eitaa logo
10.1هزار دنبال‌کننده
35 عکس
26 ویدیو
1 فایل
🥰کپی با ذکر منبع جایز است🌹 تبلیغات پذیرفته میشود آیدی بنده @sobbohsobboh110 کانال شخصی بنده👇 🔰کانال شیخ خوشنویس| شیخ حسین زاهدی @sheikh_khoshnevis
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5818974992888499234.mp3
7.91M
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّه فَوَقَفَ یَسْتَرِیحُ سَاعَةً وَ قَدْ ضَعُفَ عَنِ الْقِتَالِ ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّه فَوَقَفَ یَسْتَرِیحُ سَاعَةً وَ قَدْ ضَعُفَ عَنِ الْقِتَالِ بعضیا نوشتن هفتاد و دو زخم و جراحت به بدن ابی‌عبدلله رسید خسته شد تکیه به نیزه‌ی غریبی داد لحظه‌ای استراحت کنه فَأَتَاهُ حَجَرٌ یه نانجیبی با سنگ به پیشانی اربابمون زد دست مبارک رو گذاشت رو زخم پیشانی من نمیدونم این چه سنگی بود، قبلا تو روضه‌ها از من شنیدید، اینا سنگریزه نبود از رو زمین بردارند نه، سنگ یکی از آلات حرب مردم کوفه بود، یعنی تیراندازا جدا بودن، شمشیر زنا جدا بودن، نیزه‌دارا جدا بودن، سنگ‌اندازا هم یه فرقه‌ی خاص بودن، ابزار خاصی هم داشتن، سنگهاشونم ویژه بود، وقتی پرتاب میکردن اون رزمنده رو زمین‌گیر میکرد تا این سنگ به پیشانی خورد ابی‌عبدلله هرچی تلاش کرد خون بند بیادبند نیومد، احتیاج به یه پارچه بود لباس مبارک رو بالا آورد بلکه خون پیشانی بند بیاد اینجا نانجیبی چنان با تیر سه شعبه به قلب ابی‌عبدلله زد اینجا تعبیر سید بن طاووس اینه، لَهُ ثَلَاثُ شُعَب مُحددٌ مَسْمُومٌ، این تیر سه تا ویژگی داشت هم سه شعبه بود هم خیلی تیز بود و هم مسموم شده بود، با قلب ابی‌عبدلله اصابت کرد دیدند ابی‌عبدلله داره میگه بسم‌اللَّه و باللَّه و علی ملّة رسول اللَّه از اینجا به بعدش رو دیگه پیغمبر روضه خوانده، فرمود حسینم دیگه نتونست رو مرکب دوام بیاره، فَسَقَطَ الحُسين عَن فَرَسِه عَلی خَدِّه الاَيمَن، اینجا سلام داره، أَلسَّلامُ عَلیَ الْخَدِّ التَّریبِ، چنان با گونه‌ای راست به زمین خورد دیگه از خوندن شعر منصرف شدم، فیض آمادست بهره خواهیم برد اصلا انگار منتظر بودن حسین رو زمین بیافته، تا خورد رو زمین مهلتش ندادن فَحَمَلُوا عَلَیْهِ مِنْ کُلِّ جَانِبٍ فرقةٌ بالسيوفِ وفرقةٌ بالرماحِ وفرقةٌ بالحجارةِ امام باقر دو فرقه‌ی دیگه هم اضافه کرد وفرقةٌ بالخَشَبِ والعصاء چرا امروز روضه‌ی گودال شد تا خورد رو زمین نانجیب مهلت ندادن یه نانجیب با شمشیر به فرق آقا زد فرق آقا دونیمه شد، ابی‌عبدلله پارچه‌ای طلبید فرق مبارک رو بست اون کلاخود رو رو سر مبارک گذاشت، هرکی داره ضربه میزنه اینجا صدای عمو به یتیم امام حسن رسید سراسیمه از خیمه‌ها... هی میگفت وَالله لا اُفارِقُ عَمّی این درس امروز من و شما باشه من و تو هم وسط گریه بر ابی‌عبدلله بگیم وَالله لا اُفارِقُ حُسَینا تا قیامت امام حسین رو رها نمی‌کنیم ان‌شالله هر چه ابی‌عبدلله خواهرش رو صدا زد، إحْبِسی، خواهرم نگذار بیاد دیگه کار از کار گذشته بود، رسید کنار گودال دستش رو سپر کرد، این مدافع حریم ولایت، نوه‌ی زهراست، مثل مادربزرگش دستش رو سپر کرد چنان با شمشیر زدن، افتاد تو بغل عمو، ابی‌عبدلله اینجا یه تعبیری داره، فرمود کاش حسین مرده بود این صحنه رو نمیدید اما به این اکتفا نکردند یاصاحب الزمان.. فَرَماه حرمله، نانجیب حرمله کار رو تمام کرد فَذَبَحَهُ فِی حَجْرِ عَمِّهِ الْحُسَیْنِ حسین... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
روضه حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام _شب پنجم محرم93_حجت الاسلام میرزامحمدی2.mp3
2.89M
روضه شب جمعه و شب پنجم محرم ، گریز به روضه حضرت زهرا و امام حسن مجتبی ..... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی @rozehayemirza_matn
“السلام علیکم یا أئِمَّةَ البَقیع” اول بریم مدینه،بلدی مادرش فاطمه رو از مدینه تا کربلا همراهی کنی این مادر تو سن جوانی ام نمیتونست راه بره اگه گریه کن حسین و حسنی زهرا رو یاری کن امشب کربلا خیلی کار داره فاطمه ▪️دلم میخواد یه شب مدینه باشم ▪️زائر اون شکسته سینه باشم ▪️دلم میخواد پشت بقیع بشینم ▪️قبر غریب مادر رو ببینم ▪️دلم میخواد تو کوچه ها بمیرم ▪️انتقام مادرم رو بگیرم … کدوم کوچه های مدینه.... ▪️تو اون کوچه که فاطمه زمین خورد ▪️همونجا که یاس مدینه پَژمُرد ▪️میگن... ان شاء الله که راست نباشه ▪️میگن تو کوچه چادرش خاکی شد ▪️رو صورتش یه لاله حکاکی شد ▪️میگن تو کوچه مجتبی باهاش بود ▪️از اون کوچه تا به خونه عصاش بود *خیلی سفارش این عبدلله بن حسن رو ، ابی عبدالله به خواهر کرد خواهر ، خیلی مراقب یتیم برادرم باش. هرجا زینب میرفت ،این بچه یتیم و با خودش میبرد از صبح که خطبه خواند دل تو دل یتیم امام حسن نبود مگه من چیم کمتر از بچه‌های عمه جانمه. مگه من از بچه‌های مسلم چیم کمه. عمو به همه ی اونا اجازه داد” چرا به من اجازه نمیده جونمو قربونش کنم این شهید،شهید گودال حسینه،از اینجا عُلقِهٔ ابی عبدالله به این نازدانه معلوم میشه تو همه ی این رفت و آمد های بنی هاشم و اصحاب عقیله بنی هاشم مواظب یتیم امام حسنه اما امان از ساعتی که نوبت خود حسین شد روضه این آقازاده گره خورده به روضه خود حسین یعنی امروز یه چَشمت باید بره تو گودال برای نیمی از مصائب عاشوراش الان باید گریه کنی خسته شد ارباب ما،بعضی ها مثل مرحوم شیخ جعفر نوشتن،زخم هاش که به هفتاد و دو تا که رسید از نفس افتاد “فَوَقَفَ یَسْتَرِیحُ سَاعَةً” یه لحظه خواست استراحت کنه یه ظالمی چنان با سنگ به پیشانی آقا زد مرحوم شیخ مفید مینویسد با تیر زدند به پیشانی،این دست و آورد خون پیشانی رو بند بیاره نتونست بند کنه ”این لباس عربی رو بالا زد …” یا الله تاسفیدی صَدرُالحسین نمایان شد یه وقت دیدن حرمله زانو زد ”آخ چنان با تیر سه شعبه … حسین …. روضه رو از همین جا مسیرشو عوض کنم بگذار امروز همه برای یتیم امام حسن گریه کنند مدینه که نتوانستند برای امام حسن گریه کنند جلوی چشم ابی عبدالله و قمر بنی هاشم بدن امام حسن رو تیر بارون کردند چقدر سخت گذشت فقط حسین میدونه و خدای حسین دیگه نتونست طاقت بیاره افتاد رو زمین همه محاصره اش کردند دیگه نگم چطوری میزدنش فقط همین قدر بگم از زیر اون تیغ و تیر و نیزه دید عمو داره فریاد میزنه "هَلْ مِنْ مُسْتَغِیث … ”باریک الله” تا زینب صدای استغاثه ی برادرو شنید ، بند دلش پاره شد اومد بالای بلندی همون جایی که کربلا میری بهش میگن تل زینبیه” دید آنچه را که نباید ببینه دست یتیم امام حسن رو گرفته یه لحظه دید همه داداش رو محاصره کردن، یه لحظه از این آقازاده غافل شد دو دستش و گذاشت رو سرش هی میگفت یا غِیٰاثَ المُسْتَغِیثِین... ”تادست عبدالله از عمه جدا شد پا برهنه دوید سمت گودال یه وقت شنید حسین میگه خواهرم نگذار بیاد اما اومد …. ”وقتی رسید دید شمشیرزن ها عمو رو میخوان با شمشیر بزنند ، دستشو جلو آورد یازهرا… ”این نوه ی توست خانم، یاد اون روزیکه چهل نفر امامت رو میبردن” دست یداللّٰهیت رو جلو آوردی آخ دیگه نگم چی شد ” وَکانَ سَبَبُ وَفاتِها اَن قُنْفُذَ لَکَزَها بِنَعْلِ السیْفِ … یا زهرا..... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی @rozehayemirza_matn
🔰استاد میرباقری: 📢 اگر نتوانیم در فضای محرّم، از تعلقات و تعینات دست برداریم، قاعدتاً بعید است روز عاشوراء، لااقل در نیت، بتوانیم در صف اصحاب سیدالشهداء، جان خودمان را تقدیم کنیم. 🔹 اگر نتوانیم در فضای محرّم، از تعلقات و تعینات دست برداریم، قاعدتاً بعید است روز عاشوراء، لااقل در ، بتوانیم در صف اصحاب سیدالشهداء، جان خودمان را تقدیم کنیم. در «زیارت جامعة ائمة المؤمنین»، یک جمله‌ای آمده که اگر ما در صفین، جمل، نهروان یا کربلاء نبودیم، بالنیات و القلوب در کنار شما هستیم. این حضورِ با نیت و قلب، وقتی است که انسان به امام حسین _ علیه‌السلام _ که می‌رسد، دیگر همه چیز را فراموش می‌کند. 🔹 کسی که در کنار سیدالشهدا(ع) به یاد گذشته و آینده‌ها و در گرو آرزوهای طولانی است، نمی‌تواند مهاجر الی الله باشد و با حضرت سیر کند. به همین جهت است که آن حضرت از مکه که آمدند در خطبه‌شان فرمودند: «مَنْ کانَ فِینَا بَاذِلًا مُهْجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَائِنَا نَفْسَهُ فَلْیرْحَل مَعَنا»؛ کسی که حاضر است خون دلش را در راه ما بدهد و آماده لقاءالله است، با ما همراه شود. چون بین ما و لقاءالله فاصله‌ای نیست. 🔰کانال شیخ خوشنویس| شیخ حسین زاهدی @sheikh_khoshnevis
1_1663584892.mp3
21.37M
السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک ▪️افتاده باز کار به دست کریم ها ▪️ما را نوشته اند گدا از قدیمها ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک ▪️افتاده باز کار به دست کریم ها ▪️ما را نوشته اند گدا از قدیمها ▪️شانه زده به زلف کمندی نسیمها ▪️باید کشید ناز نگاه یتیم ها ▪️دست دعا به خاک قدمهای او بزن ▪️عبد خداست کودک ده ساله ی حسن ▪️ده ساله بود قامتش اما وقار داشت ▪️بالای چشم خویش دو تا ذوالفقار داشت ▪️مثل ابالحسن سخنش اقتدار داشت ▪️بر یاری عمو جگری بی قرار داشت ▪️شهر مدینه با پدرش عهد بسته بود ▪️از کودکی کنار امامش نشسته بود ▪️با چشم خویش رفتن عشاق دیده بود ▪️شش ماهه هم به فیض شهادت رسیده بود ▪️او را عمو به بند محبت کشیده بود ▪️دستش به دست عمه ی قامت رشیده بود ▪️بوسید دست عمه، به او التماس کرد ▪️جان کند تا ز خیمه خودش را خلاص کرد خیلی دقت کردم ببینم این بچه، چجوری با زینب آمده بیرون، استغاثه ی ابی عبدالله تو گودال، چجوری صداش به خیمه ها رسیده، من اینجوری برداشت میکنم، وقتی مرکب ابی عبدالله رفت به خیمه ها، این بچه همراه عمه ها از خیمه ها دنبال مرکب اومده رسید بالا بلندی، اونجا استغاثه رو شنید اون لحظه ای که ابی عبدالله با صورت، زمین خورده، نوشتند حتی چندین ضربه زدند به حسین ۷۲ ضربه تو بدنش زدند، خون داره فواره میزنه، تیر به قلبش زدند نتونست رو مرکب دوام بیاره، با صورت خورد زمین، دیگه مهلتش ندادند.... فَحَمَلُوا عَلَیْهِ مِنْ کُلِّ جَانِبٍ ابن سعد دستور داد از چهار طرف ، بزننش، لَقَدْ قُتِل بِالسَّيفِ وَ السَنان وَ بِالحِجارَةِ وَ بِالخَشَبِ و بِالعَصَاء حتی مرحوم سید می‌نویسد شمشیری به فرق آقا زدند، ابی عبدالله با پارچه ای سر مبارکشو بست، همه دارن ضربه میزنند، اینجا استغاثه کرد ، همینجا بود که این بچه دستشو از دست عمه کشید، حسین داره میبینه، فرمود، اُختِی، اِحبِسیهِ نگذار بیاد، اما هر چی زینب تلاش کرد حریف نشد، نه اینکه زینب دستشو رها کنه، شاید این همون لحظه ای بود که عمه ی سادات ، دست گذاشت رو سرش، گفت وَا مُحمَّداه ، وا عَلیاه حسینمو دارند میکشند، اینجا دستش رها شد، این یتیم امام حسن، با عجله دوید بسمت گودال، چجوری این ازدحامو کنار زد فریاد حَسَنیش بلند شد والله لا اُفارِقُ عَمّی، خدا کنه ماهم تا آخر عمر، اینجوری با ابی عبدالله باشیم بگیم والله لا اُفارِقُ حُسینا بعضیا با مرکب اومده بودند، چجوری از لای پای مرکبها خودشو رسوند به عمو، الله اعلم، دید همه دارند تقربا الی الله شمشیر میزنند، دستشو سپر کرد دست از پوست آویزان شد، دیگه شدت جراحت ،اجازه نداد حرف بزنه، فقط یه جمله گفت، وا اُمّاه، من اینجوری میفهمم، این وا اُمّاه، یعنی یازهرا، تازه فهمید دست فاطمه سپر ولایت شد ، اون روزی که تو کوچه همه محاصرش کردند، نا نجیب نه به قنفذ، نه به مغیره، به هر کی دور فاطمه بود گفت اِضرِبُوا فَاطمَة افتاد تو بغل عمو ، مراد حضرت زهرا بود ک همه ی اهل بیت دردی به اونها عارض می‌شد مادرشونو صدا میزدند، خیلی برا ابی عبدالله سخته، هنوز دستای حسینو نبریده بودند، این یتیمِ برادرو بغل کرد اما اجازه ندادند ، اینجا بود حرمله آمد نمیدونم چ لزومی داشت با تیر سه شعبه بزنه، اونم با این فاصله ی نزدیک، نوشتند با تیر سه شعبه.... فَذَبَحَه فِی حِجرِ عَمّه... حسین..... یه سوال کنم من ندیدم دیگه هیچ نقلی نوشته باشه، این زن و بچه تونستند پیکر عبدالله رو ببرند، تازه ابی عبدالله به زینب فرمود برگرد ، از شما میپرسم آن لحظه ای ک اسب بر بدن میتازوندند این یتیم امام حسن کجا بود؟؟؟ حسین..... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
سلام رفیق می تونی بیایی کمک صوت روضه های شب های آینده ، هنوز به متن در نیومده بیا که روضه خونا دستشون پر باشه حتما ثواب می بری @sobbohsobboh110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
MirzaMohammadi 1402 shab06 b.mp3
12.82M
السلام علیک یا اباعبدالله ▪️عمریست دم زدم ز غمت دم به دم حسین ▪️بوده ست هر دمم حسن و بازدم حسین ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
السلام علیک یا اباعبدالله ▪️عمریست دم زدم ز غمت دم به دم حسین ▪️بوده ست هر دمم حسن و بازدم حسین ▪️مادر مرا میان حسینیه شیر داد ▪️قد کرده ام علم بغل این علم حسین ▪️بعد از سجود خاک تو را بوسه میزنم ▪️شد مهر هم به حرمت تو محترم حسین ▪️با دست خالی از در هیئت نمی رویم ▪️وقتی دهیم تو را به قاسم قسم حسین اومد خدمت ابی عبدالله، اجازه میدان رفتن بگیره، ابی عبدالله اجازه نداد خیلی این دو یتیم برادر ، برا حسین عزیزند بغلش کرد، عمو و برادرزاده تو بغل هم آنقدر گریه کردند، مقتل نوشته «فَغُشِیَ عَلَیهِما» نمیدونم یتیم امام حسنو وقتی بغل کرد یاد کدام صحنه افتاد خاطراتی با امام حسن داشته، اونم از دوران کودکی. یه دونشو امشب میگم، ▪️من ایستاده بودم دیدم که مادرم را ... پنجاه نفر از این سیصد مهاجم وارد خونه ی فاطمه شدند ، هم در ورود منزل فاطمه رپ زدند ، هم در خروج منزل فاطمه رو زدند، بچه ها متحیر به سمت مادر برن یا برن دست بابا رو وا کنند، نمیتونستند جلو بیان، طناب به گردن ،دارند علی رو میبرند، دیدند مادر ، مانع شد اون نانجیب صدا زد علی رو رها کنید اِضرِبُوا فَاطِمَة، همه که علی رو رها کردند ، ریختند رو سر فاطمه ، بچه ها دست انداختند دور گردن هم، نشستند رو زمین گریه میکردند ناله بزن یا زهرا... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
Sokhanrani 06 - 3.mp3
13.29M
السلام علیک یا ابا عبدالله 🔸با رخصت از خدای تعالی، فقط حسین 🔸ما گم نمی شویم ، هَدَیْنٰا، فقط حسین ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
السلام علیک یا ابا عبدالله 🔸با رخصت از خدای تعالی، فقط حسین 🔸ما گم نمی شویم ، هَدَیْنٰا، فقط حسین 🔸سر خم نمی کنیم به هر قبله ی دروغ 🔸دل را نمی دهیم به هر جا، فقط حسین 🔸بگذار هر که خواست گدای کسی شود 🔸ما را چه کار با دگران ما را ، فقط حسین 🔸خیلی دعام کرده اگر نوکرش شدم 🔸دارد هوای سینه زنش را فقط حسین 🔸هر کس که خورده بر در بسته فقط حسن 🔸هر کس دلش گرفته ز دنیا فقط حسین 🔸سرمایه ی محبت زهرا ست دین من 🔸سرمایه ی محبت زهرا فقط حسین 🔸امسال جای ما وسط صحن خالی است 🔸یک کربلا بده به گداها فقط حسین 🔸از شهر شام تا برسد باز به پیش تو 🔸یک ذکر گفت زینب کبری فقط حسین شب عاشورا وقتی خطبه اش رو خواند اصحاب دونه دونه با ابی عبدالله گفتگو کردند گوشه ی خیمه یتیم سیزده ساله ی امام حسن ، زانوش رو بغل گرفته بود ، بعد پایان صحبت امام پرسید عمو منم کشته میشم فردا یا نه؟؟؟ ابی عبدالله فرمود: کَیفَ المَوتُ عِنٰدَک مرگ نزد تو چگونه است ؟ بی معطلی گفت: أحلَیٰ مِنَ العَسَل مرگ نزد امام اینجوریه نگرانی نداره وقتی با امام باشی که بخواهی بمیری این مردن ،دیگه پوسیدن نیست این پوست انداختنه عبور از این عالم ماده به آغوشه امامه عرضه داشت عمو : أحلَیٰ مِنَ العَسَل ابی عبدالله یه جواب داد فرمود آری قاسمم همینقدر برات بگم نه تنها تو کشته میشی بلکه شیرخواره ام هم می کشند اینقدر این بچه جا خورد گفت عمو یعنی پای این لشکر به خیمه ها هم باز میشه دیگه نبودند ببینند واقعا پاشون به خیمه ها باز شد قاسمم بَعْدِ أَنْ تَبْلُوَ بِبَلٰاءِ العَظِیم که اینجا ارباب مقاتل متحیرند حسین چرا اینجوری گفت به این یتیم امام حسن این بلاء عظیم چیه؟ حسین خودش ذبح عظیمه این بلاء عظیم توی کربلا ، فقط ماله حضرت قاسمه بعضی ها گفتند این بلاء عظیم همونیه که این بدن زیر سم مرکب میره عجیب هم هست این سخن ابی عبدالله است بَعْدِ أَنْ تَبْلُوَ بِبَلٰاءِ العَظِیم زرهی براش پیدا نشد عمامه ی امام حسن رو بست دور سرش از دو طرف ، عمامه رو به گریبانش گره زد حالا جلو این عمو ، برادرزاده داره میره عجب رجزی خواند 🔸إنْ تُنْکِرُونِی فَأنَا ابْنُ الحَسَن 🔸سِبطُ النَّبِیِّ المُصطَفی وَالمُؤتَمَن 🔸هذا حُسَینٌ کَالأَسیرِ المُرتَهَن هرکی منو نمیشناسه ، بشناسه من پسر امام حسنم خب امام حسن رو کجا میشناختند؟ به جَمَل فتنه ی جمل را امام حسن خوابوند وقتی فتنه ی جمل با حماسه ی امام حسن خاموش شد همونجا صاحب فتنه ی جمل گفت ، حسن بن علی ، یه روز کارت رو تلافی می کنم یه مقدار امروز برا امام حسن گریه کنیم حضرت زهرا گلایه کرده ها که چرا برا حسنم گریه نمی کنید چرا برا حسنم شعر نمی گید روضه نمی خوانید الحمد لله دلهاتون آماده است کجا تلافی کردند جلو چشم ابی عبدالله ، جلو چشم قمربنی هاشم ، هفتاد چوبه ی تیر بر این بدن زدند زیارت جامعه أئمّة المؤمنین تعبیرش اینه قَدْ شُکَّتْ أَکْفَانُهُ بِالسِّهَامِ از اینجا معلوم میشه برادر رو چندتا کفن کرده بود تمام کفن ها سوراخ سوراخ شد غرق خون شد حسین مجبور شد بدن رو برگردونه همه ی أئمه این ویژگی رو داشتند حتی حضرت زهرا ، ابی عبدالله میگه شبی که بابام ، مادرم رو غسل می داد، تا برسه به همه ی ائمه ، چندتا کفن داشتند اما این ابی عبداللهی که امام حسن براش روضه خوانده لٰایَومَ کَیَومِکَ یا اباعبدالله اینم چندتا کفن داشت کفنی داشت ز خون و کفنی داشت ز تیر و کفنی داشت ز خاک مگه کفن، اونی نیست که بدن رو می پوشانه آنقدر حسین بدنش پوشیده بود ، خواهرش ساعت ها طول کشید بدن رو پیدا کنه من روضه ای رو بخوانم که امام زمان برا این یتیم سیزده ساله خوانده دو کلمه است السَّلَامُ عَلَى الْقَاسِمِ بْنِ الْحَسَنِ الْمَضْرُوبِ‏ عَلَى‏ هَامَتِهِ‏ شمشیر به فرقش زدند دیگه نتونست رو مرکب دوام بیاره ، چنان با صورت بر زمین خورد آماده ای یا نه باباش به ما یاد داد هر روضه ای می خونی گریز به روضه ابی عبدالله بزن اگرچه با صورت بر زمین خورد همه سواره ها ، قاسم رو محاصره کردند اما نوشته اند ابی عبدالله چنان سراسیمه خودش رو رساند که ضارب قاسم بن الحسن زیر سم مرکب ماند ، حسین اینجا سراسیمه خودش رو رساند نگذاره این بدن زیر سم مرکب بره آخ بمیرم اما وقتی نوبت خودش شد ناحیه مقدسه میگه ، همینکه با صورت به زمین خورد ، همونجا زنده زنده زیر سم مرکب بردنش حسین ..... یه گریز به روز سوم بزنم هنوز میدونم عقده گریه رو داری توی دلت سر رو که بغل گرفت گفت بابا این چاله ها در صورتت اثر چیه.. هر چی نگاه میکنم می بینم اینا اثر تیر و نیزه نیست رقیه جان ، اینا همون اثر سم مرکبه آی حسین....
monajat roz6 .mp3
6.36M
▪️بر درد تنهایی دچارم ای نگارم ▪️پایان ندارد انتظارم ای نگارم ▪️آوار این بودم مرا نوکر نوشتی ▪️نوکر شدن شد افتخارم ای نگارم ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
بسم الله الرحمان الرحیم الحمدلله رب العالمین والصلاه والسلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین ابی القاسم مصطفی محمد و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین لاسیما بقیه الله فی الارضین، روحی وارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه ولعنه الله علی اعدائهم اجمعین اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن صلواتک علیه و علی ابائه فی هذه الساعه وفی کل ساعه ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا ▪️بر درد تنهایی دچارم ای نگارم ▪️پایان ندارد انتظارم ای نگارم ▪️آواره ای بودم مرا نوکر نوشتی ▪️نوکر شدن شد افتخارم ای نگارم ▪️با تو که باشم قدر یک دنیا می ارزد ▪️منهای تو بی اعتبارم ای نگارم ▪️این آبرو، این اشک ها، این مهر زهرا ▪️من هرچه دارم ز تو دارم ای نگارم ▪️بخشید اگر مارا خدا، لطف خودت بود ▪️ای رحمت پروردگارم ای نگارم ▪️می ترسم از جان کندنم، پیشم می آیی؟ آرزوی همه مونه. سوال برای همه مون، نگرانی تادم مرگ ▪️می ترسم از جان کندنم، پیشم می ایی ▪️در وقت سخت احتضارم ای نگارم حالا هرکی ارزوش اینه اقاش بیاد بالا سرش دم جون دادن سرشو به بالین بگیره مولاشو صدا بزنه یابن الحسن... السلام علیک یا اباعبدالله. السلام علیک یا حسن ابن علی السَّلَامُ عَلَى الْقَاسِمِ بْنِ الْحَسَنِ کدوم قاسم؟ الْمَضْرُوبِ‏ هَامَتُه الْمَسْلُوبِ لَامَتُهُ حِينَ نَادَى الْحُسَيْنَ عَمَّهُ عموجان ▪️ز من بگو تو به گلچین، تلاش بیهوده کردی ▪️آخه گلی که آب نخورده گلاب ندارد حسیـــــــــــن جــــــــــــان... یه بار دیگه حسیـــــــــــــــــــــــن جــــــــــــــــــــــــــــــــان... وبعد قال الله تبارک و تعالی فی محکم کتابه بسم الله الرحمان الرحیم والذین لاماناتهم و عهدهم راعون ▪️منسب و وشوکت و دولت به شهان ارزانی ▪️از عناوین جهان مرثیه خوان مارا بس ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
مناجات_حجت_الاسلام_میرزامحمدی_شب.mp3
5.37M
▪️آمد عزای جد تو یا صاحب الزمان ▪️جانم فدای جد تو یا صاحب الزمان ▪️رخصت بده دوباره در این موسم عزا ▪️گریم برای جد تو یا صاحب الزمان ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و الصّلاة و السّلام علی سید النبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین بالقاسم المصطفی محمّد و علی اهل بیت الطیبین الطاهرین المعصومین المکرَّمین لا سیما بقیه الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً و قائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً ▪️آمد عزای جد تو یا صاحب الزمان ▪️جانم فدای جد تو یا صاحب الزمان ▪️رخصت بده دوباره در این موسم عزا ▪️گریم برای جد تو یا صاحب الزمان ▪️ای کاش در حضور شما قسمتم شود ▪️کرب و بلای جد تو یا صاحب الزمان ▪️ای کاش با نوای تو هم ناله می شدم ▪️در نینوای جد تو یا صاحب الزمان ▪️بی تو به گوش جان و دل ما هنوز هم ▪️آید صدای جد تو یا صاحب الزمان اولین شب جمعۀ ماه عزای ابی عبداللهِ. با امام زمانمون بریم کربلا ▪️فخر بزرگ ماست که عمری نشسته ایم ▪️زیر لوای جد تو یا صاحب الزمان تو مسجد جمکران شب جمعه عزادار حقیقی ابی عبدالله رو صدا بزن امشب آقامون با مادرش فاطمه میاد کربلا یا صاحب الزمان... با آقات کار نداری ؟! یا صاحب الزمان... السلام علیک یا ابا عبدالله ▪️شب های جمعه، نیمه‌شب ها تا سپیده ▪️بر روی اسرارش خدا پرده کشیده ▪️از راه می آید بانویی قامت خمیده ▪️لب می گذارد روی حلقوم بریده ▪️فریادهای «یا بُنَیَّ» پا بگیرد ▪️حیدر بیاید بازوی زهرا بگیرد مگه کربلا شب جمعه چه خبره ▪️روضه نمی خواهد تنی که سر ندارد ▪️قربان آن آقا که انگشتر ندارد ▪️جایی برای بوسه مادر ندارد ▪️یک جای سالم اندر آن پیکر ندارد حسین... بأبی المُستَضعَفُ الغَریب یا اباعبدالله بریم شب جمعه اول ماه عزای ابی عبدالله به محضر ملکوتی عزادار حقیقی این ایام، آقا و ولی نعمتون امام زمانمون صلواتی هدیه کنیم ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
1_1664364610.mp3
20.8M
▪️چه می‌شود که سرانجام آن زمان برسد ▪️و قطره نیز به دریای بی‌کران برسد ▪️محرم است بیا تا که چشم مرده ی ما ▪️برای گریه در این روضه ‌ها به جان برسد ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الحَمدُ لِلَّه رَبِّ العَالَمِین وَ الصَّلاة وَ السَّلامُ عَلیٰ سَیّدِ الاَنبیاءِ وَ المُرسَلِین حَبیبِ اِلٰه العَالَمِین اَبِی القاسِم المُصطَفیٰ مُحمَّد وَ عَلیٰ اَهلِ بَیتِهِ الطَّیّـِبینَ الطَّاهِرینَ المَعصُومِینَ المُکـَرَّمِین لاسِیَّما بَقیَّةِ اللهِ فِی الاَرَضِین رُوحِی وَ اَرواحُ العَالَمِینَ لِتُرابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لَعنَةُ اللهِ عَلیٰ اَعدائِهم اَجمَعین اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً ▪️چه می‌شود که سرانجام آن زمان برسد ▪️و قطره نیز به دریای بی‌کران برسد ▪️محرم است بیا تا که چشم مرده ی ما ▪️برای گریه در این روضه ‌ها به جان برسد ▪️چقدر نزد تو با آبروست دستی که ب▪️رای خرجیِ این ماه بر دهان برسد ▪️شبیه فاطمه خوشحال می‌شوی وقتی... کی؟ ▪️شبیه فاطمه خوشحال می‌شوی وقتی ▪️برای مجلس جد تو میهمان برسد ▪️به کربلای شبِ جمعه ات ببر ما را ▪️خبر رسیده قرار است ساروان برسد ▪️به عرش می‌رسد آقا صدای ناله ی تو ▪️اگر به روضه ی گودال، روضه خوان برسد ▪️به خاک پیکر او و اما رأس او قرار شده ▪️به شمر و حرمله و خولی و سنان برسد حسین.... ▪️روضه نمی خواهد تنی که سر ندارد ▪️قربان آن آقا که انگشتر ندارد ▪️یک جای سالم اندر آن پیکر ندارد شب جمعه است مادرش کربلا مهمانه ▪️یک جای سالم اندر آن پیکر ندارد ▪️جایی برای بوسه مادر ندارد حسین.... صلی الله علیک یا اباعبدالله ▪️بی سبب نیست شب جمعه شب رحمت شد ▪️مادری گفت حسین جان همه را بخشیدی حسین جان... به نیابت از شهدا بگو حسین جان..... بأبی المُستَضعَفُ الغَریب یا اباعبدالله ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
roze-mirza4.mp3
8.27M
السلام علیک یا اباعبدالله ▪️هر کسی رو به تو آورد جهان آرا شد ▪️مورد مرحمت انسیة الحوراء شد ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
السلام علیک یا اباعبدالله ▪️هر کسی رو به تو آورد جهان آرا شد ▪️مورد مرحمت انسیة الحوراء شد ▪️کودکی بودم و با اسم تو مأنوس شدم ▪️پایِ عشقت به سُویدای دل من وا شد آقاجان ▪️هر که نوکربه کسی گشت همان نوکر ماند اما ▪️هر کسی نوکر دربار تو شد آقا شد ▪️ریزه خواران سرسفره ی تو شاهانند ▪️آرزومند گدایی درت موسی شد وقتی خبر دار شد خدا به این امت ، عاشورا داده، موسی بن عمران ، پرسید یا رب ، وَ مَا العاشورا، ندا اومد البُکاء وَ التَّباکِی عَلی وَلَدِ المُصطَفیٰ، ای جناب موسی عاشورا یعنی گریه کردن بر حسین پیغمبر، بعد فرمود گریه کن بر حسین، حَرَّمتُ جَسَدَه عَلَی النّار آقاجان ▪️تو نگاهم نکنی دربَرِ مردم هیچم ▪️نگهت عزت دنیای من و عقبی شد ▪️سینه زن های تو در رتبه همه سلطانند ▪️این مقامیست که با دست علی امضا شد ▪️گریه کردن به شماروزی هر چشمی نیست ▪️این متاعیست که در عالم زَر اهدا شد ▪️هیچکس از لبخشکیده ی تو نَه نشنید صداش دیگه جوهره نداشت لبهاش مثل دو چوب خشک بهم میخورد ▪️هیچکس از لبخشکیده ی تو نَه نشنید ▪️نظر لطف شما شامل نوکر ها شد شب عاشورا صحبتاشو کرد فرمود از این تاریکی استفاده کنید و برید دل همه زیر و رو شد مولای ما چرا اینجوری میگه، حتی نوشتند چراغها رو کمتر کرد اگه کسی میخاد بره خجالت زده ی حسین نشه. گریه ها کردند بیعتشون رو تجدید کردند اظهار ارادت کردند بعد حضرت فرمود بدانید فردا هممون کشته میشیم یتیم امام حسن بلند شد گفت عمو، منم کشته میشم یا نه؟ ابی عبدالله فرمود اری، اما اول بگو ببینم مرگ نزد تو چگونه ست فرمود اَحلیٰ مِنَ العَسَل، سیدالشهدا فرمود اِیْ والله بخدا قسم تو هم کشته میشی ، بعد یه تعبیری به کار بردند ، فرمودند قاسمم نه تنها تو کشته میشی بلکه شیرخواره ام هم رو میکشند، آنقدر این کودک سيزده ساله ترسید گفت یعنی عمو، اینها پاشون به خیمه ها هم میرسه؟ های حسین.... ابی عبدالله اینجا یه تعبیری دارد فرمودند آری، تو هم فردا کشته میشی بَعدَ عَن تَبلُوا بِبَلاءٍ عَظیم ، منظور سیدالشهدا چی بود؟ خیلیا اینجا حرف ها زدند اما فهمش میره برای قیامت حسینش خودش ذبح عظیمه، اما به قاسم میگه بلاء عظیم، شاید همون اتفاقی که اشاره کردند چنان با شمشیر به فرقش زدند عبارت زیارت ناحیه اینه فَفَلَقَ رَأسَه سر قاسم کاملا شکافته شد، وَ وَقَعَ عَلیٰ وَجهِه عَلی التُّراب، از مرکب چنان با صورت به زمین خورد... حسین.... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
4_5823169896036438103.mp3
7.94M
بسم الله الرحمن الرحیم ▪️نه صبر به دل مانده ،نه درسینه قرارت (۲) ▪️بگذار چو آتش ز جگر ،شعله بَر آرَم ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
بسم الله الرحمن الرحیم ▪️نه صبر به دل مانده ،نه درسینه قرارت (۲) ▪️بگذار چو آتش ز جگر ،شعله بَر آرَم ▪️گر زحمتت افتد که نهی پای به چشمم ▪️بگذار که من چشم به پایت بگذارم ▪️ای منتظر منتظران،یوسف زهرا ▪️پاییز شده بی گل روی تو بهارم ▪️حیف از تو عزیزی که مَنَت یار بخوانم(۲) ▪️اما چه کنم غیر تو غمخوار ندارم یابن الحسن.... روز ششم هست آقاتو صدا نمیزنی یابن الحسن.... السلام علی ساکن تربة الزّاکِیَه السلام علی صاحب القُبَّةِ السّامیَه کانَّ دیدن حرم ابی عبدالله شده عین دیدن خود امام زمان فقط دل هامون رو باید ب این سلام ها خوش کنیم السلامُ عَلی مَنِ افتَخَرَ به‌‌ جبرائیل أَلسَّلامُ عَلى مَنْ ناغاهُ فِی الْمَهْدِ میکآئیل آقایی که گهواره جنبانش جبرائیل ومیکائیل بوده بدنش زیر آفتاب گرم کربلا افتاده السلامُ عَلی البَدَنِ السَّلیب اقاییکه صورت مبارکش بوسه گاه پیغمبراکرم بوده حالا تربت کربلا داره به اون صورت بوسه میزنه السلام علی الخدِّ التَّریب أَلسَّلامُ عَلَى الْمُغَسَّلِ بِدَمِ الْجِراحِ السلام عَلی القاسم بن الحسن ابن علی بن ابیطالب... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
11.mp3
16.32M
بسم الله الرحمن الرحیم «السلام علی القاسم بن الحسن ابن علی بن ابی طالب المضروب هامَتُه ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
بسم الله الرحمن الرحیم «السلام علی القاسم بن الحسن ابن علی بن ابی طالب المضروب هامَتُه (سلام بر آن شهیدی که با شمشیر به فرق مبارکش زدند) آمد خدمت ابی عبدالله، هرچه تلاش کرد اذن میدان بگیره ابی عبدالله اجازه نداد. به بعضی نقل‌ها فرمود:«در شماها برادر حسنم را می‌بینم .مایه تسلای دلم هستید کجا بذارم برید؟!»اجازه نداد. بعضی‌ها نوشتند: اومد تو خیمه سر به زانو گذاشت شروع کرد به گریه کردن؛ یه مرتبه یادش افتاد یه بازوبندی از باباش امام حسن براش ارث مونده. اینو باز کرد و دید بابا چند جمله اونجا نوشته:«پسرم اگه رفتی کربلا و امام حسین اجازه نداد بری میدان ، این دست خط را بهش نشان بده» تا اومد این نوشته را نشان داد؛ ابی عبدالله یاد امام حسن افتاد. یه چیزی میگم و رد میشم این دو برادر در کودکی خاطرات شیرینی نداشتند یا بهتره بگم خاطرات شیرینشون کمتر از خاطرات تلخشان بود... سنی نداشتند پیامبر را از دست دادند، چیزی از شهادت پیغمبر نگذشت جلوی چشمشون مادرشون رو زدند تا ابی عبدالله نگاهش به دست خط برادر افتاد بوسید، گذاشت روی چشم شروع کرد گریه کردند... نوشتند دست قاسم را گرفت و آورد توی خیمه، عباس را صدا زد، زینب هم صدا زد. فرمود خواهرم اون صندوقچه را بیار زینب کبری سال‌ها امانت‌دار این یادگاری برادر بوده ؛ در صندوق را باز کردند. عباس هم نمی‌دونه چه خبره دید ابی عبدالله قبای امام حسن را بیرون آورد، عمامه امام حسن را بیرون آورد. عمامه را بست رو سر قاسم... تا این لباس را به تنش کرد مقاتل نوشتند اهل خیمه شروع کرد گریه کردن ... هنوز که خبری نبود اومد وسط لشکر، رجزش رو خوند، نوشتند ۳۵ نفر را به درک واصل کرد. دشمن متحیر... اینی که حتی زره نداره چه جوری داره تار و مار می‌کنه!! اولین کاری که کردند سنگبارونش کردند هر شب ما با این کار داریم جوری سنگبارونش کردند که حضرت توی این محاصره گیر افتاد یک نانجیبی چنان با شمشیر به فرقش زد.. اینجا بود با صورت به زمین خورد عمو را صدا زد... ابی عبدالله با سرعت خودش را رساند دید ظالمی بالا سر اومده برای چی ابی عبدالله با عجله آمده ؟ چون نوشتند نشسته بود سر قاسم را زنده زنده جدا کنه. ابی عبدالله اومد بالا سرش، این شهید هم نگذاشت ، زنده زنده به دست دشمن ذبح بشه . می‌خوام گریزی به دیشب بزنم: اما توی گودال نتونست کاری کنه برای برادر ۱۱ ساله اش... زنده زنده جلوی چشم ابی عبدالله حرمله، عبدالله رو ذبح کرد ... حسین... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
روضه_حجت_الاسلام_میرزامحمدی_شب_ششم.mp3
4.95M
شبِ زیارتیِ مخصوص ابی عبدالله است. کل دهه محرم یک طرف امشب یک طرف. امشب همه ی انبیا اوصیاء ‏اولیا ملائکه می آیند کربلا... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
شبِ زیارتیِ مخصوص ابی عبدالله است. کل دهه محرم یک طرف امشب یک طرف. امشب همه ی انبیا اوصیاء ‏اولیا ملائکه می آیند کربلا. مادرش فاطمه هم می آید کربلا. چه خبر است امشب؟ روایات ما فرمودند : ان الله ‏یزورُ الحسین فی کل لیلةِ الجمعه، ی عنی امشب خدا هم زائر حسین است. اول برویم کربلا از محضر ارباب این ‏کربلا اجازه بگیریم ، با مادرش قدری هم ناله بشویم . بعد روضه ی یتیم امام حسن را برای حضرت بخوانیم. ‏ ▪️چقدَر نام تو زیباست ابا عبدالله ▪️حَرَمت عرش مُعلاست اباعبدالله . ▪️زائر کرب و بلا حق شفاعت دارم ▪️قطره در کوی ‏تو دریاست اباعبدالله. ببین اگر اینجوری هست شکرش را بجا بیاور که نام اربابت را میبرند سلام به اربابت ‏میکنی ببین اگر اشکت جاری میشود شکرش را بجا بیاور . ▪️هرکسی داد سلامی به تو و اشکش ریخت ▪️او نظر ‏کرده ی زهراست اباعبدالله آماده ای سلام بدهی یا نه؟ السلامُ علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب ‏الحسین ▪️ما که باشیم که سنگ تو به سینه بزنیم آقا جان ما کجا و دم زدن از تو کجا؟ ▪️ما که باشیم که ‏سنگ تو به سینه بزنیم ؟ ▪️سینه زن زینب کبراست اباعبدالله حالا که رفتی کربلا بسم الله. ▪️مادرت گفت بُنَیَّ ‏دل ما ریخت بهم ببین میشنوی صدای مادرش را؟ ▪️مادرت گفت بُنَیَّ دل ما ریخت بهم ▪️بردن نام تو غوغاست ‏اباعبدالله اسمش را ببر ببین چه غوغایی تو دلت بپا میشود؟ حسین جان.... حیف حنجره هایت خرج ابی ‏عبالله نشود حسین جان.‏..... آمد خدمت ابی عبدالله یتیم امام حسن اجازه بگیرد، بوی امام حسن می دهد . یادگار آن برادر مسمومش است. ‏ نوشتند عمو و برادرزاده هردو بغل کردند همدیگر را. آنقدر گریه کردند که از حال رفتند. بعضی ها نوشتند ‏هرچه تلاش کرد ابی عبالله اجازه ی میدان رفتن نداد. مادرش کربلا بود . بلافاصله آمد تو خیمه ، آن یادگار ‏پدر را برای ابی عبدالله آورد. عمو اگر اجازه نمی دهی بروم میدان ببین نامه ی بابایم حسن را، ابی عبدالله تا ‏دستخط برادر را دید گذاشت روی چشمهایش بوسه زد. یادش بخیر مادوتایی کنار پیغمبر می رفتیم. یادش ‏بخیر دوتایی خواهرمان را می بردیم حرم پیغمبر. یادش بخیر محضر مادر باهم خط می نوشتیم. باهم برای مادر ‏گریه کردیم ، من صورت به کف پای مادر گذاشتم داداشم صورت رو سینه ی زخمیِ مادر گذاشت. دوتایی ‏دم در بدنمان می لرزید. نامردها هم بابایم را می بردند هم مادرمان را می زدند. خاطرات یادآوری شد. ‏... نامه را بوسید و گریه کرد. قاسم ابن الحسن هم تو همین فرصت خم شد دست و پای عمو را بوسید. عمامه ‏ی امام حسن را بست دور سر قاسم. یتیم برادر را راهی میدان کرد . تا آمد رجز بخواند این جوری رجز خواند. ‏ ان تُنکِرونی أنا ابن الحسن سبطُ النبی المصطفی المُعتمل هذا حسینٌ کَلاسیر المرتحم ، این عموی من ‏است که محاصره اش کردید ، یک جوری میمنه و میسره ی لشکر را بهم ریخت محاصره اش کردند دیدند ‏حریف یتیم اما حسن نمی شوند سنگ اندازها آمدند جلو آنقدر یتیم امام حسن را با سنگ زدند . قدرت دیدش ‏را گرفتند. یک نانجیبی چنان با شمشیر به فرقش زد با صورت از مرکب به زمین افتاد. عمو را صدا زد. ابی ‏عبدالله به سرعت آمد بالاسر قاسم. اینجا چه اتفاقی افتاد؟ نمی گویم رد می شوم. دید پاها دارد روی زمین ‏کشیده می شود . چه کرد؟ وَضَعَ صَدرَهُ علی صَدرِه. سینه اش را گذاشت رو سینه قاسم. یا صاحب الزمان یک ‏جا دیگر این سینه سنگین شد ، اینجا بدن قاسم را گذاشت رو سینه ی مبارک ، ها فهمیدی کجا بردمت یا ‏نه؟ ‏ ساعتی نگذشت دید سینه ی مبارک خودش سنگین شده. چشمان غرق خونش را باز کرد ، دید و الشمرُ ‏جالسٌ علی صَدره. حسین.... ‏ ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
Shab6_Moharam95_Mirzamohamadi_c.mp3
12.88M
▪️می رود مایه دلگرمی لشکر باشد ▪️بی زره آمده تا حیدر دیگر باشد ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
▪️می رود مایه دلگرمی لشکر باشد ▪️بی زره آمده تا حیدر دیگر باشد ▪️سیزده بار زمین مقدم او بوسیده ▪️دود اسپند بلنداست و خبر پیچیده *چه خبره؟* ▪️شیر بی واهمه تا مرز جنون می آید ▪️قاسم بن الحسن از خیمه برون می آید ▪️می رود با رجزش از پدرش یاد کند ▪️می رود کرب و بلا را حسن آباد کند *چه رجزی خوند؟ ▪️إن تُنكـرونی فأنـا ابـن الحـسن ▪️سِبْطُ النَّبِىِّ الْمُصْطَفَى و الْمُؤْتَمَن ▪️مثل عباس که دور و بر مولا کم نیست ▪️قاسمی هست حسین بن علی تنها نیست ▪️همه دیدند به دستش شده شمشیر بلند ▪️می شد از گوشه خیمه دم تکبیر بلند ▪️میزند ضربه همه از روی زین می افتند ▪️ازرق است و پسرانی که زمین می افتند ▪️پهلوانی است سراسیمه فقط می آید ▪️دید این ازرق شامی است وسط می آید چارتا پسراشو دورش حلقه کرد با چه تبختری داره می آید ▪️چه می آید سر این طفل،خدا می داند ▪️مادرش آن طرف خیمه دعا میخواند ▪️حربه ای زد به عدو تا که سر او چرخید ▪️وسط دشت چنان نعره حیدر پیچید ▪️و اذا زلزلت الارض بلا نازل کرد ▪️ازرق و چهار پسر را به درک واصل کرد ▪️این حسن زاده عجب جنگ نمایانی کرد ▪️بعد اکبر خودمانیم چه طوفانی کرد دیدن اینجوری حریفش نمیشن،یه عده رو عمرسعد اجیر کرده بود؛برا ساعت مبادا،اینا نگه داشته بود به عنوان تیر آخر ازشون استفاده کنه،اگه می دید جنگ تن به تن باشمشیر و نیزه جواب نمیده سنگ اندازا رو صدا میزد ▪️تیغ ها قاتل آن جسم نحیفش نشدند ▪️پهلوانان عرب نیز حریفش نشدند ▪️آخرش دست به آن قائده جنگ زدند ▪️تاکه میشد به تن بی زرهش سنگ زدند ▪️چه می آید سر این طفل خدا می داند ▪️مادرش آن طرف خیمه دعا میخواند وقت گذشته دلتم آماده است برم قسمت آخر ▪️قسمت آخر جنگ است خدا رحم کند ▪️دستهاشان پر سنگ است خدا رحم کند اینقدر این آقا زاده خشکل بود، که نوشتند کأنّه فَلقَةُ قَمَر انگار یه ماه پاره داره میاد میدون، خوب چیکارکردند با این صورت زیبا ▪️سنگ زد روی تماشایی او ریخت به هم ▪️نیزه ای آمد و زیبایی او ریخت به هم بعضیا گفتن یه ظالمی چنان با شمشیر به فرقش زد "فَوَقَعَ الغُلام لِوَجهِه" دیدند این آقازاده با صورت به زمین افتاد ... خوب تصور کن، اینقده دورش حلقه زدند، ابی عبدالله دید یه نقطه پر از گرد و خاکه "سراسیمه خودشو رساند چه خبره اینجا؟سواره ها دورش کردند ... حسین .... نه نه ، یه حسین بگو به این انگیزه،صدای این نوجوون سیزده ساله در نمی اومد اگرچه گفت یاعَمّاه اما از زیر سم مرکب ها، از اون هیاهو صدا نمیدونم میرسید یا نه؟؟؟ تو یه حسین بگو صدای این یتیم به امام حسین برسه ... حسین .... رسمه تو مراسم قاسم مجلس رو گل بارون میکنن ... امشب خیلی جاها گل اینجای روضه که میشه گل میریزند،اما بگم کربلا چی شد؟ ▪️جای گل هر چقدر تیغ به بازوش زدند ▪️گفت یا فاطمه و نیزه به پهلوش زدند بقیه اش بمونه ابی عبدالله از این ازدحام ، از این حمله دسته جمعی بلافاصله خودشو رسوند؛ مهلت نمیداد، چون میدونست اینجا اگه یه لحظه تعلل کنه بدن رو قطعه قطعه میکنند، به میمنه و میسره شمشیر میزد بلکه دور بدن قاسم رو خلوت کنند، حمیدبن مسلم میگه من اونجا بودم تا گردوخاک فروکش کرد، تو همون گردوغبار دیدم حسین اومده بالا سر قاسم "فَوَقَعَ صَدرَه عَلی صَدرِه، این سینه اش رو گذاشت رو سینه قاسم، اما دیدند این یتیم داره پاهاشو رو زمین میکشه... آی حسین ... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn