eitaa logo
روضه حاج عباس طهماسب پور
479 دنبال‌کننده
377 عکس
663 ویدیو
13 فایل
کانال تخصصی روضه همراه با متن با نوای دلنشین #حاج_عباس_طهماسب_پور هیئت محبان الزهرا سلام الله علیها #بابل 📲ارتباط با خادم کانال @youssof_62
مشاهده در ایتا
دانلود
😔هرسحر منتظر یار نباشم،چه کنم 😔من اگه اینهمه بیدار نباشم،چه کنم?? 🍁گریه بر درد فراق تو نکردن،سخت است 🍁خون جگر از غمت ای یار نباشم،چه کنم?? ♥ 🌿عده ای برسر آنند اسیرت نشوند 🌿من بر آنم که گرفتار نباشم،چه کنم?? 💠تو چه کردی که من از خواب و خوراک،افتادم 💠راستی اینهمه بیمار نباشم،چه کنم?? 🔰چهارده بار خدا عاشق تو شد،من اگر 🔰عاشق روی تو یکبار نباشم،چه کنم?? ❇️خواستم نام مرا هم بنویسید،همین ❇️سرِ بازار، خریدار نباشم چه کنم?? ♻️من اگر مثل تو هر صبح و غروبی،آقا ♻️فکر بین در و دیوار نباشم چه کنم?? 😭😭 فکر بین در و دیوار نباشم چه کنم?? 😭😭 ♨️چیز زیادی نمیخوام،فقط منو رها نکن ♨️مث غریبه ها آقا،تو صورتم نگاه نکن 🍃حسرت به دل تو این دیار، زندگی سخت شده برام 🍃چند وقتیه تو خلوتام، همش به فکر کربلام ☑️چه حالی داره ای خدا،سینه زدن تو کربلا چی شد?? باز هوایی شدی??! عجب صفایی داره ضریح خوشکل آقام ابالفضل 😭😭😭 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
من از غلامان سیاه کربلایم وقتی به تو رو میزنم، رو بر نگردان لطفی که دارد تربت تو، زر ندارد این خاک پایی را که دادی، زر نگردان 🍁امشب، شب علی اکبره 🍁شب جووناست 🍁مجلس جوونم باید جوون گرم کنه حُر پشیمانیم و با تو حرف داریم آقا به جان زینب از ما سر نگردان حیفت نمی آید ز ما، گریه نگیری؟! وضع بد ما را از این،بدتر نگردان خیلی برایم مادرت، زحمت کشیده آقا مرا شرمنده ی مادر، نگردان ⬅️یاد یه حرفی افتادم ✅وقتی جلو حُرُّ گرفت، گفت بزار برگردیم مدینه گفت مأمورم و معذور گفت پس بزار بریم گفت اجازه ندارم... مأمورم و معذور 💢هر چی گفت، حر امتناع کرد ✔️آقا فرمود:ثَکلتکُ اُمُک(مادرت به عزات بشینه) 👌حر یه نگاهی کرد، گفتم یا اباعبدالله... اگه هرکسی غیر تو، اسم مادرمو میاورد شمشیر برهنه میکردم همینجا جوابشو میدادم. چه کنم از مادرت ،جز خوبی نمیشه یاد کرد 😭😭 💠یوقتایی به خودمون فکر میکنیم،همینه تو خلوت، شده با خودت فکر کنی که اصلا من کجا، روضه ی امام حسین کجا؟؟ ❇️من با این آلودگیام، چی میشه هرشب خانم فاطمه زهرا دستمو میگیره میگه بیا پا روضه ی پسر غریبم حسین بشین و گریه کن 😭😭 خیلی برایم مادرت، زحمت کشیده آقا مرا شرمنده ی مادر، نگردان ما آمدیم اینبار، پیش تو بمیریم پس لطف کن مارا به خانه برنگردان من با فُراتت چند سالی هست،قهرم ای تشنه لب با آن، لبم را تر نگردان 🔸موج مزن، آب فرات 🔸رباب،غرق آتشه 🔸موج مزن آب فرات 🔸عموم خجالت میکشه من با فُراتت چند سالی هست،قهرم ای تشنه لب با آن، لبم را تر نگردان بر خیز که دور و بر زینب، شلوغ است در قتلگه هم روی از خواهر نگردان حداقل ای شمر ، پیش چشم زینب عریان مارا اینور و آنور نگردان 😭😭😭😭😭 🔰شب علی اکبر، شب خاصیه 🔰اومد بالا منبر گفت