eitaa logo
روضه حاج عباس طهماسب پور
481 دنبال‌کننده
388 عکس
677 ویدیو
13 فایل
کانال تخصصی روضه همراه با متن با نوای دلنشین #حاج_عباس_طهماسب_پور هیئت محبان الزهرا سلام الله علیها #بابل 📲ارتباط با خادم کانال @youssof_62
مشاهده در ایتا
دانلود
بریم کربلا دیگه ها؟؟ 🔷زیر دست و پای مرکب،جسم برادرم واویلا حسین واویلا 🔷ای خدا دیدی چه خاکی شد سرم، واویلا حسین واویلا 🔶بعد عباس شده،نوبت غارت حرم واویلا حسین واویلا 🔶بی حیا آمده چشم دوخته سوی معجرم، واویلا حسین واویلا 💢واویلا واویلا برادرم، پر نیزه شکسته شد دور و برم 💢برادرم، پِی نعشت ته گوداله مادرم 😭😭 😭مادرت آمد و دور بدنت غوغا شد 😭وقت غارت،سر پیراهنت دعوا شد ☑️امام صادق، هر چی اذیت شدی،،، کفن قیمتی آوردن شاگردات با احترام هم غسلت دادن هم کفنت کردن هم تشییع جنازه کردن 🔻مادرت آمد و دور بدنت غوغا شد 🔺وقت غارت،سر پیراهنت دعوا شد ✔️سینه ات سهمیه ی شمر و سُم اسبان شد 🔹واویلا واویلا واویلا بلا به دور 🔹پاشو دارن میبرنم منو به زور ☑️آوردنش خونه، شاگرداش دورش جمع شدن لحظه لحظه یه گوشه ای کز میکرد گریه میکرد این پیر مرد خسته ☑️عرض کردن گریه برا چیه؟ بخیر گذشت قصد جانتو کردن ☑️فرمود: خونمو آتیش زدن گفت الحمدلله اتفاقی نیفتاد، جمع شدیم خاموشش کردیم گریه ام برا این نیست ☑️همچین که در خونمو آتیش زدن، میدیدم بچه هام از هول و هراس از ترس، به یه گوشه ای پناه میبرن یکی دنبال من بود یکی دنبال مادرشون ✔️این ترس و وحشت بچه هارو دیدم، یاد یه صحنه ای افتادم ☑️اما سجاد فرمود: خلخالا رو جدا کنید زیور آلاتو جدا کنید ☑️عمه بابامو کشتن به بچه ها بگو، فرار کنن 😭 ☑️این بچه های کوچیک زیر دست و پا... 😭😭 آی خیمه آتیش دادن ♦️خیمه ها میسوزد و دامنا میسوزنو و معجرا میسوزنو... ☑️یکی از بچه ها دامنش آتیش گرفت داره فرار میکنه نگاه کردم دلم رحم اومد گفتم برم کمکش کنم ☑️هر چی من میدوییدم، میدونست من از لشکر دشمنم اونم تندتر میدویید ☑️آتیش که بهش باد بخوره،شعله ور تر میشه هرجوری بود رسیدم به این دختر بچه... ☑️همچین که من رسیدم،گفت منو نزن من یتیمم گفتم میخوام کمکت کنم ☑️فهمید یه مقدار دل رحمم، محبت کردم بهش آقا یه مقدار آب داری به من بدی؟؟ یخرده آب بهش دادم، گفت به من بگو راه گودال از کدوم طرفه؟؟ ☑️بچه مگه آب نمیخواستی؟؟ مگه تشنت نبوده؟؟ چرا!!! ☑️از من تشنه تر بابای غریبم،حسین بوده تا لحظه آخر میگفت خدا جیگرم داره میسوزه 😭😭 💔 🔻 🔺 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
💔 😭😭 🍁بلوا شده توو قتلگاه دعوا شده 🍁دعوا سرِ عمامه ی آقا شده 🍁هر چی شده پیش چش زهرا شده بمیرم… بمیرم… بمیرم نیزه رو نیزه جا شده بی حیا نزن بی هوا نزن لااقل جلو چش زهرا نزن کُل تنِش پاشیده شد دست بردار از سرش با عصا نزن 💔 💔 💔 🍂🍂🍂🍂🍂 تا افتادی یک گوشه تنها افتادی نیزه زدن اون قدر که از پا افتادی راه گلو بسته شد از نا افتادی بمیرم… بمیرم… بمیرم توو چنگ گرگا افتادی نیزه راه به راه خنجر از قفا با خس خس گلو میزنه صدا هِی لگد نزن حرف بد نزن زینب تو مقتله بسه بی حیا… 😭😭 💔 💔 💔 🍂🍂🍂🍂🍂 😭جلو چش مادرش زدنش بد میزنه کی گفت مُردَّد میزنه از جانب هر کی نیومد میزنه با نیزه زد با پا مجدد میزنه بمیرم… بمیرم… بمیرم با نیَت حد میزنه نریزید سرش جلو دخترش نیس جای سالمی روی پیکرش وای کاکُلش موشو نکِش بردار چکمتو از روی حنجرش 😭😭😭😭 🟣ای تشنه لب که طاقت خنجر نداشتی 🟣گویا غریب بودی و مادر نداشتی لب گودال خواهر افتاده ته گودال مادر افتاده در کنار خیمه ها امّا پاره های پیکر افتاده… 😭😭😭😭 🔻 🔺 🆔https://eitaa.com/matn_tahmasbpour
… 🔅پیرمردا با عصا بالاسرت رسیدن 🔅دقیقا تو نفسای آخرت رسیدن 🔅نیزه دارا جلو چشم خواهرت رسیدن … ♻️شنیدم یکی میگفت که زدنت ثوابه ♻️یکی گفت رد شدن از رو بدنت ثوابه ♻️داد میزد غارت اعضای تنت ثوابه ♨️رفتی و همسفرم شد، شمر بی رحم ♨️مایه ی دردسرم شد، شمر بی رحم ♨️خار چشمای ترم شد، شمر بی رحم 😭آه… غریب مادر 😭آه… غریب مادر 😭آه… غریب مادر ☑️یه مادری تو گودال میکوبید به سینه میگفت آه غریب مادر 😭😭 تازه یه روز بین در و دیوار با میخ... … ◀️ته گودالی و دور بدنت شلوغِ ◀️چقده دور تن بی کفنت شلوغِ ◀️قتلگاه لحظه ی غارت شدنت شلوغِ ... 🟤هرچی گشتم ولی انگشترتو ندیدم 🟤پیرهنی که داده بود مادرتو ندیدم 🟤گمونم دیر اومدم که سر تو ندیدم 🔰زینب و این تن بی سر، پیرش کرده 🔰حنجر و کُندیه خنجر، پیرش کرده 🔰ناله ی غریب مادر، پیرش کرده ♥️… آه ♥️… آه ♥️… آه خطابی کرد زینب مادرش را ببین دیر آمدی بردن سرش را 😭😭😭😭 ♥️… آه ♥️… آه ♥️…آه ☘ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ مستحبِ بالاسر اماما و امامزاده ها که میری، باید زیارت نامه بخونی ☘ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ 🍃أَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ سری به نیزه بلند است در برابر زینب خدا کند که نباشد سر برادر زینب 🍃أَلسَّلامُ  عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ 🍃أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلیبِ نیزه دارا بر تن او تاختن پای تا سر، غرق خونش ساختن 🍃أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد 😭😭 هرجا نشستی بلند بگو یه روزی هم مادرشو توو مدینه، بی هوا توو گوشش زدن،،، با صورت افتاد رو زمین 😭😭😭😭 🔻 🔺 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
