#امام_حسن #مدح_امام_حسن
با تو خوشحالند در واقع پیمبر دوست ها
چون علی شادند و مسرورند حیدر دوست ها
شاعران از پارس می آیند ذیل طوطیان
پشت لب های تو صف بستند، شکر دوست ها
آن چنان لبریز حُسنی که شب میلاد تو
آرزومند پسر هستند دختر دوست ها
مژده ات را من به حاتم های طایی داده ام
از ابازر های عالم، تا ابوذر دوست ها
ماه هم گفته است از تو چونکه می گویند خوب
دوستان از دوستان خود به دیگر دوست ها
هرکسی با هرچه که دارد ، صدف با یک دهان
سمت دریای تو در راهند، گوهر دوست ها
محو بالای تو و ارباب سر خم می کنند
بین مردم بیشتر سرو و صنوبر دوست ها
موقع افطار می آیند با لب های خشک
می رسند از راه این گونه برادر دوست ها
کوچه و اشک من و درد تو،آری بیشتر
گرد می آیند دور هم در آخر،دوست ها
نیمه ی ماه مبارک، فاطمیه می شود
اکثرا چونکه پسر هستند کوثر دوست ها
اکثرا در را نمی کوبند در وقت وداع
اکثرا از کوچه بیزارند مادر دوست ها
اتفاقی هم اگر افتاد و مادر ضربه خورد
با کسی چیزی نمی گویند خواهر دوست ها
🔸شاعر:
#مهدی_رحیمی
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————#به _یاری_خدا _کرونا_را_شکست _میدهیم╯
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
کار ما نیست غزل بافتن از نامِ حسن
کامِ ما مستِ عسل یافتن از جامِ حسن
حسنی نیست لبی کز لب لعلَش نَمکَد
صد و ده بار نمک گیر شده کامِ حسن
حسن بن علی از بس بغلِ مادر بود
مادری شد همۀ عمر و سرانجامِ حسن
چند روزیست که زهرا به تبسم گوید
مثل پیغمبر اکرم شده اندامِ حسن
حسنی بودن ما لطفِ حسینی دارد
ای خوش آن صید که افتاد ته دامِ حسن
حمزه کُش هم که شود وحشی،اگر احمد خواست
آخر الامر حسینی شود و رامِ حسن
🔸شاعر:
#محمود_ژولیده
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————#به _یاری_خدا _کرونا_را_شکست _میدهیم╯
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
خاکِ این خانه زَرَش بیشتر است
لُطفَش از دور و بَرَش بیشتر است
کارِ ما دستِ کریمی باشد
که شلوغیِ سَرَش بیشتر است
خانهاش بینِ تمامِ این قوم
در کرامت خَبَرَش بیشتر است
پسرِ ارشدِ خانه پیداست
از بقیه جگرش بیشتر است
دین به شمشیر فقط زنده نشد
صُلح گاهی اَثَرَش بیشتر است
بارِ خرمایِ شما سنگین است
مثلِ طوبیٰ ثَمَرَش بیشتر است
چهار فصل است پذیراییِ تان
باغِ نو برگ و بَرَش بیشتر است
رُطَبِ سفره یِ مولا آمد
پسرِ ارشدِ زهرا آمد
از لبش شورِ ازل ریخته است
نورِ حق ، عَزّوَجَل ریخته است
رویِ چشمش دو قصیده دارد
و سرِ شانه غزل ریخته است
زیرِ پایش که پُر از محراب است
چقدر تاج محل ریخته است
کَرَم و جود و سخا و رافت
دورِ او چند بغل ریخته است
ضربههایش به زمین ، لشکر را
بینِ میدانِ جمل ریخته است
بیوهیِ ناقه سواران فهمید
به سرش خشمِ اجل ریخته است
قاسمش هم به پدر رفته ببین
رویِ لبهاش عسل ریخته است
تا که بازی بکند در پیشش
تیر و ناهید و زُحل ریخته است
باز آوایِ علی میآید
پسرش جای علی میآید
دستِ ما بادهیِ ناب اُفتاده
کارِ ما دستِ شَراب اُفتاده
تا که بویی زِ تو آورد نَسیم
رونق از کارِ گُلاب اُفتاده
بَسکه شیرین شُده بوسیدنِ تو
دَهَنِ فاطمه آب اُفتاده
کوچه بُن بست شده راه برو
دلِ این شهر به تاب اُفتاده
مَرد و نامرد جدا شُد از هم
چون زری که به تُراب اُفتاده
سالها هست که از رویِ نفاق
بعدِ صلحِ تو نقاب اُفتاده
حق و باطل پس از این پیدایَند
پَرده از مَکرِ سراب اُفتاده
دست عُمریست به دامان داریم
چه غَمی تا که حسن جان داریم
وای اگر دستِ تو شمشیر کِشَد
آسمان پیشِ تو تکبیر کِشَد
از رجزهایِ تو از نعرهیِ تو
همهیِ جُمجُمهها تیر کِشَد
مرگ را در نظرِ صد لشکر
ملک الموت به تصویر کِشَد
تا تو اُسطورهیِ رَزمی ، تاریخ
خط بُطلان به اَساطیر کِشَد
شیوهات روبَهیان را بیرون
از دلِ بیشه و تزدیر کِشَد
از شکوهِ تو مُرَدَد ماندیم
حق بده حرف به تکفیر کِشَد
قاسمت دید و به خود اَرزَق گفت
مجتبیٰ آمده شمشیر کِشَد
پسرِ رفته به بابا این است
دومین حیدرِ زهرا این است
گرچه از دستِ تو کَم هم خوب است
خواستن قدرِ دو عالم خوب است
بوسه بر رویِ ضریحت حتیٰ
شده در خواب و خیالم خوب است
لحظهیِ ریخت و پاشَت آقا
دیدنِ حیرتِ حاتم خوب است
تا برای تو بِگریَم دلِ سیر
از همه سال محرم خوب است
نامِ ما را تو به زهرا دادی
نظرت هست که دَرهم خوب است
زائرانِ تو زیادند ، تو را...
