TAFA.HHOS (8)-2-____ ______ ____[Track 2].mp3
11.05M
💠 #روضه
ای دل سرگشته ام، خاکسترت
❣#حضرت_سیدالشهدا
❣#اهل_بیت_امام_حسین
🎙#حاج_عباس_طهماسب_پور
🆔http://eitaa.com/rozehajabbas
♨️#آرشیو_محرم
😔ای دل سرگشته ام، خاکسترت
😔کشت زینب را وداع آخرت
☑️زینب داره میاد...
حضرت ابالفضل باهاش
امام حسین باهاشه
حضرت علی اکبر باهاشه
☑️عمه دیگه...
بعضی وقتا محک میزنه
✔️علی اکبر؟!,,,
جونم عمه
✔️عباس؟!,,,
جونم خواهر
✔️حسین؟!,,,
🔘همه دور زینبن،،، کسی جرأت نمیکنه نگاه چپ به محمل زینب بکنه
ای روزگار...
قافله سالار من...
🟠افتاده اند بین خاک و خول، تمام لشکرت
🟠اذن فرمایی گر در این زمین، میشوم تنهای تنها یاورت
🔵تک سوار من ، به جای پیرهن 🔵کاش جان میخواستی از خواهرت
☑️پیراهن خانم فاطمه...
☑️پیراهنی که خانم فاطمه زهرا با دست خودش دوخته برا این روز
داد دست حسین، بو میکردن خواهر و برادر یاد مادر می افتادند
😭نمیدونم بوی در میداد،،،
😭بوی سوختگی میداد
😭بوی غلاف میداد
☑️ارباب دوعالم، خنجر در آورده پیراهنو پاره کرده
☑️یه نگاه غریبونه ای کرد گفت ❌داداش، یادگار مادرمه چرا پاره ش میکنی؟؟
گفت خواهر این کوفیا، بی حیاتر از این حرفا هستن
رحم ندارن،،، حیا ندارن
◀️نمیخوام بدنمو برهنه کنن
فهمیدی دیگه...هااا؟؟!
◀️آروم آروم اومد تو گودال،،، نیزه شکسته هارو کنار زد
شمشیرشکسته هارو کنار داده
دید یه بدن بی سر افتاده
حالا که داداشم سر نداره، از لباسی که یادگار مادرمه میفهمم داداشمه...
#همه_چیو_بردن
😭#عریان_بدن...حسین
😭#ای_بی_کفن... حسین
😭#خونین_دهن... حسین
🔰صبر کن تا از گلوی خشک تو
🔰 بوسه ها گیرم بجای مادرت
🔻سنگ ها خون رنگ، از پیشانیت
🔺تیغ ها در انتظار حنجرت
🔹ساربان چشم طمع دارد به تو
🔹جان من با خود مبر انگشترت
😭😭😭
☑️بزرگی میگفت وقتی رسیدن کربلا ابی عبدالله به همه ی اوناییکه کمک کردن پول داده، مزد داده گفت برید به کارتون برسید
☑️ساربان هم یکی از اینا بود
☑️تا از پولو از دست آقا گرفت، انگشترو که تو دست آقا دید همونجا کمین نشست تا روزیکه سر از بدن سیدالشهدا جدا کردن
🟪نیزه داران، دست در دست همند
🟪صف کشیدند در تمنای سرت
💢میکِشی پا بر سرم ای همسفر
💢از همه لب تشنه تر، آهسته تر
🔆مانده ای تنها و بی پشت و پناه
🔆میکِشم از غربتت از سینه، آه
♻️ای عزیز آل طاها، کم نکن
♻️سایه ات را از سر این خیمه گاه
〽️کیست مثل من، عنان گیری کند؟؟
〽️مرکب مرگ تو را با اشک و آه
✳️اشک و آه و التماس خواهرت
✳️ذوالجناح ،،، رفتنت را بسته راه
☑️نگاه کرد دید دخترش سکینه نشسته پایین پای اسب
هی داره اشک میریزه
☑️یادم نمیره اون روزی که خبر یتیمی دختر مسلمُ شنیدی، دخترشو بغل کردی دست نوازش رو سرش کشیدی
بابا...
💔با وداعی که از حرم کردی
💔شد به من ثابت، بر نمیگردی
😭😭
☑️میخوام برا آخرین بارم که شده، دست نوازش رو سر دخترت بکشی
لاتحرقی قلبی...
❎خنده ی دشمن، شرارم میزند
❎یک زن تنها و این موج سپاه
💠شانه ی تیغ است در چنگ غروب
💠آفتاب من مرو در قتلگاه
🟢میروی تا زیر سُم اسب ها
🟢مینمایم بر تو با حسرت نگاه
◼️میروی برگشتن تو با خداست
◼️وعده ما بین خون در نور ماه
☑️گفت زینبم، میرم میدون هر بار که اومدم نزدیک خیمه،،، صدای تکبیرمو بلند میکنم بدونید هنوز زنده ام
☑️بار اول رفت، جنگ نمایانی کرد برگشت نزدیک خیمه صداشو بلند کرد
#الله_اکبررررررر
🟩همه گفتن خدایا شکرت هنوز سایه ی بابا رو سرمونه
☑️خانم زینب همه رو تو یه خیمه جمع کرد
رقیه،،، سکینه
هرکی یه گوشه ای کز کرده
زانوی غم بغل گرفته
☑️رفت دوباره نزدیک خیمه، برگشت
#الله_اکبررررر
بازم بچه ها خوشحال شدن
☑️فقط امام حسین مونده بود
🔘امام سجاد که بیمار بود
خانوم رقیه گفت خدایا شکرت هنوز سایه ی بابا رو سرم هست
☑️هرچی صبر کردن تا صدای بابارو مجددا بشنون، دیگه صدایی نیومد تا اون لحظه ای که صدای شیهه ی ذوالجناح به گوششون رسیده
چی شده؟؟
▫️همه از خیمه ها بیرون دویدن
▫️ولی سالار زینب را ندیدن...
😭😭😭
یالش، غرق خونِ
زینش واژگونه
⬅️یکی گفت ذوالجناح، آقام چی شده؟؟
⬅️یکی گفت ذوالجناح، صاحبم چی شده؟؟
⬅️دختر امام حسین، دل همرو آتیش زده اومد جلو...
☑️ذوالجناح با این حال و روزیکه تو داری، میدونم بابامو کشتن
یه سوال ازت دارم...
☑️بابام که میرفت میدون، لب تشنه بود
آیا بهش آب دادن یا نه؟؟
یکی نبود بگه سکینه...
بابات تا لحظه ی آخر میگفت خدا جیگرم داره میسوزه
❤️#حسیـــــــــــــــن
#کانال_تخصصی_روضه
#حاج_عباس_طهماسب_پور
🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
هدایت شده از روضه حاج عباس طهماسب پور
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
😍#میرسه_بوی_حرم…
به استحضار زائران حضرت اباعبدالله میرسانیم جلسه توجیهی و هماهنگی سفر کربلا فردا در حسینیه المهدی( محل برگزاری هیئت معظم محبان الزهرا)، برگزار میگردد
🕗گروه های1،2،3 رأس ساعت 20
🕜گروه های 4،5،6،7 رأس ساعت
18:30
حضور همه عزیزان در این جلسه الزامی میباشد
#واحد_فرهنگی
#هیئت_معظم_محبان_الزهرا
#شهرستان_بابل
هدایت شده از روضه حاج عباس طهماسب پور
⬅️چهل حدیث زیبا درباره عزاداری برای اهل بیت(علیهم السلام)
http://www.ahadise-shia.blogfa.com/post/54
shab 3 (1)-2-TAFAHOS - BABOL[Track 2].mp3
14.04M
💠 #روضه(بحر طویل)
دختری داشت شه دین که رقیه…
❣#حضرت_رقیه_سادات
🎙#حاج_عباس_طهماسب_پور
🆔http://eitaa.com/rozehajabbas
♨️#آرشیو_محرم
دختری داشت شه دین، که رقیه بُدیَش نام
ز بی مهری گردون، رخ بختش شده سیلی خور ایام
ز هجر پدرش روز، عیان در نظرش شام
جفا دیده و رنجیده هم از کوفه هم از شام
بسی سنگ ستم بر سر او ریخته از بام
زکعب نی وسیلی ز تنش رفته برون طاقت و آرام
ز خونین جگری دربدری بی پدری تلخ وِرا کام
به شیرین سخنی گشت شبی گرم نوا نوحه سرا گفت که ای عمّه چه شد تاج سرم، کو پدرم؟
زینبش آورد به پاسخ که ای نور دو چشمان ترم
باب عزیزت بسفر رفته، که از فرقت آن شاه مرا هوش
ز سر رفته
پس آن طفل در آن گوشه ی ویرانه غریبانه بنالید و بزارید
چو بلبل به پریشانی احوال چو سنبل پس از آن سرو سهی قامتش از پا بفتادی
سر خود بر سر خشتی بنهادی و ز رخ شاهد بختش ز وفا پرده گشودی و ورا خواب ربودی
غم بیداریش از دل بزدودی و بدیدی که در آن واقعه خوش سایه ی اقبال به سر دارد و در برج شرف، زهره صفت
جای به دامان قمر دارد و مأوای در آغوش پدر دارد و بنمود بَیان درد دل خویش و برآورد زدل شور و نوا را
بابا...
