هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_5902014478999881429.mp3
6.5M
هدیه به حضرت زهرا صلوات
زمینه وشو ر حضرت زهرا
شعرو سبک رضا نصابی
به نفس کربلایی ابوالفضل حسینی
خدا حافظ ای یاور مرتضی
خدا حافظ ای باور. مرتضی
خدا حافظ ای ساغر. مرتضی
خدا حافظ ای کوثر. مر تضی
خدا حافظ ای یاور. مرتضی.
ببین بقض گرفته گلوی. علی
شفای تو هست ارزوی. علی
بخندی دوباره به روی. علی
بازم راه بری روبه روی. علی
اینه خواهش اخر مرتضی
خدا حافظ ای یاور. مرتضی.
گمون می کنم که. مداوا شدی
می بینم که از بسترت پا شدی
براکار خونه مهیا. شدی
جوونه رشیدم چقدر. تا شدی
نزار بسته شه دفتر. مرتضی
خدا حافظ ای. یاور مر تضی
تو این روز ها تو بی گمون. می روی
گله یاس من ارغوون می روی
جوون اومدی قد کمون می روی
با این پهلوی غرق خون. می روی
خدا حافظ هم سنگر. مرتضی
خدا حافظ ای یاور مر تضی
چقد زود زمینگیر شدی. فاطمه
از این زندگی سیر شدی. فاطمه
به بستر تو زنجیر شدی. فاطمه
به پای علی پیر شدی. فاطمه
خدا حافظ ای همسر مرتضی
خدا حافظ ای یاور مرتضی
رضا نصابی
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_5857409242176161478.mp3
6.88M
#واحد
#فاطمیه
#زبانحال_مولا_با_همسر
بند اول✅
آشوبه از غم دله زارم
بعد تو گریه می شه کارم
تنهام نزار دارو ندارم
خانوم خونم
تو اسمون هستی تو ماهم
زهرا ببین تو سوز اهم
نشو رفیق نیمه راهم
خانوم خونم
اتیش گرفته جونم
/از غمه تو عزیزم
من و بهم می ریزه
/ماتمه تو عزیزم
(نرو نرو یازهرا)
بند دوم✅
جونی نمونده به تنه تو
خونی شده پیروهنه تو
گریونه چشم حسنه تو
خانوم خانوم
غمگین ترین مرد زمونم
بار غمت خم کرده شونم
اگه بری تنها می مونم
خانوم خونم
از داغ تو عزیزم
/هر لحظه من می سوزم
غصه میاد تو سینم
/تا چشم به در می دوزم
(نرو نرو یازهرا)
✅بند سوم
حیدر پریشونه می بینی
بی تاب و دلخونه می بینی
چشماش چه گریونه می بینی
عزیزه جونم
اون که از حیدر کینه داشتش
تودلش انگار رحم نداشتش
رو چادر تو پا گذاشتش
عزیزه جونم
در بین شعله زهرا
/هر گز نمی ره یادم
صدا زدی که فضه
/بیا برس به دادم
(نرو نرو یازهرا)
به قلم شاعران اهل بیت
#کربلایی_جواد_بوربور
#کربلایی_رضانصابی
#به نفس حاج سید وحید مصطفوی
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_5805249754879234692.mp3
4.23M
هدیه به حضرت زهرا صلوات
شور طوفانی. حضرت زهرا
شعررضا نصابی
به نفس کربلایی سجاد عینلو
رمز ایمان زهرا
معنیه قرآن زهرا
آذری می خونم
جان سن قوربان زهرا
عشق حیدر زهرا
معنیه کوثر زهرا
مادر هستی و
نبض پیمبر زهرا
دل و دلبر می.
سایه سرمی
بچه شیعه هستم و
فاطمه مادرمی
خیلی محترمی.
نداری حرم تو قلبم
صاحب حرمی
قوت پرمی
غم ندارم وقتی که
شفیع محشرمی
تا نفس دارم می گم. یا زهرا
تا سر دارم می گم. یا زهرا
ای بهار حیدر
ای کس و کار حیدر
قدرت بازوو
ذوالفقار حیدر
ای نگار حیدر
دارو ندار حیدر
علی بی تاب تو
تو بی قرار حیدر
ای سلام علی
ای تمام علی
غیر تو کسی نمی دونه مقام
تکیه گاه علی
هستی تو تمام لشگرو
سپاه علی
ارزوی
اشک چشم تو شده
آب وضوی علی.
تا سر دارم می گم. یا زهرا
تا نفس دارم می گم یا زهرا
رضا نصابی
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_5899787684485793332.mp3
11.31M
هدیه به امام حسن صلوات
شور یه زمینه ی رو ضه ای کوچه
امام حسن
شعر و سبک رضا نصابی
به نفس کربلایی مجید رضا یی
ای کاش
من و مادر تنها نبودیم
ای کاش
تنها تو کوچه ها نبودیم
ای کاش
مسیر ما جای دیگه بود
ای کاش
میونه نامردا نبودیم
مردم تو کوچه
وقتی رسید از راه که نامرد
مردم تو کوچه
دستش و وقتی که بلند کرد
مردم تو کوچه
سیلی به روی مادرم زد
ای وای ننه قد کمان ننه
ای وای ننه ارغوان ننه
ای کاش
دست عدو کوچک تر بود
ای کاش
قدم کمی بلند تر بود
ای کاش
صورتم توی کوچه ها
ای کاش
سپر برای مادر بود
مردم تو کوچه
مادرو نیمه جون دیدم
مردم تو کوچه
مادر و ار غوون دیدم
مردم تو کوچه
مادر و قد کمون دیدم
ای وای ننه قد کمان ننه
ای وای ننه. ار غوان ننه
ای کاش
انصاف کمی تو ی دلا بود
ای کاش
بابا علی کنار ما بود
ای کاش
تو مسیر بر گشت تا خونه
ای کاش
همراه مادرم عصا بود
ن
مردم تو کوچه
مادرو روی خاکا دیدم
مردم تو کوچه
ناسزا وقتی که شنیدم
مردم تو کوچه
مادرو تا خونه کشیدم
ای وای ننه قد کمان ننه
ای وای ننه ارغوان ننه
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_5911357518927366159.mp3
6.76M
هدیه به امام رضا صلوات
شور احساسی امام رضا
سلام ای ضامن اهو
شعر و سبک رضا نصابی
به نفس کربلایی بهروز سوری
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_5893441445104191398.mp3
5.92M
هدیه به امام رضا صلوات
شور احساسی امام رضا
سلام ای ضامن اهو
شعر و سبک رضا نصابی
به نفس کربلایی بهروز سوری
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_5913595188298646324.MP3
4.69M
هدیه به حضرت زینب صلوات
شور گودال مقتل
شعرو شبک رضا نصابی
به نفس حاج حسین امید علی
ای برادر ای برادر
با لبای تشته جون می کنی ای وای
ای برادر. ای برادر
جلو چشمام دست و پا می زنی ای وای
ای برادر ای برادر
بمیرم بدونه پیراهنی ای وای
ای برادر ای برادر
تا دیدم سنان و که به جانت افتاد
ای برادر ای برادر
با نیزه تا به جان دهانت افتاد
ای برادر ای برادر
از نفس خواهر قد کمانت افتاد
یکی داره می زنه
نیزه به پهلوی تو
یکی گرفته به مشت
برادرم موی تو
یکی با سنگ می زنه
میونه ابروی تو
یکی با خنجر داره
میاد حسین سوی تو
ای برادر ای برادر
از رومرکب تا به زیر افتادی دیدم
ای برادر ای برادر
ته گودال وقتی گیر افتادی دیدم
ای برادر ای برادر
زیر پا مثل حصیر افتادی دیدم
ای برادر. ای برادر
دیدم خنجراشون و که تیز می کردن
ای برادر ای برادر
سر فرصت تن تو که ریز می کردن
ای برادر ای برادر
تیغارو با لباست تمیز می کردن
ای برادر ای برادر
دیدم با پا تن تو پشت ورو می کرد
ای برادر ای برادر
پنج شو میونه موج گیسو می کرد
ای برادر ای برادر
به گلوت خنجرش و که فرو می کرد
داره کجا می زنه
چه ضربه ها می زنه
ضربه هاشو بی حیا
که از قفا می زنه
نفس نفس می زنه
هر ضربه تا می زنه
جلو چشم خونه
مادر مامی زنه
رضا نصابی
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
من رفتنی هستم دگر یاور نداری
مظلوم! با مظلومه ات کاری نداری؟
تا رفع زحمت کردنم چیزی نمانده
فردا در این بستر، تو بیماری نداری
مثل جنین زانو بغل کردن ندارد
خانه نشین! گیرم طرفداری نداری
با گریه دردت را بگو عیبی ندارد
وقتی که غم داری و غم خواری نداری
وقتی که دفنم می کنی آقا بمیرم
تاریک تر از آن شب تاری نداری
مردم اگر از تو سراغم را گرفتند
از قبر من مولا خبر داری! نداری!
دیگر خداحافظ، حلالم کن علی جان
جان تو جان بچه ها، کاری نداری
🔸شاعر:
#حامد_خاکی
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
پشتِ در خانه ی علی بلوا شد
با فاطمه بر سر علی دعوا شد
یک ضربه و یک بازو و یک آه بلند
شال از کمر امیر مردان وا شد
دربی که تمام قد در آتش میسوخت
آوار به روی صورت زهرا شد
در حال نفس نفس زدن بود هنوز
یک میخ گداخته سرش پیدا شد
سربسته بگویم سخن از ناموس است
سربسته بگویم که چه در آنجا شد
با طفل زمین خورد در آنجا مادر
بی طفل ولی بود که از جا پا شد
شرحِ غم زهرای جوان را باید
از رنگِ محاسن علی جویا شد
🔸شاعر:
#سید_حسین_میرعمادی
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
قاری حسین(ع) و گریه کنِ فاطمه(س)؛ خداست
در خانهٔ علی(ع) چه عزاخانه ای به پاست
جانم فدایِ مجلسِ ختمی غریب که
مهمان ندارد و پُر از اندوهِ بیصداست
حتی "در"ی که سوخته، مرثیه خوان شده
با اشک، همنشین شده و صاحبِ عزاست
شاید حسن(ع) به زینبِ(س)آشفته حال گفت:
گریه نکن! که رفتنِ مادر خودش شفاست
در شهر؛ یک نفر به علی(ع) تسلیت نگفت
این رسم ناسپاسیِ دنیایِ بی وفاست
زهرا(س) کجاست؟! تا که ببیند هنوز هم
ردّ طناب، دورِ دو دستانِ مرتضاست(ع)
حرفش نداشت هیچ خریدار بعد از این
سنگِ صبورِ روز و شبِ مرتضی(ع) کجاست؟!
مادر کجاست؟ تا بشود حالِ خانه؛ خوب
مادر که نیست، خانه نفس-گیر و بی صفاست
عالم عزا گرفته برایش ولی بدان
صدّیقة الشهیده؛ عزادارِ نینواست
قلبش هنوز میشود آرام با حسین(ع)
آرامگاهِ مادرِ سادات؛ کربلاست
هر روزِ هفته؛ بر لبِ گودالِ قتلگاه
گریانِ پیکری ست که مابینِ بوریاست!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
#دوبیتی_و_رباعی
غم پشت غم ، غم پشت غم ، غم بی شماره
قرآن ِ بی کوثر ، دلش شد پاره پاره
هفت آسمان را ابر باران کرده امشب
این آسمان ، بی ماه و خورشید و ستاره
🔸شاعر:
#محمد_حسین_رحیمیان
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
تصویر هجرِ دلدار ، از چشم تر نرفته
در ساغرِ دلم جز ، خونِ جگر نرفته
یوسف رسید و یعقوب ، هر روز گریه می کرد
داغ پسر هنوز از ، ذهنِ پدر نرفته
درکِ حضورت ای نور ، در ترکِ خوابِ صبح است
پس باخت داده هر کس ، سویِ سحر نرفته
اشکِ دم سحرگاه ، از واجباتِ وصل است
هرگز کسی به معراج ، بی بال و پر نرفته
مال مرا بگیرید ، حال مرا نگیرید
آن دل که با تو خوش بود ، دنبال زر نرفته
پیری به پای معشوق ، تضمین هر جوانیست
عاشق شکسته امّا ، عمرش هدر نرفته
بختی سیاه دارم ، کوهی گناه دارم
از دست من چگونه ، صبر تو سر نرفته؟!
ترک ثواب کردم ، خیلی خراب کردم
دریاب این گدا را ، تا سمت شر نرفته
بیچاره ی غمت را ، چاره به جز نجف نیست
بیچاره تر کسی که ، رفت و دگر نرفته
اطراف صحن حیدر ، دنبالِ استخوانم
کلب سرای بابا ، جز این گذر نرفته*
ما بی تو نا نداریم ، برگرد..،جانِ زهرا
این خستگی کماکان ، از تن به در نرفته
▪️
▪️
حسی عجیب دارد ، دفنی غریب دارد
زهرا بدون حیدر ، هرگز سفر نرفته
هنگام غسل،شب شد ، حیدر که جان به لب شد...
این زخمها که تازه است ، حتّی اثر نرفته
دادِ علی بلند است ، بغضش به آه بند است
چون فکر کرد با خود ، میخ اینقَدَر نرفته!
🔸شاعر:
#بردیا_محمدی
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️