#ایام_مسلمیه
@majmaozakerine
آقا چه شد كه حج شما نيمه كاره ماند
شبهاي شهر مكه چرا بي ستاره ماند
بار سفر مبند، دلم شور مي زند
گويا قيامت است،مَلك صور مي زند
من خواب ديده ام، سرتان را به ني زدند
گرگان تشنه، زوزه كشان لب به مِي زدند
ديدم نسيم شانه به گيسوت مي زند
مَرهم به زخم گوشه ي ابروت مي زند
ديدم تو را به نيزه شه ميگسارها
هو مي كشند دوروبرت ني سوارها
آقاي من،شما كه مسيح عشيره اي
در كوفه متهم به گناهي كبيره اي
اينجا بمان كه حرمت كعبه تويي حسين
آقا مرو، كه عزت كعبه تويي حسين
ديدم كه حاجيان منا لنگ مي زدند
شيطان پرست ها به خدا سنگ مي زدند
حالا كه مي روي سفري پرخطر حسين
پس لااقل سه ساله ي خود را مبر حسين
پاشيدم آب پشت سر محمل رباب
با ظرف اشك ديده ي خونين جگر حسين
فكري به حالِ روز مباداي ايل كن
چندين قواره چادر ديگر بخر حسين
اين ساربان به درد مسيرت نمي خورد
يك ساربان اهل نظر را ببر حسين
او نقشه ها كشيده كه دور وبر شماست
چشمش مدام خيره به انگشتر شماست
با بردنش نمك به جگر مي خورد حسين
شش ماهه ي تو زود نظر مي خورد حسين
با اينكه مست ذكر خوش يارب توأم
اما هنوز مضطرب زينب توأم
يعقوب چشم آينه ها پير مي شود
اين شهر بي حضور تو دلگير مي شود
دارد ز ديده قافله ات دور مي شود
كم كم بساط روضه ي ما جور مي شود
🔸شاعر:
#وحید_قاسمی
___________________
🔹
هدایت شده از کانال مولودی وعروسی مجمع الذاکرین🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 زشته برای عاشورا شلوغ میکنیم
برای #غدیر شلوغ نکنیم
🔉استاد پناهیان
🔻برای #امیرالمومنین کم نذارید
هرکاری از دستتون بر میاد انجام بدید 🔺
#غدیر
#فقط_حیدر_امیرالمونین_است
🎉۱۳روز تا عیدبزرگ #غدیر 🎊
@ewwmajmamolodi
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
#متن_روضه_سوزناک_شهادت_علمدار_کربلا
کانال نوحوا علی الحسین
❌ لطفاً با حال مناسب خونده بشه
😭😭😭
برادری به زمین بود و بال و پَر میزد
برادری به سرش بود و هِی به سر میزد
برادری به زمین از لبش جگر می ریخت
برادری به سرش داد از جگر میزد
چقدر چین و چروک است رویِ این صورت
کنار هلهله ها دست بر کمر میزد
دو دست در بغل و یادِ مادرش می کرد
دوباره حرف در و چوبِ شعله ور می زد
رشید بودنِ او کار دست زینب داد
گره به معجرِ طفلانِ بی خبر میزد
کشید تیر به زانو و چشمهایش ریخت
سه شعبه زخم خودش را عمیق تر میزد
کمی ز ساقه یِ هر تیر از دو سو پیداست
کسی که بغض علی داشت تا به پَر میزد
برای خاطر هشتاد و چهار خانم بود
اگر حسین نشسته به روی سر میزد
شب عاشورا مثل فرداشبی نگهبان خیام حسینی ابوالفضله خدا میدونه تا صدای قدم های عباس میومد این بچه ها آروم و راحت میخوابیدن
🔹یه وقت دید یه سیاهی جلو میاد دست گذاشت رو قبضه ی شمشیرش گفت هر کی هستی خودتو معرفی کن مگه نمیدونی نگهبان خیام امشب اباالفضله جلو نیا خونتو میریزم دید صدای گریه میاد داداش من زینبم
اومد جلو خودشو به پای خانم انداخت خواهر
این موقع شب اینجا چکار میکنی گفت عباس اومدم یه چیز یادآوری کنم بفرما خواهر چی میخوای بگی؟
صدا زد عباس یادته شب 21 ماه رمضان آره خواهر یادمه
بابام گفت عباس من نیستم کربلا یادته: آره خواهر یادمه
یادته بابام دست منوگذاشت رو دست تو صدا زد: "هذا ودیعة علیک"
یادته؟
آره خواهر یادمه
یادته گفت حسین که تنها شد نکنه تنها رهاش کنی یادته؟
آره خواهر یادمه چی میخوای بگی خواهر؟
گفت امروز شنیدم مهمون داشتی
از اهل قبیله ی مادرت اومدن راسته؟
چی شده خواهر؟
▪️شنیدم برات امان نامه آوردن
گفتن تو برادرات در امانی عباس
چه میخوای بکنی؟
تا این جمله رو شنید دیدن رفت پشت خیمه یل بی مثال میدان شجاعت
مثل قاسم زانوهاشُ بغل کرده
هی میگفت آبروی منو بردن😭 خدا نگذره ازتون
دوباره دیدن زینب اومد
دست گذاشت روشونه ی عباس پاشو مرد گریه نمیکنه
عباس درسته امون نامه آوردن ولی کسی باور نکرد، یقین داشتیم تو میمونی عباس😭
وقتی اباالفضل اومد گفت برادر میخوام برم آب بیارم
رفقا عباسی که مشک آب و میگیره به جای شمشیر
یعنی امید داره برگرده عباس با هیچکی وداع نکرد😭
اما فقط با یه نفر وداع کرد وقتی مشکُ به دوش گرفت بره آب بیاره ابی عبدالله میدونه عباس بر نمیگرده..