🔸حدوداً دم غروب، زدنت با سنگ و چوب 🔸جلو چشم مادرت،سرتو زمین نکوب 🔸حدودا دم اذان، شدی روی نی عیان 🔸به سر درهم تو، داره میخنده سنان 🔹رفتی تنهام گذاشتی، بین این همه حرومی 🔹پرسید از من رقیه،روی نیزه ها کدومی 🔹آبُ واکردن اما، تشنگیت واسم عذابِ 🔹همه آرومن اما، اونکه گریونه ربابِ 💔 🔸حدودا سه ساعته، خولی گرم غارتِ 🔸مرد حضرمی پِی، اون لباس پارتِ 💢السّلام علی' مَن نَحْرُه مَنْحور 🔰سلام بر اون آقایی که نحرش کردن 💢السلام علی' مَن صَدرُهُ مَکْسور 🔰سلام بر اون آقایی که سینشو شکوندن 🔸حدودا سه ساعته، اسیری تو قتلگاه 🔸تو رو میکشه ولی، هرزگیه یک نگاه 🔆چقد عذابم داد، طنابی که دور گردنم داد 🔆چقد عذابم داد لباس کهنه ای که تو تنم بود 🔆چقد عذابم داد... ♨️عذاب از این بدتر، چیزی نباشه که تو بپوشی ♨️ عذاب از این بدتر، ماهارو بردن بَرده فروشی 💔 😭 😭زینب کجا و بزم حرام و سر و شراب و جام 😭باورت میشه منو آوردن میون بزم عام 😭 💢 💢کنار تشت و سر بریدت،جام شرابم بود 💢به کی بگم که جمع نگاه سمت حجابم بود 💢 💠کجا بودی عباس؟؟ 💠وقتی که بردن منو تو بازار ❇️کجا بودی عباس؟؟ 💠همه منو دیدن توی انظار ❇️ کجا بودی عباس؟؟ 😭😭😭😭😭 ⬅️السلام علی الشیب الخضیب ⬅️السلام علی الخد التریب ⬅️السلام علی الرأس المرفوع ⬅️السلام علی البدن السلیب ♻️تشنه ای در گودیه ی گودال رفت ♻️آنقدر سنگش زدن از حال رفت ♻️یک طرف پنجه به گیسو میزدن ♻️آن طرف چکمه به پهلو میزدن ✴️زنده بود و دست و پا میزد حسین 🔻 🔺 🆔http://eitaa.com/rozehajabbas
قربون آقایی برم که نگران کشتنش 😭😭 🍃دست و پاشو گرفتن 🍃رفتن از پشت موهاشو گرفتن 🌿با کف چکمه هاشون 🌿خون روی لباشو گرفتن ☘دست و پاشو بریدن ☘طول کشید تا رگاشو بریدن 🔸حرف میزد با خدا که 🔸نیزه دارا صداشو بُریدن تا خوده حشر بر سنان لعنت که نیزه فرو کرد در دهنت ♥️ السلام علیک یا عطشان یا رحمة الله الواسعه یا باب نجات الاُمّة ♥️ یکی پامال کرد، دین اسلامُ یکی از پشت سرت رو میبره، بلد نیس احکامُ یکی با چکمه، رو سینت افتاد هنوز حرفت تموم نشد، سنان نیزه به خوردت داد نه تشنه رو آب دادن نه دشنه رو تیز کردن نه اینکه سر بریدن حسینُ ریز ریز کردن 😭😭😭😭😭😭😭 سرت رو نیزه میره دم صلاة، یا قتیل العبرات یه عده اومدن به رَمْیِ جمرات، یا قتیل العبرات ☘یا شیب الخضیب، ای غریب ای غریب ☘یا شیب الخضیب، ای غریب ای غریب ای که در خلوت بی یاری ما، یاری تو بهر خشکیه لبی، باز عزاداری تو پنجه ی ابر به زلف قمرش میکوبید اثر تشنه شدن بر جگرش میکوبید بی حیا با سر نیزه به پرش میکوبید با عصا شیخ قبیله به سرش میکوبید 😭😭😭 قبل از آن خنجر کندی که به جانش افتاد شمر ایکاش کمی آب به خوردش میداد 😭😭😭 آ آ آ آ آ آ آ آ آ حسین غم عشقت بیابون پرورم کرد هوای وصل، بی بال و پرم کرد به ما گفتی صبوری کن صبوری صبوری، طُرْفِ خاکی بر سرم کرد واااااااااااااااااااااااای… فلک بر هم زدی سامون زینب چه میخواهی دگر، از جون زینب?? ☑️یه لحظه چشمتو ببند، خودتو تووی گودال ببین… [] آخ برار ته قتلگاه، خواخر بی اَمو دستِ کمر بِدا، چشم بَیّه کم سو 😭😭😭 🔻 🔺 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
2.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شستشوی صحن مطهر حرم امام (علیه السلام) پس از پایان مراسم عاشورا
