#شب_پنجم_محرم
#روضه_حضرت_عبدالله_بن_حسن_علیه_السلام
#شب_جمعه
“السلام علیکم یا أئِمَّةَ البَقیع”
اول بریم مدینه،بلدی مادرش فاطمه رو از مدینه تا کربلا همراهی کنی
این مادر تو سن جوانی ام نمیتونست راه بره
اگه گریه کن حسین و حسنی زهرا رو یاری کن
امشب کربلا خیلی کار داره فاطمه
▪️دلم میخواد یه شب مدینه باشم
▪️زائر اون شکسته سینه باشم
▪️دلم میخواد پشت بقیع بشینم
▪️قبر غریب مادر رو ببینم
▪️دلم میخواد تو کوچه ها بمیرم
▪️انتقام مادرم رو بگیرم …
کدوم کوچه های مدینه....
▪️تو اون کوچه که فاطمه زمین خورد
▪️همونجا که یاس مدینه پَژمُرد
▪️میگن...
ان شاء الله که راست نباشه
▪️میگن تو کوچه چادرش خاکی شد
▪️رو صورتش یه لاله حکاکی شد
▪️میگن تو کوچه مجتبی باهاش بود
▪️از اون کوچه تا به خونه عصاش بود
*خیلی سفارش این عبدلله بن حسن رو ، ابی عبدالله به خواهر کرد
خواهر ، خیلی مراقب یتیم برادرم باش.
هرجا زینب میرفت ،این بچه یتیم و با خودش میبرد
از صبح که خطبه خواند دل تو دل یتیم امام حسن نبود
مگه من چیم کمتر از بچههای عمه جانمه.
مگه من از بچههای مسلم چیم کمه.
عمو به همه ی اونا اجازه داد” چرا به من اجازه نمیده جونمو قربونش کنم
این شهید،شهید گودال حسینه،از اینجا عُلقِهٔ ابی عبدالله به این نازدانه معلوم میشه
تو همه ی این رفت و آمد های بنی هاشم و اصحاب عقیله بنی هاشم مواظب یتیم امام حسنه
اما امان از ساعتی که نوبت خود حسین شد
روضه این آقازاده گره خورده به روضه خود حسین
یعنی امروز یه چَشمت باید بره تو گودال برای نیمی از مصائب عاشوراش الان باید گریه کنی
خسته شد ارباب ما،بعضی ها مثل مرحوم شیخ جعفر نوشتن،زخم هاش که به هفتاد و دو تا که رسید از نفس افتاد
“فَوَقَفَ یَسْتَرِیحُ سَاعَةً”
یه لحظه خواست استراحت کنه
یه ظالمی چنان با سنگ به پیشانی آقا زد
مرحوم شیخ مفید مینویسد با تیر زدند به پیشانی،این دست و آورد خون پیشانی رو بند بیاره نتونست بند کنه
”این لباس عربی رو بالا زد …”
یا الله
تاسفیدی صَدرُالحسین نمایان شد
یه وقت دیدن حرمله زانو زد
”آخ چنان با تیر سه شعبه …
حسین ….
روضه رو از همین جا مسیرشو عوض کنم
بگذار امروز همه برای یتیم امام حسن گریه کنند
مدینه که نتوانستند برای امام حسن گریه کنند
جلوی چشم ابی عبدالله و قمر بنی هاشم بدن امام حسن رو تیر بارون کردند
چقدر سخت گذشت فقط حسین میدونه و خدای حسین
دیگه نتونست طاقت بیاره
افتاد رو زمین
همه محاصره اش کردند
دیگه نگم چطوری میزدنش
فقط همین قدر بگم
از زیر اون تیغ و تیر و نیزه دید عمو داره فریاد میزنه
"هَلْ مِنْ مُسْتَغِیث …
”باریک الله”
تا زینب صدای استغاثه ی برادرو شنید ، بند دلش پاره شد
اومد بالای بلندی همون جایی که کربلا میری بهش میگن تل زینبیه”
دید آنچه را که نباید ببینه
دست یتیم امام حسن رو گرفته
یه لحظه دید همه داداش رو محاصره کردن،
یه لحظه از این آقازاده غافل شد دو دستش و گذاشت رو سرش
هی میگفت یا غِیٰاثَ المُسْتَغِیثِین...
”تادست عبدالله از عمه جدا شد پا برهنه دوید سمت گودال
یه وقت شنید حسین میگه خواهرم نگذار بیاد
اما اومد ….
”وقتی رسید دید شمشیرزن ها عمو رو میخوان با شمشیر بزنند ، دستشو جلو آورد
یازهرا…
”این نوه ی توست خانم،
یاد اون روزیکه چهل نفر امامت رو میبردن”
دست یداللّٰهیت رو جلو آوردی
آخ دیگه نگم چی شد
” وَکانَ سَبَبُ وَفاتِها اَن قُنْفُذَ لَکَزَها بِنَعْلِ السیْفِ …
یا زهرا.....