فردا شب میخوام روضه تموم بخونم یجورایی فکر مردمو درگیر این حرف کرد که روضه ی تموم این روضه خون چیه!! ✳️اومد بالا منبر، صحبتاشو کرد موقع روضه خوندن گفت: 🌐روضه رو به اینجا کشوند که آقا سیدالشهدا اومد بالا جنازه ی جوونش، علی اکبر... ❤️ از منبر پایین اومد ⭕️یکی اومد جلو گفت فلانی، بعد علی اکبر قاسم بود بعد علی اکبر، عبدالله بود، علی اصغر بود خوده امام حسین بود ⚫️شما گفتی روضه تموم... گفت تا جاییکه من میدونم و خوندم، امام حسین کنار جنازه علی اکبرش جون داده 😭😭😭😭😭😭😭 🔻فلذا اون لحظه ای که اومد کنار بدن علی اکبر، گفت تو کاری با من کردی که به غروبم نمیکشه 😭😭😭😭 سَرا رو آوردن تو بزم شراب 💯میخوام دلا آماده بشه، بعد شعر بخونم گفت دونه دونه سرهارو برام معرفی کن. این سر، سر قاسمه این سر، سر عبدالله این سر ، سر علی اصغر شیرخواره ی حسینه این سر، سر علمدار حسین، ابالفضله این سر، سر شهزاده علی اکبره ♻️تا رسید به سر علی اکبر، گفت بهم بگید اول بابارو کشتید یا پسرو؟؟ گفت مگه فرقیم داره براشما؟؟ هردوتا، سرشون جلو چشته 😭😭 گفت نه... اگه اول پسرو کشتید دیگه نیاز نبود بابارو بکشید 😭😭😭 💹به خودش آمد و فهمید که چشمش، تر بود دو قدم مانده به بالای سر اکبر بود 💹تازه فهمید چه روزی به سرش آمده است یا که بهتر، چه به روز پسرش آمده است 💹پسر دست گلش را چو گل پرپر دید هر طرف را که نظر کرد، علی اکبر دید بابا ابراهیم پیغمبر.. بچشو مرتب کرد دستاشو حنا زد موهاشو حنا زد ◀️قشنگ مرتب آورد تو قتلگاه بفرمان الهی قربونی کنه پسرشو در راه خدا ⚛چاقو رو تیز کرد زد به حلقوم اسماعیل هر کاری کرد نبرید ✴️دوباره تیز کرد گفت الان اونجوری میخواستم شده هر کاری کرد، نتونست ببره گردن اسماعیلو ✳️ندا اومد یا ابراهیم قبول کردیم از شما دیگه نمیخوای ادامه بدی ‼️برگشتن پدر و پسر به خونه خانوم هاجر، مادر اسماعیل .. این چاقو که به پوست میخوره، پوستو کبود میکنه این کبودی رو که دید، گفت چه اتفاقی افتاده؟ 🔆قضیه رو ابراهیم پیغمبر توضیح داده گفت: هاجر... به فرمان الهی میخواستم پسرمو قربونی کنم که ندا اومد بسه این چاقو رو هر کاری کردم، نشد بِبُرم ⚠️جای چاقو موند رو گلوی اسماعیل ❗️روایت نوشته هاجر سه روز مریض شد. مریضیه بدی گرفت. بعد 3 روزم جون داده یه کبودی دید، طاقت نیاورد جون داده 🛑اما بدن ارباً اربا افتاده یجوری شد میخواست علی اکبرو صدا کنه، همه دشت شده بود علی اکبر 😭😭 ❤️میگفت پسرم جگر گوشم جگر بابا چه بلایی سرت آوردن؟؟؟ 😭😭😭 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
🔸آقا بیا که غربت شیعه ز حد گذشت 🔸این سال ها بدون حضور تو بد گذشت 🔹هر روزمون بدون حضورت یک قرن بود 🔹از این فراق تلخ، مگر میشود گذشت?? 