#امام_حسن #مدح_امام_حسن
ما درد می دهیم و دوا می دهی به ما
بیمار می شویم و شفا می دهی به ما
بیمار می شویم و گلایه نمی کنیم
خیر است هرچه درد و بلا می دهی به ما
ای باغبان قلب، تو این باغ خشک را
آباد میکنی و صفا می دهی به ما
فهمیدم از سه مرتبه انفاق زندگیت
هرچه به تو رسد همه را می دهی به ما
لقمه نخورده ایم ز دستان هیچکس
ای سفره دارِ شهر، غذا می دهی به ما؟
در خانۀ تو جای گدا صدر مجلس است
پیش خودت همیشه تو جا می دهی به ما
۱درگاه شاعران روضه نشینان👇
https://eitaa.com/rozeneshinan
🔸شاعر:
#آرش_براری
#حضرت_ام_البنین
خودم کنیز توام بچههام نوکر تو
عروسهای من آقا کنیز دختر تو
من آمدم که به پایت فقط بلند شوم
نیامدم بنشینم بجای همسر تو
اگر سپاه نداری نمرده امبنین
چهارتا پسرم میشوند لشگر تو
چهار تا پسرم عالمانغیب شدند
برای اینکه نشستند پای منبر تو
علی نگو که غریبی فقط تو لب تر کن
چهار دستهگلم میشوند پر پر تو
پسر بزرگ نکردم کنار من باشند
بگو فدات شوند افتخار من باشند
نمیروند اگر هیچجا بدون حسین
نبودهاند چون از ابتدا بدون حسین
خودم به یک یکشان یاد دادهام حتی
بهشت نیز ندارد صفا بدون حسین
کنار سفره آقایشان بزرگ شدند
نخوردهاند دو لقمه غذا بدون حسین
سپرده ام به ابالفضل موقع رفتن
که بر نگرد ز کربوبلا بدون حسین
خدا کند پسرانم همه شهید شوند
ولی خدا نگذارد مرا بدون حسین
برای روز مبادا بزرگشان کردم
برای زینب کبری بزرگشان کردم
چهارتا پسرم جلوه های من هستند
چهار امبنین در چهار تن هستند
علی اگر چه مرا «مادرپسرها» خواند
ولی همه پسران ابوالحسن هستند
یل جمل به پسرهای من نبرد آموخت
ز کودکی همه پرورده حسن هستند
قرار نیست که صحبت کنند پیش حسین
وگرنه که همه استاد در سخن هستند
بشیر گفت حسینم کفن نداشته است
عجیب نیست پسرهام بی کفن هستند
شنیده ام که بشیر از همه خبر داری
بگو که از پسر فاطمه خبر داری؟
قرار شد نگذارند ساده جان بدهد
قرار شد نگذارند سر تکان بدهد
قرار شد که تنش روی خاکها باشد
و نیزه دار سرش را به آسمان بدهد
قرار شد که سرش را سریعتر ببَرد
به مردم همه شهرها نشان بدهد
سنان چقدر پریشان رسیده در گودال
مباد تا که به دستش کسی سنان بدهد
چه حرفهای نگفته که در دهن دارد
اگر که چکمه سربازها امان بدهد
به این بریدن انگشت هم نیاز نبود
قرار بود عقیقی به ساربان بدهد
قرار شد همه باهم دوباره حمله کنند
قرار شد نگذارند ساده جان بدهد
حسین عمه سادات را صدا میزد
عزیز فاطمه لب تشنه دست و پا میزد
🔸شاعر:
#آرش_براری
________________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
ما درد می دهیم و دوا می دهی به ما
بیمار می شویم و شفا می دهی به ما
بیمار می شویم و گلایه نمی کنیم
خیر است هرچه درد و بلا می دهی به ما
ای باغبان قلب، تو این باغ خشک را
آباد میکنی و صفا می دهی به ما
فهمیدم از سه مرتبه انفاق زندگیت
هرچه به تو رسد همه را می دهی به ما
لقمه نخورده ایم ز دستان هیچکس
ای سفره دارِ شهر، غذا می دهی به ما؟
در خانۀ تو جای گدا صدر مجلس است
پیش خودت همیشه تو جا می دهی به ما
🔸شاعر:
#آرش_براری
________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
#ماه_رمضان #مناجات_باخدا
بهار آمده بار دگر خدا را شکر
رسیده موسم سود و ثمر خدا را شکر
تضرع سحر و اشک، رزق هر کس نیست
برای داشتن چشم تر خدا را شکر
اگرچه اشک زیادی نریختم اما...
همین که هست نمی مختصر خدا را شکر
گناههای بدی کردم و به لطف خدا
کسی ندید و نشد باخبر خدا را شکر
زبان اهل سخن قاصر است از مدحش
چه آورم به زبانم مگر خدا را شکر
شنیدهایم که از «کوی عفو» میگذرد
نشستهایم سر این گذر خدا را شکر
کریم بود و به مهمانسراش راهم داد
نگه نداشت مرا پشت در خدا را شکر
مرا نشاند سر سفره گفت «بسمالله»
شنید حرف مرا تا سحر خدا را شکر
نیازمندِ خدا بینیاز از خلق است
به اعتبار توام معتبر خدا را شکر
کتاب بندگی هر بزرگ را دیدم
نوشته بود به خون جگر خدا را شکر
اگر که راحتی زندگیم کمتر شد
گلایهای نکنم، بیشتر خدا را شکر
به قبر اگر برسم «لا اله الا الله»
به درک قدر رسیدم اگر خدا را شکر
اگر که جلب رضای تو در نظر باشد
هرآنچه هم شود از هر نظر خدا را شکر
سعادتی است که در بارگاه آلالله ...