🔹مقاتل را تماماً جست و جو کردم 🔹لُهوف و مَقتَلُ الشََّمس،اَبی مِخنَف،مُقرَّم 🔹با سَحاب رحمت و کبریت احمر رابه دقت زیرو رو کردم 🔸نشستم بین مقتل ها،تمام لحظه ها را 🔸از سر ظهر عطش تا لحظه ی گودال باهم روبرو کردم 🔸گلی را گوشه ی مقتل،گوشه ی گودال بو کردم ☑️به خود گفتم که در کرب و بلا چیزی گمانم سخت پنهان مانده از چشمان هر فردی که راوی شد غم اصحابْ جای خود،نبودِ آبْ جای خود ☑️مصیبت های عباس و علی اکبر و ابن الحسن ها و علی اصغر و طفلان زینب هم به جای خود ☑️به سمت خیمه ی زینب، بدون صاحبش برگشته مرکب هم به جای خود 😔مرور اسم ها در ذهن من کار خودش را کرد 👌پس علتش را عشق پیدا کرد ✅کسی که باابالفضل و علیِ اکبر و کُل بنی هاشم به میدان رفت در واقع *هر نفر که میدان رفت امام زین العابدین درواقع با جانش او را همراهی میکرد* ✅کسی که بودو اما هفتادو دو بار از پیکرش جان رفت، در واقع 🔅کسی که تا غروب روز عاشورا فقط مشغول بر جامه دریدن بود 🔅کسی که درمیان خیمه، مصداق شنیدن کی بود مانند دیدن، بود 💎به دل گفتم تصور کن، روایت کردنش با من 💎به دل گفتم بگو تصویرهای رفتنش با من ❇️دلم، دل را به دریا زد تصور کرد ❇️نشست و نقطه چین های مقاتل را فقط از نام زین العابدین پر کرد 🔰تصور میکنم وقتی جوانان بنی هاشم به سمت خیمه برگشتند 🔰عبا در دست وقتی عون و عباس و خوده قاسم به سمت خیمه برگشتند 💎علی اکبر ارباب وقتی رفت، چشم خیمه سمت زین العابدین برگشت 💎تصور میکنم بدین ترتیب انگاری ورق در مقتل من ظهر روز واپسین برگشت علی اوسطِ ارباب آمد، اذن میدان خواست به بابا گفت باباجان، بخواه از من پدر هم از پسر جان خواست پس از پیغمبر کرببلا آری امام دوم کرببلا هم رفت بگو که زینت سجاده و ذکر و دعا هم رفت تصور کن اگر با کوفیان، پیکار هم باشد تصور کن اگر بغض علی در کار هم باشد تصور کن به دورش لشگرش بسیار هم باشد علی بن حسین بن علی بیمار هم باشد شبیه شمر و خولی کم نبود آنجا بمیرم شهربانو هم نبود آنجا برای هر شهیدی در زمین کربلا قاتل مشخص بود و اینکه حرمله یا شمر یا زجر و سنان اصلا برای کشتن هر کس دم آخر فقط اسم ها بس بود همه یک قاتل، اما قاتلان تو به جرأت صد نفر هستند به پیش خنده های حرمله با شمر و زجر و خولی و اَزْرق تمام زهرها زهرند اما بی اثر هستند 👌پس از کرب و بلا چون آب خوردی اولین دفعه، درون خویش پژمردی 👌تو در واقع همان بیست و سه سال پیش جای آب، سَم خوردی تصور کردم آقایم، شهید آخرین هفتادُ سوم شد در اوج این تصورها سرنخ ناگهان از دست من گم شد به خود گفتم که از کرب و بلا اینگونه جا ماندن خودش روضست علی بن حسین بن علی اما به زیر دست و پا ماندن خودش روضست تو دیدی و علی اکبر ندیدآن لحظه ای را که نسیم از زلف عباس علی سرمست می آمد تو دیدی و علی اکبر ندیدآن لحظه ای را که