گریزشماره چهارده دعای توسل.
فراز مربوط به امام زمـــان (ع)
آی عاشقان و دلباختگان امام زمان (ع) درسته این فراز از دعای توسل آخرین فرازه اما مهمترین جای دعای توسل همین جاست ! نکنه خسته بشی ! اینجا اگه خوب دلتو آماده کنی و با امام زمانت ارتباط برقرارکنی مطمئن باش که خودش خریدار تو خواهد شد! یابن الحسن ! مولای من ! یه عمریه داریم صدات می زنیم کجایی آقا جانــم ؟ نمیدونم الان کجایی ، نمیدونم الان کربلایی ، مدینه ای ، کاظمینی ، سامرایی شایدم الان تو مجلس ما نشسته ای و داری همراه شیعیان خودت برای ظهورت دعا میکنی و اشک می ریزی ! آی مردم ! امشب طوری صداش بزنید، طوری دلتونو از ناخالصی ها پاک کنید تا حضورشو تو مجلسمون احساس کنیم . آقا جان ! یه عمریه در قنوتهای نمازم برای آمدنت دعا میکنم یه عمریه کارم این شده بعد از نمازهایم برای رسیدنت التماس خدا می کنم یه عمریه صبحهای جمعه میام دعای ندبه میخونم و برای فراقت ضجه میزنم تا بلکه از راه برسی و چشمانم به چهره ی دلربایت منور بشه ! مدتهای مدیدی است شبهای چهارشنبه میام دعای توسل میخونم به امید فراز آخرش تا با تو حرف بزنم . یابن الحسن بچه که بودم هر شب مادرم قصه ی آمدنت را برایم میخواند و با آرزوی دیدنت سر بر بالین می گذاشتم دیگه بسه آقا تو رو خدا زودتر بیا داریم از دست می ریم.آقا جان مگه شیعیان تو نیستیم ؟ مگه ما حق نداریم امام خودمونو ببینیم ؟ مگه ما شیعیان از مردم کوفه بدتریم ؟ مگه ما از اون مردمی که تو کوچه ی بنی هاشم جمع شدند و دست امام خود رو با طناب بستند بدتریم ؟ مگه ما دل نداریم آقا ؟ بخدا اگه بیایی به مردم کوفه و مدینه و همه ی مردمان عالم نشون میدیم که چجور باید دور امام زمانشون بگردند! بخدا بمردم مدینه یاد میدیم بجای اینکه در خانه ی علی (ع) رو آتش بزنند بجای اینکه همسرشو کتک بزنند بیایید از ما یاد بگیرند که چگونه خود و فرزند و پدر و مادرمونو فدای امام خود میکنیم ! به کوفی ها یاد میدیم بجای اینکه عزیز فاطمه (ع) رو محاصره کنند و آب به علی اصغرش ندهند بجای آنکه سر از بدن حسین (ع) جدا کنند بیایند ببینند که ما شیعیان چگونه پروانه وار دور امام خود می گردیم و دلداده ی امام خود هستیم! یابن الحسن ! بخدا اگه بیایی همه ، دیوانه و غلامت میشیم ! آقا جان تو رو خدا التماست میکنم نذار این چشمان گنه کار من به ندیدنت عادت کنند !« مـتــی تــرانــــا و نــــــراک »کی میشه چشم در چشم یکدیگر بیندازیم و با دیدنت از هوش برم ؟ نمیدونم طاقت دارم چشم در چشم امام زمانم بیندازم یا نه ! نمیدونم طاقت میارم یا نه ! فکر کنم از شرم و حیا و یا از برق چشمان مهدی فاطمه (ع) جان بدم! آی مردم خواهش میکنم از من نپرسید اگه قراره چشم در چشم امام زمان (ع) بیندازم و طاقت نیارم پس چرا عصر عاشورا در گودال قتلگاه هر چه حسین(ع) با چشمان نافذ و مهربانش به شمر نگاه کرد، اون ملعون دلش به رحم نیامد و کار خودش رو کرد ؟ من فکر کنم شمر برای اینکه برق چشمان حسین (ع) او را از کارش منصرف نکنه به چشمان حسین (ع) نگاه نمیکرد و سرشو انداخته بود پایین و هی خنجر میزد.همه یکصدا با هم بگید حسین آرام جانم ...حسین روح و روانم..
التماس دعا..
