Fadaeian_Haftegi_14030719_03.mp3
16M
#روضه_حضرت_زهرا (س)
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من ایستاده بودم، دیدم که در افتاد
حسن ناله میزد:« بابا! مادر افتاد»
تو افتاده بودی، درم روی بازوت
دیدم هرکی رد شد، لگد زد به پهلوت
هیشکی نبود بگه این گل که پرپره
این زن که میزنید، همسر حیدره
...
چرا ای باغبان! از آتش گلشن نمیگویی؟
چرا با فضهات گفتی اما با من نمیگویی؟
تو آن شب خواب بودی، آمدم بازوی تو دیدم
مبادا آنکه بیدارت کنم آهسته بوسیدم
در آن ساعت که در میسوخت میدانی کجا بودم؟
تو افتادی ز پا ،من هم به زیر دستوپا بودم
پشت در همچین که هول داد؛ بین در و دیوار، صداش بلند شد:« پسرم! پسرم! پسرم...»
«نامردمان از حرمت کوثر گذشتن
در روی زهرا بود و از آن در گذشتن»
من ایستاده بودم ، دیدم که مادرم را
دشمن گهی به کوچه ، گاهی به خانه می زد
گردیده بود قنفذ ، همدست با مغیره
او با غلاف شمشیر ، این تازیانه می زد
با چشم خویش دیدم ، مظلومی پدر را
از ناله ای که مادر ، در آستانه می زد
مردم به خواب بودند ، مادرزهوش می رفت
بابا به صورتش آب ، ز اشک شبانه می زد
هنوزم یه گوشه، کارم گریه میشه
از اون روز که رفتی، برای همیشه
علی موند و خونهش، علی موند و زینب
سر جانمازت، به جای تو هرشب
همینجا نمازِ، شبت رو میبستی
نماز نشسته، قنوت یه دستی
واسه چند قدم راه، میفتادی چند بار
یه دستت به پهلو، یه دستت به دیوار
هنوزم توو خونه، به در خیره میشم
توو رویام میبینم، که ایستادی پیشم
همین خوبه واسهم، توو بستر که نیستی
میتونی بشینی، میتونی بایستیفاطمیه_۱۴۰۳
شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
461K
آی کربلا آی کربلا ۲
مارا صدا کن کربلا مارا دعا کن کربلا
از بهر دیدا رحسین تو مبتلا کن کربلا
آی کربلا آی کربلا ۲
ما عاشق روی توایم ما سائل کوی توایم
ما دربدر دنبال تو هر دم دعا گوی توایم
آی کربلا آی کربلا ۲
مارا بخوان تا آن حرم پروانه کن ای محترم
گردیم به گرد روی تو چون یک کبوتر با الم
آی کربلا آی کربلا ۲
تو درد ما درمان کنی تو غصه را پنهان کنی
نوری که تو داری به دل هرمرده را باجان کنی
آی کربلا آی کربلا ۲
مشتاق دیدار توایم ما خوب خریدار توایم
ما تشنه ی بوییدن عطر گهر بار توایم
آی کربلا آی کربلا ۲
از تو صفا خیزد به ما از تو جلا خیزد به ما
هر جمعه ها آید تو را آن فاطمه خیرالنسا
آی کربلا آی کربلا ۲
در خاک تو در و گهر در قلب تو نور بصر
فرزند پاک مصطفی هفتاد ودو قرص قمر
آی کربلا آی کربلا ۲
✍ شاعر اهل بیت ابوالقاسم غفاری
چاووشی
@rozeh_daftari1
1_14286837756.mp3
1.23M
#نوحه_حضرت_زهرا_س
#واحد۱۴۰۳
#تک_ضرب
#مداح.حاج آرمین غلامی
نوحه ایام فاطمیه
ماه گوید فاطمه با آه گوید فاطمه
بی تو حیدر خم شود با چاه گوید فاطمه
یار گوید فاطمه بیمار گوید فاطمه
بین دود و شعله هم مسمار گوید فاطمه
لاله گوید فاطمه آلاله گوید فاطمه
بر سر قبرت علی با ناله گوید فاطمه
خاک گوید فاطمه افلاک گوید فاطمه
زینبِ غمدیده ی غمناک گوید فاطمه
یافاطِمَه یازهرا ۲
خسته گوید فاطمه پیوسته گوید فاطمه
بازوی خونین شده بشکسته گوید فاطمه
چاره گوید فاطمه بیچاره گوید فاطمه
مجتبی هم با دلی صدپاره گوید فاطمه
مست گوید فاطمه سرمست گوید فاطمه
ساقی لب تشنگان بی دست گوید فاطمه
یاس گوید فاطمه احساس گوید فاطمه
در کنار علقمه عباس گوید فاطمه
یافاطِمَه یازهرا
کوه گوید فاطمه نستوه گوید فاطمه
شاه دین با پیکری مجروح گوید فاطمه
تیر گوید فاطمه شمشیر گوید فاطمه
بین گهواره علی بی شیر گوید فاطمه
دیده گوید فاطمه نادیده گوید فاطمه
زیر خنجر حنجری خشکیده گوید فاطمه
❣#سلام_امام_زمانم✋😍
سرِّ عاشق شدنم لطف طبیبانه توست 🌺
ورنه عشق تو کجا؟ این دل بیمار کجا؟🌸
کاش در نافلهات نام مرا هم ببری 🌼
که دعای تو کجا؟ عبد گنه کار کجا؟ 💐
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🤲
#صبحتون_مهدوی
#واحد
#شهادت_حضرت_زهرا_س
🎤حاج مهدی اکبری
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
(من به این روز نیفتادم علی
که بازم به چشم تو غم ببینم
صدتا فاطمه فدات گریه نکن
گریههاتو نمیتونم ببینم)۲
میدونم سخته واسه مردی که
همه یه لگد به زندگیش زدن
(در نمیسوخت نمیافتادم زمین)۲
خیلی بد موقع در رو آتیش زدن
گریه کردنم برات عذاب شده
چند وقته که چشام میسوزه
صورتم تو شعله تاول زده و
(اشک شوره گونههام میسوزه)۲
میدونی دارم به چی فکر میکنم
که چشام اینجوری بارون میریزه
باید از سینهی من شیر میریخت
اما داره از سینهام خون میریزه
درد امونمو بریده اینقدر
نگو با زخمای پهلوت بساز
تنها خواهشم ازت تو زندگی
همینه برام یه تابوت بساز
فردا این موقع دیگه من نیستم
فردا این ساعتا بستر خالیه
تو با این چهارتا بچه میمونید
تو خونهت جای یه مادر خالیه
این سه ماه آخر اذیت کردم
بابت این همه غم حلال کن
برای بچهها مادر نبودم
زندگیت ریخت بههم حلال کن
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
Akbari-ZohrShahdatHazratZahra1401[08].mp3
4.1M
#واحد
#شهادت_حضرت_زهرا_س
🎤حاج مهدی اکبری
خدا مادرم را کجا می برند
گمانم برای شفا می برند
من و خانه داری ، من و سوگواری مرو فاطمه
گل یاس حیدر کجا می روی
بگو بی من آخر کجا می روی
غمت حاصل من ربودی دل من ز جان خسته ام
غریبم غریبم به سویت حبیبم نظر بسته ام
خدا مادرم را کجا می برند
گمانم برای شفا می برند
من و خانه داری ، من و سوگواری مرو فاطمه
چرا چهره از من نهان می کنی
علی را زغم نیمه جان می کنی
تو که با وفایی نگو از جدایی به من مونسم
تمام قرارم ببین ای نگارم که من بی کسم
خدا مادرم را کجا می برند
گمانم برای شفا می برند
من و خانه داری ، من و سوگواری مرو فاطمه
به زخم دل من نمک می زدند
تو را بین کوچه کتک می زدند
من و دست بسته تو پهلو شکسته گل پرپرم
که گردد زمانی بر من بمانی مرو از برم
خدا مادرم را کجا می برند
گمانم برای شفا می برند
من و خانه داری ، من و سوگواری مرو فاطمه
ای ...ای .... یوماه ....
فلک با دل من چه ها کرده ای
گلم را ز غنچه جدا کرده ای
تو با ضرب سیلی زدی رنگ نیلی به آمال من
مرا در فراقش کشیدی به آتش ببین حال من
خدا باشد آگه که تا زنده ام ز روی کبود تو شرمنده ام
تو ای یادگارم بمان در کنارم گل یاس من
در این وادی غم که پاچیده از هم شد احساس من
خدا مادرم را کجا می برند
گمانم برای شفا می برند
من و خانه داری ، من و سوگواری مرو فاطمه
Mahdi Mirdamad - Khoda Madaram Ra Koja Mibarand (128).mp3
7.9M
نوحه صوتی خدامادرم راکجا می برند
میرداماد
Fadaeian_Haftegi_14030719_03.mp3
16M
#روضه_حضرت_زهرا (س)
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من ایستاده بودم، دیدم که در افتاد
حسن ناله میزد:« بابا! مادر افتاد»
تو افتاده بودی، درم روی بازوت
دیدم هرکی رد شد، لگد زد به پهلوت
هیشکی نبود بگه این گل که پرپره
این زن که میزنید، همسر حیدره
...
چرا ای باغبان! از آتش گلشن نمیگویی؟
چرا با فضهات گفتی اما با من نمیگویی؟
تو آن شب خواب بودی، آمدم بازوی تو دیدم
مبادا آنکه بیدارت کنم آهسته بوسیدم
در آن ساعت که در میسوخت میدانی کجا بودم؟
تو افتادی ز پا ،من هم به زیر دستوپا بودم
پشت در همچین که هول داد؛ بین در و دیوار، صداش بلند شد:« پسرم! پسرم! پسرم...»
«نامردمان از حرمت کوثر گذشتن
در روی زهرا بود و از آن در گذشتن»
من ایستاده بودم ، دیدم که مادرم را
دشمن گهی به کوچه ، گاهی به خانه می زد
گردیده بود قنفذ ، همدست با مغیره
او با غلاف شمشیر ، این تازیانه می زد
با چشم خویش دیدم ، مظلومی پدر را
از ناله ای که مادر ، در آستانه می زد
مردم به خواب بودند ، مادرزهوش می رفت
بابا به صورتش آب ، ز اشک شبانه می زد
هنوزم یه گوشه، کارم گریه میشه
از اون روز که رفتی، برای همیشه
علی موند و خونهش، علی موند و زینب
سر جانمازت، به جای تو هرشب
همینجا نمازِ، شبت رو میبستی
نماز نشسته، قنوت یه دستی
واسه چند قدم راه، میفتادی چند بار
یه دستت به پهلو، یه دستت به دیوار
هنوزم توو خونه، به در خیره میشم
توو رویام میبینم، که ایستادی پیشم
همین خوبه واسهم، توو بستر که نیستی
میتونی بشینی، میتونی بایستیفاطمیه_۱۴۰۳
شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها