eitaa logo
روز‌نوشت
586 دنبال‌کننده
743 عکس
360 ویدیو
1 فایل
✍طلبه‌ام و مبتلاء به نگارش با کپی پیست میانه‌ی خوبی ندارم. کپی از این کانال با اشاره به نام صاحبش باشد. با نقدهاتون، خوش‌حال میشم! @islamic_ethic https://eitaa.com/roznevesht http://zil.ink/roznevesht
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر غصه چاره‌ساز بود، می‌خوردیم لیک، بیش از آن است...
و اگر اشک چاره‌ساز بود، می‌ریختیم لیک، بیش از آن است...
7.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از آن صداهای شورانگیزی که همزمان بغض در گلو می‌نشاند و لبخند بر لب می‌کارد... https://eitaa.com/roznevesht
⚡️مصادره به مطلوب از سوی شبکه‌های غربی و دست نشانده‌های داخلی تا جایی پیش می‌رود که نام متروپل را با سینما رکس کنار هم می‌آورند. می‌بینید چقدر وقیح‌اند... https://eitaa.com/roznevesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه خوب که ما اهل زمین، شما اهل‌ آسمان (اهل‌بیت) را داریم...
جوان رشید خرمشهر بعضی از چیزها می‌شوند نماد برخی از مفاهیم، تا جایی که وقتی آدم چشمش به آن نماد می‌افتد خیلی زود ذهنش متوجه همان مفهوم ‌می‌گردد. انگار تقدیر گره‌زده است این‌ها را به یکدیگر. گاهی یک بیت شعر، یک غزل و یا حتی یک نام، قلب‌ها را به تپش وا‌می‌دارد. مثل وقتی‌که می‌گوییم خرمشهر و ذهن‌ها به سمت جهان‌آرا می‌رود و یا وقتی نام جهان‌آرا می‌آید و گوش‌ها خودبه‌خود صدای حسین فخری را می‌شنود که با حزنی غریب ترانه ممد نبودی ببینی را زمزمه می‌کند. بخشو سال‌ها در ایام محرم و صفر، نوحه‌ای خوانده بود در بوشهر که تمام مردم آن را از حفظ داشتند. و حالا حسین فخری با تقلید همان ملودی، ممد نبودی را می‌خواند. این‌طور شد که فتح خرمشهر با لحن فخری معنا گرفت. حالا سال‌هاست که این ترانه بار نبود جهان‌آرا را در فتح خرمشهر به دوش می‌کشد. اگرچه جوان رشید خرمشهر نبود تا آزادی شهر را ببیند اما نامش به آزادی شهر گره‌خورده است. او از آزادی خرمشهر بی‌نصیب نماند بلکه این خرمشهر است که تا ابد حسرت جدا افتادن از او را بر دوش می‌کشد. جهان‌آرا پا را از بحث حرف و شعار و شعر و غزل آن‌طرف‌تر گذاشت تا جایی که در وادی عمل فداکاری‌هایش غزل از آب درآمدند و شدند قافیه‌ای برای شعر شاعران. نیروهای بعثی دستور داشتند تا با تمام امکانات تسلط خویش بر خرمشهر را تقویت نمایند اما رزمندگان اسلام با اخلاص خویش به این آشفتگی‌ها نظم می‌بخشیدند. میان آتش و خون در جستجوی معنا بودن هنری است که تنها مجاهدان درراه خدا از پسش برمی‌آیند. فتح خرمشهر حاصل تاب‌آوری جهان‌آرا و هم‌رزمانش بود. او و دوستان شهیدش تاب آوردن در برابر دشمن را یادمان دادند و تسلیم محض شدن در برابر عقیده را و ثمره فداکاری‌هایشان این شد که در چنین روزی خرمشهر مثل کودکی گم‌شده به آغوش ایران اسلامی بازگشت. فتح خرمشهر نقطه عطفی بود در جنگ و پاسخ دندان‌شکنی به آن‌ها که قانون جنگ را تحت لوای محاسبات مادی و تفکرات ابزاری می‌دیدند و کم بودن عِده و عُده را بهانه برای ادامه ندادن می‌دانستند. اما اخلاص و ایمان در کنار مدیریت و سازماندهی رزمندگان این تفکر را به سخره کشید. این فتح با چنین ویژگی‌هایی می‌تواند درس بزرگی برای ما باشد تا باور کنیم که پیروزی در ذات مقاومت نهفته است و تسلیم هرگز راه نجات نخواهد بود. فتح خرمشهر مرهمی بود برای آرامش دل‌ها. انگار با فتح این شهر ایمان مردم به امدادهای الهی