حالا تو عالم رویا باباشو دیده
خواب دیده بغل باباش نشسته
گفت که ای جان پدر، جای تو خالی...
چه عجب یاد نمودی ز اسیران
چه عجب آمدی امشب، تو بسر وقت یتیمان
پی دلجویی ویرانه نشینان
زگل روی تو شد کلبه احزان
به صفا رشک چمن غیرت بستان
چه دهم شرح پدر جان
که ز خونخواری و بیرحمی عُدوان
من غمدیده و نالان
بدویدم به بیابان
به سر خار مغیلان...
منم آن نور دو چشمت که ز شفقت به کنارم بنشاندی
به رُخَم آب عنایت بفشاندی
دلم از قید مشقت برهاندی
همه دم بود به دامان تو ام جای و در آغوش توام منزل
و مأوای و کشیدی زوفا دست عطا بر سر من
گاه زدی بوسه به رُخ بهر تسلای دل مضطر من
پدرجان مگر از من غمدیده چه دیدی
که یک بار دل از من ببریدی
زِ سَرم پا بکشیدی که نبودی و نه دیدی
چقدر شمر بزد بر رخ من سیلی و
بنمود زسیلی رخ من نیلی و
جز سنگ جفا کس نکشیدی ز وفا دست محبت بسرم بعد تو شد قوت من از خون جگر آب من از چشم ترم
گو چه کند عمّه خونین جگرم
یا چه کند عابد بیمار
همان بی کس تب دار
که گردیده به زنجیر گرفتار
و در این شهر غریبی نه وِرا هست طبیبی
نه دوایی نه غذایی نه به جز ناله ی شبگیر، انیسش
نه به جز حلقه ی زنجیر، جلیسش
غرض آن طفل به دامان پدر گرم نوا بود
و زدرد دل خود نوحه سرا بود
و همی کرد بیان شرح جفا و ستم فرقه ی بی شرم و حیا را
تو عالم رویا، تو خوشی بوده...
تو بغل باباش بوده
چشم بیدار فلک بین که ز شومی نتوانست ببیند که بخواب آن دُر نایاب
ببیند رخ باب و دمی از غصّه دلش شاد شود
ساعتی از درد و غم آزاد شود
آه و دو صد آه که ناگاه شد آن غمزده بیدار
و به اطراف نظر کرد که با دیده ی خونبار
به بالین، نه پدر دید و نه از واقعه ی خواب اثر دید
نه از باب سراغی و نه از غصّه فراغی و نه فرشی نه چراغی
به همان گوشه ی ویرانه،،، غریبانه مکانش
به همان آتش غم سوخته پر مرغ روانش
به فلک رفت فغانش
رخ افسوس خراشید و خروشید
که ای عمّه دگر باب من زار کجا رفت
بیامد ز سفر باز چرا رفت؟؟
چه دید از من بی دل که ز من چهره نهان کرد
مرا باز گرفتار خسان کرد
بشد زینب از آن واقعه آگاه
کشید از دل سوزان به فلک آه
بدانست که آن شاه فلک جاه،
بخواب آمده آن طفل حزین را
فلک افزوده غم و محنت آن زار غمین را
عرض از نالۀ آن بلبل بستان عزا آل پیمبر
همه گشتند مکدر
همه کردند فغان سر
یکی از فرقت اکبر
یکی از دوری اصغر
که از آن شورش بی مَر
دل افواج ملک کاست
ز ویرانه فغان تا به فلک خاست
چنان آه اسیران شرر افروخت
که در خلد برین سوخت
دل شیر خدا و جگر خیر النساء را
💢ادامه ی بحر طویل
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
گشت بیدار یزید، آن سگ مردود و بپرسید خبر
گفتنش ای بدگهر...
این آه یتیمان حسین است
نوای حرم پاک رسول ثقلین است
که چون صید به دام تو اسیرند و بچشم تو حقیرند و به اندوه قریبند و بویرانه مکینند
یکی طفل سه ساله
که نهادی بدلش داغ چو لاله
بخیال پدر افتاده
ز افغان وی این غُلغُله در بحر و بر افتاده
پس آن کافر بی شرم و حیا
از ره بیدادو جفا
خواست زنو داغ نهد بر دلشان
روشن از آن شمع کند محفلشان
رأس شه تشنه فرستاد بویرانۀ غم خانه
دوصد آه از آن گاه که آن خیل اسیران
همه بودند در افغان
گه به ناگه سر سالار شهیدان
به میان طبقی چون گل و از گل ورقی بر سرش افکنده نهادند به بالای زمین
روشن از آن عرش برین
گفت رقیه که آیا عمّه ی مضطر
من از این فرقه ی ابتر
طلب نان ننمودم
به خدا جز به تمنّای پدر لب نگشودم
از غمش زینب غمدیده برآشفت و چنین گفت که منظور تو این است و مراد تو همین است
چو آن غمزده از روی طبق پرده انداخت، به مقصود دل خود نظر انداخت
درخشنده رخی همچو قمر دید
به خون غرقه سر پاک پدر دید
به حسرت سوی او نیک نظر کرد و چو مُصحف به سر دست برآورد و ببوسید و ببوئید
بگفت از چه به خون روی تو گلگون شده و موی تو پرخون شده
آن گه لب خود بر لب آن سر بنهادی
زغم از پا بِفِتادی و شد از زمزمه خاموش و برفت از سر او هوش
ز تن مرغ روانش سوی گلزار جنان گشت روان...
#حسیــــــــــــــــــن
بابا...
در کوفه سوالی از سرت پرسیدم
رفتی و جوابی از لبت نشنیدم
پاسخ مده دیگر که در این شام،پدر
معنای یتیم را که خودم فهمیدم
😭😭😭
خودم فهمیدم یتیمی چیه
اینجا هرکی یتیمه کتکش میزنن بابا..
😭😭😭
اینجا هرکی یتیمه، بهش ناسزا میگن بابا
اینجا هرکی یتیمه، از رو پشت بوم، سنگش میزنن
بابا...
انگاری از قبل تمرین کردن سنگ زدنو
انگاری از قبل انقده آزمایش کردن این کارو
تا پیرزن سنگُ برداشته،،، با این سنّش
چنان سنگُ به هدف زده بابا...
بابا قربون پیشونیه شکستت برم بابا...
😭😭😭😭😭😭😭😭
#کانال_تخصصی_روضه
#حاج_عباس_طهماسب_پور
🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
هدایت شده از نوای حاج عباس طهماسب پور
1403-3-24 (3).mp3
16.36M
💯#شاهکار
🗓#خرداد1403
#زمینه(جدید)
اگه یه وقت تا محرم زنده نموندم
🎤#حاج_عباس_طهماسب_پور
🔻#هیئت_معظم_محبان_الزهرا
🍃#بابل
🆔http://eitaa.com/navayehajabbas
💠﷽💠
اَلّلهُمَّـ عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرَج
#جلسههفتگی
#بدرقه_زائران_اباعبدالله_الحسین
┄┅─═◈═─┅┄
سخنران
حجت الاسلام تقی پور
با نوای:
#حاجعباسطهماسبپور
┄┅─═◈═─┅┄
🗓#پنجشنبه14تیرماه1403
🕣#ساعت20:30
مکان:
#بابل_۳راهفرهنگ_حسینیهالمهدی
.
#هیئتمحبانالزهراسلاماللهعلیها
#شهرستان_بابل
🆔http://eitaa.com/rozehajabbas
هدایت شده از نوای حاج عباس طهماسب پور
45.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#چاووشی
بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا
🎤#حاج_عباس_طهماسب_پور
❣#هیئت_معظم_محبان_الزهرا
💠#بابل
🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
Untitled ++--3-2-[Track 2].mp3
12.82M
✅#استقبال از محرم1402
💠 #زمزمه
ای جانِ مسیح را، مسیحا
🎙#حاج_عباس_طهماسب_پور
🆔http://eitaa.com/rozehajabbas