیک یا ابا عبد الله
السلام علیک یابن رسول الله
السلام علیک باین امیر المومنین و ابن سید الوصیین
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یابنَ فاطِمَةَ الزَّهراء سَیِّدَةَ نِساءِ العالَمینَ
السلام علیک و علَی الارواح الّتی حَلَّت بِفِنائک ورَحمَت الله وبَرَکاتُه
السلامُ علیک یا موسی بن جعفر
السلامُ علیک یا جواد الائمه ابن الرضا
السلامُ علیک یا هادی الامم
السلامُ علیک یا امام حسن عسگری
جمیعاً ورَحمَت الله وبَرَکاتُه
رو به مشهد:
السّلام علیک یامولا یاغَریبَ الغُرَبا
ویا معین ضُعَفا والفقرا
السلطان یا ابا الحسن
یاعلی بن الموسی ابن الرضا
ورحمت الله و بَرَکاتُه
روبه قبله(درحالیکه دست بر سر گذاشته و از کمر به حالت تعظیم واحترام خم شده ای) :
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا مَولانا یا صاحِبَ الزَّمان
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا خَلیفَةَ الرَّحمنِ
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یاشَریکَ القُرانِ ویاامام الإنس والجان
عَجَّلَ اللهُ تَعالی فَرَجَهُ وَ سَهَّلَ اللهُ مَخرَجَهُ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ.
@roze_daftari
#روضه_دفتری