#داستان_کوتاه
*🇮🇷ماجرای جالب یک #انتخابات مهم در زمان مولا #امام_علی علیهالسلام 🇮🇷*
🔴 همانطور که میدانید انتخاب #خلیفه_سوم در شورائی ۶نفره بود و در واقع رأیگیری شد و بنابراین بود که اگر آرا مساوی شد، ختم کلام و نقش تعیین کننده برعهده #عبدالرحمان_بن_عوف باشد یعنی او حق «وتو» داشت وبه هرکسی رای داد، همون شخص خلیفه میشد ...
♦️عبدالرحمن ابتدا نزد مولا امیرالمومنین(ع) آمد و گفت : به شرط ((عمل به قرآن)) و ((سنت پیامبر)) و ((سیره شیخین)) به تو رای میدهم و تو خلیفه خواهی شد
♦️امیرالمومنینع فقط عمل به قرآن و سنت پیامبر(ص) را قبول کرد اما هرگز عمل به سیره شیخین(ابابکر وعمر) را نپذیرفت پس عبدالرحمن به سراغ عثمان رفت و او هر ۳شرط را بیدرنگ پذیرفت
♦️بعد از آنکه عثمان خلیفه شد فورا" بنیامیه را بر امور مسلمانان مسلط کرد بهگونهای که حضرت امیر در تعبیری میفرمایند : «بنیامیه چونان شتران گرسنه که به علفهای بهاری رو میآورند بر بیتالمال مسلمین چیره گشتند ...» در نتیجه در زمان خلافت عثمان خیلی مشکلات و بلاها به سر جامعه پهناور اسلام آمد تا جائیکه مردم علیه او شورش کردند و بهرغم مخالفت و حتی مقابله امیرالمومنینع، عثمان در آن شورش کشته شد.
🔴نکته :👇🏻
♦️قبل ازشورش عدهای از اصحاب رفتند که عثمان را نصیحت کنند مثل ابوذر، عبداللهبنمسعود و خود عبدالرحمنبنعوف، که خلیفه با هر کدام به نحوی برخورد ناشایست کرد مثلاً #ابوذر را تبعید کرد، عبدالرحمنابنعوف را کتک زد و بیرون کرد و ...
♦️بعداً عثمان برای دلجوئی به عیادت عبدالرحمن رفت که عبد الرحمن از او روی برگرداند و گفت : «ما به تو رای ندادیم که با جامعه مسلمین این کارها را بکنی، قرار ما این نبود ...»
♦️در ادامه امیرالمومنینع به عیادت عبدالرحمن رفته و انتخاب غلط او را یادآور شده و فرمودند : ((همه این اتفاقات نتیجه رای تو بود))
♦️عبدالرحمن گفت : من پشیمانم و از از رأی خود به خلیفه روی گردانم و راضی به هیچیک از اقدامات وی نیستم
👆مولاعلی(ع) دربیان اینکه پشیمانی دیگر فایده ندارد، فرمودند : «تو در تمام اقدامات او شریکی !
چه بخواهی !
چه نخواهی !»
عزیزان ...
#انتخابات مهمی پیش رو داریم
✅ فراموش نکنیم که :
🔸رأی ما مسئولیت آور است.
پس ...
@Roznegaar
روزنگار
😰 #ترس از چگونگی خودِ #مرگ
هیچ انسانی مرگ را تجربه نکرده و نمیداند که جان دادن یعنی چه.
#امام_علی (ع) میفرماید: مرگ به حریم هستی انسان وارد شده و با بیماریها و دردهای جانکاه، طعم تلخش را میچشاند
😢 نگرانی از نقص و کمبود عمل
#امیرالمومنین (ع) میفرماید: تا میتوانی بار گناه خود را سبک کن که سنگینیاش رنجآور است. تا میتوانی به آن سرای، توشه بفرست.
😶 دنیای آباد، آخرت ویران
فردی از #ابوذر پرسید: چرا از مرگ میترسیم؟ پاسخ داد: براى این که دنیا را آباد، و آخرتتان را ویران کردهاید. پس دوست ندارید از نقطه آباد به مکان ویران منتقل شوید.
😑 عشق به زندگی
امام علی(ع) میفرماید: انسان سرانجام از همه لذتهای دنیا سیر میشود، جز لذت زندگی. برای اینست که هیچ کس در مرگ آسایش نمیبیند.
😵💫 دلبستگی شدید به دنیا
انسان از شدت دلبستگی به دنیا از آخرت غافل می شود. قرآن کریم سرمایه زندگی دنیا را ناچیز و آخرت را برای کسی که پرهیزکار باشد بهتر معرفی میکند.
😧 ترس از شرایط و موقعیت مرگ
انسان از نوع مرگ نیز نگران است. مولا علی میگوید «همانا گرامیترین مرگها کشته شدن در راه خداست.»
@Roznegaar
#داستان_کوتاه
روزی #امیرالمؤمنین به اصحاب خود فرمود:
دلم خیلی به حال #ابوذر میسوزد
خداوند رحمتش کند
پرسیدند چطور؟!
فرمودند:
آن شبی که به دستور خلیفه ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر به خانهی او رفتند؛
چهار کیسهی اشرفی به ابوذر دادند
تا با خلیفه بیعت کند!
ابوذر عصبانی شد و به مامورین گفت:
شما به من توهین کردید آن هم دوبار؛
اول آنکه فکر کردید من علی فروشم وآمدید من را بخرید،دوم؛ بی انصافها،
آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟!!
شما با این چهار کیسه اشرفی
میخواهید من"علی"فروش شوم؟!
تمام ثروتهای دنیا را که جمع کنی
با یک تار موی"علی"عوض نمیکنم!
آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست.
مولا گریه میکردند و میفرمودند:
قسم به خدایی که جان"علی"در دست اوست
آن شبی که ابوذر درب خانه را
به روی سربازان خلیفه بست
سه شبانه روز بود که او وخانوادهاش
هیچ غذایی نخورده بودند!
@Roznegaar