جای پای محکمی پیدا کرد. گاهی باید اتفاقی بیافتد تا آدم دلش قرص‌تر شود. همان‌گونه که حضرت ابراهیم باوجود ایمان به خداوند، درخواست کردند تازنده شدن مرده‌ها را ببینند و در جواب، رسیدن به اطمینان قلبی را علت آن بیان کردند. آنجا که قرآن می‌فرماید: وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ أَرِنِی کیفَ تُحْیی الْمَوْتَیٰ ۖ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ ۖ قَالَ بَلَیٰ وَلَٰکنْ لِیطْمَئِنَّ قَلْبِی ۖ و (به خاطر بیاور) هنگامی را که ابراهیم گفت: «خدایا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده می‌کنی؟» فرمود: «مگر ایمان نیاورده‌ای؟!» عرض کرد: «آری، ولی می‌خواهم قلبم آرامش یابد.» خرمشهر نماد مقاومت معرفی شد و تا ابد نماد ایستادگی می‌ماند چراکه اخلاص، خمیرمایه فتحش بود و وای بر آنانی که امروز اخلاص را دور می‌زنند و همچون زنی که صورتش را با بُرقع پوشانده اما پاهایش لخت است، نفاق را به منصه ظهور می‌رسانند. همان‌ها که شهادت را قربانیِ جنگ شدن معرفی می‌کنند، همان‌ها که دفاع از عقیده، اخلاق و انسانیت را در حد دفاع از مرز تنزل می‌دهند. 🖋زهرا ابراهیمی https://eitaa.com/roznevesht
یادداشت "جوان رشید خرمشهر" را دیروز روزنامه اصفهان زیبا هم کار کرد. فراموش کردم بفرستم اینجا. اگه لینکش را پیدا کردم می‌فرستم.
یک نوزاد را در یک سطل زباله پیدا می‌کنند؛ خوب طبیعتا غم‌انگیز است. اما چیزی که عجیب است هیجان این مردم است در ارسال و انتشار آن فیلم. از دیروز بارها و بارها فیلمش را فرستاده‌اند اینجا و آنجا. از استوری اینستا گرفته تا وضعیت واتساپ. چه دلیلی دارد این حجم از هیجان در انتشار موضوعات غم‌ناک؟ میل شدید مردم به انتشار اخبار این‌چنینی از کجا نشات می‌گیرد؟
کردها به غیرت‌ورزی معروفند. یکی از مهمترین مصادیق غیرت‌ورزی حفظ ناموس است. یعنی کاری نکنید که دیگران با نگاه‌شان ناموس‌تان را ببلعند. https://eitaa.com/roznevesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاش می‌شد فارغ از تمام غم‌های دنیا فقط نشست و با شما حرف زد. یاغم‌مان را کم کنید؛ یا صبرمان را زیاد. ما داریم کم می‌آوریم! https://eitaa.com/roznevesht
سال‌های نوجوانی، دعای کمیل مثل نماز برای‌مان واجب بود. هر شب جمعه با چندتایی از بهترین و نزدیک‌ترین دوستانم به مسجد می‌رفتیم. دعا که تمام می‌شد حتما باید با هم برمی‌گشتیم. خانه‌ ما نزدیک بود و خانه آن‌ها کمی دورتر. در راه برگشت، سهم بچه‌ها از خانه ما یک پارچ آب یخ بود و دوتا لیوان. هاجر می‌گفت: دعای کمیل عطش می‌آورد. و ما آخر شبی ریز‌ریز به حرف‌هایش می‌خندیدیم. سال‌ها گذشت. هاجر را ندیده بودم سالیان سال. سال گذشته در یک جمع دوستانه دوباره دیدمش. چقدر ماه شده بود! از دیدنم خوش‌حال شد و من از دیدنش خوش‌حال‌تر. از خودش گفت. از اینکه با بیماری ( سرطان) دست‌وپنجه نرم کرده و حالا خوب شده و گفت که خیلی بهتر است. از کارهایش گفت. از من پرسید، از کارهایم. همان‌جا دوباره خاطره آب یخ و خنده‌های شبانه را هم یادم آورد و دوباره خندیدیم. شماره‌اش را داد. شماره‌ام را گرفت. عضو روز‌نوشت شد. هفته پیش شنیدم که دوباره بیمار است. خواستم به دیدنش بروم، اما نشد... اما نشد... اما نشد... دیدارمان افتاد به قیامت. حالا او دنیای دیگری دارد و من فقط همین یک خاطره را... منت بگذارید و امشب برایش نماز لیله‌الدفن بخوانید. هاجر بنت عباس https://eitaa.com/roznevesht