راوی میگه می دیدم حسین گاهی دستشو روشونه ی عباس میذاره و نگاش میکنه دیدیم عباس که راه افتاد
حسینم چند قدم پشتش راه افتاد داره گریه میکنه..😭
▪️یه وقت اینجا بود دیگه عباس طاقت نیاورد برگشت یه نگاه کرد به ابی عبدالله آقا چرا اینجوری نگام میکنی حسین هیچی نگفت دیدن عباسُ بغل گرفت سر به دوش هم اینقد گریه کردن
مقتل میگه تا مرز بیهوشی گریه کردن😭
عباس دیگه میخواد بره میدون پیشانی حسینُ بوسید😭
با هزاران امید زد به دل میدون
سمت شریعه فرات آب بیاره همه امید داشتن چون میدونن عباس یه حرفی بزنه نشد نداره سرش بره قولش نمیره
یقین داشتن الان از تشنگی علی اصغرُ در میارن یه آبی به لب هممون میرسه
عباس رفت تو شریعه ی فرات مشکشُ پر آب کرد
چند نقلِ
میگن آورد بالا بعضی ها میگن به آب تذکر داد
مگه تو مهریه ی مادر حسین نیستی؟😭
چرا بچه های حسین باید تشنه باشن😭
بعضی ها میگن آورد بالا تا اسب آب بخوره ولی امکان نداره آب به لب عباس برسه و بچه ها تشنه باشن
راه افتاد توکل به خدا خدایا یه کاری کن من این آب و برسونم😭
صدای گریه ی علی اصغر به خس خس و نفس زدن رسیده بود بچه های حسین تشنن
خدایا کمکم کن😭
راه افتاد چهار هزار تیر انداز
دور عباسُ گرفتن
تو بگو صد نفر دور یکی بگیرن
به یه هدف تیر بزنن چی میشه؟
اول دست راست عباسُ زدن..😭
مشکُ به دست چپ گرفت دست چپشم زدن.. 😭
خدا امبد هیچ کسیُ نا امید نکنه...
رفقا همه ی امید در وجود اباالفضل بود یه جا ناامید شد.. 😔
دید تیراندازا که دارن تیر میزنن سمت عباس آقا حواسش به مشک بود خم شد مراقب باشه یعنی مراقب مشک باشه
اما تعداد زیاده مگه میشه یه تیر خود به مشک دیگه امیدعباس ناامید شد من تا اینجا بگم همه مقدمه بود
بیراهه نگفتم اصل روضه ی من همینه دستا رفت
مشک پاره شدتیر به چشم خورد
اونقدر به بدن تیر خورد یه جمله مقتل داره ایستاد عباس دیگه نمیخواست برگرده
دیدن دورو برشو نگاه میکرد با چشماش میگفت دیگه بیاین کارو تموم کنین😭
من دیگه اینجوری برنمیگردم 😭😭
مشکُ زدید
دیگه رفتنم فایده نداره..😭
یه وقت دیدن یکی پا به رکاب عباس گذاشت اومد بالا چشم تو چشم عباس گذاشت صدا زد عباس که میگن تویی؟
از صبح تا الان همه رو معطل کردی
گفت یه وقتی اومدی که من دیگه دست ندارم😭
گفت تو که نداری من که دارم
چنان با عمود آهنی زد به فرق اباالفضل 😭
اینجا بود آقا با صورت افتاد به زمین تیرها دوباره فرورفت😭
ادامه روضه حضرت سقا👇
یه وقت دیدن یکی پا به رکاب عباس گذاشت اومد بالا چشم تو چشم عباس گذاشت صدا زد
عباس که میگن تویی؟
از صبح تا الان همه رو معطل کردی
گفت یه وقتی اومدی که من دیگه دست ندارم😭
گفت تو که نداری من که دارم
چنان با عمود آهنی زد به فرق اباالفضل 😭
اینجا بود آقا با صورت افتاد به زمین تیرها دوباره فرو رفت...😭
سقای دشت کربلا دلواپسم کردی
یک خیمه گاه چشم انتظارن بر نمیگردی
حالا که آبی نیست پس احساسُ برگردون
پاشو علمدارم خودت عباس و برگردون
غصه نخور عیبی نداره
میگیم مشکُ آب برده
شاید حرم بارون گرفته
شاید علی هم آب خورده
غصه نخور عیبی نداره
زده رقیه قید آبُ.. 😭
خودم جوابشونُ میدم
نخور تو غصه ی ربابُ.. 😭
بدتر از اینکه روضه ی مشک تو رو میبینم
دارم جلو چشم همه اشک تو رو میبینم
بین تو و خیمه نباید فاصله باشه
فرصت نده میدون تو دست حرمله باشه
فهمیدم از چشمای زخمیت که حرمله آزار داره
انگار حالا حالا با تیر سه شعبه اش کار داره
مردونگی کن پاشو میدونم که بی دستی
بی دست هم باشی میگم پشت حسین هستی.. 😭
*آقا بهش گفت بیا بریم گفت نه گفت
اخه به همه بچه هات قول دادم.. 😭
بعد جلو این همه لشکر منو رو دوشت بذاری
مردم می خندن من نمیخوام جلو این همه مردم بهت بخندن حسین...😭
مردونگی کن پاشو اینا خیلی نامردن
دور و بر خیمه دارن از صبح میگردن
هر دائم الخمری که دیدم با گریه گفتم وای عباس
تو بهتر از هرکی میدونی زینب به چادر هست حساس
پاشو نذار هر بی حیایی به اشک ناموسم بخنده.. 😭
پاشو بذار کسی بیاد و دست رقیه رو ببنده.. 😭
▪️همچین که اومد بالا سر عباس
رو به دامن بگیره دید عباس داره پاشو جمع میکنه
عباس چرا پاهاتو جمع میکنی گفت آقا
کی دیدی من جلوت پام دراز باشه جلوت دراز بکش.. 😭
سر عباسُ رو زانو گرفت دید هی عباس
سرشو کج میکنه میاره رو خاک آقا دوباره
سرشو میذاره رو زانو سه بار عباس سرشو
گذاشت رو خاک داداش با من غریبگی
نکن من حسینم راحت باش بذار سرت رو پام باشه
این آخری گفت داداش چطور سرم رو پات باشه
ساعتی بعد تو گودال قتلگاه کسی نیست سرتو رو زانو بگیره حسین...😭
یه دونه دیگه کار تمام شد بچه های هیئت
از سمت حرم عباس به سمت حسین رفتیم
برای وداع دیدم بچه ها هی بر میگردن
وداع میکنن گفتم بچه ها شما راحت بر میگردین
نگاه میکنین اما خود حسین عقب و نگاه نمیکرد..
چرا چون یه عده منتظر بودن حسین بلند شه
بیان بدن و پاره پاره کنن صدای شمشیر میومد.. 😭
اما دیدن آقا با گوشه ی آستین هی داره اشکاشُ پاک میکنه... 😭
▪️هشام بن اسبق میگه تو دروازه ی کوفه منتظر بودم یه وقت دیدم یکی داره میاد به گردن اسب هم یه چیزی بسته اومد جلوتر دیدم سر بریده است
گفتم حرمله این چیه بستی صدا زد هشام سر بریده است
گفت میدونم سر کیه؟
گفت سر عباسه..