ابالفضل از کنار علقمه بی دست می آمد تو دیدی و ندیدند اکبر و عباس وقتی حرمله آماده شد در دشت تو دیدی و ندیدند اکبر و عباس با تیر سه شعبه،طفل شش ماهه سرش برگشت 😭😭😭😭 تو دیدی و ندیدند اکبر و عباس و اصغر اسب هارا نعل کردند و به سمت پیکر ارباب هِی کردند تو دیدی و ندیدند اکبر و عباس و اصغر که سر ارباب در تشتِ... حسیـــــــن تو دیدی و ندیدند اکبر و عباس و اصغر که سر ارباب را در تشتِ مِی کردند تو دیدی، آنچه که حتی حسینت هم ندید آن را تو دیدی در میان چشم های دختری، ترس از بیابان را 😭😭😭😭 تو دیدی روضه ی گوش و دهان و نیزه داران را بمان داستان کوفه و شام و لبان خیزران خورده بماند اینکه با هر ضربه اش، دندان تکان خورده بماند اینکه هر دم خنده های حرمله با زجر می آمیخت بماند اینکه دستت بسته بود و بر سرت در شام، آتش ریخت بماند اینکه بعد کربلا بیست و سه ساله درد را دیدی همینکه چشم بستی بر سر جسم پدر، با خنجر و چکمه آن نامرد را دیدی بماند آنکه تو مانند یعقوب نبی، در هجر یوسف گریه ها کردی جهان را کربلا کردی در این قصه ولی یوسف پدر بود و پسر یعقوب دنیا شد برای چشم این یعقوب پیراهن نیامد چونکه بر تن اِرباً اِربا شد همان بیست و سه سال پیش،دنیا ناامیدت کرد همان بیست و سه سال پیش در واقع شهیدت کرد من از این مردم بی عار بدم می آید از مکافات، از آزار بدم می آید ذبح را جلویم آب نداده، سر نبرید تا قیامت من از این کار، بدم می آید سنگ ها از در ودیوار به ما میخوردند تا ابد از در و دیوار بدم می آید پای من بسته نبود، اسب زمینم میزد من از افتادن بر خار، بدم می آید دست من بسته که شد، برده فروشی رفتم من از این دست گرفتار، بدم می آید از شهر شام بدم میاد از ازدحام بدم میاد از کوچه هاش بدم میاد از پشت بام بدم میاد بس که ندیدم روز خوش از این چشام
🔸ای دار و ندارقلبم،ای پشت و پناه زینب 🔸از آه تو میسوزم،ای گرمیه آه زینب 🔹بیا و راحت از غمم کن 🔹نظاره ای به ماتمم کن 💠که جان من به لب رسیده داداش.. 🔺به گیسوی سپید زینب 🔺نظر به قامت خمم کن 💠که جان من به لب رسیده ☑️آه.... حسین 😭کن تماشا،بین نامحرم اسیرم 😭طعنه و دشنام و خنده،کرده پیرم بی تو ای عشقم،الهی من بمیرم 💔.... 🔻 🔺 🆔http://eitaa.com/rozehajabbas
🔸شب جمعه است , بیا حال مرا بهتر کن 🔸فکر دلواپسیِ قلب منه مضطر کن 🔹گذر عمر منه بی سرو پا بر تو نخورد 🔹عزم دیدار مرا در نفس آخر کن 🔻عمر من رفت و تو را درک نکردم آقا 🔺فهم من درخورِ درک تو نشد باور کن 🟢چِقَدَر نام تو بردم به زبانم , یک بار 🟢تو صدایم بزن و خوش دلم ای دلبر کن ... 