eitaa logo
روضه حاج عباس طهماسب پور
428 دنبال‌کننده
306 عکس
505 ویدیو
11 فایل
کانال تخصصی روضه همراه با متن با نوای دلنشین #حاج_عباس_طهماسب_پور هیئت محبان الزهرا سلام الله علیها #بابل ارتباط با خادم کانال @youssof_62
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀🍀 نمی رویم سراغ کسی به غیر از او که رزق ماست به پیمانه ی امام حسن آقا دل شکسته ی ما اینقدر طوافش کرد لقب گرفت به پروانه ی امام حسن قربون حرم نداشته ت برم آقا.. فقیر بوده ولی پادشاه می گردد به هرکه میرسد عیدانه ی امام حسن به نام قاسمیون مفتخر شدیم و شدیم غلام قاسم دردانه ی امام حسن عجیبه این آقا وصال شیرازی، شاعر و مداح بوده.از شُعرای به نام بوده. تو عالم رویا دید خانم حضرت زهرا رو سلام کرد.‌ بی بی جان سلامشو جواب داد،اما توجهی نکرد توجه مادرانه که توقع داشت نبود‌‌.. عرض کرد بی بی جان من نوکر حسینتم. همیشه برا حسینت روضه میخونم،،،شعر میگم. همچین نگاه غریبونه ای کرد..گفت وصال مگه حسن، پسر من نیست.؟ چرا از حسنم نمیخونی؟ فلذا فرمود: چشمی که برا حسنم گریون بشه،فردای قیامت گریان نیست. دارن کُشتی میگیرن..رسم همه جا اینه...معمولاً پدر و مادرها، بزرگترهایی که هستن.بچه های کوچیکتر و تشویق میکنن آقا امیرالمومنین میگف جانم حسین.خانم حضرت زهرا میفرمود جانم حسین. یکم گذشت...پیغمبر میگه جانم حسن‌. خانم حضرت زهرا عرض کرد‌ بابا یا رسول الله.، رسم اینجوریه بچه کوچیکو تشویق میکنن، چرا حسنُ تشویق کردی که بزرگتر از حسینِ..؟ گفت نگاه کردم دیدم تو میگی جانم حسین..باباش علی میگه جانم حسین..یه نگاه به آسمون کردم‌.دیدم بالایی ها همه میگن جانم حسین.. دیدم حسنم غریبه.. یه اشاره بکنم بعد روضه بخونم. نگید چرا اینقدر خانوم حضرت زهرا به اسم امام حسن حساسه نگید چرا فرمود چشمی که برا حسنم گریون باشه فردای قیامت خندونه.. آخه اون روز تو کوچه اینقد خجالت کشید.. 😭😭 هفت هشت سال بیشتر نداره غرورشو شکوندن 😭 آروم آروم خاک چادر مادرُ پاک کرد. خونمون از اینوره اون طرفی میری کجا نخواستم به این شدت روضه بخونم گفتم امشبو لااقل از امام حسن شروع کنیم و وارد روضه ی حضرت قاسم بشیم... خیلی عجیبه روضه ی امام حسن تو همه ی اهل بیت ...کلُّ نورُ واحِد‌‌‌... اما به امام حسن لقب کریمی دادن... لحظه ی آخر گف حسین: این قاسممه و این عبداللهمه بعد که روضه خوند لایوم کیومک یا اباعبدالله حسین تو دیگه گریه نکن همه ی عالم باید برای تو گریه کنن.. اون لحظه ای رو میبینم که سرت بالا نیزه.. قاسم ...حواست باشه.جانشین منی توکربلا.... دست خط نوشتم دادم به مادرت... حرف دله دیگه.... اگه عموجانت اجازه نداد،اون دستخط و از مادرت بگیر‌. لذا روز عاشورا چندین بار اومد‌..گفت عموجان این سینه ام داره سنگینی میکنه. هربار اومد نشد‌. اومد پشت خیمه. شمشیر برهنه میکرد میزد رو خاک.. نگاه به مدینه میکرد‌.. میگف بابا شما تو مدینه غریب بودی، پسرتم کربلا غریبه چرا نباید عمو اجازه به من بده.؟؟ شب عاشورا... حیفم میاد روضه حضرت قاسمو مفصل نخونم.. مخصوصاً برای جوونایی که تو جلسه هستن. شب عاشورا همه تو خیمه ان.. فرمود: همتون حواستون باشه‌. شمشیرها تشنه ی خون منن... نیزه ها تشنه ی خون منن باشماکاری ندارن شما میتونید برگردید‌. تو دیار خودتون. پیش اهل و عیال خودتون.. حبیب بن مظاهر بلند شد..ابوالفضل بلندشد..حرف غرایی زد.. نوکرا و ارادتمندان واقعی امام حسین حرف زدن که اگه هفتاد بار بمیریم و خاکسترمون به باد بدن،دوباره زنده بشیم بازم حاضریم پای شما جون بدیم قاسم فرزند ادبِ خودش ادبِ..شاگرد ادبِ.. یه گوشه ای آروم دستاش و بالا آورد.. آقاسیدالشهدا فرمود..چیه برادرزاده?? بهتر... چیه پسرم؟؟ عرض کرد عموجان،،،منم میتونم یه چیزی بگم؟ فرمود: بله عرض کرد عموجان،فردا منم به شهادت میرسم؟ گف: برادرزاده… قاسمم،عزیزم،نورچشمم،،،شما مرگ به کامت چه جوریه؟؟ معطل نکرد..گف احلی من العسل... از عسلم شیرین تره بابا حسین. یه حرفی عجیبی زد.. این حرفُ تو ذهنت بسپار‌ لابلای شعر میخوام روضه بخونم.. فرمود: قاسمم ،پسرم،،، ولی به بلای عظیمی دچار میشی فردا حاج آقا فرمودند.جای دیگه ای تو مقتل، حتی تو وداع علی اکبر و امام حسین..ما ندیدیم این جمله رو.. که فرمود..فَغُشیُ عَلیهُما ..امام حسین غش میکرد. وداع وداع سختی بود‌‌.. امام حسین غش میکرد..تا به هوشش می آوردنش قاسم بیهوش میشد.. قاسم بیهوش میشد تا به هوشش می آوردن،حسین بیهوش میشد‌‌.. عجیب بوده...عزیزی میگفت برای به هوش آوردن کسی، حداقل اینه که یه مقدار آب باید داشته باشی بپاشی روصورتش.. حتما زینب با اشکای چشاش حسین و قاسم و به هوش می آورده.. امشبو یتیم نوازی کنیدا... امشب هم میتونی کربلاتُ بگیری..هم مدینه ت وبگیری..بلای عظیم تو ذهنت باشه... تو که این گونه روی خاک ز هم واشده ای اینم تو ذهنتون باشه...اینقدر قاسم بن الحسن زیبابوده.. آی جوونای عالم که به زیباییتون مینازید، اینقدر خوشگل و زیبا بوده این پسر، فرمودن نقاب بکشیدروصورتش چشمش نزنن.. 😭😭😭 🍀🍀👇👇
🍀🍀 خیلی زیبا بود قاسم بن الحسن ابالفضل خودش رکاب گرفت.. صحنه رو مجسم کن.. این نوجوون ۱۳ ساله، پاهاش به رکاب نمیرسه. ابالفضل کمکش کرد سوار مرکب شد.. زره اندازه ی قاسم وجود نداشت..کفن پوشیده.سمت میدون رفت.. با این سنش… پسر امام حسنِ.. شاگرد عباسِ ازرق شامی چنتا پسر داشت.معروف بوده.همه میشناختنش.. خودش و هم بچه هاش، هرکدوم یلی بودن… نام آور که همه ی عرب میشناختنشون.. گف برا من اُفت داره برا این نوجوون برم تو میدون..فلان پسر تو برو‌‌..فلان پسر رفت.. به درک واصل شد.. دومی.سومی.چنتا پسرش و تو یه چشم به هم زدن به درک واصل کرد. هربار که اون نامردا میفتادن و شمشیر قاسم بالا می اومد..ابوالفضل دم خیمه میگف..الله اکبر این پسر شیر جملِ این قاسم منه..خون علی تو رگشه.. با نامردی و کلک..با بی وفایی و بی حیایی کشتنش.. از مرکب که افتاد پایین ..صداش و بلند کرد عمو.. بزار شعر بخونم.. تو که اینگونه روی خاک زِ هَم واشده ای وای برمن که دچار غم عظمی شده ای وای برمن که دچار غم عظما شده ای دیشب از طعم خوش مرگ و عسل میگفتی ظهر امروز در این معرکه معناشده ای قاسمم..بی زره رفتی و از هر طرفی سنگ زدن بابا رو تو مدینه تیربارون کردن..پسرُ تو کربلا سنگ بارونش کردن‌. 😭 حسییییییین 😭 حسییییییین خدانکنه یه روز برا روضه ی حسین خسته بشیم.. خدانکنه اشک چشممون برا روضه ی آقامون خشک بشه.. به خودت بگو خجالت بکش.. کوفیا، آبُ به روی حسین و بچه های حسین بستن..