▪️گفتم مگه سرُ به نیزه نزدین؟
صدا زد این سر هر جور می زدیم بند نمیشد آخه سر بهم ریخته بود...😭
آااااای حسین..
#متن_روضه_امام_باقر
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
از کرببلا تو یادگاری
چون خون شهید پایداری
بر نیزه سر حسین دیدی
بار غم او به جان خریدی
پرپر ز خرابه لاله دیدی
بی جان دل شب سه ساله دیدی
روز شهادت امام باقر است، امروز بقیع خلوتِ
فدای آن آقائی که امروز عزاداری ندارد اما مثل چنین روزی وقتی امام باقر به شهادت رسید مدینه یک پارچه ضجه و ماتم شد.
▪️دوستان و شیعیان حضرت آمدند . شاگردان امام باقر عقب جنازه وا اماما می گفتند .
امام صادق بر بدن بابا نماز خواند ، بدن مطهر امام باقر را بردند داخل بقیع کنار قبر پدرش زین العابدین دفن کردند، احترام کردند .
عرضه بداریم آقا بدن شما را شیعیان و دوستان بردند داخل بقیع دفن کردند
اما کربلا... 😭
به فدای آن بدنی که سه شبانه روز روی خاک گرم کربلا بود.
بنی اسد بدن ها را نشناختند تا اینکه امام سجاد آمد بدن ها را یک یک معرفی کرد..
▪️فرمود : بنی اسد یک قطعه حصیر بیاورید..
بدن بابا را در میان حصیر گذاشت همین که بدن را گذاشت داخل قبر دیدند بالا نیامد نزدیک شدند دیدند..
آقا لبها را بر آن رگهای بریده گذاشته ، هی می گوید : بابای غریبم حسین... 😭
@roze_daftari
تنم داره می سوزه دیگه طاقت ندارم.mp3
2.01M
#واحد_شهادت_امام_باقر
شماره 602
کانال نوحوا علی الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
داره میسوزه
تنم داره میسوزه
دیگه طاقت ندارم
کرببلارو دیدم
هوای گریه دارم
منم همون که رفتم
با عمه به اسارت
ندیدم اونجا به جز
بدگویی و جسارت
اونروزا عقده شد برام
دلیل گریه شد برام
عمریه که میسوزمو
فقط غم هدیه شد برام
شنیده هارو دیدم و...
بار غمی کشیدم و...
از کربلا تا شام غم
اسارت و چشیدم و...
دیگه راحت شدم خدا
از اینهمه درد و بلا
بهونه بود زهر،منو کشت
فکر و خیال کربلا
▪️واویلتا واویلتا
تا وارد شام شدم
کودکی بیش نبودم
هلهله بود و غوغا
آتیش گرفت وجودم
دیدم که کوچه هاشون
همه چراغونی بود
انگاری شهر آماده
واسه یه مهمونی بود
پیرو جووناشون همه
دور ماها حلقه زدن
گفتن اینا خارجین
از روی بوم سنگ میزدن
▪️واویلتا واویلتا
یه عمره که گربونی.mp3
2.64M
#زمینه_شهادت_امام_باقر
شماره 601
کانال نوحوا علی الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
یه عمره که گریونی با آه سینه سوزت
گریه بـرا عاشـورا شده کار هر روزت
جاریه سیل اشکات به روی صحن گونت
مجلس روضه خونی میگیری توی خونت
بار غــم رو دلت سنگینه
غصه هات از غم دیرینه
قلبمون تو عزات غمگینه
هرچی ما میگیم تو با دو چشمت دیدی
پای بـه پای نی سینــه زدی بـاریدی
نمیره از یادت
کوفه ی بی مرامُ
سفر به شهر شامُ
سنگای روی بامُ
▪️غریب آقام..
بادرد و آه و ناله روز و شبت سرمیشه
تاشیرخواره میبینی دوچشم تو ترمیشه
با یه دلِ پرحسرت روضه میگیری هرسال
زینب و موجی از خون یادت نرفته گودال
مثله بغضِ پر از فریـادی
وقتی که از نفس افتادی
با غم کـربلا جــون دادی
داری میسوزی برای مشکِ سقا
گریـه میکنی بـه یادِ اشک سقا
نمیره از یادت...
آتیش خیمه ها رو
ناله ی بی صدا رو
روضه ی کـربلا رو
نمیره از یادت
کوفه ی بی مرامُ
سفر به شهر شامُ
سنگای روی بامُ
▪️غریب آقام..
هنوز جلو چشماته شلوغیه تو بازار
خاطره های اونروز روحتو میده آزار
هنوز سر رونیزه داره میشه کابوست
نامحرمارو دیدی دور و بـرِ ناموست
بـی کسی تو رو تا دیـدن
به حال و روز تو خندیدن
دور تو کف زدن، رقصیدن
دیدی غارت گوشواره و خلخال و...
دیـدی سوختـن دامنای اطفال و ...
نمیره از یادت
غـروب تلخ غــارت
خــرابـه و اسـارت
بی حرمتی،جسارت
نمیره از یادت
کوفه ی بی مرامُ
سفر به شهر شامُ
سنگای روی بامُ
▪️غریب آفام..
شاعران:
محمدحسن بیات لو
روح الله نوروزی
ذکر من سلام من کیست حضرت باقر
خیلی امام باقر غریبه،غربت از این بالاتر این همه زائر می ره مدینه،ولی شب و روز شهادت امام باقر که میشه،مدینه یه زائر نداره؛همه رفتند مکه،یه نفر نیست پشت بقیع براش گریه کنه،بیایید امشب غریب نوازی کنیم،خیلی غریبه امام باقر
حج من قیام من کیست حضرت باقر
اسوه ی تمام من کیست حضرت باقر
زمزم و مقام من کیست حضرت باقر
پنجمین امام من کیست حضرت باقر
می کند ز آیینم مهر او نگهبانی
ای به بندگی یکتا ذات حق تعالی را
تو یگانه فرزندی دو علی اعلا را
باقر العلوم هستی ذات پاک یکتا را
نی عجب اگر بخشد سائلت دو دنیا را
جان مادرت زهرا از درت مران ما را
بی تو در جنان عاشق بنده ای است زندانی
امروز روز شهادت یه آقایی بوده آی مردم که دو سه سال بیشتر نداشت،یکی از شاهدهای کربلا بوده،هم سن و سال رقیه خانم بوده،امام باقر،همه ماجرای کربلا رو دیده
تو ز کودکی دائم محنت و بلا دیدی
با دو چشم معصومت ظلم بر ملا دیدی
راه شام طی کردی دشت کربلا دیدی
اهلبیت عصمت را زار و مبتلا دیدی
هر که این قصه شنیده است ولی من دیدم
خون دل خوردم و شب تا به سحر نالیدم
هستی ما همه در کرببلا رفت به باد
چه به روز دل زینب که نیامد
گریز روضه رو بزنم،امشب تحویل بگیری،امشب بریم کربلا،اینقده،آقا رو این سم اذیت کرد،اما به هر سختی بود،حضرت رو اسبش تا جلوی منزل رسوند،خود حضرت به هر سختی بود پیاده شد،بچه ها ریختند دور بابا،بابا رو پیاده کردند،وارد خونه شد،آی مردم،ایجا اسب آقا صاحبش رو صحیح و سالم رسوند تا کنار خونه،دلت رفت آره،قربون این دل ها برم که با یه اشاره جلوجلو میرن،ولی من یه اسب دیگه سراغ دارم
روایت است که چون تنگ شد بر او میدان
فتاد از حرکت ذوالجناح از جولان
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سید الشهدا بر جدال طا قت داشت
هوا ز باد مخالف چو قیر گون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
حسین............
#روضه
#شهادت_امام_باقرع
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
یه سالو منتظر موندم تو روضه هات گریه کنم
با بیت بیت محتشم کتیبه هات گریه کنم🖤🖤🖤
💢بهترین مداحی های جدیدمحرم رسید👌
برای محرم هرچی نیازداری بیاتواین کانال✅
✔️اولین و فعال ترین کانال درایتا
.
💢#روضه،همراه بامتن 👌
#سخنرانی
#مداحی
#استوری_و_پروفایل
🔹درکانال نوحه و روضه مجمع الذاکرین
بزن رو لینک واردشو👇
https://eitaa.com/joinchat/4240572439C6b1bcf7d93
💢درخواستی هم داری داخل گروهمون عضوبشو✅
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
کپی بنر❌
هدایت شده از خادمه اهل بیت مدیریت ابرگروه مجمع الذاکرین 🌺
متن کامل سلام به امامان معصوم بعد از نماز (روش اول)
روبه قبله :
السّلام علیک یا رسول الله ورَحمَته الله وبَرَکاتُه
السّلام علیک یاامیرالمؤمنین یا علی بن ابیطالب
السّلام علیک یا صدیقه الشهیده یا فاطمة الزهرا یا بنت رسول الله
السّلام علیک یاحسن ابن علی
السّلام علیکم یا اهل البیت النبوة (امام سجاد،امام باقر،امام صادق و ائمه عتبات )
جمیعاً ورَحمَت الله وبَرَکاتُه
روبه قبله یا رو به کربلا(عتبات)
السلامُ علیک یا ابا عبد الله
السلام علیک یابن رسول الله
السلام علیک باین امیر المومنین و ابن سید الوصیین
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یابنَ فاطِمَةَ الزَّهراء سَیِّدَةَ نِساءِ العالَمینَ
السلام علیک و علَی الارواح الّتی حَلَّت بِفِنائک ورَحمَت الله وبَرَکاتُه
السلامُ علیک یا موسی بن جعفر
السلامُ علیک یا جواد الائمه ابن الرضا
السلامُ علیک یا هادی الامم
السلامُ علیک یا امام حسن عسگری
جمیعاً ورَحمَت الله وبَرَکاتُه
رو به مشهد:
السّلام علیک یامولا یاغَریبَ الغُرَبا
ویا معین ضُعَفا والفقرا
السلطان یا ابا الحسن
یاعلی بن الموسی ابن الرضا
ورحمت الله و بَرَکاتُه
روبه قبله(درحالیکه دست بر سر گذاشته و از کمر به حالت تعظیم واحترام خم شده ای) :
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا مَولانا یا صاحِبَ الزَّمان
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا خَلیفَةَ الرَّحمنِ
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یاشَریکَ القُرانِ ویاامام الإنس والجان
عَجَّلَ اللهُ تَعالی فَرَجَهُ وَ سَهَّلَ اللهُ مَخرَجَهُ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ.
@roze_daftari
#روضه_دفتری
رو سـوی بقیـــع، اولیـا را صلوات
گنجینـــۀ عـلــمِ انبـیـــا را صلوات
بر باقر و شاکر و به هادی و امین
آن گوهــر نابِ کبـــریا را صلوات
@roze_daftari
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
بر معدن نور و علم باقر صلوات
بر موسی دریای سرایر صلوات
بر ثانی احمد ، به محمد به جهان
بر حجت حق ، امام باقر صلوات
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
@roze_daftari
حــامل عــلم نـبی را صـلوات
چهـارمین پور ولی را صــلوات
پنجمین نــور امــامت باقــــر
هـفتمین مـهر جـلی را صـلوات
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
#صلوات
@roze_daftari
#روضه_دفتری
4_5940582864411166257.mp3
55.8K
#صلوات_اول_مجلس
به ساحت مقدس و ملکوتی یادگار کربلا، وجود مقدس آقا امام محمدباقر علیه الصلاه و السلام عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید.
-
4_5940582864411166258.mp3
910.1K
#روضه_امام_باقر_علیه_السلام
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
بسم الله الرّحمن الرّحیم...
السَّلاَمُ عَلَى الْمَهْدِی وَ عَلَى آبَائِهِ
🔸شبی میانِ همین روضه ها قبولم کُن
🔸به حرمتِ غم آل عبا قبولم کُن
🔸درون سینهیِ من حُبِّ مُرتضی جاریست
🔸به حقِّ فاطمه و مرتضی قبولم کُن
🔸به ناله هایِ جگر سوزِ حضرتِ باقر
🔸به روضه خوانِ غمِ نینوا قبولم کن
-
#روضه_امام_باقر_علیه_السلام
متن روضه ۱
🔸ذکرِ من سلام من کیست حضرت باقر
🔸حجِّ من قیام من کیست حضرت باقر
🔸اسوهیِ تمام من کیست حضرت باقر
🔸زمزمُ و مقامِ من کیست حضرت باقر
ایامِ شهادتِ یادگارِ کربلا...
امام باقرِ ...
امشب از همین جا...
یک کاروانِ دل بریم مدینه...
کنار قبر بی شمعُ و چراغِ امام باقر...
🔸یا باقر از فَرطِ غَمت افسُرده گشتیم
🔸از غُصّه جانسوزِ تو پژمرده گشتیم
🔸پنجُم امامُ و هفتمین معصوم هستى
🔸جانم فدایت پَس چِرا مَسموم هستى
🔸جِسم شَریفت از چِه كم كم آب گشته
🔸بِنگر كه صادِق از غَمت بى تاب گشته
ایام یتیمیِ امام صادقِ...
خیلی به امام صادق سخت گذشت...
اما شیعیان نگذاشتند حضرت تنها بمونه...
مدینه یک پارچه ضَجّه و ماتَم شد...
همه به امام صادق سَر سَلامتی میدادند...
میخوام بگم دلها بسوزه برای امام سجّاد...
ای کاش یک نَفر با امام سجّاد همدردی میکرد...
به جای اینکه بهش تسلیت بگن...
غُلِ جامِعِه آوردند...
دستهاش رو به گردن بَستند...
پاها رو زیر شکم شتر...
🔸پایِ تو را به ناقِهیِ رَم کرده بَست شمر
🔸از کربلا به کوفه تَن ات زین عذاب سُوخت
یک نگاه کرد به سمتِ بدنِ بابای غریبش حسین...
نزدیک بود از شدّت غم و اندوه جان بده...
یکوقت بیبی زینب عرضه داشت:
مَالي أرَاكَ تَجُودُ بِنَفْسِكَ يا بَقِیَّةَ المَاضِين
چیکار داری با خودت میکنی ای یادگارِ گذشتگان...
میبینم داری جان میدی عزیز برادرم...
فرمود عمه جان:
ببین اینها بدنهایِ نحسِ خودشون رو دَفن کردند...
اما بدن بابای غریبم حسین...
عریان و بیکفن رویِ زمین کربلا...
حسین...
🔸کَفَنی داشت زِ خاک و کفنی داشت ز خون
🔸تا نگویند حُسینِ بنِ علی، بی کفن است
🔸استخوانی اگر از سینۀ او باقی ماند
🔸آن هم از ضرب سمِّ اسب، شکن در شکن است
-
#روضه_امام_باقر_علیه_السلام
متن روضه ۲
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ بَاقِرِ الْعِلْمِ وَ إِمَامِ الْهُدَى وَ قَائِدِ أَهْلِ التَّقْوَى وَ الْمُنْتَجَبِ مِنْ عِبَادِكَ...
🔸هجوم موجِ بلا را به چشمِ خود دیدم
🔸غروبِ کرببلا را به چشم خود دیدم
🔸به سر زنان پیِ عمّه به روی تل رفتم
🔸ذبیحِ دشتِ منا را به چشمِ خود دیدم
🔸عمو که خورد زمین رویِ حرمله واشد
🔸تمام واقعه ها را به چشم خود دیدم
مصیبت امام باقر...
مصیبت کربلاست...
آخه این آقا یادگار دشت بلاست...
همه مصیبتهای کربلا رو دیده امام باقر...
🔸زمان حملۀ آن ده سوارِ تازه نفس
🔸غبارِ رویِ هوا را به چشم خود دیدم
🔸سلام بر بدنِ بی سری که عریان شد
🔸تنِ به خاک، رها را، به چشم خود دیدم
خودم دیدم...
بدنِ جدِ غریبم حسین...
رویِ زمین کربلا...
حسین...
🔸فرارِ دختری آتش گرفته در صحرا
🔸میانِ هلهله ها را به چشم خود دیدم
خودم دیدم اون لحظه ای رو که...
خیمه هامون رو آتیش زدند...
عُلیا مخدّره زینب...
اومد خیمه آقا زین العابدین...
صدا زد عزیزِ برادرم...
دارن خیمه هامون رو آتیش میزنند...
ای ولیّ خدا چه کنیم...
فرمود عمه جان...
عَلَیکُنَّ بِالفِرار
🔸با چشم اشک بار علَیکُنَّ بِالفِرار
🔸با قلب داغ دار علَیکُنَّ بِالفِرار
🔸وقتی کمان حرمله شلاق دست شد
🔸پنهان و آشکار علَیکُنَّ بِالفِرار
امان از اون لحظه ای که...
این زن و بچه ها با پای برهنه...
توی بیابون ها فرار میکردند...
انقدر این بچه ها وحشت کرده بودند...
همدیگه رو از ترس در آغوش می گرفتند...
🔸بار بلا به شانه کشیدم به کودکی
🔸از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی
🔸از خیمه گاه تا ته گودال قتلگاه
🔸دنبالِ عمّه هام دویدم به کودکی
هیچوقت یادم نمیره...
🔸آن شب که در مقابل من عمّه را زدند
🔸فریاد الفِرار شنیدم به کودکی
🔸عمه اگرچه در همه جا سپر شد ولی
🔸من ضربِ دستِ شمر چشیدم به کودکی
حسین...
بیت آخرم باشه...
یاصاحب الزمان منو ببخشید...