7.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توبه ی علی گندابی حاج آقا مومنی
کانال روضه ،نوحه وسخنرانی چهارده معصوم علیهم السلام
ایتا
لینک👇
https://eitaa.com/nohevarozechahardahmasomsoghandi
🍃🌷🍃
کانال مداحان ترحیم خوان
ایتا
لینک👇
@tarhimkhaniy
🍃🌷🍃
،کانال روضه و نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
ایتا
لینک کانال👇
https://eitaa.com/rozevanoheayammoharramsoghandi
🍃🌷🍃
اشعار مولودی اهلبیت علیهم السلام، جشن تکلیف وعروسی مذهبی
ایتا
لینک👇
@golchinmolodiarosimazhabi
گروه محبان اهل بیت ع
هر درخواستی مادحین عزیز داشته باشند روی گروه بنویسند
درخدمت هستیم
ایتا👇
http://eitaa.com/joinchat/2740453387Cca7ea66bc5
#روضه_امام_کاظم_علیه_السلام
متن روضه 1
🔸من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد
زبانحال آقامون موسی بن جعفر...
گوشه ی زندان...
🔸من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد
🔸گشته کاهیده تن و مانده به جا تصویرم
قربون غریبیت برم آقا...
🔸یا به زندان برسان مرگ مرا یا الله
🔸یا خلاصم بکن از زیر غل و زنجیرم
چکار کردند با آقامون موسی بن جعفر...
🔸لیک دوری رضا میکشدم در غربت
گوشه زندان تنهای تنها...
🔸لیک دوری رضا میکشدم در غربت
🔸گر نیاید به تسلای دل شب گیرم
در حالات حضرت آوردند:
(لا يَزالُ يَنْتَقِلُ مِنْ سِجْنٍ إلي سِجْنٍ)
چهارده سال آقا موسی بن جعفر رو...
از این زندان به اون زندان منتقل میکردند...
(#نکته: بنا به نقلی حضرت فقط 5 یا 6 سال زندانی بودند)
خدا ميدونه تو این سالها...
چقدر به امام رضا سخت گذشت...
چقدر به دخترش فاطمه معصومه سخت گذشت...
نميدونم تا حالا مسافر داشتی یا نه...
هر روز برای اومدن مسافرت لحظه شماری میکنی...
توی این سالها خیلی به شیعیان هم سخت گذشت...
اما...بلاخره یک روز خبر دادند...
گفتند آی شیعیان...
قراره آقاتون موسی بن جعفر آزاد بشه...
شاید شیعیان خوشحال شدند...
اومدند پشت درب زندان ایستادند...
منتظرند...
بعد چهارده سال...
قراره آقاشون رو ببینند...
#زبانحال
شاید یک نفر میگه اگه آقام بیاد...
من دستهاش رو میبوسم...
یه نفر میگه من روی پاهاش میفتم...
یک نفر گل آورده...
الهی امید کسی نا امید نشه...
یکدفه دیدند درب زندان باز شد...
چند نفر یک جنازه ای رو دارن میارن...
یه نفر صدا میزنه...
( هَذَا إِمَامُ الرَّافِضَه فَاعْرِفُوهُ )
#منبع: عیون اخبار الرضا علیه السلام ج:1 ص:99
آی شیعیان انقدر منتظر بودید...
اینم امامتون...
ای وای... ای وای...
🔸کنج زندان چه بلائی به سرت آوردند
🔸چه بلائی به سرِ چشم ترت آوردند
🔸شدی آزاد دگر از قفس تاریکت
🔸ولی افسوس که بی بال و پرت آوردند
هر طوری بود شیعیان اومدند...
جنازه آقا رو تحویل گرفتند...
با احترام کفن کردند...
روی دست شیعیان...
تشییع جنازه باشکوهی شد...
با احترام بدن مطهر آقا موسی بن جعفر رو دفن کردند...
اما عرضه بداریم...
لا یوم کیومک یا اباعبدالله...
کربلا بجای اینکه بدن رو دفن کنند...
صدا زدند...
اسبهاتون رو نعل تازه بزنید...
اونقدر بر روی بدن عزیز زهرا...
اسب تاختند که...
استخوانها شکست...
🔸دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد
🔸آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست
فایل صوتی👇
مناجات شبانه ❤️
هر گاه دلم رفت تا محبت ڪسی را به دل بگیرد ، تو او را خراب ڪردی ... خدایا ، به هر ڪه و به هر چه دل بستم ، تو دلم را شڪستی . عشق هر ڪسی را ڪه به دل گرفتم ، تو قرار از من گرفتی . تو اینچنین ڪردی ڪه غیر از تو محبوبی نگیرم و جز تو آرزویی نداشته باشم و به جز تو به چیزی یا ڪسی دل نبندم .