حرمی قَدِ دو عالم خوب است
چشمهای تو چه دیدند ، بگو
گیسویت از چه سفیدند ، بگو
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————#به _یاری_خدا _کرونا_را_شکست _میدهیم╯
#ماه_رمضان #امام_زمان #مناجات_امام_زمان
مینویسم برای محبوبم
تا بیایی اسیر آشوبم
سنگ عشقت به سینه میکوبم
از همیشه عزیز تر برگرد
مینویسم به گریه سر کردم
همه شب با غمت سحر کردم
خون به این قلب در به در کردم
به دعایم تویی اثر برگرد
مینویسم که دائم الآهم
دست من را بگیر گمراهم
پس کجایی عزیز دلخواهم
از جدایی بکن حَزَر برگرد
مینویسم بیا بهارم باش
بی قرارم بیا قرارم باش
چشم امید روزگارم باش
شام غم را بکن سحر برگرد
مینویسم که چاره ای بکنی
حال من را نظاره ای بکنی
سوی قلبم اشاره ای بکنی
زد به قلبم غمت شرر برگرد
مینویسم منم بدهکارت
تو بزرگی بکن به سربارت
هرکجایی خدا نگهدارت
من یتیمم تویی پدر برگرد...
🔸شاعر:
#محمد_حبیب_زاده
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————#به _یاری_خدا _کرونا_را_شکست _میدهیم╯
#ماه_رمضان #مناجات_باخدا
کار تو لطف و رأفت و عفو و محبّت است
حتی اگر عذاب کنی باز رحمت است
تو آنهمه عنایت و من این همهگناه
اقرار میکنم که خلاف مروّت است
با آنکه وهمها به جلالت نمیرسند
کارت همیشه با من مسکین رفاقت است
با آنکه هست نامۀ اعمال من سیاه
بر درگه تو آبرویَم اشک خجلت است
از بس که ناز عبد گنهکار میکشی
انگار میکند که نیازت به طاعت است
یک عمر با تو بودم و نشناختم تو را
این عمر نیست غفلت و اندوه و حسرت است
با این همه گناه عزیزم نمودهای
بر خاک بندگیت مرا روی ذلت است
شکر خدا که با همه آلوده دامنی
دست و دلم به دامن قرآن و عترت است
ثبت است در جریدۀ اعمالم این حدیث
یک «یاعلی» فشردۀ صدسال طاعت است
«میثم»ز دوستی علی دست برمدار
زیرا تمام دین الهی محبت است
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————#به _یاری_خدا _کرونا_را_شکست _میدهیم╯
#ماه_رمضان #امام_حسین
دهمین شب شده و نوکرتان بی خواب است
و دلش در به در هجر رخ مهتاب است
و به یاد غم ارباب فقط میخواند
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————#به _یاری_خدا _کرونا_را_شکست _میدهیم╯
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
شاعر به هر شعر ترش دارد علاقه
آری به میز و دفترش دارد علاقه
چون با ارادت می نشیند می نویسد
از خط و خال دلبرش ؛ دارد علاقه
من دلبری دارم که بعد قرن ها هم
دنیا به ذکر اطهرش دارد علاقه
عمری به دیدار تماشای جمالش
تنها نه ما پیغمبرش دارد علاقه
آنقدر سبک خطبه هایش حیدرانه ست
اصبغ به فیض منبرش دارد علاقه
او را به جان فاطمه باید قسم داد
از بس به شخص مادرش دارد علاقه
یارب نکن بیرون مان از خانه ی او
خیلی به روضه نوکرش دارد علاقه
کی میرویم از محضر او دست خالی
وقتی به مسکین درش دارد علاقه
هر نام پاکش می برد دل را به نوعی
موسی به اسم شبرش دارد علاقه
مشغول مداحی او در عرش جبرییل
میخواند از تورات و میخواند از انجیل
هر سائلی یک دفعه شد مهمان شبر
سیراب شد از چشمه ی احسان شبر
پلکی زد و رزق خلائق را فرستاد
روزی ما می ریزد از مژگان شبر
معنای رحمانیت حق را ندیدیم
جز در میان مهر بی پایان شبر
هرگز به چشم نوکری ما را ندیده
اقا شدیم از لطف استحسان شبر
حاجت به دندان نیست وقتی می گشاید
از کار ما صدها گره دستان شبر
بعد از حدیث منزلت باید بخوانیم
موسی ست محو صورت خندان شبر
جای صفورا خالی است امشب بگیرد
گلبوسه ای از گونه ی تابان شبر
ما هم به قربان همان خال سیاهش
وقتی که هارون می رود قربان شبر
سنگین تر از ایمان کل انبیاء است
در وقت میزان کفه ی ایمان شبر
با دست تقدیر خدا پیوند خورده
از ابتدا جان شبیر و جان شبر
مضمون به این خوبی فقط جایش همین جاست
عشق برادر به برادر بیش از اینهاست
در علی دردانه ی طاها حسن بود
قبل از حسین آیینه ی زهرا حسن بود
چشمان او تنها تجلی گاه توحید
پر می شد از عطر خدا هر جا حسن بود
یوسف کمی تا قسمتی از حسن رویش
زیباتر از زیباتر از زیبا حسن بود
جبرییل هم در سایه سارش قد کشیده
روزی رسان عالم بالا حسن بود
شاگرد پای درس پیکارش ابوالفضل
اموزگار حضرت سقا حسن بود
گفتند کوه صبر زینب را ولیکن
الگوی ناب زینب کبری حسن بود
یاد خدا یاد امام عصر باشد
تسبیح قاسم یاحسین و یاحسن بود
صلحش قیامی همچو عاشورا رقم زد
بنیانگذار کربلایی ها حسن بود
در کربلا هم با حسینش دم گرفتیم
در هر زیارت ذکر پایین پا حسن بود
از اولین اجدادمان بر ما رسیده
انگیزه ی ماندن در این دنیا حسن بود
دل نازکی که هر شب خود را سحر کرد
در همنشینی با جزامی ها حسن بود
هر کس که پیدا کرد توفیق زیارت
ورد لبانش ما رایت الا حسن بود
از پاکی دامان مادر فیض برده
تا وقت جان دادن هر آنکس با حسن بود
مردی که تا پایان عمر غصه دارش
خیری ندید از کوچه ها تنها حسن بود
از غربت او دم به دم باید بخوانیم
یک بیت روضه دست کم باید بخوانیم
فرقی ندارد بزم اشک و بزم شادی
باید که باشد گفتمان اعتقادی
باید گریزی زد به افکار مدرس
در بیت هایی هم سیاسی هم عبادی
دشمن به خود ارایش جنگی گرفته
شاید نظامی نه ولیکن اقتصادی
فردا سرافرازی نصیب ملت ماست
با رونق تولید ؛ تولید جهادی
از دست رنج خویش سفره پهن کردیم
بر لقمه ی دشمن نداریم اعتمادی
ما وارث ایثار گردان کمیلیم
با اقتدا کردن به ابراهیم هادی
از مرد بودن یک کت و شلوار دارند
بر هر چه نامرد است دارم انتقادی
گفتند از اخراج مهاجر یا مجاهد !!؟؟
چشم دلم روشن... غلط های زیادی ...
تاریخ از ابناء ایران می نویسد
از غیرت مردان افغان می نویسد
تا فتنه ای نسل ابوسفیان علم کرد
شمر زمان فکر جسارت بر حرم کرد
با یک اشاره ابرهه زیر و زبر شد
با فجر صادق شام ظلمانی سحر شد
امروز ناموس پیمبر در خطر نیست
جز لکه ای ننگ از دواعش بیشتر نیست
امروز هم آماده ی اذن جهادیم
محکم به پای آرمان ها ایستادیم
خاری به چشم شور عمال یهودیم
خود شاهد جان کندن آل سعودیم
سردار و سرباز مجاهد بی شمار است
انگیزه ی لشگر نشان ذوالفقار است
با این طریقت در مسیر اقتداریم
از جنس سرویم و چهل سال استواریم
رمز بقا قطعا به دست مردم ماست
این اولین تحلیل گام دوم ماست
بر نفس سرکش راه طغیان را ببندیم
با معنویت در دو عالم سربلندیم
در فصل سختی چشم تهران هم به طوس است
چون ملک ایران بیمه ی شمس الشموس است
🔸شاعر:
#علیرضا_خاکساری
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————#به _یاری_خدا _کرونا_را_شکست _میدهیم╯
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
پرچم حُسن به دستان تو جا خوش کرده
هیبت اللهِ علی در تو تراوش کرده
چه غم از تاریکی قبر که تو فانوسی
همهی دهر چنان نهر و تو اقیانوسی
رفته ای دیدن الله تو گاه و بیگاه
سر در آورده ای از کار خدا ایوالله
«آفریدند تو را تا که فقط ناز کنی»
هدف از خلق تو این بود ، که اعجاز کنی
«در کرم اهل کرم پیش تو کم آوردند»
نشد اندازهی تو هرچه رقم آوردند
«رُحَما بینهم» از خندهی تو جاری بود
مزهی دیدن تو لذت افطاری بود
نحوهی صرف صفات تو همان نحو علیست
«وحدهُ» گفتی و چشمان خدا محو علیست
ای علمدار جمل! مثل علی کراری
معنی لفظ أَشِدّاءُ عَلَى الكُفّاری
ارث جنگاوری از فاتح خیبر داری
وای اگر اخم کنی تیغ دو دم برداری
در جمل نعره کشیدی و علی میخندید
سیف الاسلام چپ و راست به خود میلرزید
مرحبا حضرت شبّر ، ز تو ترسید زبیر
آفرین گفت به تو در وسط جنگ شبیر
طلحه از طرز نبرد تو خودش را میباخت
موقع جنگ ، خدا از تو چه تمثالی ساخت
سر به روی تن خصم تو چه نایاب شده
عکس پیکار تو در عرش خدا قاب شده
صاحب کرسی لاهوتیِ دربار خدا
اقتدار تو شده رونق بازار خدا
خضر هم وقت مناجات و دعا گفت حسن
از خدا هرکه نشان خواست خدا گفت حسن
یک به صد پیش مقامات تو کم می آورد
هرچه جبریل برای تو حرم می آورد
صد حرم ساخت که در شأن تو شاید باشد
آخرش هم نشد آنگونه که باید باشد
یک نفر از پس این قائله بر می آید
یک قمر مانده از این قوم که در می آید
🔸شاعر:
#عماد_بهرامی
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————#به _یاری_خدا _کرونا_را_شکست _میدهیم╯
سر اهل ستم ريخت
از بانگ أنا بنُ الحسنش دشت بهم ريخت
وا كرد عمو تا كه برايش بغلش را
با سنگ شكستند سبويِ عسلش را
دادند چه بد پاسخُ ضربُ الاجلش را
كردند مُبدّل به قصيده غزلش را
هم نيزه به پهلوش بدهكار شد آخِر
هم زير سم اسب گرفتار شد آخِر
سوگند به مظلوميت احمد مختار
سوگند به حقّانيت حيدر كرّار
سوگند به آن ناله ي بين در و ديوار
از حفصه بري هستم و از عايشه بيزار
تاريخ گواه است كه در عالم ايجاد
با تيغ حسن هر كه در افتاد وَر افتاد
🔸شاعر:
#محمد_قاسمی
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
ندارد گنبد و گلدسته ای اما چراغانیست
مزار حضرت خورشید گرم نورافشانیست
امان از ظلمتی که در پی تکفیر خورشیدست
شب بیداد در دستان تارش نور زندانیست
اگر چه خاکی ست آنجا پر و بال کبوترها
هواي چشمهاي عاشقان هر لحظه بارانیست
کجا تنهاست وقتی لشکر دلها سپاه اوست
بدانید اهل عالم که حسن امروز تنها نیست
تمام شیعیانش آشکارا عاشقش هستند
اگرچه سهم آنها از زیارت بغض پنهانیست
🔸شاعر:
#فاطمه_معصومی
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
ندارد گنبد و گلدسته ای اما چراغانیست
مزار حضرت خورشید گرم نورافشانیست
امان از ظلمتی که در پی تکفیر خورشیدست
شب بیداد در دستان تارش نور زندانیست
اگر چه خاکی ست آنجا پر و بال کبوترها
هواي چشمهاي عاشقان هر لحظه بارانیست
کجا تنهاست وقتی لشکر دلها سپاه اوست
بدانید اهل عالم که حسن امروز تنها نیست
تمام شیعیانش آشکارا عاشقش هستند
اگرچه سهم آنها از زیارت بغض پنهانیست
🔸شاعر:
#فاطمه_معصومی
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
ایل و تبار تو همه از سفرهدارها
ایل و تبار ما همه از ریزهخوارها
ایل و تبارت از همه خلق برتر است
قربان خانوادهات ایل و تبارها
درحال گردش است به امر تو کائنات
در حلقه تواند ولایتمدارها
اخلاص با ولای تو سنجیده میشود
میزان عشق توست ملاک عیارها
روزی که میکشید خدا نقش خلق را
طرح شمایل تو شد از شاهکارها
باید نشست منتظر دیدن رخت
باید نیاز کرد به ناز نگار ها
مشتاق خاکبوسی پای تو چشم ماست
پایان بده به غصه چشمانتظارها
ای سبزپوش فاطمه با خاک پای تو
سر سبز میشود همهی شورهزارها
اموال خویش را همگی وقف کردهای
یک بار نه، دو بار نه و بلکه بارها
از اینکه تو پیاده سوی مکه میروی
مبهوت میشوند تمام سوار ها
با دست پر به خانه خود بازگشتهاند
هروقت رو زدند به تو وامدارها
وقت نبرد کار همه زار میشود
جولان دهی اگر که تو در کارزارها
تا که دم حسین و حسن همدم علی است
دیگر چه حاجتی به دم ذوالفقارها
از شهرهای دور به شهر تو آمدند
پیچیده شهرت کرمت در دیارها
در خانه کریم گدا معتبر شود
داریم از گدایی تو اعتبارها
ما نیز همنشین تو یک روز میشویم
بر دامنت اگر بنشیند غبارها
چشم حسودهای تو را کور میکنیم
از این جهت به کار میآیند خارها
بر وعده جزامی و تو غبطه میخوریم
روزی ما نمیشود از این قرارها
از باده های ساقی کوثر به ما بده
فکری بکن به حال خراب خمارها
ای رنج دیده! رنگ سفید محاسنت
دارد حکایت از ستم روزگارها
دست معاویه به تو هرگز نمیرسید
از تو جدا نمیشد اگر دست یارها
در شأن اهل بیت قبور بقیع نیست
باید ضریح ساخت برای مزارها
🔸شاعر:
#آرش_براری
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
مادر شده ای اهل جهان مادر دنیا
از شوق ببین سبز شده ساغر دنیا
این شاه کرم کیست که از عرش گذشت و
آمد به زمین تا که شود سرور دنیا
گفتند به ماه رمضان ، ماه مبارک
بگذاشت قدم تا که حسن بر سر دنیا
ای اهل جهان دوره یوسف به سر آمد
ماه علی و فاطمه شد دلبر دنیا
هم شادتر از شاد شده ، هم متحیر
انگار ظهورش نشده باور دنیا
تبریک به عشاق که بدجور فرو رفت
در لاک حسادت زن فتنه گر دنیا
یک بار ِ دگر رفت ز رو دشمن ابتر
امشب که خدا داد ولیعهد به حیدر
من از کرم حضرت زهرا حسنی ام
هر روز کنم شکر خدا را حسنی ام
انگار که پاداش حسینی شدن این است
مانند علی اکبر و سقا حسنی ام
او با کرمش داد به من جان دوباره
تا هست نفس مردم دنیا حسنی ام
دیدم همه ی ناشدنی ها شدنی شد
غم نیست میان دل من تا حسنی ام
اصلا به دلم نیست غم و غصه فردا
حتما شده خوشبختی ام امضا حسنی ام
یک عمر گناهم حسنه گشت همین که
گفتم به مناجات : خدایا حسنی ام !
آقا نبری آبرویم را به قیامت
گفتم به همه مردم دنیا حسنی ام
یک عمر عطا و کرمت داد نجاتم
ای شاه قدم رنجه نما وقت حیاتم
از هرچه که آید به خیالم سری آقا
از هر چه که آرم به زبان بهتری آقا
هر کس به تو دل داد در این دوره زمانه
هرگز نشود بسته به رویش دری آقا
سادات همه مادری هستند ولیکن
اندازه تو نیست کسی مادری آقا
بر دوش حسینت بدرخشد عَلَم تو
داری چه علمدار و عجب لشکری آقا
در پاسخ دشنام فقط لطف نمودی
والله ِ که آئینه پیغمبری آقا
کوچک تر از آنم که تو را مدح نمایم
تو معجزه ای ، بی بدلی ، محشری آقا
باید که تو را مدح کند حضرت حیدر
خوب است دهد قیمت زر را خود زرگر
لرزید ز پا تا به سر ِ لشکر کفار
هر وقت بنا شد که بگردی تو علمدار
در جنگ جمل بود که ماندند خلایق
هستی تو حسن یا که علی حیدر کرار
همراه ابالفضل و حسینت که بیایی
کار سپه کفر شود زار تر از زار
از بی کسیت غم نخور ای مرد حماسه
کس نیست حریف تو چه بی یار ، چه با یار
عالم به علی نازد و مولا با ابالفضل
چون یاد گرفته ز حسن شیوه پیکار
افسوس که گفتیم کم از قدرت بازوت
از ما بگذر جان حسین ، حضرت سردار
وقتی چنین گشته پر آوازه سکوتت
دیگر چه کند خشم و جلال و جبروتت
قربان تو و قصه جانسوز غم تو
حتی به غم و غصه رسیده کرم تو
حالا که دل سنگ شده آب ز داغت
من آمده ام تا که شوم محتشم تو
ای حیدر بی چاه ، چه آمد به سرت که
گشته است چهل سال سکوت هم و غم تو
مربوط به آن نعره سیلی است به کوچه
این آه ، به لب داشتن ِ دم به دم تو
گردد ز همه سینه زنان پیر تر از چه
هر کس که شود سینه زن پا علم تو
ما سوختگانیم مُردّد که بمیریم
از غصه بی یاری تو یا حرم تو
هر چند شدی کشته تو در خانه ات آقا
لبریز به کوچه شده پیمانه ات آقا
🔸شاعر:
#محمدحسین_رحیمیان
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
گر ذره پروری شده پیمان مجتبی
چون خار باش بین گلستان مجتبی
آواره باش بین کرم خانه حسن
سامان گرفته بی سر و سامان مجتبی
بیمار را به درد کرم مبتلا کند
اینگونه است شیوه درمان مجتبی
هرجا که نام اوست بلند است دستمان
با ما چه کرده سفره احسان مجتبی
دست تهی ببر به دَرِ او بلا عوض
دستور نسیه است به دکان مجتبی
در خارج از کلاس شنیده است ذره ای
حاتم نبوده طفل دبستان مجتبی
شاگرد را به اسم رئیسش صدا زنند
زین رو نوشته اند سلیمان مجتبی
گویند شاعران همه از روی طفل او
قاسم شده ست یوسف کنعان مجتبی
کوری چشم عایشه هستیم تا ابد
ما مخلص و مرید و مسلمان مجتبی
مارا حسن به دست حسینش سپرده است
دل برده است ذکر حسن جان مجتبی
حتی کرم رسیده به ما در غیاب او
هر جا نشسته اند غلامان مجتبی
آن روز میرسد برود تا میان عرش
گلدسته و مناره و ایوان مجتبی
مثل سحر میان گوهرشاد لازم است
اشک و دعا میان شبستان مجتبی
فارغ شدم ز درد و غم اینجا خداروشکر
گرم است باز بزم محبان مجتبی
🔸شاعر:
#امیر_فرخنده
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
کبوترانه رسیدم به آسمان شما
سلام می دهم از دل به آستان شما
چه عاشقانه نشستم کنار خوان شما
میان سفره ی ما هست آب و نان شما
به زیر لب همگی ذکر ربّنا داریم
چه التماس دعاها که از شما داریم
رسیده ای که همیشه پناه من باشی
کریم باشی و امّید مرد و زن باشی
نسیم روح خدا در کویر تن باشی
رسیده ای که امام همه " حسن" باشی
تو آمدی که خیالم همیشه آرام است
کسی که بی تو بماند همیشه ناکام است
سپرده ام دل خود را به دست دلدارم
من از ولایتتان دست بر نمی دارم
منی که روزه گرفتم به نیّت یارم
حسن حسن شده ذکر زمان افطارم
طواف می کنمت در مدار ماه خدا
کریم آل عبا سفره دار ماه خدا
تویی که صاحب این سفره های خیراتی
برای اهل سحر اسوه ی مناجاتی
طلوع نور خدا جلوه ی عباداتی
عزیز حیدر و زهرا بزرگ ساداتی
همیشه می رسد از چشم هایتان برکات
نثار مقدمتان هدیه می کنم صلوات
برای مساله ی عشق راه حل هستی
مشوّق همه در بهترین عمل هستی
تویی که شیر نبردیّ و بی بدل هستی
جوان شیر خدا فاتح جمل هستی
میان خانه ی گل ها تبسّم یاسی
مرید حضرت حیدر مراد عباسی
دعای این دل بی تاب من شده دائم
خدا کند که شبی با عنایت قائم (عج)
به رسم عرض ارادت شبی شوم خادم
کنار صحن ؛ ورودی حضرت قاسم
به هر مژه بکشم خاک آستانت را
ببینم آمد و شدهای زائرانت را
تو صاحب کرمی اوج رحمتی مولا
تو صاحب علمی مرد غیرتی مولا
اگرچه بی حرمی اهل غربتی مولا
همیشه محترمی با صلابتی مولا
همیشه بانی هر سفره ی کرم هستی
میان سینه ی ما صاحب حرم هستی
در این شبی که نشستیم غرق خوشحالی
در این شبی که گرفتیم دور هم فالی
در این شبی که به ما داده شد پر و بالی
مدافعان حرم جای سبزشان خالی
به گوش می رسد العفوهای هر شبشان
هنوز روضه ی لایوم مانده بر لبشان
شروع روضه ی لایوم روضه ی گودال
هجوم نیزه و شمشیر وپیکری پامال
حرامیان همه رفتند در پی خلخال
چه ها گذشته به اهل حرم... زبانم لال
همینکه مجلس روضه شبی به پا می شد
مدینه با نفست خاک کربلا می شد
🔸شاعر:
#اسماعیل_شبرنگ
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_حسن
بر شعر زلال شاه بیتی تو حسن
اکسیر قریحه ی کمیتی تو حسن
از بارگهت کسی نگردد مأیوس
والله کریم اهل بیتی تو حسن
#استاد_کلامی_زنجانی
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
شعر ولادت امام حسن علیه السلام
من کرم زاده ام و شهر کرامت وطنم
گرد و خاک ره ارباب کرم خاک تنم
"روزها فکر من اینست و همه شب سخنم"
چه شد از بین همه بنده کوی حسنم
هاتفی گفت اگر گرد رخ او همه اید
چون در این دایره دعوت شده ی فاطمه اید
با وجود تو کسی را هنری نیست که نیست
تو که باشی ز فقیری اثری نیست که نیست
من تو را دارم و دیگر خطری نیست که نیست
و در این چرخ بجز تو خبری نیست که نیست
زندگی را به تمنای تو خوش می دارم
که من از فکر بجز تو بخدا بیزارم
ای که با آمدن توست ، علی بابا شد
و به لبخند تو غم از دل زهرا وا شد
نوبتی باشد اگر نوبت این رسوا شد
که بگویند به لطف تو گدا دارا شد
آبرو یافته از لطف و عطای حسنم
پس عجب نیست بگویم که برای حسنم
همه را باب حیات است حسین بن علی
ناجی وقت ممات است حسین بن علی
که در اوج درجات است حسین بن علی
تا که کشتی نجات است حسین بن علی
بادبان است در این کشتی امداد حسن
نه ؛ بگو آب حسن ،موج حسن ،باد حسن
نیست بالاتر ازین درد در عالم دردی
بین مردان بنشینی و نباشد مردی
و نفهمند تو را صلح چرا می کردی
همه هستند کنارت و تو تنهاگردی
صبر را برده ای از رو و تمامش کردی
کربلا را تو به تدبیر قیامش کردی
چه سکوتیست تو کردی که چنین فریاد است
و به تدبیر تو بنیاد ستم بر باد است
نام تو لرزه ی بر قامت استبداد است
وارث قدرت مولایی تو اولاد است
قاسمت روز دهم یک تنه غوغا می کرد
کربلا مات شد و خیره تماشا می کرد
خیره گشتند و به ماه تو حسد ورزیدند
صد حرامی همه با نیزه گلت را چیدند
گریه می کرد حسین و همگی خندیدند
بعد ازان پای سرش یکسره می نوشیدند
مرگ مشتاقی او دید و بسی کم آورد
عسل روی گلش چهره او هم آورد
جگرت سوخت ، کنارت تو برادر داری
زینب اینجاست غمی نیست تو خواهر داری
گرچه یک خاطره از کوچه و مادر داری
بی وفایی و حسد از بر همسر داری
لیک مهمان سر نیزه نگشته سر تو
میزبان لبه ی تیغ نشد حنجر تو
🔸شاعر:
#سیدحسین_میرعمادی
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————#به _یاری_خدا _کرونا_را_شکست _میدهیم╯
🌺تمام شهر مدينه ستاره باران شد
🌺نسيم آمد و دل مست عطر رضوان شد
🌺ز آسمان شده نازل دوباره يک قرآن
🌺که نقل مجلس خوانندگان قرآن شد
🌺ميلاد اولين گل بوستان علي و زهرا مبارک باد
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————#به _یاری_خدا _کرونا_را_شکست _میدهیم╯
#ماه_رمضان
سحر پانزدهم شد ، دل من رفت بقیع
گرد و خاکی شده ام ، چونکه ندارد حرمی ....
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————#به _یاری_خدا _کرونا_را_شکست _میدهیم╯
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
رسیده نور تو از آسمان به خانه ی مولا
رسیده نور تو از آسمان به دامن زهرا
میان بال ملائک شکفته ای گل طاها
تمام عالم هستی شده ست غرق تماشا
تویی که معنی آرامشی ، شبیه به دریا
حسن شدی و تجلی حُسن ذات خدایی
تو کعبه نیستی اما همیشه قبله نمایی
خدای جود و عطایی ، کریم آل عبایی
امیدِ آخرِ هرچه نیازمند و گدایی
نموده حاتم طایی به سفره ی تو تمنا
گرفته معنی از این سفره،جود و رحمتو احسان
چقدر مور نشسته ست در کنار سلیمان
تبسم تو همیشه دلیل بارش باران
بگیر دست گدا را میان راه ، حسن جان
به دست توست عطا ای عزیز حضرت زهرا
میان خاک نشسته ست بارگاه عظیمت
ولی به عرش الهی رسیده است شمیمت
فرشته های خداوند زائران حریمت
کبوترانه ، وفادار دست های کریمت
که سفره ی کرم تو رسد به عالم بالا
گره زدم دل خود را به آن ضریح خیالی
چه شوکتی چه شکوهی چه عزتی چه جلالی
طواف صحن شما نیست آرزوی محالی
خوش آن دمی که رسیده ست عاشقی به وصالی
زیارت حرم توست آرزوی دل ما
🔸شاعر:
#میم_نوری_صخره
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————#به _یاری_خدا _کرونا_را_شکست _میدهیم╯
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
آسمان را چه شده؟ ماه به رقص آمده است
از چه خورشید به ناگاه به رقص آمده است
کهکشان از چه شد آگاه به رقص آمده است
خاک و افلاک به همراه به رقص آمده است
در زمین زمزمه پیچیده خبرچیست مگر؟
این همه ولوله از آمدن کیست مگر؟
نور لبخند تو از روز ازل می ریزد
مثل آن هاله که از زلف زحل می ریزد
تا ز لبهای تو ای ماه! عسل می ریزد
از زبان قلمم شهد غزل می ریزد
شعر من خواست به تصویر کشد چشم تو را
واژه در واژه به تفسیر کشد چشم تو را
زیر پایت همه ی کون و مکان می رقصد
خنده بر چهره ی هر پیر و جوان می رقصد
آسمان روی زمین با دل و جان می رقصد
«نفس باد صبا مشک فشان» می رقصد
کوچه ها پر شده از عطر نفس های خدا
باز کن پنجره را رو به تماشای خدا
دومین مرتبه خورشید به تکرار رسید
شهر بالیده به خود، لحظه ی دیدار رسید
عشق با قامت حُسنِ "حَسن" این بار رسید
کور شد هرکه در این عشق به انکار رسید
مردی از طایفه ی شوکت و مجد آمده است
زیر پایش همه ی شهر به وجد آمده است
🔸شاعر:
#حسین_عرشی
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————#به _یاری_خدا _کرونا_را_شکست _میدهیم╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
به استحضار کلیه علاقه مندان به #مداحی می رساند با توجه به مشکلات پیش آمده و عدم تشکیل کلاس های حضوری، ثبت نام مجازی آموزش مداحی آغاز گردید. لذا افراد علاقمند می توانند با شماره همراه زیر تماس حاصل نموده و اطلاعات مربوطه را دریافت نمایند.
09198184694
#سعیدمیری
#دبیرخانه_آموزش_مداحی_فکور
◾️انا لله و انا الیه راجعون◾️
🔹بدینوسیله شهادت تعدادی از نیروهای ارتش جمهوری اسلامی ایران را تسلیت عرض میکنیم.
#ارتش_فدای_ملت
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————#به _یاری_خدا _کرونا_را_شکست _میدهیم╯
#امام_زمان #مناجات_امام_زمان
#شب_قدر #ماه_رمضان
دوباره اشك غم از گونه ام سرازير است
امام حيِّ من! احياي بي تو دلگير است
دوباره ليله ي قدر آمد و گمان دارم
مقدر است نيايي؛ فراق تقدير است
كسي ورق نزند خاطرات هجران را
كتاب بي كسي ام بي نياز تفسير است
مبين كه دست تمنا به آسمان دارم
هنوز پاي دل من به خاك، زنجير است
گرسنه آمده ام پاي سفره ي سحرت
كه ديده و دلم از شام بي كسي سير است
رواست تا كه فدايت كنم جواني را
ز فرط معصيت افسوس كه دلم پير است
براي اين شب جمعه مرا به كوفه ببر
چرا كه كرب و بلا در نجف زمينگير است
دليل مرگ علي نيست ضربه ي شمير
چرا كه قاتل مولا قلاف شمشير است
🔸شاعر:
#محمدعلی_بيابانی
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#مناجات_باخدا #ماه_رمضان
#شب_قدر
اصلِ لذّت از مناجاتِ سحرهایم علیست
برترین مضمونِ احیا مدح مولایم علیست
بهترین سوگندِ پیغمبر به درگاه خدا
هر سحر، نامِ شَهَنشاهِ دو دنیایم علیست
حَیِّ سرمد بارها فرمود با ختم رُسل
قالعِ کفر و نفاق و شرکِ اعدایم علیست
از شب معراج چون برگشت احمد، فاش کرد
از ازل نوری که شد هم قدّ و بالایم علیست
لیلةُ القدرِ خدا زهراست، اما فاطمه
گفت: آری لیلةُ القدرم، که همتایم علیست
از حسن پرسید سلمان، سِرّی از مولا بگو
مجتبی فرمود: سِرُّالله بابایم علیست
گفت اربابِ شهیدم وصفِ ثارُالله را
خونبهای قطره قطره، خونِ رگهایم علیست
قائم آل محمد اینچنین فرموده است:
ذوالفقارم، یادگارِ جدِّ والایم علیست
یل یلِ اُم البنین، هِیبت ز حیدر برده است
هیبةُ اللّهیِ سالارِ دل آرایم علیست
چون حجاب از چشم ما یک لحظه بَردارد خدا
دیده خواهد دید جَنبُ الله، آقایم علیست
با کسی کاری ندارم، من غلامِ قنبرم
زانکه قنبر بندۀ درگاه مولایم علیست
فاتح بدر و حنین و خیبر و خندق علی
صاحب قلبِ پُر از حُبِّ تَولّایم علیست
زاهدِ شب، مَرد میدان، شیرِ حق، عبدِ خدا
معنیِ زُهد و وَرع، طاعات و تقوایم علیست
در طواف کعبه میگردم به گِردِ روی او
آبروی بیتِ حق، مولای یکتایم علیست
صحن ایوان نجف، دربارِ سلطان من است
کلب این درگاهم و هردَم تمنایم علیست
نام او نقشِ نگین خاتم پیغمبران
قبلۀ راز و نیاز و درد دلهایم علیست
شیر مادر، لقمۀ بابا، حلالم تا ابد
در حقیقت مادرم زهرا و بابایم علیست
سائلم من، سائلم من، سائل روی علی
صاحب دنیا و دین، امروز و فردایم علیست
از علی دم میزنم تا زنده ام، سِرّ و عَلن
گر گنهکارم ولی پنهان و پیدایم علیست
🔸شاعر:
#محمود_ژولیده
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#مناجات_باخدا #شب_قدر
#ماه_رمضان
بر عفو بیحسابت این نکتهام گواه است
گفتی که یأس از من بالاترین گناه است
من غرق در گناهم مسکین و رو سیاهم
تنها تویی پناهم «لا تَقنَطُوا» گواه است
هرگز نمیپسندی در بر رویم ببندی
آخر کجا گریزد عبدی که بیپناه است
در دیده اشک سُرخم بر چهره رنگ زردم
مویم شده سفید و پروندهام سیاه است
بازآمدم به سویت برگشتهام به کویت
این بندۀ فراری محتاج یک نگاه است
من عهد خود شکستم من راه خویش بستم
ور نه به جانب تو هر سو هزار راه است
یک جمله با تو گفتن ذکر هزار سال است
یک لحظه بیتو بودن یکعمر اشتباه است
یک یا اِلهی اَلْعَفو جبرانِ جُرمِ یک عمر
یک شام قدر با تو بِهْ از هزار ماه است
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
______________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#مناجات_باخدا #شب_قدر
#ماه_رمضان
دست خالیتر ز هر شب آمدم
من برای حل مطلب آمدم
من گنهکردم ولیکن نادمم
روسیاهم لیک یارب آمدم
چون ز پا افتادهام دستم بگیر
بارالها در پناهت مستجیر
من غلام حلقه برگوش حسین
شد امیر من حسین نعمالامیر
بر سرم قرآن نهاده آمدم
بین به درگاهت چه ساده آمدم
آمدم تا که ببخشایی مرا
من ز بیراهه به جاده آمدم
کربلا شد مقصد و مقصود من
با حسینت آمدم معبود من
گرچه آلوده ولیکن عاشقم
در بضاعت این تمام بود من
شاه تشنه دستگیر عالم است
پارهی قلب رسول خاتم است
در پناه شاه بیسر آمدم
درعزایشسینهام درماتم است
سومین احیای امسال من است
عشق ثاراله پر و بال من است
گریههای بی امان بهر حسین
روز وشباینحالواحوالمناست
برلبم باشد مدام این زمزمه
روزیم کن تا بیایم علقمه
اربعین پای پیاده کربلا
پا به پای کاروان با فاطمه
🔸شاعر:
#مرتضی_محمودپور
________________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#مناجات_باخدا #شب_قدر
#ماه_رمضان
نفس سرکش گاه گاهی در دلم آشوب کرد
شکر تنبیه تو بود و فتنه را سرکوب کرد
قلب من با یاد عشقت میزد و عیبی نداشت
غفلتِ از ذکر تو قلب مرا معیوب کرد
تا ابد شرمنده هستم از کرام الکاتبین
چون گناهان مرا هم دید و هم مکتوب کرد
چشمپوشی کردی و در چشم مردم آمدم
پردهپوشیهای تو خیلی مرا محبوب کرد
از شهیدان راهکار فتح را آموختیم
لشگر ابلیس را شب میشود مغلوب کرد
هر زمان وضع معاشم سخت و نامطلوب شد
ذکر «یا حیدر مدد» اوضاع را مطلوب کرد
در پی جاه و مقامی نیستم زیرا حسین...
در مقام نوکری خود مرا منصوب کرد
اربعین هر سال ثابت کرد با عشق حسین...
میشود قلب تمام خلق را مجذوب کرد
بیجهت گفتند روضه عامل افسردگی است
بلکه روضه خیلی از افسردهها را خوب کرد
🔸شاعر:
#آرش_براری
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
کس نمی داند چها بر قلب مولا میگذشت
لحظه های آخرش با یاد زهرا میگذشت
دخترش را کرد آرام و سپس در را گشود
گفت کاش آن روز زهرایم به پشت در نبود
در که شالش را گرفت از دل قرارش را گرفت
یادش آمد میخ در دار و ندارش را گرفت
شال خود محکم ولی در را علی آهسته بست
یادش آمد ضربِ در پهلوی زهرا را شکست
تا قدم در کوچه ها زد لرزه بر پایش فتاد
یاد آن روزی که بین کوچه زهرایش فتاد
یادش آمد باز تنها یاورش را میزدند
دستهایش بسته بود و همسرش را می زدند
تا در مسجد فقط میکرد مولا زمزمه
فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
گریه میکرد و دعا می کرد یارب یا مجیر
که علی را دیگر از این مردم دنیا بگیر
سجده آخر دعای مرتضی شد مستجاب
تیغ اشقی الاشقیا بشکست فرق بوتراب
خورد با صورت زمین شیر خدا از حال رفت
در همان لحظه دلش یک لحظه تا گودال رفت
دید در گودال آن خدّالتریب افتاده است
بین یک لشکر حسین او غریب افتاده است
یک طرف در بین مقتل دست و پا میزد حسین
یک طرف بر روی تل زینب صدا میزد حسین
دور تا دورِ حسینش چشم تا می کرد کار
نیزه بود و نیزه بود نیزه بود و نیزه دار
گفت ای نامرد کمتر بین خون تابش بده
یا مَبُر سر از تنش یا لااقل آبش بده
🔸شاعر:
#عبدالحسین_میرزایی
__________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————