🔸با کعبِ نی لباس همه پاره پاره شد
🔸بدتر ز اهلِ شام ندیدم به کودکی
(#شاعر: قاسم_نعمتی)
🔸حسین حسین ای بی کفن
🔸حسین حسین حسین
🔸دور از وطن حسین حسین حسین
🔸حسین حسین ای تشنه لب
🔸حسین حسین حسین
🔸جان زینب حسین حسین حسین
-
340.2K
نوحه حضرت علی اکبر
تازه جوانم اکبرم روح و روانم اکبرم
ای شبه پیغمبر جانم علی اکبر
گریان ِ داغت مادرت شد إرباً اِرباً پیکرت
گویم به چشم تر جانم علی اکبر
گشته بهار تو خزان گریَد برایت در جنان
صدّیقه ی اطهر جانم علی اکبر
موضوع: #حضرت_علی_اکبر
سبک: #امشب_به_صحرا_بی_کفن
شاعر: #امیر_عباسی
@roze_daftari
366.6K
نوحه حضرت عباس
ای ساقی لب تشنگان، ای جان جانانم سقای طفلانم
داغت شکسته پشت من، ای راحت جانم سقای طفلانم
من بیبرادر چون کنم با این سپاه دون با این دل پر خون
بینم تو را در ابر خون، ای ماه تابانم سقای طفلانم
خواهم برم در خیمهگه، این جسم صد چاکت از روی این خاکت
ممکن نباشد یا اخا، محزون و نالانم سقای طفلانم
برخیز و ای جان برادر کن علمداری بنما مرا یاری
بی تو غریب و بیمعین در این بیابانم سقای طفلانم
بی تو یقین دارم که فردا زینب نالان بر ناقه عریان
گردد سوار از راه کین با این یتیمانم سقای طفلانم
شد روز روشن پیش چشمم تیرهتر از شب چون معجر زینب
بیند جدا دستت چه سان این چشم گریانم سقای طفلانم
موضوع: #حضرت_عباس
سبک: #امشب_به_صحرا_بی_کفن
@roze_daftari
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
zamine-shab1moharram-1.mp3
1.94M
زمینه شب اول محرم
بند اول :
نسیمِ پرچم میرسه حی علی العزا
ندا به عالم میرسه حی علی العزا
که باز محرم میرسه حی علی العزا
علی(ع) و زهرا(س) در اوجِ ماتم
عزا گرفته رسولِ خاتم(ص)
با اشک چشماش
با حال مضطر
میخونه زهرا(س)
غریبِ مادر
غریب حسین جان
بند دوم :
نوحه ی جبریل امین حی علی البکا
با ناله های آتشین حی علی البکا
از آسمونا تا زمین حی علی البکا
به سینه دارم غمِ آقامو
دارم میپوشم پیرن سیامو
چه شور و حالی
چه قیل قالی
حسینِ زهرا
تو بی مثالی
آقام آقام اِی
بند سوم :
قدم قدم با کاروان حی علی الحسین
نفس نفس تا پایِ جان حی علی الحسین
شهادتینم در این اذان حی علی الحسین
به قدِ سقا الله اکبر
به ماهِ لیلا الله اکبر
الهی ماه حرم نیفته
کنار دریا علم نیفته
غریب ابالفضل
#شب_اول_محرم
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
اَللّهُمَّ اِنّا نَسْئَلُکَ وَ نَدْعُوکَ بِاسْمِکَ الْعَظيمِ الاْعْظَمِ، اَلاْعَزِّ الاْجَلِّ الاْکْرَمِ، بحقِّ امامِ زمانِنا، بِدَمِ المظلوم ده مرتبه يا اَللّهُ يا اَللّهُ يا اللّهُ…
یا رحمن یا رحیم یا مُقَلِبَ القُلوب ثَبِت قُلوبَنا علی دینِک و علی مُحَبَهِ الحُسَین فِی الدُّنیا و الاَخِرَه
الهی يَا حَمِيدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ
يَا عَالِي بِحَقِّ عَلِيٍّ
يَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَه
يَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ
یا قدیم الاحسان بحق الحسین (ع)
اللهمَ عَجّل لِوَلیِکَ الفَرَج (۲)
بار پروردگارا فرج امام زمان (عج) را برسان
در ظهور ولی نعمت ما تعجیل بفرما
قلب آقامون از ما راضی و خشنود بدار
چشمان آلوده به گناه و معصیت ما به دیدار حضرتش منور بگردان
خداوندا به آبروی چهارده معصوم، به ناله های امام زمان، قلم عفوت بر جرم و جرایم این بنده حقیر بکش
خداوندا به پهلوی شکسته بی بی زهرا، آبروی ما مریز، گناهنمون ببخش و بریز
خداوندا آنی و کمتر از آنی ما را به خود وا مگذار
همه مریض ها علی الخصوص مریضای اسلام، جانباز ها، شیمیایی ها، اونایی که الان روی تخت بیمارستان ها هستند، همه کسانی که ملتمس دعا بودند الساعه از شفاخانه کرمت شفای عاجل عنایت فرما
خداوندا باران رحمتت بر این شهر و دیار نازل بفرما
خداوندا داغ زیارت کربلا و نجف، کاظمین و سامرا و مدینه و سوریه و مشهد و قم بر دلهای ما مگذار
لحظه ای ما را از اهلبیت جدا مفرما
توفیق شرکت در مجالس و مراسم سوگواری اهلبیت را از ما صلب مفرما
مرگ ما را در مجلس روضه آقا ابی عبدالله قرار بده
خداوندا در دنیا از زیارت و در آخرت از شفاعت ائمه بزرگوار ما را بهره مند فرما
لذت مناجات و شب زنده داری و دوری از گناه به ما عنایت فرما
ما را جزو سینه زنان و محبین اهل بیت (ع) قرار بده.
رهبرمان در سایه توجهات آقا امام زمان حفظ فرما، بر توفیقاتش بیفزای، طول عمر با عزت به ایشان عطا فرما، انقلابمان را به انقلاب آقا امام زمان متصل فرما
خداوندا لحظه مرگ را برای ما آسان و راحت قرار بده
خداوندا مرگ ما را شهادت در راه خود قرار بده
تا پاکمان نکردی خاکمان نکن
لحظه مرگ و شب اول قبر علی و آل علی را به فریاد ما برسان
ما را حسینی زنده بدار، عاشورایی بمیران، با شهدای کربلا محشور بگردان
حب اهل بیت (ع) به ویژه حب امیرالمؤمنین (ع) را در نسل ما قرار بده
در نسل و ذریه ما دشمن و بی تفاوت نسبت به اهل بیت عصمت قرار مده
به مردای ما غیرت اباالفضلی، به زنان ما عفت زینبی عطا فرما
دشمنان ما اگر قابل هدایت هستند هدایت و الا ریشه کن بفرما
این قلیل توسلات را به شایستگی از ما قبول و ذخیره شب اول قبر ما قرار بده
آنچه گفتیم و نگفتیم، آنچه دعا کردیم و نکردیم، آنچه حاجات این جمع است روا به خیر بگردان
از بانی محترم به احسن وجه قبول فرما
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار
هدیه نثار ارواح طیبه شهدا، امام شهدا، شهدای ۸ سال دفاع مقدس، شهدای هسته ای کشورمان، شهدای شهر و دیارمان، شادی روح اموات جمع حاضر علی الخصوص شادی روح مرحوم ……….. رحمه الله من یقرا فاتحه مع الصلوات
دعای پایانی مجلس
التماس دعا🤲
@roze_daftari
#روضه_دفتری
هدایت شده از کانال مولودی وعروسی مجمع الذاکرین🌸
ای دل ز ولایت علی شادی کن🌼
احساس غرور و فخر و آزادی کن🌺
با دسته گلی پر از درود و صلوات🌸
از روز غدیر و شادی اش یادی کن💐
#7روز تا #عیداللهغدیر 🌾
https://eitaa.com/joinchat/1696595994C786d9241b8
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
کانال روبه دوستان خودمعرفی کنید 😊
#متن_روضه_توسل_به_حضرت_ابالفضل_العباس
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🔹یکی از القاب اباالفضل ،اَبَاالقِربَه ست .. چرا به عباس میگن اَبَاالقِربَه ، یعنی پدر مشک چرا به عباس میگن پدر مشک ؟!
چون وقتی دستاشُ زدن مثل پدری که بچشُ بغل میکنه مشکُ داد تو شکمش خودشُ انداخت رو مشک همهی حواسش به مشکِ مبادا این مشک پاره بشه ..
🔸نوشتن چهار هزار تیر انداز نه تیرانداز معمولی نه سرباز معمولی .. موکلین شریعه چهارهزار تیرانداز آموزش دیده بودن .. رو کنده ی زانو همه یه هدف داشتن .. الله اکبر ..
▪️اون شمر ملعونُ اون شبث ملعون گفتن نباید این آب به خیمه ها برسه .. هرکی هر کاری میتونه بکنه .. کار به جایی رسید من این یه جملهی مقتل بیچارم میکنه یه مرتبه دیدن فَوَقف العَباس مُتَحیِرا ..
دیدن عباس متحیر ایستاد .. چرا متحیر؟!
یک نگاه کرد دید مشک آبُ زدن .. آب داره رو خاک میریزه .. دیگه جلوتر نرفت نمیتونه برگرده دست نداره مشک نداره نمیتونه جلو بره چه کنه متحیر شد ..
این یک تیکهی مقتلُ کار دارم ، تو رو خدا نگاه به صدای من و سینهی خستهی من هر کی هرجوری میتونه من هیچی نگه نمیدارم برای فردا شب همین امشب شب عاشورایِ ما است جوری برای عباس بمیریم که هیچکس نمرده ..
▪️یک نگاه کرد دید دیگه راه به جایی نداره نه شمشیری نه نیزه ای نه مشکی نه آبی نه دستی ، شمر ملعون گفت آب تموم شد قصه ش ، دستم که نداره .. برید کار عباس رو تموم کنید ..
اینو مقتلُ العباس مینویسه .. میگه میرفتن عده عده میرفتن دور عباس بدون شمشیر بود اما فرار میکردن .. شمر یقهی یکی رو گرفت گفت مگه نمیگید دست نداره مگه نمیگید مشک آبشُ زدن مگه نمیگید بدن پر از تیره پس چرا کارشو تموم نمیکنید ؟!
▪️ از اسب نمیندازیدش پایین .. از مادرش عذر میخوام یه نانجیب گفت شمر دست نداره شمشیر نداره اما دوتا چشم داره .. یه جوری نگاه میکنه زهرت آب میشه ..
هیچکس جرات نداره جلو بره تا این چشما هست تا شنید چشماش هست ، صدا زد حرمله بیا .. 😭
یه کاری میکنم دیگه جایی رو نبینه .. تیرُ زد .. سر عباس رفت عقب ..
یه جمله بگم روضه رو خوندن به جایی رسوندن که کلاه خود افتاد سر برهنه شد یه جمله میخوام بگمُ باهم داد بزنیم لا اله الا الله
عبارت مقتل اینو میگه ففلق حامته ..
یه جوری عمودُ زد تا ابرو متلاشی شد .. از بالای اسب …😭
یه سول دارم وقتی با صورت خورد زمین ، تیر کجا رفت .. سر عباسُ متلاشی کرد .. آی حسین …
وقتی ابیعبدالله رسید یک دقیقه منو نگاه کنی من حرفمو زدم هر شهیدی که میومد بالا سرش با یک دست سر رو از روی خاک بر میداشت اما رسید کنار عباس آروم شمشیرشُ گذاشت زمین سرُ گذاشت رویِ زانوهاش ..
▪️یک نگاه کرد دید یک چشم با تیر از بین رفته .. تیر رو آروم از چشم زخمی در آورد .. با گوشهی آستین خون ها رو پاک کرد ..
▪️دید چشم سالم داره گریه میکنه صدا زد تو چرا گریه میکنی من بی برادر شدم ؟! (من باید گریه کنم تو چرا گریه میکنی)
یه جمله گفته منو بیچاره کرده
▪️گفت حسین دارم برای شما گریه میکنم چرا برای من ؟!
آخه الان شما سر منو از روی خاک برداشتی .. اما یک ساعت دیگه .. هیچکس نیست سر شما رو برداره ….حسین …😭
عباس جان حق داشتی گریه کنی آقا حق داشتی گریه کنی هیچکس نبود سر حسینتُ برداره .. یه خواهر داشت زینب اومد برسه سر رو برداره ، اما دیر رسید به گودال .. وقتی رسید که..
سری به نیزه بلند است در مقابل زینب
هر کی گره به کار داره .. شبِ باب الحوائجِ .. بیار دستتُ بالا .. فرمود هرجا روضه ی عموجانم عباس رو بخونن میام .. بیار دستتُ بالا :
یا صاحب الزمان .. یا صاحب الزمان ..
@roze_daftari
#متن_روضه_حضرت_اباالفضل_العباس
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
تویی که شیر خداوندِ اکبری عباس
تو دست و بازوی شمشیرِ حیدری عباس
🔹اگه کار داری امشب هر جا صدا منو می شنوی عباسشُ با همه وجودت بگو ..یه سال صبر کردی تا شبِ تاسوعا بیاد .. رفیق از ارمنیِ جا نمونی ..
ان شاءالله بریم علقمه ، ان شاءالله آقامون نگاه کنه ان شاءالله قیامت بگن اینا غلام عباسن ان شاءالله ما رو به اسم عباس صدا بزنن ..
حسین را همه جا سیدی صدا کردی
مگر نه اینکه تو او را برادری عباس
نبی ست شهر علوم و درش علی آری
تو شهر خونِ خداوند را دری عباس
▪️به دست هایِ اباالفضلی ات قسم آقا
خوشبحالِ اون دلی که اسم اباالفضل میاد می لرزه .. هنوز روضه نگفته داد میزنه ؛ بابا قیامت این دستای قلم شده میخواد دست بگیره ..
ان شاءالله دستش بیاد تو دستت .. بگه یادته دنیا برای من داد میزدی .. ظ
▪️نبودی علقمه چه جوری به من خندیدن همچین که از روی اسب افتادم لشکر شادی کرد گفتن دیگه کار حسین تمومه عباس زمین خورد .. رفقا ؛ آقایِ ما خیلی مظلوم کشته شده کم نذارید .. اباالفضل ..
به دست هایِ اباالفضلی ات قسم آقا
که تو همیشه اباالفضل پروری عباس
چگونه با چه زبان منقبت سرات شوم؟
حسین گفت که عباسِ من فدات شوم
به خُلق احمدِ مختار بر تو مینازد
به رزم حیدر کرار بر تو مینازد
غلط نگفته ام این نکته را اگر گویم
که ذاتِ خالق دانا برتو مینازد
فقط نه دوست به رزم تو آفرین گوید
که خصم در صف پیکار بر تو مینازد
▪️دستتُ بیار بالا بگو دستمُ بگیر اباالفضل نذار منو از تو جدا کنن .. خیلیا میخوان یه کاری کنن من دیگه عباس نگم .. خیلیا میخوان منو از تو جدا کنن ..
امشب همه اباالفضلی ها رو مهمان کن .. ان شاءالله همین امشب امضا کنه بریم علقمه ..
اومد نزدیکِ خیمه ها هی صداشُ بالا میبره ، هر چی صداش بالاتر میره تو خیمه اباالفضل سرش پایین میره..
▪️ (بعضیا فهمیدن من چیو میگم) گفتن عباس ، شمر برات امان نامه آورده ..
عباسم هی خجالت می کشه سرشُ پایین میندازه .. میگه جلو آقام آبروم رفت .. بعد یه عمری بگو سیدی یکی اینجوری بیاد آبروتو ببره خرابت کنه ..
ابیعبدالله دست روی شونش گذاشت گفت پاشو گفت آقا معلومه این کیه معلومه چیکار داره گفت عباس شدی دوست و دشمن صدات کرد جواب بدی .. اومد آروم آروم از یه گوشۀ خیمه بیرون بره ، (فدا اون چشمایی که امشب برای اون چشم تیر خورده داره اشک میریزه .. ان شالله قیامت اشک نمیریزه .. نکنه امشب ، شبِ تاسوعا آروم باشی ..)
بچه ها آروم آروم راه افتادن ، سکینه آروم آروم راه افتاد گوشه خیمه رو بالا زد ، دید امان نامه رو داد دست عمو اما این عموی عالمه ..
دیدن امان نامه رو ریز ریز کرد .. گفت من امان نامه داشته باشم ،حسین بی امان باشه .. من امان نامه داشته باشم فردا دستا زینبُ با طناب ببندند... 😭
آاای حسین...
#متن_روضه_شب_تاسوعا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
زخمی که داغ رفتن تو بر جگر گذاشت
بر چهرهی حسین ، همان دم اثر گذاشت
درجا آقامون پیر شد …
زخمی که داغ رفتن تو بر جگر گذاشت
حسین آقام آقام آقام آقام …
بعد عباس ، حسین غریب شد …
حسین .. غریب کربلا حسین
حسین .. غریب کربلا حسین
همه باهم زمزمه کنیم جان اباعبدالله .. حسین..
▪️روضه خونایی که توی مجلس هستید صدای منو میشنوید ، روضه هایی که من و شما میخونیم به اندازهی اخلاص و توجه و معرفتمون اثرگذاره… اما هرجا دیدی روضهت نمیگیره از همون روضه هایی بخون که خودشون خوندن .. عین کلمات خودشونو استفاده کن .. اونوقت ببین چه آتیشی به مجلس میفته .. من بشینم کنار امشب حسین روضه بخونه ..
أخا .. ألان إنکَسَرَ ظَهري
این عبارت رو باید اهل علم جلسه برامون معنی کنند که عبارت « وَ قَلَّت حیلَتي » یعنی چی ..
چه بلایی سر آقامون اومده …
چی شد که دیگه نتونست از جا بلند بشه ..😭
چی شد که هی دور خودش میچرخید ..
حسین گفت داداش بیچاره شدم ..
ألان إنکَسَرَ ظَهري وَ قَلَّت حیلَتي ..
نمیدونم چیکار کنم …
چاره ساز همه بیچاره شده ..
حسین آقام آقام آقام آقام …
خوش به حالتون ، چشماتون سالمه دارید برای آقا گریه میکنید ..
گفت حسین جان ، این تیر رو بیرون بیار ..
امشب به این سادگی شعر نمیخونم ..
شب تاسوعاست ..
زخمی که داغ رفتن تو بر جگر گذاشت
بر چهرهی حسین همان دم اثر گذاشت
یازهرا مددی
شد پاره مثل چشمهای تو عباس ، مشک آب
▪️یعنی چی ؟! چی داری میگی ؟! تیر اگر اصابت هم بکنه فقط سوراخ میکنه .. اما حواست نیست ، پیکان داره .. وقتی وارد میشه فقط سوراخ میکنه ، حالا گفته تیر رو بیرون بیار ..
حسین با یه دست تیر رو گرفت ، با یه دست قلبشو .. یا زهرا ..
آقا تنهاست دیگه هیچکس نیست ، نه زینب ، علی اکبر ، نه قاسم ، تنهای تنها ، دید عباس رو نمیتونه برگردونه ، دهنهی ذوالجناح رو گرفت برگشت ..
رفقا شما خیال میکنید وقتی حسین رفت ، دشمن هم رفت توی خیمههاشون ؟! ..
دیگه حرفمو گفتم دیگه … هرچی شد
عباس رو بستن به یه نخل ..
تیر اندازان با تیر …
نیزه زنان با نیزه …
تبر به دستا با تبر …
یکبار اینقدر زدند … نخل افتاد ، بستند به یه نخل دیگه …
حسین … کسی آروم نباشه ها … شب تاسوعای ابی عبدالله … روضه قمر بنی هاشم … اینجا نباشیا کربلا باش …
حسین …
خوش به حالتون وقتی رفقاتون خودشون رو میزنند ، شما هستید دستشو می گیرید ، مواظبت میکنید … اما ….
▪️ابی عبدالله که برگشت یه دست به عنان ذوالجناح ، یه دست به کمر ، سکینه دوید توی خیمه بچه ها ، گفت دیگه کسی اسم آب نیاره ، دیگه عمو نداریم … تو خیمه ها کسی نبود دست کسیرو بگیره … لطمه به صورت میزدند ، گیسوان میکشیدند …
حسین ….
از همهی حرفام گذشتم …
امام زمان ، آقا جانم ، شما خودتون فرمودید ببین کجا روضهی عموجانم عباس خونده میشه ، منم توی همون خیمه هستم …
پسر نرجس خاتون … کجا نشستی ، برای عموجانت گریه میکنی …
بگو یا حسین...