نکنه تو آب دیدگانتُ به رو حسین و بچه هاش ببندی.. بی زره رفتی و از هر طرفی سنگ زدن که چنین سرخ ترین لاله ی صحرا شده ای این یه بیتش خیلی حرف داره 😭😭 هر کسی از تن صدپاره ی تو سهمی برد. پسر کریمه دیگه...کریم کارش اینه..کسی و بی نصیب نزاشت تو کربلا هرکسی از تن صدپاره ی تو سهمی برد در کریمی خودت وارث بابا شده ای بگم بقیه شو دیگه‌‌ها… سُم مرکب همه جای بدنت را له کرد بی سبب نیست اگر در همه شن ها شده ای اگه یه گل پرپر بشه گلبرگ گلبرگ بشه..میشه مقطع الاعضاء... اگه دونه دونه گلبرگ ها ریز ریز بشه..میشه… فقطعوا بالسیوف ارباً اربا اگه این گلُ له کنی، اگه این گلبرگُ له کنی..میشه همون بلایی که سر قاسم آوردن. 😭 حسیییییییین 😭 حسیییییییین سُم مرکب همه جای بدنت را له کرد بی سبب نیست اگر در همه شن ها شده ای تاصدای قاسم بلند شد،ابی عبدالله خودش و رسوند‌.. دید یه بی حیایی سر قاسمُ رو زانو گرفته،،، خنجر به دست، داره سرش رو جدا میکنه.. شمشیر درآورد..دست اون بی حیارو جدا کرد.‌ داد زد..همه ی لشکریانُ صدا زد..همه اومدن.. قاسم افتاده.‌.. صحنه رو مجسم کن خودت. اسب ها که از رو بدن رد میشه.. خاصیت دوییدن اسب اینه..هر چیزی رو که به پاش گیر میکنه پرت میکنه‌.خاک یا شن یا هرچی باشه.. این گوشت ها بود که رو هوا بوده‌. روضه بخونم دیگه..ها قاسم پاهاش به رکاب نمیرسید.. اما اون لحظه ای که حسین اومد، وقت برگشت سینه ی قاسم روسینه ی حسین..پاهاش رو زمین کشیده میشد.. یهو قد کشیده این نوجوون.. 😭 آه آه آه 😭 آه آه آه خدایا این پسر آئینه ی کیست به روی خاک این گنجینه ی کیست صدای استخوان می آید اینجا صدای استخوان سینه ی کیست بار اول نبود حسین، صدای استخوان میشنید‌‌.. یه روز تو مدینه بین در و دیوار.‌‌‌‌.... 😭😭 روزی محرمِ ما امسال اینجوریه یه چندشبیِ بخوایم نخوایم مدینه ایم.‌.. یه چند شبیِ بخوایم نخوایم تو خونه ی مادریم.. بابا برای این روضه ها باید مُرد....اینی که شنیدید ده نفر به اسباشون نعل تازه زدن، اومدن رو بدن شهدای کربلا دوییدن.. به عبیدالله گفتن سرتا پای مارو باید طلا بگیری گفتن ما ده نفر به اسبامون نعل تازه زدیم. اینقده رو بدن حسین و شهدای کربلا دویدیم، بدنُ لگدکوبش کردیم.‌ اون جمله رو نمیخوام به کار ببرم... 👇👇👇👇👇
امشب به اندازه ی کافی گستاخانه روضه خوندم.. اگه حسین بدنش زیر سُم رفت، اگه ابوالفضل بدنش زیر سُم رفت، اگه علی اکبر بدنش زیر سُم رفت،،، بعد جدا شدن سرها بوده... تنها بدنی که هنوز جون تو بدنش بوده، زیر سُم مرکبها لگدکوب شده‌‌ بدن این نوجوون، قاسم بن الحسن بوده‌‌ بسمون باشه..وقتم نداریم... یا کریم بن کریم اونجوری که باید و شاید این شیش شب نتونستم گریه کنم و تصدق علینا‌ به ماصدقه بده میخوام واقعاً برای حسین گریه کن باشم هی وعده ی این سال اون سال میدیم تو محرم میگم آدم میشم از شب اول باید میمردم پاروضه ی حسین چشم به هم زدیم شیش شب گذشت‌‌،، هنوز نتونستم اونجور که باید و شاید گریه کنم.. آی حسیییین هنوز نتونستم آماده ی عاشورا بشم 😭.. در استخوان...علی الله دیگه ..