🌾سهم من از تو فراق تو شده ، غم دارم 🌾منّتی بر سر من نِه , تو غمم کمتر کن 🍁عاشق کرببلا ,عاشق دیدار توأم 🍁هر دو را قسمت من حق شه بی سر کن ❇️کربلا با تو صفا دارد و بی تو سخت است ❇️سختی راه , بر این خسته تو راحت تر کن 👈روضه ی جدّ غریبت شب جمعه باز است 👈باز روضه تو نخوان , فکر دل مادر کن 😭😭 🍃مادری کز تَه گودال صدا زد ,ای شمر 🍃خنجرت را نکش و شرم زِ پیغمبر کن… 😭😭 🌿خنجرت را بکشی , حنجر من می سوزد 🌿فکر بد حالی من , نزد گل پرپر کن 🍂من نه , اصلاً تو بیا فکر حرم باش آخر 🍂فکر زینب کن و فکر دل این خواهر کن ⚡️پیش زینب , به حسینم نزن انقدر لگد ⚡️بدنش ریخت بِهم , رحم بر این پیکر کن 😭😭😭 🔰فکر نیزه نکن و از سر او دست بکش 🔰لااقل قبل بریدن گلویش را تَر کن 💠عصرغارت شده , رحمی تو به ناموس علی 💠رحم بر خیمه و بر کودک و بر معجر کن ⬅️عاقبت می رسد آن منتقم خون حسین ⬅️صبر کن , فکر خودت شمر,در آن محشر کن ✔️این شب جمعه اگر مقصد تو کرببلاست ✔️نزد ارباب، دعایی به منه نوکر کن ☑️اسم که میاد، دیگه قاعده ی روضه عوض میشه ☑️اسم کربلا که میاد، اونم تو شب جمعه... این دل تنگم عقده ها دارد گوییا میل کربلا دارد 😭😭😭😭 در همین گودال دست و پا میزد مادرش زهرا را صدا میزد 😭😭😭 🔻 🔺 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
🍀🍀 یکسال و نیم گذشت..اما مگه یادم میره. مگه یادم میره شرّی که شمر اینجا به پا کرد مگه یادم میره باچکمه هاش رو سینه جا کرد مگه یادم میره چند ضربه زد سرُ جدا کرد 😭😭😭 هرضربه ای که میزد یه صدا از حسین بلند میشد.. شاید ضربه ی اول یارسول الله. ضربه ی بعدی واعلیا واحسنا..واعطشا.. اماضربه ی دوازدهمی یهو لحن صحبت عوض شد.. وا اماه.. 😭😭😭 ☑️روضه بخونم دیگه..آه..شب حضرت زینبِ 🌿دیدم باچکمه به جونت افتاد 🌿گردنت و زد مثل یه جلاد 🍃داداش حلال کن تقصیر من بود 🍃ذبح تو رو شمر این همه طول داد 🌿صد دفعه زیر و رو شدی فقط 🌿به خاطر یه بوسه از گلو 🌱منو صدا نزن با نیزه ای 🌱که رفته توی دهنت فرو 🌿میخوای به من بگی نمونم اینجا 🌿وسط یه مشت بی چشم و رو 🍃دست و پاش و گرفتن 🍃رفتن از پشت موهاشو گرفتن 🌿با کف چکمه هاشون 🌿خون روی لباشو گرفتن 🍃خواهرش سینه میزد 🍃با کف و سوت عزاشو گرفتن 🌿دست و پاشو بریدن 🌿طول کشید تا رگاشو بریدن 🍃حرف میزد با خدا که 🍃نیزه دارا صداشو بریدن 🌿خواهرش التماس کرد 🌿باز گلوی داداشو بریدن 😭 🥺🥺 یک طرف پنجه به گیسویش زد یک طرف چکمه به پهلویش زد رسیدن... 🟣پیرمردها با عصا بالاسرترسیدن 🟣دقیقاً تو نفسای آخرت رسیدن 🟣 نیزه دارا جلو چشم خواهرت رسیدن ثوابِ… 🟤شنیدم یکی میگف که زدنت ثوابِ 🟤یکی گف رد شدن از رو بدنت ثوابِ 🟤داد میزد غارت اعضای تنت ثوابِ 🟠رفتی و همسفرم شد شمر بی رحم مایه ی درد سرم شد وقتی که اینی که خانوم حضرت زینب… 🔘وقتی که خطبه خوند..قدیمی های مجلس..اونایی که بودن تو حکومت امیرالمومنین. گفتن علی زنده شد. صدا صدای حیدرِ.. صدا صدای علیِ.. احدی تکون نخورد از جاش..صدایی از کسی بلند نشد فقط زینب خطبه میخوند.