به خادمی شدهام مفتخر خدا را شکر
به لطف امنیت کشتی نجات حسین
گذشتهایم ز موج خطر خدا را شکر
خدا بخواهد اگر اربعینمان جور است
اگر که جور شود این سفر خدا را شکر
🔸شاعر :
#آرش_براری
__________________________
#امام_علی #مدح_امام_علی
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت
برد پیمبر به شانه پای علی را
تا که ببینند خلق جای علی را
روز قیامت پناهگاه ندارد
هرکه ندارد به دل ولای علی را
در شب معراج میشنید پیمبر
جای صدای خدا صدای علی را
وجه خدا را ببین به صورت حیدر
ای که ندیدی رخ خدای علی را
از دو لب مرتضی کمیل چشیده...
لذت شیرینی دعای علی را
دست علی را به دست فاطمه دادند
تا به ابد دارد او هوای علی را
هست برازندهاش ردای خلافت
فاطمه چون دوخته قبای علی را
فاطمه تا آخرش کنار علی بود
خواهر خونی ذوالفقار علی بود
روشنی روز جلوه روی حیدر
هست شب قدر بین گیسوی حیدر
رو به علی سجده میکنند ملائک
قبله و محراب هست ابروی حیدر
تکیه به دستان مرتضی زده اسلام
مظهر دست خداست بازوی حیدر
کوه ترک خورد در جهاد ولیکن
هیچ نلرزیده است زانوی حیدر
هیچ گزندی نمیرسید به احمد
جای نبی امن بود پهلوی حیدر
پشت علی گرم بر حمایت زهراست
دختر پیغمبر است بانوی حیدر
خلق شد از هوی مرتضی دم عیسی
زنده شود مرده از دم هوی حیدر
گفت که میزان، علیاست در صف محشر
کار همه هست با ترازوی حیدر
روز جزا سر در بهشت نوشته است
هرکه محب علیاست اهل بهشت است
دست ملائک به دامن تو دخیل است
خاک قدم های تو طلای اصیل است
دوست مولا بزرگوار و عزیز است
دشمن حیدر همیشه خار و ذلیل است
راه تو تنها "صراط" راست حق است
هرچه به غیر از تو راه هست "سبیل" است
سرد شده با ولایات آتش نمرود
"حصن ولایت" نگاهبان خلیل است
چشمه کُر دست توست ساقی کوثر
چشمهی فیض بقیه آب قلیل است
جمع شده در علی صفات خداوند
نام علی مظهر جلیل و جمیل است
ذکر علی داروی مریضی روح است
هرکه صدایت نزد حسود و بخیل است
شأن تو هم شأن احمد است علی جان
وصف تو وصف محمد است علی جان
مستی نام تو را شراب ندارد
ذکر کمالات تو حساب ندارد
ذکر تو آرامش تمام قلوب است
هیچکسی با تو اضطراب ندارد
جار زدم عبد تو شدم همه مُردند
حرف حسابی ما جواب ندارد
گردن مارا بزن به دار نينداز
رشته مو طاقت طناب ندارد
محرم اسرار سر به مهر خدایی
فاطمه چون پیش تو حجاب ندارد
پلک زدی تا گناه خلق نبینی
چشم خدا هیچ گاه خواب ندارد
حد گناهکار اگر به دست تو باشد
زانیه هم ترسی از عذاب ندارد
شعر نگفتم که از تو اجر بگیرم
شاعر تو کار با ثواب ندارد
اجر من این است نوکر تو بمانم
مدح تو را در تمام عمر بخوانم
🔸شاعر:
#آرش_براری
_______________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان⬆️
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
ایل و تبار تو همه از سفرهدارها
ایل و تبار ما همه از ریزهخوارها
ایل و تبارت از همه خلق برتر است
قربان خانوادهات ایل و تبارها
درحال گردش است به امر تو کائنات
در حلقه تواند ولایتمدارها
اخلاص با ولای تو سنجیده میشود
میزان عشق توست ملاک عیارها
روزی که میکشید خدا نقش خلق را
طرح شمایل تو شد از شاهکارها
باید نشست منتظر دیدن رخت
باید نیاز کرد به ناز نگار ها
مشتاق خاکبوسی پای تو چشم ماست
پایان بده به غصه چشمانتظارها
ای سبزپوش فاطمه با خاک پای تو
سر سبز میشود همهی شورهزارها
اموال خویش را همگی وقف کردهای
یک بار نه، دو بار نه و بلکه بارها
از اینکه تو پیاده سوی مکه میروی
مبهوت میشوند تمام سوار ها
با دست پر به خانه خود بازگشتهاند
هروقت رو زدند به تو وامدارها
وقت نبرد کار همه زار میشود
جولان دهی اگر که تو در کارزارها
تا که دم حسین و حسن همدم علی است
دیگر چه حاجتی به دم ذوالفقارها
از شهرهای دور به شهر تو آمدند
پیچیده شهرت کرمت در دیارها
در خانه کریم گدا معتبر شود
داریم از گدایی تو اعتبارها
ما نیز همنشین تو یک روز میشویم
بر دامنت اگر بنشیند غبارها
چشم حسودهای تو را کور میکنیم
از این جهت به کار میآیند خارها
بر وعده جزامی و تو غبطه میخوریم
روزی ما نمیشود از این قرارها
از باده های ساقی کوثر به ما بده
فکری بکن به حال خراب خمارها
ای رنج دیده! رنگ سفید محاسنت
دارد حکایت از ستم روزگارها
دست معاویه به تو هرگز نمیرسید
از تو جدا نمیشد اگر دست یارها
در شأن اهل بیت قبور بقیع نیست
باید ضریح ساخت برای مزارها
🔸شاعر:
#آرش_براری
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#مناجات_باخدا #شب_قدر
#ماه_رمضان
نفس سرکش گاه گاهی در دلم آشوب کرد
شکر تنبیه تو بود و فتنه را سرکوب کرد
قلب من با یاد عشقت میزد و عیبی نداشت
غفلتِ از ذکر تو قلب مرا معیوب کرد
تا ابد شرمنده هستم از کرام الکاتبین
چون گناهان مرا هم دید و هم مکتوب کرد
چشمپوشی کردی و در چشم مردم آمدم
پردهپوشیهای تو خیلی مرا محبوب کرد
از شهیدان راهکار فتح را آموختیم
لشگر ابلیس را شب میشود مغلوب کرد
هر زمان وضع معاشم سخت و نامطلوب شد
ذکر «یا حیدر مدد» اوضاع را مطلوب کرد
در پی جاه و مقامی نیستم زیرا حسین...
در مقام نوکری خود مرا منصوب کرد
اربعین هر سال ثابت کرد با عشق حسین...
میشود قلب تمام خلق را مجذوب کرد
بیجهت گفتند روضه عامل افسردگی است
بلکه روضه خیلی از افسردهها را خوب کرد
🔸شاعر:
#آرش_براری
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
در گدایی خودت نام مرا مشهور کن
دستهایم را ز دامان بقیه دور کن
چند وقتی میشود که چاه تاریکی شدم
قلب تاریک مرا ای ماه غرق نور کن
دوست دارم غرق دریای مناجاتت شوم
مثل موسای کلیم الله من را تور کن
راضیم حتی شده بازور برگردانیم
من اگر توبه نکردم تو مرا مجبور کن
شبهه هایم را بگیر و جای آن ایمان بده
ای خزانه دار عالم جنس مارا جور کن
تا مبادا بعداز این از پیش تو جایی روم
با ولای مرتضی دور مرا محصور کن
تا که قلب دشمنانت را بسوزانی، مرا
روز محشر با محبین علی محشور کن
ای که تقدیر مرا امشب مقدر میکنی
داخل پرونده ام یک کربلا منظور کن
چشمه اشکم فقط بهر تو میجوشد حسین
جای دیگر گریه کردم چشم منرا کور کن
🔸شاعر:
#آرش_براری
_____________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
🌼▪️🌼▪️🌼▪️🌼▪️🌼
#امام_صادق #مرثیه_امام_صادق
حتي در آن لحظه كه جسمش نيمهجان است
آقا به فكر ساعت و وقت اذان است
او سنگِ ما را نيمهشب بر سينه ميزد
آقاي ما از بس كه خوب و مهربان است
عِلمش تمام عالمان را غرق کرده
دریای علمش بیکران بیکران است
از دیگران هرچند که خيري نديده
اما هميشه او به فكر ديگران است
در خانه خود نیز امنیت ندارد
آن خانهای که هر دو عالم را امان است
در شعله آتش به فکر موی خود نیست
ناراحتي او براي اهل خانهست
اي كاش دنبالش يكي ديگر میآمد
ابن ربیع پست خيلي بددهان است
از بسکه پشت مرکب، آقا را کشیدند
ازچشمهایش اشک و از پا خون روان است
آنقدر دستش را كشید، آقا زمين خورد
ميخواهد او برخيزد اما ناتوان است
اصلا برای رنج خود گریه نکرده
اشكش براي زجرهاي كاروان است
با اين نفسها كه به سختي در ميآيند
ذكر لبش اي واي، اي واي عمهجان است
هرچند که در خاک او را دفن کردند
معراج جسمانی او در آسمان است
در روز هم بايد به دنبالش بگرديم
قبر غریبش بسکه بينام ونشان است
🔸شاعر:
#آرش_براری
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_صادق #مرثیه_امام_صادق
حتي در آن لحظه كه جسمش نيمهجان است
آقا به فكر ساعت و وقت اذان است
او سنگِ ما را نيمهشب بر سينه ميزد
آقاي ما از بس كه خوب و مهربان است
عِلمش تمام عالمان را غرق کرده
دریای علمش بیکران بیکران است
از دیگران هرچند که خيري نديده
اما هميشه او به فكر ديگران است
در خانه خود نیز امنیت ندارد
آن خانهای که هر دو عالم را امان است
در شعله آتش به فکر موی خود نیست
ناراحتي او براي اهل خانهست
اي كاش دنبالش يكي ديگر میآمد
ابن ربیع پست خيلي بددهان است
از بسکه پشت مرکب، آقا را کشیدند
ازچشمهایش اشک و از پا خون روان است
آنقدر دستش را كشید، آقا زمين خورد
ميخواهد او برخيزد اما ناتوان است
اصلا برای رنج خود گریه نکرده
اشكش براي زجرهاي كاروان است
با اين نفسها كه به سختي در ميآيند
ذكر لبش اي واي، اي واي عمهجان است
هرچند که در خاک او را دفن کردند
معراج جسمانی او در آسمان است
در روز هم بايد به دنبالش بگرديم
قبر غریبش بسکه بينام ونشان است
🔸شاعر:
#آرش_براری
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_علی #مدح_امام_علی
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت
برد پیمبر به شانه پای علی را
تا که ببینند خلق جای علی را
روز قیامت پناهگاه ندارد
هرکه ندارد به دل ولای علی را
در شب معراج میشنید پیمبر
جای صدای خدا صدای علی را
وجه خدا را ببین به صورت حیدر
ای که ندیدی رخ خدای علی را
از دو لب مرتضی کمیل چشیده...
لذت شیرینی دعای علی را
دست علی را به دست فاطمه دادند
تا به ابد دارد او هوای علی را
هست برازندهاش ردای خلافت
فاطمه چون دوخته قبای علی را
فاطمه تا آخرش کنار علی بود
خواهر خونی ذوالفقار علی بود
روشنی روز جلوه روی حیدر
هست شب قدر بین گیسوی حیدر
رو به علی سجده میکنند ملائک
قبله و محراب هست ابروی حیدر
تکیه به دستان مرتضی زده اسلام
مظهر دست خداست بازوی حیدر
کوه ترک خورد در جهاد ولیکن
هیچ نلرزیده است زانوی حیدر
هیچ گزندی نمیرسید به احمد
جای نبی امن بود پهلوی حیدر
پشت علی گرم بر حمایت زهراست
دختر پیغمبر است بانوی حیدر
خلق شد از هوی مرتضی دم عیسی
زنده شود مرده از دم هوی حیدر
گفت که میزان، علیاست در صف محشر
کار همه هست با ترازوی حیدر
روز جزا سر در بهشت نوشته است
هرکه محب علیاست اهل بهشت است
دست ملائک به دامن تو دخیل است
خاک قدم های تو طلای اصیل است
دوست مولا بزرگوار و عزیز است
دشمن حیدر همیشه خار و ذلیل است
راه تو تنها "صراط" راست حق است
هرچه به غیر از تو راه هست "سبیل" است
سرد شده با ولایات آتش نمرود
"حصن ولایت" نگاهبان خلیل است
چشمه کُر دست توست ساقی کوثر
چشمهی فیض بقیه آب قلیل است
جمع شده در علی صفات خداوند
نام علی مظهر جلیل و جمیل است
ذکر علی داروی مریضی روح است
هرکه صدایت نزد حسود و بخیل است
شأن تو هم شأن احمد است علی جان
وصف تو وصف محمد است علی جان
مستی نام تو را شراب ندارد
ذکر کمالات تو حساب ندارد
ذکر تو آرامش تمام قلوب است
هیچکسی با تو اضطراب ندارد
جار زدم عبد تو شدم همه مُردند
حرف حسابی ما جواب ندارد
گردن مارا بزن به دار نينداز
رشته مو طاقت طناب ندارد
محرم اسرار سر به مهر خدایی
فاطمه چون پیش تو حجاب ندارد
پلک زدی تا گناه خلق نبینی
چشم خدا هیچ گاه خواب ندارد
حد گناهکار اگر به دست تو باشد
زانیه هم ترسی از عذاب ندارد
شعر نگفتم که از تو اجر بگیرم
شاعر تو کار با ثواب ندارد
اجر من این است نوکر تو بمانم
مدح تو را در تمام عمر بخوانم
🔸شاعر:
#آرش_براری
______________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
ایل و تبار تو همه از سفرهدارها
ایل و تبار ما همه از ریزهخوارها
ایل و تبارت از همه خلق برتر است
قربان خانوادهات ایل و تبارها
درحال گردش است به امر تو کائنات
در حلقه تواند ولایتمدارها
اخلاص با ولای تو سنجیده میشود
میزان عشق توست ملاک عیارها
روزی که میکشید خدا نقش خلق را
طرح شمایل تو شد از شاهکارها
باید نشست منتظر دیدن رخت
باید نیاز کرد به ناز نگار ها
مشتاق خاکبوسی پای تو چشم ماست
پایان بده به غصه چشمانتظارها
ای سبزپوش فاطمه با خاک پای تو
سر سبز میشود همهی شورهزارها
اموال خویش را همگی وقف کردهای
یک بار نه، دو بار نه و بلکه بارها
از اینکه تو پیاده سوی مکه میروی
مبهوت میشوند تمام سوار ها
با دست پر به خانه خود بازگشتهاند
هروقت رو زدند به تو وامدارها
وقت نبرد کار همه زار میشود
جولان دهی اگر که تو در کارزارها
تا که دم حسین و حسن همدم علی است
دیگر چه حاجتی به دم ذوالفقارها
از شهرهای دور به شهر تو آمدند
پیچیده شهرت کرمت در دیارها
در خانه کریم گدا معتبر شود
داریم از گدایی تو اعتبارها
ما نیز همنشین تو یک روز میشویم
بر دامنت اگر بنشیند غبارها
چشم حسودهای تو را کور میکنیم
از این جهت به کار میآیند خارها
بر وعده جزامی و تو غبطه میخوریم
روزی ما نمیشود از این قرارها
از باده های ساقی کوثر به ما بده
فکری بکن به حال خراب خمارها
ای رنج دیده! رنگ سفید محاسنت
دارد حکایت از ستم روزگارها
دست معاویه به تو هرگز نمیرسید
از تو جدا نمیشد اگر دست یارها
در شأن اهل بیت قبور بقیع نیست
باید ضریح ساخت برای مزارها
🔸شاعر:
#آرش_براری
_________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_هادی #مرثیه_امام_هادی
با کلامش شهر را اهل ولایت میکند
مردم گمراه را "هادی" هدایت میکند
هرکه وصفش راشنیدازعشق اوبیمار شد
عشقش از راه شنیدن هم سرایت میکند
شیخ عباس قمی در "منتهیُ الآمال" خود
معجزات بی شمار از او روایت میکند
باوجود اوبهشتی بودن اصلاسخت نیست
حبِّ او را هرکسی دارد کفایت میکند
کاملا رد کرد اسلام بنی عباس را
"هادی" از اسلام پیغمبر حمایت میکند
هرچه هم دشمن اذیت کرد، اونفرین نکرد
دشمنش ازصبر بسیارش شکایت میکند
هر بلایی هم که میبیند "علی ابن رضا"
شکرحق میگوید،احساس رضایت میکند
دشمنش بی احترامی کرد،آنجایی که دید
شیر دارد احترامش را رعایت میکند
قاتلش جان خواست ازاو،جان خودرا نیز داد
هرکسی هرچه بخواهد او عنایت میکند
رفت دربزم شراب وغصه خورد وگریه کرد
اشک هایش از دل زینب حکایت میکند
🔸شاعر:
#ارش_براری
__________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#ماه_رمضان #امام_حسن_مجتبی #مدح_امام_حسن_مجتبی
پای فقیران میرود سوی کریمان
تا اینکه بنشینند پهلوی کریمان
هرکس گداتر شد مقربتر شد اینجا
هستیم ما زانو به زانوی کریمان
حس میکند در عین دارایی فقیر است
رد میشود هر کس که از کوی کریمان
محتاج اگر صدبار هم چیزی بخواهد
اخمی نمیآید به ابروی کریمان
حتی جزامی های تنهای مدینه
خوشبو شدند از عطر خوش بوی کریمان
در پاسخ دشنام روی خوش نشان داد
جز این توقع نیست از روی کریمان
ای دل کریمان را به زرق و برق مفروش
دنیا نمیارزد به یک موی کریمان
باید خدا اعمال بی مقدار ما را
اندازه گیرد با ترازوی کریمان
بین فقیران هیچکس مانند من نیست
بین کریمان هم کریمی جز حسن نیست
نشنیده ام جایی صدایی بهتر از تو
«آقا» ندیدم هیچ جایی بهتر از تو
هرکس بگوید باوفا هستم دروغ است
عالم ندارد باوفایی بهتر از تو
هر قدر میگشتم برای دردهایم
پیدا نمیکردم دوایی بهتر از تو
نام تو را خواندم میان هر قنوتم
زیرا نمیدانم دعایی بهتر از تو
در روز محشر که غریبم یاد من باش
آنجا ندارم آشنایی بهتر از تو
اسلام بر صلح تو قطعا متکی شد
دینم ندارد اتکایی بهتر از تو
آیینه وجه خدا هستی و یعنی...
...در تو نمیبینم خدایی بهتر از تو
تو مظهر تام صفات ذوالجلالی
نامت میآید میشوم حالی به حالی
نام تو برد از خاطرم طعم عسل را
اسم تو شیرین میکند شعر و غزل را
یادم میآید عاشقت بودم از اول
یادم نمیآید ولی روز ازل را
در زندگی هرجا به مشکل خورد کارم
نذر تو کردم تا بجویم راه حل را
آغوش تو باز است بر روی فقیران
هرگز خدا از ما نگیرد این بغل را
گفتم بساط سفره داری تو پهن است
وقتیکه دیدم نانوایی محل را
هرکس تو راهنگام جنگیدن ببیند
انگار میبیند به چشم خود اجل را
قبل از همه ای کاش میرفتی به میدان
تا زودتر پایان دهی جنگ جمل را
تو از خواص بی بصیرت ضربه خوردی
دشمن خرید آن عالمان بی عمل را
از دشمنانت هیچ خیری که ندیدی
از دوستانت هم فقط طعنه شنیدی
تنهای تنها ماندی و لشگر نمانده
از دوستانت هیچکس دیگر نمانده
در شهر پیغمبر به حیدر لعن گفتند
هیچ احترامی دیگر از حیدر نمانده
انکار کردی داغ مادر را همیشه
گفتی زمان حمله پشت در نمانده
اصلا میان کوچه بعد از ضرب سیلی
ردی به روی صورت مادر نمانده
بعد از تو تنها یاور زینب حسین است
دیگر کسی دور و بر خواهر نمانده
در کربلا ای کاش بودی تا ببینی
تن مانده در گودال اما سر نمانده
جسم برادر را بغل میکردی ای کاش
هرچند چیزی دیگر از پیکر نمانده
از حال خواهر های تو در شام و کوفه...
...یک جمله میگویم فقط «معجر نمانده»
ذکر لب زین العباد... ای وای زینب
در مجلس ابن زیاد ... ای وای زینب
🔸شاعر:
#ارش_براری
___________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#ماه_رمضان #شب_قدر #مناجات_باخدا
در گدایی خودت نام مرا مشهور کن
دستهایم را ز دامان بقیه دور کن
چند وقتی میشود که چاه تاریکی شدم
قلب تاریک مرا ای ماه غرق نور کن
دوست دارم غرق دریای مناجاتت شوم
مثل موسای کلیم الله من را تور کن
راضیم حتی شده بازور برگردانیم
من اگر توبه نکردم تو مرا مجبور کن
شبهه هایم را بگیر و جای آن ایمان بده
ای خزانه دار عالم جنس مارا جور کن
تا مبادا بعداز این از پیش تو جایی روم
با ولای مرتضی دور مرا محصور کن
تا که قلب دشمنانت را بسوزانی، مرا
روز محشر با محبین علی محشور کن
ای که تقدیر مرا امشب مقدر میکنی
داخل پرونده ام یک کربلا منظور کن
چشمه اشکم فقط بهر تو میجوشد حسین
جای دیگر گریه کردم چشم منرا کور کن
🔸شاعر:
#آرش_براری
___________________________
🌺 دعای روز هجدهم ماه رمضان🌺
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#ماه_رمضان #شب_قدر
در گدایی خودت نام مرا مشهور کن
دستهایم را ز دامان بقیه دور کن
چند وقتی میشود که چاه تاریکی شدم
قلب تاریک مرا ای ماه غرق نور کن
دوست دارم غرق دریای مناجاتت شوم
مثل موسای کلیم الله من را تور کن
راضیم حتی شده بازور برگردانیم
من اگر توبه نکردم تو مرا مجبور کن
شبهه هایم را بگیر و جای آن ایمان بده
ای خزانه دار عالم جنس مارا جور کن
تا مبادا بعداز این از پیش تو جایی روم
با ولای مرتضی دور مرا محصور کن
تا که قلب دشمنانت را بسوزانی، مرا
روز محشر با محبین علی محشور کن
ای که تقدیر مرا امشب مقدر میکنی
داخل پرونده ام یک کربلا منظور کن
چشمه اشکم فقط بهر تو میجوشد حسین
جای دیگر گریه کردم چشم منرا کور کن
🔸شاعر:
#ارش_براری
___________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#ماه_رمضان #مناجات
کارم شده گناه مرتب مرا ببخش
ذکر لبم فقط شده یارب مرا ببخش
با چوب خشم، بنده خود را ادب مکن
من نیستم اگر که مودب مرا ببخش
غافل شدم که شأن و مقامم به دست توست
ای صاحب بزرگی و منصب مرا ببخش
یارب رسیده تیغ گناهم به استخوان
از ضعف، جانم آمده بر لب مرا ببخش
دیگر به چشم قهر به رویم نظر مکن
هستم میان جمع معذب مرا ببخش
عفو مرا حواله به روز دگر مکن
روزی گناه کردم اگر شب مرا ببخش
از مکتب عبودیت تو گریختم
راهم بده دوباره به مکتب مرا ببخش
بهتر از اهل بیت شفیعی نداشتم
یارب به این ذوات مقرب مرا ببخش
مشمول رحمت است کسی که حسینی است
هستم به خادمیش ملقب مرا ببخش
دیشب حسین گفتم و امشب نتیجه داد
امشب بیا بخاطر دیشب مرا ببخش
با «یاحسین» زینب کبری گریستم
یارب به حق ناله زینب مرا ببخش
🔸شاعر:
#آرش_براری
___________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#وداع_با_ماه_رمضان
کارم شده گناه مرتب مرا ببخش
ذکر لبم فقط شده یارب مرا ببخش
با چوب خشم، بنده خود را ادب مکن
من نیستم اگر که مودب مرا ببخش
غافل شدم که شأن و مقامم به دست توست
ای صاحب بزرگی و منصب مرا ببخش
یارب رسیده تیغ گناهم به استخوان
از ضعف، جانم آمده بر لب مرا ببخش
دیگر به چشم قهر به رویم نظر مکن
هستم میان جمع معذب مرا ببخش
عفو مرا حواله به روز دگر مکن
روزی گناه کردم اگر شب مرا ببخش
از مکتب عبودیت تو گریختم
راهم بده دوباره به مکتب مرا ببخش
بهتر از اهل بیت شفیعی نداشتم
یارب به این ذوات مقرب مرا ببخش
مشمول رحمت است کسی که حسینی است
هستم به خادمیش ملقب مرا ببخش
دیشب حسین گفتم و امشب نتیجه داد
امشب بیا بخاطر دیشب مرا ببخش
با «یاحسین» زینب کبری گریستم
یارب به حق ناله زینب مرا ببخش
🔸شاعر:
#ارش_براری
___________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#ازدواج_حضرت_علی_و_حضرت_زهرا
در آسمان مدینه ستارهباران بود
ستاره بود وهمه کوچهها چراغان بود
خدا دو نور خودش را رسانده بود بهم
عجیب نیست اگر شهر نورافشان بود
ملائکه همگی آمدند روی زمین
از ازدحام ملک شهر راهبندان بود
فرشتهها هم از آن سفره شام میخوردند
ولیمه علی و فاطمه فراوان بود
شبی که صاحب مجلس خود پیمبر بود
چه مجلسی! که در آن جبرئیل مهمان بود
چه افتخار بزرگی نصیب ایران شد
عنان مرکب زهرا به دست سلمان بود
در آسمان وزمین شوروجشن وهمهمه است
شب عروسی و عقد علی و فاطمه است
شب عروسی و عقد دو دُرّ ناب خداست
همه مخارج این جشن با حساب خداست
اگر که هردو جهان خواستگار زهرا بود
علی میان همه اول انتخاب خداست
برای دادن پاسخ اگر تامل کرد
رسول منتظر دیدن جواب خداست
سزات مهریه فاطمه، علی باشد
برای اینکه علی مظهر کتاب خداست
ظهور فاطمه را هیچکس نخواهد دید
چراکه پیش علی هست ودرحجاب خداست
کسی که باعث رنج علی و فاطمه شد
همیشه مستحق آتش عذاب خداست
به پیشگاه خدا مصطفی ستایش کرد
به فاطمه چقدر از علی سفارش کرد
از این به بعد تو همخانه علی هستی
علیست شمع و تو پروانه علی هستی
نبی سپرد به دست وصی نگینش را
از این به بعد تو دردانه علی هستی
اگر که ساقی کوثر علی شده، کوثر...
تویی و صاحب میخانه علی هستی
بخاطر تو علی روزیش دوچندان شد
تو رزق و روزی روزانه علی هستی
اگر که شان تو برتر نباشد از حیدر
بدون شک که تو هم شانه علی هستی
فرشته آمد و قرآن به دورشان چرخاند
خدای عزوجل نیز عقدشان را خواند
خدیجه نیست کنارش که مادرش باشد
شب عروسی او پیش دخترش باشد
خدیجه نیست که یاری کند پیمبر را
خدیجه نیست که همراه همسرش باشد
چه روسری ولباس عروسیش ساده است
خدیجه نیست به فکر گل سرش باشد
کنار چادر او میکشد به روی زمین
خدیجه نیست نگهدار معجرش باشد
چقدر جای خدیجه مقابلش خالیست
کنار سفره عقدش برابرش باشد
خدیجه نیست برایش حنا درست کند
برای شام عروسی غذا درست کند
🔸شاعر:
#آرش_براری
___________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#ازدواج_حضرت_علی_و_حضرت_زهرا
در آسمان مدینه ستارهباران بود
ستاره بود وهمه کوچهها چراغان بود
خدا دو نور خودش را رسانده بود بهم
عجیب نیست اگر شهر نورافشان بود
ملائکه همگی آمدند روی زمین
از ازدحام ملک شهر راهبندان بود
فرشتهها هم از آن سفره شام میخوردند
ولیمه علی و فاطمه فراوان بود
شبی که صاحب مجلس خود پیمبر بود
چه مجلسی! که در آن جبرئیل مهمان بود
چه افتخار بزرگی نصیب ایران شد
عنان مرکب زهرا به دست سلمان بود
در آسمان وزمین شوروجشن وهمهمه است
شب عروسی و عقد علی و فاطمه است
شب عروسی و عقد دو دُرّ ناب خداست
همه مخارج این جشن با حساب خداست
اگر که هردو جهان خواستگار زهرا بود
علی میان همه اول انتخاب خداست
برای دادن پاسخ اگر تامل کرد
رسول منتظر دیدن جواب خداست
سزات مهریه فاطمه، علی باشد
برای اینکه علی مظهر کتاب خداست
ظهور فاطمه را هیچکس نخواهد دید
چراکه پیش علی هست ودرحجاب خداست
کسی که باعث رنج علی و فاطمه شد
همیشه مستحق آتش عذاب خداست
به پیشگاه خدا مصطفی ستایش کرد
به فاطمه چقدر از علی سفارش کرد
از این به بعد تو همخانه علی هستی
علیست شمع و تو پروانه علی هستی
نبی سپرد به دست وصی نگینش را
از این به بعد تو دردانه علی هستی
اگر که ساقی کوثر علی شده، کوثر...
تویی و صاحب میخانه علی هستی
بخاطر تو علی روزیش دوچندان شد
تو رزق و روزی روزانه علی هستی
اگر که شان تو برتر نباشد از حیدر
بدون شک که تو هم شانه علی هستی
فرشته آمد و قرآن به دورشان چرخاند
خدای عزوجل نیز عقدشان را خواند
خدیجه نیست کنارش که مادرش باشد
شب عروسی او پیش دخترش باشد
خدیجه نیست که یاری کند پیمبر را
خدیجه نیست که همراه همسرش باشد
چه روسری ولباس عروسیش ساده است
خدیجه نیست به فکر گل سرش باشد
کنار چادر او میکشد به روی زمین
خدیجه نیست نگهدار معجرش باشد
چقدر جای خدیجه مقابلش خالیست
کنار سفره عقدش برابرش باشد
خدیجه نیست برایش حنا درست کند
برای شام عروسی غذا درست کند
🔸شاعر:
#آرش_براری
___________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
🏴 اشعار #شب_هشتم_محرم
__________
#حضرت_علی_اکبر
بچهها با گریه میگیرند پاهای تو را
بوسهباران میکند عمه سروپای تو را
قبل رفتن از حرم بابا کمی قرآن بخوان
عمه خیلی دوست دارد صوت آوای تو را
صبر کن ای سروقامت که خرامان میروی
صبر کن تا که ببینم قد و بالای تو را
بین این جنجال پیدا کردنت دشوار نیست
از هجوم نیزه پیدا میکنم جای تو را
چشمزخم از کافران خوردی رسول الله من
کاش که پوشانده بودم روی زیبای تو را
چشم دنیا دید همتای پیمبر را ولی…
بعد از این دیگر نخواهد دید همتای تو را
گفته بودی با تو اشکم را نمیبیند کسی
ای پسر رفتی و دیدند اشک بابای تو را
بیجوانان بنیهاشم نمیشد یک تنه…
…برد سمت خیمه جسم ارباًاربای تو را
از دم شمشیرها و نیزهها و تیرها
یک به یک جمعآوری کردیم اعضای تو را
یارسول الله شاهد باش این بیرحمها
زجرکش کردند فرزندان زهرای تو را
🔸شاعر:
#آرش_براری
_______________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
فاطمه در آتش ظلمی نمایان سوخته
مرتضی از دیدن این داغ سوزان سوخته
آمدند آتش زدند اهل جهنم بر بهشت
قدسیان را با خبر سازید رضوان سوخته
کوچههای شهر از عطر گلاب آکنده است
اشک میریزند گلها چون گلستان سوخته
ناله جانسوز زهرا شهر را آتش زده
آنچنان سوزانده حتی بیت الاحزان سوخته
این طرف دست امیر مومنان را بستهاند
آن طرف در شعلههای فتنه ایمان سوخته
سوره کوثر میان شعلهها افتاده است
ای مسلمانان به پا خیزید قرآن سوخته
لااقل از منظر انسانیت کاری کنید
پیش چشمان شما مردم یک انسان سوخته
آتش از یک سمت و داغ محسن از سوی دگر
با چنین وضعیتی زهرا دو چندان سوخته
ظلم در حق پیمبر بیش از این ممکن نبود
پاره جان نبی تا حد امکان سوخته
فاطمه در کربلا هم سوخت آنجایی که دید
در میان خیمه ها طفلی هراسان سوخته
گرگها سالار زینب را به نحوی کشتهاند
قلب حیوانات وحشی بیابان سوخته
زیر نور آفتاب داغ دشت کربلا
پیکر صدپاره شاه شهیدان سوخته
ظاهراً شام غریبان آب نوشیده رباب
پس عروس فاطمه شام غریبان سوخته
🔸شاعر:
#آرش_براری
======================
@rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────——
شعری در محکومیت هتک حرمت #قرآن_کریم
کفر اهانت میکند هرچه به ایمان بیشتر
مؤمنان همدل شوند و او پشیمان بیشتر
گرچه سوزاندند احمقها کلام الله را
مسلمین هر روز میخوانند قرآن بیشتر
هر چه از اسلام ترساندند دنیا را ولی
باز حتی در اروپا شد مسلمان بیشتر
منع کردند از تجمعهای دینی خلق را
آمدند اما خلائق در خیابان بیشتر
میدرخشد نام ملتهای مؤمن در جهان
نام جمهوریِ اسلامیِ ایران بیشتر
از جوانانِ مسلمان ترس دارد صهیونیست
از جوانانِ فلسطینی و لبنان بیشتر
کور هستند و نمیبینند در فصلِ عزا
چشم مردم اشک میبارد ز باران بیشتر
جانشان را میدهند این قوم در راه حسین
چون که مردم دوستش دارند از جان بیشتر
**
به شهادت هر قَدَر نزدیکتر میشد حسین
روی ماهش لاجرم میشد درخشان بیشتر
اهل بیتش گریه میکردند هنگام وداع
عمهی سادات اما بود گریان بیشتر
آه! از آن لحظهای که شمر در گودال رفت
روضهی جانسوز شد اینگونه سوزان بیشتر...
🔸شاعر:
#آرش_براری
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————