این یه بیت و بخونم سینه بزنیم.. در استخوان خورده جناق تو دیده ام قاسم عزیز عمو تصویر درد و سینه و مسمار و مادرم یه سر بریم مدینه هان.. نزن ببین که مادرم جوونه جوونی قامتش کمونه علی الله دیگه نزن اون که باتو کاری نداره ببین که بار شیشه داره اونی که تو مدینه دید ناموسش و زدن، اونی که تو مدینه دید مادرش و زدن، امام بوده ،،،قدرت صبرش بالا بوده. من نمیتونم ببینم عمه هام و میزنن..من نمیتونم ببینم عمه ام تو بزم شرابه.. 😭.. 🍀 ✍️ التماس دعای فرج🤲🏻 🍀🍀 🆔http://eitaa.com/rozehajabbas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍀🍀 چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین با زبان اشک های بی صدا گفتم حسین چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین با زبان اشک های بی صدا گفتم حسین یاد تو مُهر قبولی نمازم بوده است در قنوت خویش قبل از ربّنا گفتم حسین در مناجات شب جمعه نمی دانم چه شد خواستم بر لب بَرَم نام خدا، گفتم حسین ♥️ ماند هَل مِن ناصِرَت بی پاسخ اما بارها آمد از کرب و بلا لبّیک، تا گفتم حسین نام زهرا را شنیدم هر کجا گفتم نام زینب را شنیدم هر کجا گفتم حسین کُلُّ ارضٍ کربلا من تازه می فهمم چرا در خراسان، در نجف، در سامرا گفتم حسین ♥️ عاشقی گفت آنچه می خواهد دل تنگت بگو با دلی غم بار گفتم کربلا، گفتم حسین ♥️ ♥️ ♥️ ای تشنه لب عشق زینب ای تشنه لب عشق زینب ای بی کفن صدپاره تن ای بی کفن خونین بدن ای بی کفن خونین دهن ای تشنه لب عشق زینب ♥️ ای تشنه لب... ☑️ این یعنی همه باید روضه بخونیم ای تشنه لب عشق زینب ♥️ ای تشنه لب عشق زینب ♥️ ای بی کفن خونین دهن ♥️ ای بی کفن عریان بدن ♥️ ای بی کفن صدپاره تن ♥️ همه اینارو گفتیم به اینجا برسیم.. 😭وااااای وااااای زینب 😭وااااای وااااای زینب عاشقی گفت آنچه میخواهد دل تنگت بگو بادلی غم بار گفتم کربلا، گفتم حسین 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 برای روضه نشستیم و روضه خوان آمد صدا گرفته و غمگین و ناتوان آمد نشست و گفت سلام علیک یا عطشان سلام حضرت لب تشنه، روضه خوان آمد سلام حضرت شیب الخضیب مقتل ها نوشتند،،، چه بر روزگارتان آمد نوشته اند مقاتل که ظهر روز دهم چه روضه ها که از این داغ بر زبان آمد سه سیب را سه هدف را سه تیر کافی بود سه بار حرمله، هربار با کمان آمد نوشته اند که شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش در فغان آمد نوشته اند مقاتل که عصر عاشورا بلند مرتبه خسته ای نیمه جان آمد بلندمرتبه شاها همین که افتادی بریده باد زبانم، ولی سنان آمد بلند مرتبه شاها همین که افتادی به قصد حنجرت، شمر همچنان آمد بلند مرتبه شاها همین که افتادی میان هروله زینب، دوان دوان آمد یکی به دشنه تو را زد یکی به نیزه ولی یکی به قصد تبرک عصا زنان آمد هنوز داخل گودالی و تنت برخاک رسید خولی و در دشت بوی نان آمد ♥️ ♥️ برای بردن انگشتر غنیمتی ات روضه از انگشتر خونده شد. 😭😭😭 برای بردن انگشتر غنیمتی ات همین که قائله خوابید، ساربان آمد برای بردن انگشتر غنیمتی ات همین که قائله خوابید ساربان آمد یابنَ الشَّبیب… إنَّ يَومَ الحُسَينِ أقرَحَ جُفُونَنا و أسبَلَ دُمُوعَنا پلک های ما زخمی شد برای گریه هایی که برای جد غریبم کردیم.. إن كُنتَ باكِيا لِشَيءٍ فَابكِ لِلحُسَينِ هروقت خواستید گریه کنید برا جد غریبم حسین گریه کنید.