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
@rozehayemirza_matn
1_31629583.mp3
4.72M
#شب_جمعه
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
▪️سلام آقا که الان روبروتونم ۲
▪️من اینجام و زیارت نامه می خونم
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
@rozehayemirza_matn
#شب_جمعه
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
▪️سلام آقا که الان روبروتونم ۲
▪️من اینجام و زیارت نامه می خونم
حسین جانم ۲
چی میخوایی
▪️بزار سایه ات همیشه رو سرم باشه
آقا سایه ات رو از سرم کم نکن
▪️بزار سایه ات همیشه رو سرم باشه
▪️قرار ما شب جمعه حرم باشه
حالا آماده ای یا نه
توی حرمی ها
▪️شب جمعه است بازم مادر بد احواله
چرا؟
▪️میگه ای وای حسین من ،تو گوداله
▪️امون ای دل ، بریده شد ، جلوی چشمای مادر
▪️ته گودال ، سه ساعت طول کشید تازه
حسین.....
▪️بیا زینب ببین که شد چه ها زینب
▪️سر شاه رو بریدند از قفا زینب
نه نه
بگذار برگردونم
▪️نیا زینب ، غم و غربت شروع میشه
▪️بمون خیمه، داره غارت شروع میشه
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
@rozehayemirza_matn
هدایت شده از روضه
1_1686367006.mp3.mp3
13.77M
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
#روضه_ورود_به_شام
#شب_جمعه
السلام علیک یا ابا عبدالله
از دم دروازه تا مجلس یزید چندان راهی نبود....
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
@rozehayemirza_matn
هدایت شده از روضه
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
#روضه_ورود_به_شام
#شب_جمعه
السلام علیک یا ابا عبدالله
از دم دروازه تا مجلس یزید چندان راهی نبود
همه نوشتند صبح علی الطلوع واردشون کردند
اما غروب بود که به مجلس یزید رسیدند
آنقدر جمعیت آمده
مرحوم عمادالدین طبری شیعی در کامل بهائیش مینویسه
۵۰۰ هزار نفر آمده بودند
اگه یک هزارم این جمعیت ، به سر ابی عبدالله سنگ زده باشند ، اونم اینجوری اهل بیت رو وارد کردند
مُکَشَّفاتِ الوُجُوه
مرکب ها بدون محمل و جهازه
جار زدند زنها با سر و روی برهنه وار بشند
یه لحظه تصور کن
زنهای رقاصه و آوازه خوان ، کنار زینب و سکینه چه می کنند
آنقدر ازدحام جمعیت مانع حرکته
بعضیا از پشت بام خانه هاشون ، آتش دارند می ریزند
دست این زن و بچه بسته است
یا صاحب الزمان
چقدر سر و روشون سوخت
کوچه ها رو یکی پس از دیگری دارند طی میکنند
من نمیدونم مسیر رو نانجیب جوری قرار داد که حتما اهل بیت از محله یهودی ها عبور کنند
اینا بعد از ماجرای خیبر
اومده بودند شام، اینجا ساکن شده بودند.
بلندترین نیزه ماله ابی عبدالله بود
رسیدن توی این محله
یه پیرزن عجوزی یهودی
توی بالکن منزلش نشسته بود ، چشماش هم به زور می دید
پرسید چه خبره
وقتی گفتند اینها خارجی اند
معرفی کردند
گفتند این سری که بر بلندترین نیزه نصبه
سر حسین بن علیه
گفت کدوم علی
همون فاتح خیبر
پیرزنه گفت من توی خیبر بودم
یادمه علی با ما چه کرد.
سر پسرش رو به من نشون بدید
این أمّ الحَجّاب نانجیب ، چنان سنگ بزرگی برداشت
از اون بالکن منزل به سمت سر ابی عبدالله....
که بچه ها دیدند سر بلافاصله از روی نیزه افتاد زمین
(آهان
شب جمعه آخر محرم
همه شهدای مدافع حرم ، سردار حاج قاسم سلیمانی فیض ببره)
بی خود نبود وقتی سر رو آوردند توی خرابه
نازدانه اش گفت
عَمّتی ما هذا الرأس
این سر دیگه قابل شناسایی نبود
حسین.....
بأبی المستضعفُ الغریب یا أباعبدالله
▪️از شهر شام بدم میاد
▪️از ازحام بدم میاد
آخ بابا
▪️از شهر شام بدم میاد
▪️از ازدحام بدم میاد
▪️از اونی که مار می برد
▪️توی بزم آب بدم میاد
▪️از اضطراب بدم میاد
▪️از بزم شراب بدم میاد
▪️حالا تو از زیر چشام خوشت میاد
▪️از اینکه دندون ندارم از خنده هام خوشت میاد
حسین.....
▪️ز خانه ها همه بوی طعام می آمد
▪️ولی به جان تو بابا ، گرسنه خوابیدم
به قصد زیارت
به قصد فرج
ناله بزن یا حسین.....
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
@rozehayemirza_matn
وقایع روز اول صفر
۱ - وارد كردن سر مطهر امام حسين عليه السّلام به شام
بنى اميه اين روز را به خاطر ورود سر مطهر امام حسين عليه السّلام به شام عيد قرار دادند.
(قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص ۳۴۱. الوقايع و الحوادث: ج صفر، ص ۵. مصباح كفعمى: ج
۲، ص ۵۹۶. تقويم المحسنين: ص ۱۵)
۲ - ورود اهل بيت عليه السّلام به شام
(معالى السبطين: ج ۲، ص ۱۴۰. مستدرك سفينة البحار: ج ۶، ص ۲۹۴)
با رسيدن خبر نزديك شدن اسراى اهل بيت عليهم السّلام به دمشق، يزيد دستوراتى صادر كرد:
۱ - تاجى جواهر نشان و تختى مرصّع به سنگهاى قيمتى آماده كنند.
۲ - بزرگان هر صنف با كمك يكديگر شهر را در كمال زيبائى زينت نمايند.
۳ - تمام اهل شهر لباسهاى زينتى بپوشند و خود را بيارايند.
۴ - همگى در معابر رفت و آمد نموده، به يكديگر تبريك بگويند.
۵ - پس از آمادگى كامل با طبل و شيپور به استقبال اسرا بروند.
۶ - جارچيان در شهر جار بزنند: سرهاى بريده و اطفال كسانى بر شهر وارد مى شوند كه به قصد براندازى حكومت عازم عراق بوده اندولى عامل خليفه يعنى ابن زياد آنها را كشته است. هركس خليفه را دوست دارد امروز شادى نمايد.
شاميان پست نيز كوتاهى نكرده بر فراز بامها بيرقهاى رنگارنگ برافراشتند و در هر گذرى بساط شراب پهن كردند. نغمه آوازه خوانان بلند بود، و مردم دسته دسته به سوى دروازه كوفه در دمشق مى رفتند و عده اى از شهر خارج شده بودند. اين در حالى بود كه اهل بيت مصيبت زده و داغدار پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله را كه جبرئيل امين پاسبان حريم محترمشان بود همراه با نيزه داران تازيانه به دست و بى رحم وارد دروازه ساعات كردند. آن نابخردان پست همينكه جمع نورانى اسرا را ديدند زبان به جسارت گشودند. در آن شهر چه گذشت و با آن بزرگواران چه كردند قلم را ياراى نوشتنش نيست.
(الوقايع و الحوادث: ج ۵، ص ۳۰ ۶. از مدينه تا مدينه: ص ۸۹۹ ۸۹۶. همچنين اقتباس از ناسخ التواريخ، عوالم العلوم، مهيج الاحزان، رياض المصائب، لهوف، امالى صدوق، الدمعة الساكبة)
4_685064536595628322.mp3
4.53M
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#جمعه
#حجتالاسلاممیرزامحمدی
▪️اگر چو لاله دلی داغدار دارم من
▪️ز سوز عشق تو بر جان ،شرار دارم من
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
@rozehayemirza_matn
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#جمعه
#حجتالاسلاممیرزامحمدی
▪️اگر چو لاله دلی داغدار دارم من
▪️ز سوز عشق تو بر جان ،شرار دارم من
▪️تویی بهشت منو تا تو با منی ای دوست
▪️دگر به روضه ی رضوان چه کار دارم من
▪️به پیشگاه تو چون می خرند شرم حضور
▪️رُخی عَرق زده و شرمسار دارم من
▪️ز آستانه ی لطفت بگو مَرانندم
▪️کجا روم چه کنم با تو کار دارم من
هر کی با امام زمانش کار داره
آقا و مولاش رو صدا بزنه
یابن الحسن.....
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
@rozehayemirza_matn
4589825_-210166.mp3
8.53M
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#مناجات_و_روضه
▪️دل من از غم هجران رُخَت غمگین است
▪️بار هجران تو بر سینه ی من سنگین است
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
@rozehayemirza_matn
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#مناجات_و_روضه
▪️دل من از غم هجران رُخَت غمگین است
▪️بار هجران تو بر سینه ی من سنگین است
▪️به گدایی تو بر پادشهان فخر کنم
▪️پادشاهی که گدایت نَبُود مسکین است
▪️هر کسی حلقه زَنَد بر درِ کاشانه ی تو
▪️عزت هر دو جهانش به خدا تضمین است
▪️کاسه لیسی سر سفره ی تو مارا بس
▪️کاسه لیسِ درِ تو زندگی اش تضمین است
یابن الحسن.....
السلام علیک یا اباعبدالله
▪️گذرم تا به در خانه ات افتاد حسین
▪️خانه آباد شدم خانه ات آباد حسین
حسین جان....
بأبی المستضعفُ الغریب یا أباعبدالله
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
@rozehayemirza_matn
روضه_بردن نام تو هر چند_1396-8-3-9-03.mp3
7.15M
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#روضه_مجلس_شام
▪️بردن نام تو هرچند خطر داشت پدر ۲
▪️دخترت ، عشق تو را مدّ نظر داشت پدر
▪️ذره ای ترس به دل راه ندادم زیرا
▪️دخترت مثل علمدار جگر داشت پدر
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
@rozehayemirza_matn
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#روضه_مجلس_شام
▪️بردن نام تو هرچند خطر داشت پدر ۲
▪️دخترت ، عشق تو را مدّ نظر داشت پدر
▪️ذره ای ترس به دل راه ندادم زیرا
▪️دخترت مثل علمدار جگر داشت پدر
▪️عمه نگذاشت
▪️عمه نگذاشت که اطفال تو سیلی بخورند
▪️قافله در همه ی راه سپر داشت پدر
شب آخر عمر نازانه ی ابی عبداللهِ ست
ان شاء الله وعده ی هممون حرم نازنینش
بابا ....
