eitaa logo
روضه حاج عباس طهماسب پور
425 دنبال‌کننده
315 عکس
531 ویدیو
11 فایل
کانال تخصصی روضه همراه با متن با نوای دلنشین #حاج_عباس_طهماسب_پور هیئت محبان الزهرا سلام الله علیها #بابل ارتباط با خادم کانال @youssof_62
مشاهده در ایتا
دانلود
👌نوکرای (امام)حسین... یکی دو روز روزه میگیرین 👌روزم بلند, طولانی،،، تشنگی بهت غلبه میکنه 🔰وقتی عطش بهت غلبه میکنه، از بچگی یاد گرفتیم فقط میگیم 😭😭 دم افطار که میشه، اول کاری که میکنی، رفع عطش میکنی 🔰اول کاریم که نوکر حسین، اول ذکری که از لبش جاری میشه میگه ✔️دم افطار که آب مینوشی میگی ✔️اما در طول روز، تشنه ای نمیتونی آب بنوشی فقط بگو 😭😭 🔻اما تو این عالم حرف از عطش میاد فقط میگیم یا 😭😭 🔺تنها شهیدی بود تو کربلا که تشنه بود ولی نمیتونست بگه 😭😭 💥مث ماهی که از آب افتاده بیرون، تلذّی میکرد ⬅️از یه طرف، رباب شرمندش شد 🤲خدا هیچ مادریو شرمنده ی طفلش نکنه ⬅️از یه طرف،شرمندگیه ابالفضل ⬅️سقای حرم بوده، پشت و پناه اهل خیام بوده 🔸باران خون گرفته و دل آسمان گرفت 🔸داغ غم تو از همه، تاب و توان گرفت 🔸وقتی شنید حرمله،نام تو هم علیست 🔸از جا پرید و قبضه ی تیر و کمان گرفت 🔸عرش خدا به لرزه در آمد که بیگناه 🔸تیری، سپیدیه گلویت را نشان گرفت 🔹تیری که استخوان گلوی تورا شکست 🔹از آن گذشت و جا به دل باغبان گرفت 🔹آنجا که آب،قیمت جان داشت،،، حرمله 🔹در خون به جای شیر، تو را از زبان گرفت 👌هر مادری برا بچش آرزو داره 👌هرمادری آرزو داره بچشو بزرگ کنه 👌هر مادری دوست داره دامادیه بچشو ببینه 😢آرزوی رباب،چیه؟؟ ⚪️بودم امید، مثل ابالفضل ببینمت ⚪️صد حیف باغ آرزویم را خزان گرفت ⚪️از چشم نیمه باز تو صد باره سوختم ⚪️خندیدنت ز مادر دلخسته جان گرفت 😔دیدی فاتحه میخونن، دست رو قبر میزارن اگه گرفتی، بیکار نباش ⬇️⬇️ ☑️سر نیزه ها، به فاتحه خوانیت آمدند ❇️یه اشاره ای بکنم ها؟؟ دقیق نمیدونستن، همه ی قبیله ها سر گرفتن برن جایزه بگیرن ❇️قبیله ی بیل دارا، دقیق نمیدونست کجای پشت خیمه علی اصغرو دفن کردن، با نیزه اومدن زمینو زیر و رو کردن، تا یکی از نیزه ها به بدن بخوره ❇️یکی از نیزه ها به بدن علی اصغر خورد 🔘سر نیزه ها، به فاتحه خوانیت آمدند 🔘وقتی که قبر پیکر تو، در میان گرفت 🔘گهواره ات کجاست؟ رقیه تکان دهد 🔘باید سراغ این یکی از ساربان گرفت 🟥یکی قبل تیرخوردنش،لالایی میخوند 🟥یکی موقعی که دفنش کرد،لالایی میخوند رباب 🟥یکیم اون موقعی که سر بالا نیزه بوده سر کوچولوی علی اصغر کجا ➖سر ابالفضل کجا ➖نیزه همون نیزه هست ✳️نیزه دارا، عرق میخوردن و مست میکردن نیزه هارو بهم میزدن ❇️گاهی وقتا سر از رو نیزه میفتاد، زیر قدم های این نانجیبا 😭 😔پیر همه بود اگرچه یک کودک بود 😔صبرش به غریبیه پدر اندک بود 😔میکرد به نی اشاره و میگفت رباب 😔ایکاش سر نیزه کمی کوچک بود 😭😭😭 علی لای لای علی لای لای علی لای لای علی لای لای ♨️بابا بیخود نبود تا به امام سجاد گفتن آقاجان مختار قیام کرد، اولین چیزی که 🔅پرسید، فرمود از حرمله چه خبر؟؟ ♻️گفت خیلیا تو کربلا جنایت کردن، چرا فقط میگید حرمله؟؟ 💯فرمود داغی که حرمله به دل ما گذاشت، احدی نذاشت 💠یکی از جاهایی که به حرمله گفتن، بگو چه کارایی کردی گفت اگه بگم در امانم؟ 🔆مختار گفت بگی نگی خونتو ریختم 💢گفت حالا که قراره بمیرم، خون به دل شما بکنم ✴️یکی از جاهایی که دلم سوخت برا حسین، اینجا بوده ✴️مادرا، وقتی میخوان نوزادشونو دست شوهرشون بدن، مخصوصاً پیش رفیقاش میخواد بره یجوری خوشکل قنداقش میکنن که شوهره خجالت نکشه بچه که قنداق میشه، دست و پاش بسته هست،،، تکون نمیخوره ◀️تیرُ رها کرد، به حلقوم علی اصغر خورده ◀️ابی عبدالله یه وقتی دستاش گرم شده، قنداقه رو گرفت اول کاری که کرد، خنجر در آورد ◀️میگه من فکر کردم این سر یه مقدار به پوست بند بوده، خواست این پوستو جدا کنه سر جدا بشه [تو فکر خودش این بوده] ⬅️گفت خوب که نگاه کردم اول کاری که کرد، بند قنداقو پاره کرد تا بند قنداق پاره شده، مث مرغی که سر میبرن این طفل شیرخواره بال بال میزد 😭 🟣شعله بر دل ماسوا مزن علی 🟣روی دست من،دست و پا مزن علی 🆔http://eitaa.com/rozehajabbas