شعری در محکومیت هتک حرمت #قرآن_کریم
کفر اهانت میکند هرچه به ایمان بیشتر
مؤمنان همدل شوند و او پشیمان بیشتر
گرچه سوزاندند احمقها کلام الله را
مسلمین هر روز میخوانند قرآن بیشتر
هر چه از اسلام ترساندند دنیا را ولی
باز حتی در اروپا شد مسلمان بیشتر
منع کردند از تجمعهای دینی خلق را
آمدند اما خلائق در خیابان بیشتر
میدرخشد نام ملتهای مؤمن در جهان
نام جمهوریِ اسلامیِ ایران بیشتر
از جوانانِ مسلمان ترس دارد صهیونیست
از جوانانِ فلسطینی و لبنان بیشتر
کور هستند و نمیبینند در فصلِ عزا
چشم مردم اشک میبارد ز باران بیشتر
جانشان را میدهند این قوم در راه حسین
چون که مردم دوستش دارند از جان بیشتر
**
به شهادت هر قَدَر نزدیکتر میشد حسین
روی ماهش لاجرم میشد درخشان بیشتر
اهل بیتش گریه میکردند هنگام وداع
عمهی سادات اما بود گریان بیشتر
آه! از آن لحظهای که شمر در گودال رفت
روضهی جانسوز شد اینگونه سوزان بیشتر...
🔸شاعر:
#آرش_براری
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_ششم_محرم
======================
#قاسم_بن_الحسن
ابناءِ مجتبی همه بر این عقیدهاند
ما را برایِ یاریِ تو آفریدهاند
پیش از ازل به نامِ تو ما را خریدهاند
از باغِ لاله غنچه برایِ تو چیدهاند
اصلاً برایِ کشته شدن برگزیدهاند
جز نامِ تو نبُردم و آوازهام نشد
چیزی به جز غمِ تو غمِ تازهام نشد
غیر از لباس و جامه که شیرازهام نشد...
غصه نخور اگر زره اندازهام نشد
عمامه بینِ خیمه برایم بریدهاند
از خیمه تا کنارِ من آقا شتاب کن
حالا که من فِتادهام از پا شتاب کن
مشکل شدهست کارِ من اینجا شتاب کن
تا ننگری مقطع الاعضا شتاب کن
اینها سواره بر سرِ جسمم رسیدهاند
نایی نمانده در نفسم بینِ صحبتم
از حد گذشته کارِ من و این مصیبتم
از راهِ دور گرکه ندیدی چه حالتم...
یا سنگ میخورد به لبم یا به صورتم
با هر طریق، خونِ مرا هم مکیدهاند
جانا بیا که خانهام اینجا خراب شد
خُرده حسابِ جنگِ جمل هم حساب شد
از خون، تمامِ دور و برِ من خضاب شد
در زیرِ دست و پا بدنم آسیاب شد
با سُمِّ اسب، قدِ مرا هم کشیدهاند
شد گرد و خاک و در نظرم مثلِ مِه شده
پیچیده پیکر من و همچون گره شده
دریایِ زخم، این بدنِ بی زره شده
یک استخوان نمانده مگر اینکه لِه شده
جمعی به چکمه طعمِ عسل را چشیدهاند
یک دم بیا به معرکه در جستجویِ من
قاتل نشسته پیشِ سرم رو به رویِ من
با چنگ میزند به سر و روی و مویِ من
خنجر رسیده بر لب و زیرِ گلویِ من
جشنی گرفتهاند و زِ رویم پریدهاند
🔸شاعر:
#مهدی_قربانی
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_ششم_محرم
===========================
#قاسم_بن_الحسن
از خیمه بیرون آمده آیینهی قرص قمر
شیری به میدان میزند مستانه و شوریده سر
قلب حرم، قلب عمو، قلب همه دنبال او
او غرق در عشق عمو و مست از جام عمو
با اِنْ یَکاد عمه شد راهی به میدان این پسر
در ترس چشم کوفیان، تمثال حیدر را نگر
ابرو گره کرده است فرزند مُعِزُ المؤمنین
از هیبت این نوجوان، لرزید ارکان زمین
گویا مهیا گشته تا برپا نماید محشری
با ذوالفقار حیدر و رزم علیِ اکبری
فریاد زد: ان تَنکرونی، این منم ابن الحسن
فرزند پاک مرتضی، سِبطُ النَّبیِّ المؤتَمَن
شمشیر میچرخاند آقا زادهی شیر جمل
زهره درید ابروش از یک لشکر هفتاد یل
با رزم داده خاتمه هر قال را، هر قیل را
از خون دشمن ساخته، صدها فرات و نیل را
میشد شنید از غرش او صور اسرافیل را
فریادهای ممتد تکبیر جبرائیل را
دیدند اهل عرش از رزم علی تمثیل را
ردّ عرق بر روی پیشانی عزرائیل را
آیات خشم مرتضی تفسیر شد در کربلا
طرز نبرد مجتبی تکثیر شد در کربلا
پاشیده شد شیرازهی کل سپاه از هیبتش
پاشیده شد قلب یلان از صولت و از شوکتش
در قبضه دارد جنگ را همچون عقابی تیزپر
فریاد سر داده عدو: این المفر؟ این المفر؟
طوفان شده از غرش این شرزهشیرِ مجتبی
با هر هجومش میشود سرها معلق در هوا
دشمن حریف او نمیشد در نبرد تن به تن
یکبار دیگر کوچه و ... اینبار فرزند حسن
از هر طرف سنگی به سوی قامتش پرتاب شد
آنقدر در شهد عسل غلطید تا بی تاب شد
یک بار دیگر دورهکردنهایشان شد دردسر
در هایوهویِ تیغها تکرار شد شق القمر
از روی زین افتاد، قلب مادرش آتش گرفت
از هُرم نعل اسبهاشان، پیکرش آتش گرفت
گویا مدینه باز هم تکرار شد در کربلا
تا درد سینه باز هم تکرار شد در کربلا
🔸شاعر:
#حمید_رضا_عباسی
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_ششم_محرم
===========================
#قاسم_بن_الحسن
همهی عزت دنیای حسین است حسن
به خداوند مسیحای حسین است حسن
بی حسن سوی حسینش بروی باختهای
جان من! صاحب امضای حسین است حسن
این حسن کیست که عالم همه دیوانهی اوست؟
برترین اسم به لبهای حسین است حسن
هرکسی گفت حسین، از برکات حسن است
تا ابد پرچم بالای حسین است حسن
بنویسید که آقای جهان است حسین
بنویسید که آقای حسین است حسن
زیر قبه همه گفتیم الهی به حسن
باب حاجات گداهای حسین است حسن
همه در کرببلایند، حسین رفته بقیع
چه عجب؟! جنت اعلای حسین است حسن
او علی اکبر اگر داد، حسن قاسم داد
در بلا هم شده، هم پای حسین است حسن
بعد او خنده ندیدند به لبهای حسین
آی مردم غم عظمای حسین است حسن
🔸شاعر:
#سید_پوریا_هاشمی
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_ششم_محرم
===========================
#قاسم_بن_الحسن
روی ضریحت میگذارم تا سرم را
انگار در آغوش خود دارم حرم را
با گریه آمد هرکسی با خنده برگشت
فهمیدم اینجا معنی جود و کرم را
با دست خالی آمدم چیزی ندارم
آوردهام با خود فقط چشم ترم را
من رو به روی گنبد تو نذر کردم
تنها النگوهای دست مادرم را
مثل کبوتر های صحنت پهن کردم
در زیر پای زائران بال و پرم را
حالا که دقت میکنم صحنی نداری
هرچند میگردم همه دور و برم را
با این خیالات دلم جای ضریحت
باید به روی خاک بگذارم سرم را
🔸شاعر:
#سجاد_روانمرد
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
AUD-20240711-WA0007.mp3
زمان:
حجم:
7.96M
من یادگار حسنم. بدونید
من افتخار حسنم بدونید
جاریه خونه علی توی رگهام
من ذوالفقار حسنم بدونید
مثل بابا شجاعم و دلیرم
مثل بابام شیرم و بی نظیرم
آرزومه به پای عشق. عموم
سر بدم و دست. بدم و بمیرم
برا عموم حسین منم یه سردار
بی مثَلم تو لحظه های پیکار
اگه بده عمو حسین اجازه
دشمنا با تیغم میشن تار و مار
عمو حسین عمو حسین عمو جان
عمه ببین عموم و تنها شده
دوره بر عموم چه غوغا شده
عمه ببین تو گودیه قتلگاه
غریب و تنها گل زهرا شده
عمه ببین توو عمق شیب گودال
انگار عمومه داره میره از حال
بزار برم یه وقت خدا نکرده
جلو چشام هی نزنه پرو بال
عمه دلم داره براش میجوشه
تنها شده لشگری روبه روشه
بزار برم اون لحظه رو نبینم
دست لعینِ شمر میونه موشه
عمو حسین عمو حسین عمو جان
عمه ببین چقد شدم هراسون
عمه بذار برم به سمت میدون
ببین عموم غریب و تنها شده
میون وحشیای این بیابون
عمه ببین چه بغضی توو گلومه
دیر برسم کاره عموم تمومه
بزار برم تا وقت دارم کنارش
جونم و پاش بزارم آرزومه
بابام منو دست عموم سپرده
میرم کنارش تا هنوز نمرده
میرم کنارش نبینم ی وقتی
خنجر کند به حنجرش نخورده
عمو حسین عمو حسین عمو جان
توو قتلگاه که اومدی عمو جان
وقتی که بال و پر زدی عموجان
ای یادگاره مجتبی عزیزم
جلو چشام پرپر زدی عموجان
یه عمر برام پسر شدی عمو جان
برام تو بال و پر شدی عمو جان
اما حالا این نفسای آخرم
برا تنم سپر شدی عموجان
حرومیایی که به من رسیدن
عمو حسین از لب تو شنیدن
وقتی دیدن زاده ی مجتبایی
سر تو رو مقابلم بریدن
عمو حسین عمو حسین عمو جان
#رضا_نصابی
#مجیدمرادزاده
به نفس کربلایی حسن احمدی
محرم 1403
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
کربلایی علیرضا عطایی4_5791776889148281391.mp3
زمان:
حجم:
11.94M
هدیه به حضرت مسلم صلوات
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم
سبک زمزمه زمینه واحد و شور. حضرت مسلم
از غم و غصه تو بد جوری افتادم من از پا
رسیده اخرای ماجرای سفیرت اینجا
نمی خوام بعد تو زنده باشم آقا
نمونده راهی واسم به جز دعا لحظه ی آخر
دعا می کنم نیای کوفه حسین با چشمای تر
که بیای میشه تنه پاک تو بی سر
به اشکای چشم من تموم شهر دارن می خندن
روی من حتی دره خونه هاشونو هم می بندن
اینا خیلی خیلی پستن و نامردن
حال و روز من شده می بینی خیلی گریه آور
تنها و غریبم و بی یاور و. بدونه لشگر
نگرونم برای گلوی اصغر
عوض کن مسیرت ونا وقت داری نیا به این شهر
اینا تشنه می برن سره تورو کناره دو نحر
اینا هستند همه با عهد ووفا قهر
تو که نیستی ببینی ججوری روز من میشه شب
تو که نیستی ببینی که جون من رسیده بر لب
نگرونم نگرونم. برای زینب.
نگرونم نگرون برای زخم های تنه تو
نگرونم نگرونم حتی واسه پیراهنه تو
بوریا شه آخر ش هم کفنه تو
سر تو از قفا می برن جلوی چشم خواهر
سره تو حواله ی سر نیزه ها می کنن آخر
پیش. چشم خیس و بارونی مادر
رضا نصابی
به نفس. علی رضا عطایی
شب اول محرم. 1403
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_5803097284774210622.mp3
زمان:
حجم:
3.28M
هدیه به امام حسین صلوات.
شور مقتل.
اللهم. صل علی محمد وال و عجل غ
باور ندارم. . برادر من
غرق به خونی. . برابر من
دارم می بینم. که میری از حال
تنه تو افتاد. تو شیب گودال
غرق خونه شدی مقابلم. نیمه جون شدی مقابلم
کاش. می مردم و نمی دیدم که عریون شدی مقابلم
حسین جان حسین. حسین. حسین.
خدا یا دیدم سنان و اومد
به پهلوی تو نیره فرو کرد
خدا یا دیدم شمر با یه خنجر
اومد به قصد بریدن سر
وقتی خواهرت می بینه و با پا میشینه رو سینه و
می بره سره تورو حسین بی حیا از روی کینه و
حسینم. حسین. حسین. حسین.
با خنجره کند به حنجرت زد
به حنجرت از پشت سر ت زد
با خنجر کند ضربه ها می زد
به سختی سر رو ازتن جدا کرد
بعد تو میرم اسارت و شروع میشه دیگه غارت و
بعد تو تاره شروع میشه به آهل خیمه جسارت و
رضا نصابی
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
شور مقتل. جدید