😭😭😭 🔵دیر اومدم بازم شب جمعه سر قرار 🔵تو نیستی و اشک میباره بی اختیار 🔵عمرم، تموم دارو ندارم فدای یار 🔵فردا میای و دیگه تموم میشه انتظار 🔴اینجا غریبه نیست، محبان مادریم 🔴یکبار دیگه جمع شدیم محضر شما 🔴سوزونده سینه هامونو، غم های فاطمه 🔴مثل دل امام حسن، بین کوچه ها -مادر… 😭😭😭 ☑️سنگینه دستت… نزن ☑️ببند چشاتو، حسن ☑️نزدیک خونه بیا ☑️میرسه الان، بابا ✔️بلند شد از رو زمین ✔️میلرزم از ترس،ببین ♨️شب اول برای روضه رفتم اذن از مادر گرفتم ♨️با غم و مهر حسین، دستور تا آخر گرفتم ♨️چون که رخصت داد مادر ♨️سبقت از عود و گلاب و نافه و عنبر گرفتم 🔥آمدم در روضه با احساس حس پنجگانه 🔥 صادقانه بیکرانه شاعرانه عاقلانهش عاشقانه ☄پس برای روضه های سخت، آنطوری که دیدن جایگاه ویژه ای دارد ☄برای روضه ی مادر، شنیدن جایگاه ویژه ای دارد 🍁برای روضه ی غیرت، ولیکن چشم و گوشم را گرفتم 🔘تا نفهمم درد یعنی چه… 🔘هم چشامو گرفتم، هم گوشامو گرفتم 🔘تا نفهمم روضه ی آقامو ⚪️گرفتم گوش را تا نشنوم طعم صدای خوردن سیلی به روی زن، کنار مرد یعنی چه?? 🔶برای روضه ی غیرت، برای خاطر مولا برای درک آقایم 🔶فقط با حس بوییدن به متن روضه می آیم 🔷همینکه بو کشیدم، آمد از شش سمت، بوی یاس 🔷ولی در عطر این گل، طعم پر رنگ کبودی نیز شد احساس 🍃به جز بوی کبود یاس، بوی عود هم آمد 🍃مشامم سوخت زیرا بر مشامم بوی داغ دود هم آمد 🍁چنان که حرف تیز میخ را در اصل، گوش چوب میفهمد 🍁کسی که خورده سیلی، بوی خون را خوب میفهمد 🌾چه بوی گرم خونی میرسد از راه در اینجا 🌾و من از بوی خاک و بوی غم فهمیدم آمد اشک های شاه در اینجا ☘کنار در، مشامم پر شده دیگر ☘می آید بوی یاس و بوی دود و بوی خاک و بوی خاکستر 💔و در پایان روضه، آه بوی تند سیبی ناگهان آمد 💔گمانم که حسین بن علی از خانه به سمت مادرش، سینه زنان آمد ❇️میان روضه ی مادر،رسیده بر مشامم بوی خاک کربلا آخر ❇️که هر جا سر گذارم، میگذارم سر به سجده روی خاک کربلا آخر ☑️ما گِلِمون از کربلاست ☑️هرجا باشیم سر از کربلا در میاریم 😭😭 ✅حواس پنجگانه پرت شد از مادر و آمد سوی گودال ✅رسیده خواهری با پنج حس کامل خود اسب خونین را به استقبال و زینب میرود از حال با اندوه مالامال 🔆حواس اهل خیمه کاملاً از کار افتادن 🔆پس از این اهل خیمه روی خار و سنگ ها بسیار افتادن 💠در اینجا تا صدای اسب ها آمد 😭برای خیمه واضح شد که پیکر بر نمیگردد 😭فقط حس ششم میگفت دیگر بر نمیگردد 😭فقط حس ششم میگفت با زینب، برادر بر نمیگردد 😭😭😭 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
🍀🍀 🔹کعبه ی دلها بُوَد کرببلای حسین 🔹مرغ دلم پر زند پر به هوای حسین ♥️ ♥️ 🔸گَر به عزاخانه اش میروی آهسته رو 🔸بال ملائک بُوَد فرش عزای حسین ♥️ ♥️ از دستت میره امشب، اگه صداتو خرج نکنی ها.. پیرو جوون، زن و مرد، هر کی صدامو میشنوه. اصل روضه امشبه، ده شب مقدمه بود برای گریه ی امشبت 😭😭 ♥️ ♥️ ❇️خنده کنان می رود روز جزا در بهشت ❇️هرکه به دنیا کند گریه برای حسین ♥️ ♥️ 🔰کلیم اگر دعا کند بی تو دعا نمیشود 🔰مسیح اگر دوا کند بی تو دوا نمیشود ⬅️دور حرم دویده ام،صفا و مروه دیده ام ⬅️هیچ کجا برای من، کرببلا نمیشود ☑️حرف دلتو بزنم 😭 🌺هیچ کسی برای من امام رضا نمیشود فلذا اون عالم جلیل القدر فرمود: ✔️کعبه، خونه ی گِل خداست ✔️کربلا خونه ی دل خداست ☑️اونی که کربلا رفته بهتر میدونه.. 🍀 ✍️ التماس دعای فرج🤲🏻 🔻 🔺 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
🍀🍀 کوبیده ام کلون دری را زکودکی من دوست داشتم سفری را ز کودکی وقتی که خوب در به در مشهدش شدم از من گرفت دربه دری را ز کودکی بالا سرم که گنبد زردش طلوع کرد در سایه اش کشاند سری را ز کودکی خیلی قرار بود بیفتم به قعر چاه او دفع کرد هر خطری را زکودکی خیلی قرار بود بیفتم به قعر چاه او دفع کرد هر خطری را ز کودکی آمد مرا بدست رضا داد تا ابد داده پدر به من پدری را ز کودکی از ابتدا رفیق شدم با رضا فقط وا شد زبان من به رضا یا رضا فقط ♥️ هر نوکری برای رضا کار میکند  ماهیتاً برای خدا کار میکند ما دخل و خرجمان ز غریبه نمیرسد از دست توست هرچه گدا کار میکند آن کودک فلج که به دستت شفا گرفت حالا جوان شده سرِ پا کار میکند هر زائری رسید به من هم افاضه شد این خاک پا، شبیه طلا کار میکند فهمیدم از پری که به خُدّام داده است طاووس هم برای شما کار میکند ♥️ طوری که انقطاع ز مردم سعادت است وابستگی به قبله هفتم سعادت است دانه بهانه ایست مرا زائرم کنی پس پر زدن به نیت گندم سعادت است در ازدحام دور ضریح تو خوشترم قطره شدن میان تلاطم سعادت است صحن عتیق برد مرا صحن آینه از مشهد امدن طرف قم سعادت است یک یا حسین از من و یک یا حسین، تو یک یا حسین از من و یک یا حسین، تو بین گدا و شاه تفاهم سعادت است داده به سفره ام چه صفایی چه عزتی یک دانه ی برنج ز بشقاب حضرتی ♥️ وقتی رسید فیض شما دم به دم به ما آمد لباس مشکی خُدّام هم به ما یک گوشه چشم کردی و قومی اسیر شد خیلی زیاد ساخت همین لطف کم به ما بعد از نماز صبح به هرصحن سر زدیم پاداش داد فاطمه با هر قدم به ما بازین چه شورش است که در مشهدالرضاست بازین چه شورش است که در مشهدالرضاست بیتی جدید داد، خود محتشم به ما شش گوشه جلوه کرده دراین چهار گوش تو داده همیشه بوی حسین این حرم به ما یک عمر دست رد به همه طعنه ها زدی با دست خود سیاهی هر روضه را زدی فک کنم گفتم... 👌اونایی که روزیه کربلاشونو میخوان... روزیه محرمو میخوان‌. 👌اشک محرم و حال محرم و از امام رضا میگیرن.. ☑️گفت خود امام رضا سیاهی میزد برا جد غریبش حسین. مشغول کارکردن... 🔘ابابصیر میگه یوقت دیدم آقام امام رضا یه گوشه ای نشست.شونه های مبارکش تکون میخوره.. ☑️مثل ابر آسمون داره گریه میکنه. ✔️گفتم الهی دورت بگردم. ✔️چه اتفاقی افتاده؟ ✔️چرا گریه میکنی؟ ☑️فرمود همینجوری که داشتم سیاهی میزدم ، صدای مادرمو شنیدم. بُنیَّ قتلوک و من الماء مَنَعوک… ♥️ یک عمر دست رد به همه طعنه ها زدی با دست خود سیاهی هر روضه را زدی ای بیقرار روضه کمی هم سخن بگو از میهمان تشنه ی دور از وطن بگو شرح مُرمِّل بِدِما را نمیدهی؟ از اسب های رفته بروی بدن بگو حالا که وقت گفتنش از حال میروی انگشت را نگو ز عقیق یمن بگو ♥️ اصلا بگو لباس تنش را که برده است؟ از دزدهای کوفه و از پیرهن بگو 😭😭😭 از نعره ها و عربده های هزار مست از ماجرای سوختن چند زن بگو 😭😭😭 آقا بگو که عرش خدا بی قرار بود دور عقیله لشکری از نیزه دار بود 🍀🍀🍀 🔻 🔺 🆔http://eitaa.com/rozehajabbas
🍀🍀 کوبیده ام کلون دری را زکودکی من دوست داشتم سفری را ز کودکی وقتی که خوب در به در مشهدش شدم از من گرفت دربه دری را ز کودکی بالا سرم که گنبد زردش طلوع کرد در سایه اش کشاند سری را ز کودکی خیلی قرار بود بیفتم به قعر چاه او دفع کرد هر خطری را زکودکی خیلی قرار بود بیفتم به قعر چاه او دفع کرد هر خطری را ز کودکی آمد مرا بدست رضا داد تا ابد داده پدر به من پدری را ز کودکی از ابتدا رفیق شدم با رضا فقط وا شد زبان من به رضا یا رضا فقط ♥️ هر نوکری برای رضا کار میکند  ماهیتاً برای خدا کار میکند ما دخل و خرجمان ز غریبه نمیرسد از دست توست هرچه گدا کار میکند آن کودک فلج که به دستت شفا گرفت حالا جوان شده سرِ پا کار میکند هر زائری رسید به من هم افاضه شد این خاک پا، شبیه طلا کار میکند فهمیدم از پری که به خُدّام داده است طاووس هم برای شما کار میکند ♥️ طوری که انقطاع ز مردم سعادت است وابستگی به قبله هفتم سعادت است دانه بهانه ایست مرا زائرم کنی پس پر زدن به نیت گندم سعادت است در ازدحام دور ضریح تو خوشترم قطره شدن میان تلاطم سعادت است صحن عتیق برد مرا صحن آینه از مشهد امدن طرف قم سعادت است یک یا حسین از من و یک یا حسین، تو یک یا حسین از من و یک یا حسین، تو بین گدا و شاه تفاهم سعادت است داده به سفره ام چه صفایی چه عزتی یک دانه ی برنج ز بشقاب حضرتی ♥️ وقتی رسید فیض شما دم به دم به ما آمد لباس مشکی خُدّام هم به ما یک گوشه چشم کردی و قومی اسیر شد خیلی زیاد ساخت همین لطف کم به ما بعد از نماز صبح به هرصحن سر زدیم پاداش داد فاطمه با هر قدم به ما بازین چه شورش است که در مشهدالرضاست بازین چه شورش است که در مشهدالرضاست بیتی جدید داد، خود محتشم به ما شش گوشه جلوه کرده دراین چهار گوش تو داده همیشه بوی حسین این حرم به ما یک عمر دست رد به همه طعنه ها زدی با دست خود سیاهی هر روضه را زدی فک کنم گفتم... 👌اونایی که روزیه کربلاشونو میخوان... روزیه محرمو میخوان‌. 👌اشک محرم و حال محرم و از امام رضا میگیرن.. ☑️گفت خود امام رضا سیاهی میزد برا جد غریبش حسین. مشغول کارکردن... 🔘ابابصیر میگه یوقت دیدم آقام امام رضا یه گوشه ای نشست.شونه های مبارکش تکون میخوره.. ☑️مثل ابر آسمون داره گریه میکنه. ✔️گفتم الهی دورت بگردم. ✔️چه اتفاقی افتاده؟ ✔️چرا گریه میکنی؟ ☑️فرمود همینجوری که داشتم سیاهی میزدم ، صدای مادرمو شنیدم. بُنیَّ قتلوک و من الماء مَنَعوک… ♥️ یک عمر دست رد به همه طعنه ها زدی با دست خود سیاهی هر روضه را زدی ای بیقرار روضه کمی هم سخن بگو از میهمان تشنه ی دور از وطن بگو شرح مُرمِّل بِدِما را نمیدهی؟ از اسب های رفته بروی بدن بگو حالا که وقت گفتنش از حال میروی انگشت را نگو ز عقیق یمن بگو ♥️ اصلا بگو لباس تنش را که برده است؟ از دزدهای کوفه و از پیرهن بگو 😭😭😭 از نعره ها و عربده های هزار مست از ماجرای سوختن چند زن بگو 😭😭😭 آقا بگو که عرش خدا بی قرار بود دور عقیله لشکری از نیزه دار بود 🍀🍀🍀 🔻 🔺 🆔http://eitaa.com/rozehajabbas
🔹یابن الحسن،مرا تو آرام جان 🔹دیگر بیا،که میدهم بی تو جان 🔹در هر کجا، ز تو گرفتم نشان 🔹ترانه ی آسمان، بگو کجایی 🔸عمرم گذشت به دیدن روی تو 🔸به حسرت کوی تو،بگو کجایی ♻️ای جانا، وصالت آرزویم ♻️مأیوسم، نکن مرا نرنجان ♻️جاماندم، به پشت ابر غیبت ♻️از هجرت، دگر مرا نسوزان 🔰دل بردی و دل سِتاندی از من 🔰اما حیف،که من تو را ندیدم 🔰تقدیرم، نما که من ببینم 🔰روزی که، به خیمه ات رسیدم 🔹آغوش تو،پناهِ طوفان من 🔹با یاد تو،گرفته جانْ، جانِ من 🔹جانا ببین،که غرق حیرانیم 🔹همیشه بارانیم، بیا نگارم 🔸ای آخرین بهار این آسمان 🔸ببین که هستم خزان 🔸بیا نگارم ♻️سوی من، نظر نما که هستم ♻️محتاجِ نگاه مهربانت گفت توو کوفه دعوا شده بود قصاب با یه مرد غریبه… امیرالمومنین از راه رسید که سواشون کنه گفت تو کی هستی؟ اصلا مربوط به شما نمیشه دخالت میکنی دستشو بلند کرد زد تو گوش امیرالمومنین مولا سرشو پایین انداخت رفت یکی از راه رسید پرسید میدونی کیو زدی؟؟ گفت نه..؟ گفت این امیرالمومنین، علی ابن ابیطالب بود تا فهمید چه خبطی رو مرتکب شده، تبر برداشت دست خودشو قطع کرد گفت دستی که رو مولا بلند میشه باید قطع بشه 😭😭😭 چقد من و تو با گناهامون، سیلی تو گوش امام زمان زمان زدیم ای آقا… 😭😭 ♻️سوی من، نظر نما که هستم ♻️محتاجِ نگاه مهربانت ♻️دل تنگت، که میشوم حبیبم ♻️می آیم به صحن جمکرانت 🔰گم گشتم،به ظلمت بیابان 🔰با نورت،ز کور ره، رهانم 🔰یادم کن به خلوت قنوتت 🔰دریابم، امام مهربانم 🟠دریابم، امام مهربانم 🟠 دریابم، امام مهربانم 🟠دریابم، امام مهربانم فرمود به اون عالم که به مردم بگید خدارو قسم بدین به عمه جانم زینب، فرج منو برسونه در آن غروب، غروب سرخ زمان اشک خدا،به آسمان شد عیان دیدم تو را نمانده بودت به تن نه پیرهن نه کفن امان از این غم انگشترت به دست آن ساربان کشیدم از دلْ فغان امان از این غم 💔… رفتی و شدم چه بی سامان بنیادم گسسته شد از هم میسوزم از این مصیبت که جسمت شد، به دِرهمی دَرهم 😭😭😭 اوج روضه ی کربلا اینجا بوده بعد همه ی جنایتایی که کردن،اصلا مسیر به گودال میتونست نشه؟؟ گفت باید داغشون تازه بشه… با دست بسته، خانوم زینب وارد گودال کرد دستای خانوم زینبُ بستن دستای خانوم رقیه رو بستن دستای خانوم ربابُ بستن دستای آقا زین العابدین رو بستن از گودال دارن عبور میدن ☑️آقا زین العابدین داره خیره خیره جایی رو نگاه میکنه ☑️الانه که جان از بدنش، مفارقت کنه خانوم زینب کبری، دست رو شونه آقا زین العابدین گذاشت… فرمود: برادرزاده داری چیکار میکنی با خودت؟؟ تو امام مایی تو حجت خدا روی زمینی گفت عمه جان، مگه این بدن، بدن امام نبوده؟؟ 😭😭😭 ببین چه بلایی سرش آوردن… 😭😭😭 ☘خبری نیس، از تو و کفنت ☘یوسف من، کجاست پیرهنت؟؟ ☘تا خود حشر بر سنان لعنت ☘که فرو کرد نیزه در دهنت 😭😭 ☑️بعد اینکه کاراشونو انجام دادن، یه عده پیرمرد اومدن تو گودال، نگاه کردن… . عمر سعد شاهد باش ما هم سهم داشتیم تو کشتن حسین 🌿پیرمردان ناتوان حتی 🌿با عصا میزدن بر بدنش 😭😭😭😭😭😭 🆔http://eitaa.com/rozehajabbas