فقط زینب حرف میزد. دست و پاشون داره میلرزه.. الانه که حکومتش زیر و رو بشه. حتی دشمن هم داره گریه میکنه از صحبتهای دختر امیر المومنین.. چیکار کنیم.. ☑️یکی تو جمع بلند شد گفت من بلدم زینب دو سه روزه داداششو ندیده.. سر بریده ی حسینو آوردن.. یهو لحن صحبت کردن عوض شده.. قربونت برم داداش غریبم حسین. دلت اومد دوسه روزه نتونستم ببینمت.. دوسه روزه دلم برات تنگ شده 🥺🥺 میدونی دلم کجا رفت.. این نامردا کارُ بلد شدن. میدونستن چیکار باید بکنن.. هرجاکه احساس خطر میکرد، سر بریده می آوردن. هر جا میخواستن اهل بیتُ ساکت کنن، سر بریده میآوردن. تو خرابه ی شامم دیدن صدای دختر سه ساله سربریده ی باباشو براش آوردن..انداختن جلو رقیه‌.. 🍁وای غم عشقت بیابون پرورم کرد 🍁هوای وصل بی بال و پرم کرد 🍁به مو گفتی صبوری کن صبوری 🍁صبوری طُرفه خاکی بر سرکرد 🍂لب خندون که نداره 🍂بابای عزیزتر از جون که نداره 🍂شب و روز سنگ میخوره نون که نداره 🍂حالا نون هم باشه دندون که نداره 🍂سر و سامون که نداره 🍂لباس درست و درمون که نداره 🍂یتیمی دردیه درمون که نداره 🍂زجر نامرد دین و ایمون که نداره 🍀بازی نمیکنن باهاش میگن مریضه 🍀طفل سه ساله ام مگه موهاش میریزه؟؟ اَداشو هی در میارن ❇️سه غم اومد سراغم هرسه یکبار ❇️غریبی و اسیری و غم یار ❇️وای غریبی و اسیری چاره داره ❇️ولی اخر کُشَد ما را غم یار 🍀🍀 ✍️ التماس دعای فرج🤲 🍀🍀 🔻 🔺 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
خدا لعنتش کنه گفت به من بگو چرا آستین جلو صورتت گرفتی؟؟ یزید این مجلسی که تو تشکیل دادی،مجلس نامحرمه یزید، دختر حسین کجا؟؟ بزم شراب کجا؟ دختر حسین کجا اینهمه نامحرم چشم چرون کجا؟؟ همه چشاشون هرزس ببین از نکاهاشون میفهمی گفت خب، بخاطر اینکه حجابتو حفظ کرده باشی، آستین جلو صورتت گرفتی چرا دست دیگتو، پشت گردنت گرفتی؟ یزید این ریسمانی که به گردنم بستن، آزارم میده ✅یه غوغایی شده بلوایی شده همهمه ای شده اگه اجازه بدید اشاره ای روضه رو بگم و ادامه روضه... 🟣یهو یه نامرد سرخ مویی از تو جمع بلند شد یزید اینجور که معلومه خیلی خوشحالی روز پیروزیه منه روز خوشحالیه منه یزید اینجور که معلومه هرچی بخواییم به ما میدی گفت بله یه نگاه کرد به نازدانه حسین وضعیت یجوری شد همه شروع کردن به گریه کردن از یه طرف،زینب روضه خوند از یه طرف حضرت زین العابدین،خانم سکینه با حرفاش یه فضایی ایجاد شد همه شروع کردن گریه کردن یزید گفت الانه که حکومتش زیر و رو بشه چیکار کنم؟ حکومتم داره از دستم میره یکی تو جمع بلند شد گفت من میدونم چیکار باید کرد این زینبی که من میشناسم، جونش به حسین بستس چند روزه حسینُ ندیده داره میمیره خیلی دلتنگ حسینشه یوقت دیدن یه تشتی وارد بزم شد دوتا سر بریده داخل تشته یه دونه سر خوده امام حسینه یه سَرَم، سَر شیرخواره علی اصغره روایت میگه سرا روبروی هم بوده اشک از چشای امام حسین جاری بوده خوده بی حیا... جام شراب، چوب خیزران یه وقتایی هم شراب میریخت رو سر بریده 😭😭😭😭 💔... 🔻 🔺 🆔http://eitaa.com/rozehajabbas