eitaa logo
روضه حاج عباس طهماسب پور
428 دنبال‌کننده
309 عکس
519 ویدیو
11 فایل
کانال تخصصی روضه همراه با متن با نوای دلنشین #حاج_عباس_طهماسب_پور هیئت محبان الزهرا سلام الله علیها #بابل ارتباط با خادم کانال @youssof_62
مشاهده در ایتا
دانلود
♻️اندک اندک جمع مستان می‌رسند، اندک اندک مِی‌پرستان می‌رسند! دلنوازان نازنازان در ره‌اَند 💫... گل‌عُذاران از گلستان می‌رسند! اندک اندک زین جهان هست و نیست، نیستان رفتند و هَستان می‌رسند! ✍ و طلوعی در راه است که؛ اهلِ نیستی را از مکه به کرب‌ و‌ بلا می‌کشاند؛ تا تمامِ هستی را یکجا در جامی زلال بدستانشان بدهد ... و نظاره کند که چه زیبـــا سَر می‌کشند ! ـ ، حرکت کاروان سیدالشهداء علیه‌السلام، از مکه به کربلا 🆔http://eitaa.com/rozehajabbas
.. خیلی گرسنه بود. دید یه کنیزی نون و خرما آورده به بچه ها گفت،نون و خرمارو نگیرید به کنیز گفت صدقه بر ما حرامه... 🔹تازیانه بر تنم،دردی نداشت 🔹نان و خرما بر دلم،داغی گذاشت کنیز بدنش به لرزه افتاد نون و خرمارو جمع کرد. آورد خونه ام حبیبه گفت چی شد؟؟ گفت خانم، اینا آدمای خاصین اینا اصلا شباهتی به اسارت ندارن و به اسیری ندارن خانوم جان، اینا خیلی مجلله هستن، لباساشون پاره پارس... اما با آستین صورتاشونو گرفتن 🔸دین فروشان،صدقه.... ما صلوات سحریم 🔸نان و خرمای شما حاصل باغ فدک است ☑️همه تون جیره خور سفره مادرم، فاطمه اید ☑️خانم از بچه ها خیلی خجالت کشیدم لباشون خشکیده بود، چشاشون گود رفته بود صورتاشون کبود شده 🔳اما این خانم که بزرگشون بود، خیلی با ابهت حرف میزد... اصلا به اینا هیچ گناهی نمیاد مگه چی گفته این خانوم؟؟!! گفته 🔵ام حبیبه زد تو صورتش گفت این حرفا فقط مال یه خوونوادس... رسید .... گفت بزرگ زنای قافله کیه؟؟ همه بی بی رو نشون دادن ☑️گفت بی بی جان، به حالای من نگاه نکن. من تو مدینه کنیز بودم. اسمم ام حبیبه نبود ☑️بابام منو گذاشت تا کنیز خونه علی باشم. منو علی بزرگ کردم. من کنیز زینبم بزرگ شدم، زمونه منو به اینجا کشوند 🔳شنیدم شما اهل مدینه هستین من نذر کردم هر کی ازینجا رد بشه، نون و خرما بدم 🔻نون و خرمای من نذره، صدقه نیس خانوم فرمود، نذرت چیه؟؟ گفت بی بی اول بگو اگه اهل مدینه ای، محله بنی هاشم رو میشناسی؟؟ 🔺بغض کرد، فرمود بلدم آیا خونه آقام حسینو بلدی؟! فرمود بلدم... 🔹بمن بگو از بزرگای زنای بنی هاشم،زینب... از بی بی زینب چه خبر؟! 😔نذر کردم نون و خرما به گرفتارا بدم یبار دیگه زینبو ببینم زینب، نالش بلند شد.... امه حبیبه، نذرت قبول. به حاجتت رسیدی؟؟ گفت نه... شما بزرگ هستی 🌾اما شما کجا، خانومم زینب کجا؟؟ 🍂بی بی من یه علامت داره 🍂هیجا بدون حسین نمیره یه نگاهی کرد گفت الانم بدون حسین جایی نرفتم ام حبیبه اینقد نمک رو زخم من نپاش من هنوزم از حسینم جدا نیستم 😔سایش هنوز رو سرم هست فرمود اون قسمتو میبینی؟؟ نیزه به دستارو ببین ☑️بالای نیزه رو نگاه کن. اون سری که از همه خونی تره سر حسین منه 😭اون سری که از همه زخمی تره، سر داداشم حسینه 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
🔵سنگ به پیشونیش زدن.میگه دیدم دامن عربیشو بالا آورد خون رو پیشونیشو پاک کنه دوباره حرمله بلند شد سپیدی سینه حسینو دید... 🍃 ☑️انقده سنگ زدن به آقامون، نه کربلا بین کوفه و شام، سر که بالای نیزه بود سنگ میزدن همه ی دعارو میتونی تشبیه کنی به روضه ا 🔸ای سر نیزه نشین، از سر نیزه ببین 🔸میخورد سنگ به ما، ز یسار و ز یمین 🔹هرچه سنگ است الهی بخورد بر سر من 🔹نخورد سنگ ولی بر روی نی بر سر تو 💥در بیابان،همه ناموس تو آواره شده 💥چادر و مقنعه خواهر تو پاره شده.. ... 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
کوفه لبریز بلا گشته میا کوفه حسین قسمتم سنگ جفا گشته میا کوفه حسین کوفه ای که پدرت حاکم آن بود قدیم عاری از شرم و حیا گشته میا کوفه حسین   آنهمه وعده وعیدی که به ما میدادند به روی آب بنا گشته میا کوفه حسین بی کسی دربه دری،با دو پسر نیمه ی شب به خدا قسمت ما گشته میا کوفه حسین نگران گلوی طفل تواَم چون اینجا مَملو از حرمله ها گشته میا کوفه حسین گرگها منتظر یوسف زهرا هستند فتنه ای سخت به پا گشته میا کوفه حسین خواب دیدم دهم ماه محرم آقا سرت از پشت جدا گشته میا کوفه حسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا