eitaa logo
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
367 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 اشعار _______ ای که به غربتِ شب بر من تویی ستاره از من به سر دویدن از تو به یک اشاره جان من و دوطفلم نذر تو باد صد بار یک‌ دم اگر ببیند مسلم تو را دوباره قصابهای کوفه چون فصلِ عید قربان آورده اند انگار بر جسم من قناره این چشمها که دیدم خشکیده از محبت بر جان اصغرت کن فکری به راه چاره این دستها به غارت بران چو تیغشان است از گوش دخترانت بردار گوشواره ترسم از آن دمی که بر خاک چون فتادی قاتل کشد چو خنجر زهرا کند نظاره 🔸شاعر: ________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
🏴 اشعار _______________ از آه من،کبود دل آسمان بوَد در کوفه مسلم از غم تو نیمه جان بوَد کوفه میا که جسم تو عریان شود حسین چشمم به یاد آمدنت خون فشان بوَد آقا چقدر دلنگرانم برای تو دلواپسی ام از نگه ساربان بوَد طفل رباب می شود اینجا دو تا حسین دیدم به دست حرمله تیر و کمان بوَد افتادن مرا زن و بچه ندیده اند دور تو پیش دیده ی زینب،سنان بوَد کوفه میا به چشم دل،انگار دیده ام راس بریده ات به کف این و آن بوَد آقا میا که جای سه ساله به کوفه نیست اینجا سخن ز مجلس نامحرمان بوَد 🔸شاعر: ________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
🏴 اشعار ___________ دارد نوای نوحه‌ی خون‌خواه می‌رسد هر شب صدای چاوشی ماه می‌رسد لب‌های قدسیان به دمت گرم می‌شود «باز این چه شورش است»، که از راه می‌رسد دارد هوای شهر، نفس تازه می‌کند هر خانه را دمت پر از آوازه می‌کند دستی لباسِ مشکی سالِ گذشته را دارد برای نوکرت اندازه می‌کند در کوچه‌های مشکی ماتم رسیده‌اند بعد از حسین و روضه؛ به این دَم رسیده‌اند «لطفا کمک کنید، به بزم عزایمان» سینی به دست‌های مُحرّم رسیده‌اند هر کوچه‌ای که بزم عزایت در آن بپاست یک تکه از حرم شده از جنس کربلاست این پارچه؛ که حلقه زده دور خیمه‌ات چادر سیاهِ روضه نه؛ شش‌گوشه‌ی شماست اصلِ شراب، چای عزاخانه‌های توست هر استکان؛ دخیل، به پیمانه‌های توست سُکر مدام، هروله را می‌کند درست پرواز، کار هر شبِ دیوانه‌های توست عرضِ سلام‌های علامت سلام ماست پرهای تیغه‌اش پر و بال قیام ماست ما هم کبوتریم، ولی دور از حرم سقفِ بلندِ فرشِ حسینیّه بام ماست طبل و دُهُل صدای تپش‌های نوکر است دَمّام و سنج‌های عزا صور محشر است زنجیر می‌زنیم، که زنجیری‌ات شویم سینه‌زدن؛ بهانه‌ی کوبیدن در است ما نان‌خور توایم، نمک‌گیر روضه‌ایم آب و خوراک‌مان شده‌ای؛ سیر روضه‌ایم شعر سپید مرثیه‌ی توست، موی ما هر چند کودکیم، ولی پیر روضه‌ایم خاکستریم، تکه‌ای از تربتیم ما بازارِ داغِ نوکرِ بی‌قیمتیم ما ما را قلم نگیر، اگر هم غلط شدیم خوشبختی است، اینکه تَهِ نوبتیم ما ای صاحب بهشت زمین؛ «بهترین حرم» شد منتهای آرزوی ما همین؛ «حرم» آماده‌ایم، پای برهنه سفر کنیم باشد قرار بعدی ما؛ اربعین؛ حرم ... 🔸شاعر: _______________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
🏴 اشعار _______________ بوی اسپند کرده مدهوشم دارم آقا سیاه می پوشم اشک ریز غروب گودالم از همین ابتدای چاووشم آه ارباب اذن گریه بده نکند کرده ای فراموشم؟ سینه با نیتت زدم،یک عمر بوی گل می پرد از آغوشم اشک هایم جوابگویت نیست پس برایت فرات می جوشم دارد آقا سپید می گردد با غم کربلا بناگوشم عهد کردم فروختم هرچه به کسی گوشواره نفروشم به فدای اسیری زینب هرچه زنجیر خورده بر دوشم . دل مهیای پیشواز شده ناز ارباب را نیاز شده آسمان ها به سینه می کوبند باد در کوچه نوحه ساز شده تکیه ی ما به نام ثارالله قد علم کرده سرفراز شده دست، تا رزق اشک را بدهد سوی آقای خود دراز شده پس برای تمام هیئت ها نام ارباب امتیاز شده ذاکر و چای ریز در هیئت؛ جای هر نوکری لحاظ شده آه آقا برای قاسم تو اشک در چشم ما جهاز شده تا علی را به تیر بسپارد دستهای حسین باز شده . گل به وقت گلاب نزدیک است لحظه ی اضطراب نزدیک است لحظه ای که عمو به خود می گفت مشک بردار،آب نزدیک است بی گمان بین آب و شش ماهه لحظه ی انتخاب نزدیک است لحظه ی رو گرفتن ارباب از نگاه رباب نزدیک است آی خفاش های بی مقدار کشتن آفتاب نزدیک است لحظه‌های ی کشیدن دست و روسری و نقاب نزدیک است لحظه ی رقص خیزران پلید با شراب و کباب نزدیک است 🔸شاعر: _______________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
🏴 اشعار ___________ عشق است مرا که در عزایت رنگ بدنم سیاه باشد از لطمه‌ی روضه‌ی غم تو عشق است تنم سیاه باشد از بس که مرا همیشه مادر از کودکی‌ام سیاه پوشاند پایان وصیتم نوشتم حتی کفنم سیاه باشد من کیسه‌ای از گناه دارم در سینه دلی سیاه دارم گفتی که بیا چه عیب دارد گر سینه‌زنم سیاه باشد انگشتر تو بلای جان شد انگشت تو سهم ساربان شد پس حق بده روی دست از این پس سنگ یمنم سیاه باشد در روضه‌ی چوب خیزرانت از بس‌که گزیده‌ام لب از غم دیگر چه تعجب است اگر من دور دهنم سیاه باشد… 🔸شاعر: ________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روضه_حضرت_مسلم_(ع) #استاد_جواهری_فکور #درگاه_شاعران_روضه_نشینان https://eitaa.com/rozeneshinan
[WWW.MESBAH.INFO]Shab1-Moharam-1398[06].mp3
7.54M
👆 ١٤٤١ 🎤حاج امیر 👌 (بسم الله الکرم)▪️▪️▪️▪️▪️▪️ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
هدایت شده از 🔰کانال نور الهدایه 🔰
AUD-20190831-WA0010.mp3
15.17M
https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
🏴 اشعار ____________________ گربمانیم در این دشت دلم زار شود چشمم از غصه و غم های تو خونبار شود به دلم از همه سو غم روی غم آمده است ترسم آن است حرم بی کس و بی یار شود به همان خانه که می سوخت بیا برگردیم پدرم گفته چها عاقبت کار شود بیم دارم که در این دشت به پیش چشمم پیکرت زیر سم اسب گرفتار شود نکند نیزه به پهلوی تو جا باز کند نکند مادرمان باز عزادار شود بی تو بر ناقه ی عریان بنشینم سخت است نکند خواهر تو راهی بازار شود 🔸شاعر: https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
🏴 اشعار ________________ آینه در آینه تابید عالم شد علی نَفسِ خود را دید خود را دید خاتم شد علی اولین صبحِ ظهورِ حَیِ اعظم شد علی حق تماشا کرد خود را تا مجسم شد علی با علی جان میدهیم با علی تب می‌کنیم حرفِ مولا می‌زنیم و مشقِ زینب می‌کنیم آنکه اقیانوسِ آرامِ علی شد زینب است آنکه او آغاز و انجامِ علی شد زینب است آنکه او معنایِ اسلامِ علی شد زینب است آنکه آمد زینتِ نامِ علی شد زینب است ما نمی‌فهمیم از این اوج این اعجاز هیچ شعرها را ساده‌تر می‌گویم اما باز هیچ... او هزاران شیرزن بود او فقط زینب نبود او ظهورِ پنج تَن بود او فقط زینب نبود سوختن در سوختن بود او فقط زینب نبود او حسین و او حسن بود او فقط زینب نبود شد تمام آیه‌ی قالوبلا وقتی رسید با نزولش کربلا شد کربلا وقتی رسید شرحِ لیلی را اگر منزل به منزل گفته‌اند شرحِ این تشریف را جمعِ مقاتل گفته‌اند کعبه را با بودنش در راه ، محمل گفته‌اند گَردِ صحرا نه غبارِ پرده را دل گفته‌اند به حسینش که دل زینب به‌دست اکبراست پرده‌ها‌ی محملِ زینب به‌دست اکبراست کَشتیِ کربُبلا در کربلا پهلو گرفت خواست تا پایین بیاید آسمان زانو گرفت تا بیاید جبرئیل از شهپرش جارو گرفت او نه از عباس ، جان عباس از بانو گرفت پایِ او بر زانویِ مردانه‌ی عباس بود بعدِ بابا دستِ او برشانه‌ی عباس بود دورِ خود تا دید اکبر را خیالش جمع شد عون و عبدلله و جعفر را خیالش جمع شد دید در گهواره اصغر را خیالش جمع شد بِینِ خمیه چند دختر را خیالش جمع شد دید فوجِ دشمنان را گفت عباسم که هست نیزه و تیغ و سنان را گفت عباسم که هست ناگهان بی‌حال شد گودال را وقتی که دید روضه‌اش اطفال شد گودال را وقتی که دید ماتِ استقبال شد گودال را وقتی که دید حرمله خوشحال شد گودال را وقتی که دید آمد و اُفتاد بر پایِ برادر : بازگَرد جانِ خواهر جانِ من نَه جانِ مادر بازگَرد شامِ غم شد وای اکبر را نمی‌بیند چرا عون و عبدالله و جعفر را نمی‌بیند چرا پشتِ خیمه قبرِ اصغر را نمی‌بیند چرا بِینِ حجمِ شعله دختر را نمی‌بیند چرا خیمه از شعله اُفتاد و عزیزی سوخت سوخت زیرِ آن خیمه خداوندا مریضی سوخت سوخت بسکه اُفتاده زمین در پا توانی نیست نیست می‌دَود سمتِ برادر حیف جانی نیست نیست دیر شد تا او بیایَد ساربانی نیست نیست وای از انگشت و انگشتر نشانی نیست نیست زیرِ تیغ و نیزه می‌گردد جوابی حیف نیست ناقه و چشمِ حرامی و...رکابی حیف نیست 🔸شاعر: _________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
🏴 اشعار ________________ دیده‌ام بر نینوا افتاد ، دلواپس شدم بارها از ناقه تا افتاد،دلواپس شدم نام این صحرا حسین، با قلب زینب آشنا‌ست بر لبانت کربلا افتاد دلواپس شدم خاکِ سرخ این بیابان بوی کوچه می‌دهد گوئیا مادر ز پا افتاد دلواپس شدم این دمِ پیری مرا آواره صحرا مکن راهمان دیدی کجا افتاد، دلواپس شدم من کنارِ تو نباشم زود می‌میرم حسین تا عمود خیمه جا افتاد، دلواپس شدم این دلم از کودکی بر گیسویت حساس بود باد در موی شما افتاد دلواپس شدم حنجر تو معجر من هر دو پاره می‌شود؟ حرف بین ما دو تا افتاد دلواپس شدم حنجرت را بازیِ دستان این و آن نکن چشم من بر نیزه‌ها افتاد، دلواپس شدم حرمله زانو زده، ای وای بیچاره رباب صحبت شش ماهه تا افتاد دلواپس شدم دردِ گوشِ پاره کمتر از شکافِ نیزه نیست دیده‌ام بر بچه‌ها افتاد، دلواپس شدم 🔸شاعر: _________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
🏴 اشعار ________________ کاروان، کاروان شورآور کاروان، اشتیاق، سرتاسر همه در حالت سفر از خود همه بی‌تاب چون نسیم سحر همه دل‌باخته چو پروانه همه بر پای شمع، خاکستر پدران از تبار ابراهیم مادران از قبیلهٔ هاجر عارفانِ قبیلهٔ عرفات شاعران عشیرهٔ مشعر... سروهایی به قامت طوبی چشمه‌هایی به پاکی کوثر هم‌رکاب حماسه‌های عظیم در گذر از هزار و یک معبر در دل و جانِ كاروان اکنون می‌تپد این نهیب، این باور: نكند شوكران شود معروف! نكند نردبان شود منكر! مرحبا بر سلالهٔ زهرا هان! «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَر» می‌سزد حُسن مَطلعی دیگر وقت وصف عقیله شد آخر در نزولش ز منبر ناقه خطبه‌خوانِ حماسه، آن خواهر شد عصا، شانهٔ علی‌اكبر پای عباس، پلهٔ منبر سرزمین، سرزمین گل‌ها بود پهنهٔ عشق! وه چه پهناور! شد پدیدار صحنه‌ای دیگر کشتی نوح بود و موج خطر ناگهان در هجوم باد خزان كنده شد برگه‌هایی از دفتر! کاش دستان باد می‌شد خشک کاش می‌شد گلوی گل‌ها تر! كیست مردی كه می‌رود میدان كه ندارد به جز خودش لشکر؟! ترسم این داغ شعله‌ور گردد مثل آتش که زیر خاکستر... آه! از زین، روی زمین افتاد پارهٔ جان احمد و حیدر و زنی روی تل برای نبی صحنه را می‌شود گزارش‌گر كه ببین جای بوسه‌های شما شده سرشار بوسهٔ خنجر! می‌بَرَند از تن عزیز تو جان می‌بُرَند از تن حسین تو سر آن طرف صحنهٔ شگفتی هست نه! بسی صحنه هست شرم‌آور رفته از پای دختران خلخال! رفته از دست مادران زیور! كاروان می‌رود به كوفه و شام کاروان می‌رود به مرز خطر كاروان می‌رود ولی خالی‌ست جای عباس و قاسم و اكبر کاروان جاری است در تاریخ کاروان باقی است تا محشر... 🔸شاعر: ________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
🏴 اشعار ________________ تاکه فرمود رسیدیم عَلَم را کوبید یک علمدار بر این خاک قدم را کوبید بر رویِ سینه‌ی خود تیِغ دودَم را کوبید بینِ این دشت ستونهایِ حرم را کوبید بیرق افراشته شد ، باد تکانش میداد کیست این مرد که یک دشت نشانش میداد زانویش خم شده و هست مُهَیا خانوم با ادب گفت علمدار بفرما : خانوم آمد از محملِ خود حضرت زهرا ، خانوم دست بگذاشت رویِ شانه‌یِ سقا خانوم گِرد او پنج برادر همه می‌چرخیدند پنج تن دورِ سرِ فاطمه می‌چرخیدند چو بزرگیش قسم در همه‌ی عالم نیست پرده‌ی محملش از پرده‌ی کعبه کم نیست گرچه در سایه‌ی عباس نشان از غم نیست شُکر مَحرم پُر و یک دیده‌ی نامحرم نیست گرچه مانند عمو دور و بَرِ زینب بود هرچه غم بود فقط بر جگرِ زینب بود مادرش آه امان از دلِ زینب میگفت همه‌ی راه امان از دلِ زینب میگفت گاه و بی گاه امان از دلِ زینب میگفت سخت جانکاه امان از دلِ زینب میگفت رفت در پیشِ برادر که برادر چه کنم جگرم سوخته ، با ناله‌یِ مادر چه کنم میزَند شور دلم تاب ندارد اینجا دل پریشانی‌ام آداب ندارد اینجا جانِ من جان رُباب آب ندارد اینجا بچه بیدار شده خواب ندارد اینجا به لبش پیشِ تو لبخند نمی‌آید وای گریه‌ی اصغرمان بند نمی‌آید وای حرفِ این دخترکان است از اینجا برویم ساربان تا که نرفته است بگو تا برویم کوچه‌ی مادرمان خانه‌ی زهرا برویم باشد آقا همه‌اش حرفِ تو اما برویم دست ما نیست عطش بِین حرم اُفتاده مُردم از غم چه کنم بد به دلم اُفتاده همه‌ی فکر و حواسم به تو باشد برگرد قبل از آنکه به سَرَت شمر بیاید برگرد به عروسِ تو قسم حرمله آمد برگرد کاش بر تیر خودش زهر نمیزد برگرد کاش دوریِ شما قسمت خواهر نشود ح زینبت کاش که بی پنج برادر نشود عزم کردی نروی کاش خزان برگردد لااقل گو که از آن جمع سنان برگردد زودتر از همه آن تیر و کمان برگردد چشمِ آن جمعیت از سمتِ زنان برگرد سایه‌ی روی سرم از سرِ اطفال مَرو تا‌که من زنده‌ام آقا لبِ گودال مَرو 🔸شاعر: ________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
🏴 اشعار ____________ تا خدا پیراهنش آویخت عالم گریه کرد باز حوا نوپریشان کرد آدم گریه کرد آه با هرکس که زد بیرق پیمبر گفت آه وای با هرکس که زد مشکی علی هم گریه کرد ما کنارِ دست زهرا گریه را آموختیم منبری تا گفت بسم‌الله یک دم گریه کرد روضه‌خوان چیزی نخوانده هیاتِ ما شد خراب مادرش غش کرد از بس زیرِ پرچم گریه کرد با لباسِ مشکی و با اشک ما هم کعبه‌ایم کعبه احرامِ عزا پوشید زمزم گریه کرد لطفِ شیرِ مادر و نانِ پدر دارم اگر تا که گفتم واحسینا چشمهایم گریه کرد قرن‌ها با نام زینب صبح و شامش خون شده آی مهدی بازهم با اینهمه غم گریه کرد 🔸شاعر: _________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
✅ اشعار ________________________ هیچ دانی که چه غم بر اسرا سخت تر است قد طفلی که شد از غصه دو تا سخت تر است به روی نیزه سری سمت عقب برگشته حال پیداست که این داغ چرا سخت تر است صد پسر کشته شود دخترکی گم نشود گر بوَد طفل یتیمی بخدا سخت تر است دل شب باشد و یک طفل کتک خورده و دشت گر رسد دشمن بی شرم و حیا سخت تر است جای انگشت روی صورت و گوشش اما گر به پهلوش رسد ضربه ی پا سخت تر است کربلا بود که چادر به سر دختر سوخت ولی از کرب و بلا،شام بلا سخت تر است تا سر پاک پدر دید صدا زد بابا اثر چوب که از سنگ جفا سخت تر است دیدن جسم لگد کوب شده سخت ولی زتن بی سر تو راس جدا سخت تر است من ز رگهای گلوی تو یقین دانستم سر بریده شود آنهم ز قفا سخت تر است 🔸شاعر: _________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
✅ اشعار _________________________ ميانِ بستر خاكم...بيا كه غمگينم بيا دوباره سر زانوى تو بنشينم گمان نميكنم اصلاً مرا تو بشناسى به باورِ تو نگنجد پدر كه من اينم شبى به بزمِ شرابى شبى به كنجِ تنور چه مى‌شود كه بيايى شبى به بالينم زِ روى ناقه فتادم به خاک و دشمن زد ز ضربِ ضربه‌ى ظالم دگر نمى‌بينم خدا كند كه بيايى...وگرنه میميرم ميانِ بستر خاكم...بيا كه غمگينم 🔸شاعر: ________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
✅ اشعار ___________________ اگر چه زخمی و خاموش و بی صدا آورد تو را برای من از عرش ِ نی خدا آورد تو را درون طبق رویِ دست های بلند برای گرمی این بزم ِ بی نوا آورد قدم گذار به چشمي كه ريخت مژگانش سرت به گوشه ي ويرانه ام صفا آورد نه دست مانده برایم نه پا، ولی عمه مرا برای تو از زیر دست و پا آورد عدو شده سبب خير تا تورا بوسم ولي نپرس عزيزم سرم چها آورد دلم براي عمو سوخت پيش ِ نامردي كه قرص ِ نان تصدق براي ما آورد به قصد كشت سراغم گرفت با سيلي و باز نيت خود را ادا به جا آورد به پاره معجر ِ من هم طمع نمود آنكه مرا به حلقه ي چشمان بي حيا آورد مرا تو كُشتي و زينب براي تدفينم اگرچه شام كفن داشت بوريا آورد 🔸شاعر: ________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
✅ اشعار _____________________ نیست کوچک او بزرگ عالم است کی سه ساله ؟ پیر بازار غم است وای اگر می ماند ، اگر قد میکشید دلبر عالم در این عمر کم است مُحرم حج حسین بن علیست در حریم کبریایی مَحرم است کسب فیض از دامن عباس کرد پس یقین مانند او صاحب دم است در مسیر جذب عشاق حسین بر سر دوش رقیه پرچم است روز محشر دستگیر ما همه است دست او در دستهای فاطمه است 🔸شاعر: ________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
✅ اشعار ___________________ حق خواسته که دست عطا داشته باشی بالا بنشینی و گدا داشته باشی والله که حق است که در جمع بزرگان بالای سر عمّه تو جا داشته باشی رزّاقی و روزی خور این سفره دوعالم ای کاش برایم تو غذا داشته باشی تو جمع صفاتی تو خودت جلوه ذاتی باید حرمی نزد خدا داشته باشی از آن همه شهزاده ی ارباب تو باید مخصوص خودت صحن و سرا داشته باشی صد مریم و حوا به درت سجده نمایند گر قصد کنی که خاک پا داشته باشی گر قصد کنی نیل شکافی به نگاهی محتاج نباشی که عصا داشته باشی تو فاتح شامی سزد آن کس که مقامت فرمانده ی کل قوا داشته باشی بد نیست که در اریکه سلطنت خود تو چند غلام رو سیه داشته باشی پیغمبر عشاق حسینی و عجب نیست صد تازه مسلمان همه جا داشته باشی ای کاش که در رهگذر عرش؛ توقف... ....در بین حسینیه ما داشته باشی 🔸شاعر: ؟؟؟ ________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
✅ اشعار __________________ قافله رفته بود و من بيهوش روي شن زارهاي تفتيده ماه با هر ستاره اي مي گفت: بي صدا باش! تازه خوابيده قافله رفته بود و در خوابم عطر شهر مدينه پيچيده خواب ديدم پدر ز باغ فدك سيب سرخي براي من چيده قافله رفته بود و من بي جان پشت يك بوته خار خشكيده بر وجودم سياهي صحرا بذر ترس و هراس پاشيده قافله رفته بود و من تنها مضطرب، ناتوان ز فريادي ماه گفت اي رقيه چيزي نيست خواب بودي ز ناقه افتادي قافله رفته بود و دلتنگي قلب من را دوباره رنجانده باد در گوش ماه ديدم گفت: طفلكي باز هم كه جامانده قافله رفته بود و تاول ها مانعي در دويدنم بودند خستگي،تشنگي،تب بالا سد راه رسيدنم بودند قافله رفته بود و مي ديدم مي رسد يك غريبه از آن دور ديدمش-سايه اي هلالي شكل- چهره اش محو هاله ای از نور ازنفس هاي تند و بي وقفه وحشت و اضطراب حاكي بود ديدم او را زني كه تنها بود چادرش مثل عمه خاكي بود بغض راه گلوي من را بست گفتمش من يتيم و تنهايم بغض زن زودتر شكست و گفت: دخترم ، مادر تو زهرايم ز بس که طعنه از هرکس شنیدم که از این زندگی کردن بریدم لباسم پاره بود و بین کوچه ز دختر ها خجالت میکشیدم من غرورم جریحه دار شده شاکی از دست ساربان هستم کعب نی ها مدام میگویند دست و پا گیر کاروان هستم دختر حرمله چه مغرور است به من از بام دست تکان میداد او خبر دار شده یتیم شده ام پدرش را به من نشان میداد 🔸شاعر: ________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
✅ اشعار ____________________ وای از آن دم که از سرِ طفلی دستِ یک مرد روسری بکشَد وای از آن دم که بر سر بابا دختری دست مادری بکشَد دختری که عجیب دلتنگ است تنگِ بابا و تنگِ آغوشَش دختری که شُدست سرخ و کبود چون گلِ لاله ، لاله ی گوشش طفلِ معصوم عاری از کینه ست چیزی از جنگ هم نمیداند زیر لب غرقِ بغض میگوید زیر لب غرقِ بغض میخواند: در مسیری که آمدم تا شام دردِ دل ها به ماه میکردم هرکسی چپ نگاهمان میکرد به عمویم نگاه میکردم ای یتیمانِ کوفه ی دیروز قلبِ مارا عجیب آزردید پدرِ ما علیست مَردی که نان و خرما ز سُفره اش خوردید 🔸شاعر: ________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
✅ اشعار ____________________ از بس شکستنی شدی ای شیشه بلور قدری بخواب و این بدنت را تکان مده خواهی که خارها نرود در تنت فرو آرام باش و پیرهنت را تکان مده می بینی ای عزیز که نازت نمی کشند پس این لبان خوش سخنت را تکان مده دندان شیری تو به یک بوسه بسته است با زحمت اینقدر دهنت را تکان مده با آه آه تو بدنم تیر می کشد از بس تنت شبیه تن مادرم شده می پاشد از لبان تو خون لخته هر نفس زان نیمه شب چه خاکی مگر بر سرم شده ای دخترم هنوز سرت درد می کند؟ آیینه نگاهِ تو چشم ترم شده از گیسوان سوختۀ بین مشت زجر هر آنچه گفته ای به خدا باورم شده از لحظه ای که حرف کنیز آمده وسط خوابش نمی برد ز غم و ترس خواهرت در این میانه جای ابالفضل خالی است تا پس بگیرد از عدوی پست معجرت در شهر مسلمین نشود دفن خارجی لرزه فتاده بر دل ترسان مادرت پیغام داده اند اهالی شهر شام بیرون کشند از دل هر خاک پیکرت 🔸شاعر: ________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
✅ اشعار ___________________ از چشم من گرفته عبور ِ تو خواب را پنهان نكن ز صبح ِ خودت آفتاب را هاجر شده ست عمه برايِ لبانِ من صد مرتبه دويده نگاهش سراب را تو ديده اي سه ساله ي تو نيز ديده است يك لحظه هم اگر كه شده رويِ آب را مويِ مرا سفيد نكرده ست آسياب حس ميكنم تفاوت خون با خضاب را از من دگر گذشته به عمه بگو پدر جايِ من ِ رقيه بچسبد رباب را حيفش نبود خرج لبِ خيزران كني؟! آن بوسه هايِ گرم ِ قديميِ ناب را هم شكل فاطمه شده ام هم ابوتراب وقتي بر اين خميده گره زد طناب را 🔸شاعر: ؟؟؟ _______________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️