سلام(بخوانیدوارسال کنید):
#امام_حسن #مرثیه_امام_حسن
جذبه و جاذبه و جلوهی اعظم حسن است
علی و عالی و علامه و اعلم حسن است
به خداوند بهشتش حسن آباد خداست
شرفالشمس خداوندِ دو عالم حسن است
بنویس از نفَسش فاطمه را میفهمند
بسکه آئینهیِ پیغمبر اکرم حسن است
از حسن جانِ علی بِینِ جمل فهمیدم
دومین حیدرِ این قوم مُسَلم حسن است
چهارده تَن همه اوصافِ حسن را دارند
دو حسن هست ولیکن همه از دَم حسن است
بیشتر داد به هر کَس که اهانت کردَش
بسکه بخشید که گفتیم خدا هم حسن است
او حسین است و حسین است حسن پس خوب است
بنویسیم که در هر دو مجسم حسن است
بارها گفت حسین اینکه کریم این آقاست
بارها گفت حسین اینکه مقدم حسن است
کیست او قبلهی اصحابِ اباعبدالله
نقشِ پُر جذبه ی هفتادو دو پرچم حسن است
شیخ عباس قمی ، مُنتهی الآمالش
گفت در کرببلا سیلِ دمادم حسن است
شش شهیدند از او ، پس به محرم سوگند
صاحبِ بیشترین سهم در این غم حسن است
کاش می شد که بگویم به ضریحِ حرمش
اینهمه غم حسن است اینهمه ماتم حسن است
ابن طاووس بخوان آه مُقَرَم بنویس
روضهی غربتِ شبهای محرم حسن است
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
اشعار روضه محور
گریز به روضه حضرت زهرا س
#اشعار_شهادت_و_مصائب_اهل_بیت
#شهادت_امام_موسی_بن_جعفر_الکاظم
یا موسی ابن جعفر علیه السلام -(کُنج سیاه چال غریبی عزیز داشت)
یا موسی ابن جعفر علیه السلام
کُنج سیاه چال غریبی عزیز داشت
پیری شکسته که جگری ریز ریز داشت
دلتنگیاش برایِ رضا سینه سوز بود
قلبی برای دخترکَش ناله خیز داشت
با دستهای بسته فقط ناسزا شنید
زخمِ زبانِ قاتلِ او نیشِ تیز داشت
دیشب صدای سرفهی او تا سحر رسید
زنجیر بِینِ حلقهی خود یک مریض داشت
زنجیر را کشید کمی قد کشیده شد
این استخوانِ پا چِقَدر خُرده ریز داشت
او روی در شکسته و مادر به پشتِ در
تشییع او به روضهی زهرا گریز داشت
بر روی تخته پاره تنش گیر کرده بود
انگار لنگه در دو سه تا میخِ تیز داشت
اول مدینه بعد دلم کاخِ شام رفت
زندان هرآنچه داشت ویرانه نیز داشت
سر رویِ طشت بود و حرامی کنارِ طشت
نامرد بِینِ دست شرابی غلیظ داشت
با گریه گفت عمه مرا میدهد نشان
نامحرمی که تکه کلامِ کنیز داشت...
شاعر: #حسن_لطفی
کانال روضه ،نوحه وسخنرانی چهارده معصوم ع وسردار شهید سلیمانی
ایتا
لینک👇
@nohevarozechahardahmasomsoghandi
|⇦•واگویه خوانی و مناجات جانسوز با امام زمان روحی له الفدا ویژۀ ایام فاطمیه اجرا شده آذر 1398 با نوایِ گرم حاج حیدر خمسه •✾•
┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅
کم نکن سایۀ لطفت زِ سرم آقاجان
گرچه من جنس خرابم، بخرم آقاجان
آنقدر فکر و خیالم شده دنیا دیگر
از غم و غصۀ تو بی خبرم آقاجان
*تو چقدر غریبی ما یارتیم .. تو چقدر غریبی که ما خاطرخواهتیم .. امام مجتبی علیه السلام فرمودن اگه به تعدادِ انگشتانِ دست یار داشتم قیام میکردم .. به خودت قسم تو از امام حسنم غریب تری آقا .. همه اینا الکیِ پا عمل میرسه اول خودم .. من پات نیستم .. اما به خودت قسم دوست دارم ..*
یک قدم محضِ رضایِ تو نشد بردارم
*السَّلاَمُ عَلَى الْمَهْدِيِّ الَّذِي وَعَدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْأُمَمَ ..*
یک قدم محضِ رضایِ تو نشد بردارم
اصلاً انگار فقط دردسرم آقاجان
در بساط غمتان مدعیام ، اما حیف
غافل از ناله و اشکِ سحرم آقاجان
پر و بالم شده زخمی ، تو بلندم کردی
کمکی کن که به سویت بپرم آقاجان
*رفیق ، رفیقی نیست که تو خوشی ها فقط باشه .. نقل کردن علامۀ امینی رحمت الله علیه که دارایِ اون سکنات و مقامات بوده ، بهش گفتن علامه این همه داری خرج میکنی ، عمرُ جوونیُ زندگیتُ همه رو تو این سفر اون سفر ، این شهر اون شهر ، این کشور اون کشور ، مدارک جمع کردی مستندات برایِ اینی که علی رو رو کرسیِ حقیقتِ خودش بنشانی ، این همه در رابطه با زهرایِ مرضیه مطلب نوشتی ، خوب اگه علامه و مرجع نمیشدی ، چی کار میکردی ؟ گفت اگه من علامه نبودمُ و مرجع نمی شدم زندگیمو تو یه توبْره میریختم میرفتم تو بیابونا ، (خُب ..) تا آخرِ عمرم گریه میکردم و لطمه میزدم برا بلایی که سرِ زهرا آوردن .. ما اصلاً چیزی نمیدونیم ..
بزار روضه مُ اینجور بگم .. یه وقت من عصبانی ام میگم فلانی پاشو برو فلانیُ بزن .. یه وقتم من عصبانی ام میام سلاحِ طرفُ بر میدارم ... نوشتن حرومی این شمشیرُ گرفت ، یه جوری زد .. بگم صدا ناله ت بلند شه .. نه با قلاف با آهنِ بالایِ غلاف یه جوری زد به زهرا ..*
پر و بالم شده زخمی ، تو بلندم کردی
کمکی کن که به سویت بپرم آقاجان
غیر این خانه پناهِ دگری نیست مرا
*رفیق تو این دورِهمی ها ، شب نشینی ها ، دید و بازدیدا شده یه بار برا امام زمان دعا کنی ، یادش کنی ؟ .. انقده بی معرفتیم ..*
غیر این خانه پناهِ دگری نیست مرا
باز کن دربه رویم ، پشتِ درم آقاجان
تا به اینجا که رسیدم مدد سلطان است
راهیام کن دم ایوانِ حرم آقاجان
بعد مشهد ، سفرِ کربُبَلا میچسبد
یک شب جمعه بیا و ببرم آقاجان
شاعر: #روح_الله_پیدایی
اباصالح .. دلم یه کربلا می خواد
اباصالح .. دلم یه گنبدِ طلا می خواد
اباصالح .. دلم امام رضا می خواد
________________
بی نام تو زهرا گره ای وا شدنی نیست
هرگز نفسی بی تو مسیحا شدنی نیست
بوسیدن دستان تو معراج رسول است
فرزند کسی ، ام ابیها شدنی نیست
اصلاً چه نیازی به پسر داشت پیمبر
نسلِ نبوی جز به تو احیا شدنی نیست
تو منحصراً بانیِ این چرخِ کبودی
در خلقت ما نقش تو حاشا شدني نيست
_______
دستار بسته ای که نبینم سرت شکست
جایِ شکستگی به همه جای جایِ توست
تکرارِ ضربه ها که به یک جا نمی خورد
جای قلاف بر سرُ بر دستُ پای توست
_______
همین که درد زِچشم تو خواب میگیرد
تمام جانِ مرا اضطراب میگیرد
بیا به همسرِ خود لحظه ای تبسم کن
دلم از این همه حالِ خراب میگیرد
گشوده دخترِ تو آیههایِ قرآن را
نشسته رویِ سرِ خود کتاب میگیرد
عوض شده است در این خانه کارها امشب
حسین پیشِ لبت ظرفِ آب میگیرد
خدا کند که نبینند پهلوانی را
که آستین رویِ ردِ طناب میگیرد
شاعر : #حسن_لطفی
#حاج_حیدر_خمسه
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مناجات_دعا
•┄┅══○◉↭◉○══┅┄•
@nohevarozechahardahmasomsoghandi
#اشعار_شهادت_و_مصائب_اهل_بیت
#شهادت_امام_موسی_بن_جعفر_الکاظم
یا موسی ابن جعفر علیه السلام -(کُنج سیاه چال غریبی عزیز داشت)
یا موسی ابن جعفر علیه السلام
کُنج سیاه چال غریبی عزیز داشت
پیری شکسته که جگری ریز ریز داشت
دلتنگیاش برایِ رضا سینه سوز بود
قلبی برای دخترکَش ناله خیز داشت
با دستهای بسته فقط ناسزا شنید
زخمِ زبانِ قاتلِ او نیشِ تیز داشت
دیشب صدای سرفهی او تا سحر رسید
زنجیر بِینِ حلقهی خود یک مریض داشت
زنجیر را کشید کمی قد کشیده شد
این استخوانِ پا چِقَدر خُرده ریز داشت
او روی در شکسته و مادر به پشتِ در
تشییع او به روضهی زهرا گریز داشت
بر روی تخته پاره تنش گیر کرده بود
انگار لنگه در دو سه تا میخِ تیز داشت
اول مدینه بعد دلم کاخِ شام رفت
زندان هرآنچه داشت ویرانه نیز داشت
سر رویِ طشت بود و حرامی کنارِ طشت
نامرد بِینِ دست شرابی غلیظ داشت
با گریه گفت عمه مرا میدهد نشان
نامحرمی که تکه کلامِ کنیز داشت...