‌... یابن الشبیب… ذُبِحَ كَما يُذبَحُ الكَبشُ برای درهمی حسین یه عده کشتنت دیدن که پاره پاره شد تموم پیرهنت نشد که نیزه هارو در بیارم از تنت نگاهمه به علقمه، کجاست برادرم? ببینه دست به دست داره میگرده معجرم ☑️روضه بخونم دیگه ها 🔹تنها شدم میان جمع نامحرم 🔹نظر نما به حال ما یک دم 🔹ببین که قلب من شکسته 🔸دشمن به ضرب تازیانه ها هرشب 🔸دهد تسلی به دل زینب 🔸عدو دو دوست من رو بسته 😭😭 علمداران ما یکی یکی دارن زمین میفتن.. ☑️اینم برای همه شهدامونم.. هرکی بلده براشهدا روضه بخونه. ☑️اما علم پایین نمیفته حواست باشه.. بگو به عباس دلاور ✔️اسم عباس میاد تو هر شعری پشت بندش روضه روضه ی ناموس میشه 🟠بگو به عباس دلاور 🟠پس از تو غارت گشته معجر 🟤هرگاه عدوی کربلا ز ره آمد 🟤به هر بهانه زینبُ می زد 🟤شکسته پهلویم ز کینه 🔰حسین قرآن بخون ز نیزه جان من 🔰ببین تو قامت کمان من ♥️ ✍️ التماس دعای فرج🤲🏻 🍀🍀 🔻 🔺 🆔http://eitaa.com/rozehajabbas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥺 روحی مشتاگه.... 🫀   السّلام عَلیَ الحُسَین (ع)  وعَلی عَلِِِّیِ ابن الحُسَین (ع)   وعَلی اوْلادِ الحُسَین (ع)  و عَلی  اَصحابِ الحُسَین (ع) نزورک من بعید مولای😭🥺 .  
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍀🍀 آسمان در طلوع یک خورشید می کند روزهای خود تمدید این چه نوری ست در افق پیدا این چه نوری ست نور عشق و امید در سحر جلوه اش که می گوید نور او فاطمی ست بی تردید در میان سکوت سرد حجاز گوش دل یک صدای ناز شنید خبری آمد از فراز عرش گل بریزید فاطمه خندید پدرش دور خانه می گردد بر لبش ان یکاد یا توحید چشم در چشم کودکش دائم می نماید خدای خود تمحید تا که دستی برد به گیسویش هر چه دلداده را کُند تهدید دیدگان حدیث روشن شد تا که نور جمال او را دید جبرئیل آمد و تبرک کرد بال خود را به صورتش مالید مثل گردونه ی زمین و زمان با ملائک به دور او چرخید او که باشد امیر انس و جان سومین نسل حضرت سلطان قامت عشق کاملا خم شد ساغر و جام و باده در هم شد انبیاء صف کشیده مستانه در تحیُّر تمام عالم شد هر چه می شد ز عاشقی رو کرد جلوه ی کاملش در آن دم شد صحنه درس عشق بازی ها بین گهواره ای مجسم شد بین دریای پر طلاتم عشق چه بگویم که صبر دل کم شد دل عالم شد آب تا این که لحظه ی بوسه ای فراهم شد با شکوه صدای این لب ها طپش سینه ها منظم شد از صفای همین محبتها رشته دین به عشق محکم شد بهر تبریک این ولادت ها حضرت رب عشق ملزم شد صله بر دوستان این آقا دوری از آتش جهنم شد او که باشد امیر انس و جان سومین نسل حضرت سلطان من که هستم ز سائلان حرم اوکه باشد خدای جود و کرم نازم او را که نازدار خداست ناز اورا به جان و دل بخرم از گدایان سامرا بودن ابرویم شده چو تاح سرم قبله گاه کرامت او باشد من زپیشش شبیه رهگذرم چه بگویم ز دست معصیتم بهر پرواز بسته بال و پرم تاکه گردیدم آشنا با او شد جهانی غریبه در نظرم حاجتی دارم از خداوندش در میان دعای هر سحرم کی شود تا اجازه ای بدهد دل خود رابه صحن او ببرم یک سحر وقت صحن گردی ها کند او بی