eitaa logo
کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
4.6هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
2.5هزار ویدیو
329 فایل
بروزترین کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1 ارتباط با مدیران کانال👈 @msoghandi@y_a_m_h 👈
مشاهده در ایتا
دانلود
-434561277_-210290.mp3
10.04M
اگه گرفتاری بگو یا جوادالائمه اگه گنه کاری بگو یا جواد الائمه اگه دوسش داری بگو یا جوادالائمه 🦋شهادت امام جواد علیه السلام🦋 مداح طلاهری 🍂🍂🦋🍂🍂🍂🦋🍂🍂🍂🦋
3839aa588462f4c259c9680256fae7f2.mp3
9.22M
روضه خدیجه علیها سلام حاج طاهری وسید بنی فاطمه ▪️▪️▪️
ای ایدن خراسان دیارینی رشک هر مکان یا امام رضا 🌿🌾✨🍂🌿🌾✨🍂 التجاء به حضرت رضا علیه السلام صادقی «شیدا» . ای ایدن خراسان دیارینی رشک هر مکان یا امام رضا ایلین زیارت مزاریوی نیلوری جنان یا امام رضا . . اول حریم پاکه گلن گرک آب زمزمیله آلا وضو کیم گلوب گوره گل مزاریوی ایلمز یقین آیری آرزو زائرون جهاندا عزیز اولار حشریده تاپار عزّ و آبرو فخر ائدر ئولونجه او تربت پاکه یوز قویان یا امام رضا . . کیم دوتا بو عالمده دامنون کسمه سن او کسدن عنایتون گلسه طوسه شامل اولار اونون حالینه عطا و کرامتون لطف ایله منیم گویلوم ایستوری بیر نصیبیم اولسون زیارتون هجر اوخی دلور قلبیمی ائدور قدّیمی کمان یا امام رضا . . کیم سنی قسم وئرسه اوخلانان مشکی یولدا باب الحوائجه سن دعا ائدرسن خدا ائدر دردینه او دمده معالجه صدقیلن گلن آستانیوه ال تاپار او یرده نتایجه بوش الیله قیترمسن بیرین گلسه هر زمان یا امام رضا . . درد هجر ایاقدان سالوب منی قلبیمه دولوب غصه و محن گئتموسن دیوللر زیارته بیست و هشتمی هر گلیب گئدن کیمسه دردیمی بولموری آقا لطف ایله سنی حیّ ذوالمنن ممکن اولسا ایسته گلم سنی فاطمه آنان یا امام رضا . . دعوت ایله بیرده مزاریوه «صادقی» دوباره گله آقا راضی اولما اول پاک مدفنی گورممیش بو «شیدا» ئوله آقا جرمی چوخدی گرچه بو مجرمون لطف اوزیله گل عفو ایله آقا دادینه یئتیش یوخدی کیمسه احوالینه یانان یاامام رضا
شهادت حضرت محمد صل الله علیه وآله وسلم میری از کنارم طاهری 🏴🏴▪️✨🏴🏴▪️✨ داری میری از کنارم ای پدر دلگیر و خسته فاطمه برات بمیره کی پیشونیتو شکسته یه عمریِ بارِ....محنت میبردی برای دینتِ...هی سنگ میخوردی هر شب اشکاتو میدیدم از اون چشمای ترِت ریخت دیدم تو کوچه خاکستر نامرد روی سرت ریخت من میترسم این جماعت حرمتی نگه ندارند برای بردنِ حیدر تو خونه م طناب بیارن اگه حریفِ...چهل نفر شم باید براش من...سینه سپر شم بابا...بابا....من طاقت ندارم... حیدر رو من اسیر ببینم حتی اگه من تو آتیش رویِ خاک  من از پا بشینم این دم آخر حسینم به روی سینه ت نشسته یادته که روضه خوندی برام از نیزه شکسته یادته گفتی از اون جنایت؟ هزارو نهصد زخم و جراحت از موقعی که روضه شو برام خوندی هر شب خوابشو میبینم رو خاک....داره میره از حال نامرد پیکرِ حسینو پشت و رو کرده تو گودال...‌ شب جمعه خاطراتِ کربلا دل میسوزونه اونام که تازه برگشتن باز دلشون تنگ حرمه....اصلا خاصیت حرم ابیعبدالله همینه... شب جمعه خاطراتِ کربلا دل میسوزونه دوباره کنار گودال فاطمه روضه میخونه با لب عطشان رو خاک رها شد پیکر عریان رو خاک رها شد ای وااای پیرهنش رو بردن ای وااای ای خدا سرش کو هی به سینه میزنه زهرا میخونه: امون ای دل....ای دل....امون ای دل...ای دل....
شهادت حضرت محمد صل الله علیه وآله وسلم از بس که در فراق تو دل نوحه گر شده طاهری 🏴🏴💫🏴🏴💫🏴🏴   از بس که در فراق تو دل نوحه گر شده روزم به شام غربت و غم تیره تر شده آزرده گشت خاطرت از کرده های من آقا ببخش نوکرتان دردسر شده تنها خودت برای ظهورت دعا کنی وقتی دعایِ من ز گنه بی اثر شده از شام هجرِ یار بسی توشه می برد آن کس که اهلِ ذکر و دعایِ سحر شده بودم مریض و روضۀ تو شد دوای من حالم به لطفتان چقدر خوب تر شده رفت از نظر محرّم و آقا نیامدی حالا بیا که آخرِ ماهِ صفر شده بعد از دو ماه گریه به غم های کربلا حالا زمانِ ندبه به داغی دگر شده یثرب برایِ فاطمه نقشه کشیده است یثرب چقدر بعدِ نبی خیره سر شده باید که بعد از این به غم مادرت گریست فصلِ شروع ماتم خیرالبشر شده از شعله های پشتِ در خانۀ علی است گر آتشی به کرب و بلا شعله ور شده آن روز اگر به صورت مادر نمی زدند لطمه دگر به چهرۀ دختر نمی زدند *رسولِ خدا تو بستر افتاده انگار همۀ این روزا رو داره میبینه *كأني بها وقد دخل الذل بيتها، وانتهكت حرمتها، وغصبت حقها، ومنعت إرثها، وكسر جنبها، وأسقطت جنينها ..* فاطمه جان انگار دارم میبینم خاری دیگه وارد این خونه میشه به جایِ اون عزتی که شما داشتید .. انگار دارم میبنم حرمتتُ دارن میشکنن .. حقتو ازت میگیرن ...* جانِ عالم فدایِ پیغمبر بی نگاهش نبود طی طریق شان او را نگفته‌ایم درست وصفِ او را نخوانده‌ایم دقیق عالمی بی تلالو نورش به ضلالت همیشه محکوم است به فدایش که بین اُمت خویش هم غریب است و هم که مظلوم است عقل ما عاجز است از درکش *مگه کسی میتونه پیامبرِ خدا رو توصیف کنه وقتی امیرالمومنین در وصفِ رسول خدا می فرماید أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِيدِ مُحَمَّدٍ ..* عقل ما عاجز است از درکش علت خلق کائنات است او بی وجودش همیشه گمراهیم چون که تنها ره نجات است او کیست جز حضرت محمد (ص) که در دل عرش قرة العین است بین ذات خدا و حضرت او فاصله کم ز قاب قوسین است عمر چل سالۀ رسالت او آیه در آیه مهربانی بود گرچه بر خاک بود شصت و سه سال اهل اینجا نه ، آسمانی بود اوست آنکه در شب معراج با خداوند همکلام شده است بعد از ابلاغ روز عید غدیر کار او با جهان تمام شده است لحظۀ رفتن از علی می‌گفت دین اسلام روح تازه گرفت وقت وارد شدن به خانۀ او ملک الموت هم اجازه گرفت *فاطمه دید صدایِ دربِ خانه میاد ، درُ باز کرد به هیبتِ یه جوانِ عربی اجازه میدید وارد منزل بشم ، حضرتِ زهرا فرمودند خیر ، بابام حالِ خوبی ندارند کسی رو به ملاقات نمی پذیره .. وقتی اومد پیغمبر سوال کرد فاطمه جان کی بود در میزد؟.. وقتی عرضه داشت؛ پیغمبر فرمود این برادرم عزرائیلِ .. از کسی اذن نمیگیره اما به حرمت این خونه از تو اذن گرفته .. ملک الموت میخواد واردِ این خونه بشه اذن میگیره .. (قربونِ این دلایِ آماده ..) پیغمبرم هر موقع میخواست وارد بشه جلو در می ایستاد دستِ ادب به سینه میزاشت می فرمود السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ .. از فاطمه اجازه میگرفت وارد میشد .. آخ بمیرم چند روزِ دیگه نه تنها اجازه نگرفتن .. یه عده جمع شدن هیزم آوردن .. رحمتِ خدا به این ناله ها .. نه اینکه اجازه نگرفتن، در این خانه را با لگد  باز کردن ..