eitaa logo
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
380 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 اشعار _______ ای که به غربتِ شب بر من تویی ستاره از من به سر دویدن از تو به یک اشاره جان من و دوطفلم نذر تو باد صد بار یک‌ دم اگر ببیند مسلم تو را دوباره قصابهای کوفه چون فصلِ عید قربان آورده اند انگار بر جسم من قناره این چشمها که دیدم خشکیده از محبت بر جان اصغرت کن فکری به راه چاره این دستها به غارت بران چو تیغشان است از گوش دخترانت بردار گوشواره ترسم از آن دمی که بر خاک چون فتادی قاتل کشد چو خنجر زهرا کند نظاره 🔸شاعر: ________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
🏴 اشعار _______________ از آه من،کبود دل آسمان بوَد در کوفه مسلم از غم تو نیمه جان بوَد کوفه میا که جسم تو عریان شود حسین چشمم به یاد آمدنت خون فشان بوَد آقا چقدر دلنگرانم برای تو دلواپسی ام از نگه ساربان بوَد طفل رباب می شود اینجا دو تا حسین دیدم به دست حرمله تیر و کمان بوَد افتادن مرا زن و بچه ندیده اند دور تو پیش دیده ی زینب،سنان بوَد کوفه میا به چشم دل،انگار دیده ام راس بریده ات به کف این و آن بوَد آقا میا که جای سه ساله به کوفه نیست اینجا سخن ز مجلس نامحرمان بوَد 🔸شاعر: ________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
🏴 اشعار ___________ دارد نوای نوحه‌ی خون‌خواه می‌رسد هر شب صدای چاوشی ماه می‌رسد لب‌های قدسیان به دمت گرم می‌شود «باز این چه شورش است»، که از راه می‌رسد دارد هوای شهر، نفس تازه می‌کند هر خانه را دمت پر از آوازه می‌کند دستی لباسِ مشکی سالِ گذشته را دارد برای نوکرت اندازه می‌کند در کوچه‌های مشکی ماتم رسیده‌اند بعد از حسین و روضه؛ به این دَم رسیده‌اند «لطفا کمک کنید، به بزم عزایمان» سینی به دست‌های مُحرّم رسیده‌اند هر کوچه‌ای که بزم عزایت در آن بپاست یک تکه از حرم شده از جنس کربلاست این پارچه؛ که حلقه زده دور خیمه‌ات چادر سیاهِ روضه نه؛ شش‌گوشه‌ی شماست اصلِ شراب، چای عزاخانه‌های توست هر استکان؛ دخیل، به پیمانه‌های توست سُکر مدام، هروله را می‌کند درست پرواز، کار هر شبِ دیوانه‌های توست عرضِ سلام‌های علامت سلام ماست پرهای تیغه‌اش پر و بال قیام ماست ما هم کبوتریم، ولی دور از حرم سقفِ بلندِ فرشِ حسینیّه بام ماست طبل و دُهُل صدای تپش‌های نوکر است دَمّام و سنج‌های عزا صور محشر است زنجیر می‌زنیم، که زنجیری‌ات شویم سینه‌زدن؛ بهانه‌ی کوبیدن در است ما نان‌خور توایم، نمک‌گیر روضه‌ایم آب و خوراک‌مان شده‌ای؛ سیر روضه‌ایم شعر سپید مرثیه‌ی توست، موی ما هر چند کودکیم، ولی پیر روضه‌ایم خاکستریم، تکه‌ای از تربتیم ما بازارِ داغِ نوکرِ بی‌قیمتیم ما ما را قلم نگیر، اگر هم غلط شدیم خوشبختی است، اینکه تَهِ نوبتیم ما ای صاحب بهشت زمین؛ «بهترین حرم» شد منتهای آرزوی ما همین؛ «حرم» آماده‌ایم، پای برهنه سفر کنیم باشد قرار بعدی ما؛ اربعین؛ حرم ... 🔸شاعر: _______________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
🏴 اشعار _______________ بوی اسپند کرده مدهوشم دارم آقا سیاه می پوشم اشک ریز غروب گودالم از همین ابتدای چاووشم آه ارباب اذن گریه بده نکند کرده ای فراموشم؟ سینه با نیتت زدم،یک عمر بوی گل می پرد از آغوشم اشک هایم جوابگویت نیست پس برایت فرات می جوشم دارد آقا سپید می گردد با غم کربلا بناگوشم عهد کردم فروختم هرچه به کسی گوشواره نفروشم به فدای اسیری زینب هرچه زنجیر خورده بر دوشم . دل مهیای پیشواز شده ناز ارباب را نیاز شده آسمان ها به سینه می کوبند باد در کوچه نوحه ساز شده تکیه ی ما به نام ثارالله قد علم کرده سرفراز شده دست، تا رزق اشک را بدهد سوی آقای خود دراز شده پس برای تمام هیئت ها نام ارباب امتیاز شده ذاکر و چای ریز در هیئت؛ جای هر نوکری لحاظ شده آه آقا برای قاسم تو اشک در چشم ما جهاز شده تا علی را به تیر بسپارد دستهای حسین باز شده . گل به وقت گلاب نزدیک است لحظه ی اضطراب نزدیک است لحظه ای که عمو به خود می گفت مشک بردار،آب نزدیک است بی گمان بین آب و شش ماهه لحظه ی انتخاب نزدیک است لحظه ی رو گرفتن ارباب از نگاه رباب نزدیک است آی خفاش های بی مقدار کشتن آفتاب نزدیک است لحظه‌های ی کشیدن دست و روسری و نقاب نزدیک است لحظه ی رقص خیزران پلید با شراب و کباب نزدیک است 🔸شاعر: _______________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
🏴 اشعار ___________ عشق است مرا که در عزایت رنگ بدنم سیاه باشد از لطمه‌ی روضه‌ی غم تو عشق است تنم سیاه باشد از بس که مرا همیشه مادر از کودکی‌ام سیاه پوشاند پایان وصیتم نوشتم حتی کفنم سیاه باشد من کیسه‌ای از گناه دارم در سینه دلی سیاه دارم گفتی که بیا چه عیب دارد گر سینه‌زنم سیاه باشد انگشتر تو بلای جان شد انگشت تو سهم ساربان شد پس حق بده روی دست از این پس سنگ یمنم سیاه باشد در روضه‌ی چوب خیزرانت از بس‌که گزیده‌ام لب از غم دیگر چه تعجب است اگر من دور دهنم سیاه باشد… 🔸شاعر: ________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روضه_حضرت_مسلم_(ع) #استاد_جواهری_فکور #درگاه_شاعران_روضه_نشینان https://eitaa.com/rozeneshinan
[WWW.MESBAH.INFO]Shab1-Moharam-1398[06].mp3
7.54M
👆 ١٤٤١ 🎤حاج امیر 👌 (بسم الله الکرم)▪️▪️▪️▪️▪️▪️ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
هدایت شده از 🔰کانال نور الهدایه 🔰
AUD-20190831-WA0010.mp3
15.17M
https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
🏴 اشعار ____________________ گربمانیم در این دشت دلم زار شود چشمم از غصه و غم های تو خونبار شود به دلم از همه سو غم روی غم آمده است ترسم آن است حرم بی کس و بی یار شود به همان خانه که می سوخت بیا برگردیم پدرم گفته چها عاقبت کار شود بیم دارم که در این دشت به پیش چشمم پیکرت زیر سم اسب گرفتار شود نکند نیزه به پهلوی تو جا باز کند نکند مادرمان باز عزادار شود بی تو بر ناقه ی عریان بنشینم سخت است نکند خواهر تو راهی بازار شود 🔸شاعر: https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
🏴 اشعار ________________ آینه در آینه تابید عالم شد علی نَفسِ خود را دید خود را دید خاتم شد علی اولین صبحِ ظهورِ حَیِ اعظم شد علی حق تماشا کرد خود را تا مجسم شد علی با علی جان میدهیم با علی تب می‌کنیم حرفِ مولا می‌زنیم و مشقِ زینب می‌کنیم آنکه اقیانوسِ آرامِ علی شد زینب است آنکه او آغاز و انجامِ علی شد زینب است آنکه او معنایِ اسلامِ علی شد زینب است آنکه آمد زینتِ نامِ علی شد زینب است ما نمی‌فهمیم از این اوج این اعجاز هیچ شعرها را ساده‌تر می‌گویم اما باز هیچ... او هزاران شیرزن بود او فقط زینب نبود او ظهورِ پنج تَن بود او فقط زینب نبود سوختن در سوختن بود او فقط زینب نبود او حسین و او حسن بود او فقط زینب نبود شد تمام آیه‌ی قالوبلا وقتی رسید با نزولش کربلا شد کربلا وقتی رسید شرحِ لیلی را اگر منزل به منزل گفته‌اند شرحِ این تشریف را جمعِ مقاتل گفته‌اند کعبه را با بودنش در راه ، محمل گفته‌اند گَردِ صحرا نه غبارِ پرده را دل گفته‌اند به حسینش که دل زینب به‌دست اکبراست پرده‌ها‌ی محملِ زینب به‌دست اکبراست کَشتیِ کربُبلا در کربلا پهلو گرفت خواست تا پایین بیاید آسمان زانو گرفت تا بیاید جبرئیل از شهپرش جارو گرفت او نه از عباس ، جان عباس از بانو گرفت پایِ او بر زانویِ مردانه‌ی عباس بود بعدِ بابا دستِ او برشانه‌ی عباس بود دورِ خود تا دید اکبر را خیالش جمع شد عون و عبدلله و جعفر را خیالش جمع شد دید در گهواره اصغر را خیالش جمع شد بِینِ خمیه چند دختر را خیالش جمع شد دید فوجِ دشمنان را گفت عباسم که هست نیزه و تیغ و سنان را گفت عباسم که هست ناگهان بی‌حال شد گودال را وقتی که دید روضه‌اش اطفال شد گودال را وقتی که دید ماتِ استقبال شد گودال را وقتی که دید حرمله خوشحال شد گودال را وقتی که دید آمد و اُفتاد بر پایِ برادر : بازگَرد جانِ خواهر جانِ من نَه جانِ مادر بازگَرد شامِ غم شد وای اکبر را نمی‌بیند چرا عون و عبدالله و جعفر را نمی‌بیند چرا پشتِ خیمه قبرِ اصغر را نمی‌بیند چرا بِینِ حجمِ شعله دختر را نمی‌بیند چرا خیمه از شعله اُفتاد و عزیزی سوخت سوخت زیرِ آن خیمه خداوندا مریضی سوخت سوخت بسکه اُفتاده زمین در پا توانی نیست نیست می‌دَود سمتِ برادر حیف جانی نیست نیست دیر شد تا او بیایَد ساربانی نیست نیست وای از انگشت و انگشتر نشانی نیست نیست زیرِ تیغ و نیزه می‌گردد جوابی حیف نیست ناقه و چشمِ حرامی و...رکابی حیف نیست 🔸شاعر: _________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️