شهیدچمران
خدایاآرامشم تویی
#شبتون_شهدايي
🍁🍂سینه زنی شور ویژۀ شهادتِ امیرالمؤمنین علی علیه السلام به نفسِ حاج محمود کریمی اجرا شده 20 رمضان 1397🍁🍂
•┈┈••✾••✾••┈┈•
↶توجه↷:
جهت استفاده ، روضه ها حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┈┈••✾••✾••┈┈•
علی تنها وسطِ یه جاده
با یه مشت مردم بی اِراده
داره میره تنها و پیاده
که علی از سرشون زیاده
تویِ تاریکیِ شهر تاریک
یه غریب الغربایِ غربت
صدایِ شرشر بارونِ اشک
میشه آهنگ صدای غربت
نفسش مونده میونِ بن بست
انگاری قهره با آسمونا
چی میتونه بگه با اونا که
خودشون و میزنن به اون راه
علی تنها وسطِ یه جاده
با یه مشت مردم بی اِراده
داره میره تنها و پیاده
که علی از سرشون زیاده
نشونِ وصل دلا با هم بود
دو سه تا وصلۀ بی قواره
با همون کفشایِ وصله دارش
پا رویِ بال مَلک میذاره
با همون کفشایی که می ارزید
به حکومت ، به یه عده نامرد
یه روزی رفت رویِ دوش احمد
بُتای کعبه رو زیر و رو کرد
حالا با نَفس و منم منم ها
پره بت خونه شده تو کوفه
همه مست از مِی بی خیالی
پره میخونه شده تو کوفه
«علی تنها وسطِ یه جاده
با یه مشت مردم بی اِراده
داره میره تنها و پیاده
که علی از سرشون زیاده»
دیگه جز یارای خوب خوبش
همگی کارنامشون سیاهِ
دین و سر به سر زدن با دنیا
مثلاَ کاسبیشون به راهِ
علی کیسه رویِ دوش خسته اش
ولی این ها همه کیسه بافن
تو حساب تک تک نبردا
برایِ سهمیۀ اضافه ان
اونی که ظلمت و پاره میکرد
کفشای پارش و وصله میزد
با نخ خاطره های زهراش
جیگرِ پارش و وصله میزد
علی مونده با یه مشت غریبه
که توی فتنه میگن به من چه
خدایی خالیِ دور مولا
جایِ مردایِ تویِ شلمچه
علی تنها وسطِ یه جاده
با یه مشت مردم بی اِراده
داره میره تنها و پیاده
که علی از سرشون زیاده
علی مونده با یه مشتِ بی عار
که بهونش شده حال خسته
خدایی خالیِ دور مولا
جایِ غواصا با دست بسته
علی مونده با یه عده کوفی
که وفا پوسیده تو دلاشون
خدایی خالیِ دور مولا
جای افغانیِ #فاطمیون
جای سیزده ساله هایِ ایران
که شدن همسفر خمینی
خدایی خالی جای اونها
که با یه جلوه شدن حسینی
_______________
#حاج_محمود_کریمی
#ماه_مبارک_رمضان
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
نوحه بسیار مفهومی وزیبا
😭😭
فرق علی ای خدا شکسته
غرق به خون تو محراب نشسته
تو آسمون روضه بپاس خدا شده صاحب عزا
فرشته ها داد می زنن فرق علی شده دوتا
وای بازم
دوباره جبرییل داره می خونه
وای می گه
محاسن علی غرق به خونه
قد قتل المرتضی ، فرق علی شد دو تا
اومد حسن با صد شور و غوغا
ناله می زد حسین پیش بابا
می گفت بابا فدات بشم فدای بال وپر تو
کاشکه می خورد به فرق من به جای فرق سرتو
بابا پاشو
بریم خونه با دردو غصه و غم
تاکه زینب
به روی زخم تو بزاره مرحم
قد قتل المرتضی ، فرق علی شد دو تا
زینب تا دید چهره باباشو
هی پاک می کرد خون رو چشاشو
یا ابتا دیگه داره دق می کنه دختر تو
صورت تو خونی شده چی اومده بر سر تو
بابا دیگه
نمی تونم نگا کنم سر تو
بابا بابا
دیگه توون نداره دختر تو
قد قتل المرتضی ، فرق علی شد دو تا
شاعر : حبیب باقرزاده
مجلس کامل شبهای قدر