* خانه‌ای در مدینه که یک عمر ملجا بی پناهی‌ همه بود داشت می‌رفت مصطفی اما دل پریشان برای فاطمه بود فاطمه، فاطمه همان که رسول داشت بر دست او نوازش‌ها *نوشته اند خم میشد رسولِ خدا دستِ فاطمه ش رو بوسه میزد .. نه این که دستُ بالا بیاره خم میشد رسول خدا..* حضرت مصطفی چه‌ها می‌دید در پس آن همه سفارش‌ها فاطمه ، آنکه نزد پیغمبر هر زمان محترم‌تر از همه بود چشم این شهر شاهد یک عمر احترام نبی به فاطمه بود چشم خود را که بست پیغمبر فاجعه زود اتفاق افتاد در دل امت رسول خدا بذر نامردی و نفاق افتاد مست قدرت شدند بعضی ها باطل آمد برای حق پوشی در فضای مدینه پاشیدند گرد مسمومی از فراموشی یادشان رفت -کمتر از یک روز- آن همه گفتۀ پیمبر را زودتر از تصور تاریخ یادشان رفت حق حیدر را اهل یثرب ، مهاجر و انصار همگی خویش را نشان دادند دست یاری علی به پیش آورد در جوابش سری تکان دادند فتنه پیچیده تر شد و آنگاه نوبت غصب حق فاطمه شد آمد از خانه او پی حقش تا به مسجد رسید ، همهمه شد خطبه ای خواند و حق خود را خواست با روایات و تکیه بر آیات شیر زن، مثل همسر شیرش زیر بار ستم رود؟ هیهات! آنچنان خطبه خواند آنجا که دست تزویر عاقبت رو شد سینۀ مسجد النبی آنروز صحنۀ کارزار بانو شد مِلک زهراست آسمان و زمین او به یک باغ احتیاج نداشت داشت با انحراف می جنگید درد تحریف دین علاج نداشت آمد آن روز که شقاوت را به تماشای مردم آوردند آمد آن روز که چهل نامرد تیغ و شمشیر و هیزم آوردند خانۀ وحی را نگاه کنید کار او به کجا کشیده شده این طرف فاطمه به پشت در و آن طرف هیزمی که چیده شده آمدند و به درب کوبیدند
شهادت حضرت محمد (ص) - دلم گرفته غم از گونه‌ام سرازیر است طاهری دلمگرفته غم از گونه‌ام سرازیر است هوای آخرِ ماه صفر چه دلگیر است و با گذشتن هر هفته میتوان فهمید زمین چقدر بدون تو از زمان سیر دست به شیشه ی غمت اینقدر سنگِ وصل مزن دلا بسوز ز دوری، فراق تقدیر است برای من که پُر از بی کسی است امروزم اگر نیایی هر روز دیگری دیر است گواه میدهد این اشک ها فراق تو را حدیث دیده ی ما بی نیازِ تفسیر است دوماه آواره ی خیمه های عزای ابی عبدالله بودیدم،بعد از دوماه میتونیم اینطوری ازت تقاضا کنیم آقاجان بیا و روضه بخوان تا که باز گریه کنم مس وجود مرا اشک روضه اکسیر است چه میشود که ببینم لحظه ای را که مدینه شاهد فریاد های تکبیر است اولین کاری که حجت خدا امان زمان رُوحِی وَ اَرْواحُ الْعَالَمیِنَ لِتُرابِ مَقْدَمِه اَلْفدَاء میکنه،میاد مدینه اون دو نانجیب رو از خاک بیرون میاره،آرزوی دیرینِ همه ی اهل بیت بوده،آرزویِ دلِ جواد الائمه بوده،رو زمین میکوبید میگفت از زمین بیرونتون میارم،آتیشتون میزنم،آرزوی امام حسن،آرزوی ی عبدالله،از امشب این روضه ها شروع میشه،اولین سوالی که آقا از این نانجیب میپرسه،میفرماید: چرا سیلی تو صورت مادرم زدی؟چرا دَرِ خونشو آتیش زدی؟ای مادر مادر،نانجیب نگاه تو صورت حجت خدا میکنه،مثل همیشه دروغ میگه،میگه: من آتیش نزدم،من تو این واقعه کاره ای نبودم...حضرت نامه ای از جیب قبای نازنینش بیرون میاره، میفرماید: بخوان،دستخط خودتو که میتونی بشناسی،انکار نمیتونی بکنی،میبینه نامه ی خودشه به معاویه ی ملعون نوشته،معاویه اومدم پشت در،صدا نفس کشیدنای فاطمه رو میشنیدم...،اما چنان با لگد به در زدم،صدا شکسته شدن،استخوان های سینه ی فاطمه رو شنیدم مرحوم شیخ طوسی رحمة الله علیه میفرمایند:مسموم کردند پیغمبر رو،با اون حال وارد مسجد شد که دیگه حضرت رو پاش بند نبود،اگر برا اینجای روضه،آدم بخواد جون بده والله جا داره،شخصیت اول جهان اسلام،حالا تو بستر افتاده، میگه:بیایید دوات بیارید، یه پوستی بیارید روش بنویسم،به اشتباه نیوفتید،نانجیبِ ملعون ،گفت:  پیغمبر داره هزیون میگه... از همینجا شروع شد، امیرالمومنین از همینجا ماموریت به صبر پیدا کرد،حضرت زهرا انگار دَر رو از همینحا آتش زدند،جلو چشم حضرت صدیقه...یعنی بعضیا میگن بعد از بابا نه،هنوز بابا تو بستر بود این نانجیبا اینطوری کردن،همه ی روضه هارو پیغمبر یک به یک خونده کنار بستر،نگاه به فاطمه میکرد یک به یک روضه هارو میگفت،نگاه به ابی عبدالله میکرد یک به یک روضه هارو میگفت در پیش من  آتش مزن بال و پرت را خونین مکن جانِ پدر چشمِ ترت را فردا همینکه جمع کردی بسترم را آماده کن کم کم عزیزم بسترت را آماده کن از آن کفن ها دومین را بیرون بیاور یادگارِ مادرت را محتضر میگن حتی دکمه ی رو سینه اش  رو هم باز کنید،مثل کوه سنگینی میکنه رو سینه اش،یه وقت دیدن ابی عبدالله که کوچیک بود ،دوید خودش رو اندخت رو سینه ی پیغمبر،تا فاطمه اومد بچه رو برداره،گفت نه... اشاره کرد بزار باشه بگذار روی سینه ام باشد حسینم بگذار بر قلبم حسن را، دخترت را بگذار با طفلانِ تو قدری بسوزم حالا بگویم حرف های آخرت را زاری مکن بر حال من با حال و روزت خاکی مکن دنبال بابا معجرت را تو بار شیشه داری میترسمت چون خیلی مواظب باش طفل دیگرت را بس کن عزیزِ تا سحر بیدار بس کن کُشتی مرا از گریه ی بسیار بس کن این چند شب بیدار مانده، آب رفتی این چند شب گریانِ من، اینبار بس کن می سوزم از این ناله های آتشینت آتش مزن بر این تن تب‌دار، بس کن رویت ندارد طاقت این اشک هارا طاقت ندارد این همه آزار بس کن زهرا باید ببینی روزهای بعد از این را باید بمانی با غمی دشوار بس کن باید بگویم روضه هایِ بعد خود را باید بسوزی بعد این دیدار بس کن حالا از اینجا پیغمبر روضه خونده،این چند بیت رو با پیامبر خدا ناله بزن... ای کاش بعد از من کسی جایم بگوید با هیزم و با آتش و دیوار... بس کن ای کاش میگفتن بار شیشه دارد ای کاش میگفتن با مسمار بس کن حالا از اینجا روضه ی امام حسنم شروع میشه،خودش فرمود روضه ی من اینه در کوچه میاُفتی کسی غیر از حسن نیست با گریه میگوید که در انظار بس کن نانجیب چقد داری مادرم رو میزنی،بس کن...بس کن،الهی بمیرم برا امام حسن،آقا جان این روضه رو میخونم ان شاءالله اگر زنده باشیم مدینه،تو حرمت میخونیم،اگه زنده نبودیم پیغمبر فرمود:روز محشر که همه گریانند...اشک ریزان حسن خندانند در کوچه میاُفتی و میگوید به قُنفذ افتاد دست مادرم از کار... بس کن دستت مغیره بشکند حالا که افتاد از چادر او پای خود بردار... بس کن خیلی سخته،که خاکِ مصیبت بشینه سرت خیلی سخته،غرورت لگد شه پیشِ مادرت خیلی سخته،بیوفته زمین پیشِ چشمت زنت خیلی سخته یه نامرد ،راه و به روت ببنده ناموست رو زمینُ، یک بی غیرت بخنده کوچه بود و یه داغی که هیچکس نشد باورش
AUD-20210921-WA0025.
9.9M
🏴🍁 امام حسن علیه السلام آقا سلام مظهر عطا و کرم طاهری  🍁🏴🍁🏴🍁🏴🍁🏴 سلام آقا سلام مظهر عطا و کرم سلام آقا سلام باب رحمت محشرم سلام آقا امامزاده بدون حرم سایه تو بال کبورتر هاست آقام زائر تو فقط خوده زهراست آقام مزار خاکیت آخر دنیاست آقام ایشالله خیلی زود بقیع میشه آباد میسازیم صحنت رو شبیه گوهرشاد آقام آقام آقام **** کی میدونه چه رازی به سینه داره حسن کدوم آتیش خزون کرده نو بهار حسن کی میدونه چی اومد به روزگار حسن مسموم زهر قوم کافر شد ای وای با این یه روضه عمر اون سر شد ای وای تو کوچه ها عصای مادر شد ای وای یه عمر بار غم نشسته رو شونش شکسته تو کوچه غرور مردونش واویلا واویلا واویلا **** از اون لحظه براش دنیا غیر ویرونه نیست دیگه حرفاش به جز ناله غریبونه نیست یادش اومد میگفت پاشو راهی تا خونه نیست یاد یه روضه تنشو لرزوند ای وای جای یه پنجه روی صورت موند ای وای سه ماه روشو از علی پوشوند ای وای سه ماه از این غصه فقط زاری میکرد با گریه از مادر پرستاری میکرد واویلا واویلا واویلا **** کدوم خانوم کدوم خونه رو میگی روضه خون کدون سیلی کدوم کوچه رو میگی روضه خون کدوم صورت کدوم مادرو میگی روضه خون چشمای اهل آسمون تر بود ای وای دست حسن تو دست مادر بود ای وای یه شهر روبروی کوثر بود ای وای مدینه است شهری که به اشکام میخندن همون جا که مردا به زن راه نمیدن  
Haaj_Mahdi_Akbari_-_upahang.mp3
8.59M
مهدی اکبری #سینه زنی حضرت زهرا علیها سلام ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ تو سکوت شب_آروم توی تاب و تب_آروم میگه زیر لب_آروم علی_لااله الا الله بهار من خزون شده_دیگه قدم کمون شده دیگه دارم جدا میشم/ از یارم دارم خودم رو توی خاک/ می زارم شبیه ابر نوبهار/ می بارم 3 چه بی صدا شده امشب_صدای ناله و آه به عزت و شرف لا اله الا الله زیر نور ماه_حیدر بدن پر آه_حیدر تو سکوت راه_حیدر رو دوشش میزاره دنیاشو_میکشونه زهراشو شکسته بانوی علی_ میلرزه زانوی علی سنگین روی شونه هاش_این بارش آخه به روی شونش_دلدارش علی داره جدا میشه از یارش_از یارش غریب و بی کس و تنها_بدون پشت و پناه آروم تو کوچه میگه لا اله الا الله به عزت و شرف لا اله الا الله شب غربت مولا خم قامت مولا اشک صورت مولا میچکه رو صورت زهرا اوف به کار این دنیا گرفته هم زبونشو_کشید تو خاک جوونشو خدا نگه دار تو ای فاطمه_وعده دیدار ما تو همهمه منتظر توام توی علقمه_علقمه نشسته فاطمه آروم کنار پیکر ماه حسین صدا میزنه لا اله الا الله به عزت و شرف لا اله الا الله شاعر محمدی @rozeh_daftari1
با ماه مبارک رمضان صادقی . . ماه رحمت قورتولور احساس غربت ایلورم تابع امرم من امروندن اطاعت ایلورم . بزمیوی ووردوم اگر من بیر بیره سن عفو ائله من نه سندن ، اوز اوزمندن چوخ شکایت ایلورم . من اگر آز مستفیض اولدوم بو آیدان عفو قیل گیچ گناهیمدن که اظهار ندامت ایلورم . یاغیاث المستغیثین دوت الیمدن بوشلاما مستحقم درگهوندن عرض حاجت ایلورم . یا رفیق و یا شفیق و یا اله العالمین دلخوشام ، اُول لحظه که سنلن رفاقت ایلورم . من سنون الطافیوه مرغ سحرخوان اولموشام التفاتوندن سحرلر کسب رحمت ایلورم . آخرین گونلردی که افطاریوین مهمانییَم چون قوناقم من سنه حس قرابت ایلورم . ربنا اغفر ذنوبی یا غفور و یا رحیم اشتباهیمدن من احساس حقارت ایلورم . خط بطلان چک کریم الصفح ، پیس اعمالیمه من سنیله محرمانه بئیله صحبت ایلورم . گئچ گناهیمدان علیّ المرتضانین حقینه مجرم اولسامدا من اذعان امامت ایلورم . دوزدی  گنهکارم ، نجف مشتاقیم ال آچوب سندن تمنای زیارت ایلورم 🍁🍃🍃🌿🍁🍃🍃🌿 . وداع   
857c6cb030ad11424a829d873c246a77-۱.mp3
4.49M
#⃣ بیا به ببرم که راهی سفرم #⃣ حضرت زهرا(س) #⃣ طاهری #⃣... 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 علی بیا به ببرم که راهی سفرم علي بيا به برم كه راهي سفرم خدا نكهدار علي خدانگهدار مي طلبم ز خدا سلامتي تورا خدا نگهدار علي خدا نگهدار شكسته بالم كن نظر به حالم رفتنيم من كن علي حلالم اي رهبر مظلوم من اي شمع وجودم نذر تو جواني من و بود و نبودم دار و ندارعلي ياور و يارعلي فاطمه جانم خانم فاطمه جانم خوش آمدي به برم ،ياور همسفرم فاطمه جانم خانوم فاطمه جانم بانوي خانه مرو يار يگانه مرو همسفر من بشكسته پرمن سنگ صبورم سينه سپر من اي دلخوشيم هم نفسم نور دوعينم حالا مرو زود است بمان جان حسينم عشق تو حاصل من اشك تو قاتل من خدا نگهدار به دختر در محنم سپرده ام كفنم خدا نگهدار شبانه بردار تابوت من زار تا كه نگشته قاتلم خبردار من ميروم و هست تورا غربت حاكي گوشواره ومسمار در و چادر خاكي اي همه هست علي قوت دست علي فاطمه جانم با خبر از دلمم هلال شام غمم فاطمه جانم اي گل نازم اي سوز وگدازم عشق و اميدم من بي تو چه سازم تنها ترازاينم مكن اي روح وروانم حرفي نزن ازغسل وكفن يارجوانم 🟢 کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1