شاعر: #حسن_لطفی
کانال روضه ،نوحه وسخنرانی۱۴ معصوم ع (مطالب عالی)
ایتا
لینک👇
@nohevarozechahardahmasomsoghandi
شهادت حضرت امام صادق علیهالسلام_مرثیه
با طنابی آمد و با زور بازو را کشید
رفت دنبالِ خودش این پیرِ کَمسو را کشید
بعد از اینکه بر زمین اُفتاد از سجادهاش
رویِ خاکِ حجرهاش تا پشتِ در او را کشید
پیرمرد از آتشِ در رد شد اما داد زد
حَتم دارم که به در بدجور پهلو را کشید
گاه بر دیوار خورد و گاه هم بر خاک خورد
خوب پیدا هست بر این راه اَبرو را کشید
نانجیبی از محاسن نانجیبی از عباش
یک نفر زد پشتِ پا و یک نفر مو را کشید
چشمها را باز کرد و دید دنبالِ علی
آنکه او را میکِشَد در شعله بانو را کشید
چشمها را باز کرد ، دختری را باز دید
میدَود دستی ولی از دور گیسو را کشید
زجر نازش میکند بر خار و تیغ و سنگ و خاک
گاه پهلو را کشید و گاه زانو را کشید
#حسن_لطفی
کانال روضه ،نوحه وسخنرانی چهارده معصوم علیهم السلام
ایتا
لینک👇
https://eitaa.com/nohevarozechahardahmasomsoghandi
#امام_باقر #مرثیه_امام_باقر
نینوا را سوزاند
نالهام عاقبت این بیت عزا را سوزاند
به عبا پیچیدم
میکشم آه ، همین آه عبا را سوزاند
بازهم سوخت لبم
کف آبی ، عطشم کرببلا را سوزاند
کربلا گفتم باز
جگرم را نفسم را ، سر و پا را سوزاند
شد غروب و گودال
دیدم آتش همهجا را ، همهجا را سوزاند
خیمهای افتاد و
بدن غرق به خون شهدا را سوزاند
مشعلی روشن شد
دامن دخترکی غرق دعا را سوزاند
شعله تا بالا رفت
گیسوان ز سر نیزه رها را سوزاند
وای از نامحرم
حرمله باز دل عمهی ما را سوزاند...
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
____________________________
#امام_صادق علیه السلام
🏴#شهادت
🍃🍀▪️🍃🍀▪️
دوباره پای برهنه شبانه آوردت
شبانه باز که از کُنجِ خانه آوردت
کسی نگفت که از راه دور آمده است
کسی نگفت به منصور، نور آمده است
عبا نداری و عمامه و ردایت کو؟
چقدر خون شده پایت بگو عصایت کو؟
بمیرم آمدی و ردِ پایِ تو پیداست
چقدر زخم روی دستهای تو پیداست
حرم تو هستی او پشت بر حرم داده
تو ایستادهای و نانجیب لم داده
به گرد خویش غلام و کنیز دارد باز
به زیر بالش خود تیغ تیز دارد باز
نگاه تو پُرِ صبر است و سینهات آرام
نگاه او پُرِ خشم و دلش پُر از دشنام
سه بار خواست بسوزی به ناروا که نشد
سه بار خواست بگوید به ناسزا که نشد
سه بار سمت تو آمد ولی برِ تو نشست
سه بار تیغ کشید و قلاف کرد و نشست
سه بار خواست بتازد ولی سلامت کرد
بجای دشنه و دُشنام احترامت کرد
هزار شُکر شکست از نهیبِ پیغمبر
بجای خویش نشست از نهیبِ پیغمبر
هزار شُکر جسارت نشد به پیر حرم
هزار شُکر که رفتی حرم امیرِ حرم
تو کوه بودی و او در مقابلِ تو شکست
اگرچه پیش تو خم شد ولی دل تو شکست
شکست تا دل تو گفت: یا رسول الله
به گریه مقبل تو گفت با رسول الله_
بلند مرتبه شاهی زِ صدر زین اُفتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین اُفتاد
تمام پیکرش از تیغ غرق خون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
مزاحم نفسش نیزه با عصا شده بود
هزار تیغ شکسته به زور جا شده بود
لبش پُر از ترک و آب را بردند
به روی ناقهی عریان رُباب را بردند...
شاعر #حسن_لطفی
#شهادت#امام_حسن_مجتبی علیه السلام
ای کاش بگیرند دو چشمِ پسرش را
تا در دلِ این طشت نبیند جگرش را
بدجور غریبانه نفَس میزند آقا
آتش زده با غربت خود دور و برش را
خوب است که آغوش حسین است کنارش
تا که نزد هِی به زمین بال و پرش را
نه اُمِبنین نه که ابالفضل توان داشت
عباس گرفته است کنارش کمرش را
تا خواهرش اینجا نرسیده است بگویید
بر طشت نریزد جگرِ شعلهورش را
از زهر نبود اینهمه خونابه که آمد
آن کوچه نشان داد خدایا اثرش را
صد شُکر سرش بر روی دامان حسین است
تا بر روی حجره نکشد باز سرش را
افسوس حسن نیست به گودالِ حسینش
تا شمر نگیرد روی آن سر تبرش را
شاعر: #حسن_لطفی
#مناجات_با_خدا؛ #وداع_با_ماه_مبارک_رمضان؛ #امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات؛ #حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
شبِ آخر رسید اما برای عاشق آغاز است
که عاشق خوب میداند سحر هنگامِ پرواز است
اگر این است آقایم! ندارد سفرهاش پایان
ضیافتخانهاش شُکرِ خدا هر روز و شب باز است
خدا را شُکر در سی شب مرا دارالشفا آورد
همین که دید بیمارم دلم لبریز امراض است
خدا را شُکر مهمانِ امامی مهربان بودیم
چرا ما آمدیم اینجا، میان ما و او راز است
خدایا کاش سال بعد سحرها در بقیع باشیم
که در صحن حسن یک طورِ دیگر گریهها ساز است
و شبها جمع میگردیم گِردِ مرقدش آنجا
کنارِ پنجره فولادِ زهرا که پُر اعجاز است
توسل کن، توکل کن، خدا هست و خدا کافیست
چه غم در پیش راه تو هزاران دست انداز است
خدا را کاش بنویسند در این شب برای ما
امامش را نَه سربار است، بلکه خوب سرباز است
**
حسین است و لبی خشک و... صدای لشکری سیراب
کسی رو میزند که روی دستش کودکی ناز است
الهی بشکند دست و کمان حرمله، بد زد
رُباب است و همین روضه: ببین چشم علی باز است...
✍ #حسن_لطفی
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari1
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
مثل عشاقی که هر ساعت دم از "او" میزنند
در حرم آیینه ها بانگ هوالهو میزنند
روی یوسف ها کجا و روی سلطان رئوف
از قضا این بار با هم دلبران مو میزنند
بعد یک ساعت نشستن با تو دانای عرب
رومیان لبخند بر علم ارسطو میزنند
در صف میزان، کبوترهای مشهد میرسند
سنگ عفوت را به شاهین ترازو میزنند
فرشبافان در پی کسب ضمانت نامه ات
نقشهی قالیچه ها را طرح آهو میزنند
وه چه تصویریست هر شب آبشاران بهشت
روبروی حوض گوهرشاد زانو میزنند
هر سحر کوه گناهان را که میریزد زمین
خادمانت از حیاط صحن جارو میزنند
خسته از درهای بسته دستهای نا امید
عاقبت بر پنجره فولاد تو رو میزنند
#حسن_لطفی
#فاطمیه
#صلعلیکیافاطمهالزهرا
شکسته دسـت زهـرایـم دگــر بـالا نـمـی آیـد
همان دستی که پیغمبر مدام از مهر بوسیده
#محمود_اسدی
فهمیده ام چـه بـر سـرت آن روز آمـده
از وضـع چـادری کـه پـر از رد پـا شـده
#حسن_لطفی
شبان آهسته میگریم که شاید کم شود دردم
تحّمل میرود امّاشب غم سر نمیآید..
#مهدی_اخوان_ثالث
مـدد گرفته جهان از علی ، ولـی بـایـد
علی بـدون تـو خـود فکر دیگـری بکند
#سیدسعید_صاحب_علم
اثر نهاده بـه بينايي ام چنان سيلي
عـلـي مـقابـلـم استـاده تـار ميبينم
#سعیدخرازی
کشتن زهرا که کار یک نفر تنها نبود
بی گمان دیوار هم با در شراکت داشته
#محمدرضاناصری
#اللهمعجللولیکالفرج
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1