▪️ چوب می زد بر لبت ...
مدافعین حرم زینبی فیض ببرند
▪️چوب می زد به لبت تا که مرا زجر دهد
▪️این یزید خوب از دل من خبر داشت پدر
حسین....
بچه ها قد و قامتشون اجازه نمی ده ، ببینن پای تخت یزید چه خبره
فقط دیدند چوبِ یزید که بالا اومد
عمه جانشان گریبان پاره کرد
وَ ضَرَبَ بِقَضِیبِه أَنْفَ الحُسَین و فَمَ الحُسَیْن و ثَنٰایَا الحُسَین
یه وقت دیدند
دختر امیرالمؤمنین صدا زد
شَلَّتْ یَمِنُکْ
یزید این لب و دندان رو پیغمبر بوسه میزد
حسین....
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
@rozehayemirza_matn
روضه روز شهادت حضرت رقیه(س)-1395_1396-8-2-17-49.mp3
8.1M
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شب_سوم
روضه سوزناک حضرت رقیه سلام الله علیها
السلام علیک یا ابا عبدالله
▪️از راه دور سلام میدم ،سمت حرم باهر بهانه
▪️با اشک و ناله تا که بشه کرب و بلا به من حواله
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
@rozehayemirza_matn
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شب_سوم
السلام علیک یا ابا عبدالله
▪️از راه دور سلام میدم ،سمت حرم باهر بهانه
▪️با اشک و ناله تا که بشه کرب و بلا به من حواله
ان شاء الله اربعین
▪️از راه دور سمت حرم سلام میدم با هر بهانه
▪️تا که بشه کرب و بلا با اشک و ناله به من حواله
آقا
▪️تویی قتیل العَبرات حسین زهرا
▪️تویی اسیر الکُرُبات حسین عزیز زهرا
حنجرت رو خرج کن صدا بزن
▪️تویی قتیل العَبرات حسین زهرا
▪️تویی اسیر الکُرُبات حسین عزیز زهرا
▪️می خوام کنم گریه برات حسین زهرا
▪️فدای خشکیِ لبات حسین زهرا
مثل نیمه شب دیشب ، از خواب بیدار شد
اگرچه من نمی تونم باور کنم این بچه خوابیده باشد
چون گرسنگی ، درد ، زخم ، شکستگی ، آبله ، سوختگی ،تشنگی
اینا هیچ کدوم اجازه نمیده بتونه بخوابه
فهمیدی چی گفتم؟
دیگه بازش نمی کنم
اما آقا
آنچه که نوشتند رو ما میگیم
و الّا حقیقتش چیز دیگریه
امام زمان میدونه و بس
وقتی بلند شد
گفت عمه ، من بابام رو می خوام
اونم نه برای اینکه بگه دلم تنگ شده
نه
از عصر عاشورا دلتنگ باباش بود
توی کوفه سر باباش رو روی نیزه دیده بود
اما نگفت عمه من بابام رو میخوام
توی تشت طلای ابن زیاد دیده بود
اما نگفت من بابام رو میخوام
توی مسیر بارها دیده بود که دارند با سر بابا بازی می کنند
اما نگفت من بابام رو میخوام
اینجا خیلیا تعجب کردند
چطور شد اینجا بهانه ی بابا گرفت...
فرمود عمه جان
دیدم بابام توی تشت طلا داره استغاثه میکنه
الله اکبر
یعنی اگه مطالبه ی باباهم می کنه
نه به خاطر دلتنگیه خودشه
به خاطر نجات باباست
عمه جان دیدم
زیر چوب خیزران یزید ، اونقدر بابام استغاثه می کرد،
یه جوری ناله زد،
نوشته اند ، یزید رو از خواب بیدار کرد
بعضی ها هم گفتند ، سر بریده ، یزید رو از خواب بیدار کرد
سر یزید ، روی زانوی طاهر بن عبدالله دِمَشقی بود
سر ابی عبدالله هم توی تشت طلا، کنار تخت یزید ،
یه مرتبه دیدند از درون تشت ، یه صدایی بلند شد
سر بریده ، به سمت خرابه داره نظر می کنه،
هی میگه
أُختی سَکّتِی إبنَتی
یعنی خواهرم ، رقیه ام رو ساکت کن
یزید از این صدا از خواب بیدار شد.
به من گفت طاهر
چه خبره، صدا ، صدای چه بود؟
گفتم امیر هر خبری هست ، سمت خرابه است
صدا مگه از خرابه میومد؟
نه
صدا مالِ سر بریده بود
پس چرا میگی هر خبری هست از خرابه است
امیر ،
این سربریده داره سمت خرابه نگاه میکنه
هر خبری هست مالِ خرابه است
نانجیب بی معطلی گفت
إرفَعُوا إلَیهٰا رَأسَ أبِیهٰا
فهمید ناله مالِ کیه
سربریده باباش رو براش ببرید
چجوری بردند؟
فقط یه لحظه تصور کن
کسی مزاحم خواب یزید شده باشه
چجوری بردند
اونم ، مأمورهای رومی بردند سر رو
وقتی آوردند
نوشته اند
و أطْرَحُوهُ إلَیهٰا
یعنی سر ابی عبدالله رو توی خرابه پَرت کردند
آی حسین......
وقتی سر رو بغل گرفت
اینجوری زبان حال با بابا سخن گفت
▪️آخ بابا سلام
أوَّلُ الکَلام سلامه
اما ببین گفت
▪️آخ بابا سلام ، برگشتی
▪️سفرت خوش گذشت بابا جان
▪️مثل یک هاله ی نور می مامند
▪️سر تو ، توی تشت بابا جان
▪️مثل یک هاله ی نور می ماند
▪️سر تو توی تشت باباجان
▪️عمه میگفت زود می آیی .
▪️سرزده سر زدی چرا حالا؟
▪️تو نبودی خلاصه میگویم
▪️یک نفر گوشواره هایم را برد
حسین...
حنجرت رو خرج کن
حسین.....
دیگه این نازدانه توانی نداره
▪️یک نفر زد به صورتم سیلی
▪️چشم خود را بدوز، معلوم است
▪️چند روزی گذشته است اما
▪️جای دستش هنوز معلوم است
▪️کمرم درد می کند اما
▪️نگرانم نباش چیزی نیست
▪️باید عادت کنم چنین دردی
▪️توی این خانواده موروثی ست
▪️دستی از پشت خیمه ها آمد
▪️ناگهان راه چاره ام گم شد
▪️در هیاهوی غارت خیمه
▪️ای پدر گوشواره ام گم شد
حسین....
این سر بریده رو بغل گرفت
یه نگاه کرد
دید تا حالا بابا رو اینجوری نا مرتب ندیده بود
قربونِ این موهای مُجَعَّدِت برم
تا حالا شونه نکرده ، ندیده بودمت
قربونِ این محاسنت برم
عمه برام گفته که ،
کُنجِ تنور خولی بردنِت
قربونِ این چشمای کبودِت
این لخته های خون رو چجوری پاک کنم
▪️او که دارد پنجه ای مشکل گشا
▪️قادر نبود
چیرو
▪️قادر نبود چشم های بسته ی بابای خود را وا کند
بابا میشه چشمات رو به روی من باز کنی
نه دخترم
این چشم ها رو اونجا بستم
که به زینب بگم شرمنده ام
شروع کرد از پیشونی بوسه زدن
چشما رو بوسه زد بلکه باز بشه ، باز نشد
آخ
موها رو شروع کرد با دست های کوچکش شانه زدن
آخ
همینکه رسید به لب ها
دید غرق خونِ
این لب ها رو اومد ببوسه
دید دندون ها شکسته ..
گفت بگذار این راز سر به مُهر بسته بمونه
لب ها رو گذاشت روی لبهای بابا
دیدند سر یه طرف
رقیه هم یه طرف
آی حسین.....
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
@rozehayemirza_matn
Mirzamohamadi_Roze_shab-jome_(2).mp3
9.61M
#شب_هشتم_محرم
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_جمعه
السَّلامُ عَلَیْكَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَیْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِكُمْ ...
یعنی ما یه بار دیگه حرمت رو می بینیم آقا؟!!
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
@rozehayemirza_matn
#شب_هشتم_محرم
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_جمعه
السَّلامُ عَلَیْكَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَیْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِكُمْ ...
یعنی ما یه بار دیگه حرمت رو می بینیم آقا؟!!
یا دیدار ما به قیامت؟
یعنی یه شب جمعه ی دیگه میام حرمت یا نه؟!!
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
اومد بالاسر علی اکبرش...
همه دارن نگاه می کنن
ببینن ابی عبدالله چه جوری میاد
آی جوونها تا حالا دیدی کسی اینجوری بیاد بالاسر جوونش؟!!
مرحوم شیخ حرعاملی مینویسد : هنوز از رو مرکب پیاده نشده بود ، اول خودشو رو زمین انداخت
نتونست رو پاهاش راه بیاد
همه دیدن رو زانوهاش داره راه میره ...
یاالله
دو دستش رو گذاشت بر طرفین بین علی اکبر ...
یا الله
آخ صورت به صورت علی گذاشت ... دلش آرام نشد
نوشتن یه نگاه کرد دید لخته های خون همه ی دهان علی رو پر کرده
هر چی گفت « وَلَدی عَلِی »جوابی نیومد ...
با انگشت مبارک این لخته های خونو بیرون آورد ، به این خیال که بلکه لخته های خون جلو تکلّم علی رو گرفته ... این لخته ها رو بیرون آورد ، بازم گفت «وَلَدی علی »
بازم دید جواب نمیاد ...
گفت بزار دهان به دهان بزارم به قول ما نفس بدم بلکه این دم و بازدم باعث بشه رمقی به بدن بیاد ...
همین که لب ها رو آورد نفس بده خودش از نفس افتاد ...
دیگه نتونست بلند شه ...
▪️همه گفتن حسین جان داده
کی به ابی عبدالله جون دوباره داد؟!!
راوی میگه دیدم یه زنی از خیمه ها داره میاد هی زمین میخوره ، هی بلند میشه ... هی میگه : "وا اُخَیَّاه وَابنَ اُخَیَّاه" اول نگران جان حسینِ
پرسیدن این خانم کیه؟
گفتن : "هٰذِه زینب" فقط زینب میدونه شدت علاقه ی ابی عبدالله به علی اکبر رو....
تا نفس زینب به مشام حسین رسید ، بلافاصله از بدن جوانش جدا شد
زیر بغل خواهر رو گرفت
خودش با احترام ناموسش رو به خیمه برگرداند ...
یعنی من نمی تونم ببینم ناموسم میان نامحرمه ...
آخ بمیرم
چیزی نگذشت
عصر روز یازدهم شد ...
همین زینب آمد کنار گودال ...
همه نامحرما دورش حلقه زدن ...
"یا صاحب الزمان"
یه نگا کرد دید دیگه محرمی باقی نمانده
صدا زد داداش :
▪️نیست عباس و علی اکبرت
▪️مانده تنها بین دشمن ،خواهرت
▪️لطف خود را باز یارم کن حسین
▪️خیز از جا و سوارم کن حسین ...
چه جوری زینب رو بردن از گودال ؟!!
فقط همین قدر بگم
دیدن سُکینه داره میگه بابا ... بابا ... بابا ...
«أُنظُر إلیٰ عَمَّتِیَ المَضْروبَه»
بابا ببین عمه مو دارن میزنن ...
▪️نزنیدم که در این دشت مرا کاری هست
▪️گل اگر نیست،ولی صفحه ی گلزاری هست
همه شهدا رو مهمان کن ، امام راحل فیض ببره شهدای پانزده خرداد فیض ببرن همه پیر غلاما، روضه خوانها ، گریه کن ها که زیر خاک خوابیدن ، همشون رو به این نغمه ی نورانی مهمان کن
حسین جان .....
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
@rozehayemirza_matn
1400.06.19_3.mp3
13.25M
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#حجتالاسلاممیرزامحمدی
السلام علیک یا ابا عبدالله
▪️حرف دارم گلایه لازم نیست
▪️تو ببین آیه آیه لازم نیست
▪️فقط که اینجا سایه لازم نیست
▪️با محبت بگو کجا بودی
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
@rozehayemirza_matn
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#حجتالاسلاممیرزامحمدی
السلام علیک یا ابا عبدالله
▪️حرف دارم گلایه لازم نیست
▪️تو ببین آیه آیه لازم نیست
▪️فقط که اینجا سایه لازم نیست
▪️با محبت بگو کجا بودی
زبان حال دختر ابی عبدالله است
بابا نیاز نیست من دونه دونه شرح بدم
▪️حرف دارم گلایه لازم نیست
▪️تو ببین(چجوری ببینه با این چشمها ) آیه آیه لازم نیست
▪️فقط که اینجا سایه لازم نیست
▪️با محبت بگو کجا بودی
▪️وسط ماجرا چرا رفتی
▪️بی هوا بی صدا چرا رفتی
▪️بر روی نیزه ها چرا رفتی
▪️بعد از آن بین شعله ها بودی
پایان هر بند یه سوال داره ، همه ی روضه توی همون سواله
▪️بین خورجین سر تورا بردند
▪️چادر خواهر تو را بردند
▪️با لگد دختر تورا بردند
▪️کوفه بودی نه کربلا بودی
▪️عمه را با طناب آوردند
▪️بی حساب و کتاب آوردند
▪️بین بزم شراب آوردند
▪️پای آن چوب بی حیا بودی
بابا
از خودت سوال می کنم
نحوه ی صحبتم عوض نشده؟
این قد و قامتم عوض نشده ؟
حالت صورتم عوض نشده؟
میشناسی؟
تو آشنا بودی
چقدر توی لفافه گفته
میشناسی
تو آشنا بودی
یعنی چی؟
یعنی منم نمی شناسمت
▪️این منم
▪️این منم این منم پریشانت
▪️ای فدایت شکسته دندانت
▪️آمدی جانم به قربانت
▪️هر شب اینجا دعای ما بودی
صندوق دار سر ابی عبدالله(طاهربن عبدالله دمشقی) ، میگه سر ابی عبدالله ، توی تشت طلا بود
سر یزید هم روی زانوهای من
یه مرتبه دیدم ، سر توی تشت طلا تکون خورد
به سمت خرابه برگشت
هی میگه
سَکّتِی أُختِی إبنَتِی
خواهرم دخترم رو ساکت کن
یزید سراسیمه بیدار شد
طاهر چه خبره ؟
گفتم امیر ، هر خبری هست از خرابه است
نانجیب بی معطلی گفت
إرفَعُوا إلَیهٰا رَأسَ أبِیهٰا
سر باباش رو براش ببرید
بعضیا نوشتند
با بی احترامی سر رو پرت کردند توی خرابه ،
این بار آخری بود که سر روی زمین می افتاد
سر رو بغل گرفت
یه نگاه کرد ، دید یه جای سالم باقی نمانده
حتی به اندازه ی یه بوسه ، جایی نیست که تین سر رو ببوسه....
دردای خودش فراموش شد
گفت بابا
مَنِ الَّذِی قَطَعَ وَرِیدَیْک
کی رگای گردنت رو بریده
من می خوام بگم بی بی جان ،
نیازی نبود بدونی کی رگهاش رو بریده
اون سوالی که بیش از این دل رو می سوزونه
بگو با چی رگهات رو بریدند
چقدر این رگها نامرتبه
آی حسین.....
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
@rozehayemirza_matn
حجه الاسلام والمسلمین میرزا محمدی_روضه شهادت امام حسن 14-7-1398-1579669203.mp3
10.13M
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#گریز به کربلا
السلام علیکم یا أئمّةَ البَقیع
▪️کاش گَردی شوم و از کَرَمت
▪️بنشینم به کنار حَرَمَت
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
@rozehayemirza_matn
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#گریز به کربلا
السلام علیکم یا أئمّةَ البَقیع
▪️کاش گَردی شوم و از کَرَمت
▪️بنشینم به کنار حَرَمَت
(این رو استاد سازگار در غالب آرزو گفته
والا این حقیر به ایشون عرض کردم ، حرمی نداره که می خواهی شما کنارش بنشینی)
▪️کاش چون ماه به شب های دراز
▪️داشتم با حرمت راز و نیاز
▪️کاش چون اشک کنارت افتم
▪️به روی خاک مزارت افتم
▪️روی جان ها همه بر تربت تو
▪️سوز دل ها همه از غربت تو
حالا آماده ای
با یه چشمت بر ابی عبدالله گریه کنی
با یه چشمت بر امام حسن
▪️غربت آن نیست که از داغ جوان
▪️قد بابا شود از غصه کمان
▪️غربت آن نیست که از ضربت سنگ
▪️چهره از خون جبین گردد رنگ
▪️غربت آن نیست که سر، بر سرِ نی
▪️ره کند با سپه دشمن طی
پس غربت چیه
▪️غربت آن است که مردی مظلوم
▪️شود از کینه ی همسر مسموم
پیغمبر فرمود :
چشمی که برای حسنم گریان باشه
قیامت گریان وارد محشر نمیشه
▪️غربت آن است که بعد از کشتن
▪️بارش تیر ببارد بر بدن
این تعبیر زیارت جامعه أئِمّةُ المؤمنینِ
با تاریخ کاری ندارم
فرمود:
قَد شُکَّتْ اَکفٰانُه بِالسِّهٰام
هفتاد چوبه ی تیر زدند
چه کرد این تیر ها؟؟؟
زیارت میگه کفن امام رو سوراخ سوراخ کرد
پاره پاره کرد
ابی عبدالله دونه دونه تیر هارو بیرون آورد
بدن غرق خونِ
کفن غرق خونِ
بدن برادر رو میان قبر گذاشت
یه دستی به محاسنش کشید
گفت:
غارت زده به کسی نمی گند که مالش رو به غارت برده باشند،
به منی می گند که برادری مثل تو رو از دست دادم
بعد فرمود : حسن جان ، دیگه حسین محاسنش رو خضاب نمی کنه
موهام رو دیگه خضاب نمی کنم
بریم کربلا
اگه ابی عبدالله خضاب نکرده
پس چرا در زیارت ناحیه ، حضرت سلام میده
السَّلامُ عَلَی الشَّیْبِ الخَضِیبِ
حسین.....
از سال ۵۰ هجری تا کربلا ندید حسین خضاب کنه
اما کربلا محاسنش خضاب شد
کجا
اول کنار مقتل علی اکبر
وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلیٰ خَدِّه
یا الله
دومین جا وقتی بود که شیرخواره اش رو به دست گرفت
هنوز سخنش تمام نشده بود
دیدند
فَذُبِحَ مِنَ الاُذُنِ اِلَی الاُذُنِ
این خونها رو به آسمان پاشید
قسمتی رو هم خضاب کرد
اما خضاب سوم
کاری کرد که باعث شد ابی عبدالله با صورت به زمین بخوره
ایستاد لحظه ای استراحت کنه
فَوَقَفَ یَستَرِیحُ سٰاعَةً ، فَرَمیٰ بِسَهْمٍ
چه تیری زدند؟؟؟
لَه ُ ثَلاثُ شُعَبٍ ، فَوَقَعَ فِی قَلبِ الحُسَین
این خون قلبش رو گرفت
محاسنش رو باهاش خضاب کرد
اینجا دیدند
دیگه نتوست دوام بیاره
فَسَقَطَ الحُسَین عَنْ فَرَسِه عَلیٰ خَدِّهِ الْاَیْمَن
حسین....
بِأبِی المُستَضعَفُ الغَریب یا ابا عبدالله
▪️ای مصحف ورق ورق،روح پیکرم
نه نه رفتم جلوتر
بگذار برگردم همین جا
تا باصورت خورد زمین
مهلتش ندادند
فَحَمَلُوا عَلَیهِ مِنْ کُلِّ جٰانِبٍ
از چهار طرف محاصره اش کردند
فِرقَةٌ بِالسُّیوف
فِرقَةٌ بِالسِّنان
فِرقَةٌ بِالرِّمٰاح
فِرقَةٌ بِالحَجٰارَة
اما امام باقر دو دسته دیگر هم اضافه کرد
فرمود
فِرقَةٌ بالخَشَبِ وَ العَصٰا
حسین .....
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
@rozehayemirza_matn
هدایت شده از روضه
1401.12.28_2.mp3
11.56M
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#مناجات_و_روضه
#روضه_گودال
#حجتالاسلاممیرزامحمدی
السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه
السلام علیک یا وعد الله الذی ضَمِنَه
السلام علی المهدی الذی وعد الله به الأمم
السلام علیک یا رحمة الله الواسعة
پشت زمین شکست و دل آسمان گرفت
بی تو بهار حال و هوای خزان گرفت
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
@rozehayemirza_matn
هدایت شده از روضه
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#مناجات_و_روضه
#روضه_گودال
#حجتالاسلاممیرزامحمدی
السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه
السلام علیک یا وعد الله الذی ضَمِنَه
السلام علی المهدی الذی وعد الله به الأمم
السلام علیک یا رحمة الله الواسعة
▪️پشت زمین شکست و دل آسمان گرفت
▪️بی تو بهار حال و هوای خزان گرفت
(گفتیم می رسی و شب عید میرسد
امسال هم نیامدی و حالمان گرفت )
▪️خوشبخت آن کسی که سر سفره ات نشست
▪️از خیمه گاه عرشی تو آب و نان گرفت
▪️گریان ورق زدی و دریغ از دعای عهد
▪️پرونده معاصی ما از تو جان گرفت
چقدر گریه ها کردی آقا جان
برا نامه اعمال ما
▪️برگرد، بی قرار بگو جَدِّیَ الحسین
به خدا آقا هم بی قرار جدش اباعبدالله
▪️برگرد، بی قرار بگو جَدِّیَ الحسین
▪️جَدّی که تیر پیکر اورا نشان گرفت
▪️سالار زینب از نفس افتاد روی خاک
اون یه ذره هم که به سختی نفس می کشید، وقتی نانجیب روی سینه نشست ، دیگه نفس به سختی بالا و پایین ....
▪️سالار زینب از نفس افتاد روی خاک
▪️گودال گریه کرد و غمی بی کران گرفت
▪️از حال رفت حضرت زهرا به قتلگاه
▪️اینجای مرثیه نفس روضه خوان گرفت
کجای مرثیه
عبور کردم ازش
▪️غارت تمام شد
▪️غارت تمام شد ولی ای وای جلوه کرد
▪️انگشتر عقیق دل از ساربان گرفت
(فیض آماده است عزیزانمون قدم رنجه کردند، بهره خواهیم برد)
▪️اربابمان بدون کفن ماند روی خاک
▪️این داغ صبر از دل صاحب زمان گرفت
السلام علی من دفنه اهل القری
السلام علی المدفونین بلا اکفان
السلام علی البدن السلیب
السلام علی الشیب الخضیب
السلام علی الخد التریب
حسین.....
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
@rozehayemirza_matn
هدایت شده از روضه
4_685064536595628309.mp3
4.91M
چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن
به رخت نظاره کردن سخن خدا شنیدن
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
✍کانال متن روضه های میرزا
@rozehayemirza_matn
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
▪️چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن
▪️به رخت نظاره کردن ، سخن خدا شنیدن
انگار دیدن شما هم رفت به وعده قیامت
بچه که بودیم زیارت آل یاسین میخوندیم با یه حسی می خوندیم
به خودمون گفتیم اول جوونی می بینیمش ، .....
چقدر دیر به دیر من با تو مناجات میکنم
یه مقدار باهاش حرف بزن ....
اون قده غریبه که روایات ما ، وقتی میخواند امام زمان رو معرفی کنند اینجوری اشاره کردند
اِنَّ الشَّرِیدَ الطَّریدَ الوَحیدَ الفَرید
او بیابان گرده
تک و تنها
سر درِ هیچ شهری خیر مقدم براش نزدند
اما دلخوشی ما کلام امیرالمؤمنینِ
فرمود:
فَوَرَبّ عَلیٍّ ، اَنَّ حُجَّتَهٰا عَلَیهٰا قائِمَة
قسم به پروردگار علی مهدی من بین شما زندگی میکنه
جَوّالَةٌ فِی شَرقِ الاَرضِ وَ غَربِها ، یَمْشِی فِی الْاَسوٰاق ، یُسَلِّمُ عَلَی الجَمٰاعَة
بارها به شما سلام کرده مهدی من
دٰاخِلَةٌ فِی دُورِهٰا وَ قُصورِهٰا
بارها توی مجالستون اومده
یَریٰ وَ لایُریٰ
مهدی من دونه دونتون رو می بینه ولی شما اونو نمی بینید....
السَّلام علیکَ آقاجان
حِینَ تَحْمَدُ وَ تَستَغفِر
فرمود علی بن مهزیار اگه استغفار ما برای شما نبود ، دشمنا شما رو تکه تکه میکردند
نمی دونم امروز برا ما استغفار کردی یا نه
نه نه بی ادبیه اینجوری بگی
حتما استغفار کردی که الان ما اینجا نشستیم
یا صاحب الزمان
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
@rozehayemirza_matn