قرار و در به درم هروجب صحن او بشویم با کوثر چشم های پر گهرم خاک زیر قدوم زوارش را کنم طوطیای چشم ترم اوکه باشد امیر انس و جان سومین نسل حضرت سلطان چه خبر از صفای عسکریین دل گرفته برای عسکریین چه خبر از شکوه گنبد او از دو گلدسته های عسکریین چه خبر از ضریح و کاشی ها مرقد دلربای عسکریین نذر سرداب مانده آثاری نذر گنبد طلای عسکریین روضه دارد وجب وجب خاکش وای از کربلای عسکریین می برم من شکایت این قوم پیشگاه خدای عسکریین نسل اینان ز نسل کوچه بود شاهدم ناله های عسکریین گر بگویم میان کوچه چه شد 🍀 ✍️ التماس دعای فرج🤲🏻 🍀🍀 🔻 🔺 🆔http://eitaa.com/rozehajabbas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام حسن عسکری(علیه السلام): هيچ بلايي نيست مگر آنكه اطراف آن با نعمت الهي احاطه شده است 📝 (تحف العقول ج 2، ص 489). 🌺فرا رسیدن سالروز ولادت امام حسن عسکری علیه‌السلام مبارک باد💯 🆔http://eitaa.com/navayehajabbas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀گرچه دور تو ازدحام شده 🥀چه جوان و چه پیر آمده اند 🥀چشم هایشان نخورد به تو 🥀مردها سر به زیر آمده اند ❇️خبری نیست از دف و از ساز ❇️حال این شهر،حال جنگ که نیست ❇️پشت بامی اگر شلوغ شده ❇️خبری از هجوم سنگ که نیست 🔰بهترین جای شهر منزل توست 🔰دور تا دور خانه ساداتند 🔰نه به ویرانه میبرند تورا 🔰و نه همسایه هات، اَلواتند همرو گفتم تا به اینجا… 🔆تو به شهر غریبه آمدی و گل، نثار تو شد 🔆ولی زینب، غیرت مردهای این وادی پاسدار تو شد ولی زینب… چرا گفت ولی زینب?? ♨️زینب و یه مشت حرامی ♨️زینب و سنگای شامی ♨️زینب و اشک و شکوفه ♨️زینب و زندان کوفه ✳️توبازار برده ها آوردن و شامیا رقصیدن و خندیدن و… 😭😭😭😭 شب جمعس.. شب آقامون حسینِ شب خانم زینبِ هر دو خواهر امام بودن هر دو دختر امام بودن خانم حضرت معصومه با اون عزت و جلال وارد شهر قم که شدن، چه کارا که نکردن انقده گل ریختن جلو پای خانم حضرت معصومه گفتن خواهر امامِ دختر امامِ عزیز خداست; خانم حضرت معصومه کریمه اهل بیتِ ایرانه دیگه… یه خواهر امامی هم وارد شهر شد اینجا یه چیزی به سرش اصابت میکرد، میدید گلِ اما تو کوفه و شام… انقده سنگ به سر و صورت… 😭😭😭 میریم سر سفره ی خانم زینب… 🍂یادت میاد رو قتلگاه 🍂بهم میگفتی با نگاه 🍂نرو دلم میگیره... 💢حالا به بالینم بیا 💢ای پادشاه سر جدا 💢زینب داره میمیره 💢زینب داره میمیره ♻️عمر مرا سر کرد ♻️دَمی که،قصد حنجر کرد ♻️خنجر عدو... ☑️رفتی تو گودال دیگه ها؟!!... 🍁عمر مرا سَر کرد 🍁دَمی که،قصد حنجر کرد 🍁خنجر عدو.. 🔵رفته ز سر هوشم 🔵هنوز پیچیده در گوشم 🔵فِش فِش گلو ☑️بازم بگم؟؟ مونده هنوز در خاطرم،بزم شراب ☑️کجا داریم میریم؟؟! 💠مونده هنوز در خاطرم،بزم شراب 💠مونده هنوز در گردنم،رد طناب 🟧هر دم که بارون بارد از هر قطره اش 🟧آید به گوشم ناله طفل رباب ☑️مگه یادم میره هی بانگاش میگفت مادرش تشنمه؟ 😭😭😭 ... 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍀🍀 🍁جوان به هیئت تو آمدیم و پیرشدیم 🍁ز قبل روز تولد، تو را اسیر شدیم 👌قبل از این که اسم پدر و مادرمُ یاد بگیرم، یادم دادن بگو 🌺ز قبل روز تولد تورا اسیر شدیم 🔹جسارتاً ز حساب و کتاب، باکی نیست 🔹به نیم قطره ی اشکی، ببین چه شیر شدیم ♥️ 🔸به سیم و زر نفروشیم نوکری تو را 🔸که ما به خاطر این نوکری، امیر شدیم ☑️یوقتایی خبرا میاد امیدوارم از صداقت و اخلاص باشه... ☑️میگن فلان جلسه شهردار رفته،،،فرماندار رفته فلان شب، فلان جا استاندار رفته ☑️یه وقتایی تو ذهن آدم میاد‌. از خودت سوال میپرسی، این همه به فکر اینی که کی رفته کی نرفته،،، به فکر این هستیم که امام حسینم اومده یانه.؟ ☑️خیلی قاطیه بعضی از زرق و برق ها شدیم. خیلی قاطیه تشریفات شدیم. ⬅️به سیم و زر نفروشیم نوکری تو را ⬅️که ما به خاطر این نوکری امیر شدیم 🟠درخت بار دهد شاخه اش می افتد و ما 🟠زفرط جرم و گناه سر به زیر شدیم ☑️دیدی ماهی تو آبِ… اگه توجه کنید توی آب، لب هاش که باز و بسته میشه میگه آب آب ☑️توی آبِ،قدر نمیدونه. وقتی از آب بیرون اومد،تازه میفهمه تو چه نعمتی بوده و قدر ندونسته. 👏به خدا قسم من و تو داریم پادشاهی میکنیم. ✔️گنجی به ما داده خدا، که به هیچکی نداده ✔️اونی که حسین داره چی نداره ✔️اونی که حسین نداره چی داره.. 🟪شمامقام شفاعت به گریه کن دادی 🟪که ما فراز اجرنای یامجیر شدیم ♥️ ببین به گفتن یا لیتنا خوشیم حسین ببخش دود نبودیم ببخش دیر شدیم اگرچه روی سیاهیم و بوی بد داریم برا اهلش بوده… ❇️اگر چه روی سیاهیم و بوی بد داریم ❇️ز یاحسین فروشنده ی عبیر شدیم مولای من… زما دریغ مکن‌ نگاه ها خیلی فرق داره... ☑️بعضی ها ماه محرم میان نذری میگیرن،،، کل سال ذره ای از غذای امام حسینو قاطی غذای روز مره شون میکنن. ☑️میگن همه ی سال باید مهمون سفره ی سیدالشهدا باشیم... مولای من… 🔥ز ما دریغ مکن این غذای نذری را 🔥کجاست ماه محرم که ما فقیر شدیم ♥️ 😭تن تو جمع نشد، جمعِ ما ولی جمع است آی اهل روضه آی اهل روضه… این برا روضه ی امشب بیشتر صدق میکنه 😭تن تو جمع نشد، جمع ما ولی جمع است 😭فقطَّعوا بالسُّیوف ارباً ارباً چقد زیباگفت… ◀️ز دانه دانه ی زنجیرتان کثیر شدیم. حسین جان اینو راست میگم.. به شوق آمدن مادر تو منتظر زمان آمدن منکر و نکیر شدیم تمام خاطره ی ما، ز دور کودکی است نبین کشیده قَدّیم و نبین کبیر شدیم چه عزتی به از این عمر رفته باتوگذشت بارها گفتم این و مخصوصا برا محاسن سفیدا بازم میگم. بزرگ ما میگفت هرجای این عالم، تو هر اداره ای تو هر کارخونه ای، تو هر کاری ، وقتی پیر میشیم،،، بازخرید میشیم.،، بازنشسته میشیم. از کار افتاده میشیم ☑️تنها جایی که هر چی پیر میشی عزیزتر میشی،در خونه ی آقاست.. چه عزتی به از این عمر رفته با تو گذشت جوان به هیئت تو آمدیم و پیر شدیم ♥️ وسط شعر گفتن، تا حالا به این فکر کردی؟ برای خیلی ها نوشتن* ** به خدا همینه.. یه وقتایی گناه ها غافلمون میکنه.. کی باید از اول روضه باشه کی روزیشه از سینه زنی باشه کی روزیشه موقع فاتحه باشه اینا تلنگره برا من و تو حواست باشه… از شبهای بعد.. شب علی اکبرم اومده.. هر شب دعا کردی امام حسین بیاد پاسفره... هرشب گفتیم خدایا میشه من و تو امام حسین و ببینیم.. امشب بگو خداکنه نیاد.. 😭جلو چشم بابا، روضه پسر خوندن سخته.. توکربلا گفت فردا میخوام روضه ی تموم بخونم.همه ی امید بابا به اینه... امام صادق فرمود: لذت بخش ترین حالت یک پدر اینه،وقتی بچه ش بزرگ میشه، جلو چشمش قدم میزنه بابا به قد و بالاش نگاه میکنه. لذت میبره،،، کیف میکنه پسر خودمه‌. گفت فردا میخوام روضه ی تموم بخونم.. اومد بالا منبر، روضه رو کشوند به اینجا که.. ☑️آقا سیدالشهدا اومد بالای جنازه ی علی اکبر.. صلی الله علیک یامظلوم.یا اباعبدالله ☑️از منبر اومد پایین.دورش حلقه زدن... ✔️آقاجان بعد علی اکبر، قاسم بود،علی اصغر بود، ابوالفضل بود. خود سیدالشهدا هم بود. شما فرمودید روضه ی تموم میخونم. ☑️گفت تاجایی که من یادمه، امام حسین کنار بدن علی اکبر جون داده.. ☑️فلذا سرها رو که آوردن تو مجلس شراب، دونه دونه سرا رو معرفی کرد.. این سر، سر قاسمِ این سر، سر ابوالفضلِ این سر،سر حسینِ.. رسید به سر علی اکبر... گفت دست نگه دار اول بابا رو کشتید یا پسرُ?? گف مگه فرقی هم داره. هردوتا سرشون جلوته.. گفت نه… اگه اول پسرُ کشتید نیاز نبود بابا رو بکشید. ☑️حسین جلو جنازه ی علی اکبر جون داده. ⬅️فک کنم قشنگ آماده شدی. من چند خط شعر بخونم.. شب جوونه... ☑️جلسه ی جوونم باید جوونا گرم کنن. 👇👇👇👇👇
ایشالله همتون بیمه علی اکبر بشید همه عمرتون، درپناه بابای علی اکبر باشید.. 😭بین عبا مانده جسمی که حتماً آه زیر دست و پامانده خیلی سریع این شبا روضه خوندم... ✔️امشبو نمیخوام از دست بدم به هر قیمتی شده ✅بین عبامانده، جسمی که حتما آه زیر دست و پامانده ✅مقتل چه خواهد گفت از یک جوان ارباً اربای رها مانده چون بعضی ها معنی ارباً اربا رو نمیدونن... نمیتونن هضم کنن.. از منم نخواه که بگم. 💠از آن جوانی که صوت اذانش در فضای کربلا مانده 💠وای از دل ارباب ذبح عظیمش بعد ذبحش در بلا مانده 😭😭😭😭 زمان پیغمبر دو نفر اومدن ادعا کردن،صاحب یک شترن.. چیکار باید میکرد?? گف نشونی هم دارید? یکی گفت بله اگه من نشونیو بگم و اگه درست گفته باشم، در ازاش چنتا شتر قرار بود بهش‌ بدن‌. اگه اشتباه نکنم همینطور بوده.. گفت نشونی من اینه..جگر این شتر سوراخه.. رو هوا گرفتم حرفاتو چی میگی..تو میدونی جیگرش سوراخه.. شتر و کشتن... جگرش و درآوردن.دیدن درسته..جگره سوراخه.. پیغمبر، عالِم به همه چی بود. ولی پرسید.. گفت از کجا میدونستی?? چی شده?? گفت: یه روزی جلو چشم این شتر بچّشو سر بریدن.. ☑️امشب اگه رفتی خونه، اهالی خونه پرسیدن روضه خون چه روضه ای خوند،،، ناشیگری نکنی بگی روضه علی اکبر... بگید روضه ی جون دادن حسین و خونده.. 😭😭😭😭 ♥️ آه آه آه ♥️ آه آه آه .. ذبح عظیمش بعد ذبحش در بلا مانده 🔆فرقش اگر پاشید این ارث از 🔆پیشانی اش از مرتضی مانده 🔅بابا نگفت اما در حنجرش 🔅انگار یک ذره صدا مانده 🔵ای وای انگشتش از دست و 🔵دست از شانه های او جدا مانده نمیدونی چه بلایی سر این جوون آوردن 🟤تنها نه که انگشت از هم 🟤تمام عضوهای تن سوا مانده 🔘بر جسم صدچاکش این سهم شمشیرست سهم نیزه ها مانده ⬅️حیران شده مقتل حتی دهان زخم هایش نیز وامانده ❇️این جسم کامل نیست از پاره های پیکر او چنتا مانده ❇️یک تکه روی خاک یک تکه هم بر نیزه و شمشیر جامانده ♻️برخیز خوش غیرت زینب میان یک سپاه بی حیا مانده ♨️خیز از جا آبرویم را بخر ♨️عمه را از بین نامحرم ببر 🍀 ✍️ التماس دعای فرج🤲🏼 🍀🍀 🔻 🔺 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas